گناه‌شناسی از دیدگاه حضرت مهدی (ع)

از جمله‌ی «عرفان الحرمة» دو معنا استفاده می‌شود؛ یکی شناخت حرام‌های الهی و دیگری شناخت چیزهایی که حرمت داشته و نزد خداوند متعال ارزشمند است، و هر یک از این دو معنا در این جمله احتمال داده می‌شود.
چهارشنبه، 13 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حمیده جبل عاملی
موارد بیشتر برای شما
گناه‌شناسی از دیدگاه حضرت مهدی (ع)
 گناه‌شناسی از دیدگاه حضرت مهدی (ع)
 

  
نویسنده: علی اصغر رضوانی

 
 

1- حرام‌شناسی، مقدمه‌ی ترک حرام

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی چنین عرضه می‌دارد:
«اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و... عرفان الحرمة...» (1)؛
«بارالها! به ما توفیق فرمانبرداری و... معرفت به حرمت، بما عنایت فرما».
از جمله‌ی «عرفان الحرمة» دو معنا استفاده می‌شود؛ یکی شناخت حرام‌های الهی و دیگری شناخت چیزهایی که حرمت داشته و نزد خداوند متعال ارزشمند است، و هر یک از این دو معنا در این جمله احتمال داده می‌شود. انسان هرگز نباید ناامید تا مادامی که توبه جلودار و راهگشای اوست و راه را بر او هموار می‌کند تا از پشت سر مشمول رحمت خدا گردد، و لذا هر کس با این دو خصلت مأیوس و ناامید گردد او شقی و بدبخت است.

2- بیزاری خداوند از ظلم

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال عرضه می‌دارد:
«الهی و قد علمتُ یقیناً انک لا تأمر بالظلم و لاترضاه، و لاتمیل الیه، و لاتهواه، و لاتحبّه» (2)؛
«‌ای خدای من! من به طور یقین دانستم که هرگز به ظلم امر نمی‌کنی و به آن رضایت نمی‌دهی، و به سوی آن میل نداری و هوای آن را نداری، و آن را دوست نمی‌داری».
خداوند چنان از ظلم و ستم به دیگران بیزار است که امام زمان (علیه السلام) می‌فرماید: من یقین دارم که او هرگز به ظلم دستور نمی‌دهد و به آن راضی نیست و میلی به آن ندارد و هوای آن در او نمی‌باشد و دوست هم ندارد و این نهایت بیزاری خداوند از ظلم و ستم است.

3- بدبختی ناامید

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«اللهم ان الشقی من قنط و أمامه التوبة و وراءه الرحمة» (3)؛
«بارخدایا! همانا بدبخت کسی است که ناامید باشد در حالی که پیش روی او توبه و پشت سرش رحمت است».
انسان هرگز نباید ناامید تا مادامی که توبه جلودار و راهگشای اوست و راه را بر او هموار می‌کند تا از پشت سر مشمول رحمت خدا گردد، و لذا هر کس با این دو خصلت مأیوس و ناامید گردد او شقی و بدبخت است.

4- پناه بر خدا از عاقبت به شرّی

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به شیعیانش فرمود:
«اجارنا و ایاکم من سوء المنقلب» (4)؛
«خداوند ما و شما را از عاقبت به شرّی پناه دهد».
بسیاری از افراد در ابتدا افراد شریف بوده و اهل کمال و معنویت بوده‌اند ولی در مواقع امتحان خود را باخته و عاقبت بدی داشتند، و این مطلبی است که به طور عیان از افراد مشاهده شده و در تاریخ هم زیاد است. و لذا باید از خداوند متعال مسألت نماییم که ما را از عاقبت به شرّ حفظ نماید.

5- دوری از فتنه

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به شیعیانش فرمود:
«عافانا الله و ایّاکم من الفتن» (5)؛
«خداوند ما و شما را از فتنه‌ها در امان دارد».
همیشه و همه جا فتنه وجود دارد و انسان در مواقع ظهور فتنه‌ها امتحان می‌شود، و آنچه برای ما مهم و حیاتی است آن که ما از این فتنه‌ها سالم بیرون آمده و خود را مبتلا و گرفتار نسازیم و در عین انجام وظیفه آتش فتنه ما را دامنگیر نشود.

6- نهی از پیروی از هوای نفس

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«... فَلْیَدَعوا عنهم اتباع الهوی» (6)؛
«... پس باید از خود پیروی هوای [نفس] را دور کنند».
بدترین دشمنان انسان نفس اوست که پیروی از هوا و خواسته‌هایش انسان را به بیراهه و انحراف و جهنم می‌کشاند، و لذا باید با خواسته‌های نفس به مقابله بپردازیم.

7- عاقبت به خیری اجتناب کننده‌ی از منکر

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که راجع به شیعیانش فرمود:
«و العاقبة لجمیل صنع الله سبحانه تکون حمیدة لهم مااجتنبوا المنهیّ عنه من الذنوب» (7)؛
«و عاقبت زیبایی خلقت خداوند سبحان برای آنان پسندیده است در صورتی که از آنچه از گناهانی که نهی شده‌اند اجتناب نمایند».
کسی که از منکرات دوری می‌گزیند بداند که عاقبتش به خیر خواهد شد و پاک و پاکیزه از این دنیا رحلت خواهد کرد، و لذا خداوند متعال می‌فرماید:
(وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ) (8)؛
«و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!».

بیشتر بخوانید: واژه‌ی ظلم در قرآن

 

8- مجالست نکردن با منحرفان

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به اسحاق بن یعقوب می‌فرماید:
«و اما ابوالخطاب محمد بن ابی زینب الأجدع؛ فانّه ملعون و اصحابه ملعونون، فلاتجالس اهل مقالتهم، فانّی منهم بریء و آبائی (علیهم السلام) منهم براء» (9)؛
«اما ابوالخطاب محمد بن ابی زینب اجدع؛ پس او و اصحابش همگی ملعونند، پس با کسانی که اهل گفتار او هستند مجالست مکن که من و پدرانم (علیهم السلام) از آن‌ها بیزاریم».
باید از کسانی که منحرف بوده و مورد طعن و لعن خدایند کناره گرفت و با آنان مجالست ننموده؛ چرا که اولاً ممکن است افکار انحرافی آن‌ها در ما نفوذ کند و ثانیاً: ممکن است که عذاب خدا شامل حال او گردد که اگر ما نیز همراه آنان باشیم مشمول عذاب الهی شویم.

9- دور شدن از معصیت

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی می‌فرماید:
«اللهم ارزقنا... بُعد المعصیة...» (10)؛
«بارالها! به من دوری از معصیت را روزی فرما...».
در این دعا از خداوند متعال خواسته شده که به ما لطف نماید تا به معصیت نزدیک نشویم چراکه نزدیک معصیت شدن انسان را وسوسه کرده و ممکن است که به معصیت مبتلا سازد.

10- ترحم به معصیت‌کار

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور می‌دهد که از خداوند این‌گونه بخواهند:
«... و ارحم عصیانی» (11)؛
«... به گناه کار بودنم رحم نما».
برخی گمان می‌کنند همین که رفیقشان به گناه افتاد و منحرف شد باید او را رها کنند در حالی‌که در این موقع حساس باید بیشتر به او محبت کرده و با او ارتباط داشته باشند تا نگذارند در منجلاب فساد بیش‌تر غوطه‌ور گردد و دست او را بگیرند و از این وضعیت نجاتش دهند. ولی اگر احساس می‌کنند که با او بودن به دین و ایمانشان ضرر می‌زند باید از او جدا شوند. و لذا در جمله‌ی فوق آمده است: ‌ای خدا! به گناهانم رحم کن. ما هم باید به گناهان گناهکار رحم نماییم.

11- دیون مردم، گریبان‌گیر انسان

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور می‌دهد که از خداوند این‌گونه بخواهند:
«... و فکّ رقبتی من مظالم لعبادک رکبتّنی» (12)؛
«... گردنم را از مظالم بندگانت که بر آن بار شده آزاد گردان».
دیونی که انسان به مردم بدهکار است از هر نوع و سنخی که باشد بر انسان همانند بار، سنگینی می‌کند که اگر در این دنیا خالی نگشته و سبک نگردد در عالمی دیگر تمام آن‌ها مورد محاسبه قرار می‌گیرد.

12- عذاب دردناک برای مغرور و متجاهر به فسق

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره‌ی متجاهر به فسق و گناهکار مغرور به خداوند متعال عرضه می‌دارد:
«و وسعته حلماً لتأخذه علی جهرة، او تستأصله علی غُرّة» (13)؛
«حلمت او را وسعت داد تا او را آشکارا بگیری، یا او را در حالی که مغرور است ریشه‌کن سازی».
کسی که آشکارا گناه می‌کند و به گناه خود مغرور است باید مواظب باشد که عذاب بسیار دردناکی در انتظار اوست که وقتی بر او وارد شد او را از ریشه نابود می‌کند.

13- حلم خدا از گناه کار، زمینه‌ی عذاب

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره‌ی گناهکاران و متمردان به خداوند متعال عرضه می‌دارد:
«... و سعته حلماً لتأخذه علی جهرة او تستأصله علی غرّة» (14)؛
«حلمت او را وسعت داد تا او را آشکارا بگیری، یا او را در حالی که مغرور است ریشه‌کن سازی».
گاهی که خداوند حلم و بردباری کرده و کاری به گناه کار ندارد بدین جهت است که در ملأ عام یا در حالی که مغرور و سرمست از گناه است او را گرفته و ریشه‌کن سازد.

14- کفر، منشأ فخرفروشی

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره‌ی فرعون فرمود:
«... و بکفره علیهم افتخر» (15)؛
«... و به سبب کفرش بر قومش فخرفروشی کرد».
از عبارت فوق استفاده می‌شود که منشأ فخرفروشی کفر است؛ زیرا همه‌ی انسان‌ها نسبت به خداوند یکسان هستند و اگر هم به تقوا برتری دارند این امر نباید مایه‌ی فخر و مباهات بر دیگران گردد؛ زیرا که این امر منشأ مسؤولیت‌های بیش‌تر بر عهده‌ی انسان است و لذا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با آن‌که خودش را سرور اولاد آدم (علیه السلام) معرفی کرده آن را مایه‌ی فخر و مباهات بر دیگران ندانسته است.

15- متکبر، ستمگر در حق خویش

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره‌ی فرعون فرمود:
«و بظلمه لنفسه تکبّر» (16)؛
«و به ظلم بر خودش تکبّر کرده است».
کسی که بر دیگران تکبّر می‌ورزد در حقیقت به خودش ظلم کرده است؛ زیرا با این کار به دست خود از چشم مردم ساقط می‌شود و خداوند متعال نیز اراده کرده تا هر کس تکبر کند او را خوار و ذلیل کرده و هرکس که تواضع کند او را بلندمرتبه گرداند.

16- نجات معنوی

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند عرضه می‌دارد:
«و طهّر بطوننا من الحرام و الشبهة» (17)؛
«و شکم ما را از طعام حرام و شبهه‌ناک پاک گردان».
طهارت در مقابل نجاست به کار می‌رود و از امر به طهارت از حرام و شبهه به دست می‌آید که کارهای حرام و شبهه‌ناک دل و روح و روان انسان به نجاست معنوی مبتلا می‌شود.

17- ظلم از راه دست

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند عرضه می‌دارد:
«و اکفف ایدینا عن الظلم...» (18)؛
«و دست ما را از ظلم و تعدی بازدار...».
انسان ظلم‌هایی را که انجام می‌دهد با ابزار و اسبابی است که یکی از آن‌ها دست‌ها است، و از جمله‌ی آن، زدن بی‌گناه و یتیم و سرقت اموال مردم و امضا کردن کاری بناحق است. و لذا حضرت مهدی (علیه السلام) از خداوند می‌خواهد که دست‌های ما را از ظلم به دیگران بازدارد.

18- سدّسازی در برابر حرف‌های ناشایست

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال عرضه می‌دارد:
«و اسدّد اسماعنا عن اللغو و الغیبة» (19)؛
«و گوش ما را از شنیدن سخنان بیهوده و غیبت مسدود گردان».
از آن‌جا که عمده گناهانی که به توسط گوش انجام می‌گیرد لغو و غیبت است لذا حضرت (علیه السلام) تنها به این دو اشاره کرده است.
از تعبیر به «اسدد» استفاده می‌شود که گناه لغو و غیبت آن قدر در دسترس انسان است و بدون هیچ مانعی ایجاد می‌گیرد که در برابر آن سدّسازی لازم است، برخلاف گناهان دیگر که باید با تحرّک یک وسیله‌ای انجام گیرد مثل حرکت دادن زبان یا دست و یا پا و...

19- زنا و خیانت چشم

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند عرضه می‌دارد:
«و اغضض ابصارنا عن الفجور و الخیانة» (20)؛
«و چشم ما را از گناه و خیانت محفوظ بدار».
چشم نیز همانند برخی دیگر از اعضا و جوارح انسان فجور و خیانت می‌کند و از جمله‌ی آن‌ها نگاه به نامحرم است، و باید از خداوند متعال بخواهیم که ما را کمک کند تا چشم‌های خود را از هرچه مصداق فجور و خیانت است بپوشانیم، و می‌دانیم که نگاه به نامحرم هم خیانت به خود است و هم به ناموس مردم.

20- گناه مانع ورود انسان به بهشت

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی عرضه می‌دارد:
«... و ان تجعل مآبی الی جنتک و محلّی فی رحمتک، و تسکننی فیها بعفوک» (21)؛
«... و این‌که بازگشتم را به سوی بهشت و محل رحمتت قرار دهی، و مرا به عفوت در آن سکنی گزینی».
بهشت جای پاکان و نیکان است و کسی که از گناه پاک نشده نمی‌تواند در آن سکنی گزیند و لذا باید از خداوند متعال بخواهیم تا با عفو و گذشت از گناهانمان ما را در بهشت جای دهد.

21- مهلت خداوند به ظالمان

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره‌ی ظالمان به خداوند این چنین عرضه می‌دارد:
«... فان کنتَ جعلت لهم مدّة لابدّ من بلوغها، او کتبت لهم آجالاً ینالونها...» (22)؛
«... پس اگر برای آنان مدتی قرار دهی که باید به آن مدت برسند یا برای آنان وقت‌هایی قرار دادی که باید به آن نایل گردند...».
گاهی خداوند متعال به ظالمان مهلت می‌دهد تا هرچه می‌خواهند انجام دهند و امت به آن‌ها امتحان شوند، ولی ظلم آن‌ها همیشگی نیست یک حدّ و اندازه‌ای دارد، و چون به آن مدت رسید خداوند آنان را با دست قدرت قهّاره‌اش می‌گیرد و به اشدّ مجازات می‌رساند و این همه به مصلحتی است که خودش به آن آگاه‌تر است.

22- امید رحمت خدا را داشتن

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور می‌دهد که از خدا این چنین بخواهند:
«...‌ها انا سائلک بفنائک، و مسکینک ببابک، و ضعیفک ببابک، و فقیرک بباک، و مؤملک بفنائک، اسألک نائلک و ارجو رحمتک و اؤمل عفوک و التمس غفرانک...» (23)؛
«... [ای خدا] هان، من سؤال کننده‌ی از تو هستم که به درگاهت آمده‌ام، و مسکین توام که به در خانه‌ات آمده، و ضعیف توام که به در خانه‌ات آمده‌ام، و فقیر توام که به در خانه‌ات آمده‌ام، و امیدوار توام که به درگاهت آمده‌ام، از تو می‌خواهم که به تو برسم و آرزوی رحمت تو را دارم، و امید عفو تو را دارم و از تو غفرانت را آرزومندم...».
انسان باید به کسی دل ببندد و امیدوار باشد که یقین دارد خواسته‌اش را برآورده می‌کند و هرگز امیدش را ناامید نمی‌نماید و یا لااقل او را دست خالی برنمی‌گرداند، و چشم طمع و امید به کسی نداشته باشد که در سخت‌ترین حالات و شداید به او پشت می‌کند.

23- دعوت خدا از گناه‌کاران

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال عرضه می‌دارد:
«الهی انت الذی تنادی فی انصاف کلّ لیلة: هل من سائل فأعطیه، ام هل من داع فأجیبه، ام هل من مستغفر فاغفرله، ام هل من راج فأبلّغه رجاءه، ام هل من مؤمّل فأبلّغه أمله...» (24)؛
«‌ای خدای من! تو کسی هستی که در نیمه‌های هر شب ندا می‌دهی: آیا سؤال کننده‌ای هست که من به او عطا کنم، یا آیا دعا کننده‌ای هست که او را اجابت کنم، و یا آیا طلب مغفرت کننده‌ای هست که [گناهانش] را بپوشانم، یا آیا امیدواری هست که به امیدش برسانم، یا آیا آرزومندی هست که به آرزویش برسانم...».
خداوند متعال از آن جا که بندگانش را دوست دارد آن‌ها را به حال خود رها نمی‌کند و لذا در بهترین حالات و زمان‌ها او را به سوی خود دعوت می‌کند و وعده‌ی عطا و بخشش به او می‌دهد، و از بنده‌اش می‌خواهد که او را بخواند و وعده اجابت به او می‌دهد، و از او می‌خواهد که درخواست بخشش نماید و به او وعده‌ی بخشش می‌دهد، و از او می‌خواهد که امیدوار به رحمت خداوند باشد و به او وعده‌ی رساندن به مرادش را می‌دهد و... این اوج مهربانی و محبت خداوند به بندگانش می‌باشد.

24- بازگشت از گناه قبل از غرق شدن در آن

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی به ما این چنین تعلیم می‌دهند:
«الهی ادرکنی و لَمّا یُدْرِکْنی الغَرَق، و تَدارَکْنی و لما غیب شمسی الشفق» (25)؛
«بارالها! مرا دریاب تا زمانی که غرق نشده‌ام، مرا دریاب تا آنگاه که شمس وجودم افول نکرده است».
انسان گناه کار قبل از آن‌که در منجلاب گناه غوطه‌ور گردد و قبل از آن‌که خورشید وجودش غروب کند و مرگش فرا رسد باید با توبه و رجوع از گناه به سوی خالق، گذشته‌ها را جبران کند و این تنها با کمک و مساعدت خداوند متعال امکان‌پذیر است.

25- گناه، منشأ ظلمت

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند عرضه می‌دارد:
«... اسألک نظرة من نَظَراتک رحیمة تَجلی بها عنی ظلمة عاکفة مقیمة، من عاهة جفّتْ منها الضروع...» (26)؛
«... از تو می‌خواهم که نظر رحمتی بر من افکنی، که تاریکی پایداری که بر اثر بیماری بر من مسلط شده، و سینه‌ها از وجود شیر تهی گشته و... را زایل نمایی».
گناه، منشأ تاریکی است و هرچه بیشتر شود و از آن توبه نگردد پایدار شده و ظلمت آن بر انسان بیشتر مسلط می‌گردد به حدّی که دل را خشک کرده و می‌میراند، و لذا باید از خداوند متعال بخواهیم تا به انسان لطف و نظر رحمت نماید و از تاریکی گناه که سایه‌ی خود را بر ما افکنده نجات دهد.

26- آثار مادی و معنوی گناه

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال عرضه می‌دارد:
«... اسألک نظرة من نَظَراتک رحیمة تَجلی بها عنّ ظلمة عاکفة مقیمة، من عاهة جفّت منها الضروع، و تلفت منها الضروع...» (27)؛
«از تو می‌خواهم که نظر رحمتی بر من افکنی، که تاریکی پایداری که بر اثر بیماری بر من مسلط شده، و سینه‌ها از وجود شیر تهی گشته و زراعت‌ها نابود شده... را زایل سازی».
گناه دو نوع اثر دارد؛ یکی آثار معنوی که تاریکی دل و قلب و روح و روان انسان است و دیگری آثار مادی که سلب نعمت و خیرات باشد، و لذا چه بسا گناه باعث قحطی در جامعه شود.
و نیز از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال عرضه می‌دارد:
«... اسألک نظرة من نَظَراتک رحیمة تَجْلی بها عنّی ظلمة عاکفة مقیمة، من عاهة... انهلّت من اجلها الدموع، و اشتمل لها علی القلوب الیأس و جرت بسببها الأنفاس» (28)؛
«از تو می‌خواهم که نظر رحمتی بر من افکنی، که تاریکی پایداری که بر اثر بیماری بر من مسلط شده، و... اشک‌ها خشک و قلب‌ها مأیوس، و جان‌ها به سببش از بین می‌رود را زایل سازی».
گناه آثار گوناگونی دارد از آن جمله؛
1- تاریکی و ظلمتی که بر قلب انسان سایه افکنده و اقامه خواهد نمود.
2- دل را قسی کرده و در نتیجه اشک و گریه را از انسان می‌گیرد.
3- یأس و ناامیدی را بر دل‌ها مسلط می‌گرداند.
4- باعث نابودی دل و روح و روان انسانی می‌گردد.

27- مبارزه کردن گناه کار با خداوند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور می‌دهد تا از خداوند این چنین بخواهند:
«... و حاجتی الیک یا سیدی و مولای و معتمدی و رجائی ان تصلی علی محمد و آل محمد، و ان تغفر لی ذنبی، فقد جئتک ثقیل الظهر، بعظیم ما بارزتک به من سیئاتی» (29)؛
«... و حاجتم به سوی تو -‌ای سرور و مولایم و مورد اعتماد و امیدم - این‌که بر محمد و آل محمد (علیهم السلام) درود فرستی، و این‌که گناهم را بپوشانی، چرا که من نزد تو با کوله بار سنگین و با گناهان بزرگی که به مبارزه با تو درآمدم به نزد تو آمده‌ام».
گناه کاری که آشکار و به طور علنی گناه می‌کند در حقیقت با خداوند اعلان جنگ کرده و با او به ستیز برخواسته است؛ ستیزی بس عظیم و بزرگ که از جمله‌ی آن‌ها رباخواری است، و در روایات نیز به آن اشاره شده است. گاهی زبان افراد پست و بدکاره از شمشیر و نیزه‌ی دیگران تأثیر بیش‌تری دارد و می‌تواند تمام حیثیت و آبرو و حتی جان انسان را بر باد دهد و لذا در عین این‌که باید در جهت مصون ماندن از آن نهایت کوشش را کرد، باید در این جهت به خداوند متعال پناه برد و از او درخواست کمک کرد.

28- هلاکت گناه کار با گناه

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور می‌دهد تا از خداوند این چنین بخواهند:
«... و لا تهلکنی بذنوبی» (30)؛
«... و مرا به گناهانم هلاک نکن».
گناه باعث می‌شود که در مرحله‌ی اول روح انسان را نابود کند و هنگامی که به اوج خود رسید و فراگیر شد و از آن توبه نگشت، موجب عذاب و هلاکت جسمی نیز می‌شود.

29- تهاجم برخی گناهان

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور می‌دهد تا از خداوند این چنین بخواهند:
«... و الهارب منک الیک من ذنوب تهجمته» (31)؛
«... و از تو به خودت پناه می‌برم از گناهانی که انسان را تهاجم نموده است».
گاهی دشمن بر انسان تهاجم کرده و در صدد نابودی و قلع و قمع انسان است و لذا باید همیشه آماده‌ی دفاع بوده و از خود پاسداری نمود، و دشمن حقیقی انسان که به ما شبیخون می‌زند برخی گناهان است، و لذا تهاجم آن‌ها از خطرناک‌ترین تهاجماتی است که می‌تواند جامعه را درهم فرو ریزد و از اصل و اساس به نابودی کشاند.

30- مفتضح شدن انسان با گناه

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور می‌دهد تا این‌گونه به خدا پناه ببرند:
«... و الهارب منک الیک من... عیوب فضحته» (32)؛
«... و از تو به خودت پناه می‌برم از... عیوبی که او را مفتضح کرده است».
از آثار گناه آن است که عیب و نقص می‌باشد، عیبی که گناه کار را نزد خداوند متعال و خلقش رسوا و مفتضح می‌سازد تا به حدّی که دیگر نمی‌تواند سر خود را بلند کند، مگر آن‌که از همین حالا توبه نماید و گذشته‌ی خود را تدارک کند، و لذا باید از این عیوب به خدا پناه برد.

31- پناه به خدا از زبان بدکاران

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور می‌دهد تا از خداوند این چنین بخواهند:
«... و تُفْحِمَ عنّی ألسن الفجرة...» (33)؛
«... و لال کنی برای من زبان‌های انسان‌های بدکاره را...».
گاهی زبان افراد پست و بدکاره از شمشیر و نیزه‌ی دیگران تأثیر بیش‌تری دارد و می‌تواند تمام حیثیت و آبرو و حتی جان انسان را بر باد دهد و لذا در عین این‌که باید در جهت مصون ماندن از آن نهایت کوشش را کرد، باید در این جهت به خداوند متعال پناه برد و از او درخواست کمک کرد.

32- پناه به خدا از افراد شرور

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور می‌دهد تا از خداوند این چنین بخواهند:
«... وقِنی شرّ طغاتها و حسّادها و باغی الشرّ فیها...» (34)؛
«... و مرا از شر طغیان‌گران در دنیا و حسودان و افراد شرور در دنیا حفظ فرما...».
افراد طغیان‌گر و حسود و کسانی که به دنبال شرّ و دردسر هستند همیشه برای افراد دیگر مایه‌ی شرّ و عذاب هستند و به سختی می‌توان از مصیبت‌ها در امان ماند، و لذا باید از خداوند بخواهیم ما را از شرّشان در امان دارد، گرچه خودمان نیز باید از آن‌ها کناره‌گیری کرده و در این راستا کوشا باشیم.

بیشتر بخوانید: جامعه مهدوی و حسن عاقبت

 

33- قرق‌گاه‌ها برای محرمات الهی

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند عرضه می‌دارد:
«الهی... و من اجدر منک بان تکون عن حمالک مانعاً» (35)؛
«بارخدایا!... چه کسی سزاوارتر از توست که از قرق‌گاه‌هایت حفاظت کند».
واجبات و محرمات الهی قرق‌گاه دارند و کسی نباید نزدیک آن‌ها شود تا به مخالفت با دستورات الهی گرفتار نشود، و هیچ کس همچون خداوند متعال سزاوارتر به حفظ این قرق‌گاه‌ها نیست، گرچه ما نیز وظیفه داریم تا به آن‌ها نزدیک نشده و مردم را نیز از آن برحذر بداریم تا مبادا به درون آن بیفتند.

34- حسن عاقبت در ترک گناه

امام مهدی (علیه السلام) می‌فرماید:
«وَالعاقِبَةُ بِجَمیلِ صُنْعِ اللهِ سُبْحانَهُ تَکونُ حَمیدَةً لَهُمْ مَا اجتنبوا المَنْهِیَّ عَنْهُ مِنَ الذُّنوبِ» (36)؛
«با دخالت و ساخت نیکوی خداوند، فرجام کار، مادامی که شیعیان از گناهان دوری گزینند، پسندیده و نیکو خواهد بود».
این حدیث، بخشی از نامه‌ای است که امام زمان (علیه السلام) برای شیخ مفید (رحمه الله) مرقوم داشته‌اند. حضرت (علیه السلام) اشاره به نکته‌ای مهم کرده‌اند که اگر شیعیان ما، آن عاقبت به خیری را می‌خواهند، که سبب‌اش لطف و توجه خاصّ خداوند است، باید از گناهانی که خداوند متعال از آن‌ها منع کرده، اجتناب کنند؛ زیرا هر عملی، اثر مخصوص خود را دارد. و نَفْس انسان، مطابق کارهای که می‌کنیم و سخنانی که می‌گوییم و حتی افکاری که داریم، ساخته می‌شود. آن کس که از انجام دادن گناه باکی ندارد، حال آن گناه کم باشد یا زیاد، کوچک باشد یا بزرگ، بداند، حقیقت خود را تیره و تار کرده، شایسته‌ی ورود به جایی که همراه‌اش نور و پاکی است نیست. یک گناه، آتشی است که در خرمنی می‌افتد. انسان، سال‌ها تلاش می‌کند و ثواب‌ها برای خویش فراهم می‌آورد، ولی با یک گناه، حاصل عمری را به هدر می‌دهد. از این رو، حضرت، در این حدیث، خطر گناه را گوشزد کرده است.

35- استغفار در حق یکدیگر

امام مهدی (علیه السلام) می‌فرماید:
«إذا اسْتَغْفَرْتَ اللهَ فَاللهُ یَغفِرُ لَکَ» (37)؛
«اگر از خداوند، طلب مغفرت کنی، خداوند نیز تو را خواهد آمرزید».
مرحوم کلینی (رحمه الله)، این حدیث شریف را در ضمن حدیثی از امام زمان (علیه السلام)، نقل کرده است. حاصل حدیث، آن است که شخصی به نام یمانی به سامرا وارد می‌شود. از طرف امام زمان (علیه السلام)، کیسه‌ای که در آن دو دینار و دو لباس بوده، به دست او می‌رسد. او به سبب کمی هدایا، آن‌ها را رد می‌کند ولی بعد از مدتی از این عمل خود پشیمان می‌گردد و نامه‌ای می‌نویسد و پوزش می‌خواهد و در دل خود، ضمن توبه، نیت می‌کند که اگر دوباره این هدیه برای او فرستاده شود، آن را بپذیرد. بعد از مدتی هدیه به دست او می‌رسد، و در توقیعی، حضرت (علیه السلام) به یمانی اشاره کرده و می‌فرماید: «تو، با ردّ هدیه‌ی ما، اشتباه کردی و اگر طلب مغفرت از خداوند کنی، خداوند تو را خواهد بخشید.».
از این توقیع شریف، دو نکته استفاده می‌شود:
1- امام زمان (علیه السلام)، عالم به سرّ و خفیّات است و از اعمال و حتی نیّات ما آگاهی دارد. لذا در روایتی، امام صادق (علیه السلام)، در ذیل آیه‌ی شریفِ: (وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ) (38)؛ بگو عمل کنید! پس به زودی، خداوند و رسول‌اش و مؤمنان، عمل شما را می‌بینند، چنین می‌فرمایند: «مراد از مؤمنین امامان‌اند.» (39)
2- این‌که طلب مغفرت از خداوند عزوجل، سبب غفران گناهان است. با در نظر گرفتن این‌که طلب، امری قلبی است و احتیاج به لفظ ندارد، از حدیث شریف چنین استفاده می‌شود که مجرّد طلب مغفرت - که همان پشیمانی و عزم بر عدم بازگشت به گناه است - در تحقّق مغفرت الهی و قبولی توبه، کافی است، اگرچه توبه‌ی کامل شرایطی دارد، که امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)، در حدیثی، به شرایط آن اشاره کرده است. (40)

نمایش پی نوشت ها:
1. المصباح، کفعمی، ص 208.
2. منهج الدعوات، ص 28.
3. مزارکبیر، ص 165.
4. بحارالانوار، ج 53، ص 178.
5. بحارالانوار، ج 53، ص 178.
6. کمال الدین، ج 2، ص 510.
7. بحارالانوار، ج 53، ص 176.
8. اعراف، آیه 128.
9. احتجاج، طبرسی، ص 469.
10. المصباح، کفعمی، ص 208.
11. مهج الدعوات، ص 28.
12. مهج الدعوات، ص 28.
13. مهج الدعوات، ص 67.
14. مهج الدعوات، ص 67.
15. مهج الدعوات، ص 281.
16. مهج الدعوات، ص 281.
17. المصباح، کفعمی، ص 208.
18. همان.
19. البلد الامین، ص 349.
20. همان.
21. بحارالانوار، ج 95، ص 266.
22. مهج الدعوات، ص 28.
23. مهج الدعوات، ص 28.
24. بلد الامین، ص 393.
25. مهج الدعوات، ص 339.
26. بلد الامین، ص 333.
27. مهج الدعوات، ص 339.
28. مهج الدعوات، ص 339.
29. بحارالانوار، ج 51، ص 307.
30. بحارالانوار، ج 51، ص 307.
31. همان.
32. بحارالانوار، ج 51، ص 307.
33. همان.
34. بحارالانوار، ج 51، ص 307.
35. مهج الدعوات، ص 339.
36. احتجاج، ج 2، ص 325؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 177، ح 8.
37. کافی، ج 1، ص 521، ح 13؛ کمال الدین، ج 2، ص 490، ح 13؛ ارشاد، ج 2، ص 361؛ إعلام الوری، ج 2، ص 264؛ کشف الغمة، ج 3، ص 251؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 329، ح 52؛ مدینة العاجز، ج 8، ص 85.
38. سوره‌ی توبه، آیه‌ی 105.
39. تفسیر برهان، ج 2، ص 838، ح 2.
40. ر.ک: نهج البلاغة، حکمت 417؛ بحارالأنوار، ج 6، ص 36 و 37، ح 59.

منبع مقاله :
رضوانی، علی اصغر؛ (1388)، دین‌شناسی از دیدگاه حضرت مهدی (ع)، قم: انتشارات دلیل ما، چاپ اول



 

156530.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.