نویسنده: شمسالدین رحمانی (1)
1- کسانی که پروتکلها را جعلی میدانند فقط به اسناد آن میپردازند. در حالی که دیگران، به محتوای پروتکلها توجه دارند صرف نظر از اینکه این مطالب از چه طریقی بدست آمده است.
2- وقتی میگوییم «پروتکلها جعلی است» مقصودمان چیست؟ آیا مقصود این است که مطالب گفته شده در پروتکلها دروغ و بیپایه است؟ یا نه بدون توجه به مطالب، فقط انتساب آنها را به یهودیها رد میکنیم؟
3- مرحوم دکتر فردید هم قائل به جعلی بودن پروتکلها بود و میگفت: اینکه در پروتکلها آمده که «ما یهودیها نیچه را ترویج کردیم، نیچه در سال 1900 م. فوت کرده و پروتکلها در سال 1903 چگونه او را ترویج کرده؟
البته بعدها یعنی در تمام قرن بیستم یکی از مجاری ترویج و تبلیغ نیچه و فلسفه و اندیشهی او یهودیها و ماسونها بودهاند اگر چه نیچه خود ضد یهود بود. (رجوع شود به ترجمهی قسمتی از کتاب ارادهی معطوف به قدرت اثر نیچه با مقدمهی بسیار خواندی مرحوم دکتر محمد باقر هوشیار).
4- قاعدتاً اینها لازم نیست با هم متنافی و متضاد شمرده شوند. هم یهودیها و هم دیگران هر کدام با دلایل خود و هم در دورههای مختلف با دلایل و انگیزههای متفاوت ممکن است در ترویج یا تشکیک مطالب و اشخاص تبلیغ کرد. ولی ما که میخواهیم حقیقت را بدانیم گمان میکنم از طریق تحقیق در اسناد پروتکلها یا راه به جایی نمیبریم یا استفادهای نمیکنیم. خوب است ببینیم آنچه در پروتکلها آمده درست است یا نه.
5- در اینکه یک متنی به زبان روسی در سال 1903 تا 1905 چاب و منتشر شده هیچکس تردید ندارد. در این متن، چه بدست یهودیها و صهیونیستها و چه با جعل غیر یهودیها و با هر نیت و هدفی، مطالبی نوشته شده که بسیاری از آنها کاملاً درست است حتی وقایعی که در آن روز هنوز رخ نداده بود و به عنوان نقشه و برنامه در آن ذکر شده بود. بعداً هم عملی شده. حال چه تفاوتی میکند که اینها را خود یهودیها گفته باشند به عنوان نقشه و برنامه در آن ذکر شده بود بعداً هم عملی شده. حال چه تفاوتی میکند که اینها را خود یهودیها گفته باشند به عنوان گزارشهای درون گروهیشان و یا غیر یهودیها آنها را جعل کرده باشند تا به مردم بفهمانند که با چه توطئههایی مواجهند؟
6- و البته از همه اینها جالبتر نکتهای است که جناب آقای شهبازی فرمودهاند و آن توطئههایی است که بسیار بیشتر و بزرگتر و عمیقتر از پروتکلها انجام شده و در بارهی آنها صحبتی نمیشود. زحماتی که خود ایشان کشیدهاند و در تألیفات ارزنده و ارزشمندشان بخشهایی از این توطئهها را توضیح دادهاند انصافاً مطالب فوقالعاده ارزشمندی است که باید نسل جوان و اهل تحقیق ما به آنها توجه کنند.
7- لازم به ذکر است که برخی مقالات و تحقیقات آقای محمد طیب هم دربارهی کریستف کلمب و بوردو و ماجرای دریفوس و... که از همین نوع است بسیار خواندنی است و باید مورد توجه قرار گیرد. (2)
8- قضیهی «توهم توطئه» و «تئوری توطئه» هم که مدتی درجهان و ایران موضع بحث بود و هست و افراد بسیاری علیه آن مطالب فراوانی ارائه کردند - از جمله خود آقای شهبازی (3)- منشأ و شروعش با همین کتاب پروتکلها بود. دو کتاب بسیار خواندنی هم به زبان فارسی ترجمه شده است که در توضیح رفتارهای توطئهآمیز یهودیها و ماسونها و با استفاده از پروتکلها تألیف شده است که خواندن آنها را نیز میتوان توصیه کرد: فاتحین جهانی (جنایتکاران حقیقی جنگ)؛ نوشتهی لوئیس مارشالکو؛ و یهود بینالملل، اثر هنریفورد.
9- اوضاع و احوال امروز دنیا هم مؤید قاطع دیگری است که یهود و صهیونیسم با سلطه بر امریکا و غرب و سرمایهداری، چه نقشههای شوم و خطرناکی برای سراسر دنیا و خصوصاً جهان اسلام دارند اگر همهی توجهها به ابعاد و اندازههای این دسیسهها معطوف شود واقعاً اینکه سند این نوشته چقدر قطعی است یا نیست هرگز اهمیتی ندارد.
10- و ازهمه بالاتر برای ما مسلمانان، قرآن کریم و تایخ اسلام و تاریخ انبیاء نقش یهود را در توطئهها و دسیسهها نشان میدهد، آن هم به شکلی که هیچ جای تردید و تزلزلی باقی نمیگذارند.
در مجموع به نظر بنده اینکه پروتکلها واقعی است یا جعلی، در کنگرهی اول صهیونیستها تنظیم شده یا رونویس از کار موریس ژولی بوده، یک یهودی عالم آن را نوشته یا یک استاد اعظم درجه 33 ماسون یا پلیس روسیه... اینها اصلاً اهمیتی ندارد؛ بلکه مهم این است که آنچه در این کتاب آمده یک قرن تمام و هنوز هم مثل یک برنامه و نقشه عملی شده است؛ اینکه:
- لئون آگوست بورژا یک سیاستمدار فرانسوی و بنیانگذار شیوهی دروس عینی (Object Lesson) که در پروتکل 16 نامش آمده واقعاً وجود داشته و شیوهی او هم امروز در همهی مدارس دنیا عمل میشود؛
- اینکه برای بر هم زدن نظام کشاورزی یک مملکت باید خرید و فروش زمین را رایج کرد و ما هم همین امروز گرفتار آنیم.
- اینکه برای بر هم زدن نظام صنعتی یک مملکت باید تولیدمحصولات تجملی را رواج داد؛
- برای بر هم زدن نظام قدرت یک مملکت باید بین مردم و رهبری اختلاف ایجاد کرد؛
- برای بر هم زدن اصل و اساس یک مملکت باید نظام خانواده را از هم پاشید؛
- برای بر هم زدن نظام تربیتی و قدرت روحی یک جامعه باید مواد مخدر و مشروبات الکلی و قمار و فحشاء را رواج داد؛
- برای تضعیف ملتها باید تفرقه و دودستگی و نفاق و درگیری ایجاد کرد؛
- برای آماده کردن اذهان مردمان برای حکومت آیندهی یهود عناصر یک نظام شاه داودی را باید تبلیغ کرد؛...
اینها و مواردی از این قبیل که در پروتکلها آمده همین امروز در دنیا دارد تبلیغ و عمل میشود و این کار را مشخصاً صهیونیستها دارند انجام میدهند. مهم این است که ما این شیوهها و توطئهها را بشناسیم و در مقابل آنها بایستیم.
ازسوی دیگر فرض کنید که بطور قطع و یقین معلوم شود که پروتکلها حتماً و بدون تردید جعلی است اما یک جمله و یک قاعده در آن را غلط و نادرست نیابیم؛ پس جعلی یعنی چه؟ «سند جعلی» موقعی واقعاً کاربردی دارد که بعد از اثبات، یقین کنیم آنچه در این سند آمده بعضاً یا عموماً غلط و نادرست و تحریف است. خوب است پس از اثبات یا ادعای جعلی بودن پروتکلها نشان داده شود که هر کدام مطلب آن غلط و نادرست است.
در زیر به برخی از عبارات مطلب مورد بحث نیز اشاره و در بارهی آن نکاتی عرض میشود:
- نویسنده محترم در اولین حملهی مطلبشان گفتهاند پروتکلها «قطعاً یک متن جعلی است» و در سراسر مقاله هم مکرر این جعلی بودن را تذکر داده است اما غیر از نتیجه گیری و تحلیل هیچ دلیل قطعی برای جعلی بودن آن ذکر نکردهاند.
- گفتهاند این متن «به شکلی کاملاً آشکار و بیپروا عرضه شده است» و نیز اینکه «هیچ فرد عاقلی چنین صریح و پوست کنده نقشههای خود را مطرح نمیکند.» بله، درملاء عام و در مقابل چشم و گوش همگان، همینطور است؛ کسی صریح و بیپروا از توطئه حرف نمیزند ولی درمحافل خصوصی چه؟ آیا در آنجا هم باز در پرده و ابهام سخن گفته میشود؟ ظاهراً ادعا این است که این مطلب در محفلی خصوصی از یهودیان بیان شده و سپس لو رفته است.
- گفتهاند: «این رساله را مخالفان بلشویکها به وسعت توزیع کردند تا انقلاب بلشویکی را به عنوان یک توطئه یهودی مطرح کنند.» آیا مقصود این است که انقلاب کمونیستی در روسیه ربطی به یهودیها نداشته؟ در این که گزینه این جریان را یعقوب شیف یهودی آمریکایی و دیگر یهودیان دادهاند که هیچکس تردید ندارد و اینکه بسیاری از سران و گردانندگان انقلاب اکتبر و کارگزاران بعدی شوروی و کشورهای کمونیست اروپای شرقی یهودی بودند که کسی تردیدی ندارد. گذشته از اینکه این متن در روسیه قطعاً در 1903 منتشر شده در حالیکه شورش مسکو 1905 و انقلاب اکتبر در 1917 بوده. آیا جاعلین ضد یهود از سالها قبل زمینه را برای این ربط و اتصال فراهم میکردهاند؟ جالبست که از آن روزگاران تا هم اکنون، تقریباً همه احزاب سوسیالیست در اروپا هم کاملاً تحت تأثیر و نفوذ یهودیها عمل میکنند.
گفتهاند «جالب است بدانیم که در بریتانیا و کشورهای انگلیسی زبان، بزرگترین مبلغ پروتکلها روزنامهی تایمز لندن بود که از بدو پیدایش پیوندهای بسیار نزدیک با زرسالاران یهودی به ویژه خاندان روچیلد داشت» در خود پروتکلها هم آمده که «روزنامهها عامل قدرت بزرگ ماست و ما گاهی برخی مطالب بر علیه خودمان مینویسیم تا ردگم کنیم.»
گفتهاند، وینستون چرچیل به ارتباط یهودیها با کمونیستها تصریح کرده؛ بله، سیاستمدار غربی و انگلیسی، یک بازیگر است و هر سخنی را مطابق اوضاع روز ممکن است بگوید. برای سوار شدن برموج، برای استفاده از احساسات مردم، برای رفع سؤظن از خودش، و دهها علت و دلیل دیگر. و اینکه فقط همین یک بار چنین گفته زیرا فقط همین یک بار اوضاع و احوال بگونهای بوده که لازم بوده این سخن گفته شود. آیا به حرفهای امثال تقیزاده و فروغی و حتی اسماعیل رائین میتوان اعتماد کرد یا آن را بدون زمینهها و توجیهاتش دلیل بر علت گرفت؟
- گفتهاند «و سرانجام ولادیمیر برتسف، مورخ روس، بطور متقن ثابت کرد که پروتکلها جعل سازمان اطلاعاتی روسیهی تزاری است.»، این برتسف آیا با خواست و نیاز حزب کمونیست یهودزدهی شوروی کار نمیکرده؟ این عبارت را باید بگذاریم در کنار عبارت دیگر نویسنده که بعد از توضیح پوگرومها گفتهاند: «برای انجام این نقشه بود که متونی مانند پروتکلها جعل شد و حوادثی در روسیه و شرق اروپا اتفاق افتاد... مشابه حوادثی که در فاصله جنگ اول و دوم...» و نیز «سادهاندیشی است اگر ماجرای مشکوک و بسیار پیچیدهی پوگرومها و پیامد عظیم آن .... به یهودی ستیزی روسها نسبت داده شود.» عاقبت برتسف درست گفته یا این عبارت اخیر صحیح است؟
- گفتهاند: «آثاری که به شکلی وهمآلود و غیر عقلایی، توطئه یهودیان و ماسونها را مطرح میکنند، بنحوی که در نهایت فرد و محقق دارای روحیهی انتقادی را به نفی هر گونه توطئه برسانند و این باور را رواج دهند که اعتقاد به توطئه نوعی بیماری روانی و توهم است.» آیا به راستی «فرد بینظر و محقق و دارای روحیهی انتقادی» به این راحتی تحت تأثیر این جریانها قرار میگیرد؟ آنچه ما در ایران دیدهایم یک عده روشنفکر نمای عوام سطحی هستند که بیشتر دوست دارند مطابق مدل تبلیغاتی جهانی ادای روشنفکری و آزاداندیشی در آورند و با هر چه اسلامی و ملی و مستقل است مخالفت کنند. اینها هستند که معتقد به توهم توطئهاند. همینها هم هر گونه مخالفت با خودشان و دوستانشان را معتقدند که توطئه و دسیسهای است که علیهشان سازمان داده شده است!
- دربارهی «بیان توطئه به شکل نامعقول و غیر قابل دفاع» و مثال آن «ترویج آنگلو فوبیا و اشاعهی ترس از انگلیس دائی جان ناپلئونی» و .... مطالب جالبی گفته شده است اما اینها چگونه ثابت میکند که پروتکلها هم مصداق آن است؟
گفتهاند: «اکنون برای نسل جوان کفایت نمیکند که بگویید شاه آمریکایی بود. میپرسد مگر آمریکایی بودن چه ایرادی دارد؟ او حق دارد زیرا ذهنیت سیاسی نسل جوان امروز، همان ذهنیت نسل ما نیست که در دههی 1340 شاهد مبارزات مردم زیر ستم جهان علیه امپریالیسم آمریکا بود.» الحمدالله دشمن اسلام معمولاً چنان احمق است که خود، وسائل کار را فراهم میآورد و خوشبختانه - یابدبختانه - آمریکای امروز - 1383- با آمریکای زمان سخنرانی - 1378- خیلی تفاوت کرده است. 11 سپتامبر و حضور آمریکا در افغانستان و عراق به اندازهی کافی آمریکا را شبیه سالهای 40 کرده است اگر چه که در همان سالها و امروز هم باز کسانی هستند که همین آمریکا را هم بد نمیدانند کما اینکه اساساً جنایت و وحشیگری را هم بد نمیدانند. اما اینها چه ضرورتی دارد که به پروتکلها اعتقاد داشته باشند یا نداشته باشند؟
ایضاً مدل «تایوان و کرهجنوبی» را مگر افراد عنود و روشنفکر مزدور قابل دفاع بدانند در حالیکه سوروس و مالزی را هم دیده باشند. یادمان باشد که برخی از افراد تحصیلکرده، همهی هوش و حواسشان را تنها گذاردهاند برای همه نوع مخالفت با جمهوری اسلامی و دفاع همه جانبه از دشمنان جمهوری اسلامی حتی اسرائیل و آمریکا. حساب اینها را از کسانی که به راستی میخواهند چیزی را بفهمند باید جدا کرد.
اشارهای به کتاب کاهال شده است. خود آقای شهبازی در آثارشان به کتاب سومبارت هم اشاره کرده و توضیحاتی ارزنده دادهاند. محققان دیگر هم امثال بوردو را موردبررسی قرار دادهاند. مرحوم آل احمد هم به فردیناند سلین اشاره کرده است. بله اینها قلههای رفیعی هستند که گرفتار توطئه سکوت شدهاند. یهود مزور هم تا وقتی کسی معروف نشده بهترین کارش همین سکوت است. اما این دلیل نمیشود که چون دربارهی پروتکلها صحبت میکند پس این کتاب اساساً جعلی و نادرست است.
- نوشتهند: «باید تأکید کنم زمانی که از یهودیان سخن میگویم منظورم همین کانون است و اعتقاد ندارم که هیچ قومی، هیچ طایفهای، هیچ گروهی همه یکسان هستند.»
ضمن اینکه این سخن در کلیت خود روشن و کامل و مقبول است اما تذکر این نکته هم ضروری است که شناخت قوم یهود به وسیلهی قرآن کریم بسیار دقیقتر و کاملتر و اصولیتر است و بسیاری از نقاط ابهام را روشن میکند.
در تأیید اشارهی جناب آقای شهبازی در اینکه یک نقشه حساب شده، یهودیهای روسیه را به آمریکا هدایت کرد بنده هم دو مورد را اضافه کنم. یکی پیشگویی دوتوکویل که در همان ایام، قرن آیندهی دنیا را قرن قدرت و عظمت روسیه و آمریکا میدانست و این قطعاً مبتنی بر اطلاع او از برنامهها و نقشههاست؛ آن چنانکه درمورد دیگر اوژنسو نویسندهی رمان بسیار معمولی «یهودی سرگردان» نیز توضیح میدهد که یک زن و مرد یهودی، که نماد روح قومی یهود است با حرکت مرد به طرف شرق و روسیه، قحطی و جنگ و گرسنگی و بدبختی میپراکند و با رفتن زن یهودی به غرب و آمریکا، بهار و گل و زیبایی و فراوانی را باعث میشود. میتوان از همهی اینها قرائن بقطع معتقد شد که برای قرن بیستم دنیا، یهودیها برنامهریزی دقیق و عظیم و بزرگی داشتهاند. اما باز هم معلوم نمیشود که چرا پروتکلها باید حتماً جعلی باشد؟ اگر جعل پروتکلها فقط به معنی مجلس و محفل و مخاطب است، حرفی نیست. عموماً هم گفتهاند که احتمالاً جلساتی بوده است. اما اگر جعلی بودن پروتکلها به معنی نادرست بودن مطالب و محتویات آن است، باید این مطالب نادرست را مشخص کرد و نشان داد. تمام استدلال جناب آقای شهبازی هم کاملاً در جهت اثبات مطالب پروتکلها و اثبات توطئه و دسیسه یهودیها و ماسونها برای تصاحب جهان است. بواقع هم باید بر این مطلب برای چندمین بار تأکید کرد که آن قدر که اصل مطلب یعنی محتوای پروتکلها اهمیت دارد، سندیت آن اینقدر مهم نیست. اگر به فرض اساساً نوشتهای بنام پروتکلها وجود نداشت و یک نفر با درک و دریافت خودش ادعا میکرد که یهودیها چنین نگاه و اعتقادی به مسائل انسانی و بشری دارند و چنین توطئههایی کردهاند و برای آینده هم نقشههایی کشیدهاند؛ آیا خواندن این کتاب آدمها را به فکر فرو نمیبرد؟ آیا حالا پس از یکصد سال و دیدن موارد متعددی از اثبات این نظرات، اعتقاد و اعتماد آدمی به این نوشته تقویت نمیگردد؟
به نظر حقیر پروتکلها را فقط و فقط با محتوای آن باید نگاه کرد و اساساً هیچ اهمیتی ندارد که چه کسی یا کسانی و در چه موقعی و به چه منظوری، آن را نوشته و تنظیم کردهاند. اگر چه به قول جناب آقای شهبازی، عمق و عظمت و توطئه هنوز بسیار بیش از این حرفهاست.
پینوشتها:
1. از اعضاء جمعیت دفاع از ملت فلسطین.
2. پژوهه صهیونیست؛ کتاب دوم؛ به کوشش محمداحمدی؛ مرکز مطالعات فلسطین؛ 1381؛ صفحات 233 تا 339 مقالهی «نقشه پنهان».
3. نظریهی توطئه؛ عبدالله شهبازی؛ مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ 1377.
گردآوری جمعیت دفاع از ملت فلسطین، (1384)، برنامه صد ساله (مباحثی پیرامون پروتکل های دانشوران صهیون) ، تهران: قبله اول، چاپ اول.
/ج