مترجم: هادی بِزدی ثانی
گونهی نخست: تناسب معنایی میان آغاز سوره با پایان سورهی پیشین
از گونههای ارتباط میان سورهها، ارتباطی است که میان آغاز سوره و پایان سورهی پیش از آن است. این ارتباط یا لفظی است و روشن که در آن لفظ یا مترادف آن، تکرار شده است و یا ارتباط، گاهی معنایی است که یا به دلیل ارتباط اسنادی است یا ارتباطی از گونهی دیگر... برای نمونه:1. در پایان سورهی احقاف (1) است: «... روزی که آنچه را وعده داده میشوند، بنگرند، گویی که آنان جز ساعتی از روز را [در دنیا] نماندهاند؛ [این] ابلاغی است. پس آیا جز مردم نافرمان، هلاکت خواهند یافت. (احقاف/35)؛ و در آغاز سورهی محمد (2) که به سورهی «قتال» نام گرفته، چنین است: «کسانی که کفر ورزیدند و [مردم را] از راه خدا بازداشتند، [خدا] اعمال آنان را تباه خواهد کرد. (محمد/1). بدینسان، گروه فاسقان و مردمان نافرمان، همان کسانیاند که کفر ورزیدند و بازدارندهی راه الهی گشتند.
2. در پایان سورهی قتال [محمد] است: «...و اگر روی برتابید [خدا] جای شما را به مردمی غیر از شما خواهد داد که مانند شما نخواهند بود» (محمد/38)، و در آغاز سورهی فتح است: «ما تو را پیروزی بخشیدیم، [چه] پیروزی درخشانی!» (فتح /1). بنابراین، گویی مردمانی که به ایشان وعده داده شده است، به دست اینان، فتح و پیروزی، انجام خواهد شد.
3. در پایان سورهی طور است: «و [نیز] پارهای از شب، و در فروشدن ستارگان تسبیح گوی او باش!» (طور/49) و در آغاز سورهی نجم است: «سوگند به اختر چون فرود میآید» (نجم/1). [در هر دو، واژهی «نجم» به کار رفته است].
4. گفتهی پروردگار والا: «در حقیقت، مردم پرهیزگار در میان باغها و نهرها. در قرارگاه صدق، نزد پادشاهی توانایند» (قمر/55 - 54)، پایان سورهی قمر است و در آغاز سورهی رحمان است این گفتهی خداوند والا: «[خدای] رحمان. قرآن را یاد داد. انسان را آفرید» (رحمان/1-3). بدین گونه، پادشاه توانا، همان خدای رحمان است که شکوهمند باد!
5. در پایان سورهی واقعه است: پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبیح گوی» (واقعه/96)، و در آغاز سورهی حدید است: «آنچه در آسمانها و زمین است، خدا را به پاکی میستایند و اوست ارجمند حکیم» (حدید/1). بنابراین، گویی پایان سورهی واقعه، امر به تسبیح و ستایش پروردگار پاک و والاست که وی را آفریدگان آسمانها و زمین، همگنان، ستاییدهاند.
6. در پایان سورهی حدید است: «... و خدا دارای کرم بسیار است» (حدید/29)، و در آغاز سورهی مجادله است: «خدا گفتار [زنی] را که دربارهی شوهرش؛ با تو گفتگو و به خدا شکایت میکرد شنید...» (مجادله/1). بدینسان، از بزرگترین فضل و کرم پروردگار پاک و والا، آن بود که هیچ خرد و کلانی نیست مگر فضل و کرم او، آن را در بردارد و اجابت گلایه و نالهی زنی ناتوان، از اوست... .
7. در پایان سورهی مرسلات است: «پس به کدامین سخن پس از [قرآن] ایمان میآورند» (مرسلات/1)، و آغاز سورهی نبأ است: «دربارهی چه چیز از یکدیگر میپرسند. از آن خبر بزرگ» (نبأ/1-2). گویی، سخنی که بازنمایانده شده تا شایان ایمان و باور بدان باشد، همانا آن خبر بزرگ است [و آن سخن از روز رستاخیز است].
8. همچنین است پایان سورهی ضحی: «و از نعمت پروردگار خویش [با مردم] سخن گوی» (ضحی /11)، همراه با آغاز سورهی شرح: «آیا برای تو سینهات را نگشادهایم» (شرح/1) که شرح صدر و بردباری، و برداشتن بار گران از دوش محمد و بلندآوازگی او، از گرانسنگترین نعمتهاست.
9. پایان سورهی عادیات است: «در چنان روزی پروردگارشان به [حال] ایشان نیک آگاه است؟» (عادیات/9)، همراه آغاز سورهی قارعه: «کوبنده. چیست کوبنده؟» (قارعه/1-2)؛ گویی روز مشخص شدهای که در آن، نهانیها هویدا گردد، همان روز رستاخیز است.
10. پایان سورهی فیل: «و [سرانجام، خدا] آنان را مانند کاه جویده شده گردانید» (فیل/5)، همراه با آغاز سورهی قریش: «برای الفت دادن قریش. الفتشان هنگام کوچ زمستان و تابستان، [خدا پیلداران را نابود کرد]» (قریش/1-2). اخفش دربارهی این تناسب معنایی گوید: تناسب معنایی و پیوند آغاز سورهی قریش با پایان سورهی فیل از باب این گفتهی خداوند است: «پس خاندان فرعون، او را [از آب] برگرفتند تا سرانجام دشمن [جان] آنان و مایهی اندوهشان باشد...» (قصص/8). (3) به دیگر سخن، آنچه خداوند با اصحاب فیل انجام داد، همان چیزی است که با قریش کرد تا جان و دل اینان را به سوی ایمان گرایان سازد.
11. از نکتههای نغز سورهی کوثر، تقابل معنایی با سورهی قبلیاش است، چه در سورهی پیشین (ماعون)، خداوند، منافق را با چهار ویژگی، وصف کرده است: بخل، ترک نماز، ریا در نماز، و نپرداختن زکات. خداوند در سورهی کوثر، در مقابل بخل فرموده: «ما تو را کوثر دادیم) (کوثر/1)، کوثر یعنی فراوان؛ و در مقابل ترک نماز، گفته: «فَصَلَّ...» (کوثر/2) یعنی هماره نمازگزار؛ و در مقابل ریا آورده: «ولرَّبکَ...» (کوثر/2) یعنی برای رضا و خشنودی پروردگار باشد نه مردم؛ و در مقابل پرداخت نکردن زکات و نیازهای زندگی، فرموده: «وَ انحَر، [کوثر/ 2] که با این فرموده صدقه به گوشت برخی (قربانی) را خواسته است. بدینسان، این تناسب شگفت را مایهی عبرت دان!
چنین ارتباطها و تناسبهای معنایی میان دو سورهی مکّی یا دو سورهی مدنی نیست، بلکه این گونه تناسبها میان سورههای مکی و مدنی نیز وجود دارد:
12. در پایان سورهی توبه است که سورهای است مدنی: قطعاً برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، به [هدایت] شما حریص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز و مهربان است. پس اگر روی برتافتند، بگو: "خدا مرا بس است. هیچ معبودی جز او نیست. بر او توکل کردم، و او پروردگار عرش بزرگ است." » (توبه /129-128).
پس از سورهی توبه، سورهی یونس است که سورهای است مکّی و با این گفتهی پروردگار والا، آغازیده است: «الف، لام، راء. این است آیات کتاب حکمت آموز. آیا برای مردم شگفتآور است که به مردی از خودشان وحی کردیم که: مردم را بیم ده و به کسانی که ایمان آوردهاند مژده ده که برای آنان نزد پروردگارشان سابقهی نیک است؟ کافران گفتند: «این [مرد] قطعاً افسونگری آشکار است» (یونس/1-2). بدینسان، در هر دو جای، سخن از پیامبر است.
گونهی دوم: تناسب مضمون هر سوره با سورهی پیشین
از وجوه دیگر تناسب معنایی میان سورهها، آن است که مفاد و مضمون هر سوره و سورههای پس و پیش آن، بررسی شود.امام سیوطی بر این رای است که در هر سوره، اجمال و فشردهی مطلبی آمده است که سورهی پسین آن، تفصیل این اجمال را پیش میدارد. از این موارد است:
- سورهی فاتحه، همهی مقاصد و اهداف قرآن کریم را در خود گرد آورده است. از این روی، همچون عنوانی برای قرآن کریم است؛ مانند براعت استهلال.
بیهقی در شعب الایمان این گفتهی حسن بصری را بازگویه کرده است که: «خداوند دانشهای کتابهای آسمانی پیشین را در قرآن به ودیعت نهاده است. آنگاه دانشهای قرآن در سورههای مفصل به ودیعه گذاشته شده؛ سپس دانشهای این سورهها را در فاتحه گنجانیده است. پس هر کس که تفسیر فاتحه را آموخت، همچون کسی باشد که تفسیر همهی کتابهای نازل گشته را فرا گرفته است (4)».
مفاد سورهی فاتحه، چنین است:
1. دعا و نیایش کسانی که خداوند، ایشان را به پرستش و درستی و راستی، ویژه گردانده است: «اهدنا الصراط المستقیم.» (حمد/6). صراط خداوند، همان کتاب روشن اوست، چنان که ابن مسعود و جز او گفتهاند؛ از این روی، خداوند پاک و والا در آغاز سورهی بقره فرموده است: «این است کتابی که در آن هیچ تردیدی نیست...» (بقره/1). پس این کتاب را پیروی کنید که همانا صراط مستقیم و راه راست است.
2. خداوند پاک و والا، در سورهی فاتحه، سه گروه را یاد کرده است: آنان که خداوند به ایشان نعمت بخشیده است؛ آنان که گرفتار خشم گشتهاند؛ و گمراهان و ره گم کردگان. خداوند در سورهی بقره، به ویژگیهای این سه گروه، اشاره کرده است:
بدینسان از کسانی یاد آورده که بر هدایت و راه راست پروردگار خویشند؛ و کسانی که گمراهی را به جای هدایت و رهیافتگی، خریدند، و کسانی که خشم خداوند، اینان را سررسیده است.
سیوطی وجوه دیگری را در تناسب معنایی میان سورهی فاتحه و بقره که برای وی آشکار شده، یاد کرده است. (5) این وجوه، به کوتاهی، عبارتند از:
1. وجه نخست:
بقره، تفصیل اجمال سورهی فاتحه است. «اَلحَمدُ للهِ ...» (حمد/1) در آیات 152، 186 و 286 سورهی بقره، به تفصیل کشیده شده است؛ «رَبِّ العالَمینَ» (حمد/1) در آیه «اُعبُدوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُم...» آیات 21و22 و نیز29 و همچنین داستان آفرینش آدم، به تفصیل آمده است.«اَلرَّحمنِ الرَّحیمِ» (حمد/2)، در آیههای «فَتابَ عَلیکُم...» آیات 54، 126، 52، 163، و 286، به تفصیل آمده است و «مالک یوم الدین» در «اِن تُبْدوا ما فی أنْفَسِكُم...» .آیهی 284.
«ایّاکَ نَعبُدُ» (حمد/5)، یعنی تو را در همهی موارد شریعت و آیین میپرستیم که در بقره، تفصیل این موارد آمده است: طهارت، حیض، نماز، نماز جماعت، نماز ترس، زکات، روزه، حج...».
«اِیّاکَ نَستَعینُ» (حمد/5): تفصیل این عبارت، در سورهی بقره آمده است و دربردارندهی دانش اخلاق، توبه، شکیبایی، شکر و سپاسداری، رضا و خشنودی، واگذاری کار به خدا (تفویض) و مراقبت و مواظبت... است.
«اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمَ» (حمد/6)، با بیان راه پیامبران و این که یهودان و ترسایان، از آن راه کناره گرفتند، در آیات 142، 145و213 سورهی بقره، به تفصیل کشیده شده است.
«صراطَ الَّذینَ اَنعمَتَ عَلیهِم...» (حمد/7) که در یادکرد پیامبران، در آیات 136 و137 سورهی بقره، به تفصیل بیان شده است.»
2. وجه دوم:
روایات و اجماع بر آن است که تفسیر «مغضوب علیهم» به یهودان و «ضالین» به ترسایان است. (6) در سورهی فاتحه، طبق ترتیب زمانی، از ایشان سخن رفته است. پس از سورهی حمد، سورهی بقره است که در آن، سخن از اهل کتاب است که یهودان، به گونهای ویژه، خطاب شدهاند و آنچه دربارهی ترسایان در این سوره آمده است، با خطاب به اینان همراه نیست. پس از سورهی بقره، سورهی آل عمران است که در بیشتر جایها، در سخن با اهل کتاب، خطاب به ترسایان است به گونهای که هشتاد آیهی نخست آن، دربارهی گروهی از ترسایان نجران فرود آمده است و این سوره با این گفتهی پروردگار والا پایان جسته است: «و البته از میان اهل کتاب کسانی هستند که به خدا و ... ایمان دارند...» (آل عمران/199).این آیات، دربارهی نجاشی و یاران مؤمن و گرویدهی ترسای اوست. این تناسب، وجه معنایی نغز و خوشایندی است در ترتیب این دو سوره، چنان که گویی خداوند به هنگام یادکرد این دو گروه [یهود و ترسا] در سورهی فاتحه، در هر سورهی پسین خود [بقره و آل عمران]، داستان حال هر یک از این گروهها را به ترتیب آمده در سورهی، بیان داشته است.
از این روی است که آغاز سورهی نساء، در بیان حال یهودان است و پایان آن در یادکرد ترسایان.
3. وجه سوم:
سورهی بقره، جامعترین سورههای قرآن، در احکام و امثال است و از این روی در روایتی از دارمی به بازگویه از خالد بن معدان، این سوره به «فسطاط القرآن» نام نهاده شده است. فسطاط به معنای شهری است بزرگ. (7) بنابراین، مقدم داشتن این سوره بر همهی سورههای قرآن، تناسب دارد.4. وجه چهارم:
سورهی بقره، طولانیترین سوره در قرآن است. قرآن نیز با سبع طوال آغازیده است و از این روی، آغاز این سورهها با بقره، تناسب دارد.5. وجه پنجم:
سورهی بقره، نخستین سورهای است که در مدینه فرود آمده است. از این روی، آغاز به این سوره تناسب دارد چه آنچه نخستین است، به گونهای اولویت دارد.6. وجه ششم:
سورهی فاتحه، به طور اجمال، با دعا برای مؤمنان پایان یافته است که نه به راه کسانی کشیده شوند که گرفتار خشم خداوند گشتهاند و نه راه کسانی که گمراهان و ره گم کردگانند. سورهی بقره نیز، به طور مفصل، با دعا پایان پذیرفته است، بدینسان که مؤمنان به راه کسانی کشانیده نشوند که به خطا و فراموشی، بازخواست شدهاند و بار گران آنچه را تاب نداشتند، بر دوش آنان گذارده آید. همچنین، پایان سورهی بقره، دربردارندهی اشارهای است به راه خشم گرفته شدگان و گمراهان با این گفتهی پروردگار والا: «لا نُفَرِّقُ بَینَ اَحَدٍ مِن رُسُلِهِ» میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمیگذاریم» (بقره/285). بدینسان است که دو سورهی فاتحه و بقره، همگونند و در بخشهای خود، همانند. (8)وجوه تناسب میان سورهی بقره و آل عمران
سیوطی در تناسق الدرر گفته است:- بقره چونان دلیل و علت حکم است و آل عمران چونان پاسخ به شبهههای مخالفان، و از این روی است که بسیاری از آیات متشابه در این سوره آمده است که دستاویزی بوده ترسایان را.
- بنابراین، در سورهی آل عمران، حج واجب گردیده است، لیک در سورهی بقره، یاد شده که حج، مشروع است و امر شده که پس از آغازش، به تمامی، انجام پذیرد.
- خطاب به ترسایان در سورهی آل عمران، بیشتر است، همچنان که خطاب به یهودان در سورهی بقره؛ چه تورات، اصل است و انجیل فرعِ آن؛ و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چون به مدینه هجرت کرد، یهود را فراخواند و با ایشان نبرد آزمود، و در پایان بود جنگ وی با ترسایان.
همچنین، فراخوان و دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، پیش از اهل کتاب، از مشرکان بوده است و از این روی، در سورههای مکّی، سخن از دین و آیینی است که پیامبران بر آن هم رای گشته و مردمان بدان خوانده شدهاند. در سورههای مدنی، خطاب به اهل کتاب و مؤمنانی است که به پیامبران معترف گشتهاند. اینان در این سورهها، به «یا اَهلَ الکتابِ»، «یا بَنی اِسرائیلَ»، «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» خطاب گشتهاند. (9)
سیوطی در جای دیگر از کتابش گفته است: سپاس خداوند را که برای من، وجوهی از تناسبهای میان سورهها هویدا گشت:
وجه نخست:
رعایت قاعدهای است که بیان داشتم، بدینسان که هر سوره، شرح و بازنمود اجمال سورهی پیشین است. این قاعده، در چندین جاست، از جمله:1. سورهی بقره، با این وصف کتاب [قرآن] که در آن هیچ شک و گمانی نیست، آغازیده و در سورهی آل عمران است: «این کتاب را در حالی که مؤید آنچه [از کتابهای آسمانی] پیش از خود میباشد، به حق [و به تدریج] بر تو نازل کرد...» (آل عمران/3). این آیه، بسط و تفصیلی است برای نبود شک و گمان در کتاب.
2. در سورهی بقره، نزول کتاب، به گونهای فشرده و مجمل یاد شده، در حالی که در سورهی آل عمران، کتاب به آیات محکم و متشابه دسته بندی شده است.
3. در سورهی بقره یادشده: «و ما أنزل من قَبلِکَ: و آنچه پیش از تو نازل شده است» (بقره/4)، و در سورهی آل عمران آمده است: «... و خداوند تورات و انجیل را پیش از آن، برای رهنمود مردم فرو فرستاد...» (آل عمران/2-3). در این جا (سورهی آل عمران) از انجیل آشکارا یاد آمده است، زیرا این سوره خطاب به ترسایان است، در حالی که در سورهی بقره، با وجود طولانی بودنش، به نام انجیل، تصریح نشده است و تنها، به گونهای ویژه، به تورات تصریح شده است، چه این سوره، خطاب به یهودان است.
4. در سورهی بقره، با این آیات، از جنگ یاد آمده است: «و در راه خدا، با کسانی که با شما میجنگند، بجنگید...» (نک: بقره/190-194)؛ «بر شما کارزار واجب شده است...» (بقره/216). در سورهی آل عمران، این جنگ، در داستان احد، به تمامی، به تفصیل کشیده شده است.
5. در سورهی بقره، ذکر کشته شدگان در راه خدا، با این گفتهی پروردگار والا، به کوتاهی آمده است: و کسانی را که در راه خدا کشته میشوند، مرده نخوانید، بلکه زندهاند؛ ولی شما نمیدانید.» (بقره/154)، و در این جا (آل عمران) افزوده: «... اینان نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است، شادمانند، و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوستهاند، شادی میکنند...» (آل عمران/ 169-170).
6. در بقره است: «... و خداوند پادشاهی خود را به هر کس که بخواهد میدهد...» (بقره/247)، و در سورهی آل عمران است: «بگو: "بار خدایا! تویی که فرمانروایی؛ هر آن کس را که خواهی، فرمانروایی بخشی؛ و از هر که خواهی، فرمانروایی را بازستانی..."» (آل عمران/ 26).
7. در سورهی بقره، دربارهی اهل کتاب است: «... آنگاه، جز اندکی از شما، [همگی] به حالت اعراض، روی برتافتید» (بقره/83). این مقدار اندک، به گونهای مجمل یاد شده است، لیک خداوند در سورهی آل عمران، آن را به تفصیل بیان داشته: «... در میان اهل کتاب، گروهی درست کردارند که آیات الهی را در دل شب میخوانند و سر به سجده مینهند» (آل عمران/113).
8. در سورهی بقره، به گونهای مبهم، ذکر برتری این امت [اسلام] است بر دیگر امتها: «وَ کَذلِکَ جَعَلنا کُم اُمّة وَسَطاً...»: «و بدین گونه شما را امتی میانه قرار دادیم...» (بقره/143)، و در سورهی آل عمران برتری این امت، آشکارا، بیان شده است: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ ...»: «شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدهاید: به کار پسندیده فرمان میدهید...» (آل عمران/110). ساخت «کنتم»، آشکارتر و صریحتر از «جعلناکم» است. سپس پروردگار علت بهی و برتری این امت را با این گفتهی خود، افزوده است: «به کار پسندیده فرمان میدهید...».
وجه دوم:
میان سورهی بقره و آل عمران، تناسب و انسجام شایان اعتمادی است، چنان که: پروردگار در سورهی بقره، آفرینش آدمی را یاد آورده و در این جا (آل عمران) شکل پذیری در رحم را.در سورهی بقره، داستان آدم آغاز گرفته است به گونهای که آفرینش وی از پدر و مادر نبوده؛ و در آل عمران، همانند آدم یاد آمده که آفرینش وی، بدون پدر بوده است؛ و او عیسی است از آن جا که در سورهی بقره، یهودان، خطاب گشتهاند و اینان دربارهی مریم چیزها گفتند و وجود فرزندی بدون پدر را انکار کردند، در آغاز، داستان آدم برایشان پیش داشته شده است چه در ذهن اینان، در این باره، پیش زمینهای بوده است؛ از این روی است که داستان عیسی یاد نشده و تنها برای اینان، موردی همانند داستان عیسی، ذکر شده است.
داستان عیسی با داستان آدم، در این گفته پروردگار والا سنجیده شده است: «در واقع، مثل عیسی نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است که او را از خاک آفرید...» (آل عمران/59). بایسته است آنچه با آن سنجش انجام گرفته، آشنا و معلوم باشد تا چنین قیاس و سنجشی، شدنی باشد. از این است که داستان آدم و سورهی بقره، شایسته تقدم و در آغاز بودن است.
گونهی سوم
سیوطی گوید: مورد دیگری که بررسیدم، آن است که دو سورهای که با یکدیگر تناسب و پیوستگی دارند، پایان سورهی دوم با آغاز سورهی نخست، دارای تناسب معنایی یکسانی است.در سورهی مستقل نیز، پایان سوره با آغاز آن تناسب دارد.
پایان سورهی آل عمران، با آغاز سورهی بقره تناسب دارد، چه سورهی بقره، با ذکر پرواپیشگان و پرهیزگاران و این که ایشانند رستگار، آغاز شده و سورهی آل عمران با این گفتهی پروردگار والا به فرجام رسیده است: «... و از خدا پروا نمایید، امید است که رستگار شوید» (آل عمران / 200).
- در روایت است که چون «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً کَثِیرَةً ... (10)» فرود آمد، یهودان گفتند: «ای محمد! پروردگارت تهیدست گشته که از بندگانش، قرض خواسته است!». پس این گفتهی پروردگار والا در سورهی آل عمران، نازل شد که: «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیَاءُ ... (11)و (12)».
بدینسان، این مورد، از موارد تناسب معنایی میان این دو سوره است.
- در سورهی بقره، دعا و نیایش ابراهیم (علیه السلام) آمده است: «پروردگارا، در میان آنان، فرستادهای از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند...» (بقره/129).
اجابت این نیایش در سورهی آل عمران آمده است: «به یقین، خدا بر مؤمنان منت نهاد که پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را برایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» (آل عمران/164). و این، از تناسب معنایی است میان دو سوره (13)»
این وجوه، کلیاتی بود که سیوطی در تناسب معنایی و ارتباط میان دو سورهی بقره و آل عمران، یاد کرده است. این گونه بررسیها، بر پایهی روشی بازنموده و مشخص نیست و از زاویهای معین بررسی نشده است. از این روی، به گونهای پراکنده و بی آن که شیوهای معین آنها را سامان بخشد، یاد آمدهاند. با وجود این، میان این دو سورهی گرانسنگ، تناسبهایی چند را میبینیم؛ همنشین ساختن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این دو سوره را در نامگذاریشان به «زَهراوان او غَمامَتان یا غَیایَتان (14)»، تنها از روی حکمت و وجود روابطی است که این دو سوره را، به یکدیگر سخت پیوند میدهد. هر چند برخی پژوهشگران، شیوهای مشخص و تعریف شده را در پژوهش موضوعی این دو سوره برنهادهاند تا پرده از بسیاری از راز و رمزهای کتاب خداوند پاک و والا بردارند.
بدینسان است که میبینیم، دانش تناسب معنایی میان آیات و سورهها، جنبهای از اعجاز قرآن ارجمند را آشکار میسازد و درمییابیم که قرآن، سخنی است وحیانی از سوی خدا و نه از سوی آدمیزادهای. روشن است که قرآن کریم در مدت بیست و چند سال، بسته به رخدادهای گوناگون و شرایط متفاوت، و برای پاسخگویی به توضیح خواهیها و استفسارهای گوناگون، پراکنده و بخش بخش فرود آمده و سپس ترتیبی دقیق و درست یافته است که در آن آیهای را نمییابیم که در جای خود در بافت متین قرآنی جای نگرفته باشد.
در نظم استوار و محکم قرآن، کلمه و واژهای را نمییابیم که در جای خود، به استواری، قرار نگرفته باشد. چه بسا، گاه آیهای مدنی را در سورهی مکّی مییابیم یا آیهای را که پس از آیهای آمده، در حالی که فاصلهی زمانی میان آن دو، چندین سال است...! لیک کدام خرد بشری است که بتواند چنین دقت و ریزبینی را و این گونه استواری در چینش و ترتیب و تناسب را رعایت کند به گونهای که در اوج شیوایی و رسایی و انسجام باشد!
«آیا در [معانی] قرآن نمیاندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیاری مییافتند» (نساء/82).
«همانا خرد آدمی، هر چند بهره مند از توان، حافظه و دقت و ریزکاوی باشد، نتواند که جای بخشی از سخن را که سالهای دراز از آن گذشته است، یاد آورد و آن را در مکان خود، جای دهد به گونهای که با عبارات پیشین و پسین، در لفظ و معنا و بافت سخن، هماهنگ نماید! و اگر خردی، در یک مورد، به نیکی چنین تواند کرد، هرگز در موارد بیشتر و در سورههایی فراوان نمیتواند چنین کند، به گونهای که یک مورد هم از قاعدهی دقیق و استواری که در کتاب خداوند حکیم دیده میآید، برکنار نمیباشد (15)»
درک و دریافت تناسبهای معنایی میان بخشهای سوره، آغاز و پایان آن و دیگر آیاتش، برای آن کس که آهنگ تفسیر موضوعی دارد، امری است بسیار مهم بدینسان است که چنین گونهها و وجوه تناسب معنایی، محور سوره و هدف آن را روشن میسازد و در نتیجه، زاویهی دیدی که مفسر از رهرو آن به بیان و بازنمود معانی آیات گرانسنگ میپردازد، مشخص میگردد.
از این روی، احاطه و آگاهی همه رویه به آنچه دانشمندان دربارهی وجوه و گونههای تناسب معنایی میان آیات و بخشهای سوره گفتهاند، برای مفسر بایسته است، چه بسیار میشود که اشارهای گذرا در گفتهی برخی از اینان یاد آمده است که چشم اندازهای گستردهای را در ذهن پژوهنده میگشاید و روند پژوهش را برای وی معین میسازد.
اکنون که دامن سخن را در بررسی روش شناختی تفسیر موضوعی گسترانیدیم و گامهای پژوهش را در این راه مشخص ساختیم، چارهای از ارائه نمونههایی از این گونه تفسیر نیست.
دو نمونه را برگزیدهایم. نخستین این دو، در پیوند با بررسی موضوعی است از خلال تمامی قرآن کریم؛ و دو دیگر، بررسی موضوعی از نگاه یک سوره یا تفسیر سورهای به شکل موضوعی.
پینوشتها:
1- این سوره، مکّی است.
2 - این سوره، مدنی است.
3 - نک: زرکشی، البرهان، ج 1، ص 38.
4- جلال الدین اسیوطی، تناسق الدرر فی تناسب السور، ص 74.
5- نک: سیوطی، تناسق الدرر، صص 78-83.
6 - [چنین تفسیری، به تمامی پذیرفتنی نیست و میتوان بود که آیه بر پایهی قانون «جری و تطبیق» یهودان و ترسایان را در برگیرد. نک: محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 1، ص 41 (م)].
7- [در واژهنامههای تازی، فسطاط، خیمهای است بزرگ، بافته از موی بز. (م)].
8- جلال الدین اسیوطی، تناسق الدرر، صص 78-83، با اختصار.
9 - جلال الدین سیوطی، تناسق الدرر، ص 76.
10 - بقره (2)، آیهی 245: «کیست آن که به [بندگان] خدا وام نیکویی دهد تا [خدا] آن را برای او چند برابر بیفزاید...».
11- آل عمران (3)، آیه 181: «مسلماً خداوند سخن کسانی را که گفتند:" خدا نیازمند است و ما توانگریم»، شنید... ".
12- نک: جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج 2، ص 397؛ روایت و بازگویه ابن ابی حاتم.
13- جلال الدین سیوطی، تناسق الدرر، صص 83 - 88 با اختصار.
14- برای نامگذاری این دو سوره نک: مسلم بن حجاج نیشابوری، الصحیح، ج 2، ص 197، کتاب «صلاة المسافرین».
15 - نک: جلال الدین سیوطی، تناسق الدرر، مقدمه محقق.
مسلم، مصطفی؛ (1390)، پژوهشی در تفسیر موضوعی، ترجمهی هادی بزدی ثانی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم