بازخوانى ميثاق نامه هنر

هنر خاستگاهش روح انسان است و روح که از امر و عالم امر الهى است و هموست که خداوند ميثاقى بس پرارج دارد، هميشه هنرمند را به سوى آن ميثاق ندا مى‌دهد و از سويى هرگاه به اين نداى فطرى پاسخ داده نشد و تجلى روح در عالم ماده به عنوان اثر مادى ظاهر نگرديد، مطمئنا عصر و زمانه‌اى به وجود مى‌آيد که اثر الهى روح بشر که توانايى‌هاى سترگى دارد و ميثاق خود را پاس نداشته و همين بى‌توجهى کافى‌ست و ديگر نياز به حرکت ضد هنرى نمى‌باشد.
شنبه، 5 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بازخوانى ميثاق نامه هنر
بازخوانى ميثاق نامه هنر
بازخوانى ميثاق نامه هنر

نويسنده: حجت‌الاسلام والمسلمين باقري
هنر خاستگاهش روح انسان است و روح که از امر و عالم امر الهى است و هموست که خداوند ميثاقى بس پرارج دارد، هميشه هنرمند را به سوى آن ميثاق ندا مى‌دهد و از سويى هرگاه به اين نداى فطرى پاسخ داده نشد و تجلى روح در عالم ماده به عنوان اثر مادى ظاهر نگرديد، مطمئنا عصر و زمانه‌اى به وجود مى‌آيد که اثر الهى روح بشر که توانايى‌هاى سترگى دارد و ميثاق خود را پاس نداشته و همين بى‌توجهى کافى‌ست و ديگر نياز به حرکت ضد هنرى نمى‌باشد.
اعصارى متعدد و متکثر در طول حيات بشرى بوده‌اند که به اين ميثاق پايبند بوده و زمان‌هايى نيز يافت مى‌شده‌اند که اين پيمان را زير پا نهاده و يا حداقل از ياد برده‌اند؛ اين حداقل تعهدى است که هنر چه بخواهد و چه نخواهد دارد، چرا که بشر تعهد دارد. (الم اتعهد اليکم يا بنى آدم- الست بربکم قالوا بلي)
حضرت امام حسن عليه السلام يادآور عهد الهى براى مردم اعصار و امصار گوناگون بود که در سرزمين کربلا منشورى از پيمان نامه‌هاى بشر را دوباره تحليل کرد و مجبور شد اين پيمان‌ها را به قيمتى بسيار بسيار بالا يادآور شود- در عصرى که يا عصر پيمان شکنان هتاک بود يا عهد فراموشان ناکوشا.
اين رجوع به ميثاق نامه‌ها نه تنها براى زمان و مردم عصر و دين و همکيشان امام حسين (ع)، بلکه براى تمام مردم عالم تا پايان جهان بوده و هست و اساسا هر حرکتى اين چنين از اين ويژگى‌ برخوردار است، مانند حرکت انبياى الهي.
پس مى‌توان گفت که اساسا ابا عبدالله الحسين عليه السلام ارواح بشر که مهبط هنر است را تحريک نمود مهبطى که مى‌توان تجلى آثار بس عظيم و نفيس براى فرهنگ‌ها و تمدن‌هاى بسيارى باشد و از ويژگى‌هاى تعالى بخشى و حرکت به سوى مدينه فاضله برخوردار باشد- چيزى که ارواح آن عصر خاموش شده بود و به سوى نمايشگر و زينت پيش مى‌رفت و خبرى از جمال و جميل در آن نبود، چنان که سالار اسراى کربلا و امام زين‌العابدين (ع) از واژه جميل و جمال در مسير حرکت خود بسيار نام برده‌اند.
نگاه اما از دريچه هنر به حرکت عاشورا نه تنها جايگاه دارد بلکه تمام ياران عاشورايى عصر عاشورا به نام خلق يک اثر هنرمندانه آنها پيش رفته و پر مشقت و زيباى زيبا به آن نگريسته‌اند و اين جمال جميل را که از حيثيت ماند‌گارى و معنا‌فزايى برخوردار است سرمشق براى تمام هنرمندان فرهيخته مى‌دانند.
- هرچند حادثه عاشورا عنصرى نيست که اهل هنر از آن تاثير مى‌گيرند و دامنه و کشش آن اين قدرت دارد که اعصار را تحت تاثير قرار دهد اما در جاى خود منحصر به فرد است.
- از طرفى وقتى حرکتى در بطن نسل به نسل و تسلسل نسل‌ها حرکت خود را ادامه نداده رو به جلو حرکت نکرد و بالنده و متعالى نشد، حتما دچار يک شکست يا فريب و پيشرفت تخيلى و توهمى مى‌شود.
- و نيز از سويى جاى تعجب اين اينجاست که حادثه عاشورا براى کليه نسل‌هاى هنرمند در رشته‌هاى گوناگون مايه برده است و به صورت گسترده به آن پرداخته‌اند ولى در اين عصر که عصر انقلابى است که به فرموده رهبر کبير انقلاب حضرت امام خميني(ره) برتر و تجلى عاشوراست يا تحت تاثير قرار نگرفته است يا بروز نداشته است که هر دو حرکت غلط است. هنرمندان در حالى که به اشعار بزرگان اين سرزمين مى‌پردازند، که آنها هم از عاشورا و کربلا درس گرفته‌اند از خود امام حسين (ع) غافل‌اند به حافظ مى‌پردازند ولى از آرمان حافظ يعنى امام حسين و اهل بيت غافلند.
- اگر به تقسيم کار در هر بخش قائل باشيم و در حماسه‌اى که حسين ابن على عليه السلام آفريد هر گروه متخصصى را بر کارى بگماريم هنرمندان قسمى دارند که هيچ کس از عهده آن برنمى‌آيد و کارى که در توان آنهاست اگر توسط ديگران بخواهد به انجام برسد نتيجه‌اى معکوس را در پى خواهد داشت.
- نيم نگاهى به عوامل به وجود آورنده اين آسيب و تاثيرگذارى عاشورا بر هنر پس از انقلاب و يا بالعکس آسيب‌پذيرى هنر پس از انقلاب از انديشه پر عظمت و پر فضيلت عاشورا به ما مى‌گويد که:
1 -سهل‌انگاري
2 - ساده‌انگارى و آسان پذيرى
-3 ساده‌انگارى و بى‌توجهى به توليد و مخاطب
-4 سنگينى کار و عظمت آن و خلاقيت طلبى آن
-5 ورود غير متخصصان و ورود غير متخصصانه
-6 صبور نبودن و تعجيل در نتيجه‌گيرى آن هم در اين عرصه مهم و سبک‌ساز و مکتب آفرينى و دورى از عرصه تجربه و خطا و خطر کردن
-7 تن در ندادن به ارزيابي- انتقاد به پيشنهادها و بازنگرى
-8 پژوهشى عمل نکردن و خيلى زود فرضيه را به نظريه تبديل کردن
-9 تسلط جو و موج بيگانه: -1 تهاجم شهوات و خشونت
2 - ترس آفرينى علمى و عملى در دل هنرمندان ما
-10 خويشتن خويش را فراموش کردن و اعتماد به نفس نداشتن و دورى از خود باوري
-11 کم کارى و کم فروشى هنرمندانه در سطوح: عالي- متوسط- پايين
-12 بهانه‌گيرى‌ها و اقدام نکردن در راه پيشرفت
-13 ايجاد انفصال و تزريق روحيه سستى نسبت به :
-1 ارزش‌هاى دينى و ملى و حماسي
-2 تلاش‌هاى گذشته و حال
-3 تعهدهاى دينى و ملي
-4 تخصصى و پژوهشى عمل کردن
-14 دغدغه نداشتن که منجر به تمام سستى‌ها مى‌شود.
-15 نگاه نکردن به تاثيرات هنرى که عاشورا در انديشه بيرون از ايران دارد هم کسانى که مبارزه هنرمندانه مى‌کنند با آن انديشه و حيثيت تدافعى دارند پس معلوم است که قابل توجه بوده است که تدافعى عمل کرده‌اند و هم کسانى که توافقى عمل کرده‌اند مانند کشورهايى مثل لبنان و پاکستان در تصاوير و آهنگ‌ها و اشعار و مضامينى که به وجود آورده‌اند.
-16 ميراث گذشتگان را مرور نکردن و استخراج سبک ننمودن و بر فراى آن سبک‌ها تکميلى ننهادن- هنرمندان گذشته ما در عرصه‌هاى خط- نقاشي- شعر- مينياتور- نقاشى پرده‌خواني- صنايع دستي- معماري- مرمت- فرش- طراحى لباس- طراحى پارچه و ... کم زحمت نکشيده‌اند و اين مراجعه اگر انجام گيرد حيثيت انتقالى خواهد داشت و براى ما مانند يک زه کمان عمل خواهد کرد که در چه به آن مراجعه کنيم هم استحکام آن را خواهيم ديد و هم پرداز و به هدف رسيدن غربى خواهيم داشت.
آنها در حرکت و برکت خود عاشورا را هميشه دخيل داشته‌اند وقتى از خط و هنر خطاطى خون ابا عبدالله الحسين (ع) جريان دارد به خوبى تاثيرات آن را شهود مى‌کنيم. سير هنرى بدون سريال گذشته به آينده عقيم و بدون نتيجه است.
-17 به وضوح ديده‌ايم جوانان هنرمندى که در صحنه‌هاى مذهبى سبک و روش براى خويش به دست آورده‌اند که کم هم نيستند. حتى در هنر کاريکاتور شما مبارزه بر عليه ظلم را مد اين پيشرفت زيباى کاريکاتور کشورمان مى‌بينيد از کارهاى خوب نقاشى و کاريکاتوريست معاصر حسين خسروجردى و طباطبايى يا در کشورهاى ديگر مثل ناجى على و ...
18 - فقدان رهبرى خوب در عرصه هنر و بى‌سرپرستى اپيديک اين عرصه البته نه به معناى اعمال نظر بلکه به معناى خط دهى و اصلاح روش‌ها
-19 فقدان کار تئوريک و شجاعت در نقد و انتقاد
-20 فقدان خطر در ايجاد اثر و خلاقيت‌هاى خوب
-21 توسعه ندادن و کاربردى نکردن آنچه تا به حال محصول و ترسيدن خوبى محسوب مى‌شده است. و نبايد پيش‌‌فرض‌ها و تابوهاى عجيب و غريب را فرض کرد و همه را با آنها تطبيق داد.
-22 پرداختن به موسيقى و سينما و نقاشى و ... همه نقاط و همه مذاهب به جز کشور خودمان و دين و مذهب خودمان که با يک نگاه به نشريات اين عرصه پر نشريه مى‌توان با تمام يقين و يقين تمام، تمام حرکت را مشاهده کرد که کمال تاسف را بايد خورد. حتى بعضى از مراکزى که توقع نداريم به خوانندگان کاباره‌هاى شاهنشاهى که پس از انقلاب مرده‌اند پرداخته ولى ...
23 - گرته‌ بردارى و پرداخت ناقص و غلط به عاشورا
-24 بسنده کردن به اندک امور در جريان تبديل حماسه عاشورا به اثرى هنرى و نيز بسنده کردن به تحريک عواطف و ناتوانى در شناخت و سپس ورود به شالوده‌هاى حادثه کربلا.
-25 به سر حد نياز نرسيدن در دنباله‌گيرى حقيقت عاشورا.
-26 نرسيدن به اينکه هنر مى‌تواند زيارتگاهى براى داستان ابا عبدالله الحسين (ع) باشد و به اهميت کار خود خوب پى نبردن.
-27 غافل ماندن از اينکه چون انقلاب ابا عبدالله الحسين (ع) جهانى است مى‌تواند هنر را هم جهانى کند اگر خوب و با خلاقيت وارد شويم.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط