تاریخ و جغرافیای استان کرمانشاهان

استان کرمانشاه در مغرب ایران قرار دارد، محدود است از شمال به کردستان، از جنوب به لرستان و پیشکوه و عیلام، از مشرق به همدان و از مغرب به کشور عراق، باختران ناحیه‌ای است کوهستانی و مرتفع، کوههای باختران برخلاف
يکشنبه، 30 خرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تاریخ و جغرافیای استان کرمانشاهان
 تاریخ و جغرافیای استان کرمانشاهان

 

نویسنده: عزیزالله بیات




 

یادداشت راسخون: خواننده‌ی گرامی به یاد داشته باشید که مقاله‌ی زیر، در سال 1367 خورشیدی نوشته شده و شاید بسیاری از داده‌های آن به روز نباشد.
استان کرمانشاه در مغرب ایران قرار دارد، محدود است از شمال به کردستان، از جنوب به لرستان و پیشکوه و عیلام، از مشرق به همدان و از مغرب به کشور عراق، باختران ناحیه‌ای است کوهستانی و مرتفع، کوههای باختران برخلاف جبال کردستان عموماً دارای قلل منظم و امتداد مرتب و جهت معین می‌باشد، امتداد آنها عموماً از شمال غربی به جنوب شرقی و حد فاصل بین کوههای کردستان و لرستان محسوب می‌شود با آنکه امتداد آنها مرتب و منظم است ولی قلل آنها از جهت ارتفاع مختلف به ویژه در بعضی نواحی رشته‌ها از یکدیگر دور و در قسمتهای دیگر بهم نزدیک می‌گردد، کوههای این منطقه عبارتند از: کوههای دالاهو و رشته ارتفاعات پرو و بیستون، نظر به اینکه حد طبیعی این استان میان حوضه‌ی رودخانه دیاله و گاماسب یعنی حد فاصل دو ناحیه کلهر و پشتکوه و به عبارت دیگر مغرب دجله است تقریباً نمی‌توان رودخانه‌های اختصاصی برای آن در نظر گرفت، بطور کلی رودخانه‌های کرمانشاه را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: رودهای شمالی، مانند گاورود که وارد سیروان می‎شوند، رودهای غربی که اکثر آنها به شنزارها فرو می‌روند مانند چم نفت و رودهای مرکزی که به سیمره می‌ریزند، آب و هوای این استان در مناطق کوهستانی در زمستان سرد و پربرف و در تابستان معتدل و در نواحی جلگه‌ای زمستان معتدل و در تابستان گرم و خشک است.

تاریخ

ظاهراً در حدود 1800 ق. م آریائیها به دو گروه مهم تقسیم شدند، یکدسته راهی مشرق شدند و به هند رسیدند و دسته دیگر به نجد ایران آمدند و چون خود را آیریان می‌نامیدند نام خود را به این سرزمین دادند، این دسته به چندین گروه یا عشیره تقسیم می‌شد از جمله مادها و پارسیها و پارتها را می‌توان نام برد. مادها قبل از کسب استقلال تحت نفوذ دولت آشور بودند و سرزمین ماد قسمتی از سرزمینهای تابع آن دولت محسوب می‌شد، جغرافیادانان قدیم به دو ماد قائل بوده‌اند یکی ماد بزرگ که بر همدان، ری و اصفهان تطبیق می‌شود و دیگری ماد کوچک که همان آذربایجان بود به انضمام قسمتی از کردستان، ماد بزرگ در مشرق تا دربند دریای خزر امتداد می‌یافت و بوسیله این دربند از پارت جدا می‌شد، ماد در زمان ساسانیان در تلفظ مبدل به (مای) گردید و در قرون اسلامی آن را ماه می‌گفتند.
در زمان خلافت بنی‌امیه که مقر خلافت شام بود تمام بلاد شرقی را عراق می‌گفتند. به استناد مندرجات کتاب لسترنج (1)، در نیمه‌ی دوم قرن پنجم هجری که سلجوقیان بر تمام نواحی غربی ایران استیلا یافتند و همدان را پایتخت خود قرار دادند دامنه‌ی نفوذ و استیلای آنها تا بین‌النهرین یعنی مقر خلافت عباسی گسترش یافت و از طرف مقام خلافت لقب سلطان عراقین به آنها اعطا گردید که با وضع آنها مناسب به نظر می‌رسید از این لقب چنین استنباط می‌شود که مقصود از عراق ایالت جبال بوده یعنی همان محلی که مقر سلاطین سلجوقی بود، به همین جهت برای اینکه عامه‌ی مردم این عراق را با عراق اصلی اشتباه نکنند آنجا را عراق عجم نامیدند.
به عقیده‌ی یاقوت حموی اطلاق عراق عجم به این قسمت درست نبوده و به همین علت این نویسنده همان نام قدیم را که جبال باشد به کار برده است، این ناحیه از مشرق به کویر خراسان و فارس، از مغرب به آذربایجان، از شمال به کوههای البرز و از جنوب به عراق عرب و خوزستان محدود می‌شد، این ناحیه غیر از دشت ممتد از همدان تا ری کوهستانی است و وجه تسمیه آن به جبال به همین مناسبت بوده است و در حقیقت تمام بلاد واقع در ایالت قدیم ماد را دربرداشت و چهار شهر بزرگ کرمانشاه: همدان، ری و اصفهان بزرگترین شهرهای ایالت جبال بود، پس از حمله‌ی مغول عنوان جبال متروک شد، در بعضی موارد ولایات کوهستانی خراسان واقع بین هرات و نیشابور را هم جزو جبال به شمار می‌آوردند. مرکز استان باختران شهر باختران (کرمانشاه) است و شهرستانهای تابعه‌ی آن عبارتند از: قصر شیرین، پاوه، اسلام‌آباد غرب، سنقر کلیائی.

کرمانشاهان

شهرستان باختران (کرمانشاه) تا تهران 588 کیلومتر فاصله دارد، از شمال به سنندج، از مشرق به همدان، از جنوب به لرستان و از مغرب به اسلام‌آباد غرب محدود است، دارای 34 درجه و 19 دقیقه عرض شمالی و 47 درجه و 7 دقیقه طول شرقی است، کرمانشاه در جلگه واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریا 1.410 متر است، آب و هوای آن معتدل است، رودخانه‌های رازآور، دینور، دینور، قره‌سو، گاماسب مشروبش می‌کنند.
هرچند شهر فعلی قدمت تاریخی زیادی ندارد با این همه این منطقه از مناطق باستانی ایران است و در ادوار مختلف به علت موقعیت مهمی که داشته است تغییرات زیادی در وضعیت سیاسی آن پیدا شده، در زمانی که این ولایت مرز آشور و عیلام و بابل و ماد بود و قبایل آرین هنوز به تشکیل دولت واحدی توفیق پیدا نکرده بودند و به صورت ملوک‌الطوایفی به سر می‌بردند قسمت شمالی این ولایت مامبری (2)، قسمت شرقی خارخار (3)، قسمت مرکزی (یلیبی) (4)، قسمت جنوبی عیلام و قسمت غربی آن کوسی (5) نام داشته‌اند، سلسله کاسیتها که سده‌ها در کلده سلطنت داشته‌اند از سکنه ناحیه کوسی بوده‌اند محتملاً سلطنت مادها در این منطقه ابتدا ریشه و پایه گرفته است و نیز ایالت کامبادنه (6) پارتیان که اینرودورخارا کسی از آن نام برده در آنجا بوده است، در کتیبه بیستون به صورت کان‌پادا (7) ذکر شده است، برخی دیگر از نویسندگان مرکز این ولایت را با اوتانیا (8) و باغستانا گفته‌اند. در دوره‌ی استیلای اسکندر مقدونی مورخین از اسامی شهرهای این منطقه از جمله کالا (9) یا زگری پل (10) (سرپل ذهاب) و کارینا (11) (کرند) و کنگوبا (12) (کنگاور) نام برده‌اند.
در دوره‌ی ساسانیان نواحی غربی ایران به ویژه کرمانشاه مورد توجه سلاطین این سلسله بوده و به علت نزدیک بودن آن با تیسفون پایتخت آنها هنگامی که تابستان فرا می‌رسید و گرمای تیسفون قابل تحمل نبود این مدت را در قصور ییلاقی کرمانشاه سپری می‌کردند.
قباد اول (488- 531 م.) و انوشیروان (531- 579 م.) توجه زیادی نسبت به این منطقه داشتند، مورخان اسلامی به کرات از سفرای روم و چین که انوشیروان از آنها در قصور طاق بستان پذیرایی کرده است یاد کرده‌اند. به فرمان خسروپرویز (590-628 م.) در این منطقه باغ ییلاقی و عماراتی چند بنا گردید، نام کرمانشاه به بهرام چهارم منسوب است (388- 399 م.) وی قبل از رسیدن به سلطنت حاکم کرمان بود و به همین جهت ملقب به کرمانشاه شد (شاه کرمان) و پس از اینکه مأمور خدمت در این منطقه شد شهر کرمانشاه که تا آن زمان مای نام داشت به کرمانشاه تبدیل گردید، مسلمانان پس از فتح حلوان (سال 16 هـ. ق) کرمانشاه را به تصرف خود درآوردند و در نزد اعراب به نام قرمیسین معروف بود (به صورتهای قرماسین و قرماشین نیز نوشته می‌شد) و این نام تا قرن چهارم هجری بر آن اطلاق می‌شد سپس نام کرمانشاه جای آن را گرفت و نظر به اینکه مالیات این منطقه از ولایت جبال که ماه نامیده می‌شد به اهالی کوفه و بصره تعلق داشت ناحیه علیا به ماه کوفه و ناحیه سفلی به ماه بصره معروف شد، در دوره‌ی خلفای عباسی کرمانشاه یکی از چهار شهر مهم و معتبر ولایت جبال بود. هارون‌الرشید خلیفه‌ی عباسی مدتی در کرمانشاه اقامت داشت ولی آثاری از آن در این شهر باقی نمانده است، در سال 309 هـ. ق ابن فضلان که از جهانگردان معروف و مشهور عرب است از طرف خلیفه المقتدر به مأموریت می‌رفت، این سیاح در سفرنامه‌ی خود از اوضاع طبیعی و سیاسی و اقتصادی کرمانشاه، هم ذکری به میان آورده است (13). جهانگرد دیگر مسعربن مهلهل است که در قرن چهارم هـ. ق از کرمانشاه دیدن کرده و از آثار تاریخی طاق بستان یاد کرده است، ابن حوقل نیز در این قرن از آنجا به نام شهری زیبا و باطراوت که در میان درختان سرسبز و آبهای روان قرار گرفته و میوه‌های فراوان داشته و مردمانش در نهایت رفاه و آسایش بوده‌اند یاد کرده است (14). مقدسی اولین نویسنده‌ای است که در کتاب خود به جای نوشتن قرمیسین نام فارسی آن یعنی کرمانشاه را نوشته است، بنا به گفته‌ی وی مسجد جامع شهر در بازار واقع شده بود و عضدالدوله دیلمی در آنجا قصری نیکو بنا نهاده بود (15)، در قرن چهارم هجری سلسله‌ی کوچکی از اکراد به نام حسنویه پسر حسین در حدود سال 348 هـ. ق در کردستان قدرتی بهم رسانیده به حدود دینور، همدان و نهاوند نیز دست‌اندازی کرد و قریب پنجاه سال حکومت کردند، حسنویه دینور را پایتخت خود قرار داده در قلعه‌ی مستحکم سرماچ اقامت کرد، دینور که خرابه‌های آن در حاشیه‌ی شمال شرقی دشتی حاصلخیز قرار گرفته و توسط رودخانه‌ی دینور مشروب می‌شود، یکی از شهرهای معتبر ماد بود بنای آن را به دوره‌ی سلوکیان یا قبل از آنها نسبت می‌دهند که در این مهاجرنشین‌های یونانی ساکن بوده‌اند، در سال 21 هـ. ق بعد از سقوط نهاوند بلافاصله ساکنین این شهر تسلیم سرداران اسلام شدند، در زمان خلافت معاویه به ماه الکوفه معروف شد زیرا عایدات آنجا به مستمریهای اهل کوفه اختصاص یافته بود و این نام مدتها بر آن شهر و نواحی آن اطلاق می‌شد.
در سال 359 هـ. ق رکن‌الدوله دیلمی به علت شکایاتی که از تعدیات حسنویه به او رسیده بود ابن العمید وزیر نامی خود را با سپاهی به دفع حسنویه فرستاد، ابن العمید در این مأموریت به علت بیماری نقرس در همدان درگذشت، پسر ابوالفتح بن العمید جانشین او شد، حسنویه چون در خود یارای پایداری نمی‌دید تسلیم شده تقاضای صلح نمود، ابوالفتح ابن العمید با گرفتن مبلغی از او به ری مراجعت کرد.
جانشینان حسنویه به علت بروز اختلافات خانوادگی ریشه خود را برانداختند، در سال 369 هـ. ق بدربن حسنویه بعد از پدر به حکومت نشست و نسبت به عضدالدوله دیلمی اظهار اطاعت کرد و به فرمان خلیفه ملقب به ناصرالدوله شد و سیده خاتون مادر مجدالدوله دیلمی را در تسخیر ری یاری کرد، یک بار نیز با پسر خویش به نام هلال که سر از اطاعت پدر پیچیده بود جنگید برحسب اتفاق از پسر خود شکست خورده و به زندان افتاد اما طولی نکشید با کمک گرفتن از ملوک اطراف از زندان نجات پیدا کرده هلال پسر خویش را زندانی کرد عاقبت به توسط جمعی از اکراد قبیله خویش کشته شد.
در سال 441 هـ. ق طغرل اول مؤسس سلسله‌ی سلجوقی قلعه‌ی سرماچ را پس از چهارسال محاصره با سپاهی که تعداد آنها بالغ بر یکصدهزار نفر می‌شد از تصرف ابراهیم نیال برادر خود خارج ساخت.
در قرن ششم هجری سلطان سنجر کرمانشاه و توابع آن را در حوزه‌ی حکمرانی برادرزاده‌ی خود سلیمانشاه قرار داد، در قرن هفتم هجری بر اثر حمله‌ی مغول ویران شد و در قرن هشتم هجری بنابه گفته‌ی حمدالله مستوفی دهی بیش نبوده است (16)، در دوره‌ی ایلخانیان (651- 756 هـ. ق) بهار همدان حکومت‌نشین ایالت کردستان بوده است، تنها عمارتی که در دوره‌ی ایلخانیان در این نواحی بنا شد شهر سلطانیه چمچال نزدیک بیستون بوده که به روزگار ایلخانی ابوسعید بهادرخان بنا گردید و امرای مغول می‌خواستند این شهر جدیدالبناء را به جای بهار همدان مرکز کردستان قرار دهند، در دوره‌ی ترکمانان آق‌قویونلو (872- 920 هـ. ق) قسمت شرقی ولایت کرمانشاهان تا ساحل رودخانه‌ی قره‌سو جزو قلمرو علی شکر بود.
در زمان سلاطین صفویه کرمانشاهان اهمیت و اعتبار زیادی پیدا کرد، در دوره‌ی سلطنت شاه طهماسب اول حکومتی به نام کلهر و در زمان شاه صفی (1038-1052 هـ. ق) حکومتی تحت عنوان سنقر و کلهر در این حدود تشکیل شد و به خوانین زنگنه تفویض گردید، در حقیقت از این زمان تجدید بنای کرمانشاه و تشکیل ولایت فعلی شروع می‌شود و نظر به اینکه در این دوره به کرات میدان کارزار بین ایرانیها و ترکان عثمانی بود چندین بار عثمانیها آن را به تصرف خود درآوردند، مقارن حمله‌ی افاغنه و سقوط اصفهان کرمانشاه مورد تجاوز عثمانیها قرار گرفت و بر آنجا استیلا یافتند، به فرمان نادرشاه در سال 1142 هـ. ق حسین قلیخان زنگنه مأمور سرکوبی عثمانیها شد ولیکن از آنها شکست خورد، نادر همینکه از شکست سردار خود مطلع شد شخصاً به مقابله با عثمانیها شتافت، به فرمان وی قلعه کهنه کرمانشاه خراب شد و قلعه و تأسیسات جدیدی در اینجا بنا گردید و سپس بر عثمانیها غلبه کرده آنها را از نواحی غربی ایران خارج کرد، در دوره‌ی زنگنه و ساکنین قلعه کرمانشاه ابتدا زیر بار حکومت کریم‌خان نرفتند به همین جهت کرمانشاه مدتی با محاصره و خرابی مواجه گردید، در دوره‌ی قاجاریه کرمانشاه اعتبار و اهمیت زیادی پیدا کرد، فتحعلیشاه (1212- 1250 هـ. ق) در سال 1221 هـ. ق یکی از پسران خود محمدعلی میرزای دولتشاه را با سمت سرحدداری عراقین به این شغل منصوب کرد و ایالت خوزستان را نیز ضمیمه‌ی قلمرو او کرد و در حقیقت در این زمان کرمانشاه به یک پایگاه نظامی مجهز علیه دولت عثمانی تبدیل شد، محمدعلی میرزا در مدت مأموریت خود در عمران و آبادی شهر کوشش زیاد کرد و آثاری چند از جمله دیوانخانه و مسجد بنا کرد، در جنگ جهانی اول کرمانشاه به تصرف قوای عثمانی درآمد ولی بعد از سقوط بغداد آن شهر را تخلیه کرده عقب‌نشینی کردند، در جنگ جهانی دوم نیز به تصرف قوای نظامی انگلستان درآمد.
آثار تاریخی کرمانشاه عبارتند از: غار بیستون که متعلق به دوره‌ی حجر قدیم است. کارل تون اسکون امریکایی در دیداری که در سال 1948 میلادی از این غار به عمل آورده آن را مربوط به دوره‌ی ماقبل تاریخ دانسته است (17) و نقش آنوبانی‌نی در صخره‎های سرپل ذهاب متعلق به 2800 سال ق. م در این حجاری تصویر آنوبانی‌نی پادشاه لولویی مشاهده می‌شود که پای چپ خود را بر روی دشمنی که در زمین افتاده نهاده است و ربة‌النوع نی نی در مقابل شاه ایستاده است، در زیر این صحنه کتیبه‌ای که حاکی بر پیروزی آنوبانی‌نی است نقر شده (18) و دکان داود در سه کیلومتری سرپل ذهاب در این محل صورت مردی حجاری شده که ایستاده و در حال پرستش است و دخمه دیگری در همین مکان معروف به اطاق فرهاد وجود دارد که متعلق به دوره‌ی مادهاست (701- 550 ق.م) و محل گچ گنبد واقع در سرپل ذهاب بنایی است که آن را از سنگ و ساروج و گچ بنا کرده‌اند، اصل بنا از آثار دوره‌ی ساسانیان است و دو دخمه در کوهی که در صحنه قرار دارد و آن را از آثار دوره‌ی مادیها دانسته‌اند و کتیبه و نقوش تاریخی بیستون واقع در 36 کیلومتری شمال کرمانشاه، در این محل کتیبه مفصلی به داریوش اول تعلق دارد که به سه زبان عیلامی، آسوری و پارسی باستان نوشته شده است، در بالای کتیبه نقش داریوش و نگهبانان او حجاری شده است، در این نقش داریوش در حالیکه نه نفر زندانی را که دست آنها بسته و به طنابی کشیده شده‌اند در مقابل دارد و بغستان در مجاور نقوش بیستون واقع در قریه بیستون که متعلق به اوایل دوره‌ی هخامنشی است. در این محل توسط باستانشناسان آلمانی آثاری از دوره‌ی ساسانی و مغول به دست آمده است، در مجاورت کتیبه بیستون کتیبه‌ای به خط یونانی به انضمام نقوشی حجاری شده است که متعلق به گودرز اشکانی (42 م.) است و طاق‌گرا واقع در سرپل ذهاب عبارت است از طاقی که آن را با قطعات بزرگ سنگ ساخته‌اند و آن را مربوط به دوره‌ی اشکانیان و ساسانیان می‌دانند که محل توقف موکب سلاطین سلسله‌های مذکور بوده است، در این محل شهر حلوان یا به قول یونانیان خارا بر ساحل چپ رودخانه‌ی حلوان واقع شده بود که بنای آن را به قباد اول (948-502 م.) نسبت می‌دهند لیکن قدمت آن بیشتر است و در زمان آشوریها خلمنو (19) نام داشته است، بنا به گفته‌ی ابن حوقل در قرن چهارم هجری حلوان به اندازه‌ی دینور بوده است و خانه‌های آن را از سنگ و گل ساخته بودند. مقدسی از قلعه‌ی کهنه و مسجدجامع و از باروی آن که دارای هشت دروازه بوده یاد کرده است، هم او گوید در خارج شهر یهودیان معبدی داشتند که مورد احترام آنها بود. در اواخر قرن چهارم هجری طایفه‌ای از اکراد در مغرب ایران به نام خاندان ابوالشوک یا طایفه بنی عناز حکومت کمابیش مستقلی تشکیل داده بودند، در زمان دیلیمان ابن ابی‌الشوک حاکم حلوان بود قدرت و نفوذ وی به جائی رسید که در سال 340 هـ. ق معزالدوله دیلمی از او استمداد طلبید. مؤسس این سلسله ابوالفتح محمدبن عناز است (380- 401 هـ. ق)، دومین امیر آن فارس بن محمد (401- 437 هـ. ق) است که مغلوب ابراهیم نیال سلجوقی شد، سردار سلجوقی پس از استیلای بر حلوان آن را تاراج کرد، در سال 544 هـ. ق بر اثر حدوث زلزله‌ای شدید متحمل آسیب فراوان شد و به تدریج رو به ویرانی نهاد، حمدالله مستوفی در قرن هشتم هجری ضمن تمجید از گندم آنجا گوید شهری است متروک تنها چندین تن از بزرگان اسلام در آنجا مدفون هستند (20).
طاق بستان در 9 کیلومتری شهرستان کرمانشاه واقع شده است در این محل آثاری از دوره‌ی ساسانیان برجای مانده است که مشتمل بر یک طاق بزرگ که مجلس تاجگذاری خسروپرویز و مناظری از شکار گوزن و گراز در نهایت مهارت حجاری کرده‌اند و یک طاق کوچک که در زمان شاپور سوم (388- 383 میلادی) ساخته شده و شامل دو نقش و دو کتیبه بخط پهلوی ساسانی است و یک صفحه حجاری در بیرون غار در محوطه‌ی طاق بستان که صحنه‌ای است از تاجگذاری اردشیر دوم (379- 383 میلادی) (21) و معبد آناهیتا واقع در کنگاور از آثار دوره سلوکیدها و قلعه‌ی سرماچ واقع در دهکده‌ی سرماچ از توابع هرسین، در این محل بقایای قلعه‌ای که ویرانه‌های آن حاکی از عظمت قلعه در روزگاران گذشته است و مسجدجامع متعلق به دوره‌ی زندیه و مسجددولتشاه از آثار محمدعلی میرزای دولتشاه متعلق به قرن سیزدهم هجری و مسجد عمادالدوله که یکی از باشکوهترین مساجد کرمانشاهان است، بانی آن امامقلی میرزا عمادالدوله و تاریخ بنا سال 1285 هـ. ق است.

قصر شیرین

شهرستان قصر شیرین در 770 کیلومتری تهران واقع شده، از شمال به پاوه، از مشرق به اسلام‌آباد، از جنوب به عیلام و از مغرب به کشور عراق محدود است، دارای 34 درجه و 31 دقیقه عرض شمالی و 45 درجه و 33 دقیقه طول شرقی است، ارتفاع آن از سطح دریا 326 متر است، دارای آب و هوای گرمسیری است، رودخانه‌ی حلوان از دهستان ریژاب سرچشمه گرفته پس از مشروب کردن این شهرستان مازاد آن به کشور عراق می‌رود، در مغرب و جنوب غربی قصرشیرین رشته کوه بزرگ آغ داغ کشیده شده و در جنوب شرقی آن سلسله کوههای عظیم دیگری قرار دارند. قصرشیرین از ایام بسیار قدیم از توقفگاههای عمده‌ی کاروانیان بوده و در مسیر جاده قدیمی قرار گرفته بود که از بغداد به داخل ایران دو ایستگاه خانقین و سرپل ذهاب از آنجا می‌گذشت. ساکنین قصر شیرین بیشتر از اکراد هستند.
شاه عباس اول صفوی برای حفظ مرزهای غربی ایران در مقابل تجاوزات عثمانیها در حدود 900 خانوار از کردان سنجابی را به آنجا کوچانید، ظاهراً تعدادی خانوار نیز از کردان در زمان نادرشاه به اینجا آمده‌اند، اهمیت تاریخی و باستانی قصر شیرین به علت آثار فراوانی است که از دوره‌ی ساسانیان در حوالی آن باقی مانده است.
همانطور که از نامش پیداست به نام شیرین همسر محبوب خسروپرویز ساخته شده است (22). به علت شتابی که در ساختن این ابنیه داشته‌اند استحکام زیادی نداشتند و بعد از انقراض سلسله ساسانیان زودتر از آنچه بایستی انتظار آن را داشت رو به ویرانی نهادند. یاقوت حموی و حمدالله مستوفی به تفصیل از قصر شیرین که خرابه‌های آن در زمان آنها هنوز باقی بوده است نام برده‌اند (23). در طرف شمال قصر شیرین آثار بنائی دیده می‌شود که اهالی محل آن را (حوش کری) منزل کره اسبان می‌خوانند، بعضی از نویسندگان این محل را طویله‌ی شاهی دانسته‌اند، برخی هم احتمال داده‌اند که در این مکان قصری برای اقامت شاه یا یکی از سرداران یا بزرگان آماده کرده‌اند، و چهار طاقی قصر شیرین که بنای آتشکده است متعلق به دوره‌ی ساسانیان که آن را با سنگ و گچ بنا کرده بودند.

پاوه (اورامانات)

شهرستان پاوه در 736 کیلومتری تهران واقع شده، از شمال و شمال شرقی به مریوان، از مشرق به سنندج، از جنوب به اسلام‌آباد و از مغرب به کشور عراق محدود است، دارای 35 درجه و 2 دقیقه عرض شمالی و 46 درجه و 22 دقیقه طول شرقی است، شهرستان پاوه در یکی از دره‌های غربی کوه شاهو واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریا 1.525 متر است، دارای آب و هوای معتدل سردسیری است.
از آثار تاریخی آن مسجد عبداللهی و قلعه میرخسرو را می‌توان نام برد.

اسلام‌آباد (شاه‌آباد غرب)

شهرستان اسلام آباد در 658 کیلومتری تهران واقع شده، از شمال به پاوه، از مشرق به کرمانشاه، از جنوب به عیلام و از مغرب به قصر شیرین محدود است، دارای 34 درجه و 7 دقیقه عرض شمالی و 46 درجه و 32 دقیقه طول شرقی است، ارتفاع آن از سطح دریا 1.372 متر است، آب و هوای نقاط مختلف آن برحسب پستی و بلندی زمین فرق می‌کند یعنی در قسمتهای پست دارای آب و هوای گرمسیری و در نواحی مرتفع سردسیری است.
نام قدیم این شهرستان هارون‌آباد بود، در دوره‌ی اخیر نام آن شاه‌آباد غرب گردید و بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی به اسلام‌آباد تبدیل شد.

سنقر کلیائی

شهرستان سنقر کلیائی در 604 کیلومتری تهران واقع شده، از شمال به قروه، از مشرق به همدان، از جنوب به کرمانشاه و از مغرب به سنندج محدود است، دارای 34 درجه و 47 دقیقه عرض شمالی و 47 درجه و 36 دقیقه طول شرقی است، در دشت واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریا 1.700 متر است، اطراف شهرستان را کوهستان فرا گرفته بطوری که جز معبر گاورود از هر طرف بایستی از گردنه‌های صعب‌العبور گذشت، کوه مرتفع دالاخانی که قله‌ی آن همیشه پوشیده از برف است در جنوب این شهرستان قرار گرفته است، گردنه مله ماس واقع در سر راه شهر سنقر به کرمانشاه آن را از دینور جدا می‌کند، بوسیله ریزابه‌های علیای رود دینور مشروب می‌شود.
سکنه سنقر به دو قسمت تقسیم می‌شوند؛ بیشتر اهالی شهرستان از اعقاب ترکانی هستند که تحت ریاست شخصی به نام سنقر در دوره‌ی مغول به این محل آمده‌اند، ساکنین قراء و قصبات بیشتر از کشاورزان و خانهای طایفه‌ی کلیائی که خود را از فرزندان صفی‌خان نامی از خانهای دوره‌ی صفویه می‌دانند تشکیل شده است، کردهای کلیائی با لهجه کردی تکلم می‌کنند.

پی‌نوشت‌ها:

1. جغرافیای سرزمینهای خلافت شرقی، ص 201.
2. Mambri
3. Kharkhar
4. Ylibi
5. Coussie
6. Kambadne
7. Kanpada
8. Baotania
9. Kala
10. Zagripol
11. Karina
12. Kongoba
13. سفرنامه، ابن فضلان، ترجمه ابوالفضل طباطبائی، ص 121.
14. صورةالارض، ابن حوقل، ص 103.
15. احسن‌التقاسیم، بخش دوم، ص 587.
16. نزهت‌القلوب، به اهتمام لسترنج، ص 108.
17. کرمانشاهان باستان، از انتشارات وزارت فرهنگ و هنر، ص 14.
18. ایران از آغاز تا اسلام، گیرشمن، ترجمه دکتر محمد معین، ص 41.
19. Xalmanu
20. نزهت‌القلوب، به اهتمام لسترنج، ص 40.
21. ایران در زمان ساسانیان، کریستن سن، ترجمه رشید یاسمی، ص 175- 177، 322-323.
22. تاریخ ایران باستان، تألیف دیاکونوف، ترجمه روحی ارباب، ص 483.
23. نزهت‌القلوب، به اهتمام لسترنج، ص 43.

منبع مقاله :
بیات، عزیزالله؛ (1393)، کلیات جغرافیای طبیعی و تاریخی ایران، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط