واژه‌ی فتنه در قرآن

فتنه همان آزمایش و امتحان است. گفته‌اند: فَتَنَ الذهبَ؛ یعنی طلا را داخل آتش کرد تا خوب بودن آن را دریابد، و یا آن را آتش زد تا ناب بودن آن را بفهمد. صائغ (طلاساز) را فتان هم گفته‌اند، چنان که شیطان را هم فتان می‌گویند. در
دوشنبه، 16 فروردين 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
واژه‌ی فتنه در قرآن
 واژه‌ی فتنه در قرآن

 

نویسنده: صالح عضیمه
مترجم: سید حسین حسینی



 
فتنه همان آزمایش و امتحان است. گفته‌اند: فَتَنَ الذهبَ؛ یعنی طلا را داخل آتش کرد تا خوب بودن آن را دریابد، و یا آن را آتش زد تا ناب بودن آن را بفهمد. صائغ (طلاساز) را فتان هم گفته‌اند، چنان که شیطان را هم فتان می‌گویند. در حدیث آمده است: «مؤمن برادر مؤمن است که آب و درخت آن دو را فراخی می‌بخشد و علیه شیطان یکدیگر را یاری می‌کنند.» فتانه هم یعنی سنگ محک طلا و نقره، از تعریفهای خوب و قابل توجه تعریف شریف جرجانی است: «فتنه آن است که به وسیله‌ی آن حال انسان از خیر و شر مشخص می‌شود» منظور امتحان و آزمایش اوست تا صبر او در بلا، و ایمانش به قضا، و عشق او به خداوند، و میزان وابستگی‌اش به دنیا، و فهم او از حکمت راحتی و سختی و سعادت و شقاوت مشخص گردد.
در مفردات راغب آمده است: «فتنه یا از جانب خداوند است و یا بنده، مثل مصیبت و مردن و عذاب و دیگر افعال ناگوار، هرگاه از جانب خداوند باشد، بنابر حکمت است و اگر از انسان باشد، خلاف آن است. لذا خداوند انسان را به انواع فتنه در هر جایی مذمت کرده است؛ برای مثال: وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ (1)؛ إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ (2).
قبل از این مطلب، گویی که در پی کشف معانی متنوعِ پنهان در کاربردهای این کلمه است، می‌گوید: «فتنه مثل بلا به کار می‌رود؛ هر دو در اموری مثل سختی و آسایش که انسان به آن گرفتار می‌شود، کاربرد دارند که هر دو در سختی معنای گویاتر و بیشتر به کار می‌روند. خداوند درباره‌ی هر دو فرموده است: وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیرِ فِتْنَةً (3) و درباره‌ی سخنی فرموده است: إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ (4)؛ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ (5)؛ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ (6).
ابن سلام تلاش کرده است تا وجوه متعدد معنای «فتنه» را بررسی کند که آن را در یازده وجه در کتاب التصاریف به شرح زیر ذکر کرده است:

1- فتنه یعنی شرک:

در آیه‌ی: وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَیكُونَ الدِّینُ لِلَّهِ (7)؛ یعنی تا این که شرک باقی نماند. و یا آیه‌ی: وَالفِتنَهُ أشَدَّ مِنَ القَتلِ؛ یعنی شرک از جنگ در ماه حرام نزد خداوند گناهش بیشتر است. دیدیم که این دو آیه‌ به نظر راغب بلا و سختی بودند و این اختلاف بر اهل بصیرت پوشیده نیست.

2- فتنه به معنای کفر:

فَیتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ (8)؛ یعنی کفر، گفته می‌شود: أَلَا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا (9)؛ یعنی در کفر. همچنین فرمود: فَلْیحْذَرِ الَّذِینَ یخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ (10). یعنی کفر. و وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ (11)؛ یعنی کَفَرتُم أنفُسَکُم همچنین هر فتنه در باب منافقان و یهود.

3- فتنه یعنی آزمایش:

الم؛ أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَكُوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یفْتَنُونَ (12)؛ یعنى آنها در ایمانشان مورد امتحان واقع نمی‌شوند؟ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیعْلَمَنَّ الْكَاذِبِینَ (13)؛ یعنی حال انسانهای قبل از آنها را آزمودیم، و آنها را از بلاها و مصیبتها و رنجها باخبر ساختیم، گروهی صبر کردند و در ایمان صادق بودند و گروهی تکذیب کردند و بازگشتند و به خدا کافر شدند. و در امتحان و آزمایش است که آدمی بزرگ یا خوار می‌شود. خداوند به موسی فرمود: وَ فَتنّاکَ فُتَونًا (14)؛ یعنی تو را بارها آزمودیم.

4- فتنه یعنی عذاب در دنیا:

فَإِذَا أُوذِی فِی اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ (15)؛ یعنی عذاب مردم در دنیا را مثل عذاب در آخرت قرار داده است. به نقل از سدی روایت شده است که این آیه درباره‌ی عیاش بن ابی ربیعه برادر ابوجهل، نازل شده است. و آیه‌ی: ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِینَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا (16)؛ یعنی بعد از این که در دنیا عذاب شدند.

5- فتنه یعی سوختن به وسیله آتش:

إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ (17)؛ یعنی مردان و زنان مؤمن را در دنیا سوزاندند. نزد دیگر مفسران غیر از ابن سلام، آنها را به واسطه‌ی سوزاندن و غیره شکنجه کردند. و آیه‌ی: یَومَ هُم عَلى النّارِ یُفتَنُونَ (18) : یعنی به وسیله‌ی آتش می‌سوزند و در آخرت عذاب می‌شوند: ذوقُوا فِتنَتَکُم (19)؛ یعنی سوختن را بچشید.

6- فتنه یعنی قتل:

إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یَفْتِنَكُمُ الَّذِینَ كَفَرُوا (20)؛ یعنی کافران را می‌کشند. و آیه‌ی: علی خوفٍ مِن فرعَونَ و مَلَئِهِم أن یَفتِنَهُم (21)؛ یعنی آنها را می‌کشد.

7- فتنه یعنی مانع شدن:

وَاحْذَرْهُمْ أَنْ یفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیكَ (22)؛ یعنی مانع تو شوند. و آیه‌ی: وَإِنْ كَادُوا لَیفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِی أَوْحَینَا إِلَیكَ (23)؛ یعنی مانع تو شوند.

8- فتنه یعنی گمراهی:

فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ؛ مَا أَنْتُمْ عَلَیهِ بِفَاتِنِینَ (24)؛ یعنی بر آنچه که گمراه هستید. و آیه‌ی: إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِیمِ (25)؛ یعنی کسی که تقدیر شده در جهنم جای گیرد. و آیه‌ی: وَمَنْ یرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیئًا (26)؛ یعنی کسی که خداوند گمراهی‌اش را بخواهد.

9- فتنه یعنی عذر:

ثَمَّ لَم تَکُن فِتنَتَهُم (27)؛ یعنی عذرشان. این تفسیر مجاهد و قتاده است: إِلَّا أَنْ قَالُوا وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِینَ. (28).

10- فتنه یعنی مسلط شدن:

که درباره‌ی بنی اسرائیل است: رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (29)؛ یعنی فرعون و پیروانش را بر ما مسلط مکن. می‌گویند: اگر من بهتر از آنان نبودم، بر آنها مسلط نمی‌شدم، پس موجب تسلط بر آنها می‌شود. و سخن ابراهیم (علیه السلام): رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلَّذِینَ كَفَرُوا (30)؛ یعنی روزی را بر ما تنگ و بر آنها فراخ مگردان.

11- المفتون یعنی مجنون:

بِأَییكُمُ الْمَفْتُونُ (31)؛ مجاهد می‌گوید: أیّکُم المَفتُونُ، أیّکُم الشیطانُ.
علامه طباطبایی در برابر آیه‌ی: وَحَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَصَمُّوا (32)، به تعریف فتنه می‌پردازد که از تعریف جرجانی- که بیان شد- ضعیفتر است، اما ارزش و شأن آن باقی است. می‌گوید: «فتنه همان محنتی است که آدمی را می‌فریبد؛ که از هر بدی و مصیبتی فراگیرتر است.» سپس در آغاز شرح آیه‌ی: وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ (33)، می‌گوید: «فتنه آن است که به وسیله‌ی آن مورد امتحان واقع می‌شوند که حتماً دشوار است. بیشتر کاربرد آن در جنگ، ناامنی و ناآرامی است.»
ایشان در تفسیر آیه‌ی: وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً (34)، به شرح و بسطی می‌پردازد که پیداست هر فتنه‌ای نیست و لازمه‌ی آن این است که فتنه‌ی مذکور خاص برخی از اقوام باشد که بر عموم امّت واجب است به دفع آن اقدام کنند و آتش فتنه را خاموش سازند؛ چون خداوند بر آنان امر به معروف و نهی از منکر را واجب گردانیده است. تحذیر شامل عموم مسلمانان است که در امر اختلافهای داخلی که وحدتشان را تهدید می‌کند و موجب اختلاف آنها می‌شود و بی درنگ آنها را به گروهها و دسته ‌ها تقسیم می‌کند، کوتاهی نکنند، که حاکمیت از آن کسانی است که غلبه می‌یابند.
همچنین می‌گوید: «این فتنه خاص ستمگران است. اما زشتی اثر آن همه‌گیر می‌شود و همه‌ی آنها را ذلت و خواری در بر می‌گیرد و همه منتظر بلا به واسطه‌ی ایجاد اختلاف بین خود خواهند بود، و همه نزد خداوند مسؤول هستند؛ و خداوند فتنه را مبهم بیان کرده است، ولی اسم و رسم آن را کامل معرفی ننموده، چون اختلاف بعضی از امت با بعضی دیگر است که همه‌ی آنها جنبه‌ی حق را در آن می‌دانند و برخی از پذیرش آن رویگردانی می‌کنند و با ستم به منکر روی می‌آورند و دیگران وی را از منکری که مرتکب می‌شود باز نمی‌دارند. البته نه همه‌ی ظلم، بلکه ظلمی که اثر زشت آن به همه‌ی مؤمنان و عموم امت سرایت می‌یابد.»
هر چه باشد، در فتنه‌‌هایی که در صدر اسلام رخ داده چیزهایی است که ما را به این باور فرا می‌خواند که باید از آن پرهیز کرد؛ از این فتنه‌‌ها بوده است که وحدت دینی از بین رفت، تفرقه آشکار گشت و قدرت ضعیف گشت و به خاطر فراگیر شدن قتل و اسارت و هتک حرمت و دور کردن قرآن و تحریف سنت، آن قدر و عظمت فراموش گشت. فراگیری پیدایش و ریشه دار شدن فساد آن این است که امت از عذاب دردناکش نمی‌تواند خارج شود مگر آن که از زشتی اعمالشان و کوتاهی در برابر خداوند آگاه گردند و هرگاه بخواهند از آن خارج شوند دوباره به آن بازمی‌گردند و گفته می‌شود: بچشید عذاب آتش را.
متون و اخبار زیادی هست که ‌اندیشه‌‌های علامه طباطبایی را تأیید می‌کنند و به قدرت و وضوح نظریات او می‌افزایند، از جمله حدیثی است با إسناد زیاد که در الدر المنثور به نقل از زبیر آمده است که گفت: «ما مدت زیادی قرآن خواندیم و نمی‌دانستیم که از اهلش هستیم، و حال آن که مراد، ما بودیم» وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً (35) در همین مقاله‌ها آمده است: «مطرف می‌گوید: به زبیر گفتم: ‌ای ابا عبدالله ! خلافت را ضایع ساختید تا این که خلیفه به قتل رسید و سپس به طلب خون او آمدید؟ زبیر گفت: ما در روزگار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابوبکر و عمر و عثمان آیه‌ی: وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً را خواندیم، ولی نمی‌پنداشتیم که مصداق آن باشیم، تا این که در میان ما رخ داد آنچه که رخ داد.»

پی‌نوشت‌ها:

1- بقره (2)، آیه‌ی 191: فتنه [= شرک] از قتل بدتر است.
2- بروج (85)، آیه‌ی 10: کسانی که مردان مؤمن را آزار کرده.
3- انبیاء (21)، آیه‌ی 35: و شما را از راه آزمایش به بد و نیک، خواهیم آزمود.
4- بقره (2)، آیه‌ی 102: ما وسیله‌ی آزمایش برای شما هستیم.
5- همان، آیه‌ی 191: فتنه [= شرکا] از قتل بدتر است.
6- همان، آیه‌ی 193: با آنان بجنگید تا دیگر فتنه‌ای نباشد.
7- همان، آیه‌ی 193: با آنان بجنگید تا دیگر فتنه‌ای نباشد. و دین مخصوص خدا شود.
8- آل عمران (3)، آیه‌ی 7: برای فتنه جویی و طلب تأویل آن به دلخواه خود، از متشابه آن پیروی می‌کنند.
9- توبه (9)، آیه‌ی 49: هشدار! که آنان خود به فتنه افتاده‌اند.
10- نور (24)، آیه‌ی 63: پس کسانی که از فرمان او تمرد می‌کنند بترسند، که مبادا بلایی بدیشان رسد.
11- حدید (57)، آیه‌ی 14: ولی شما خودتان را در بلا افکندید.
12- عنکبوت (29)، آیات 1و2: آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم، رها می‌شوند و مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند.
13- همان، آیه‌ی 3: و به یقین، کسانی را که پیش از اینان بودند آزمودیم، تا خدا آنان را که راست گفته‌اند معلوم دارد و دروغگویان را نیز معلوم دارد.
14- طه (20)، آیه‌ی 40: و تو را بارها آزمودیم.
15- عنکبوت (29)، آیه‌ی 10: و چون در راه خدا آزار کشند، آزمایش مردم را مانند عذاب خدا قرار می‌دهد.
16- نحل (16)، آیه‌ی 110: با این حال، پروردگار تو نسبت به کسانی که پس از آن همه زجر کشیدن هجرت کرده.
17- بروج (85)، آیه‌ی 10: کسانی که مردان و زنان مؤمن را آزار کرده.
18- ذاریات (51)، آیه‌ی 13: همان روز که آنان بر آتش، عقوبت و آزموده شوند.
19- همان، آیه‌ی 14: عذاب موعود خود را بچشید.
20- نساء (4)، آیه‌ی 10: اگر بیم داشتید که کفر ورزیده‌اند به شما آزار برسانند.
21- یونس (10)، آیه‌ی 83: در حالی که بیم داشتند از آن که مبادا فرعون و سران آنها ایشان را آزار رسانند.
22- مائده (5)، آیه‌ی 49: و از آنان برحذر باش، مبادا تو را در بخشی از آنچه خدا بر تو نازل کرده به فتنه دراندازند.
23- اسراء (17)، آیه‌ی 73: و چیزی نمانده بود که تو را از آنچه به سوی تو وحی کرده‌ایم گمراه کنند.
24- صافات (37)، آیات 161 و 162: در حقیقت، شما و آنچه که شما آن را می‌پرستید، برضد او گمراه‌گر نیستند.
25- همان، آیه‌ی 163: مگر کسی را که به دوزخ رفتنی است.
26- مائده (5)، آیه‌ی 41: و هر که را خدا بخواهد به فتنه درافکند، هرگز در برابر خدا برای او از دست تو چیزی برنمی‌آید.
27- انعام (6)، آیه‌ی 23: آن‌گاه عذرشان جز این نیست.
28- همان، که می‌گویند: به خدا، پروردگارمان سوگند که ما مشرک نبودیم.
29- یونس (10)، آیه‌ی 85: پروردگارا، ما را برای قوم ستمگر [وسیله‌ی] آزمایش قرار مده.
30- ممتحنه (60)، آیه‌ی 5: پروردگارا، ما را وسیله‌ی آزمایش و آماج آزار برای کسانی که کفر ورزیده‌اند مگردان.
31- قلم (68)، آیه‌ی 6: کدام یک از شما دستخوش جنونید.
32- مائده (5)، آیه‌ی 71: و پنداشتند کیفری در کار نیست، پس کور و کر شدند.
33- بقره (2)، آیه‌ی 193: با آنان بجنگید تا دیگر فتنه‌ای نباشد.
34- انفال (8)، آیه‌ی 25: و از فتنه‌ای که تنها به ستمکاران شما نمی‌رسد بترسید.
35- انفال (8)، آیه‌ی 25: و از فتنه‌ای که تنها به ستمکاران شما نمی‌رسد بترسید.

منبع مقاله :
عضیمه، صالح؛ (1392)، معناشناسی واژگان قرآن (فرهنگ اصطلاحات قرآنی)، ترجمه‌ی سیدحسین سیدی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ چهارم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.