مرثیه در شعر رودکی

مرثیه در ادبیات و فرهنگ مردمان آریایی تاریخ خیلی قدیم دارد، ولی اولین نمونه‌های کامل شعر فارسی را در این موضوع در آثار شاعران سده‌ی دهم می‌توان پیدا کرد. در باره‌ی اولین مرثیه‌های فارسی محققان اندیشه‌های مختلف بیان
جمعه، 29 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مرثیه در شعر رودکی
 مرثیه در شعر رودکی

 

نویسنده: میرزا ملا احمداف




 

مرثیه در ادبیات و فرهنگ مردمان آریایی تاریخ خیلی قدیم دارد، ولی اولین نمونه‌های کامل شعر فارسی را در این موضوع در آثار شاعران سده‌ی دهم می‌توان پیدا کرد. در باره‌ی اولین مرثیه‌های فارسی محققان اندیشه‌های مختلف بیان کرده‌اند. نصرالله امامی قصیده‌ی محمد ابن وصیف را، که به واقعه‌ی گرفتاری پسران محمد ابن عمرو ابن لیث در سال 296 ش بخشیده شده است و با مطلع زیر شروع می‌شود، «در شمار کهن‌ترین مراثی» می‌داند: (1)

مملکتی بود شده بی‌قیاس،*** عمر بر آن ملک شده بود راس.(2)

البته در این قصیده شاعر از شکست دولت یعقوب، از رفتن شادی و آمدن غم و اندوه افسوس می‌خورد، که باعث به مرثیه مانند شدن شعر گشته است. ولی در یازده بیت باقیمانده‌ی شعر به وفات و سوگواری کسی اشاره نشده است. بنابراین قصیده‌ی مذکور را در همان شکلی که باقی مانده است، به معنی تام مرثیه نمی‌توان نامید؛ زیرا اگر افسوس و دریغ از گذشته را مرثیه بدانیم، باید قطعه‌ی مشهور ابولینبغی درباره‌ی سمرقند، که در آن از خرابی شهر اظهار تأسف شده است یا قصیده‌ی «شکایت از پیری» را هم مرثیه بشماریم.

شبلی نعمانی قبل از همه‌ی شروط اساسی مرثیه را به طریق ذیل تعیین نموده است:
اساساً در رثا سه اصل باید رعایت شود: یکی، آن که مجد و جلال ممدوح کاملاً ذکر شود تا از رحلت او شگفت و عبرتی در خواننده حاصل شود؛ و دیگر، حزن و ملال و غم و اندوهی که از این فقدان
مردم را فرا گرفته و عزا و ماتمی که پیاده شده، کاملاً شرح داده شود؛ سوم، نسبت به ممدوح، وقتی که وی را مخاطب می‌سازد، یک چنین احساسات و خاطراتی ابراز شود که از آن معلوم گردد که راثی در این فاجعه به طور مبهوت و از خود بی‌خود شده است، که از فوت او بی‌خبر و لذا خطاباتش به وی مانند همان خطاباتی است که به او در زمان حیاتش می‌کرده.(3)
بر اساس معیارهای تعیین کرده‌ی خود شبلی نعمانی قصیده‌ی فرخی سیستانی در وفات سلطان محمود را اولین مرثیه‌ی کامل دانسته و مرثیه‌های پیشینه را «خیلی محدود و غیر قابل توجه» می‌شمارد. (4)
زین‌العابدین مؤتمن، که در باره‌ی مرثیه بحث طولانی کرده است، تأکید می‌نماید که نخستین شاعر مرثیه‌گوی رودکی است.(5) او شعر در وفات مرادی نوشته‌ی شاعر را اولین مرثیه‌ی فارسی می‌داند. بر اساس موادی که از ادبیات سده‌های دهم و یازدهم تا امروز باقی مانده است، این اندیشه را می‌توان پذیرفت. در واقع این شعر خیلی صمیمی و جانگداز گفته شده و دارای مضمون فلسفی هم هست. مرگ شاعر و دانشمند مشهور مرادی را، که به احتمال قوی در جوانی به وقوع پیوسته است، او یک حادثه‌ی فاجعه‌بار آن روزگار می‌شمارد:

مُرد مرادی، نه همانا که مُرد،*** مرگ چنان خواجه نه کاریست خرد.
جان گرامی به پدر بازداد،*** کالبد تیره به مادر سپرد.
آن ملک با ملکی رفت باز،*** زنده کنون شد، که تو گویی بمرد.(6)

مرثیه‌‎‌ی دیگر رودکی در وفات شاعر معروف همزمان شهید بلخی سروده شده است و چنان که از بیت اول آن پیداست، مرثیه در اوان پیری شاعر تألیف یافته، و شهید نیز عمر زیاد داشته است:

کاروان شهید رفت از پیش*** وان ما رفته گیر و می‌اندیش.(7)

اکثر محققان مرثیه‌ی زیر رودکی را در تسلیت شخصی که یکی از نزدیکان را از دست داده است، از بهترین نمونه‌های اشعار رثایی در آن دوران دانسته‌اند:

ای آن که غمگنی و سزاواری*** واندر نهان سرشک همی باری،
از بهر آن، کجا نبرم نامش،*** ترسم رسدت اندوه و دشواری!
رفت آن که رفت و آمد آنک آمد،*** بود آنچه بود، خیره چه غم داری؟
هموار کرد خواهی گیتی را،***گیتیست، کی پذیرد همواری؟! (8)

ما از بحث در باره‌ی سبب تألیف این مرثیه، که هنوز روشن نشده است، خودداری نموده و فقط همین نکته را یادآور می‌شویم که مرثیه‌ی مذکور در نهایت سادگی، روانی، صمیمیت و دلسوزی سروده شده و نمایانگر سبک معمول آن دوره می‌باشد. مرثیه‌ی مشهور دیگری که از شاعران سده‌ی دهم باقی مانده است، منسوب به قلم ابوالعباس ابن عباس ربنجنی بخارایی است، که در وفات نصر ابن احمد سامانی نوشته شده است. در این مرثیه شاعر تعزیه و اندوه خود را از در گذشت نصر ابن احمد ابراز نموده و در همان حال شادمانی و تهنیت را از جلوس امیرزاده، و نه ابن نصر، به تخت امیری بیان می‌کند:

پادشاهی گذشت خوب نژاد،*** پادشاهی نشست فرخزاد.
زان گذشته زمانیان غمگین،*** زین نشسته جهانیان دلشاد.(9)

این طرز مرثیه سرایی را زین‌العابدین مؤتمن مورد بررسی قرار داده و «جمع تعزیت و تهنیت» نامیده است. این شیوه از این به بعد رواج می‌یابد و یکی از اولین شاعرانی که این سنت را ادامه داده و در پیروی ربنجنی قصیده سروده است، شاعر معروف سده‌ی یازدهم فرخی سیستانی است. فرخی در قصیده‌اش اندوه زیاد خود را از در گذشت سلطان محمود بیان نموده و ولیعهد را تهنیت می‌گوید. چنان که در رساله‌ی فرخی سیستانی تأکید شده است، فرخی در انشای مرثیه مهارت بلند شاعری به خرج داده است.(10)
مرثیه در آثار باقیمانده‌ی دقیقی نیز به نظر می‌رسد. او از وفات بونصر، نام شخصی که عمر دراز ندیده و در جوانی عامل را ترک گفته است، افسوس خورده و نوشته است:

دریغا، میر بونصرا، دریغا! *** که بس شادی ندیدی از جوانی.
ولیکن راد مردان جهان‌دار*** چنین باشند کوته زندگانی.(11)

در مرثیه‌ی ناتمام شاعر دیگر این دوره عماره‌ی مروزی به کُشته شدن شاهی اشاره شده است:

از خون او چو روی زمین لعل فام شد،*** روی وفا سیه شد و چهر امید زرد.
تیغش بخواست خورد همی خون مرگ را،*** مرگ از نهیب خویش مر آن شاه را بخورد.(12)

چند مرثیه‌ی جانگداز را می‌توان از شاهنامه‌ی ابوالقاسم فردوسی نیز پیداکرد. از جمله یکی از مؤثرترین مرثیه‌های این دوره بی‌شک پاره‌ای از شاهنامه است که در مرگ فرزند 37 ساله‌ی شاعر نوشته شده است:

مرا بود نوبت، برفت آن جوان،*** ز دردش منم چون تنی بی‌روان.

همچنین قدمعلی سرّامی تأکید کرده است: «از دلکش‌ترین مرثیه‌ها مرثیه‌های رستم در مرگ فرزند ناکام خویش سهراب و مرثیه‌ی تهمینه در سوگ اوست».(13)

در آثار باقیمانده‌ی شاعران سده‌ی دهم انواع گوناگون مرثیه را چون رثای رسمی و تشریفاتی (مرثیه‌ی ربنجنی) و رثای شخصی (مرثیه‌های رودکی و فردوسی) می‌توان یافت. در باره‌ی نوع سوم مرثیه، رثای مذهبی، و تاریخ پیدایش آن در ادبیات فارسی زبان میان محققان اختلاف نظر موجود است. زین‌العابدین مؤتمن و در پیروی از او ابوالقاسم رادفر پیدایش رثای مذهبی را به سده‌ی یازدهم، که تشیع مذهب رسمی ایران شده بود، مربوط می‌دانند. زین‌العابدین مؤتمن در این باره نوشته است: «رثای مذهبی تازه‌ترین موضوعی است که در ادبیات کلاسیک فارسی راه یافته و هنوز بیش از چند قرن از ظهور و رواج آن نمی‌گذرد؛ این نوع شعر اختصاص به مذهب تشیع دارد و این مذهب بیش از چند قرن نیست که مذهب رسمی ایران شده است». (14)

ولی نصرالله امامی در پیروی از محمد امین ریاحی «قدیم‌ترین مرثیه‌ی مذهبی در شعر فارسی را به عصر سامانی می‌رساند» (15) و قصیده‌ی کسایی مروزی را اولین مرثیه‌ی مذهبی می‌شمارد. تغزل قصیده‌ی مذکور، که از بیست بیت عبارت است، به توصیف طبیعت اختصاص دارد. تا این اواخر فقط همین قسمت قصیده معلوم بود و از قسمت‌های دیگر آن اطلاعی نبود. ولی چنان که نصرالله امامی نوشته است، محمد امین ریاحی در یک نسخه‌ی خطی تتمه‌ی خلاصة‌الاشعار تقی‌الدین کاشی، صورت کامل قصیده‌ی کسایی را یافته است، که قسمت دوم آن مرثیه‌ی مذهبی بوده است. چون کتاب محمد امین ریاحی در دسترس ما نیست و نصرالله امامی هم از آن اقتباس نیاورده است، از اظهار نظر درباره‌ی آن خودداری می‌نماییم و تنها این نکته را یاد‌آور می‌شویم که در واقع در آثار باقیمانده‌ی کسایی مدح و ستایش علی (علیه‌السلام) به نظر می‌رسد و از جمله در پاره‌ای از یک قصیده‌ی او آمده است:

علم همه عالم به علی داد پیمبر*** چون ابر بهاری، که زند سیل به گلزار.(16)

هویداست که مرثیه در ادبیات سده‌ی دهم در قالب‌های گوناگون صورت گرفته است. برای ابراز احساس غم‌انگیز سوگواری شاعران این دوران بیشتر قصیده و قطعه را انتخاب کرده‌اند. در قالب‌های دیگر شعر، از جمله رباعی، هم سروده شدن مرثیه را می‌توان مشاهده کرد. مرثیه‌ی ذیل رودکی دلیلی بر این گفته است:

تقدیر، که بر کُشتنت آزرم نداشت،*** برحسن و جوانیت دل نرم نداشت.
اندر عجبم ز جان‌ستان، کز چو توپی*** جان بستند و از جمال تو شرم نداشت.

از مطالعه‌ی رباعی مذکور و مرثیه‌های بازمانده‌ی شاعران سده‌ی دهم شخص را احساس غم و اندوه فرا می‌گیرد؛ زیرا مرثیه‌های مذکور در نهایت سادگی، صمیمیت، دلسوزی و فصاحت سروده شده و از تکلفات و لفاظی‌ها بری می‌باشند. این جنبه‌ی مرثیه‌سرایی در سده‌های بعدی ادامه پیدا می‌کند.

پی‌نوشت‌ها:

1. امامی، رودکی، استاد شاعران، ص 39؛ امامی در این موضوع رساله‌ای با عنوان مرثیه‌سرایی در ادبیات فارسی (تهران، 1369) چاپ کرده است که متأسفانه به دست ما نرسید.
2. گروهی از نویسندگان، اشعار همعصران رودکی، ص 16.
3. نعمانی، شعرالعجم، ص 67.
4. همان‌جا.
5. مؤتمن، شعر و ادب فارسی، ص 75.
6. آثار رودکی، ص 53.
7. همان، ص 92.
8. همان، ص 126.
9. گروهی از نویسندگان، اشعار همعصران رودکی، ص 84.
10. همان، صص 288-289.
11. همان، ص 90.
12. سرامی، از رنگ گل تا رنج خار، ص 288.
13. مؤتمن، شعر و ادب فارسی، ص 95.
14. امامی، رودکی، استاد شاعران، ص 41.
15. گروهی از نویسندگان، اشعار همعصران رودکی، ص 177.
16. آثار رودکی، ص 140.

منبع مقاله :
ملا احمداف، میرزا؛ (1393)، پیرامون رودکی و رودکی شناسان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط