مقدمه
(این نوشتار از دو نوار سخنرانی در تاریخهای 12 آبان ماه و 15 دی ماه سال 1381 در محل سازمان مرکزی اوقاف و امور خیره برگرفته شده و به تحریر درآمده است. با نظر سخنران، تقدم و تأخر در ارائه مطالب به عمل آمده تا انسجام نوشتار بیشتر شود)
در همه ی کشورهای دنیا، ثروتمدان به ویژه در سنین بالا، گرایش دارند بخشی از ثروت خود را در زمان حیات خود، به مصرف اهداف خیر خواهانهای تخصیص دهند که پس از درگذشت آنان نیز پایدار بماند. دولتها نیز کوش میکنند.
که با بستر سازی لازم، و بدون دخالت در فرایند مدیریت داراییهایی که واقفان کنار میگذارند، امکان سرمایهگذاری کارآمد این داراییها را فراهم آورند، و با حمایت قانونی و مالیاتی، جریان وقف را تقویت کنند.
نهاد «وقف» نیز هم چون سایر نهادهای مالی در کشورهای توسعه یافته با کارایی بالا کار میکند، و به ساز و کاری جهت تخصیص بهینهی داراییها، تحقق اهداف اجتماعی، و تقویت بازار سرمایه انجامیده است، در حالی که در کشورهای توسعه نیافته، به ویژه به دلیل دخالت اجرایی دولتها، به نهاد کم اثرتری بدل شده است.
چنین است که در جمهوری اسلامی ایران، حکومتی مبتنی بر ارزشهای دینی، گفته میشود که حجم داراییهای وقفی، از بسیاری کشورهای جهان نازلتر است، و صندوقهای وقف کمترین نفوذی در بازار سرمایه ندارند. دلیل اصلی غیر از ضعف ساز و کار تعریف شده برای وقف که در این مقاله در حاشیه به آن پرداخته شده است، عدم سازماندهی صحیح سرمایههای مبتنی بر وقف است.
نمونهی شهرهای جنوبی کشور، مثالهای بسیار ارزندهای است. مثلا در گراش و یالار در استان فارس، مشاهده میشود که خیران و واقفان دهها ساختمان مدرسه و دانشگاه در کنار هم ایجاد کرده اند که همه خالی و بدون استفاده باقی مانده است.
یعنی، آن جا هم که منبع مالی عمدهای توسط نیکوکاران قابل تجهیز است، نظام هدایت وقف برای خلق داراییهایی که مورد نیاز منطقه و مردم آن باشد، غایب است.
به علاوه در سالهای بعد از انقلاب اسلامی، وقف نیز همچون بسیاری از فعالیتهای دیگر در کشور دولتیتر شد، و درست در مقابل خواست واقفان و خیران که نظارت و مدیریت خود و مدیران برگزیدهی خود را بر وقف، خواهان بودهاند،
ابتکار عمل از دست آنان بیش از گذشته خارج شد. در این مقاله، چشماندازی از وقف در سایر کشورها ارائه میشود تا روشن شود که این سنت نیکو محدود به ایران و اسلام نیست، و به علاوه، مدرنیسمی که در این حوزه بر نهادهای وقفی حاکم شده است، .
در ایران هنوز برقرار نشده است. به علاوه، مقاله به طور مشخص به سیاستهای سرمایهگذاری و تخصیص منابع سازمانهای وقفی میپردازد.
سیاست های مالی در سازمان های وقفی و خیریهی جهان
مردم در همهی کشورها، با توجه به اعتقادات خود، اموال خود را وقف اهداف مختلف میکنند، و با تشکیل موقوفات، میکوشند تا رفاه گروههای هدف را ارتقا بخشند، و یا اهداف خیر خواهانهای را متحقق کنند.
در وقف (و با کارکرد صندوقهای وقفی) (1) در همه جا، کم و بیش، پول یا داراییهای دیگری که برای هدف خاصی اختصاص یافته، مدیریت میشود اعطا کنندهی پول و یا سایر داراییها، خیر و یا واقف همواره تأکید دارد که اصل مال میباید محفوظ بماند، و تنها از محل سود و عواید آن، اهداف تعیین شده که عمدتا خیر خواهانه است، تأمین مالی شود.
نهاد وقف در کشورهای غربی به مثابهی «نهاد مالی» قدرتمند در تجهیز سرمایه برای حل مشکلات اجتماعی، جایگاه مطلوبی دارد؛ در حالی که به رغم پشتوانهی فرهنگی عمیق و انگیزههای قوی دینی، به دلیل برخی موانع موجود، جمهوری اسلامی ایران نتوانسته است.
از ظرفیتها و قابلیتهای بالای این سیرهی نیکو به شکل کارآمدی برخوردار شود. دلیل موانع نظری بروز «صدقهی جاریه» به عنوان نهاد قدرتمند مالی، عمدتا به دو حوزهی «شناخت» و «حفظ اصالت» مربوط میشود.
در حوزهی اول، این سیرهی نیکو که براساس تعاریف اولیهی ارائه شده در منابع اصیل اسلامی، اعم از قرآن و سنت، به معنای اختصاص مال معین برای اهدف خیر معین در طول زمان و برای کسب ثواب ابدی مستمر برای اختصاص دهندهی مال است،
در بیان فقهای اسلام، با توجه به ویژگی حبس عین در فرآیند صدقهی جاریه، با کلمهی «وقف» مورد اشاره قرار گرفته است، و عمدتا با عبارت «تحبیس الاصل و تسبیل المنفعة» تعریف شده که به معنای حبس اصل و رها گذاردن منفعت است. (2)
با رواج این تعریف کلمهی «وقف» به تدریج جایگزین عبارت «صدقهی جاریه» شد. در نتیجه، با توجه به وجود مفهوم «ایستایی» در کلمهی «وقف» از یک طرف، و موقعیت اقتصادی توسعه نیافتهی صدر اسلام از طرف دیگر، دایرهی اموال قابل اختصاص به اهداف خیر در قالب وقف تنگ گردید
، مثلا، وقف دارایی سیالی چون «پول» ، صحیح شمرده نشد، و استدلال شد که چون پول «هم چون خوراکی و شمع، با استفاده از بین میرود» ، (3)وقف آن صحیح نمیباشد.
حال آن که قیاس پول با خوراکی و شمع، قیاس معالفارق است. چه پول به عنوان دارایی مالی، خلق ارزش میکند، و مصرف آن میتواند موجب زوال آن نباشد. این تعریف محدود از «صدقهی جاریه» منجر به محرومیت جوامع اسلامی از توسعهی هر چیز بیشتر این سیرهی نیکو شده است،
به طوری که امکان تجهیز بسیاری از داراییهای مالی در قالب وقف ناممکن شده، و در موارد محدودی هم که اجازه داده شده، الزامات حفظ ارزش آن نادیده گرفته شده است.
مانع دوم برای توسعهی، وقف، به حوزهی «حفظ اصالت» مربوط است. به رغم تأکید احکام شرعی بر تحقق اصل ماندگاری و جلوگیری از اضمحلال تدریجی اموال موقوفه، حفظ اصالت و ماندگاری وقف، حفظ عین موقوفه معنی میشود، و به معنای حفظ «ارزش» موقوفه تعبیر نمیشود.
به عبارت دیگر، ماندگاری وقف در حفظ شکل فیزیکی آن جست و جو میشود و کمتر به منفعت زایی و ارزش اقتصادی توجه میشود. چنین است که تبدیل دارایی برای حفظ ارزش وقف (تبدیل به احسن کردن) با دشواری بسیار همراه است،
و به جای کوشش برای حفظ ارزش، توجه به حفظ «عین مال» معطوف شده است. این وضعیت در وقف غربی مشاهده نمیشود، و محدودیتهای تصنعی از این دست، برای واقفان وجود ندارد.
در زبان انگلسی، کلمهی تراست(4) عبارت از ترتیبی است که در آن دارایی شخص یا اشخاص با هدف مشخص توسط شخص یا اشخاص دیگری نگاه داری میشود. معادل این واژه در فارسی «دارایی امانی» است. معمولترین شکل تراست، تراست وصیتی یا وصیت نامهای (5) است که پس از مرگ دارندهی دارایی شکل میگیرد.
تراستهایی را که در طول عمر مالک دارایی شکل بگیرد، تراست سرپرستی(6) گویند. جایی که منافع تراست به شخص یا اشخاص معینی برسد (اعم از اعضای خاندان و یا غیر از آن) به این تراست، تراست اختصاصی (7) گویند.
اگر منافع تراست به عامه برسد، به این تراست، تراست عمومی (8) گویند. بیشتر تراستهای عمومی مؤسسات خیریهاند که معافیت مالیاتی هم دارند. صندوقهای وقفی از نوع تراستهای عموم یاند.
وقتی به هدفهای سازمانهای وقفی توجه میکنیم، در مییابیم که طیف گستردهای از اهداف طرف توجه واقفان بوده است: کمک هزینهی زندگی، حمایت از دانشجویان و طلاب، تأمین دارو و خدمات پزشکی، حمایت از هنر، حمایت از ورزشکاران، حمایت از منطقههای خاص (توسعهی منطقهای، حمایت از تحقیقات، حمایت از نشر، حظ محیط زیست، و...).
گاهی هدفهایی که برای عواید حاصل از صندوقهای وقف ارائه میشود، بسیار محدود است. مثلا صندوقهای وقف بسیاری هنر سیاهان آفریقا را مورد حمایت قرار میدهند؛ یا «صندوق وقفی کلاگستون برای دانشجویان» (9) علاقهمند به خبر رسانی در مورد معلولان است و از پژوهشهایی حمایت مالی میکند
که در حوزهی رسانههای عمومی و مطالعات مربوط به معلولان کار میکنند. به هر حال، اکنون سازمانهای وقفی جهان هزینههای تداوم فعالیت در صدها هزار دانشگاه، مؤسسهی پژوهشی، مسجد، کلیسا، بیمارستان، آسایشگاه و... پرداخت میکنند. ژول پلسکی (10)
طراح معروف در سال 1982 صندوق وقفی را تأسیس کرد که هدف آن ارتقای کیفیت طراحی داخلی حرفهای بود. این صندوق به دانشجویان کارشناسی دکوراسیون داخلی کمک هزینه و کمک شهریه پرداخت میکرد.
حتی دانشگاههای دولتی در دنیا صرفا از طریق بودجه تأمین مالی نمیشوند. در امریکا، به طور متوسط، فقط 40 درصد بودجهی دانشگاههای دولتی را دولت میپردازد. بیشتر این بودجه از طریق صندوقهای وقفی تأمین میشود،
و اموال وقفی به طور دائمی بخش بزرگی از بودجهی دانشگاهها را پرداخت کرد.هدف صندوقهای وقفی دانشگاه ایلینویز شمالی (11) به این شرح تبیین شده است:
هدف آن است که راهبردهای مخارج و تخصیص داراییها برای صندوقهای وقفی به گونهای انجام شود که قدرت مصرف از صندوقها، بعد از تعدیل برای تورم (به ارزش ثابت) و در طولانی مدت حفظ شود.
بنیاد دانشگاه ایلینویز شمالی در قبال واقفان متعهد است که وجوه آنها را به گونهای مصرف کند که حمایت از برنامههای مورد نظر آنها جنبهی دائمی پیدا کند. در حال حاضر سبد داراییهای وقفی دانشگاه متشکل از این داراییها است:
سهام سبد 500 سهم استاندارد و پور 39 درصد (12)
سهام بینالمللی 26 درصد
سهام شرکتهای با سرمایهی کوچک امریکایی 5 درصد
شرکتهای پر مخاطره 5 درصد (13)
مستغلات 5 درصد
اسناد خزانهی دولت امریکا 11 درصد
اوراق قرضهی شرکتهای با نرخ بالا 4 درصد
اوراق قرضهی بینالمللی 3 درصد
اوراق قرضهی شرکتهای با رتبهبندی بالا 2 درصد
تصمیمات سرمایه گذاری صندوقهای وقفی دانشگاه را مؤسسهای به نام کامان فاند (14) میگیرد که خود شرکت غیر انتفاعی مدیریت سرمایه گذاری در مؤسسات آموزشی است. این مؤسسه که خود جنبهی خیریه دارد، 32 میلیارد دلار برای مؤسسات آموزشی مختلف سرمایه گذاری میکند.
سیاست مصرفی صندوقهای وقفی دانشگاه ایلینویز شمالی آن است که 4 % میانگین عواید سه سال آخر وجوه وقفی را مصرف کند. سود و عایدات مازاد بر این 4 %، به سرمایهی وقف اضافه میشود. سیاستهای سرمایهگذاری و مصرف همه ساله در کمیتهی امور مالی صندوقهای وقف دانشگاه ارزیابی میشود.
این کمیته میداند که همهی بازده لزوما نقدینگی ندارد. یعنی عایدات سرمایهای (15) حاصله را نمیتوان توزیع و مصرف کرد، چرا که نقدینگیای در کار نیست.
جدول زیر نمونه وار ارزش روز سبد داراییهای صندوقهای وقفی 10 دانشگاه امریکایی را نشان میدهد. وقتی ارزش صندوق وقفی فقط یک دانشگاه در دنیا نزدیک به 20 میلیارد دلار است، خواننده میتواند بر این سیاق تصویری از ارزش سازمانهای وقفی و خیریهی جهان در ذهن مجسم کند:
دانشگاههای عمدهای که با وقف اداره میشوند
سال 2000 ارقام به میلیون ریال
نام دانشگاه: دانشگاه هاروارد، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 18,844
نام دانشگاه: دانشگاه یل، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 10,085
نام دانشگاه: دانشگاه سیستم تکزاس، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 10,013
نام دانشگاه: دانشگاه استانفورد، ارزش روز سبد سرما یهگذاری صندوق وقف: 8,649
نام دانشگاه: دانشگاه پرینستون، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 8,398
نام دانشگاه: دانشگاه MIT، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 6,476
نام دانشگاه: دانشگاه کالیفرنیا، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 5,640
نام دانشگاه: دانشگاه اموری EMORY، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 5 , 032
نام دانشگاه: دانشگاه کلمبیا، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 4,264
نام دانشگاه: دانشگاه واشینگتن، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 4,235
پرداختهای وقف در همهی کشورها مالیات کاه است، یعنی دولتها میپذیرند که معادل داراییهای تخصیص یافتهی واقف به موضوع وقف، مالیات آنها را کاهش دهند. در ایران نیز در مواد 38 ،24 و 139 قانون مالیاتهای مستقیم، در رابطه با وقف و نذورات، معافیتهایی در نظر گرفته شده است.
و بنیادهایی را میتوان یافت که تا 100 صندوق را اداره میکنند. به صندوقهای وقفی مدرن دنیا پول نقد، اوراق بهادار پذیرفته شده در بورسها، اوراق بهادار شرکتهای غیر سهامی عام، املاک و مستغلات، بیمه نامه، و انبوهی از داراییهای فیزیکی و واقعی دیگر هدیه و هبه میشود.
بعضی از بنیادهای یاد شده، بنیادهای ناحیهایاند (17) و در محدودهی خاص و یا روی موضوع خاص کار میکنند. هدف این بنیادها آن است که کمک کنند تا صندوق وقفی شکل بگیرد، و هدف غیر انتفاعیای دنبال شود،
اما در عین حال تداوم تأمین مالی حفظ شود، و منافع مداوم برای تحقق هدف صندوق خلق شود. بنابراین، این بنیادها کمک میکنند خیرانی که وقت و تخصص ندارند، و یا حتی همهی منابع مالی را ندارند، بتوانند سازمان دهی لازم را انجام دهند.
درواقع، مؤسساتی وجود دارند که «خدمات مدیریتی وقفی» (18) میدهند. نرخی که این نوع مؤسسات از واقفان میگیرند بین 1 تا 2 درصد مبلغ وقف است. این میزان هزینههای اداری و مدیریت سرمایه گذاری را پوشش میدهد.
در واقع نمیتوان با فرض استفاده از وقت خیرانی که آمادهاند بدون دریافت دستمزد کار کنند، توقع داشت که مدیریت حرفهای اعمال شود. معمولا ارزانتر آن است که از مدیریت حرفهای در قبال پرداخت وجه استفاد شود تا از مدیریت غیر حرفهای خیرانی که حاضرند وقت و خدمات خود را وقف کنند.
بنیادهای وقفی در عین حال بین صندوقهای وقفی که هدف مشابه دارند پل میزنند، و آنها را با یکدیگر هماهنگ میکنند.صندوقهای وقفی را به شکلهای دیگری نیز طبقهبندی میکنند. سازمانهای خیریه میتوانند از کمک شرکتهای خدمات مدیریت وقف برای تشکیل یکی از این دو نوع صندوف برخوردار شوند:
الف - صندوقهای نمایندگی سرمایهگذاری؛ (19)
ب - صندوقهای وقفی سازمانی. (20)
تفاوت عمدهی این دو نوع صندوق در مالکیت آنهاست. در صندوقهای نمایندگی سرمایه گذاری، شرکت خدمات به عنوان عامل و نمایندهی سازمان خیریهی خاص عمل می کند، و داراییهای وقفیای را اداره میکند که به سازمان خیریهی خاصی مربوط است.
در هر زمان سازمان خیریهی یاد شده میتواند دستور دهد که دریافت کنندگان منافع وقف چه کسانی باشند، و در زمان معینی هم کل داراییها به سازمان خیریه برگشت داده شود. در صندوقهای وقفی سازمانی، کل وجوه وقف در اختیار شرکت خدمات گذاشته میشود .
و هر سال فقط بخشی از عواید به سازمان خیریهی مورد نظر بر میگردد. این ترتیب به واقفان اطمینان بیشتری میدهد که اصل سرمایهی وقف به هیچ دلیلی مصرف نخواهد شد.
بدین ترتیب، صندوق نمایندگی سرمایه گذاری یا صندوق نمایندگی وقف (21) داراییهایی را برای مؤسسهی خیریه نگهداری میکند و عواید آن را سالیانه به مؤسسهی مربوطه میدهد. شرکتهای خدمات مدیریت وقف این نوع صندوقها را تشکیل میدهند .
و به عام یا حامیان مؤسسه ارائه میکنند و مدعیاند که شفافیت و اعتبار بیشتری به آن میدهند، و بدین ترتیب باعث میشوند که موقوفات و هدایای بیشتری جذب شود.
تشکیل این نوع صندوقها به مؤسسهی خیریه
اطمینان میدهد که از تداوم منابع مالی برای اهدافشان اطمینان یابند. تشکیل این صندوقهای به تداوم رشد و ثبات کمک میکند. شرکتهای خدمات مدیریت وقف یا بنیادهای وقفی در غرب صندوقهای وقف و اعانات متعددی را اداره میکنند.
از نظر دیگری نیز میتوان صندوقهای وقفی را تقسیمبندی کرد:
الف - صندوقهای وقف و اعانات دائمی؛ (22)
ب - صندوقهای وقف و اعانات با عمر محدود (23)
در مورد اول، اصل موضوع وقف یا اعانه برای همیشه دست نخورده باقی میماند، و تنها عواید یا درآمد حاصل از اصل وقف میتواند برای مصرف و یا اضافه شدن به اصل در دسترس باشد. در مورد دوم، به محض رسیدن به شرایط خاص، اصل مبلغ وقف شده یا اعانه شده نیز میتواند به مصرف برسد.
صندوقهای وقف و اعانه را به اشکال باز هم گستردهتری میتوان طبقه بندی کرد؛ مثلا در بروشور بنیاد نور فولک (24) انواع صندوقها به این شرح است:
1 - صندوقهای اختیار مندانه؛(25)
2 - صندوقهای حوزهی علاقه؛ (26)
3 - صندوقهای با مصارف معین شده؛ (27)
4 - صندوقهای بورس تحصیلی؛ (28)
5 - صندوقهای وقف سازمانی؛ (29)
6 - صندوقهای با نظر واقف (30)
در ادارهی سازمانهای وقفی، همواره تلاش شده است که حفظ استقلال و شخصیت مستقل وقف مد نظر باشد؛ این سازمانها بتوانند در عین شفافیت، خود گردان باشند، و به استفاده از کمکهای دولتی متمایل نشوند.
این مسأله در وقف اسلامی نیز مد نظر قرار گرفته است. در سنت اسلامی نیز استقلال واقف، وقفنامه، و اهداف هر موقوفه مد نظر بوده است، و ادارهی مستقل هر موقوفه تحت ضابطهی کلی رعایت مصالح وقف توصیه شده است.
این در حالی است که پس از انقلاب اسلامی، متأسفانه موقوفات کشور با تمرکز بیشتر اداره شدهاند، و اصول خود گردانی، شخصیت مستقل، و حتی شفافیت اطلاعات به درستی رعایت نشده است.
مسألهی مهم در مدیریت صندوق، کاربرد مفهوم «خردمندی و عدالت» (31) است. این مفهوم ضروری میسازد که در ادارهی داراییهای وقف، بین نیازهای کوتاه مدت و بلند مدت تعادل ایجاد کنیم، و با پاسخ گویی کامل به نیازهای امروز، پرداختهای آتی را به خطر نیندازیم.
در همهی صندوقه ای وقفی، نیاز به خلق جریان درآمدی پایدار، سیاست اجرایی خاصی را میطلبد.مهم است که مدیران صندوقهای وقف، میان نسلهای مختلف، تفاوت قائل نشوند، و جریان درآمدی مناسبی برای همهی ذی نفعان امروز و فردا ایجاد کنند.
در کشور ما، این دغدغه نیز به مجموع دل مشغولیهای مدیران وقف اضافه میشود که بازده حاصل از داراییهای وقف میباید آنقدر باشد که غیر از تأمین نیازهای قابل پرداخت وقف، تورم را نیز پاسخ گو باشد. نوع بازده صندوقهای وقفی باید آن گونه باشد که غیر از تأمین نیازهای قابل پرداخت وقف، تورم را نیز پاسخ گو باشد.
نوع بازده صندوقهای وقفی باید آن گونه باشد که غیر از تأمین پرداختهای جاری به ذی نفعان وقف، رشد آتی را هم محفوظ بدارد، و در واقع بدره (32) یا سبد سرمایه گذاری رشد را شکل دهد.
تخصیص بهینهی داراییها در صندوقهای وقفی ایجاب میکند که این موارد به دقت مورد توجه قرار گیرد:1 - وجوه کافی برای پرداخت به ذی نفعان امروز و آینده بدون از بین بردن اصل مال وقف (33) باید فراهم شود همان طور که گفته شد، منافع نسل آینده نباید فدای زیاده روی نسل فعلی در مصرف عواید حاصل از صندوق شود.
2 - مهم است که در مؤسسات و صندوقهای وقفی، به طور قاطع تصمیمات سرمایه گذاری را از تصمیمات مصرف منابع مالی جدا کنیم. کسانی که عواید حاصله را بین ذی نفعان تقسیم میکنند، لزوما تخصص ادارهی داراییها و انجام سرمایه گذاری را ندارند. تصمیمات سرمایه گذاری صندوقهای وقفی و سازمانهای خیریه باید توسط مدیران حرفهای سرمایهگذاری اخذ شود.
3 - مدیریت وقف در کمتر جایی از دنیا به شکل ادارهی واحدهای تولیدی و بنگاه داری است. صندوقهای وقفی عمدتا «داراییهای مالی» (34) را اداره میکنند، و با «داراییهای واقعی» (35) کاری ندارند. چنین است.
که معمولا مؤسسات وقفی در بازار سرمایه ی کشورها فعالاند، و در بیشتر کشورها، درصد عمدهای از اوراق بهادار مورد معامله در بورسها متعلق به صندوقهای وقفی است. البته، تنها استثنا به «املاک و مستغلات» مربوط میشود.
سازمانهای وقفی غالبا در املاک و مستغلات سرمایه گذاری میکنند، و این تنها دارایی واقعی است که مورد عملآنهاست. بنابراین، در جهان وضعیتی هم چون ایران که در آن دانشگاهی چون امام صادق (ع) از محل عواید چند کارخانه اداره شود، و خود دانشگاه به بنگاه داری بپردازد، کمتر مشاهده میشود.
4 - در مدیریت صندوقها، گرایش به حفظ ارزش واقعی و حمایت از آن است؛ با عین مال کاری ندارند، بلکه در پی حفظ ارزش آناند. به نظر میرسد که در این مورد، وضعیت ما در ایران، تفاوت عمدهای با جهان دارد.
در فقه شیعه، تأکید بر «حفظ عین مال» بیشتر است، و تبدیل داراییهای متعلق به وقف دشوار است، در حالی که اگر اجازهی تبدیل داده نشود، ارزش داراییها در طول زمان قابل حفظ نیست.
بدین ترتیب به نظر میرسد که یکی از وجوه افتراق اساسی بین ادارهی وقف در غرب و کشور ما، در روشی نهفته است که برای ماندگاری وقف اعمال میشود. در کشور ما، و نیز بسیاری دیگر از کشورهای اسلامی، ماندگاری وقف را در حفظ ارزش اقتصادی موقوفه، و تحصیل حداکثر منفعت از ارزشهای اقتصادی نمیدانند، و بیشتر به حفظ عین دارایی علاقه مندند.
5 - تثبیت درآمد قابل مصرف و خرج کردن، از اهداف دیگر مدیریت داراییهای وقف است. در همهی وقفها همواره پرداخت روزانه، ماهیانه، یا سالیانهی مبالغی ضرورت دارد. از این رو، باید جریان درآمدی (نقدی خروجی) مشخصی وجود داشته باشد تا پاسخگوی جریان مصرف وجوه تثبیت شده و مداوم باشد.
6 - استراتژی تخصیص بهینهی داراییها به گونهای باید تعیین شود که مطلوبیت مورد انتظار ذی نفعان را در هر سال به حداکثر برساند. همان طور که گفته شد،
در این سیاست تخصیص بهینه باید منافع نسل جاری و نسل آتی ذی نفع از وقف، هر دو، محفوظ بماند. تعادل بین مصرف جاری و رشد معقول اصل مال وقف شده، ضرورت تام دارد.
اگر تضاد منافع در نتیجهی تخصیص داراییها ایجاد شود، اهداف غیر بهینه دنبال خواهد شد. این تضاد منافع، حاصل آن است که ذی نفعان نسل امروز و نسل آیندهی وقف، نیازهای متفاوتی دارند:
الف - این که جریان مصرف وجوه تثبیت شده و آرام باشد، برای ذی نفعان نسل امروز و آینده هر دو، نیازی اصلی است و تضادی وجود ندارد.
ب - این که جریان درآمدی باید حداقل به اندازهی تورم رشد کند، نیز برای ذی نفعان امروز و آینده هر دو نیاز اصلی است.
ج - اما، این که اصل سرمایه باید به درستی حفظ شود، برای ذینفع امروز، هدفی فرعی است، در حالی که برای ذینفع نسل آتی، هدفی کاملا اصلی است. این جاست که تضاد منافع بروز میکند.
7 - در صورت پذیرش مفهوم وقف داراییهای مالی هم چون سایر کشورها، در ایران نیز وقف پول باید پذیرفته شود، زیرا که این دارایی مالی نمایندهی ارزشهای واقعی است و میتواند در خدمت اهداف وقف باشد.
8 - مسألهی استقراض و یا عدم استقراض سازمانها یا صندوقهای وقفی در کشورهای مختلف قاعدهی یکسان ندارند. در بعضی از کشورهای مختلف این نهادهای مالی نمیتوانند تسهیلات دریافت کنند،
و در پارهای از کشورها قادرند که از ابزار مختلف تأمین مالی برای پیشبرد مقاصد خود استفاده نمایند. در ایران نیز هنوز ابعاد قانونی و شرعی مسأله مورد بررسی همه جانبه قرار نگرفته است.
9 - بر شخصیت حقوقی رسمی غیر دولتی موقوفات خاص و عام تأکید بسیار شده است. این وضعیت به آنها اجازه میدهد که از نظر مالی خود گردان باشند،
و هم چون سایر نهادهای مالی، توسط کارشناسان و متخصصان مالی اداره شوند، با ارائهی گزارشهای مالی مستند و مبتنی بر استانداردهای مالی، شفاف باشند، و به علاوه نظارت کامل دولت بر نحوهی عمل خود و رعایت اهداف واقف را بپذیرند.
بنیادهای وقفی که صندوقهای متعدد را اداره میکنند غالبا با مدیران سرمایه گذاری حرفهای متعددی در تماساند؛ مدیرانی که بتوانند مسؤولیت تصمیمات خود را بپذیرند و دائما مورد ارزیابی قرار بگیرند. معمولا بنیادهای کمیتهی سرمایه گذاری و تأمین مالی (37) دارند که به صندوقهای عضو کمک میکنند.
خدمات مستند سازی، حسابداری، پرداخت، تهیهی گزارشهای مالیاتی و غیره جزو خدمات مدیریت وقف است. همهی صندوقها در سال حداقل یک بار توسط حسابرسان مستقل، حسابرسی میشود. بدین ترتیب، واقفان در وقف خود صرفهجویی میکنند و دردسرهای قانونی، حسابداری، و مالیاتی را به دیگران میسپارند.
بنیاد NIU در سال 1949 شکل گرفته است. طی این مدت، بنیاد 225 صندوق وقفی ایجاد کرده است که عواید آن به مصارف تعیین شده توسط واقفان و دانشگاه برسد.
مصارف شامل کمک هزینه ی تحصیلی یا بورس تحصیلی، تدارک منابع کتابخانهای، حمایت مالی از کادر آموزشی، و طیف وسیعی از برنامههای حمایت از دانشجویان، و فعالیتهای دانشگاهی و ورزشی آنان بوده است.
برای روشن شدن سیاستهای اجرایی بنیادها میتوانیم مثالی بزنیم. بنیاد ناحیهای سیلکان ولی (CFSV)
(38) صندوقهای وقف دهها سازمان خیریه و مؤسسات آموزشی را اداره، و منابع آنها را سرمایه گذاری میکند. البته، حداقل منابعی که برای تشکیل صندوق قبول میکند، 100000 دلار است.
سازمانهای خیریه میتوانند از توان سرمایه گذاری و تخصیص برنامه ریزی CFSV برای گسترش وقف خود استفاده کنند. CFSV مدعی است که به دلیل اقتصاد مقیاس، سازمانهای خیریه میتوانند از تنوع سبد سرمایه گذاری و هزینههای پایین سرمایه گذاری آن بنیاد برخوردار شوند.
به علاوه CFSV میتواند کمکهای اداری و فنی بدهد، و حتی به خیران و واقفان اجازه میدهد که در امور اجرایی CFSV نیز مشارکت کنند.
خدمات CFSV شامل این موارد است:
- مدیریت سرمایه گذاری و اندازه گیری عملکرد؛
- کمکهای فنی روی اعطای برنامه ریزی شدهی عواید؛
- ارائهی نرمافزار اعطای عواید برای خیریه؛
- مشارکت دادن خیرین در طرحهای خیر مشابه.
بیش از 40 سازمان خیریهی محلی با اندازههای مختلف با آن بنیاد کار میکنند. CFSV مدعی است که دلیل انتخاب این بنیاد توسط آن مؤسسات خیریه آن است که بنیاد سابقهی بازده سرمایه گذاری بسیار مناسب و منافع دیگری به این شرح دارد:
- اعتبار بخشیدن برای جذب خیرین و واقفان جدید به دلیل مدیریت حرفهای وجوه آنان؛
- نرخ بازده فوقالعاده؛
- دستمزد کار گزاران نازل مدیریت سرمایهگذاری بنیاد؛
- روشهای خلاق بازاریابی بنیاد؛
- اعطای فرصتهای سرمایه گذاری وجوه وسیعتر به صندوقهای وقفی، و بدین وسیله توزیع ریسک و به حداکثر رساندن بازده به دلیل صدها میلیون دلار سرمایه گذاری بنیاد.
در صورتی که هر صندوق بخواهد به وجوه خود نزد بنیاد اضافه کند، لازم است حداقل 000, 100 دلار قبلی با مضرف 1000 دلار را افزایش یابد. این هدایا و اموال وقفی مستقیم به CFSV داده نمیشود،
و از طریق مؤسسهی خیریهی مربوطه عمل میشود. بنابراین، اموال وقف و کمکها و هدایا نخست در اختیار مؤسسهی مربوطه قرار میگیرد، و آن گاه انباشته میشود، و به CFSV منتقل میشود. CFSV گزارشهای ماهیانه در مورد عملکرد خود به مؤسسات خیریه میدهد.
برای این که حساب صندوق نزد CFSV افتتاح شود، مراحل کار به این شکل ساده شده است:
1 - اعضای هیئت مدیرهی مؤسسهی خیریه میزان وجوهی را که قصد دارند به صورت بلند مدت سرمایه گذاری شود، تعیین میکنند.
2 - مؤسسهی خیریه عملکرد و سابقهی کاری CFSV را مورد بررسی قرار میدهد.
3 - فرمهای مربوط به یکی از دو شکل قراردادی «صندوق نمایندگی سرمایه گذاری» و یا «صندوق وقفی سرمایه گذاری» را پر میکند.
4 - وجوه مؤسسه را به CFSV میفرستد.
برای این که تنوع مؤسسات خیریهای را که با CFSV کار میکنند دریابیم، کافی است به فهرست صندوقهایی رجوع کنیم که این بنیاد تشکیل داده است. بیشتر صندوقها البته از نوع «صندوق نمایندگی سرمایه گذاری» است و فقط 6 صندوق از نوع «صندوقهای وقفی سازمانی» است. در فهرست این دو گروه، صندوقهایی با این ویژگیها مییابیم:
الف - صندوقهایی که از ارتقای کار مدیریت حمایت میکنند، از قبیل:
American Leadership Forum Endowment; CEN Leadership Endowment Fund; Sequoia Seminar Endowment Fund; Pursuit of Excellence Dawes Fund; and Silicon Valley Community Communications.
ب - صندوقهایی که از مطالعات تاریخ و موزههای منطقهای خاص حمایت میکنند، از قبیل:
California History Center Endowment; San Jose Museum of Art-Knight; Mueum of American Heritage; Cuprtion Historical Society Endowment Fund; San Jose Repertory Century Fund; and Tech Museum of Innovation Endowment Fund.
ج - صندوقهایی که از کودکان حمایت میکنند و اهداف آموزش و پرورش دارند، از قبیل:
Child Advocates Fund; Mountain View Educational Foundation Endowment; CSMA Student Financial Aid Fund ; San Juan Bautista Child Development Center Endowment Fund; Design Response Reserve ; Family and Children Services; Resource Area for Teachers RAFT; Nora Manchester Child Advocates Endowment Fund ; Girl Scouts of Santa Clara Couty ; Foothill De - Anza Colleges Foundation Fund ; San Jose Public Library Foundation ; and Childrens Musical Theater Endowment Fund.
د - صندوقهایی که از اهداف کلوپهای خاص حمایت میکنند، از قبیل:
Gilroy Rotary Club Endowment Fund and Rotary Club of Cupertion Endowment.
ه- صندوقهایی که از مطالعات بهداشت و محیط زیست حمایت مالی میکنند، از قبیل:
Healthy City ; Institute of Transpersonal Psychology ; Society of St. Vincent de Paul; and West Valley Mission Advancement Foundation.
بنابراین، اشخاص، خانوار، شرکتها، مؤسسات خیریهی ثبت شده، و سازمانهای غیر انتفاعی میتوانند از طریق چنین بنیادهایی صندوق وقف راه بیندازند.
برای تشکیل صندوق وقف این مراحل طی میشود:
1 - سند قرارداد یا بیانیهی وقف. این سند تعهد بین واقف و مؤسسهای است که دریافت کنندهی اموال است. مثلا قراردادی است که بین خیری و دانشگاه معینی به امضا میرسد.
2 - در این مثال، دانشگاه با امضای سند وقف، از شرکت خدمات مدیریت وقف یا بنیادی درخواست میکند که صندوق وقف را تشکیل دهد.
3 - اهداف وقف تعیین میشود، و مثلا واقف مشخص میکند که مبالغ حاصله باید صرف اعطای بورس تحصیلی به دانشجویان ممتاز شود.
4 - شرکت خدمات مدیریت وقف یا بنیاد حسابهای وقف را افتتاح میکند، وقف یا اعانات را میپذیرد.
5 - مدیریت بنیاد اقدامات لازم برای افتتاح حسابها، گزارش به هیئت مدیره، و هم چنین معرفی گروهی که باید با دانشگاه یاد شده هماهنگیهای لازم را به عمل آورند، انجام میدهد.
برای ادارهی وجوه وقف و اعانه از طریق تشکیل صندوقهای سرمایه گذاری دو رویه معمول است.
رویهی اول آن است که خود واقفان دستگاه مدیریتی مستقلی برای ادارهی وجوه درست کنند که این دستگاه منحصرا داراییهای این وقف را اداره کند. به این تشکیلات بنیاد اختصاصی (39) میگویند.
این بنیاد صرفا داراییهای واقفان خاصی را با تشکیل صندوق واحد یا صندوقهای متعدد اداره میکند. در مورد وقفهای بزرگ مثل بنیاد راکفلر رویهی عمل به همین شکل است؛ یا دانشگاههایی که میلیاردها دلار درآمد وقف دارند، خودشان بنیاد اختصاصی برای ادارهی این وجوه میزنند.
اما واقفان کوچکتر صندوق خود را نزد بنیادی تأسیس میکنند که اختصاصی نیست، و برای واقفان مختلف صندوقهای مختلف را اداره میکند. این بنیاد مرکب از مدیران حرفهای سرمایه گذاری است که مدعیاند داراییهای واقفان را بهترین شکل سرمایه گذاری میکنند.
این بنیاد در سال 1936، نخست به عنوان ستاد محلی انسان دوستانه در سطح محلی در ایالت میشیگان امریکا تشکیل شد. آن گاه در سال 1950 جنبهی ملی و بینالمللی پیدا کرد.
بنیاد فورد به عنوان سازمان غیر انتفاعی، غیر دولتی، و مستقل ثبت شده است، و طی سالهای عمر خود حدود 11 میلیارد دلار به شکل کمک هزینه، کمک بلاعوض، و قرضالحسنه پرداخت کرده است.
شروع فعالیت این بنیاد از محل منابع مالی هنری فورد (40) مالک شرکت اتومبیل فورد تأمین مالی شده است، اما در حال حاضران بنیاد، در سبد سرمایه گذاریهای خود سهام شرکت فورد را ندارد، و سهام خود را متنوع کرده است.
در پایان سال 2001، ارزش داراییهای بنیاد برابر 7 / 10 میلیارد دلار برآورد شده است. این ارزش در پایان سال 2000، برابر 5 / 14 میلیارد دلار بوده که به دلیل کاهش قیمتها در بازارهای سرمایه، ارقام در سال 2001 کاهش یافته است.
درآمدها: سودسهام، سال مالی 2001 (میلیون دلار): 109، سال مالی 2000 (میلیون دلار): 111
درآمدها: بهره، سال مالی 2001 (میلیون دلار): 234، سال مالی 2000 (میلیون دلار): 210
درآمدها: افزایش ارزش سرمایه گذاری، سال مالی 2001 (میلیون دلار): 649، سال مالی 2000 (میلیون دلار):2،111
درآمدها: کاهش ارزش سرمایه گذاری ها، سال مالی 2001 (میلیون دلار): (3،873)، سال مالی 2000 (میلیون دلار): (1،084)
درآمدها: جمع درآمدها، سال مالی 2001 (میلیون دلار): (2،881)، سال مالی 2000 (میلیون دلار): 3،516
فعالیت های خیریه ی مستقیم، 18، 16
برنامه های حمایت، 50، 46
جمع با انجام تعدیلات لازم، 931، 715
مدیریت عمومی، 25، 24.
ذخیره ی مالیات فدرال
جاری، 10، 23
معوق، (39)، (11)
استهلاک، 8،7
جمع مخارج، 963، 809
در صورتی که ارقام مالی 15 سال گذشته ی بنباید را مرور کنیم، به این جمع بندی می رسیم. توجه شود که دارایی ها دارایی های مالی است:
خلاصه ارقام 15 سال: ارزش بازار دارایی ها، از سال 1987تا 2001: از 5،303 به 10،652 میلیون دلار(بالاترین رقم سال 2000 برابر 14،5 میلیون دلار)
خلاصه ارقام 15 سال: قیمت تمام شده دارایی ها، از سال 1987تا 2001: از 4،241 به 9،967 میلیون دلار
خلاصه ارقام 15 سال: عایدات سرمایه ای، از سال 1987تا 2001: از 440 به 650 میلیون دلار(بالاترین رقم سال 2000 برابر 2،1 میلیارد دلار)
خلاصه ارقام 15 سال: درآمدهای سود سهام و بهره، از سال 1987تا 2001: از 252 به 343 میلیون دلار
خلاصه ارقام 15 سال: هزینه ی فعالیت های مبتنی بر برنامه، از سال 1987تا 2001: از 229 به 931 میلیون دلار
خلاصه ارقام 15 سال: هزینه های مدیریتی، استهلاک، و مالیات، از سال 1987تا 2001: از 32 به 72 میلیون دلار
و حفظ ارزش مال دنبال شده است. بنیاد فورد نقش برجستهای در بازار سرمایهی امریکا دارد، و داراییهای آن هم چون بسیاری از مؤسسات خیریه و وقفی دنیا محدود به داراییهای مالی است، و از بنگاه داری و خریداری داراییهای واقعی پرهیز میکند.
پی نوشت:
1- endoment funds.
2- سید محمد مهدی هاشمی نسب، «امکان سنجی منافع حاصل از اموال موقوفه» ، پایان نامهی کارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق (ع) ، 1370.
3- شرایع الاسلام، ج 2، ص 213؛ جوهر الکلام، ج 28، ص 18.
4- trust.
5- testamentary trust.
6- inter vivos trust.
7- private trust.
8- public trust.
9- Clogston Endowment Fund for Students.
10- Joel Polsky.
11- Northern Illinois University.
12- Standard and Poors 500.
13- venture capital.
14- Common Fund.
15- capital gain.
16- foundations.
17- community foundations.
18- endowment management services.
19- investment agency fund.
20- organizational endowment funds.
21- agency endowment fund.
22- .permanent endowment funds
23- term endowment funds.
24- Norfolk Foundation.
25- discretionary funds.
26- field of interest funds.
27- designated funds.
28- scholarship funds.
29- organization endowment funds.
30- donor advised funds.
31- prudence.
32- portfolio.
33- principal base corpus.
34- financial assets.
35- real assets.
36- fund agreement.
37- finance and investment committee.
38- Community Foundation Silicon Valey.
39- Private foundation.
40- Henry Ford.
41- porfolio.
در همه ی کشورهای دنیا، ثروتمدان به ویژه در سنین بالا، گرایش دارند بخشی از ثروت خود را در زمان حیات خود، به مصرف اهداف خیر خواهانهای تخصیص دهند که پس از درگذشت آنان نیز پایدار بماند. دولتها نیز کوش میکنند.
که با بستر سازی لازم، و بدون دخالت در فرایند مدیریت داراییهایی که واقفان کنار میگذارند، امکان سرمایهگذاری کارآمد این داراییها را فراهم آورند، و با حمایت قانونی و مالیاتی، جریان وقف را تقویت کنند.
نهاد «وقف» نیز هم چون سایر نهادهای مالی در کشورهای توسعه یافته با کارایی بالا کار میکند، و به ساز و کاری جهت تخصیص بهینهی داراییها، تحقق اهداف اجتماعی، و تقویت بازار سرمایه انجامیده است، در حالی که در کشورهای توسعه نیافته، به ویژه به دلیل دخالت اجرایی دولتها، به نهاد کم اثرتری بدل شده است.
چنین است که در جمهوری اسلامی ایران، حکومتی مبتنی بر ارزشهای دینی، گفته میشود که حجم داراییهای وقفی، از بسیاری کشورهای جهان نازلتر است، و صندوقهای وقف کمترین نفوذی در بازار سرمایه ندارند. دلیل اصلی غیر از ضعف ساز و کار تعریف شده برای وقف که در این مقاله در حاشیه به آن پرداخته شده است، عدم سازماندهی صحیح سرمایههای مبتنی بر وقف است.
نمونهی شهرهای جنوبی کشور، مثالهای بسیار ارزندهای است. مثلا در گراش و یالار در استان فارس، مشاهده میشود که خیران و واقفان دهها ساختمان مدرسه و دانشگاه در کنار هم ایجاد کرده اند که همه خالی و بدون استفاده باقی مانده است.
یعنی، آن جا هم که منبع مالی عمدهای توسط نیکوکاران قابل تجهیز است، نظام هدایت وقف برای خلق داراییهایی که مورد نیاز منطقه و مردم آن باشد، غایب است.
به علاوه در سالهای بعد از انقلاب اسلامی، وقف نیز همچون بسیاری از فعالیتهای دیگر در کشور دولتیتر شد، و درست در مقابل خواست واقفان و خیران که نظارت و مدیریت خود و مدیران برگزیدهی خود را بر وقف، خواهان بودهاند،
ابتکار عمل از دست آنان بیش از گذشته خارج شد. در این مقاله، چشماندازی از وقف در سایر کشورها ارائه میشود تا روشن شود که این سنت نیکو محدود به ایران و اسلام نیست، و به علاوه، مدرنیسمی که در این حوزه بر نهادهای وقفی حاکم شده است، .
در ایران هنوز برقرار نشده است. به علاوه، مقاله به طور مشخص به سیاستهای سرمایهگذاری و تخصیص منابع سازمانهای وقفی میپردازد.
سیاست های مالی در سازمان های وقفی و خیریهی جهان
هدف صندوقهای وقف
خیرات، مبرات، نذورات، فعالیتهای خیریه، و وقف محدود به سنت اسلام و پهنهی ایران نیست، و عرصهی عمل آن به گسترهی تمام مذاهب و جغرافیای بشری است.مردم در همهی کشورها، با توجه به اعتقادات خود، اموال خود را وقف اهداف مختلف میکنند، و با تشکیل موقوفات، میکوشند تا رفاه گروههای هدف را ارتقا بخشند، و یا اهداف خیر خواهانهای را متحقق کنند.
در وقف (و با کارکرد صندوقهای وقفی) (1) در همه جا، کم و بیش، پول یا داراییهای دیگری که برای هدف خاصی اختصاص یافته، مدیریت میشود اعطا کنندهی پول و یا سایر داراییها، خیر و یا واقف همواره تأکید دارد که اصل مال میباید محفوظ بماند، و تنها از محل سود و عواید آن، اهداف تعیین شده که عمدتا خیر خواهانه است، تأمین مالی شود.
نهاد وقف در کشورهای غربی به مثابهی «نهاد مالی» قدرتمند در تجهیز سرمایه برای حل مشکلات اجتماعی، جایگاه مطلوبی دارد؛ در حالی که به رغم پشتوانهی فرهنگی عمیق و انگیزههای قوی دینی، به دلیل برخی موانع موجود، جمهوری اسلامی ایران نتوانسته است.
از ظرفیتها و قابلیتهای بالای این سیرهی نیکو به شکل کارآمدی برخوردار شود. دلیل موانع نظری بروز «صدقهی جاریه» به عنوان نهاد قدرتمند مالی، عمدتا به دو حوزهی «شناخت» و «حفظ اصالت» مربوط میشود.
در حوزهی اول، این سیرهی نیکو که براساس تعاریف اولیهی ارائه شده در منابع اصیل اسلامی، اعم از قرآن و سنت، به معنای اختصاص مال معین برای اهدف خیر معین در طول زمان و برای کسب ثواب ابدی مستمر برای اختصاص دهندهی مال است،
در بیان فقهای اسلام، با توجه به ویژگی حبس عین در فرآیند صدقهی جاریه، با کلمهی «وقف» مورد اشاره قرار گرفته است، و عمدتا با عبارت «تحبیس الاصل و تسبیل المنفعة» تعریف شده که به معنای حبس اصل و رها گذاردن منفعت است. (2)
با رواج این تعریف کلمهی «وقف» به تدریج جایگزین عبارت «صدقهی جاریه» شد. در نتیجه، با توجه به وجود مفهوم «ایستایی» در کلمهی «وقف» از یک طرف، و موقعیت اقتصادی توسعه نیافتهی صدر اسلام از طرف دیگر، دایرهی اموال قابل اختصاص به اهداف خیر در قالب وقف تنگ گردید
، مثلا، وقف دارایی سیالی چون «پول» ، صحیح شمرده نشد، و استدلال شد که چون پول «هم چون خوراکی و شمع، با استفاده از بین میرود» ، (3)وقف آن صحیح نمیباشد.
حال آن که قیاس پول با خوراکی و شمع، قیاس معالفارق است. چه پول به عنوان دارایی مالی، خلق ارزش میکند، و مصرف آن میتواند موجب زوال آن نباشد. این تعریف محدود از «صدقهی جاریه» منجر به محرومیت جوامع اسلامی از توسعهی هر چیز بیشتر این سیرهی نیکو شده است،
به طوری که امکان تجهیز بسیاری از داراییهای مالی در قالب وقف ناممکن شده، و در موارد محدودی هم که اجازه داده شده، الزامات حفظ ارزش آن نادیده گرفته شده است.
مانع دوم برای توسعهی، وقف، به حوزهی «حفظ اصالت» مربوط است. به رغم تأکید احکام شرعی بر تحقق اصل ماندگاری و جلوگیری از اضمحلال تدریجی اموال موقوفه، حفظ اصالت و ماندگاری وقف، حفظ عین موقوفه معنی میشود، و به معنای حفظ «ارزش» موقوفه تعبیر نمیشود.
به عبارت دیگر، ماندگاری وقف در حفظ شکل فیزیکی آن جست و جو میشود و کمتر به منفعت زایی و ارزش اقتصادی توجه میشود. چنین است که تبدیل دارایی برای حفظ ارزش وقف (تبدیل به احسن کردن) با دشواری بسیار همراه است،
و به جای کوشش برای حفظ ارزش، توجه به حفظ «عین مال» معطوف شده است. این وضعیت در وقف غربی مشاهده نمیشود، و محدودیتهای تصنعی از این دست، برای واقفان وجود ندارد.
در زبان انگلسی، کلمهی تراست(4) عبارت از ترتیبی است که در آن دارایی شخص یا اشخاص با هدف مشخص توسط شخص یا اشخاص دیگری نگاه داری میشود. معادل این واژه در فارسی «دارایی امانی» است. معمولترین شکل تراست، تراست وصیتی یا وصیت نامهای (5) است که پس از مرگ دارندهی دارایی شکل میگیرد.
تراستهایی را که در طول عمر مالک دارایی شکل بگیرد، تراست سرپرستی(6) گویند. جایی که منافع تراست به شخص یا اشخاص معینی برسد (اعم از اعضای خاندان و یا غیر از آن) به این تراست، تراست اختصاصی (7) گویند.
اگر منافع تراست به عامه برسد، به این تراست، تراست عمومی (8) گویند. بیشتر تراستهای عمومی مؤسسات خیریهاند که معافیت مالیاتی هم دارند. صندوقهای وقفی از نوع تراستهای عموم یاند.
وقتی به هدفهای سازمانهای وقفی توجه میکنیم، در مییابیم که طیف گستردهای از اهداف طرف توجه واقفان بوده است: کمک هزینهی زندگی، حمایت از دانشجویان و طلاب، تأمین دارو و خدمات پزشکی، حمایت از هنر، حمایت از ورزشکاران، حمایت از منطقههای خاص (توسعهی منطقهای، حمایت از تحقیقات، حمایت از نشر، حظ محیط زیست، و...).
گاهی هدفهایی که برای عواید حاصل از صندوقهای وقف ارائه میشود، بسیار محدود است. مثلا صندوقهای وقف بسیاری هنر سیاهان آفریقا را مورد حمایت قرار میدهند؛ یا «صندوق وقفی کلاگستون برای دانشجویان» (9) علاقهمند به خبر رسانی در مورد معلولان است و از پژوهشهایی حمایت مالی میکند
که در حوزهی رسانههای عمومی و مطالعات مربوط به معلولان کار میکنند. به هر حال، اکنون سازمانهای وقفی جهان هزینههای تداوم فعالیت در صدها هزار دانشگاه، مؤسسهی پژوهشی، مسجد، کلیسا، بیمارستان، آسایشگاه و... پرداخت میکنند. ژول پلسکی (10)
طراح معروف در سال 1982 صندوق وقفی را تأسیس کرد که هدف آن ارتقای کیفیت طراحی داخلی حرفهای بود. این صندوق به دانشجویان کارشناسی دکوراسیون داخلی کمک هزینه و کمک شهریه پرداخت میکرد.
حتی دانشگاههای دولتی در دنیا صرفا از طریق بودجه تأمین مالی نمیشوند. در امریکا، به طور متوسط، فقط 40 درصد بودجهی دانشگاههای دولتی را دولت میپردازد. بیشتر این بودجه از طریق صندوقهای وقفی تأمین میشود،
و اموال وقفی به طور دائمی بخش بزرگی از بودجهی دانشگاهها را پرداخت کرد.هدف صندوقهای وقفی دانشگاه ایلینویز شمالی (11) به این شرح تبیین شده است:
هدف آن است که راهبردهای مخارج و تخصیص داراییها برای صندوقهای وقفی به گونهای انجام شود که قدرت مصرف از صندوقها، بعد از تعدیل برای تورم (به ارزش ثابت) و در طولانی مدت حفظ شود.
بنیاد دانشگاه ایلینویز شمالی در قبال واقفان متعهد است که وجوه آنها را به گونهای مصرف کند که حمایت از برنامههای مورد نظر آنها جنبهی دائمی پیدا کند. در حال حاضر سبد داراییهای وقفی دانشگاه متشکل از این داراییها است:
سهام سبد 500 سهم استاندارد و پور 39 درصد (12)
سهام بینالمللی 26 درصد
سهام شرکتهای با سرمایهی کوچک امریکایی 5 درصد
شرکتهای پر مخاطره 5 درصد (13)
مستغلات 5 درصد
اسناد خزانهی دولت امریکا 11 درصد
اوراق قرضهی شرکتهای با نرخ بالا 4 درصد
اوراق قرضهی بینالمللی 3 درصد
اوراق قرضهی شرکتهای با رتبهبندی بالا 2 درصد
تصمیمات سرمایه گذاری صندوقهای وقفی دانشگاه را مؤسسهای به نام کامان فاند (14) میگیرد که خود شرکت غیر انتفاعی مدیریت سرمایه گذاری در مؤسسات آموزشی است. این مؤسسه که خود جنبهی خیریه دارد، 32 میلیارد دلار برای مؤسسات آموزشی مختلف سرمایه گذاری میکند.
سیاست مصرفی صندوقهای وقفی دانشگاه ایلینویز شمالی آن است که 4 % میانگین عواید سه سال آخر وجوه وقفی را مصرف کند. سود و عایدات مازاد بر این 4 %، به سرمایهی وقف اضافه میشود. سیاستهای سرمایهگذاری و مصرف همه ساله در کمیتهی امور مالی صندوقهای وقف دانشگاه ارزیابی میشود.
این کمیته میداند که همهی بازده لزوما نقدینگی ندارد. یعنی عایدات سرمایهای (15) حاصله را نمیتوان توزیع و مصرف کرد، چرا که نقدینگیای در کار نیست.
جدول زیر نمونه وار ارزش روز سبد داراییهای صندوقهای وقفی 10 دانشگاه امریکایی را نشان میدهد. وقتی ارزش صندوق وقفی فقط یک دانشگاه در دنیا نزدیک به 20 میلیارد دلار است، خواننده میتواند بر این سیاق تصویری از ارزش سازمانهای وقفی و خیریهی جهان در ذهن مجسم کند:
دانشگاههای عمدهای که با وقف اداره میشوند
سال 2000 ارقام به میلیون ریال
نام دانشگاه: دانشگاه هاروارد، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 18,844
نام دانشگاه: دانشگاه یل، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 10,085
نام دانشگاه: دانشگاه سیستم تکزاس، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 10,013
نام دانشگاه: دانشگاه استانفورد، ارزش روز سبد سرما یهگذاری صندوق وقف: 8,649
نام دانشگاه: دانشگاه پرینستون، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 8,398
نام دانشگاه: دانشگاه MIT، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 6,476
نام دانشگاه: دانشگاه کالیفرنیا، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 5,640
نام دانشگاه: دانشگاه اموری EMORY، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 5 , 032
نام دانشگاه: دانشگاه کلمبیا، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 4,264
نام دانشگاه: دانشگاه واشینگتن، ارزش روز سبد سرمایه گذاری صندوق وقف: 4,235
پرداختهای وقف در همهی کشورها مالیات کاه است، یعنی دولتها میپذیرند که معادل داراییهای تخصیص یافتهی واقف به موضوع وقف، مالیات آنها را کاهش دهند. در ایران نیز در مواد 38 ،24 و 139 قانون مالیاتهای مستقیم، در رابطه با وقف و نذورات، معافیتهایی در نظر گرفته شده است.
انواع صندوقهای وقفی
صندوقهای وقفی متنوعاند و اهداف بسیار متفاوتی را دنبال میکنند. بنیادهای خیریه (16) صندوقهای وقفی را اداره میکنند. بنابراین، در کشورهای پیشرفته، نحوهی مدیریت صندوقهای وقفی مدتهاست که مدرن و حرفهای شده است،و بنیادهایی را میتوان یافت که تا 100 صندوق را اداره میکنند. به صندوقهای وقفی مدرن دنیا پول نقد، اوراق بهادار پذیرفته شده در بورسها، اوراق بهادار شرکتهای غیر سهامی عام، املاک و مستغلات، بیمه نامه، و انبوهی از داراییهای فیزیکی و واقعی دیگر هدیه و هبه میشود.
بعضی از بنیادهای یاد شده، بنیادهای ناحیهایاند (17) و در محدودهی خاص و یا روی موضوع خاص کار میکنند. هدف این بنیادها آن است که کمک کنند تا صندوق وقفی شکل بگیرد، و هدف غیر انتفاعیای دنبال شود،
اما در عین حال تداوم تأمین مالی حفظ شود، و منافع مداوم برای تحقق هدف صندوق خلق شود. بنابراین، این بنیادها کمک میکنند خیرانی که وقت و تخصص ندارند، و یا حتی همهی منابع مالی را ندارند، بتوانند سازمان دهی لازم را انجام دهند.
درواقع، مؤسساتی وجود دارند که «خدمات مدیریتی وقفی» (18) میدهند. نرخی که این نوع مؤسسات از واقفان میگیرند بین 1 تا 2 درصد مبلغ وقف است. این میزان هزینههای اداری و مدیریت سرمایه گذاری را پوشش میدهد.
در واقع نمیتوان با فرض استفاده از وقت خیرانی که آمادهاند بدون دریافت دستمزد کار کنند، توقع داشت که مدیریت حرفهای اعمال شود. معمولا ارزانتر آن است که از مدیریت حرفهای در قبال پرداخت وجه استفاد شود تا از مدیریت غیر حرفهای خیرانی که حاضرند وقت و خدمات خود را وقف کنند.
بنیادهای وقفی در عین حال بین صندوقهای وقفی که هدف مشابه دارند پل میزنند، و آنها را با یکدیگر هماهنگ میکنند.صندوقهای وقفی را به شکلهای دیگری نیز طبقهبندی میکنند. سازمانهای خیریه میتوانند از کمک شرکتهای خدمات مدیریت وقف برای تشکیل یکی از این دو نوع صندوف برخوردار شوند:
الف - صندوقهای نمایندگی سرمایهگذاری؛ (19)
ب - صندوقهای وقفی سازمانی. (20)
تفاوت عمدهی این دو نوع صندوق در مالکیت آنهاست. در صندوقهای نمایندگی سرمایه گذاری، شرکت خدمات به عنوان عامل و نمایندهی سازمان خیریهی خاص عمل می کند، و داراییهای وقفیای را اداره میکند که به سازمان خیریهی خاصی مربوط است.
در هر زمان سازمان خیریهی یاد شده میتواند دستور دهد که دریافت کنندگان منافع وقف چه کسانی باشند، و در زمان معینی هم کل داراییها به سازمان خیریه برگشت داده شود. در صندوقهای وقفی سازمانی، کل وجوه وقف در اختیار شرکت خدمات گذاشته میشود .
و هر سال فقط بخشی از عواید به سازمان خیریهی مورد نظر بر میگردد. این ترتیب به واقفان اطمینان بیشتری میدهد که اصل سرمایهی وقف به هیچ دلیلی مصرف نخواهد شد.
بدین ترتیب، صندوق نمایندگی سرمایه گذاری یا صندوق نمایندگی وقف (21) داراییهایی را برای مؤسسهی خیریه نگهداری میکند و عواید آن را سالیانه به مؤسسهی مربوطه میدهد. شرکتهای خدمات مدیریت وقف این نوع صندوقها را تشکیل میدهند .
و به عام یا حامیان مؤسسه ارائه میکنند و مدعیاند که شفافیت و اعتبار بیشتری به آن میدهند، و بدین ترتیب باعث میشوند که موقوفات و هدایای بیشتری جذب شود.
تشکیل این نوع صندوقها به مؤسسهی خیریه
اطمینان میدهد که از تداوم منابع مالی برای اهدافشان اطمینان یابند. تشکیل این صندوقهای به تداوم رشد و ثبات کمک میکند. شرکتهای خدمات مدیریت وقف یا بنیادهای وقفی در غرب صندوقهای وقف و اعانات متعددی را اداره میکنند.
از نظر دیگری نیز میتوان صندوقهای وقفی را تقسیمبندی کرد:
الف - صندوقهای وقف و اعانات دائمی؛ (22)
ب - صندوقهای وقف و اعانات با عمر محدود (23)
در مورد اول، اصل موضوع وقف یا اعانه برای همیشه دست نخورده باقی میماند، و تنها عواید یا درآمد حاصل از اصل وقف میتواند برای مصرف و یا اضافه شدن به اصل در دسترس باشد. در مورد دوم، به محض رسیدن به شرایط خاص، اصل مبلغ وقف شده یا اعانه شده نیز میتواند به مصرف برسد.
صندوقهای وقف و اعانه را به اشکال باز هم گستردهتری میتوان طبقه بندی کرد؛ مثلا در بروشور بنیاد نور فولک (24) انواع صندوقها به این شرح است:
1 - صندوقهای اختیار مندانه؛(25)
2 - صندوقهای حوزهی علاقه؛ (26)
3 - صندوقهای با مصارف معین شده؛ (27)
4 - صندوقهای بورس تحصیلی؛ (28)
5 - صندوقهای وقف سازمانی؛ (29)
6 - صندوقهای با نظر واقف (30)
سازمان وقف
سازماندهی وقف در کشورهای مختلف متفاوت است، هر چند که تقریبا در همه جا، داراییهای وقف تحت نظارت هیئت امنایی قرار دارد، و توسط مدیرانی اداره میشود. بعضی صندوقهای وقفی به منابع دریافتی از واقف اولیه محدودند، و در بعضی کشورها، این صندوقها اجازه دارند از طریق دریافت وجوهات از مردم، گسترش یایند.در ادارهی سازمانهای وقفی، همواره تلاش شده است که حفظ استقلال و شخصیت مستقل وقف مد نظر باشد؛ این سازمانها بتوانند در عین شفافیت، خود گردان باشند، و به استفاده از کمکهای دولتی متمایل نشوند.
این مسأله در وقف اسلامی نیز مد نظر قرار گرفته است. در سنت اسلامی نیز استقلال واقف، وقفنامه، و اهداف هر موقوفه مد نظر بوده است، و ادارهی مستقل هر موقوفه تحت ضابطهی کلی رعایت مصالح وقف توصیه شده است.
این در حالی است که پس از انقلاب اسلامی، متأسفانه موقوفات کشور با تمرکز بیشتر اداره شدهاند، و اصول خود گردانی، شخصیت مستقل، و حتی شفافیت اطلاعات به درستی رعایت نشده است.
تخصیص بهینهی داراییها در صندوقهای وقفی
حضور مؤثر صندوقهای وقفی و مؤسسات خیریه در بازارهای سرمایهی جهان بیانگر آن است که این نهادها، داراییهای خود را به شکل داراییهای مالی نگاه میدارند، و از بنگاه داری عموما پرهیز میکنند.مسألهی مهم در مدیریت صندوق، کاربرد مفهوم «خردمندی و عدالت» (31) است. این مفهوم ضروری میسازد که در ادارهی داراییهای وقف، بین نیازهای کوتاه مدت و بلند مدت تعادل ایجاد کنیم، و با پاسخ گویی کامل به نیازهای امروز، پرداختهای آتی را به خطر نیندازیم.
در همهی صندوقه ای وقفی، نیاز به خلق جریان درآمدی پایدار، سیاست اجرایی خاصی را میطلبد.مهم است که مدیران صندوقهای وقف، میان نسلهای مختلف، تفاوت قائل نشوند، و جریان درآمدی مناسبی برای همهی ذی نفعان امروز و فردا ایجاد کنند.
در کشور ما، این دغدغه نیز به مجموع دل مشغولیهای مدیران وقف اضافه میشود که بازده حاصل از داراییهای وقف میباید آنقدر باشد که غیر از تأمین نیازهای قابل پرداخت وقف، تورم را نیز پاسخ گو باشد. نوع بازده صندوقهای وقفی باید آن گونه باشد که غیر از تأمین نیازهای قابل پرداخت وقف، تورم را نیز پاسخ گو باشد.
نوع بازده صندوقهای وقفی باید آن گونه باشد که غیر از تأمین پرداختهای جاری به ذی نفعان وقف، رشد آتی را هم محفوظ بدارد، و در واقع بدره (32) یا سبد سرمایه گذاری رشد را شکل دهد.
تخصیص بهینهی داراییها در صندوقهای وقفی ایجاب میکند که این موارد به دقت مورد توجه قرار گیرد:1 - وجوه کافی برای پرداخت به ذی نفعان امروز و آینده بدون از بین بردن اصل مال وقف (33) باید فراهم شود همان طور که گفته شد، منافع نسل آینده نباید فدای زیاده روی نسل فعلی در مصرف عواید حاصل از صندوق شود.
2 - مهم است که در مؤسسات و صندوقهای وقفی، به طور قاطع تصمیمات سرمایه گذاری را از تصمیمات مصرف منابع مالی جدا کنیم. کسانی که عواید حاصله را بین ذی نفعان تقسیم میکنند، لزوما تخصص ادارهی داراییها و انجام سرمایه گذاری را ندارند. تصمیمات سرمایه گذاری صندوقهای وقفی و سازمانهای خیریه باید توسط مدیران حرفهای سرمایهگذاری اخذ شود.
3 - مدیریت وقف در کمتر جایی از دنیا به شکل ادارهی واحدهای تولیدی و بنگاه داری است. صندوقهای وقفی عمدتا «داراییهای مالی» (34) را اداره میکنند، و با «داراییهای واقعی» (35) کاری ندارند. چنین است.
که معمولا مؤسسات وقفی در بازار سرمایه ی کشورها فعالاند، و در بیشتر کشورها، درصد عمدهای از اوراق بهادار مورد معامله در بورسها متعلق به صندوقهای وقفی است. البته، تنها استثنا به «املاک و مستغلات» مربوط میشود.
سازمانهای وقفی غالبا در املاک و مستغلات سرمایه گذاری میکنند، و این تنها دارایی واقعی است که مورد عملآنهاست. بنابراین، در جهان وضعیتی هم چون ایران که در آن دانشگاهی چون امام صادق (ع) از محل عواید چند کارخانه اداره شود، و خود دانشگاه به بنگاه داری بپردازد، کمتر مشاهده میشود.
4 - در مدیریت صندوقها، گرایش به حفظ ارزش واقعی و حمایت از آن است؛ با عین مال کاری ندارند، بلکه در پی حفظ ارزش آناند. به نظر میرسد که در این مورد، وضعیت ما در ایران، تفاوت عمدهای با جهان دارد.
در فقه شیعه، تأکید بر «حفظ عین مال» بیشتر است، و تبدیل داراییهای متعلق به وقف دشوار است، در حالی که اگر اجازهی تبدیل داده نشود، ارزش داراییها در طول زمان قابل حفظ نیست.
بدین ترتیب به نظر میرسد که یکی از وجوه افتراق اساسی بین ادارهی وقف در غرب و کشور ما، در روشی نهفته است که برای ماندگاری وقف اعمال میشود. در کشور ما، و نیز بسیاری دیگر از کشورهای اسلامی، ماندگاری وقف را در حفظ ارزش اقتصادی موقوفه، و تحصیل حداکثر منفعت از ارزشهای اقتصادی نمیدانند، و بیشتر به حفظ عین دارایی علاقه مندند.
5 - تثبیت درآمد قابل مصرف و خرج کردن، از اهداف دیگر مدیریت داراییهای وقف است. در همهی وقفها همواره پرداخت روزانه، ماهیانه، یا سالیانهی مبالغی ضرورت دارد. از این رو، باید جریان درآمدی (نقدی خروجی) مشخصی وجود داشته باشد تا پاسخگوی جریان مصرف وجوه تثبیت شده و مداوم باشد.
6 - استراتژی تخصیص بهینهی داراییها به گونهای باید تعیین شود که مطلوبیت مورد انتظار ذی نفعان را در هر سال به حداکثر برساند. همان طور که گفته شد،
در این سیاست تخصیص بهینه باید منافع نسل جاری و نسل آتی ذی نفع از وقف، هر دو، محفوظ بماند. تعادل بین مصرف جاری و رشد معقول اصل مال وقف شده، ضرورت تام دارد.
اگر تضاد منافع در نتیجهی تخصیص داراییها ایجاد شود، اهداف غیر بهینه دنبال خواهد شد. این تضاد منافع، حاصل آن است که ذی نفعان نسل امروز و نسل آیندهی وقف، نیازهای متفاوتی دارند:
الف - این که جریان مصرف وجوه تثبیت شده و آرام باشد، برای ذی نفعان نسل امروز و آینده هر دو، نیازی اصلی است و تضادی وجود ندارد.
ب - این که جریان درآمدی باید حداقل به اندازهی تورم رشد کند، نیز برای ذی نفعان امروز و آینده هر دو نیاز اصلی است.
ج - اما، این که اصل سرمایه باید به درستی حفظ شود، برای ذینفع امروز، هدفی فرعی است، در حالی که برای ذینفع نسل آتی، هدفی کاملا اصلی است. این جاست که تضاد منافع بروز میکند.
7 - در صورت پذیرش مفهوم وقف داراییهای مالی هم چون سایر کشورها، در ایران نیز وقف پول باید پذیرفته شود، زیرا که این دارایی مالی نمایندهی ارزشهای واقعی است و میتواند در خدمت اهداف وقف باشد.
8 - مسألهی استقراض و یا عدم استقراض سازمانها یا صندوقهای وقفی در کشورهای مختلف قاعدهی یکسان ندارند. در بعضی از کشورهای مختلف این نهادهای مالی نمیتوانند تسهیلات دریافت کنند،
و در پارهای از کشورها قادرند که از ابزار مختلف تأمین مالی برای پیشبرد مقاصد خود استفاده نمایند. در ایران نیز هنوز ابعاد قانونی و شرعی مسأله مورد بررسی همه جانبه قرار نگرفته است.
9 - بر شخصیت حقوقی رسمی غیر دولتی موقوفات خاص و عام تأکید بسیار شده است. این وضعیت به آنها اجازه میدهد که از نظر مالی خود گردان باشند،
و هم چون سایر نهادهای مالی، توسط کارشناسان و متخصصان مالی اداره شوند، با ارائهی گزارشهای مالی مستند و مبتنی بر استانداردهای مالی، شفاف باشند، و به علاوه نظارت کامل دولت بر نحوهی عمل خود و رعایت اهداف واقف را بپذیرند.
سیاستهای اجرایی صندوقهای وقفی
بنیادهای وقفی که صندوقهای متعدد را اداره میکنند غالبا با مدیران سرمایه گذاری حرفهای متعددی در تماساند؛ مدیرانی که بتوانند مسؤولیت تصمیمات خود را بپذیرند و دائما مورد ارزیابی قرار بگیرند. معمولا بنیادهای کمیتهی سرمایه گذاری و تأمین مالی (37) دارند که به صندوقهای عضو کمک میکنند.
خدمات مستند سازی، حسابداری، پرداخت، تهیهی گزارشهای مالیاتی و غیره جزو خدمات مدیریت وقف است. همهی صندوقها در سال حداقل یک بار توسط حسابرسان مستقل، حسابرسی میشود. بدین ترتیب، واقفان در وقف خود صرفهجویی میکنند و دردسرهای قانونی، حسابداری، و مالیاتی را به دیگران میسپارند.
بنیاد NIU در سال 1949 شکل گرفته است. طی این مدت، بنیاد 225 صندوق وقفی ایجاد کرده است که عواید آن به مصارف تعیین شده توسط واقفان و دانشگاه برسد.
مصارف شامل کمک هزینه ی تحصیلی یا بورس تحصیلی، تدارک منابع کتابخانهای، حمایت مالی از کادر آموزشی، و طیف وسیعی از برنامههای حمایت از دانشجویان، و فعالیتهای دانشگاهی و ورزشی آنان بوده است.
برای روشن شدن سیاستهای اجرایی بنیادها میتوانیم مثالی بزنیم. بنیاد ناحیهای سیلکان ولی (CFSV)
(38) صندوقهای وقف دهها سازمان خیریه و مؤسسات آموزشی را اداره، و منابع آنها را سرمایه گذاری میکند. البته، حداقل منابعی که برای تشکیل صندوق قبول میکند، 100000 دلار است.
سازمانهای خیریه میتوانند از توان سرمایه گذاری و تخصیص برنامه ریزی CFSV برای گسترش وقف خود استفاده کنند. CFSV مدعی است که به دلیل اقتصاد مقیاس، سازمانهای خیریه میتوانند از تنوع سبد سرمایه گذاری و هزینههای پایین سرمایه گذاری آن بنیاد برخوردار شوند.
به علاوه CFSV میتواند کمکهای اداری و فنی بدهد، و حتی به خیران و واقفان اجازه میدهد که در امور اجرایی CFSV نیز مشارکت کنند.
خدمات CFSV شامل این موارد است:
- مدیریت سرمایه گذاری و اندازه گیری عملکرد؛
- کمکهای فنی روی اعطای برنامه ریزی شدهی عواید؛
- ارائهی نرمافزار اعطای عواید برای خیریه؛
- مشارکت دادن خیرین در طرحهای خیر مشابه.
بیش از 40 سازمان خیریهی محلی با اندازههای مختلف با آن بنیاد کار میکنند. CFSV مدعی است که دلیل انتخاب این بنیاد توسط آن مؤسسات خیریه آن است که بنیاد سابقهی بازده سرمایه گذاری بسیار مناسب و منافع دیگری به این شرح دارد:
- اعتبار بخشیدن برای جذب خیرین و واقفان جدید به دلیل مدیریت حرفهای وجوه آنان؛
- نرخ بازده فوقالعاده؛
- دستمزد کار گزاران نازل مدیریت سرمایهگذاری بنیاد؛
- روشهای خلاق بازاریابی بنیاد؛
- اعطای فرصتهای سرمایه گذاری وجوه وسیعتر به صندوقهای وقفی، و بدین وسیله توزیع ریسک و به حداکثر رساندن بازده به دلیل صدها میلیون دلار سرمایه گذاری بنیاد.
در صورتی که هر صندوق بخواهد به وجوه خود نزد بنیاد اضافه کند، لازم است حداقل 000, 100 دلار قبلی با مضرف 1000 دلار را افزایش یابد. این هدایا و اموال وقفی مستقیم به CFSV داده نمیشود،
و از طریق مؤسسهی خیریهی مربوطه عمل میشود. بنابراین، اموال وقف و کمکها و هدایا نخست در اختیار مؤسسهی مربوطه قرار میگیرد، و آن گاه انباشته میشود، و به CFSV منتقل میشود. CFSV گزارشهای ماهیانه در مورد عملکرد خود به مؤسسات خیریه میدهد.
برای این که حساب صندوق نزد CFSV افتتاح شود، مراحل کار به این شکل ساده شده است:
1 - اعضای هیئت مدیرهی مؤسسهی خیریه میزان وجوهی را که قصد دارند به صورت بلند مدت سرمایه گذاری شود، تعیین میکنند.
2 - مؤسسهی خیریه عملکرد و سابقهی کاری CFSV را مورد بررسی قرار میدهد.
3 - فرمهای مربوط به یکی از دو شکل قراردادی «صندوق نمایندگی سرمایه گذاری» و یا «صندوق وقفی سرمایه گذاری» را پر میکند.
4 - وجوه مؤسسه را به CFSV میفرستد.
برای این که تنوع مؤسسات خیریهای را که با CFSV کار میکنند دریابیم، کافی است به فهرست صندوقهایی رجوع کنیم که این بنیاد تشکیل داده است. بیشتر صندوقها البته از نوع «صندوق نمایندگی سرمایه گذاری» است و فقط 6 صندوق از نوع «صندوقهای وقفی سازمانی» است. در فهرست این دو گروه، صندوقهایی با این ویژگیها مییابیم:
الف - صندوقهایی که از ارتقای کار مدیریت حمایت میکنند، از قبیل:
American Leadership Forum Endowment; CEN Leadership Endowment Fund; Sequoia Seminar Endowment Fund; Pursuit of Excellence Dawes Fund; and Silicon Valley Community Communications.
ب - صندوقهایی که از مطالعات تاریخ و موزههای منطقهای خاص حمایت میکنند، از قبیل:
California History Center Endowment; San Jose Museum of Art-Knight; Mueum of American Heritage; Cuprtion Historical Society Endowment Fund; San Jose Repertory Century Fund; and Tech Museum of Innovation Endowment Fund.
ج - صندوقهایی که از کودکان حمایت میکنند و اهداف آموزش و پرورش دارند، از قبیل:
Child Advocates Fund; Mountain View Educational Foundation Endowment; CSMA Student Financial Aid Fund ; San Juan Bautista Child Development Center Endowment Fund; Design Response Reserve ; Family and Children Services; Resource Area for Teachers RAFT; Nora Manchester Child Advocates Endowment Fund ; Girl Scouts of Santa Clara Couty ; Foothill De - Anza Colleges Foundation Fund ; San Jose Public Library Foundation ; and Childrens Musical Theater Endowment Fund.
د - صندوقهایی که از اهداف کلوپهای خاص حمایت میکنند، از قبیل:
Gilroy Rotary Club Endowment Fund and Rotary Club of Cupertion Endowment.
ه- صندوقهایی که از مطالعات بهداشت و محیط زیست حمایت مالی میکنند، از قبیل:
Healthy City ; Institute of Transpersonal Psychology ; Society of St. Vincent de Paul; and West Valley Mission Advancement Foundation.
فرایند تشکیل صندوقهای وقفی
مؤسسه ی خیریه یا واقفان ناچار نیستند که داراییهای موضوع وقف یا اعانه را خودشان اداره کنند. آنها میتوانند از طریق شرکت خدمات مدیریت وقف و اعانه و یا آن چه «بنیاد» نامیده میشود، صندوق بزنند و به طور مؤثر، ساده، منعطفی داراییهای موضوع وقف را اداره کنند. این بنیاد بدیلی است برای بنیاد یا سازمان مدیریت وقف مستقلی که واقفان ایجاد کنند.بنابراین، اشخاص، خانوار، شرکتها، مؤسسات خیریهی ثبت شده، و سازمانهای غیر انتفاعی میتوانند از طریق چنین بنیادهایی صندوق وقف راه بیندازند.
برای تشکیل صندوق وقف این مراحل طی میشود:
1 - سند قرارداد یا بیانیهی وقف. این سند تعهد بین واقف و مؤسسهای است که دریافت کنندهی اموال است. مثلا قراردادی است که بین خیری و دانشگاه معینی به امضا میرسد.
2 - در این مثال، دانشگاه با امضای سند وقف، از شرکت خدمات مدیریت وقف یا بنیادی درخواست میکند که صندوق وقف را تشکیل دهد.
3 - اهداف وقف تعیین میشود، و مثلا واقف مشخص میکند که مبالغ حاصله باید صرف اعطای بورس تحصیلی به دانشجویان ممتاز شود.
4 - شرکت خدمات مدیریت وقف یا بنیاد حسابهای وقف را افتتاح میکند، وقف یا اعانات را میپذیرد.
5 - مدیریت بنیاد اقدامات لازم برای افتتاح حسابها، گزارش به هیئت مدیره، و هم چنین معرفی گروهی که باید با دانشگاه یاد شده هماهنگیهای لازم را به عمل آورند، انجام میدهد.
برای ادارهی وجوه وقف و اعانه از طریق تشکیل صندوقهای سرمایه گذاری دو رویه معمول است.
رویهی اول آن است که خود واقفان دستگاه مدیریتی مستقلی برای ادارهی وجوه درست کنند که این دستگاه منحصرا داراییهای این وقف را اداره کند. به این تشکیلات بنیاد اختصاصی (39) میگویند.
این بنیاد صرفا داراییهای واقفان خاصی را با تشکیل صندوق واحد یا صندوقهای متعدد اداره میکند. در مورد وقفهای بزرگ مثل بنیاد راکفلر رویهی عمل به همین شکل است؛ یا دانشگاههایی که میلیاردها دلار درآمد وقف دارند، خودشان بنیاد اختصاصی برای ادارهی این وجوه میزنند.
اما واقفان کوچکتر صندوق خود را نزد بنیادی تأسیس میکنند که اختصاصی نیست، و برای واقفان مختلف صندوقهای مختلف را اداره میکند. این بنیاد مرکب از مدیران حرفهای سرمایه گذاری است که مدعیاند داراییهای واقفان را بهترین شکل سرمایه گذاری میکنند.
مطالعهی موردی: بنیاد فورد
بدون این که بخواهیم وارد بحثهای ارزشی شویم، و ابعاد سیاسی این بنیاد را بررسی کنیم، صرفا بر مبنای اطلاعات رسمی اعلام شده، تشکیلات و نحوهی عمل این بنیاد را توضیح میدهیم.تاریخچه و اهداف اعلام شدهی بنیاد
تقویت ارزشهای دموکراتیک، کاهش فقر و بی عدالتی، توسعهی همکاریهای بینالمللی، و بسط دستآوردهای انسانی از جمله اهدافی است که به طور رسمی برای این بنیاد تعریف شده است.این بنیاد در سال 1936، نخست به عنوان ستاد محلی انسان دوستانه در سطح محلی در ایالت میشیگان امریکا تشکیل شد. آن گاه در سال 1950 جنبهی ملی و بینالمللی پیدا کرد.
بنیاد فورد به عنوان سازمان غیر انتفاعی، غیر دولتی، و مستقل ثبت شده است، و طی سالهای عمر خود حدود 11 میلیارد دلار به شکل کمک هزینه، کمک بلاعوض، و قرضالحسنه پرداخت کرده است.
شروع فعالیت این بنیاد از محل منابع مالی هنری فورد (40) مالک شرکت اتومبیل فورد تأمین مالی شده است، اما در حال حاضران بنیاد، در سبد سرمایه گذاریهای خود سهام شرکت فورد را ندارد، و سهام خود را متنوع کرده است.
مدیریت
تعیین سیاستهای بنیادی به عهدهی هیئت امنای بنیاد است؛ اجرا بر عهدهی رئیس و مدیران اجرایی بنیاد در امریکا، افریقا، خاورمیانه، آسیا، امریکای لاتین، و روسیه میباشد. هیئت امنای بنیاد مرکب از 17 نفر است. بنیاد فورد در عین حال 10 مدیر ارشد اجرایی دارد.سبد دارییهای بنیاد فورد
در بنیاد فورد، بودجه ریزی مبتنی بر چرخهی دو ساله است، و در این بودجه، درآمد برابر با 8 / 5 درصد ارزش سبد سرمایه گذاری (41) در 36 ماه قبل تعریف و محاسبه میشود (در امریکا به مصارف بالای 5 درصد ارزش داراییها، مالیات تعلق میگیرد).در پایان سال 2001، ارزش داراییهای بنیاد برابر 7 / 10 میلیارد دلار برآورد شده است. این ارزش در پایان سال 2000، برابر 5 / 14 میلیارد دلار بوده که به دلیل کاهش قیمتها در بازارهای سرمایه، ارقام در سال 2001 کاهش یافته است.
پرداختها و درآمدها
کمک های بلاعوض، وام های بدون بهره، و تضامین، متناسب با درآمدهای بنیاد، به این شرح بوده است:درآمدها: سودسهام، سال مالی 2001 (میلیون دلار): 109، سال مالی 2000 (میلیون دلار): 111
درآمدها: بهره، سال مالی 2001 (میلیون دلار): 234، سال مالی 2000 (میلیون دلار): 210
درآمدها: افزایش ارزش سرمایه گذاری، سال مالی 2001 (میلیون دلار): 649، سال مالی 2000 (میلیون دلار):2،111
درآمدها: کاهش ارزش سرمایه گذاری ها، سال مالی 2001 (میلیون دلار): (3،873)، سال مالی 2000 (میلیون دلار): (1،084)
درآمدها: جمع درآمدها، سال مالی 2001 (میلیون دلار): (2،881)، سال مالی 2000 (میلیون دلار): 3،516
مخارج
فعالیت های مبتنی بر برنامه قبلی
فعالیت های خیریه ی مستقیم، 18، 16
برنامه های حمایت، 50، 46
جمع با انجام تعدیلات لازم، 931، 715
مدیریت عمومی، 25، 24.
ذخیره ی مالیات فدرال
جاری، 10، 23
معوق، (39)، (11)
استهلاک، 8،7
جمع مخارج، 963، 809
در صورتی که ارقام مالی 15 سال گذشته ی بنباید را مرور کنیم، به این جمع بندی می رسیم. توجه شود که دارایی ها دارایی های مالی است:
خلاصه ارقام 15 سال: ارزش بازار دارایی ها، از سال 1987تا 2001: از 5،303 به 10،652 میلیون دلار(بالاترین رقم سال 2000 برابر 14،5 میلیون دلار)
خلاصه ارقام 15 سال: قیمت تمام شده دارایی ها، از سال 1987تا 2001: از 4،241 به 9،967 میلیون دلار
خلاصه ارقام 15 سال: عایدات سرمایه ای، از سال 1987تا 2001: از 440 به 650 میلیون دلار(بالاترین رقم سال 2000 برابر 2،1 میلیارد دلار)
خلاصه ارقام 15 سال: درآمدهای سود سهام و بهره، از سال 1987تا 2001: از 252 به 343 میلیون دلار
خلاصه ارقام 15 سال: هزینه ی فعالیت های مبتنی بر برنامه، از سال 1987تا 2001: از 229 به 931 میلیون دلار
خلاصه ارقام 15 سال: هزینه های مدیریتی، استهلاک، و مالیات، از سال 1987تا 2001: از 32 به 72 میلیون دلار
جمع بندی در مورد بنیاد
بنیاد فورد منابع درآمدی روشنی را بر اساس داراییهای خود تعریف کرده است، و طی سالها، با حفظ ارزش داراییها، توانسته است که با تخصیص منابع لازم، اهداف وقف را حفظ کند. حفظ عین مال هرگز هدف نبوده است،و حفظ ارزش مال دنبال شده است. بنیاد فورد نقش برجستهای در بازار سرمایهی امریکا دارد، و داراییهای آن هم چون بسیاری از مؤسسات خیریه و وقفی دنیا محدود به داراییهای مالی است، و از بنگاه داری و خریداری داراییهای واقعی پرهیز میکند.
پی نوشت:
1- endoment funds.
2- سید محمد مهدی هاشمی نسب، «امکان سنجی منافع حاصل از اموال موقوفه» ، پایان نامهی کارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق (ع) ، 1370.
3- شرایع الاسلام، ج 2، ص 213؛ جوهر الکلام، ج 28، ص 18.
4- trust.
5- testamentary trust.
6- inter vivos trust.
7- private trust.
8- public trust.
9- Clogston Endowment Fund for Students.
10- Joel Polsky.
11- Northern Illinois University.
12- Standard and Poors 500.
13- venture capital.
14- Common Fund.
15- capital gain.
16- foundations.
17- community foundations.
18- endowment management services.
19- investment agency fund.
20- organizational endowment funds.
21- agency endowment fund.
22- .permanent endowment funds
23- term endowment funds.
24- Norfolk Foundation.
25- discretionary funds.
26- field of interest funds.
27- designated funds.
28- scholarship funds.
29- organization endowment funds.
30- donor advised funds.
31- prudence.
32- portfolio.
33- principal base corpus.
34- financial assets.
35- real assets.
36- fund agreement.
37- finance and investment committee.
38- Community Foundation Silicon Valey.
39- Private foundation.
40- Henry Ford.
41- porfolio.
نویسنده: حسین عبده تبریزی
*این مقاله در تاریخ 1402/4/13 بروز رسامی شده است.