نویسنده: شارل دو لاندلن
برگردان: احمد بهمنش
برگردان: احمد بهمنش
اسپارت:
لاکونی (1) از درهی اوروتاس (2) که میان دو رشته کوههای تای ژت (3) و پارنون (4) قرار گرفته است تشکیل میشود و بجز در قسمت میانه چندان حاصلخیز نیست. اسپارت در همین منطقه قرار دارد. فاتحان دری پس از مطیع ساختن ساکنان قدیم یعنی آکئیها و پلاژها در این سرزمین ساکن شدند و از آن پس اهالی به سه طبقه تقسیم شدند: اسپارتیها که از دریها و مالک حقیقی مملکت بودند منحصراً به امور نظامی میپرداختند؛ پریکها (5)، که کارشان کشاورزی یا پیشه وری بود در عین آزادی از حقوق سیاسی محروم بودند؛ هیلوتها (6) یا غلامان. طرز حکومت، سلطنتی بود ولی عجیب آنکه دو پادشاه مملکت را اداره میکردند و این امر به سبب آن بود که یا این سرزمین توسط دو فرمانده دری تسخیر شده، یا آنکه قرار گذاشته بودند یکی از دو پادشاه آکئیها باشد.گذشته از این دربارهی سازمانهای اداری اسپارت قبل از قرن نهم اطلاعات کمی در دست است. زندگی لیکورگ مقارن همین ایام بود. وی به جنگهای داخلی خاتمه داده، پس از مسافرتها و مطالعه در قوانین و حقوق خارجی قانون اساسی اسپارت را تنظیم کرد. از این تاریخ قدرت در دست دو پادشاه که اصولاً از فرماندهان نظامی بودند، یک شورای شیوخ (گروزیا) (7) مرکب از 28 تن افراد سالخورده که برای تمام عمر از طرف مردم انتخاب میشدند و مجمع ملی که از اسپارتیها تشکیل مییافت ولی دارای قدرتی نبودند، قرار داشت. در واقع اختیار ادارهی مملکت در دست گروزیا بود و اسپارت یک حکومت اشرافی محسوب میشد (حکومت یک طبقه). یک هیأت پنج نفری از افورها (8) (ناظر یا پاسدار) حُسن جریان امور و قوانین را به عهده داشتند.
زمینهای بهتر به 4500 قطعهی مساوی، غیرقابل انتقال و موروثی میان اسپارتیها تقسیم شد و بقیهی زمینها به پریکها که میتوانستند به زراعت، تجارت یا صنعت بپردازند تعلّق گرفت. این دسته مالیات میپرداختند و مجبور به انجام خدمت وظیفه بودند. اما هیلوتها به کشت و برداشت در اراضی اسپارتیها مشغول میشدند و آنقدر در فشار و زحمت بودند که چند بار درصدد شورش برآمدند. اسپارتیها خود فقط به امور جنگی اشتغال داشتند و روش تعلیم و تربیت آنها از همین مطلب سرچشمه میگرفت.
اطفال اسپارتی تا هفت سالگی در اختیار پدر و مادر خویش بودند. از آن پس دولت به تربیت آنها، در گروههائی که از اطفال همسال تشکیل مییافت همّت میگماشت. در این دوره با تمرینات بدنی دشوار و مستمر، طفل را سرسخت و پایدار بارمیآوردند، و ورزش و به کار بردن سلاح و مختصری شعر و موسیقی به وی میآموختند. چون به سن رشد میرسید همسری برای خود برمیگزید ولی غالباً وقت رسیدگی به کارهای خانوادگی را نداشت. عمر وی بیشتر در اردوکشیهای نظامی میگذشت و در مدّت فراغت نیز به تمرینات جنگی یا شکار میپرداخت. به این ترتیب یک دولت نظامی که وضعی منحصر به خود داشت در یونان به وجود آمد و این راه و رسم بدون تردید از این جهت که اسپارتیها در میان اقوامی رقیب و دشمن به سر میبردند و افراد غیر اسپارتی به میل و رغبت برای آنها کار نمیکردند، واجب و ضرور مینمود. شهامت و دلاوری فضیلت اصلی بود و ترس و بیکفایتی مجازات داشت. دختران نیز تعلیماتی نظیر پسران میدیدند و هدف این کار آن بود که آنها را مادرانی نیرومند و بیباک به بار آورند. زندگی در اسپارت بسیار ساده، خوراک و غذا معمولی و مختصر و پرورش روحی و معنوی تقریباً هیچ بود.
البته دولتی که اسامی کار وی توسعهی امور نظامی باشد نمیتواند با همسایگان خود در صلح و صفا به سر برد. اسپارت چنین وضعی داشت و در قرن هشتم میان وی و کشورهای آرگوس و مسنی با آنکه دو کشور اخیر از اقوام دری بودند کشمکشهایی درگرفت. اسپارت و آرگوس بر سر تصرف سینوری (9) وارد جنگ شدند و دولت آرگوس با وجود دلاوریها و سیاست ماهرانه پادشاه خود از این ناحیه دست کشید.
آرگوس با این پیش آمد کینهی شدیدی از اسپارت به دل گرفت. دولت مسنی با وضعی بدتر از این مواجه گشت و پس از بیست سال مقاومت و دفاع شکست خورده در کوهستان ایتوم (10) محصور شدند و به ناچار به اطاعت اسپارتیها گردن نهاده یا جلای وطن کردند. در قرن هفتم اهالی مسنی به رهبری آریستومن (11) بر اسپارتیها شوریدند ولی نتیجهای از این قیام نگرفتند. تمام سرزمین مسنی ضمیمهی اسپارت گشت و افرادی که در مسنی باقی ماندند به غلامی درآمدند. نفوذ اسپارت، پس از این در آرکاردی والید راه یافت. ولی در این نواحی اسپارتیها به جنگ و کشورگیری دست نزدند و به عقد پیمان اتحاد با آنها ساختند و به این ترتیب اتحادیهی پلوپونزکه از اسپارت، الید، آرکادی و کرنت تشکیل یافته بود، به وجود آمد.
دولتهای یونانی همه توسط پادشاهانی اداره میشدند (اوّلین حکومتهای سلطنتی که به اصطلاح منشأ خدائی داشتند) ولی بتدریج پادشاهان از بین رفته قدرت به دست خانوادههای ثروتمند افتاد و آریستوکراسی (حکومت اشرافی) جانشین حکومت پادشاهی شد. در پارهای از بلاد حکومت اشرافی نیز رو به ضعف گذاشت و همهی افراد ملّت در ادارهی امور شرکت جستند (دموکراسی). گاه اتفاق میافتاد که فردی با اتکاء به قدرت جمعی از اهالی اختیارات را به دست میگرفت و مانند پادشاهان قدیم به حکومت میپرداخت، این طرز حکومت را حکومت جباری میگفتند. اسپارت با آنکه دارای دو پادشاه بود نمونهی کامل حکومت اشرافی محسوب میشد. این سرزمین با آنکه از توسعهی فتوحات و گرفتن اراضی جدید چشم پوشید ولی مدافع سرسخت و قهرمان حکومتی اشرافی و جبار بود و با وجود قدرت نظامی خویش که او را به صورت نیرومندترین دولتهای یونان درآورده بود از قرن ششم سیاستی صلح جویانه داشت و از دخالت در امور شهرهای خارج از پلوپونز اجتناب میورزید.
پینوشتها:
1- Laconie
2- Eurotas
3- Taygète
4- Parnon
5- Périèques
6- Hilotes
7- Gérousia
8- Ephore
9- Cynurie
10- Ithome
11- Aristomène
لاندلن، شارل دو، (1392) تاریخ جهانی (جلد اول)، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهاردهم