تحلیل روانشناختی «نشاط» در شعر رودکی

نقد روانشناختی یکی از رویه های جدیدی است که در تحلیل آثار ادبی به کار گرفته می شود و می تواند به کیفیت معنایی مفاهیم مختلف در متن بپردازد.
چهارشنبه، 23 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تحلیل روانشناختی «نشاط» در شعر رودکی
تحلیل روانشناختی «نشاط» در شعر رودکی

نویسنده: دکتر احمد امیری خراسانی، دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان
دکتر پوران(صدیقه)علیپور، مدرس دانشگاه



 

چکیده

نقد روانشناختی یکی از رویه های جدیدی است که در تحلیل آثار ادبی به کار گرفته می شود و می تواند به کیفیت معنایی مفاهیم مختلف در متن بپردازد.
این مقاله می کوشد تا با توجه به این رویکرد و تعمق در مفاهیم روانشناختی، اشعار رودکی را در زمینه نشاط، بررسی و سپس به کمک جامعه شناسی و تاریخ چگونگی وجود این امر را در زندگی شعری او تحلیل و اثبات نماید.

واژگان کلیدی:

نقد روانشناسی، نقد اجتماعی، نشاط، سامانیان، شاد زیستی.

مقدمه

افلاطون معتقد است که اخلاقیات فردی موجد و مبین خصائص جامعه است: به نظر او میان فرد و جامعه نوعی هماهنگی یا توازن وجود دارد و متن واحدی در کار است که گاه با حروف کوچک(فرد) و گاه با حروف بزرگ(جامعه) نوشته می شود( جمهوری، بخش دوم، ص 368). اما این توازن امری اتفاقی نیست و ناشی از ارتباط میان علت و معلول است. هر یک از ما انواع خصایص و عادات و آدابی را که در جامعه موجود است در خود دارد؛ زیرا این خصایص و آداب تنها در جامعه از وجود ما صادر می شود(جمهوری، ص 435).
این نظریه، از قرن پنجم پیش از میلاد، نیز در میان آراء‌ بقراط دیده می شود و در نقد ادبی امروزه نیز مورد توجه واقع گردیده است. این مقاله تصمیم دارد تا از دریچه نقد اجتماعی و روانشناسی، مضمون نشاط را در شعر رودکی بررسی نماید. لذا ابتدا لازم است با چگونگی کارکرد این دو رویه نقد آشنا شویم:

نقد اجتماعی

بنیاد نقد اجتماعی، بر این فکر است که آثار ادبی همواره محصول و مولود حیات و محیط اجتماعی است.
تن(H.taine)می گوید:« هنرمند وابسته به گروهی از معاصران خویش است که با او در یک مملکت و در یک زمان و در یک مکتب تربیت یافته اند. تأثیر و دخالت زمان در اثر هنرمند درخور تردید نیست»(آشنایی با نقد ادبی، صص 75-77). «اتوکلاین برگ، روانشناسی اجتماعی را علم مطالعه رفتار فرد در وضعیت گروهی تعریف می کند؛ یعنی مطالعه اثرات حضور دیگران بر رفتار فرد یا برعکس که تحت تأثیر روابط متقابل بین فرد و اجتماع است. در هر حال، منتقدان اجتماعی از دیرباز بر این عقیده اند که نویسندگان در خلأ فکری به نویسندگی نمی پردازند. حتی آنانکه در انزوای شخصی به این کار مشغولند، تحت تأثیر کل عقاید سیاسی، اقتصادی، فلسفی و مذهبی دنیایی که در آن متولد و رشد یافته اند، قرار می گیرند و آثار ادبی ایشان بازتاب چنین تأثیری است. از نظر این گونه منتقدان، اثر هنری آینه زندگی و جزء لاینفک زمینه اجتماعی است که آفرینش اثر را عهده دار است. زمان و مکان به نحوی پایدار بر هنرمند، و بالطبع بر حاصل تخیّلات او تأثیری مشخص و ماندنی می گذارد.»(نقد ادبی شامل ده ترجمه و مقاله، ص 15).

نقد روانشناسی

«نقد روانشناسی می کوشد جریان باطنی و احوال درونی شاعر یا نویسنده را ادراک و بیان نماید. قدرت تألیف و استعداد ترکیب ذوق و قریحه او را بسنجد، نیروی عواطف و تخیلات او را تعیین کند و از این راه تأثیری را که محیط و جامعه و سنن و مواریث در تکوین این جریانها دارد، مطالعه کند و بدین گونه نوع فکر و سجیه روحی و ذوقی شاعر را معین نماید. این طریقه نقادی، نخست مسئله ماده شعر و ادب را مطالعه می کند. از نظر کانت شعر و هنرهای دیگر، عبارت از یک گونه فعالیت هماهنگ و متناسب تمام قوای نفسانی است که به آزادی و بدون هیچ تقیّد و تعینی در عالم تصویر و تجسم انجام می پذیرد. و از این قرار می توان گفت که هنر از لحاظ روانشناسی عبارت است از تناسب و تعادلی بین قوه تخیل و قوه ادراک که در عین حال مطابقت شیء خارج نیز با این هر دو قوه رعایت شده باشد. در شعر شاعر می توان دریافت که عواطف و احساسات او چیست؟ محرک او در اندیشه ها و الهاماتش کدام است؟ صفات و احوال نفسانی غالب بر عصر او و معاصران او را نیز می توان شناخت»(آشنایی با نقد ادبی، ص 80-82).
بنابراین، نقد اجتماعی و روانشناسی، بی شک تحت تأثیر فضاهای حاکم بر جامعه و فرد ایجاد می شود. حال با نظر داشتن به این دو دیدگاه نقد، با یک پرسش اصلی به موضوع مقاله می پردازیم.

چرا رودکی شاعر شادیهاست؟

آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب
با صد هزار نزهت و آرایش عجیب
(ابوعبدالله رودکی، ص 447)

آنچه در شعر رودکی در نظر اول نمایان می شود، روحیه شاد اوست که کم و بیش در آثار همه شاعران کهن سبک خراسانی نمود دارد. راست است که رودکی در رثای این و آن اشعاری گفته است و آن قصیده معروفش(مرا بسود ...)حکایت از آن دارد که در دوران پیری دچار بلیه ای عظیم شده بود، اما در اکثر اشعار او روحیه سهل گیری و آموزه شادباشی که روحیه ایرانیان کهن است، جلوه پیدا کرده است:

شادی زی با سیاه چشمان شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد

ز آمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
(سبک شناسی شعر، ص 27)

عمده ترین عوامل روان-اجتماعی که در زمینه فضای نشاط شاعری رودکی می توان برشمرد، عبارتند از:

تأثیر روابط اجتماعی

«میان افراد و محیطی که در آن زندگی می کنند، به طور کلی هماهنگی کافی به چشم می خورد. البته می توان این هماهنگی را به طور انتزاعی و به تأثیر بر رفتار فرد در نهادها یا به عکس تبیین کرد»(روانشناختی اجتماعی، ص 51).
«تجربه هر فرد در زندگی نتیجه و محصول تأثیر متقابل میان آن فرد و محیط اوست؛ بنابراین محیط، با ایجاد فرصت و تحریک و تشویق فرد در رفتار او تأثیر می نماید»(روانشناختی تربیتی، ص 80). و از این رو بدان محیط روانی می گویند.
«منظور از محیط روانی، شرایط و اوضاع و احوالی است که روی رفتار فرد اثر می گذارد و فرد این شرایط و اوضاع و احوال را به نحو خاصی درک می کند»(روانشناختی تربیتی، ص 82).
از دیدگاه جامعه شناسی تاریخی، دوران حیات رودکی، از جهت تولیدات کشاورزی و رفاه عمومی یکی از بهترین ادوار تاریخ ایران بوده است. «پیشرفتهای اجتماعی و بازرگانی به اضافه جریاناتی که در ادوار خاصی، فرهنگ را اعتلا می بخشد، باعث شده بود که عصری که با ظهور رودکی آغاز گردیده و تا حدود پایان قرن پنجم امتداد یافته بود، نه تنها یکی از درخشان ترین اعصار فرهنگی و علمی ایران و کشورهای اسلامی شمرده شود، بلکه یکی از دورانهای زرین علم در جهان بشمار آید»(گزیده اشعار رودکی سمرقندی، صص 39-40).

اکنون خورید باده و اکنو زیید شاد
کاکنون برد نصیب حبیب از بر حبیب
(ابوعبدالله رودکی، ص 449)

کار همه راست، آن چنانکه بباید
حال شادی است، شاد باشی، شاید
(محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 500)

واجب نبود به کس بر افضال و کرم
واجب باشد هر آینه شکر نعم

تقصیر نکرد خواجه در ناواجب
من در واجب چگونه تقصیر کنم؟!
(گزیده اشعار رودکی سمرقندی، ص 98)

«شیوه فرمانروایی سامانیان، در استقرار امنیت و ثبات به آنها کمک کرد و آنها را در تأمین هدف دیگر خویش که احیاء فرهنگ ایرانی در محدوده توافق با شریعت بود، مجال توفیق داد. در چنین اوضاع و احوال بود که بخارا به گفته ثعالبی آشیانه جلال، کعبه دولت و مجمع بزرگان عصر شد»(دنباله روزگاران ایران«از حمله عرب تا پایان عصر تیموریان»، ص88).

و باغ خرم گشت آن کجا بیابان بود
بسا شکسته بیابان که باغ خرم بود
(ابوعبدالله رودکی، ص 455)

تأثیر فرهنگ

فرهنگ جامعه، یعنی راه زندگی مردم یک اجتماع که محصول گذشته آنهاست، در رفتار افراد اثر می گذارد.
«فرهنگ هر جامعه شامل طرز فکر، آداب و رسوم، میزانها و سنن اجتماعی، روابط سیاسی و اقتصادی، نحوه اداره اجتماع، طرز اجرای مراسم دینی، ‌طرز تربیت و سوابق تاریخی جامعه به طور کلی است. بنابراین برای مطالعه رفتار افراد باید زمینه فرهنگی و اجتماعی جامعه ای را که آنها در آن زندگی می کنند مورد مطالعه قرار داد»(روانشناسی تربیتی، ص 82).
رفتارها در درون یک فرهنگ، به طور متوسط، رفتارهایی انطباق یافته اند و مسلماً به این دلیل چنین اند که فاعل آنها که فاعلی روانی است، با اوضاع و احوال فرهنگی محیط خود سازگار شده است.
«دورکیم، نخستین دانشمندی است که متوجه این نکته شد که محیط مادی فرد در جامعه ای که در آن زندگی می کند با فرهنگ کاملاً آمیخته است و تشریح جهان مادی به صورتی که در یک جامعه درک می شود و به عنوان موضوع رفتارهای انطباقی در آن جامعه، در واقع در حکم تشریح فرهنگ آن جامعه است»(تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ص 72-74).«بخش بسیار مهمی از فرهنگ پذیری در ضمن تجربه زندگی روزانه و بی آنکه فرد ملتفت باشد انجام می گیرد»(تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ص 80).
در زمان رودکی، بخارا مرکز قدرت و به عنوان یک شهر فرهنگی شناخته شده است. «هر چند تشویق و حمایتی که سلسله سامانی از شعر و ادب فارسی دری کردند انگیزه سیاسی داشت؛ اما غالباً از دواعی و اسباب ذوقی و قلبی هم خالی نبود. این دواعی و اسباب نیز، آنها را به حمایت علما و تربیت شعرا وامی داشت. در زمان آنها بخارا مرکز عظمت و کعبه قدرت و مجمع بزرگان عصر بشمار می آمد»(سیری در شعر فارسی، ص 3).
«درخشان ترین دوران فرمانروایی آل سامان دوران امارت نصر بن احمد بود که سی سال و سه ماه بر ماوراء النهر و خراسان حکمرانی داشت و با سعی و تدبیر وزیرانی چون ابوعبدالله جیهانی و ابوالفصل بلعمی در حمایت اهل ادب و احیاء فرهنگ ایرانی سعی قابل ملاحظه ای نشان داد از آن جمله تشویق رودکی به نظم کلیله و دمنه»(دنباله روزگاران ایران«از حمله عرب تا پایان عصر تیموریان»، ص 92).

می هست و درم هست و بت لاله رخان هست
غم نیست و گر هست نصیب دل اعداست
(محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 494)

به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی
چنان گریخت ز دهر دو رنگ رنگ فتور

که باز شانه کند همچو باد سنبل را
به نیش چنگل خونریز تارک عصفور
(گزیده اشعار رودکی سمرقندی، ص 97)

شخصیت فردی

آلپورت در تعریف شخصیت می گوید:« شخصیت سازمان پویایی از منظومه های روانی است که سازگاری بی همتای فرد با محیطش را موجب می شود»(روانشناسی اجتماعی، ص 197).
«در روانشناسی اجتماعی، منظور از وضع نفسانی به معنی اعم کلمه، شیوه موضع گرفتن شخص در قبال امور ارزشمند است. بنابراین مطالعه وضع نفسانی،‌ مسئله اصلی نظریه شخصیت است و می توان از روی وضعهای نفسانی فرد، رفتارهای او را وصف و درک و حتی پیش بینی کرد. لکن همین که شخصیت به تصوّر می آید، به نحو ضمنی پذیرفته می شود که باید میان رفتارهای مختلف شخص و مخصوصاً میان وضعهای نفسانی و مشخصات دیگر وی همبستگیهایی موجود باشد»(روانشناسی اجتماعی، ص 236)اینجاست که مفهوم خود برتر کاربرد پیدا می کند.
«از نظر فروید،‌شخصیت هر فرد 3 جزء دارد: آن Id، خود Ego؛ و خود برتر Supergo است. خودبرتر، قسمت اخلاقی و قضایی شخصیت انسان را تشکیل می دهد. خودبرتر به جای پیروی از لذت یا واقعیت، متوجه ایدئال است و معمولاً این ایدئال از محیطی که انسان در آن رشد می کند، به وجود می آید. «آن»می خواهد راهی برای ابراز تمایلات پیدا کند و «خودبرتر» میزانهای معینی را ارائه می دهد.«خود» به منزله سپری است که در میان نیروهای«آن» و «خودبرتر» قرار دارد و آنها را کنترل می کند.
در افرادی که از لحاظ روانی سالم هستند این سه جزء یا دستگاه شخصیت، سازمان هماهنگ و متمدنی به وجود می آورد. همکاری این سه جزء با هم باعث موفقیت فرد در سازگاری با محیط است. این موفقیت همراه با تأمین احتیاجات اساسی و تمایلات فرد است، در صورتی که این سه جزء با هم تضاد داشته باشند، فرد نمی تواند خود را با محیط سازش دهد و از خود و محیط ناراضی است»(روانشناسی تربیتی، صص 38-41).
رودکی، به عنوان یک شخصیت فرهیخته، با تفکر و اندیشه خاصی زندگی می کند که طبیعتاً، نگرش خاص او در شعرش هم نمود پیدا می کند؛ از آن جمله:

1-اعتقاد به شاد زیستن:

چهار چیز مر آزاده را زغم بخرد
تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد

هر آنکه ایزدش این چهار روزی کرد
سزد که شاد زید جاودان و غم نخورد
(ابوعبدالله رودکی، ص 461)

ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟
(ابوعبدالله رودکی،‌ص 544)

او بهترین شادمانی را دیدار روی دوستان می داند:

هیچ شادی نیست اندر این جهان
برتر از دیدار روی دوستان
(محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 533)

2-تفاخر ورزیدن به خود:

از جمله مفاخرات رودکی، مباهات به وضع زندگی خویش است، به همین دلیل به زندگی خود و همنوع خود افتخار می کند. او همچنین به ممدوح خود می نازد؛ زیرا او را حامی خود می داند و ثروت سرشار و موقعیت مناسب خود را مدیون وی می داند:

بسا که مست در این خانه بودم و شادان
چنانکه جاه من افزون بد از امیر و ملوک
(ابوعبدالله رودکی، ص 476)

او در باب کرامت و صله هایی که از ممدوحش برخوردار شده، آورده است:

امروز به اقبال تو ای میر خراسان
هم نعمت و هم روی نکو دارم و سیار
(محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 501)

امروز به هر حالی بغداد بخاراست
کجا میر خراسانست، پیروزی آنجاست
(مفاخره در شعر فارسی، ص 253)

حاتم طایی تویی اندر سخا
رستم دستان تویی اندر نبرد

نی، که حاتم نیست با جود تو راد
نی، که رستم نیست در جنگ تو مرد
(گزیده اشعار رودکی سمرقندی،‌ص 97)

میری به تو محکم شد و شاهی به تو خرم
بر خیره ندادند ترا میری و شاهی
(محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 513)

3- رفتارها

«در ادراک حسی، فرد با اشیایی در تماس است که خواصی اصولاً عاری از ارزش دارند؛ یعنی خواصی که کیفیات محسوس نامیده می شود. در حالی که احساس لذت یا الم، یا تحسین کردن و ترسیدن و نفرت داشتن، به منزله تجربه کردن وضع یا شیء یا شخص به عنوان امور لذت بخش یا الم انگیز یا ستودنی و ترسناک است. همچنین احساس این حالات به منزله رفتار کردن نسبت به وضع شیء یا شخص معینی است»(روانشناسی اجتماعی، ص 120).
«طرفداران اصالت رفتار معتقدند که اعمال افراد، در واقع اعمالی آموخته شده است و آنچه شخص را به واکنش وامی دارد، اوضاع و احوال محیط بر اوست و برگشت و تکرار برخی از اوضاع موجب ایجاد عادت در شخص می شود»(همان، ص 234). یکی از عمده ترین این گونه رفتارها شادمانی و سرور است.
«افراد در هر محیطی که باشند، وقتی احتیاجات اساسی بدنی و روانی آنها تأمین گردد، دچار وجد و سرور می شوند. برای مثال، افراد بالغ وقتی متوجه استعدادهای خود می شوند یا هنگامی که مهارتهای لازم را جهت انجام شغلی فرا می گیرند و یا هنگام شرکت در جشنها، گردشهای علمی و مصاحبت با رفقای مناسب و غیره احساس مسرّت می نمایند»(روانشناسی تربیتی، صص 108-109).
رودکی، به عنوان یک شخصیت شاد نمونه ای از این گونه اشخاص است که شادباشی در شعرش تشخص ویژه ای یافته است. در این زمینه به رفتار سامانیان و رودکی، جداگانه و با هم می توان اشاره کرد.:

رفتار سامانیان

«سامانیان با آنکه عملاً سلاطین مستقل شمال شرق ایران بودند، به حفظ اصول اسلامی و خلفا وفادار بودند و یک قرن تمام ترقی و تکامل، نسبتاً بلامزاحمی برای اهالی کشور خویش فراهم ساختند و بدین ترتیب وسیله مقدمات و شرایط احیای مجدد روح و معنویات ایرانی را به وجود آوردند، ‌و در ایجاد نظم در مشرق ایران کوشیدند. تمدن و فرهنگ ایران بی نهایت مدیون ایشان است و هنوز هم باید عمل و رفتار سامانیان را به عنوان مشرق علم و هنر مدنظر داشت» (تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ص 142).
نصربن احمد(وفاتش سنه 331 رخ داد) امیری بود، کریم، عادل و عاقل که دربار او مجمع فضلا و دانشمندان شد. او بسیار فرهنگ دوست بوده است:

بتواند زدود زین دلم غمخواره زنگ غم
گر کند یاریی مرا به غم عشق آن صنم

تا در گه او یابی مگذر به درکس
زیرا که حرامست تیمم به لب یم
(محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 525)

کیست به گیتی خمیرمایه ادبار
آنکه به اقبال او نباشد خرسند

از ملکان کس چنو نبود جوانی
راد و سخندان و شیرمرد و خردمند

کس نشناسد همی که: کوشش او چون؟
خلق نداند همی که بخشش او چند؟
(ابوعبدالله رودکی، ص 463)

نی نی زختن باد چنو خوش نوزد هیچ
کان باد همی از بر معشوق من آید
(محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 500)

رفتار رودکی

«رودکی فرد خوشگذرانی بوده است. از زندگی درازی که ظاهراً نصیب این شاعر شده و از اشعار فرح بخشی که سروده، پیداست که او گفته های خود را به کار بسته و تندرست و شادمان زیسته است»(تاریخ ادبیات، ص 50). کریمسکی خاورشناس روسی، معتقد است که رودکی، شاعر شادی پسند بسیار جالب توجه و شاعر غزل سرای نشاط انگیز، بسیار ظریف و پر از احساسات است(محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 902).

و آنک به شادی یکی قدح بخورد زوی
رنج نبیند از آن فراز و نه احزان
(ابوعبدالله رودکی، ص 480)

هر آن گه که خوری می خوش آن گهست
خاصه چو گل و یاسمن دمید
(همان، ص 463)

«ستایش او از مایه مستی یا تشویق به فرصت جویی و لذت پرستی، مخاطب را به یاد بشار و ابونواس می اندازد»(سیری در شعر فارسی، ص 6). و «مثل هوراسHorace شاعر رومی که دنیای آسوده اما شتابان بی ثبات خویش را با چشم ذوق و لذت می دید و در روزهای زرین فرمانروایی اگوست Auguste بانگ«امروز را دریاب» درمی داد، رودکی، لذتها و رامشهایی را که در کنار «سیاه چشمان»بخارا درمی یافت، قدر می شناخت و با همان آهنگ هوراسی می گفت:
شاد زی با سیاه چشمان شاد...»(با کاروان حلّه، ص 15). در حالی که خوب می داند که گریزی از مرگ و پایان یافتن زندگی نیست:

رفیقا چند گویی: کو نشاطت؟
بنگریزد کس از گرم آفروشه
(محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 510)

رفتار نصر بن احمد با رودکی

«در این روزگار که درگاه نصر بن احمد، بازار روز شعر و ادب بود. فرمانروای جوان به شعر و موسیقی نیز مثل رزم و جهانداری علاقه داشت. دوره سی ساله فرمانروایی او روزگار رونق و شکوه جهانیان سامانی بشمار می آمد و داستانهای بسیار که از دادگری و دانش پروری وی در تاریخها آورده اند این دعوی را تأیید می کند.
رودکی که به این امیر جوان پیوسته بود در درگاه او قبول و نفوذی داشت. نصربن احمد شیفته ذوق و هنر و قریحه رودکی شد و از بس به او صله داد توانگرش کرد. شاعر نیز ذوق و هنر خویش را در خدمت او گماشت. شعر می گفت، چنگ می نواخت و مجلس امیر را در ذوق و لذت غرق می کرد»(با کاروان حلّه، ص 13).
نظامی عروضی در چهار مقاله آورده است که:« از ندیمان پادشاه هیچ کس مقبول القول تر از رودکی نبوده است»(نظامی عروضی، ص 52). و فروزانفر نیز به این امر اشاره دارد: «رودکی با نصربن احمد سامانی 301-331 معاصر بوده و در دولت او نعمت و حشمت بی اندازه حاصل کرده»(سخن سخنوران، ص 19). حال با توجه به بررسیهای فوق در باب شرایط روانی و اجتماعی ای که رودکی در آن می زیسته است، عمده ترین دلایل شادباشی شعر رودکی را سه چیز می توان دانست:

1- زندگی شاد رودکی

«زندگی شاد و لذت انگیز رودکی در درگاه بخارا، در شعر او- با آنکه از شعر او جز اندکی در دست نیست- جلوه گر است و خواننده دقیق می تواند در این مختصر تپیدن دلهای سیاه چشمان بخارا و اندوه شادی نام آوران و گردنکشان آن دربار از یاد رفته را، در خاطر خویش زنده کند»(با کاروان حلّه، ص 16).

همیشه شاد و ندانستمی که غم چه بود
دلم نشاط و طرب را فراخ میدان بود
(ابوعبدالله رودکی، ص 457)

او حتی در دوران پیری هم از آن شادیها یاد می کند:

شد آن زمانه که او شاد بود و خرم بود
نشاط او بفزون بود و غم به نقصان بود

همیشه شاد و ندانستمی که غم چه بود
دلم نشاط و طرب را فراخ میدان بود

همیشه چشمم زی زلفکان چابک بود
همیشه گوشم زی مردم سخندان بود

که را بزرگی و نعمت زاین و آن بودی
مرا بزرگی و نعمت ز آل سامان بود
(گزیده اشعار رودکی سمرقندی، ص 113)

و بسی حسرت می خورد که:

کنون همانم و خانه همان و شهر همان
مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوک؟!
(همان، ص 117)

«وقتی شاعر، مثنوی کلیله و دمنه خویش را به امیر نصر هدیه کرده گذشته از پادشاه که خود چهل هزار درهم به وی بخشید، یاران و نام آوران درگاه نیز به توزیع، شصت هزار درم به شاعر دادند و این مایه بازجست بود که شاعر را یک چند توانگر و بی نیاز و فارغ از هر دغدغه ای کرده بود. به هر حال، اشارتهایی از این دست، نشان می دهد که شاعر در درگاه بخارا غرق در نعمت و ثروت و آسایش بوده است... بخارایی شاد خوار و بی اندوه که رودکی شور و زیبایی مجالس بزرگان آن را در اشعار جاودان خویش منعکس کرده است و بانگ شور و زندگی آن را از ورای قرنهای دراز هنوز از بازمانده آثار شاعر می توان شناخت.
بدین گونه جوانی شاعر در دربار بخارا در صحبت زیبارویان و سیاه چشمان آن دیار همراه با نشید و مستی گذشت. عشق، موسیقی، زر و دختر رز روزگار او را از شادمانی لبریز کرده بود»(با کاروان حلّه، ص 18).

ساقی تو بده باده و مطرب تو بزن رود
تا می خورم امروز که وقت طرب ماست
(محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 494)

2- حضور در فضاهای مناسب نشاط

تصویر روشن از چنین مجالسی، همان است که رودکی در قصیده «مادرمی»آورده است. «می توان گرمی و شور این بزم طرب را که در آن امیر خراسان به یاد امیر ابوجعفر سیستان ساغر می کشد، دریافت و در این سرور مستانه کهن انعکاس قهقهه شوخی و سرمستی خدایان بخارا- امیران درگاه سامانیان را- باز شنید»(با کاروان حلّه، ص 17).

مادر می را بکرد باید قربان
بچه او را گرفت و کرد به زندان

چونش بگردد نبیذ چند به شادی
شاه جهان شادمان و خرم و خندان

شادی بوجعفر احمد بن محمد
آن مه آزادگان و مفخر ایران
(محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، صص 506-507)

سوری کنیم و باده خوریم و بویم شاد
بوسه دهیم بر دو لبان پریوشان
(ابوعبدالله رودکی، ص 488)

خور به شادی روزگار نوبهار
می گسار اندر تکوک شاهوار
(محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 536)

یکی بزم خرم بیاراستند
می و رود و رامشگران خواستند
(همان، ص 542)

باز تو بی رنج باش و جان تو خرم
با نی و با رود و با نبیذ فنا روز
(همان، ص 503)

بهار چین کن از آن روی بزم خانه خویش
اگرچه خانه تو نوبهار برهمنست
(همان، ص 521)

خوش آن نبیذ غارچی با دوستان یکدله
گیتی به آرام اندرون، مجلس به بانگ و ولوله
(همان، ص 529)

ای بلبل خوش آوا، آوا ده
ای ساقی آن قدح با ما ده
(همان، ص 548)

3- گفتن شعر نشاط به خاطر طبع و ذوق شاهان

«هنر شاعر و نویسنده را درگذشته، امیران و محتشمان خریدار بوده اند و امروز خوانندگان جراید و کتب. در هر دو حال شاعر یا نویسنده مزدور و پیشه وری است که طبعاً انتظار مزد و پاداش دارد. همین مسئله است که او را وامی دارد مطابق ذوق و پسند خریدار سخن بگوید»(آشنایی با نقد ادبی، ص 73).

آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی

ای بخارا شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
(محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 512)

به بزم عیش و طرب، باد نیک خواه تو شاد
حسود جاه تو باد از غصه زار و نژند
(ابوعبدالله رودکی، ص 466)

هرچند نوبهار جهان است به چشم خوب
دیدار خواجه خوب تر، آن مهتر حسیب
(محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 493)

نتیجه گیری

نقد روانشناسی و نقد اجتماعی از عمده ترین روشهای نقدند که امروزه مورد توجه منتقدین واقع گردیده اند. این دو رویه به ما کمک می کند تا بتوانیم مضمون و محتوای آثار را به صورت استدلالی و آشکار برای مخاطب تحلیل کنیم. این مقاله نیز، با توجه به این رویکرد در نقد، به تحلیل عناصر مؤثر روانشناختی در شعر رودکی پرداخته و دریافت که عوامل مختلف اجتماعی- فرهنگی محل زیست رودکی(بخارا)، محیط روانی مناسب دوره سامانی و اعتقادات فردی و نگرش شاد زیستی رودکی، از دلایل عمده وجود نشاط در شعر او است.
منابع تحقیق :
1-استوتزل، ژان. روانشناسی اجتماعی، ترجمه علی محمد کاردان، چاپ سوم، تهران: دانشگاه تهران، 1363.
2-اشپولر، برتولد. تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمه جواد فلاطوری، ج اول، چاپ دوم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1364.
3-افلاطون، جمهوری، برگردان ف. روحانی، تهران، 1348.
4-امیری خراسانی، احمد. مفاخره در شعر فارسی. ج1، قم: انتشارات دارالهدی، 1383.
5-رضا زاده شفق، صادق. تاریخ ادبیات. تهران: انتشارات میزان، 1352.
6-زرین کوب، عبدالحسین، آشنایی با نقد ادبی. چاپ چهارم، تهران: انتشارات سخن، الف 1376.
7-__،___. با کاروان حلّه« مجموعه نقد ادبی». چاپ دهم، تهران: انتشارات علمی، ب 1376.
8-__،___.دنباله روزگاران ایران«از حمله عرب تا پایان عصر تیموریان»، تهران: انتشارات سخن، 1375.
9-__،___.سیری در شعر فارسی. چاپ سوم، ‌تهران: انتشارات علمی، 1371.
10-سخنور، جلال، نقد ادبی: شامل ده ترجمه و مقاله. تهران: انتشارات رهنما، 1379.
11-شریعتمداری،‌علی. روانشناسی تربیتی.چاپ دوم، تهران: انتشارات امیرکبیر،‌1366.
12-شعار، جعفر و انوری، حسن. گزیده اشعار رودکی سمرقندی.چاپ سوم، تهران: انتشارات امیرکبیر،‌1367.
13-شمیسا، سیروس. سبک شناسی شعر. چاپ پنجم، تهران: انتشارات فردوس،‌1379.
14-عبدالله،‌رازی.تاریخ کامل ایران. چاپ نهم، تهران: انتشارات اقبال،‌1371.
15-فروزانفر، بدیع الزمان، سخن و سخنوران. چاپ چهارم، تهران: خوارزمی، 1369.
16-کریمی، یوسف، روانشناسی اجتماعی، چاپ شانزدهم، تهران: دانشگاه پیام نور، 1381.
17-میرزایف، عبدالغنی. ابوعبدالله رودکی. تحت نظری. گینسکی، نشریات دولتی تاجیکستان، 1958.
18-نظامی عروضی، ‌چهار مقاله، به کوشش محمد معین، ‌تهران، 1364.
19-نفیسی، سعید. محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، تهران: انتشارات امیرکبیر،‌1319.
20-__،__.محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی. چاپ دوم، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1336.
منبع :اکبری، منوچهر(1387)، رودکی سرآمد شاعران فارسی، تهران، خانه کتاب، چاپ دوم: 1388.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.