شور زندگی
پیامبر نزدیک آمد، شرح ماجرا را پرسید، دعاهای خود را می دانست: نخستین بار، از خدا خواسته بود آرزو را از دل پیرمرد گیرد و بار دوم، خواسته بود باز گرداند.اینک پیرمرد می گفت:
نخستین بار، با خود گفتم: «ای پیرمرد تا به کی؟! چه قدر کار می کنی؟ چه نیازی است، کجا می خواهی بروی؟». بیل را نهادم و دست از کوشش کشیدم.دوباره که دعا کردی، کسی از درونم ندا داد: «تا زنده ای باید بکوی و هنوز زنده ای». پس به سوی بیل و شخم و کار رفتم. (1)
آری ! اگر آرزو نباشد، چه کسی درخت می کارد و کدام مادر به کدامین امید و آرزو، فرزندش را شیر دهد، آرزو، رحمت است و رفیق و همدم انسان. (2)
آرزو، مرکب حرکت انسان است. مرگ به دنبال انسان است و انسان، به سوی آرمان آرزویش. (3) آرزو به انسان نیرو و انگیزه می بخشد و او را آمادهى گذر از گردونه های صعب و سخت زندگی می کند. (4) جوان است و آرزو و خطر و جسارت؛ راه دور زندگی است و ابهام ها و ناخوانده ها و شکست و پیروزی. و چنین است که خدا این مایهى جریان زندهى زندگی را برای همیشه و تا آخرین لحظه حیات انسان، با وجود او سرشته است. (5) آرزوها پی در پی، بر دل انسان وارد می شوند و این رشتهى بی پایان، هر روز، جوان تر از دیروز، رخ می نماید و ما را به آخرین نقطهى اوج حرکت انسان می رساند. (6)
مهم آن است که راه درست ، گزیده و مقصد به نیکی، دیده شده باشد و از شیوه ها و عواملی استفاده کنیم که ما را به آرمان نهایی برساند و موانع و آفات راه را بشناسیم و به کناری بنهیم. پس راهنمایی پیشوایان رهیافتهى خود را در سه بخش می آوریم. کسانی که خود این راه را پیموده و دانایی خود را برای ما به یادگار نهاده اند.
1- کدام آرزو ؟
من رغب فیما عندالله بلغ اماله ؛ (7)
آن کسی که به آنچه نزد خداست دل بندد به آرزوهایش می رسد.
و من امل غیر الله سبحانه، أکذب اماله ؛ (8)
کسی که به جز خدا دل بندد، به آرزوهایش نخواهد رسید.
و آن کس که به پاداش زیبای الهی چشم دوزد به حرمان از آرمان و آرزویش گرفتار نخواهد شد. (9) و نکته این جاست که این آرزو برترین آرزوست؛ فراتر، دورتر و بالاتر از همهى آرزوهای انسان. چه، اوست صاحب همهى آرزوها و حقیقت بخش تمامی آنها و هر کس آرزویش، رسیدن به این قلهى زیبای سراسر جود وجود باشد، به دست نیافتنی ترین آرزو، نزدیک گشته است:
من یکن الله أمله یدرک غایة الامل و الرجاء ؛ (10)
هر کس، خداوند، آرزو و آرمانش باشد؛ نهایت آرزو و امید را دریابد.
راستی! چرا ما به دنبال چیزهایی باشیم که یا به آنها نمی رسیم یا اگر برسیم روزی از ما گرفته می شوند؟ و اصلا چرا دنبال چیزی باشیم که وجودش، زیبایی و جذابیت خود را از دیگری گرفته است؟ چرا در پی آن که اینها را داشته و به آنها سپرده، نباشیم؟ چرا دنبال خالق زیبایی و نیکویی نباشیم و دنبال موجودات عاریه ای و متکی به دیگری باشیم؟ بیایید برویم در پی او که خالق ما و آرزوی ماست.
جلوهى دیگر این نکته، دل بستن به آرزوهای جاوید اخروی است. در پی محبوب حقیقی بودن و انتظار دیدن یار، برای همهى ما میسر نیست. ما بهشت جاودان را با گل های خوشبو و میوه های رنگارنگش می شناسیم؛ اما همین ها نیز قابل مقایسه با امیدهای واهی و خیالی این دنیایی نیستند. مالی که در لحظه ای به تصادفی گرفتار آید و جمالی که در شبی و با تبی رخت بربندد و قدرت و جاه و مقامی که با خطابی بیاید و با عتابی برود، کجا و لذت فردوس و مستی پردیس کجا؟!
امام علی (ع) در این جا نیز یگانه خطیب بلیغ میدان است. آن که آن سوتر را دیده و خود به آن جا رسیده است. ایشان می فرماید:
نال المنی من عمل لدار البقاء ؛ (11)
آن کسی که برای سرای جاوید کوشید به آرزوی [خویش] رسید.
و یا:
من جعل کل همه لاخرته ظفر بالمأمول؛ (12)
آن که همهى همتش را برای آخرت خویش قرار داد، به آرزویش دست یافت.
2- عوامل دستیابی به آرزوها
امام علی (ع) می فرماید:
جمیل النیة سبب لبلوغ الامنیة؛ (13)
حسن نیت، موجب رسیدن به آرزوست.
اگر انسانی، خالصانه و از سر نیکی، در پی چیزی روان باشد، بدان می رسد؛ زیرا قصد و نیت زیبا، انسان را به زیبایی می رساند و عزم نیکو، انسان را با هستی و خلقت زیبا و نیکو، هماهنگ می سازد و این هماهنگی، با خواست الهی که در خلقت و طبیعت به امانت نهاده شده، موانع و ناهمواری های راه را بر می کند و به کنار می نهد. هستی بر نیکی استوار است و انسان، بر آن گام می نهد. سازوارهى هماهنگ هستی، نیکی می نوازد و هر آوایی جز نیکی، محکوم به انفراد و تنهایی و ناهمگونی می گردد و تنها خود را افشا می کند. پس بیایید ساز نیکی را کوک کنیم و نیک بنوازیم و نیک بنگریم و نیک بخواهیم.
2-2- کار نیکو
انکم ان اعتنمتم صالح الاعمال نلتم من الاخرة نهایة الامال؛ (14)
همهى آنچه که در همین چند سطر پیشین گذشت، ما را به حقیقت این گفتهى زیبا نزدیک می کند. منظومهى هماهنگ خلقت بر مدار حق و درستی و نیکی می چرخد هرچه جز این باشد را به خارج از گردونه پرتاب می کند. نیت شر و کار زشت و راه باطل، نه به مقصد که به بن بست می رساند و امید انسان را کور می کند. امید بستن به کارهای ناشایست برای رسیدن به اهداف شایسته، امیدواری به شب، برای دیدن تاریکی است و نه انتظار کشیدن برای دمیدن سپیده.
2-3- نیکویی کار
افزون بر نیکو بودن کار و عمل، شیوهى به انجام رساندن آن نیز باید نیکو باشد. احادیث متعددی به اتقان و محکم و زیبایی و درست انجام دادن کار سفارش کرده اند. رعایت مرزهای شرعی و عرف اجتماعی و هنجارهای عمومی، همه در موفقیت و به انجام رسیدن کار، دخالت کامل دارند و باطل است که بپنداریم با «کار باطل»، «شیوهى باطل» و «راه باطل» به حق برسیم. آیا می توان از کژراهه به مقصد رسید؟ و آیا می توان با درست کار نکردن و کار درست نکردن به هدف دست یافت ؟
چنین است که امام علی (ع) می فرمایند:
من أحسن عمله، بلغ أمله ؛ (15)
هر کس کارش را نیک انجام دهد، به آرزویش می رسد.
و یا:
من حسن عمله بلغ فی الاخرة أمله؛ (16)
یعنی هر کس که عملش نیکو شود، در آخرت، به آرزویش دست می یابد.
2-4- شکیبایی
انسان، عجول است و این در سرشت او نهاده شده. او همین که دید، می خواهد و همین که به چیزی امید بست، به انتظار می نشیند. تصور فاصله میان آغاز تا پایان و دل بستن، تا رسیدن دشوار است و تحملش دشوارتر؛ اما همین چشم مالیدن نقطهى دور پایان را جوییدن، شور و سوز حیات را در ما می افزاید و پای طلب و جستجو را به حرکت وا می دارد و در این میان، آنچه مهم است تحمل تپش های پر اضطراب انتظار است و از یاد نبردن طلوع خورشید، هرچند شب، تیره باشد و طولانی و هر چه انتظار، به درازا کشد. آری صبر، تنها مرکب رهروی این میدان است که امام علی (ع) می فرماید:
من صبر نال المنی؛ (17)
هر کس شکیبایی ورزید، به آرزویش رسید.
وگرچه ممکن است دیر برسد؛ اما حتما می رسد:
یؤوال أمر الصبور الی درک غایته و بلوغ أمله؛ (18)
سرانجام کار انسان شکیبا، دستیابی به هدف و رسیدن به آرزوست.
و چنین است که عیسی (ع) به یاران خود می فرماید: از سر راستی به شما می گویم که به خواسته های خود نمی رسید، جز با ترک آنچه میل دارید وبه آرزوهای خویش دست نمی یابید، جز با شکیبایی بر آنچه ناپسند می شمارید.
2-5- یاری جستن از خداوند
ما هرچه داریم از خداست و هر چه می خواهیم باید از همو بخواهیم. دعاهای رسیده به ما از سوی پیشوایان دین، محدود به درخواست های معمول و همیشگی نیست. در این دعاها، نهان ترین نیازهای انسان، عرضه شده و ناب ترین معارف توحیدی قرار داده شده است. در بخشی از مناجات شعبانیه می خوانیم:
الهی جودک بسط أملی و عفوک أفضل من عملی؛ (19)
خدای من ! بخشندگی و سخاوت تو، آرزویم را گسترده و بخشایشت، از عمل من برتر است.
و در سایهى کرم وجود خدا، چرا ناامید باشیم؟ او که پیش از وجود ما بر ما منت نهاده و به ما هستی بخشیده. چرا از ادامهى فیض و بخشش او ناامید باشیم؟
اگر اندکی به پشت سر خود بنگریم، می یابیم که آرزوهایمان یکی یکی و به تدریج، محقق گشته و امیدهایمان هر روز، پر رنگ تر گشته ا ند. به مدرسه راه یافته ایم، نکته های متعدد آموخته ایم، دوستان خوبی گرفته ایم و هدف های زیبایی برای خود ترسیم کرده ایم و به راه درست، درآمده ایم. که این همه، جز از فضل و کرم خدا نبوده است. چه به فرمایش امام علی (ع) در دعای صباح: «خدایا، اگر رحمت تو از آغاز، مرا با حسن توفیق، دست نمی گرفت، چه کسی مرا در راه روشن به سوی تو ره می برد و اگر مدارای تو زمام امور مرا به دست آرزوها و تمناها می سپرد، چه کسی مرا از لغزش های هوس باز می گرداند؟!». (20)
تنها خداست که می تواند ما را به راه بیاورد و در راه، نگه دارد و از آرزوهای خیالی دور بدارد. او دست ما را با همهى نقص هایمان و سرپیچی هایمان، رها نمی کند و از این انسان، هیچ گاه ناامید نمی شود. امام علی (ع) با اشاره به همین نکته می فرماید: «خدایا! اگر عملم در کنار طاعتت اندک است، آرزویم در کنار امید به تو بسیار است». (21)
آری، آرزوها به کرم خدا گره خورده است و ناخشنودی او، این رشته را می گسلد. (22)
الهی کسری لا یجبره الا لطفک و حنانک... و أمنیتی لا یبلغنیها الا فضلک؛ (23)
خدای من! جز لطف بخشایشت، شکستم را جبران نمی کند و جز فضل و کرمت، مرا به آرزویم نمی رساند.
2-6- اخلاص
اگر از خدا یاری می جوییم و به کمک او چشم امید داریم و اگر به عنایت الهی دل بسته ایم، باید آنچه را که می خواهیم، برای او بخواهیم و در راه او تلاش کنیم واز غیر و جز او ببریم. خدا تنها هستی واقعی است و برای غیر او کار کردن، نیستی کار و حاصل، و پوچ شدن رنج و تلاش را در پی دارد و برای او دویدن به معنای رسیدن است و نصیب بردن. رنج در راه او گنج می شود و سختی، هستی. باید بدانیم که خدا غیور است و بسیار بخشنده. اگر کس دیگری را با او شریک کردیم و ریاکارانه، کار کردیم، خدا همه اش را به شریک خیالی وا می نهد. آیا آن شریک، وجود دارد که حاصل تلاش خود را از او طلب کنیم؟ پس هم آوا با علی (ع) بگوییم:
من أخلص بلغ الامال؛ (24)
هر کس اخلاص ورزد به آرزوهایش می رسد.
3- آفت های آرزو
امید و آرزو، مایهى تلاش انسان و سوخت حرکت اوست تنها شرط، آن است که این عنصر نیروبخش، به افراط نگراید و از حد طبیعی خود بیرون نرود. ما نباید به دنبال چیزهای ناشدنی باشیم. ما در محدودهى شدنی ها، هرچه فراتر و آن سوتر را بنگریم، بر پویندگی خود افزوده ایم؛ اما نباید پا را از دامنهى ممکن ها به برهوت ناشدنی ها بنهیم و در این صحرای تفتیده به دنبال سراب فریبای خیال باشیم. امام علی (ع)، چه زیبا این دویدن و نرسیدن را ترسیم می کند.
من سعی فی طلب السراب طال تعبه و کثر عطشه، من أمل الری من السراب، خاب أمله و مات بعطشه؛ (25)
آن که در پی سراب برود، رنجش به درازا کشد و تشنگی اش افزون گرد؛ آن که آرزوی سیراب شدن از سراب دارد، امیدش نا امید شود و در تشنه کامی خویش جان سپارد.
نکته این جاست که «سخت و دور» را با «ناممکن» اشتباه نکنیم. نهی پیشوایان تنها از غیر ممکن است:
من أمل ما لا یمکن طال ترقبه ؛ (26)
آن که محال را آرزو کند، انتظارش به درازا کشد.
و:
من طلب ما لا یکون، ضیع مطلبه؛ (27)
آن که در پی ناشدنی ها باشد، مقصودش را تباه کرده است.
3-2- سرگرمی های بیهوده
جوان، به تفریح و استراحت و ورزش نیاز دارد؛ اما چون از حد بگذرد، خود؛ مایهى تباهی امور انسان می شود. جوان، تفریح را برای جدیت بیشتر می خواهد و سرگرمی را برای آسایش روح و از این رو، چگونگی و اندازهى آن، تابع کار و تلاش و حرکت او به سوی مقصود است. اشتغال بیش از اندازه به سرگرمی ها و کارهای کم اثر و یا بیهوده، مانعی بزرگ در راه رسیدن به نقطهى آرمانی زندگی است. امید، حرکت می زاید و بیهودگی، آن را می زداید و این همان حکمت زیبای علوی است: «آن که به کارهای بیهوده سرگرم شود، به آرزوهای مهم خود نرسد». (28)
3-3- کسالت
گاه ما نه به کار مفیدی مشغول می شویم و نه حتی به تفریح و بازی می پردازیم. در کنج خانه می نشینیم و به صفحهى رنگ به رنگ تلویزیون چشم می دوزیم و شب ها، ستاره های آسمان را می شمریم.
ساعت های پی در پی، با رفیقان بی فضل و هنر، به گفتگو می نشینیم و آرزوهای در سر پرورده را برای یکدیگر بازگو می کنیم، بی آن که در پی تحقق آنها باشیم و در پایان مجلس، کسل و افسرده، آه کشان بر می خیزیم و به استراحتی دیگر می اندیشیم.
کسالت و سستی، از بزرگ ترین موانع راه و خطرناک ترین آفت های آرزوست. این حالت خطرناک، اگر ادامه یابد انسان را از دستیابی به اهدافش محروم می سازد و او را در زندگی ناکام می گذارد. گرچه گریزی از کسالت های گاه و بی گاه و اتفاقی نیست، اما بکوشیم که این حالت، به صورت صفت در نیاید و ما را خمود و کسل، افسرده و پژمرده، و سست و بی حال نشناسند که:
من دام کسله خاب أمله؛ (29)
هر کس تنبلی اش مدام باشد، در آرزویش ناکام می ماند.
3-4- گناه
اگر امید به زندگی جاوید و حیات ابدی داریم و دل به نعمت های زیبای همیشگی بسته ایم، باید که پاک و پاکیزه و سرشار از خلوص و صفا به آن دنیا در آییم و خود را به سلامت از دام شیطان به در بریم و گناه، ناکرده و روح خود را نیالوده، به حضور دوست رسیم که:
من سلم من المعاصی عمله، بلغ من الاخرة أمله؛ (30)
کسی که کردارش به گناه آلوده نباشد به آرزوهای اخروی خود خواهد رسید.
3-5- بی توجهی به عوامل دستیابی به آرزو
گفته شد که حسن نیت و شکیبایی، اگر با امید به خداوند و دل بستن به نعمت های جاوید سرای آخرت، جمع گردد، دستیابی به آرزوها و تحقق امیدها حتمی است. حال اگر «حسن نیت» به «سوء نیت» و «شکیبایی» به «بی تابی» تبدیل شود و به غیر خدا، دل ببندیم و از رشته های پوسیدهى دنیا آویزان شویم، امید خود را با حرمان، عوض کرده ایم.
احادیث چند از امام علی (ع)، به این نکته ها تصریح دارند که ترجمهى آنها را می آوریم:
آن که نیت بد کند، از آرزویش بازداشته می شود. (31)
مبادا بی تابی کنی، که آرزو را از میان می برد و از عمل می کاهد و اندوه می آورد! (32)
آن که جز خدا را آرزو کند، آرزوهایش پوچ خواهد شد. (33)
در پایان، داستانی کوچک را که در بزرگ سالی همهى ما ممکن است پیش آید نقل می کنم که مهر تأییدی بر کامیابی در امید به خدا و نا امیدی از غیر اوست.
حسن بن علوان می گوید: در مجلسی با اصحاب بودم ، در حالی که دارایی ام در یکی از سفرها به پایان رسیده بود، یکی از دوستانم از من پرسید: «به چه کسی امیدواری که کمکت کند؟». گفتم: «فلان کس». سپس گفت: «حاجتت روا نمی شود و به آرزویت نمی رسی!». سپس گفتم: «به چه دلیل این سخن را می گویی ؟». گفت: «امام صادق (ع) از خداوند نقل می کند که: به عزت و جلالم قسم که آرزوی هر آرزومندی [از مردم] را که به کسی غیر از من، امید داشته باشد، ناکام می گذارم و لباس ذلت بر او می پوشانم و از خودم دورش می سازم... آیا به کسی غیر از من، در سختی ها امید می بندید؟! در حالی که کلید درها در دست من است... (33)
پي نوشت :
1. تنبیه الخواطر، ج 1، ص 272.
2. اعلام الدین، ص 295؛ غرر الحکم ، ح 1042.
3.غرر الحکم، ح 6910.
4. همان، ح 4358.
5. همان، ح 10844.
6. تحف العقول، ص 56.
7. غرر الحکم، ح 8573.
8. همان، ح 8953.
9. همان، ح 9020.
10. همان، ح 8820.
11. همان، ح 9951.
12. همان، ح 8512.
13. همان، ح 4766.
14. عیون الحکم و المواعظ، ص 174.
15. همان، ص 446.
16. همان ص 462.
17. غرر الحکم، ح 7722.
18. همان، ح 11048.
19. اقبال الاعمال، ص 686.
20. بحارالانوار، ج 94، ص 243، ح 11.
21. اقبال الاعمال، ص 686.
22. شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 348.
23. بحارالانوار، ج 94، ص 149.
24. میزان الحکمه، ج 1، ص 760.
25. غرر الحکم، ح 9064 و 9065.
26. همان، ح 8696.
27. همان، ح 8694.
28. همان، ح 8633.
29. میزان الحکمة، ج 3، ص 2704.
30. غرر الحکم، ح 8834.
31. همان، ح 8311.
32. بحارالانوار، ح 79، ص 144.
33. میزان الحکمة، ج 4، ص 2797.
34. الکافی، ج 2، ص 66.
معرفی سایت مرتبط با این مقاله
تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله