شاعر: حاج غلامرضا سازگار
صوت قرآن تو صبرم را ربود از دل ، حسین
زآن سبب سر را زدم بر چوبه محمل ، حسین
من ز طفلی بر سر دوش نبی دیدم تو را
از چه بگرفتی کنون بر نوک نی منزل ، حسین
این تویی بالای نی ای آفتاب فاطمه
یا شده خورشید گردون بر زمین نازل ، حسین
میخورد بر هم لبت گویی تكلم میكنی
گاه با من ، گه به طفلان ، گاه با قاتل ، حسین
ای هلال من! ز بس در خاك و خون پوشیدهای
دیدنت آسان ، شناسایی بود مشكل ، حسین
اختیار دیده را پای سرت دادم ز دست
ترسم از اشكم بماند كاروان در گل ، حسین
با تنت در قتلگه بنشسته جانم در عزا
با سرت بر نوك نی ، الفت گرفته دل ، حسین
با تمام دردها و غصه ها و رنج ها
نیستم آنی ز طفل كوچكت غافل ، حسین
هر چه پیش آید ، خوش آید ، سینه را كردم سپر
با اسارت نهضتت را میكنم كامل ، حسین
سوز و شور میثم بی دست و پا را كن قبول
گر چه شعرش هست در نزد تو نا قابل ، حسین
زآن سبب سر را زدم بر چوبه محمل ، حسین
من ز طفلی بر سر دوش نبی دیدم تو را
از چه بگرفتی کنون بر نوک نی منزل ، حسین
این تویی بالای نی ای آفتاب فاطمه
یا شده خورشید گردون بر زمین نازل ، حسین
میخورد بر هم لبت گویی تكلم میكنی
گاه با من ، گه به طفلان ، گاه با قاتل ، حسین
ای هلال من! ز بس در خاك و خون پوشیدهای
دیدنت آسان ، شناسایی بود مشكل ، حسین
اختیار دیده را پای سرت دادم ز دست
ترسم از اشكم بماند كاروان در گل ، حسین
با تنت در قتلگه بنشسته جانم در عزا
با سرت بر نوك نی ، الفت گرفته دل ، حسین
با تمام دردها و غصه ها و رنج ها
نیستم آنی ز طفل كوچكت غافل ، حسین
هر چه پیش آید ، خوش آید ، سینه را كردم سپر
با اسارت نهضتت را میكنم كامل ، حسین
سوز و شور میثم بی دست و پا را كن قبول
گر چه شعرش هست در نزد تو نا قابل ، حسین
/ج