عاقل و یک اشاره

همه که مثل برخی عوام، از همه جا بی‌خبر نیستند که نیازمند صد مدرک و سند و طول و تفصیل کلام باشند تا نکته‌ای را دریابند. برای اهل خرد، هر کلام و تصویر صدها ماجرا و کتاب و دفتر را فرا رویش می‌گشاید.
پنجشنبه، 14 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عاقل و یک اشاره
 عاقل و یک اشاره

 

نویسنده: اسماعیل شفیعی سروستانی




 
از گذشته‌های دور گفته‌اند: « العاقل تکفیة الاشاره؛ برای عاقل یک اشاره کافی است تا چیزی را دریابد. »
همه که مثل برخی عوام، از همه جا بی‌خبر نیستند که نیازمند صد مدرک و سند و طول و تفصیل کلام باشند تا نکته‌ای را دریابند. برای اهل خرد، هر کلام و تصویر صدها ماجرا و کتاب و دفتر را فرا رویش می‌گشاید.
پیرامون ما هزاران آرم و نشان و به قول برخی مردان شیک و اتو کشیده‌ی امروزی، برند در سراسر شهر و کوی و برزن رژه می‌روند. در شکل و شمایل‌های گوناگون که بر تابلوهای تبلیغاتی، کالاها، مهرها و حتّی نام سازمان‌ها قابل مشاهده‌اند. نمادهای خوش ترکیب وموزونی که در خود و با خود نشانه‌هایی از تعلّقات، دل بستگی‌ها و وابستگی‌ها را می‌نمایند و ردّ و نشان اندیشه‌ها، مرام‌ها، مسلک‌ها و محفل‌ها را.
برای همه‌ی ما نشان‌های صلیب سرخ، داس و چکش، صلیب شکسته، ستاره‌ی داوود و امثال اینها، مفاهیمی را متذکّر می‌شوند و ما را از جملات و عبارات، بی‌نیاز می‌سازند.
در عالم، نشانه‌ها و آرم‌ها، خطوط، رنگ‌ها، حرکات اندام، حیوانات، گیاهان و حتّی اعداد و حروف، از جایگاه و حیثیّت اوّلیه و اصلی خود فاصله می‌گیرند و در هیئت یک نشانه، معانی دوم و دیگری را به نمایش می‌گذارند. معانی و مفاهیمی که در بسیاری اوقات از دیدها و نظرها پنهان می‌مانند تا تنها جماعتی خاص، امکان و محرمیّت لازم برای دریافت پیام را داشته باشند.
در جهانی که جماعتی خلاف آنچه می‌نمایند، در سر سودایی دیگر می پرورند، نمادها و نشانه‌ها راهی برای پرده برداری از اهداف و مقاصد پنهان نگاه داشته شده، می‌گشایند.
در جهانی که جماعتی در تلاشند تا از تیررس سؤال و نگاه دور بمانند، نمادها و آرم‌ها، نقش مهمّی در کشف گرایش‌ها و افشای وابستگی‌ها و تعلّقات خاطر ایفا می‌کنند.
در جهانی آکنده از سمبل‌ها و نشانه‌ها، نمی توان با سطحی نگری از کنار همه چیز و همه کس گذشت و با سادگی یک روستایی دل صاف، با خود نجوا کرد که: إن شاء الله بز است!
آنها می‌خواهند که ما از کنار همه چیز بگذریم، قسم‌ها را باور بیاوریم و دُم خروس را نادیده بگیریم. ما را عادت می‌دهند که در گیرودار ظواهر و شلوغی از سؤال درباره‌ی آنچه که می‌رود، خودداری کنیم تا بتوانند بی‌سؤال و پرسش، همه چیز را اتّفاقی و بی‌برنامه‌ریزی قبلی جلوه دهند و به حیات مزوّرانه‌ی خود ادامه دهند. در پایان، جان و روح و معانی نهفته در پشت ظاهر را در کالبد حیات مادّی و فرهنگی ما بدمند و صورت و سیرت مادّی و فرهنگی ما را در تصرّف و تملّک تامّ خود وارد آورند. درست به همان صورتی که کودکان ما، بی‌پرسش و تردید به تماشای کارتون‌های « موش وگربه » (تام و جری)، « فرار جوجه‌ای » و امثال اینها می‌نشینند و از نمادها، نشانه‌ها و مفاهیم القاء شده‌ی برنامه سازان و عروسک گردانان پشت صحنه، بی‌خبرند.
تفسیرپذیی نمادها، این امکان را ایجاد می‌کند تا هماره جماعتی مجال ماندن و در امان ماندن بیابند.
آن زمان که معماران اروپایی، در پناه آل سعود، به سازی و بازسازی مساجد مقدّس مسلمانان را عهده دار شدند، به خوبی می‌دانستند که چگونه می‌توان همه‌ی نشانه‌های فرهنگ ولایی و دینی مسلمانان گذشته را که در لابه لای همه‌ی ستون‌ها، دیوارها و پنجره‌ها نشسته بود و در پیوند با سنّت‌ها و باورها، هماهنگی‌ای دلپذیر، ماورایی و نورانی میان آسمان و زمین سبب شده بود، از بین برد و به جای آن، صورتی از ابنیّه و نمادهای وابسته به باور معماران فراماسونر را در لابه لای نرده‌ها، چراغ دان‌ها و راه پلّه‌ها کاشت واز سؤال و پرسش در امان ماند.
نشانه‌های نشسته بر آثار و محصول دستان تربیت یافتگان مکاتب معماری اروپایی با زبان بی‌زبانی اعلام می‌دارند:
ما هستیم، حتّی اگر رخصت ورود به بلد امن و حرم خدا و مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به ما ندهید.
در جهان، آرم‌ها و نشانه‌ها تنها برای خوراک، پوشاک، نوشابه... نیستند. آنگاه که بازار کشوری را تسخیر می‌کنند، پیش از آنکه مردم آن دیار، نوشابه‌ای بر صحن سفره بگذارند یا کفشی را پای کنند و شادمانه با اتومبیلی به تفریح و سیر و سفر مشغول شوند، سایه‌ی صاحبان پنهان کمپانی‌ها را با خطّ مشیّ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ویژه به صحن خانه و شهر و دیار خود برده‌اند؛ چنان که دیگر، کوکاکولا یک نوشابه‌ی معمولی نیست.
حضور گسترده‌ی هر آرم، اعلام حضور جریانی خاص بر پهنه‌ی حیات مادّی و فرهنگی یک ملّت است؛ مثل ستاره‌ی شش گوش مقنوش بر دلارهای آمریکایی، مثل علامت دست شیطان که توسط مردان نام آور سیاسی آمریکایی و اروپایی به نمایش در می‌آید تا وابستگی آنها به « کلیسای شیطان » به هم قطارانشان اعلام شده باشد.
عرقچین چسبیده بر فرق سر بنی اسرائیل، همان اندازه تعلّق خاطر صاحبش را به آموزه‌ها و عهدهای بنی اسرائیل می‌نمایاند که هرم منقوش بر دلار آمریکایی یا نماد ماسونی ابلیسک (1) در شهر « واشینگتن »، « فلسطین اشغالی » و برخی کشورهای دیگر، دو نماد شیطانی و ماسونی که پرده از تمایل و گرایش سران پنهان « ایالات متّحده‌ی آمریکا » و دیگران به طریقت‌های شیطانی بر می‌دارد.
امروزه در برخی از کشورهای اسلامی، بر کشیده شدن نمادها در هیئت ساختمان‌ها و تندیس‌های تزیین کننده‌ی میادین شهری در گوشه گوشه‌ی شهرها، پرده از نفوذ وابستگان فرقه‌های ماسونی و شیطانی در برخی سازمان‌های رسمی آنها نیز برمی‌دارد. این واقعه در کشور ما، حاکی از بی‌اطلّاعی و غفلت امضا کنندگان و صادر کنندگان پروانه‌ها از دسیسه و شیطنت صاحبان سرمایه و وابستگان فرقه‌های یاد شده و آرمان‌ها و مقاصد آنهاست؛ هم آنان که در تلاشند تا در سیری تدریجی سایه‌ی خود را بر سر شهر و دیار مردم مسلمان بیافکنند و مسیر را برای فرزندخواندگان سیاهی همواره نمایند. (2)
نزد صاحبان اندیشه و چشم‌های باز، نمادها راز هواداران خود را بر ملا می‌سازند و راز پوشیده‌ی وابستگان سازمان‌های سرّی و مخفی را که هماره علیه خداوند، شریعت محمّدی و آیین و مرام مردان اهل ولایت و امامت، مشغول توطئه‌اند، آشکار می‌نمایند.
آیا ظهور و بروز علائم و نمادهای شناخته شده‌ی فرقه‌های ماسونی و شیطان پرستان را در گوشه گوشه‌ی این سرزمین باقی اتّفاقی ساده انگاشت و چشم را بر آن همه بست؟ یا از کنار بناهای رفیع و بر کشیده شده در شهرهای مهمّ فرهنگی، مذهبی، مثل « مشهد »، « اصفهان »، « شیراز » و « تهران » که تمام قد نمادهای شناخته شده‌ی ماسونی و شیطانی را به رخ ساکنان مسلمان این سرزمین می‌کشند، گذشت و آن همه را اتّفاقی ساده انگاشت؟ یا از آنان پرسش نمود؟
نمادها حرف‌های بسیاری برای گفتن دارند، اگر گوش‌هایی مهیّای شنیدن باشند.

پی‌نوشت‌ها:

1. Obelisk نماد معروف ماسونی است. نشانه‌ی دخول شیطان در کالبد انسان یا تسلیم روح به شیطان.
2. جناب عبدالله شهبازی، پژوهشگر و مورّخ ارجمند در « یادداشت‌های پراکنده‌ی » خود با ارائه‌ی مستنداتی از ظهور و بروز نمادهای ماسونی و شیطانی در برخی شهرهای ایران پرده برداشتند.

منبع مقاله :
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، زنجیرهای نامرئی، تهران: هلال، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط