تاریخ و جغرافیای استان لرستان

لرستان در مغرب ایران واقع شده، از شمال به استانهای همدان و باختران، از جنوب به استان خوزستان، از مشرق به استان مرکزی و اصفهان و از مغرب به استان ایلام محدود است، منطقه‌ای است کوهستانی با قلل مرتفع و پوشیده از
سه‌شنبه، 1 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تاریخ و جغرافیای استان لرستان
 تاریخ و جغرافیای استان لرستان

 

نویسنده: عزیزالله بیات




 

یادداشت راسخون: خواننده‌ی گرامی به یاد داشته باشید که مقاله‌ی زیر، در سال 1367 خورشیدی نوشته شده و شاید بسیاری از داده‌های آن به روز نباشد.
لرستان در مغرب ایران واقع شده، از شمال به استانهای همدان و باختران، از جنوب به استان خوزستان، از مشرق به استان مرکزی و اصفهان و از مغرب به استان ایلام محدود است، منطقه‌ای است کوهستانی با قلل مرتفع و پوشیده از برف و دره‌های عمیق، در اغلب کوههای آن جنگل و مراتع پهناوری وجود دارد، اغلب کوههای لرستان از چین‌خوردگیهای دوران سوم زمین‌شناسی است و ارتفاع متوسط آنها بیش از 1.600 متر است و در بعضی نقاط نزدیک به پنج هزار متر می‌رسد. به همین علت در نقاط مختلف بر حسب ارتفاع آب و هوای آن متفاوت است، این منطقه مرکب از دو رشته کوه و دو دره‌ی طویل است که در دره‌ی شرقی رود سیمره بین کبیرکوه و پیشکوه و در دره‌ی غربی رودخانه‌ی آبدیز بین پیشکوه و پشتکوه از شمال به جنوب جریان دارد.

تاریخ

اقوام مهاجر در دو هزاره سوم و چهارم قبل از میلاد در کوهسارهای زاگرس مسکن داشته‌اند و سرانجام به تصرف بلاد بین‌النهرین پرداختند، ذکر طوایفی که در زاگرس سکونت داشته‌اند در آثار قدیمی سارگن پادشاه مقتدر آکد (2030- 2048 ق. م) آمده است، ساکنان کوهساران زاگرس به استناد کتیبه‌های بابلی، آشوری و ایلامی طوایفی مانند لولوبی، گوتی، منایی، نایری، آمادا و پارسوا بوده‌اند، برخی از این طوایف آریایی بودند مانند آمادا و پارسوا و به احتمال زیاد طوایف گوتی و کاسی هم آریایی بوده‌اند ولیکن محققان در آریایی بودن لولوبیها و مانائیها مرددند، به هر حال کاسیها (به زبان بابلی کشو) در محل لرستان کنونی در 1600 ق. م می‌زیسته‌اند و در حقیقت آنها ساکنان اولیه لرستان محسوب می‌شوند اما حکومت آنها در شمال و مشرق لرستان توسعه یافته و به عقیده‌ی بعضی از خاورشناسان شامل اطراف همدان هم می‌شده است، این قوم در هزاره‌ی دوم ق. م در بابل نفوذ کردند ولی از پسر حمورابی شکست خوردند اما عاقبت در بابل مستقر شدند و دومین سلسله‌ی سلاطین بابل را تأسیس کردند، انقراض کاسیان به توسط قوای بابلی صورت نگرفت بلکه در هزاره‌ی دوم قبل از میلاد عیلام نخستین دولتی بود که هنگامی که کاسیان بابل را تحت اشغال خود داشتند نیرو گرفت و آخرین ضربت خود را به آنها وارد آورد، در نتیجه کاسیها به زاگرس عقب نشستند و خراجگزار ایران شدند و در مقابل توسعه‌طلبی آشوریها به مناطق شرقی مانند سدی در برابر آنها مقاومت کردند، قدرت این اقوام کوه‌نشین بجایی رسید که سلاطین اخیر سلسله‌ی هخامنشی هنگامی که می‌خواستند از فارس به شوش یا از بابل به اکباتان بروند قبلاً تعارفاتی برای ایلات کوهستانی بین راه می‌فرستادند تا مسیر آنها را منظم نگاه دارند، ساکنین این نواحی موقتاً مغلوب اسکندر مقدونی شدند، سرزمین الی پی (1) که آشوریان غالباً بدان اشاره کرده‌اند امکان دارد مربوط به نواحی شمالی لرستان بوده است، این ناحیه اساساً تحت تسلط و نفوذ عیلام بود، شوش در مدخل لر کوچک واقع شده است، سلاطین ساسانی چندین شهر در دره‌ی رودخانه‌ی کرخه بنا کردند، مجموعه‌ی پلهای این ناحیه بسیار جالب است و بقایای جاده‌های سنگفرش شده و راههایی که در دل کوهها و صخره‌ها ساخته شده هنوز در تنگ سولک و در مشرق و مغرب مال امیر به چشم می‌خورد، جغرافیانویسان عربی زبان به تفصیل راههایی را که خوزستان را به فارس و اصفهان و ناحیه جبال متصل می‌کرد شرح داده‌اند ولیکن اطلاعاتشان در مورد لرستان ناچیز و اندک است، در دوره‌ی ساسانیان حکومت پیشکوه و پشتکوه را همیشه یک نفر به عهده داشت که او نیز از خاندان معروف هرمزان انتخاب می‌شد و آخرین فرد این خاندان همان هرمزان است که به اسارت سپاهیان اسلام درآمد، مسلمانان در سال 16 هـ. ق بعد از فتح حلوان نواحی شمالی لرستان (ماسبذان) را به تصرف خود درآوردند. در سال 21 هـ. ق بعد از فتح نهاوند قسمت جنوبی لرستان (مهرگان) را نیز تسخیر کردند، در سال 22 هـ. ق هنگامی که عمر اراضی متصرفی را بین لشکریان کوفه و بصره تقسیم می‌کرد لرستان ضمیمه‌ی حوزه‌ی کوفه شد و از آن به بعد جزو ایالت جبال (عراق عجم) گردید و از آن تاریخ تا اواسط قرن چهارم هجری حکمران این منطقه یا از بغداد و یا از کوفه تعیین می‌شد، در همین قرن حسنویه کرد این منطقه را به تصرف خود درآورد و خاندان او تا سال 500 هـ. ق لرستان را تحت تصرف خود داشتند.
لرستان مقارن استیلای مغول بر ایران به دو قسمت تقسیم می‌شد، لر برزگ و لر کوچک، هریک از این دو قسمت قبل از استیلای مغول و تا مدتی بعد از انقراض ایلخانان از خود امرائی نیمه مستقل داشته‌اند، ذکر طوایف لر بزرگ و امرای ایشان بیشتر در تاریخ به میان می‌آید تا لر کوچک، زیرا این طوایف بین فارس و عراق عجم و عراق عرب و شولستان سکونت داشتند و با اتابکان فارس و خلفای بغداد ارتباط داشته و از همه مهمتر مساکن ایشان بر سر راه عراق عرب و دره‌های کارون و کوفه به فارس و سواحل دریا قرار داشته است، اتابکان لر بزرگ اصلاً از کردان شام هستند که از حدود نیمه‌ی قرن ششم هجری از طریق میافارقین و آذربایجان رهسپار ایران شدند و در حدود اشترانکوه و جلگه‌های شمالی آن ساکن شدند، پایتخت اتابکان لرستان در شهر ایذج (مال امیر) قرار داشت، خرابه‌های زیادی که اغلب آنها مربوط به دوره‌ی ساسانیان است در این محل دیده می‌شود، از قراری که حدس می‌زنند شهر عمده‌ی کوستانیهای قدیم (کوسیها) در همین مکان واقع شده بود.
اتابکان لر بزرگ تا نیمه‌ی اول قرن نهم هجری باقی بودند (550- 827 هـ. ق) و آخرین ایشان که غیاث‌الدین کاوس نام داشت به دست سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری برافتاد و سلسله‌ی ایشان منقرض گردید.
اما اتابکان لر کوچک (580-1006 هـ. ق) هرچند که چندین تن امیر معتبر از میان این خاندان برخاسته‌اند و مدت حکومتشان نیز زیادتر بوده است با این همه هیچوقت اهمیت و اعتبار اتابکان لر بزرگ را پیدا نکردند.
از اواخر حکومت ایلخانان تا ظهور امیرتیمور هر دو سلسله اتابکان تابع آل مظفر بودند و همانطور که گفته شد آخرین فرمانروایی لر بزرگ مغلوب سلطان ابراهیم شاهرخ تیموری گردید، اتابکان لر کوچک موقعیت خود را تا زمان صفویه حفظ کردند و حتی نفوذ خود را تا مغرب کوههای پشتکوه توسعه دادند، آخرین فرد این سلسله شاه‌وردی نام داشت که در سال 1006 هـ. ق به فرمان شاه عباس اول کشته شد، به این ترتیب این سلسله هم منقرض گردید و حکومت تمام لرستان به حسین نامی (جدوالیان) محول شد و خاندان والی تا اوایل سلسله‌ی قاجاریه که آغامحمدخان برای گرفتن نفوذ والیان پیشکوه را از آنها گرفت بر لرستان حکومت داشتند، از آن به بعد حکومت پیشکوه را گاهی حکام بروجرد و زمانی حکام شوشتر در عهده داشتند، با این حال خاندان والی همیشه درصدد دست‌اندازی به پیشکوه بودند و گاه بیگاه با طوایف مستقر در آن ناحیه زدوخورد داشتند والی پشتکوه نیز نواحی شرقی کبیرکوه را متصرف شد و رودخانه سیمره سرحد پیشکوه و پشتکوه قرار گرفت، در تشکیلات کنونی مرکز پیشکوه خرم‌آباد است و مرکز پشتکوه عیلام می‌باشد.
مرکز استان خرم‌آباد است و شهرستانهای تابعه‌ی آن عبارتند از: بروجرد و الیگودرز.

خرم‌آباد

شهرستان خرم‌آباد تا تهران 494 کیلومتر فاصله دارد، از شمال به نهاوند و باختران (کرمانشاه)، از مشرق به بروجرد و الیگودرز، از جنوب به ایذه و دزفول، از مغرب به اسلام‌آباد غرب محدود است، دارای 33 درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 48 دقیقه طول شرقی است، ناحیه‌ای است کوهستانی رودخانه‌ی سیمره از مغرب آن می‌گذرد، ارتفاع آن از سطح دریا 1.171 متر است، در مناطق کوهستانی دارای آب و هوای معتدل و نواحی جنوبی آن مجاور جلگه‌ی خوزستان دارای آب و هوای گرم است.
خرم‌آباد از شهرهای قدیم ایران است، محل آن را مطابق خایدالوشهر قدیم عیلام پنداشته‌اند. به عقیده راولینسن (2) شهر شاپورخواست همان خرم‌آباد فعلی است اما به عقیده‌ی لسترنج آنچه مؤید خطای این نظر است این است که حمدالله مستوفی هر کدام از آن دو شهر را جداگانه ذکر کرده است، مضافاً به اینکه محل شاپورخواست را نیز معین کرده است (3)، محل شهر قدیم ظاهراً در حوالی مناره مرتفعی که در دو کیلومتری شهر فعلی است قرار داشته، محتملاً بعد از خراب شدن خایدالو در زمان شجاع‌الدین خورشید (580- 621 هـ. ق) مؤسس اتابکان لر کوچک در حدود سال 600 هـ. ق شهر جدید بنا گردید، خرم‌آباد از زمان سلطنت شاه سلطانحسین (1106- 1135 هـ. ق) به اطراف قلعه فلک‌الافلاک کشیده شد و بوسیله پل بزرگی که بر روی رودخانه‌ی خرم‌آباد بنا شد قسمت غربی به قسمت شرقی ارتباط پیدا کرد.
آثار تاریخی خرم‌آباد عبارتند از: تپه‌های گلدان و شاهین‌آباد واقع در جنوب خرم‌آباد که در مجاورت قراء گلدان و شاهین‌آباد واقع شده‌اند، در این تپه‌ها آثار زیادی از دوره‌ی عیلام به دست آمده است، محل شهر خایدالو نیز در روی همین تپه‌ها بوده است (1800- 1500 ق. م) و پل کشکان‌رود بین خرم‌آباد و اندیمشک، ساختمان آن به استناد کتیبه‌ای که به خط کوفی نوشته شده است متعلق به سال 389 هـ. ق که در این سال بنای آن به فرمان یکی از امرای کرد به نام ابوالنجم بدربن حسنویه آغاز شد و در سال 399 هـ. ق به اتمام رسید، ارتفاع آن قریب 20 متر است و دارای 13 دهانه بوده است، بنای اصلی آن را به دوره‌ی ساسانیان نسبت می‌دهند و مناره‌ی آجری بلندی که دارای پایه سنگی است مشرف به جاده‌ی خرم‌آباد به دزفول (در حال حاضر در داخل شهر واقع شده است) به احتمال زیاد از آثار دوره‌ی سلجوقیان است و پایه سنگی که بر سنگ طبیعی در کنار شهر مشرف به جاده‌ی خرم‌آباد به دزفول به شکل هرم مربع‌القاعده‌ای ناقص تراشیده شده و اطراف آن نوشته‌هایی به خط کوفی دیده می‌شود که نام طغرل تکین و جملات فارسی و کلمات عربی در آن خوانده می‌شود محتملاً به قرن پنجم هجری تعلق دارد و قلعه‌ی فلک‌الافلاک که بر فراز تپه‌ای واقع شده است، محیط آن 228 متر و بلندترین دیوار آن تا سطح تپه 22 متر است و دارای 8 برج می‌باشد، شاپور خواست که جغرافیانویسان عرب آن را سابورخواست نوشته‌اند از زمان ابن حوقل (قرن چهارم هجری) معروف بوده است و در قرن پنجم به کرات نام آن در تواریخ سلجوقیان ذکر شده است، حمدالله مستوفی در قرن هشتم هجری بروجرد و خرم‌آباد و شاپورخواست را به عنوان سه شهر آباد در لر کوچک ذکر کرده است، درباره‌ی شاپورخواست گفته هرچند این شهر زمانی آباد و بزرگ بوده و طوایف مختلفی در آن سکونت داشته‌اند و لیکن در این زمان روبه ویرانی نهاده و بصورت شهر کوچک و ساده‌ای درآمده است، هم او گوید محل شهر در جنوب بروجرد بر سر راهی است که از نهاوند می‌آید و به اصفهان می‌رود این راه به دو شعبه تقسیم می‌شود یک شعبه آن به شاپورخواست و شعبه دیگرش به سمت کرج ابودلف می‌رود.
در مغرب لر کوچک در مرز غربی عراق عرب دو ولایت به نام ماسبذان و مهرجان قذق وجود داشت و سیروان و صیمره از شهرهای مهم آن دو به شمار می‌رفتند، خرابه‌های صیمره در اراضی آبادی دره شهر در ناحیه پشتکوه قرار دارد. به عقیده‌ی دمرگان خرابه‌های شهر ماداکتو دومین پایتخت عیلام در اراضی دره‌شهر واقع شده است، بر اثر حدوث زلزله سال 258 هـ. ق صیمره بکلی ویران شد ولی بار دیگر تجدیدبنا گردید.
بنا به گفته‌ی یاقوت حموی در صیمره هم نخل و هم زیتون و هم بادام بعمل می‌آمده (4).
در زمان حمدالله مستوفی شهر کوچک و خراب بوده است، در 80 کیلومتری شمال غربی صیمره شهر سیروان در جنوب شرقی چرداول نزدیک به دامنه‌ی کوههای گچه کوه که از شهرهای ولایت ماسبذان بود قرار داشت، بنا به گفته‎ی ابن حوقل شهری کوچک و اغلب خانه‌هایش را از گچ و سنگ ساخته بودند و در آن میوه فراوان و محصولات سردسیری و گرمسیری به عمل می‌آمد (5).

بروجرد

شهرستان بروجرد تا تهران 394 کیلومتر فاصله دارد، از شمال به نهاوند و ملایر، از مشرق به اراک، از جنوب به الیگودرز و از مغرب به خرم‌آباد محدود است، دارای 33 درجه و 54 دقیقه عرض شمالی و 48 درجه و 45 دقیقه طول شرقی است، بروجرد در دشت حاصلخیزی که از مغرب به کوههای زاگرس محدود می‌شود قرار گرفته است رشته کوه گرو به ارتفاع 3.267 متر در قسمت غربی شهرستان کشیده شده است، قسمت علیای رودخانه‌ی دز در مغرب آن جریان دارد، ارتفاع آن از سطح دریا 1.400 متر است، آب و هوایش در تابستان معتدل و در زمستان سرد است.
بروجرد از شهرهای قدیمی ایران است و بنای آن را به ارد نسبت می‌دهند، زیرا وروگرد یا ولوگرد، یا اردکرد به معنی ساخته شده ارد است، در قرن چهارم هجری ابن حوقل از آن به نام شهری نیکو که دارای میوه و زعفران فراوان بوده یاد کرده است. حمدالله مستوفی هم به همین مطلب اشاره کرده است (6).
در اینجا برکیارق سلجوقی (485- 498 هـ. ق) پسر سلطان ملکشاه سپاهیان مادر خود ترکان‌خاتون را مغلوب کرد وی در همین شهر هم درگذشت، شرف‌الدین علی یزدی در اثر معروف خود ظفرنامه‌ی تیموری چندین بار ضمن شرح جنگهای امیرتیمور از بروجرد که آن را به صورت ورجرد نوشته نام برده است.
آثار تاریخی آن عبارتند از: مسجدجامع که بنای اصلی آن متعلق به قرن پنجم هجری است، ایوان و گلدسته‌های آن بر طبق کتیبه‌ای مظلوم از آثار دوره‌ی شاه عباس اول است و تاریخ بنای آن سال 1023 هـ. ق می‌باشد و امامزاده جعفر (علیه‌السلام) بنای اصلی آن متعلق به قرن ششم هجری است و مسجد سلطانی متعلق به قرن سیزدهم هجری که دارای صحنی وسیع و شبستان و گنبد و ایوانهای بلند است که با کاشیهای خشتی و کتیبه‌های زیاد مزین شده و امامزاده قاسم واقع در جاپلق در سه کیلومتری شرقی ایستگاه راه‌آهن بنای آن متعلق به قرن هشتم هجری است، یعنی از آثار دوره‌ی شاهرخ تیموری است اهمیت این بقعه به علت داشتن مجموعه‌های ظریفی از هنرهای نجاری دستی است.

الیگودرز

شهرستان الیگودرز تا تهران 503 کیلومتر فاصله دارد، از شمال به اراک، از مشرق به گلپایگان، از جنوب به ایذه و از مغرب به خرم‌آباد و بروجرد محدود است، دارای 33 درجه و 25 دقیقه عرض شمالی و 49 درجه و 42 دقیقه طول شرقی است.
الیگودرز از سمت مشرق و مغرب در دشت و از سمت شمال و جنوب در دامنه قرار گرفته است، ارتفاع آن از سطح دریا 1.918 متر است، دارای آب و هوای معتدل کوهستانی است، رشته اشترانکوه و رودخانه الیگودرز در ناحیه الیگودرز واقع است.
الیگودرز طبق قانون تقسیمات کشور ایران سال 1316 هـ. ش بخش تابع گلپایگان بود، در فروردین ماه 1321 تابع بروجرد شد و در اسفندماه 1336 به شهرستان تبدیل گردید.

پی‌نوشت‌ها:

1. Ellipi
2. Rawlinson
3. نزهت‌القلوب، به کوشش لسترنج، ص 172.
4. معجم‌البلدان، یاقوت، ج3، ص 439.
5. صورةالارض، ابن حوقل، ترجمه دکتر شعار، ص 112.
6. نزهت‌القلوب، به اهتمام لسترنج، ص 70.

منبع مقاله :
بیات، عزیزالله؛ (1393)، کلیات جغرافیای طبیعی و تاریخی ایران، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط