نویسنده: کریستوفر ویلسن
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم: حسن چاوشیان
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم: حسن چاوشیان
Demography
این اصطلاح که به معنای مطالعهی جمعیتهای انسانی است دربرگیرندهی دامنهی وسیعی از مطالعات است، ولی سه موضوع اصلی هستهی مرکزی این رشته به شمار میآید:
1. میزان و ترکیب جمعیت براساس محورهای گوناگون (سن، جنس، وضعیت تأهل، تحصیلات، و از این قبیل). خلاصه، تصاویر مقطعی از جمعیت در برهههای معین زمانی.
2. فرایندهای مختلفی که بر ترکیب جمعیت اثر مستقیم دارد (باروری، مرگومیر، ازدواج، مهاجرت، و از این قبیل).
3. رابطهی میان این عناصر ایستا و پویا با محیط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دربرگیرندهی آنها.
با اینکه نمیتوان تقسیمبندی سرراست و قطعی به عمل آورد، معمولاً بین جمعیتشناسی صوری یا فنی از یک طرف، و جمعیتشناسی اجتماعی یا مطالعات جمعیتی از سوی دیگر تمایز میگذارند. جمعیتشناسی صوری عمدتاً با گردآوری و تحلیل دادهها سروکار دارد، در حالیکه مطالعات جمعیتی به معنای معیار سنجش وسیعتری است که مطالعات رشتههای نزدیک به جمعیتشناسی را نیز در خود جای میدهد.
جمعیتشناسی از نخستین ریشههایش در آمارگیریها، همیشه با انگیزههای گوناگونی دنبال شده است. اکثر پژوهشهایی که در اوایل قرن بیستم انجام گرفت، پیوندهای نزدیکی با علم ژنتیک داشت چون دانشمندان در پی کشف ابعاد کمّی تفاوتهای اجتماعی و نژادی بودند. پس از جنگ جهانی دوم و سوءِاستفادهی حکومت نازی از پژوهشهای ژنتیکی، این انگیزه از میان رفت. با این حال، ظهور زیست جامعهشناسی در دههی 1970 به احیای علاقه به مطالعات جمعیتشناختی دربارهی زیستشناسی انسان منجر شد.
در طول دههی 1930 نرخ باروری در بسیاری از جوامع توسعهیافته به سطوح بیسابقهای تنزل یافت. این وضعیت هم موجب پیشرفتهایی در فنون تحلیل، مثل محاسبهی نرخ خام و خالص تولیدمثل شد که با هدف تعیین دقیق میزان افت باروری صورت میپذیرفت و هم الهامبخش تلاشهایی برای درک کاملتر این پدیده بود، مثل تشکیل هیئت سلطنتی جمعیت در بریتانیا در دههی 1940 (Glass, 1956). ترس و نگرانیهای مربوط به کاهش جمعیت در کشورهای غربی در دههی 1950 رنگ باخت چون نرخ باروری در طول دورهی «افزایش زادوولد» به حد چشمگیری افزایش یافت.
از دههی 1950 به بعد توجه جمعیتشناسان به جهان سوم معطوف شد، یعنی جایی که کاهش سریع نرخ مرگومیر و تداوم نرخهای باروری بالا موجب افزایش مفرط نرخ رشد جمعیت شد. نگرانی دربارهی رشد سریع جمعیت و خصوصاً تمایل به کاهش باروری در کشورهای در حال توسعه یکی از سنگبناهای اصلی پژوهش جمعیتشناختی در نیمهی دوم قرن بیستم بوده است. مناقشهی میان نظریهپردازان تغییرات اجتماعی و جمعیتی غالباً بالا میگیرد چون آنها برای جلب توجه حکومتها و مؤسسههای تأمین بودجه پیوسته با یکدیگر رقابت میکنند (Hodgson, 1988).
دورهی «افزایش زاد و ولد» کوتاه بود و در جهان توسعهیافته دوباره مسئلهی باروری نازل پس از کاهش سریع فرزندزایی از اواخر دههی 1960، توجه همگان را به خود جلب کرده است. خصوصاً توجه زیادی به پدیدهی سالخوردگی جمعیت میشود چون جوامع گرفتار مسئلهی رشد جمعیت سالمندان میشوند.
هم جمعیتشناسی صوری و هم جمعیتشناسی اجتماعی در طی قرن بیستم ایدهها یا مدلهای مهمی پروراندهاند. در جمعیتشناسی صوری، یکی از اندیشههای محوری این بوده است که تحلیل جمعیتی را براساس نسلها دنبال کنند نه بر حسب دورهها. تحلیل نسلی که تجربهی افراد در طول زمان را لحاظ میکند مزیتهای نظری فراوانی بر تحلیل رویدادهای دورههای معین دارد. این سخن به ویژه در جایی صادق است که رویدادهای مورد نظر تا حد زیادی تحت اختیار فرد هستند، مثل باروری و نکاح، و جایی که تجربهی گذشته در تعیین رفتارهای فعلی نقش دارد (Ryder, 1968).
شکی نیست که سهم اصلی جمعیتشناسی در علوم اجتماعی کمّی، طراحی جدول عمر بوده که توصیف دقیق و مفصلی از مرگومیر در یک جمعیت است که احتمال مرگ و سایر آمارها را برای هر سن معین به دست میدهد. جدول عمر ابزار نیرومندی برای تحلیل مرگومیر یا هر پدیدهی دیگری است که نمیتواند دو بار اتفاق بیفتد. این جدول کاربردهای گستردهای در بسیاری از حوزههای علوم اجتماعی و همینطور علوم طبیعی و آمار پیدا کرده است (Shryock and Siegel, 1976).
فنون آماری مورد استفادهی جمعیتشناسان به لحاظ تعداد نسبتاً کمشمار و عموماً ساده و سرراست است، البته با پیدایش رایانهها روشهای آماری پیچیدهتری به کار گرفته شده است. برای اکثر جمعیتشناسان محور اصلی این رشته تحلیل مرگومیر، باروری و ازدواج است، و مهاجرت نیز زیرشاخهی جداگانهای به حساب میآید. این وضعیت را تا حدی میتوان به تفاوت در مواد و مصالح اولیه و تا حدی به نقش بسیار بارزتر جغرافیدانان در همهی انواع تحلیلهای مکانی نسبت داد.
جمعیتشناسی ریاضی یکی از زیرشاخههای فعال این رشته بوده است که مدلهای متعددی طراحی کرده که ظرافت صوری را با فایدهی عملی ترکیب میکنند. از این میان نظریهی جمعیتهای ثابت مهمترین دستاورد محسوب میشود. نظریهی جمعیت ثابت که نخستین بار لئونارد اویلر در قرن هجدهم آن را فرمولبندی کرد، به دست جمعیتشناس امریکایی آلفرد لوتکا (Lotka, 1939) از نو طراحی و به همگان معرفی شد. این نظریه امکان محاسبهی ساختار سنی جمعیت را مطابق با هر ترکیب معینی از مرگومیر و باروری فراهم میآورد و این برای درک تحرک جمعیتی بینهایت ارزشمند است. برای مثال، میتوان ثابت کرد که سالخوردگی جمعیت اصولاً ناشی از باروری نازل است و ربطی به طولانی شدن عمر افراد ندارد (Coale, 1972).
مهمترین و پرنفوذترین مفهوم در جمعیتشناسی اجتماعی مفهوم انتقال جمعیت است. به گفتهی دیمنی (Demeny, 1972)، «در جوامع سنتی، مرگومیر و باروری هر دو بالاست. در جوامع مدرن باروری و مرگومیر هر دو پایین است. در میان این دو دوره انتقال جمعیت رخ میدهد.» نظریهی انتقال جمعیت نخست نزد جمعیتشناسان امریکایی در سالهای حولوحوش جنگ جهانی دوم تکوین یافت و شکلی از نظریههای کلیتر نوسازی بود که آن روزها رواج داشت (Notestein, 1945; Davis, 1945). این نظریه را به طور کلی میتوان به سه بخش تقسیم کرد:
1. توصیف تغییرات باروری و مرگومیر در طول زمان؛
2. برساختن مدلهای نظری علّی برای تبیین این تغییرات؛
3. پیشبینی روندهای آینده خصوصاً در جهان سوم.
اصلیترین کانون توجه عواملی بوده است که مسئول کاهش باروری دانسته میشوند، نظریههای مختلف از سازوکارهای علت و معلولی متفاوتی سخن میگویند. در کارهای اولیه، بر گسترش شهر و صنعتی شدن، به عنوان عوامل اصلی، تأکید میشد، ولی پس از اینکه معلوم شد که تغییر در این عوامل همبستگی زیادی با تغییر باروری در جمعیتهای تاریخ اروپا نداشته، در این اندیشه تردید شده است. علاوه بر این، بسیاری از کشورهای آسیایی و امریکای لاتین که توسعهی اقتصادی و اجتماعی چندانی نداشتهاند شاهد افت فاحش نرخ باروری بودهاند (Freedman, 1982). در نتیجه در مطالعات اخیر معمولاً بر عوامل فرهنگی تأکید میشود و نقش قاطعی را برای این عوامل در نظر میگیرند (Cleland and Wilson, 1987).
بسیاری از حوزههای دیگر تفکر اجتماعی نیز تحت تأثیر اندیشههای جمعیتشناختی قرار گرفته است. در پژوهشهای ناظر به خانواده ناچار قید و شرطهای جمعیتشناختی را که همهی روابط خانوادگی و خویشاوندی درون آنها رخ میدهد در نظر میگیرند، و تحلیل ازدواج و طلاق با تکیه بر شالودههای کمّی مأخوذ از جمعیتشناسی صورت میپذیرد. جمعیتشناسی تاریخی تأثیر زیادی در شکلگیری تاریخ اجتماعی و اقتصادی داشته است و استفاده از روشهای جمعیتشناختی در انسانشناسی در سالهای اخیر به سرعت روبهرشد بوده است.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام. باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوماجتماعی قرن بیستم، ترجمهی حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول