نویسنده: محمد غفارنیا
براساس آیات (1) وروایات (2) خانه كعبه از زمان حضرت آدم (علیه السلام) وجود داشته است؛ سپس در طوفان نوح (علیه السلام) بنای آن فرو ریخته (یا به آسمان برده شده كه برخی از كلمه عتیق این معنا را استفاده كرده اند). پس از آن خداوند به حضرت ابراهیم و اسماعیل (علیهما السلام) دستور داد تا آن را برای زائران مجدداً آماده سازند. (3)
حضرت ابراهیم و اسماعیل به فرمان خداوند پایههای بیت الله را بالا بردند و از خداوند نیز خواستند تا این خدمت را از ایشان بپذیرد. (4)
وقتی پایههای كعبه برافراشته شد و برای عاشقان كوی دوست آماده گردید، خداوند به حضرت ابراهیم دستور داد: به مردم اعلام كن تا پیاده و سواره، (حتی) بر مركبهای لاغر، از هر راه دور قصد خانه خدا كنند. (5)
هنگامی كه ابراهیم چنین دستوری را دریافت نمود، عرض كرد: خداوندا، صدای من به گوش مردم نمیرسد.
خداوند فرمود: بر تو واجب است كه اعلام كنی و من خودم آن را به گوش آنها میرسانم.
ابراهیم (علیه السلام) به محل مقام كه آن روز متصل به بیت بود، آمد. از مقام چندان بالا رفت كه از كوه های بلند اطراف نیز فراتر شد. انگشت در گوش گذارد و رو به سوی شرق و غرب بانگ زد:
(ایها الناس كتب علیكم الحج الی بیت العقیق فاجیبوا ربكم: ای مردم، حج خانه كعبه بر شما واجب شده است، دعوت پروردگارتان را اجابت كنید.
خداوند صدای او را به گوش همگان حتی كسانی كه در پشت پدران و رحم مادران بودند، رسانید و همگی در پاسخ گفتند:
«لبیك اللهم لبیك». تمام كسانی كه از آن روز تا قیامت در مراسم حج شركت میكنند، در زمره كسانی هستند كه آن روز دعوت ابراهیم را اجابت كردهاند. (6)
پینوشتها:
1-ابراهیم/37.
2-... فجعلها بیته الحرام ثم امر آدم و ولده ان یثنو اعطافهم نحوه: خطبه قاصعه.
3-بقره/125.
4-بقره/127.
5-حج/27.
6-نورالثقلین: ج3. ص488. باتلخیص.
غفارنیا، محمد، (1387) 142 قصّه از قرآن: همراه با شأن نزول آیاتی از قرآن، قم: جامعه القرآن الکریم، چاپ اول