گونه‌های تناسب معنایی در یک سوره

عبدالرزاق و ابن جریر از عِکرمه باز گفته‌اند که: کعب بن اشرف نزد مشرکان کفرپیشه‌ی قریش رفت و ایشان را بر ضد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیجید و از ایشان درخواست که با وی به جنگ پردازند و گفت: ما با شماییم و با
يکشنبه، 2 اسفند 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گونه‌های تناسب معنایی در یک سوره
 گونه‌های تناسب معنایی در یک سوره

 

نویسنده: مصطفی مُسلِم
مترجم:‌ هادی بِزدی ثانی



 

دانشمندان برای تناسب‌های معنایی میان آیات سوره، گونه‌هایی را یاد کرده‌اند:

گونه‌ی نخست:

تناسب معنایی میان آیات یک سوره

نمونه‌هایی از آن، عبارتند از:
1. در سوره‌ی نساء است: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هؤُلاَءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلاً... (1)» (نک: نساء/51-57).
این آیات، درباره‌ی کعب بن اشرف، هنگامی فرود آمد که وی پس از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر، به مکه رفت تا مشرکان را به خونخواهی از ایشان برانگیزد... مشرکان از وی پرسیدند: چه کسانی ره یافته‌ترند، مؤمنان یا مشرکان؟ کعب گفت: بلکه شمایان. شمایانید که راه یافته‌ترید...».
عبدالرزاق و ابن جریر از عِکرمه باز گفته‌اند که: کعب بن اشرف نزد مشرکان کفرپیشه‌ی قریش رفت و ایشان را بر ضد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیجید و از ایشان درخواست که با وی به جنگ پردازند و گفت: ما با شماییم و با او می‌جنگیم. مشرکان گفتند: شما اهل کتاب [تورات] اید و او نیز دارای کتاب. دل استوار نیستیم که این از مکر و نیرنگ شما نباشد؟ پس اگر می‌خواهی که با تو [برای جنگ، از مکه] به درآییم و همراه شویم، این دو بت را سجده کن و به آن دو ایمان آور! کعب این کار را کرد. آن‌گاه مشرکان گفتند: ما ره یافته‌تریم یا محمد؟؛ ما اشترانی تنومند ذبح می‌کنیم؛ اشتران شیرده را سیراب می‌کنیم؛ دیدار خویشاوندان را به جای می‌آوریم؛ میهمان را پذیرایی می‌کنیم؛ این خانه (کعبه) را طواف می‌کنیم، در حالی که محمد از خویشانش بریده و از سرزمینش به در گشته است. کعب گفت: بلکه شمایانید بهترین و ره‌یافته‌ترین. پس درباره‌اش فرود آمد: «اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ اُوتُوا نصیباً مِنَ الكِتابِ یُؤمِنُونَ بالجِبتِ و الطاغُوتِ... (2)».
پس از این آیات، این گفته‌ی پروردگار والا آمده است: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ إِذَا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِیعاً بَصِیراً. (3)»
این آیه، درباره‌ی عثمان بن طلحه بن ابی طلحه عبدری، پرده دار و متولی کعبه، به هنگامی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) کلید کعبه را در روز فتح مکه از وی گرفت و سپس، بازش داد، فرود آمد. (4)
میان این دو آیه [51 و 58 سوره‌ی نساء]، 6 سال فاصله است و با وجود این، تناسب میان آیات نخست و آیه‌ی واپسین، در نهایت روشنی و وضوح است، به گونه‌ای که مفسران یاد آورده‌اند: احبار یهود به ویژگیها و اوصاف محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در کتابهایشان، آگاهی داشتند و می‌دانستند که این کتابها درباره‌ی ایمان به وی و یاری‌اش، پیمانها گرفته است: «و [یاد کن] هنگامی را که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هرگاه به شما کتاب و حکمتی دادم، سپس شما را فرستاده‌ای آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد، البته به او ایمان بیاورید و حتماً یاری‌اش کنید. [آن گاه] فرمود: "آیا اقرار کردید و در این باره پیمانم را پذیرفتید؟" گفتند: "آری، اقرار کردیم." فرمود: "پس گواه باشید و من با شما از گواهانم." (آل عمران/81). لیک همین احبار، به این امانت خیانت ورزیدند و پیمان را شکستند و این مسؤولیت و وظیفه را به انجام نرساندند. از این روی، بافت آیات، برتابنده‌ی مسؤولیت، امانت و ادای درست و پسندیده‌ی آن است که ذمه‌ی آدمی را برای سازد. بنابراین، موضوع آیات یکی است و بافت آن، با وجود فاصله‌ی زمانی، به تمامی، منسجم و هماهنگ.

2. تناسبهای معنایی میان آیاتی گرانسنگ از سوره‌ی بقره

«خداست که معبودی جز او نیست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابی سبک او را فرو می‌گیرد و نه خوابی گران... (بقره/255).
در دین هیچ اجباری نیست، و راه از بیراهه به خوبی آشکار شده است... (بقره/256). خداوند سرور کسانی است که ایمان آورده‌اند. آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی به درمی‌برد... (بقره/257).
آیا از [حال] آن کس که چون خدا به او پادشاهی داده بود [و بدان می‌نازید و] با ابراهیم درباره‌ی پروردگارش محاجه می‌کرد، خبر نیافتی؟... (بقره/258).
یا چون آن کسی که به شهری که بامهایش یکسر فروریخته بود، عبور کرد... (بقره/259).
و [یاد کن] آنگاه که ابراهیم گفت: «پروردگارا، به من نشان ده؛ چگونه مردگان را زنده می‌کنی؟»
... آن‌گاه [پرندگان تکه تکه را] فراخوان، شتابان به سوی تو می‌آیند و بدان که خداوند توانا و حکیم است.» (بقره/260). (5)
می‌توان گفت که آیةالکرسی، صفات جلال و کمال خداوند پاک را بیان کرده است و چنانچه امر تا بدین اندازه روشن باشد، خرد پاک و سلیم، بی هیچ نیازی به اجبار و اکراه، و به دلیل روشنی و وضوح براهین، بدین صفات باورمند می‌گردد. لیک تناسب بخشیها و توالی سازیهای برخی نگرشها میان آیات، مایه‌ی کژروی از راه درستِ اندیشه و استدلال می‌شود و چنین تناسبهایی، این گونه نگرشها را از نور فطرت به سوی تاریکیهای شرک، به درمی‌سازد. اما آنان که ایمان آورده و باورمند گشته‌اند، یاور و سرور اینان خداوند پاکی است که نور و فروغ این فطرت را فزونتر می‌سازد و هر آنگاه چیزی آن را فروپوشاند، خداوند پاک آن را از تاریکیها به سوی نور رهایی می‌بخشد.
از نمونه‌های انحراف و کژیِ اندیشه، نمرود است که با وجود این که آگاهترین مردم به ناتوانی و عجز خود بود و به حقیقت تفسیرش از زنده کردن و میراندن، آگاه، لاف خدایی زد، لیک چون با این مهم رویاروی گشت که شأن خداوند، تصرف بی چند و چون در هستی است، در بهت فرو رفت...
در دنبال، آیاتی آمده است که بیانگر آنند که حقیقت میراندن و زنده گردانیدن، آنچه است که برای بنده‌ی پاک خدا، عُزیَر و چهارپایش، اتفاق افتاد؛ و نیز آنچه است که خدا، به دست ابراهیم خلیلش، در زنده گردانیدن چهار پرنده انجام داد. آن‌گاه، آیات پسین به گونه‌ای دیگر از زنده گردانیدن و میراندن توجه می‌دهند که همانا زنده گردانیدن جان است با صدقه و انفاق در راه خدا و میراندن آن و از میان بردن اجر و پاداش صدقه است با منت و آزار.
3. نمونه‌ای دیگر، گفته‌ی پروردگار والاست در سوره‌ی زمر که سوره‌ای است مکّی، مگر این آیات: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‌. وَ أَنِیبُوا إِلَى رَبِّکُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لاَ تُنْصَرُونَ‌. وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لاَ تَشعُروُنَ (6).» که در مدینه فرود آمده است و دانشمندان، سببی را برای نزولش یاد کرده‌اند:
شیخان [بخاری و مسلم] از ابن عباس باز گفته‌اند که گروهی از شرک پیشگان، قتل و کشتار بسیار و زنای فراوان کردند. چون نزد محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند، گفتند: آنچه می‌گویی و بدان فرا می‌خوانی، به راستی، نیک است اگر ما را بیاگاهانی که برای آنچه انجام داده‌ایم، کفاره و تاوانی باشد! پس فرود آمد: «وَ الَّذِینَ لاَ یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ اِلهاً آخَرَ وَ لاَ یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لاَ یَزْنُونَ...(7)» و نازل شد: «قُل یا عبادِى َالذَّینَ اَسرَفُوا... (8)»
«در روایت محمدبن اسحاق است که گفت: نافع از عبدالله بن عمر و وی از عمر بازگویه کرده است که عمر در صحبتی گفت: زمانی می‌گفتیم که خداوند از کسانی که دربند هوی و هوس خویشند، نه از سر چشم‌پوشی و نه از روی عدل و نه با توبه، نمی‌پذیرد. اینان خداوند را شناختند و به دلیل مصیبت و رنجی که به ایشان در رسیده بود، به کفر بازگشتند. - عمر گفت: اینان چنین چیزی را نیز درباره‌ی خود می‌گفتند. -عمر گفت: چون پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه گام نهاد، خداوند والا درباره‌ی اینان و گفته‌ی ما و ایشان فرو فرستاد: «قُل یا عبِادَی الَّذینَ اَسرَفُوا...». پس این آیات را در صحیفه‌ای (برگی) نگاشتم و روانه‌ی هشام بن عاص ساختم. هشام گفت: چون آن صحیفه به دستم رسید، در ذی طُوی، بانگ برداشتم و آن را در حالی که معنایش را درنیافتم، خواندم، تا این که گفتم: خدایا آن را به من بفهمان! هشام گفت: پس خداوند والا، در قلبم افکند که این آیات درباره‌ی ما و آنچه با خود می‌گفتیم گفته شده است، فرود آمده. این گونه بود که به سوی اشترم رفتم، بر آن سوار شدم و به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه، پیوستم.»
چنان که روایات اسباب نزول بیان می‌دارند، این آیات، مدنی است. با این حال، جای گرفتن آنها در سوره‌ای مکّی، به تمامی، هماهنگ و منسجم با آیات پیشین و پسین خود است. [ترجمه‌ی] این آیات را بخوان: «آیا ندانسته‌اند که خداست که روزی را برای هر کس که بخواهد، گشاده یا تنگ می‌گرداند؟ قطعاً در این [اندازه گیری] برای مردمی که ایمان دارند، نشانه‌هایی [از حکمت] است. بگو: "‌ای بندگان من -که بر خویشتن زیاده روی روا داشته‌اید - از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه‌ی گناهان را می‌آمرزد، که او خود آمرزنده‌ی مهربان است. او پیش از آن که شما را عذاب در رسد، و دیگر یاری نشوید، به سوی پروردگارتان بازگردید، و تسلیم او شوید. و پیش از آن که به طور ناگهانی و در حالی که حدس نمی‌زنید شما را عذاب در رسد، نیکوترین چیزی را که از جانب پروردگارتان به سوی شما نازل آمده است، پیروی کنید". تا آن که [مبادا] کسی بگوید: دریغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهی ورزیدم؛ بی تردید من از ریشخند کنندگان بودم (زمر/56 -52).
می‌بینیم که این آیات، به تمامی، هماهنگ و متناسبند. در گسترانیدن روزی و تنگ ساختن آن، گمان اسراف و زیاده‌روی بر خود است، چه با گسترش و فراخیِ روزی، عیش و نوش و انجام کارهای حرام و گناه است و به کار بستن آن در شهوتها و کامه‌ها و هوسها؛ و به هنگام تنگ روزی نیز، تلاش برای به دست آوردن آن است هر چند به زور و ستم.
در هر دو روی، ظلم و ستم بر خود است و از همین روست که حکمت خداوندی اقتضا دارد نومید نشدن از مهر و رحمت پروردگار را، و گشودن باب توبه برای اینان را تا پناه جویند به خداوند پاک. خداوند اینان را از تأخیر در این امر، به دلیل هراس از سررسیدن کیفری ناگهانی، پرهیز می‌دهد تا به دلیل کوتاهی‌شان، در بارگاه پروردگار، انگشت ندامت به دندان نگزند. به همین سان است انحراف و کژروی در بهره گیری از مال و روزی و به کجراهه رفتن از راه راست و درست در دیگر کارها چنان که روایت سبب نزول چنین می‌فهماند.
راه راست در همه‌ی این موارد، پیروی از شرع و آیین خداوند پاک است در کارها و پایبندی است به شیوه‌ی استوار او، این پیروی است که آدمی را از دریغ و حسرت و پشیمانی روز واپسین، دور نگاه می‌دارد. پس آیا هیچ گسستی در بافت آیات یا پراکندگی‌ای در نظم استوار آن درمی‌یابی؟

گونه‌ی دوم:

تناسب معناییِ آغاز سوره با پایان آن

در این باره می‌بینیم که سوره با موضوعی آغاز شده و سپس با همان موضوع، پایان یافته است. نمونه‌هایی در این باره عبارتند از:
1. سوره‌ی کهف با این گفته‌ی پروردگار والا آغاز شده است: «ستایش خدایی را که این کتاب [آسمانی] را بر بنده‌ی خود فرو فرستاد و هیچ گونه کژی در آن ننهاد. [کتابی] راست و درست، تا [گناهکاران را] از جانب خود به عذابی سخت بیم دهد...» (کهف /1-2)؛ و با این گفته‌ی پروردگار والا پایان یافته است: «بگو: "اگر دریا برای کلمات پروردگارم مرکب شود، پیش از آن که کلمات پروردگارم پایان پذیرد، قطعاً دریا پایان می‌یابد، هر چند نظیرش را به مدد [آن] بیاوریم". بگو: من هم مثل شما بشری هستم ولی به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است. پس هر کس به لقای پروردگار خود امید دارد، باید به کار شایسته بپردازد، و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد"» (کهف/110-109).
سخن در آغاز سوره و پایان آن، درباره‌ی کلام وحیانی خداوند بر محمد، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
2. سوره‌ی مؤمنون با این آیات آغاز شده است: «به راستی که مؤمنان رستگار شدند. همانان که در نمازشان فروتنند....» (مؤمنون/1-2) که در آن، سخن از رستگاری ایمان پیشگان رانده شده است که به چنین اوصاف و ویژگیهایی وصف گشته‌اند. سوره‌ی با این آیات پایان یافته است: «و هر کس با خدا معبود دیگری بخواند که برای آن برهانی نخواهد داشت، حسابش فقط با پروردگارش باشد، در حقیقت، کافران رستگار نمی‌شوند. و بگو: «پروردگارا، ببخشای و رحمت کن که تو بهترین بخشاینده‌ای». (مؤمنون/117- 118) در این آیات، فرجام کفر و رستگار نشدنِ کفر پیشگان، بیان گشته است. به دیگر سخن، رستگاری برای کسانی است که متصف به صفاتی مشخصند و نابودی و رستگار نشدن برای کسانی که متصف به این اوصاف نیستند.
3. سوره‌ی فرقان با این گفته‌ی پروردگار والا آغاز گرفته است: «بزرگ [و خجسته] است کسی که بر بنده‌ی خود، فرقان [= کتاب جداسازنده‌ی حق از باطل] را نازل فرمود، تا برای جهانیان هشدار دهنده‌ای باشد». (فرقان/1) این سوره با گفته‌ی پروردگار والا فرجام یافته است: «بگو: اگر دعای شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمی‌کند. در حقیقت شما به تکذیب پرداخته‌اید و به زودی [عذاب بر شما] لازم خواهد شد». (فرقان/77) بدین سان، پند و اندرز و بیان مسؤولیت و خویشکاری پیامبر و ویژگیهای او، به طور کلی، محور سوره است و به گونه‌ای ویژه، موضوع سخن در آغاز و پایان آن.
4. در سوره‌ی یوسف، آغاز عبارت است از: «الف، لام، راء. این است آیات کتاب روشنگر. ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم، باشد که بیندیشید. ما نیکوترین سرگذشت را به موجب این قرآن که به تو وحی کردیم، بر تو حکایت می‌کنیم، و تو قطعاً پیش از آن از بی‌خبران بودی» (یوسف/‌1-3).
این سوره با این گفته‌ی پروردگار والا پایان یافته است: «به راستی در سرگذشت آنان برای خردمندان عبرتی است.
سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق آنچه [از کتابهایی] است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و برای مردمی که ایمان می‌آورند، رهنمود و رحمتی است». (یوسف/111) ارتباط و همگونی معنایی، آشکارتر از آن است که نیازمند بیان باشد.
5. سوره‌ی حجر با این آیات آغاز می‌گردد: «الف، لام، راء. این است آیات کتاب [آسمانی] و قرآن روشنگر. چه بسا کسانی که کافر شدند آرزو کنند که کاش مسلمان بودند. بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزوها سرگرمشان کند، پس به زودی خواهند دانست. و هیچ شهری را هلاک نکردیم مگر این که برای آن اجلی معین بود. هیچ امتی از اجل خویش نه پیش می‌افتد و نه پس می‌ماند. و گفتند: «ای کسی که قرآن بر او نازل شده است، به یقین تو دیوانه‌ای» (حجر/1-6).
بدین‌گونه است که سخن از قرآن و موضعگیری مشرکان عنادپیشه و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رود، چنان که مشرکان، قرآن را دروغ انگاشتند و پیامبر خدا را ریشخند کردند و وی را دیوانه دانستند.
این سوره با این آیات به فرجام رسیده است: «پس سوگند به پروردگارت که از همه‌ی آنان خواهیم پرسید، از آنچه انجام می‌دادند. پس آنچه را بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب. که ما [شر] ریشخند گران را از تو برطرف خواهیم کرد. همانان که با خدا معبودی دیگر قرار می‌دهند. پس به زودی [حقیقت را] خواهند دانست. و قطعاً می‌دانیم که سینه‌ی تو از آنچه می‌گویند تنگ می‌شود. پس با ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از سجده کنندگان باش، و پروردگارت را پرستش کن تا این که مرگ تو فرا رسد» (حجر/92-99).
بلی! پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از آنچه کافران می‌گفتند و وی را به دروغ، دیوانه می‌خواندند، به تنگ آمده بود، لیک خداوند، او را از افترازنانِ ریشخند کننده، بسنده خواهد بود و از این روی، وی را مگر شکیبایی و پناه جستن به خدا با پرستش و توکل به او، کاری دیگر نیست.
6. سوره‌ی نحل با این آیات می‌آغازد: «[هان] امر خدا در رسید، پس در آن شتاب مکنید. او منزه و فراتر است از آنچه [با وی] شریک می‌سازند. فرشتگان را با «روح» به فرمان خود، بر هر کس از بندگانش که بخواهد، نازل می‌کند، که بیم دهید که معبودی جز من نیست. پس، از من پروا کنید» (نحل/‌1-2). این سوره با این آیات به فرجام می‌رسد: «و صبر کن و صبر تو جز به [توفیق] خدا نیست و بر آنان اندوه مخور و از آنچه نیرنگ می‌کنند دل تنگ مدار، در حقیقت، خدا با کسانی است که پروا داشته‌اند و با کسانی است که آنها نیکوکارند» (نحل/128-127). بدین گونه است که پس از پند و اندرز، برای شناخت میزان پذیرش مردم، تا چندی، چاره‌ای جز شکیبایی و بردباری نیست. لیک اگر اینان بر گمراهی و نیرنگ خویش پای فشردند، کیفرشان در رسد و پس از آن، اندوه و دریغ بر ایشان، نمی‌سازد.
7. این‌گونه تناسبها و همگونی‌های معنایی را حتی در سوره‌های بلند مدنی نیز می‌بینیم، چنان که در سوره‌ی بقره، آغاز با این آیات است: «الف، لام، میم. این است کتابی که در آن تردیدی نیست و مایه‌ی هدایت تقوا پیشگان است. آنان که به غیب ایمان می‌آورند، و نماز را برپا می‌دارند، و از آنچه به ایشان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند. و آنان که بدانچه به سوی تو فرود آمده و به آنچه پیش از تو نازل شده است، ایمان می‌آورند و به آخرت یقین دارند» (بقره/ 1-4).
این سوره‌ با این آیات، پایان می‌یابد: «پیامبر [خدا] بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است، و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگانش ایمان آورده‌اند. [و گفتند:] "میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمی‌گذاریم" و گفتند: "شنیدیم و گردن نهادیم، پروردگارا، آمرزش تو [را خواستاریم] و فرجام به سوی تو است" خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایی‌اش تکلیف نمی‌کند...» (بقره/285-286). بدین‌سان است که به گونه‌ای فراگیر، آغاز سوره با جهان نهان (غیب)، برپایی نمازهای واجب و فرایض اسلام، باور و ایمان به آنچه خداوند بر پیامبرش فرو فرستاده و آنچه پیشتر نازل فرموده و یقین به آخرت، می‌باشد.
در پایان نیز، سخن از ایمان پیامبر و مؤمنان است به آنچه بر وی فرود آمده و به خداوند و فرشتگانش - که از جهان نهانند - و به کتابها و رسالتهای پیشین و درخواست آمرزش از خداوند که سرنوشت و فرجام در روز واپسین، به سوی اوست.
8. در سوره‌ی مدنی آل عمران، آغاز سوره با این آیات است: «الف، لام، میم. خداست که هیچ معبود [به حقی] جز او نیست و زنده‌ی پاینده است. این کتاب را در حالی که مؤید آنچه [از کتابهای آسمانی] پیش از خود می‌باشد، به حق [و به تدریج] بر تو نازل کرد، و تورات و انجیل را.... پیش از آن برای رهنمود مردم فرو فرستاد، و فرقان [= جدا کننده‌ی حق از باطل] را نازل کرد. کسانی که به آیات خدا کفر ورزیدند، بی تردید عذابی سخت خواهند داشت و خداوند، شکست ناپذیر و صاحب انتقام است» (آل عمران/1-4). بدین سان، سخن از خداوند زنده و برپادارنده‌ی سپهر و زمین است که فرود آورنده‌ی کتابها و پیامهای آسمانی است؛ خداوندگار کیفری سخت؛ انتقامگر از کسانی که به کتابها و رسالتهای الهی کافر شدند و از آن روی برتافتند. به بیان دیگر، سخن درباره‌ی موضع و نگرش مردمان در رویارویی با کتابها و رسالتهای آسمانی است.
سوره با این آیات فرجام می‌یابد: «و البته از میان اهل کتاب، کسانی هستند که به خدا و بدانچه به سوی شما نازل شده و به آنچه به سوی خودشان فرود آمده، ایمان دارند، در حالی که در برابر خدا خاشعند، و آیات خدا را به بهای ناچیزی نمی‌فروشند. اینانند که نزد پروردگارشان پاداش خود را خواهند داشت. آری، خدا زودشمار است. ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید، صبر کنید و ایستادگی ورزید و مرزها را نگهبانی کنید و از خدا پروا نمایید، امید است که رستگار شوید» (آل عمران/199-200).
بدین‌گونه، سخن درباره‌ی گروهی از اهل کتاب است که به خداوند و آنچه بر ایشان و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرود آمده است، ایمان دارند؛ سخن از پیامها و رسالتهای آسمانی و موضع مردمان در برابر آن است، آن‌گاه امر به شکیبایی خود و دیگران است و اتحاد و همبستگی، در این سخن، تهدید و وعده‌ی شر و بدی است به کافران و انکار کنندگان و وعده‌ی رستگاری است مؤمنان و باورمندان را.
9. در سوره‌ی نساء، آغاز چنین است: «ای مردم، از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید، و جفتش را [نیز] از او آفرید، و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید؛ و از خدایی که به [نام] او از همدیگر درخواست می‌کنید پروا نمایید؛ و زنهار از خویشاوندان مَبُرید... (نک: نساء/1-3). در آغاز، سخن از اصل آدمی، پیوند با خویشان و حقوق مالی مستضعفان است. سوره با این آیه، پایان جسته است: «از تو [درباره‌ی کلاله] فتوا می‌خواهند؛...» نک: (نساء/176). این آیه، آیه‌ی سوم درباره‌ی قسمت ارث و بیان ارث برندگان است.
هر کس در این نمونه‌های گوناگون به دقت بنگرد، نمی‌تواند با وجود اختلاف زمان نزول و اسباب و موضوعات آن، تناسب معنایی میان آنها را انکار کند. این نمونه‌ها، قطره‌ای است از دریا، و هر کس تفاسیری را که به این جنبه پرداخته‌اند، بررسد، به نمونه‌هایی فراوان دست می‌یابد که به شمارش در نمی‌آیند.

پی‌نوشت‌ها:

‌1- نساء (4)، آیه 51: «آیا کسانی را که از کتاب [آسمانی] نصیبی یافته‌اند، ندیده‌ای؟ که به «جبت» و «طاغوت» ایمان دارند و درباره‌ی کسانی که کفر ورزیده‌اند می‌گویند. اینان از کسانی که ایمان آورده‌اند راه یافته‌ترند.
2 - نک: جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج 2، ص 563.
3- نساء (4)، آیه‌ی 58: «خدا به شما فرمان می‌دهد که سپرده‌ها را به صاحبان آنها رد کنید؛ و چون میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید. در حقیقت، نیکو چیزی است که خدا شما را به آن پند می‌دهد. خدا شنوای بیناست».
4- نک: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 1، ص 515.
5 - نک: جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج 2، ص 570.
6- زمر(39)، آیات 55-53: «بگو: "‌ای بندگان من - که بر خویشتن زیاده روی روا داشته‌اید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه‌ی گناهان را می‌آمرزد، که او خود آمرزنده‌ی مهربان است. و پیش از آن که شما را عذاب در رسد، و دیگر یاری نشوید، به سوی پروردگارتان بازگردید، و تسلیم او شوید. و پیش از آن که به طور ناگهانی و در حالی که حدس نمی‌زنید شما را عذاب در رسد، نیکوترین چیزی را که از جانب پروردگارتان به سوی شما نازل آمده است، پیروی کنید.
7- فرقان (25)، بخشی از آیه‌ی 68: «و کسانی‌اند که با خدا معبودی دیگر نمی‌خوانند و کسی را که خدا [خونش را] حرام کرده است جز به حق نمی‌کشند، و زنا نمی‌کنند...».
8- ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج4، ص 60.

منبع مقاله :
مسلم، مصطفی؛ (1390)، پژوهشی در تفسیر موضوعی، ‌ترجمه‌ی هادی بزدی ثانی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.