شهشهاني مجتهدي واقف، ناقدي ژرف ‏نگر

دکتر کمال موسوي، فرزند سيدجلال، در سال 1305هـ.ش در اصفهان ديده به جهان گشود. پس از تحصيل مقدمات علوم عربي در مدرسه صدر اصفهان، در سال 1324هـ.ش براي تکميل معلومات به قم عزيمت نمود. در سال 1328هـ.ش به دانشکده معقول و منقول «الهيات و معارف اسلامي» دانشگاه تهران وارد شد. در سال 1330هـ.ش به اخذ مدرک ليسانس «کارشناسي» نائل گرديد و به سمت دبيري، به استخدام وزارت فرهنگ «آموزش و پرورش» درآمد. در سال 1347هـ.ش مدرک دکتري خود را در
جمعه، 17 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهشهاني مجتهدي واقف، ناقدي ژرف ‏نگر
شهشهاني مجتهدي واقف، ناقدي ژرف ‏نگر
شهشهاني مجتهدي واقف، ناقدي ژرف ‏نگر

نويسنده: سيد کمال موسوي

مقدمه

دکتر کمال موسوي، فرزند سيدجلال، در سال 1305هـ.ش در اصفهان ديده به جهان گشود. پس از تحصيل مقدمات علوم عربي در مدرسه صدر اصفهان، در سال 1324هـ.ش براي تکميل معلومات به قم عزيمت نمود. در سال 1328هـ.ش به دانشکده معقول و منقول «الهيات و معارف اسلامي» دانشگاه تهران وارد شد. در سال 1330هـ.ش به اخذ مدرک ليسانس «کارشناسي» نائل گرديد و به سمت دبيري، به استخدام وزارت فرهنگ «آموزش و پرورش» درآمد. در سال 1347هـ.ش مدرک دکتري خود را در رشته منقول از دانشکده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران اخذ کرد و از همان سال با رتبه استادياري و سپس دانشياري در دانشگاه اصفهان انجام وظيفه نمود. وي در سال 1350هـ.ش از طرف دانشگاه اصفهان براي گذراندن فرصت مطالعاتي به مدت يک سال به دانشگاه دورهام انگلستان و در سال 1356هـ.ش به همين منظور به دانشگاه عين شمس قاهره در کشور مصر اعزام گرديد. در سال 1359هـ.ش به سمت سفير جمهوري اسلامي ايران در بيروت منصوب شد و در سال 1361هـ.ش پس از سي و يک سال خدمت بنابه تقاضاي خود به افتخار بازنشستگي نائل آمد و هم‏اکنون در دانشگاه اصفهان و دانشگاه آزاد اسلامي نجف‏آباد به تدريس اشتغال دارد. آثار او عبارت است از:
کتاب‏ها:
1. فرهنگ روز «عربي ـ فارسي»، 1343هـ.ش.
2. دائرة‏المعارف شيعه «ترجمه جلد اول اعيان‏الشيعة»، 1345هـ.ش.
3. نقد و تحليل حول المنجد في الأعلام، 1350هـ.ش «عربي».

مقالات:

1. «طبيب اصفهاني»، مجله دانشکده ادبيات دانشگاه اصفهان «فارسي».
2. «صوت أبي‏الريحان»، مجله دانشکده ادبيات دانشگاه اصفهان «عربي».
3. «الأدب الإيراني و تطور الأدب العربي بعد الفتح الإسلامي لإيران»، مجله الثقافة «عربي»، قاهره مصر، ژانويه 1978.
4. «موقف الشعر الفارسي و دوره الحاسم»، مجله الشعر «عربي»، قاهره مصر، آوريل 1978.
5. "A Brief survey of Religious Developments in Iran after Islam",
مجله دانشکده ادبيات دانشگاه اصفهان «انگليسي».
آ 1 ميرسيدمحمد بن عبدالصمد حسيني اصفهاني معروف به «شَهْشَهاني» از اکابر علماي اماميه اواخر 2 قرن سيزدهم هجرت است.
شَهْشَهان نام محله‏اي است در شمال شهر اصفهان که در گويش مردم اين شهر به «شا ـ شان» «?aw?an» معروف است. اين محله به «شاهشاهان» يکي از معاريف سادات اصفهان انتساب دارد 3 که به تخفيف، «شهشهان» گويند.
آميرسيدمحمد شهشهاني اصلاً از قريه «خُرزوک» «خُرزوق» بلوکِ بُرخوار و ساکن اصفهان و از عظماي علما و مشاهير فقهاي آن شهر بوده و در مسجد ذوالفقار امامت مي‏نموده و چون در محله شهشهان سکونت داشته به شهشهاني مشهور گرديده است 4
بر اثر حادثه‏اي، در دوران شيرخوارگي يک چشم و بخشي از چشم ديگر خود را از دست داده بود 5 با اين همه در حدود 30سالگي مشغول تحصيل علم شد و دانش‏خواهي او به جايي رسيد که املاک و دارايي خويش را براي استنساخ کتب فقه و اصول که تأليف کرده بود وقف نمود و آنها را براي اين منظور به‏گونه يک بنياد موقوفه درآورد.

نسب ‏نامه شهشهاني

يکي از احفاد برادر آميرسيدمحمد شهشهاني به نام آقاحسين که امام جماعت مسجد صفا در اصفهان بوده، نسب اين خاندان را تا حضرت علي‏اصغر بن الامام علي بن الحسين زين‏العابدين، عليه‏السلام، به‏قرار ذيل نوشته است:
ميرسيدمحمد «36» بن سيدعبدالصمد «35» بن سيد محمد «34» بن سيد محمدابراهيم «33» بن سيدحسيب «حبيب» «32» بن ميرماندگار «31» بن ميرشمس‏الدين محمد «30» بن نعيم‏الدين حسن «29» بن سيدجلال‏الدين «28» بن سيدمرتضي «27» بن سيد آميرمحمدحسين «26» بن سيدشرف‏الدين علي «25» بن سيدحسن «24» بن سيدشرف‏الدين علي «23» بن مجدالدين محمد «22» بن تاج‏الدين «21» بن محمدحسن «20» بن شرف‏الدين «19» بن محمدحسين «18» بن عمادالشرف «17» بن عبّاد «16» بن محمد «15» بن [حسن «14» بن محمد «13» بن حسين
«12» بن محمد «11» بن حسين «10» بن علي «9» بن] حسين «8» بن عمر «6» البرطلة6 بن حسن «5» الأَفْطَس 7 بن علي «4» الاصغر، عليه‏السلام. مرحوم معلم حبيب‏آبادي پس از ذکر نسب‏نامه يادشده چنين گويد:
و اين نژاد، ظاهرا، با نژاد سادات خواتون‏آبادي‏ها که در 1202، ج1، ش74 گذشت يکي باشد که در اينجا چند نفر را زيادي و برخي را به قدري [ظ: يقدري، يک قدري] پس و پيش نوشته و چنين مي‏نمايد که ميرشمس‏الدين«30» اينجا برادر ميرعمادالدين«23» آنجا باشد، و بخصوص چنين مي‏نمايد که اينجا حسن«14» تا علي«9» ـ که ما آن را در درون قلاب نوشتيم ـ زيادي باشد. و هم‏چنين عمرالبرطلة اينجا غلط باشد، زيرا که عمرالبرطلة در اين سلسله نژاد در عمدة‏الطالب و غيره ديده نمي‏شود، بلکه درست آن علي‏البرطلة است که در 1242، ج4، ش613 ما آن را «علي«9» بن حسين«8» القمي» نوشتيم و برادر محمد بشود که اينجا آن را محمد«15» و در 1202، ج1، ش74، ما آن را محمد«9» نوشتيم. و اين عمر که آن را برطلة نوشته عمر«6» الاکبر بن حسن الافطس است.
و به هر حال، ميرشمس‏الدين«30» را اين خانواده مي‏گويند: همان است که در قريه خُرزوک بلوک بُرخوار مدفون [است] و مقبره‏اي معروف دارد، و دو برادر به نام ميربدرالدين و ميرعلاءالدين داشته که احفاد هر يک امروز به نام بدريها و ميرعلاييها معروف و در همان خُورزوک و اصفهان و غيره بسيار موجودند، و ظاهرا ميرعماد مدفون در خواتون‏آباد که ما وي را در 1202، ج1، ش74، محمد«23» نوشتيم برادر ديگر همين ميرشمس‏الدين بشود، و اينجا يا آنجا از پس و پيش و کم و زياد نوشتن برخي از اسماء تخليط و اشتباه شده باشد.
و آقاحسين «39» نويسنده اين صفحه [منظور نسب‏نامه است] فرزند سيدمرتضي «38» بن سيدابوالحسن «37» سيدالاسلام بن سيدابراهيم «36» برادر ميرسيدمحمد مرقوم است، و اين ورقه را در 23 شوال سال 1365هـ.ق براي آقاي مهدوي 8 «1334» نوشته بود.
در کتاب‏الأوائل تأليف حاجي آقا محمد مقدس «1378» آقا ميرسيدمحمد را از احفاد ميرعلاءالدين مذکور نوشته و گويد: «وي خواهري داشته مشهور به بيگم شهشهاني و او دو فرزند داشته به نام سيدعلي مقدس و سيدحسن مقدس و سيدحسن فرزندي داشته به نام سيد عبدالحسين مقدس و فرزند او حاجي آقامحمد مقدس مذکور است که در 1378 بيايد.»

شخصيت و مقام علمي شهشهاني

اولين احياگر آثار شيعه در صد و پنجاه سال اخير مرحوم آيت‏اللّه‏ علامه صاحب روضات «متوفاي 1313هـ.ق» در کتاب پرارج و جهان‏شمول خود روضات‏الجنات في احوال‏العلماء والسادات در ضمن شرح حال خود، نه به‏طور مستقل، در معرفي استاد خويش، علامه شهشهاني، چنين فرمايد:
... من در طي آن اوضاع و احوال از مجالس درس جماعتي از صاحبان کمال استفاده مي‏کردم، از جمله آنان سيد بزرگوارِ مورد وثوق و يگانه‏فقيه زمانه آميرسيدمحمد بن سيد عبدالصمد حسيني اصفهاني شاه‏شاهاني است. وي در اين زمان در اصفهان، تنها مرجع تقليد است و رئيس حوزه علميه، ما هيچ‏کس را در علم‏ورزي و تعليم و دوري جستن از تضييع عمر گران‏مايه چون او نديده‏ايم. بيشتر در نزد مرحوم حاج محمد ابراهيم «متوفاي 1278هـ.ق» و نزد استاد دانشمند آقا سيدمحمد بن آميرسيدعلي طباطبائي «متوفاي 1242هـ.ق» مشهور به علائي کربلائي تلمذ نموده است. او ـ که خدايش به سلامت دارد ـ در فقه و اصول کتاب‏هاي بسياري به رشته تحرير درآورده که از آن جمله است انوارالرياض و آن شرحي است ارزش‏مند بر کتاب شرح کبير موسوم به رياض‏المسائل در حجم و اندازه خودِ رياض‏المسائل؛ ديگر کتابي در فقه که آن را عروة‏الوثقي9 نام نهاده و کتابي ديگر در اصول که غاية‏القصوي نام دارد. از ديگر کتب او در علم فقه منظومه‏اي را مي‏توان نام برد که در ميان کتب استدلالي منظوم نظير ندارد؛ اين کتاب در حدود صدهزار بيت تمام است و مشرف به اتمام. منظومه‏هاي او از نظر لفظ و معني بسيار عالي و دل‏انگيز است. اشعار فراواني هم در رثاء ابي‏عبداللّه‏
الحسين، عليه‏السلام، و ديگر شهيدان سروده است...
مرحوم علامه سيدمحسن امين عاملي در اعيان‏الشيعة گويد:
... سيد محمد بن عبدالصمد بن احمد 9 شهشهاني اصفهاني در اصفهان سِمت تدريس داشته و صاحب عمري طولاني و تأليفات بوده و در سال 1287هـ.ق وفات يافته است. کتاب او به نام رضوان‏الآمل 10 در دو مجلد حاشيه‏اي است بر قوانين که بخشي از آن در حواشي قوانين به چاپ رسيده 11
در جاي ديگر از اعيان‏الشيعه گويد:
سيدمحمد شهشهاني حسيني به شهشهان يکي از دهات اصفهان منسوب است. وي عالمي جليل‏القدر و فقيهي بزرگوار بوده که در اصفهان رياست حوزه علميه و تدريس را به عهده داشته است. هيچ‏کس مانند او مستغرق در اشتغالات علمي نبوده، عمري طولاني يافته و غير از تدريس و تصنيف چيزي نمي‏شناخته و از شاگردان صاحب الاشارات 12 و المفاتيح13 بوده است. کتابهايي به نام غاية‏القصوي 14 و رضوان‏الآملين در اصول و انوارالرياض و عروة‏الوثقي در شرح بر دروس 15 دارد. کتاب ديگر او به نام جنة‏المأوي يک دوره فقه استدلالي منظوم است و بالغ بر صدهزار بيت شعر؛ هم‏چنين کتابي در شرح گناهان کبيره و غير آنها نگاشته است. شهشهاني برخي از املاک خود را وقف نمود تا از عوائد آنها کتاب‏هايش را استنساخ کنند و آنها را در اختيار اهل علم گذارند.
در بخشي ديگر آمده است: سيدمحمد شهشهاني اصفهاني پير سال‏خورده و صاحب تأليفات فرزند عبدالصمد در سال 1287هـ.ق در اصفهان وفات يافت. وي در اصفهان سمت تدريس داشت و شاگرد صاحب رياض 16 و صاحب مناهل 17 و استاد اردکاني 18 و غير او بود.... کتاب‏هايي به نام عروة‏الوثقي، در شرح دروس و حواشي بر روضه 19 و رياض و غاية‏القصوي در اصول فقه در چند مجلد و کتابي مفصل درباره گناهان کبيره موسوم به انيس‏المتقين دارد 20
در کتاب الکرام البررة بخش چاپ‏نشده آمده است: وي شاگرد حاج محمدابراهيم کلباسي و سيدمجاهد و شيخ محمدتقي محشّي معالم بوده است.

شهشهاني، مدقق مستقصي

درجات فضل و کمال و تبحر علامه شهشهاني در مسائل مختلف و آراء مستدل و فتاوي عالمانه آن مرحوم در مباحث گوناگون فقه و اصول نه‏تنها از تعابير صدق شاگرد والامقامش مرحوم صاحب روضات «متوفاي 1313هـ.ق» و هم‏چنين از عبارات اعيان‏الشيعة چنان‏که ديديم مستفاد مي‏گردد، بلکه تصفح و تأمل در جاي‏جاي کتب برجاي‏مانده از آن بزرگوار، چه عربي چه فارسي، خود بر اين مدعا گواهي صادق و شاهدي عادل است.
علامه شهشهاني استاد خود، صاحب رياض و ميرزاي قمي «متوفاي 1231هـ.ق» صاحب قوانين را به تحدّي فراخوانده و بر کتب آنان در فقه و اصول حاشيه زده و جاي «ان قلت» باقي گذاشته است. اصولاً حاشيه زدن يا حاشيه‏نويسي از آنجا مايه مي‏گيرد که کسي حرفي براي گفتن داشته باشد و بتواند با استدلال، حرف خود را به کرسي بنشاند.
ذهن استدلال‏گراي اين علامه بزرگ همه‏جا به برهان و دليل تمسک مي‏جويد، حتي در رساله عمليه خود به زبان فارسي موسوم به جامع‏السعادة که براي عامه مردم و مقلدان خود نوشته اغلب فتاوي خويش را با ذکر دليل از کتاب و سنت و غيره بيان مي‏دارد، چنان‏که خود آن عالم رباني در منظومه جنة‏الماوي که در فقه سروده بدين‏معني اشاره دارد:
کتابُنا يَنْطِقُ باستدلالِ
محرّرا لِلْبحثِ و الأقوالِ
وَ قَلَّما يَتَّفِقُ فَتويً بِلا
دليلِها مفصّلاً أو مُجْمَلا
وَ رَدِّ ما لِسائرِ الأقوالِ
مِنْ شبهةٍ أو وَهْمٍ أو خيالِ

شهشهاني، متضلع در ادب عربي

سرودن با انسجام و استحکام انواع شعر تعليمي و عاطفي و غيره در يک زبان، خود برهان قاطعي است بر تضلّع و توان‏مندي سراينده و دست داشتن او در به کار بردن کلمات، تعبيرات، کنايات و تشبيهات مستعمل در آن زبان. کسي که حدود صدهزار بيت شعر تعليمي در تمام ابواب فقه از طهارت تا ديات به زبان عربي سروده باشد، پيداست که بر چه مايه از ادب عربي دست يافته است و تا چه حد در به‏کارگيري افزار تعبير تسلط و تا چه پايه در انتقاء الفاظ متناسب با هر يک از فصول و ابواب مختلف فقه که هر کدام واژگاني مخصوص به خود را مي‏طلبد حذاقت و مهارت دارد. ويژگي اين اشعار در سلاست، انسجام و رواني آنهاست، بدون کمترين تکلف و تصنع، چنان‏که گويي توسن لفظ و معني رام او بوده و آن را به هر کجا که اراده مي‏کرده به جولان مي‏آورده است.
اينک نمونه‏هايي از اشعار تعليمي آن فقيه و مجتهد زمان و اديب دوران:
در آغازِ يکي از ابواب فقه چنين گويد:
مِنْ بَعْدِ حَمْدِ واهِبِ العَطيَّة
مُصَلّيا لاِءَجْوَدِ البَريَّة
وَ آلِهِ مَعادِنِ العَطاءِ
وَ باذِلي المُهْجَةِ بِالسَّخاءِ
در جايي ديگر به مناسبت شرح فِرَق شيعه از ناووسية، واقفة و کيسانية گويد:
وَ مَنْ بِناووسيَّةٍ قد وُصِفا
هُوَ الذي بِجعفرٍ قد وَقَفا
ناووسُ اسمُ رَجُلٍ أو ذا عَلَمْ
لِقَريةٍ کانَتْ بِها تلکَ الأُمَمْ
قومٌ علي الکاظمِ کانوا وقفوا
واقفةٌ ذا اللفظُ فيهم أَعْرَفُ
وَ مَنْ بکيسانيَّةٍ قد وُصِفا
فَهْوَ علي ابن الحنفيَّةِ اقْتفي
محمدٍ وَ إنَّهُ الإمامُ
بَعْدَ الحسينِ نَحوَهُمْ سَلامُ
در بيان تقسيم مباحث فقه به عبادات و معاملات و تقسيم معاملات به احکام، عقود و ايقاعات چنين گويد:
لِلْفِقْهِ تقسيمٌ لما يَعْرِضُ لَه
عبادةً تکونُ أو مُعامَلَه
ترتّبُ الآثارِ إنْ يَقفْ علي
نيَّة قربةٍ فکانَ الأوّلا
إنْ لَمْ يَکُنْ کَذاکَ فَهْوَ الثّاني
وَ ذاکَ أيضا ثانيا قِسْمانِ
إنْ لَمْ يقفْ ذاکَ علي لفظٍ فذا
سُمِّيَ أَحکاما فقهرا نَفَذا
وَ إنْ يقفْ فَهْوَ علي قِسْمَيْنِ
إمّا يکونُ اللفظُ مِنْ جَنْبَيْنِ
وَ هْوَ الذي سُمِّيَ بِالعُقود في
مُصْطَلَحِ القومِ بأقسامٍ تَفي...
ثُمَّ العباداتُ کذا أشتاتُ
أصنافُها أفضلُها الصَّلوةُ
لِفَضْلِها في بابِها الإطالة
فَههُنا لانُشبعُ المقالة
ثُمَّ الطَّهاراتُ لَها مُقَدّمَه
فَبَحْثَها لابُدَّ أَنْ نُقَدِّمَه
بَلْ نَفْسُها بِرأسِها عبادة
عَنِ الصَّلوةِ بَسْطها زيادة
مِنْ أجْلِهِ اسْتَحَقَّتِ التَّقديما
في فِقْهِنا حَديثا أو قَديما
بِرأسِها لَها کتابٌ جُعِلا
في الفقهِ هُمْ قد جَعَلوه أوّلا
وَ نادرٌ بِرأسِها لَمْ يَجعَلِ
لَها کتابا کانَ ذا تأصُّل
بَلْ يَبْدَءُ الکتاب بِالصَّلوةِ
يَجْعَلُها مِنَ المقَدّماتِ
وَ سيرنا بِسيرةِ العِظامِ
لِما مَضي مِنْ حُسْنِ الإنتظامِ

شاگردان برجسته علامه شهشهاني

1. مرحوم آيت‏اللّه‏ سيدمحمدباقر موسوي خوانساري صاحب روضات «متوفاي 1313هـ.ق»؛
2. مرحوم آيت‏اللّه‏ حاج ميرزا محمدحسن شيرازي «متوفاي 1312هـ.ق»؛
3. مرحوم آيت‏اللّه‏ آميرزاعبدالغفار تويسرکاني «متوفاي 1319هـ.ق»، صاحب کتاب روح‏الايمان و حواشي بر کتاب شرايع و حواشي بر مدارک‏الاحکام، تعليقات بر اسفار ملاصدرا، کتابي کشکول‏مانند به نام جِراب و رساله‏اي در غنا که هيچ کدام به چاپ نرسيده است؛
4. مرحوم آيت‏اللّه‏ فاضل اردکاني «متوفاي 1302 يا 1305هـ.ق» سابق‏الذکر؛
5. مرحوم آيت‏اللّه‏ حاج ميرزا بديع درب امامي «متوفاي 1318هـ.ق».
آثار شهشهاني و نسخ خطي آنها در کتاب‏خانه‏هاي عمومي کشور و مجموعه‏هاي شخصي
چنان‏که سابقا يادآور شديم، علامه شهشهاني برخي از املاک خويش را وقف نموده بود تا از عوائد آنها کتاب‏هايش را استنساخ کنند و در اختيار اهل علم قرار دهند، زيرا آن بزرگوار از چاپ کتاب‏هايش امتناع داشته است. بنابراين، از هر يک از آثار گران‏قدر او نسخي در گوشه و کنار اين کشور پهناور يافته مي‏شود که شناساندن آنها و ذکر ويژگي‏هاي هر کدام شايد براي محققان اين‏گونه آثار راه‏گشا و کارساز افتد.
علاوه بر استفاده از فهارس کتب خطي کتاب‏خانه‏هاي کشور، در اصفهان دو مجموعه نفيس از کتب علامه شهشهاني که متعلق به کتاب‏خانه‏هاي شخصي دو دانشمند بزرگوار جناب آقاي حاج سيدمحمدعلي روضاتي و جناب آقاي دکتر سيداحمد تويسرکاني، دامت افاضاتهما، بود با سماحت تام و سخاوت کامل جهت شناسايي و شناساندن در اختيار اين حقير قرار گرفت. نسخ مذکور،
در جاي خود، زير عناوين کتاب‏ها با ويژگي‏هاي هر يک معرفي خواهد شد.
اينک معرفي نسخ خطي کتب شهشهاني مستخرج از فهارس نسخ خطي کتاب‏خانه‏هاي عمومي کشور و رؤيت و تصفح کتب خطي کتاب‏خانه‏هاي شخصي به ترتيب الفبايي و خصوصيات و امتيازات هر يک از آنها.

انوار الرياض

««شکوفه‏هاي باغ‏ها» که اشاره است به رياض‏المسائل» «فقه ـ عربي» حاشيه و شرح بر کتاب رياض‏المسائل «از نسخه‏هاي خطي کتابخانه آيت‏اللّه‏ العظمي مرعشي، قم، شماره 8616»
کتاب طهارت، کاتب محمدقاسم بن حاجي‏علي، پنج‏شنبه 21 رمضان 1282هـ.ق، وقف‏نامه روي برگ اول با مهرهاي بيضوي «محمدکاظم» و «عبده الراجي محمدصادق الحسيني» و مهر مربع «العبد بديع الموسوي»، خط نستعليق،
انوارالرياض «شماره 8617»
کتاب صـلاة، نسـخ، محمدرضا بن محمدمهدي خوزاني، کتابت سال 1288هـ.ق، وقف‏نامه روي برگ اول و مهرهاي بيضوي «محمدکاظم» و «عبدالباقي» و «محمدصادق».
انوارالرياض «شماره 2621»
کتاب صلاة، نسخ، ملاحسين بن محمدحسن، کتابت سال 1294هـ.ق.
انوارالرياض «شماره 1860»
کتاب صلاة، بنا به گفته الذريعة «ج2، ص427» در شش مجلد است و به سال 1260هـ.ق شروع به تأليف آن شده است.
آغاز: «الحمدللّه‏ رب العالمين... إنَّ هذا هو المجلد الثاني متعلقا بکتاب الصلاة مِن مجلدات أنوار الرياض»، نسخ، در حاشيه تصحيح شده است، روي برگ اول تملک کتاب به تاريخ 1293هـ.ق مي‏باشد.
انوارالرياض «شماره 3019»
اين نسخه جلد اول کتاب است، نسخ در عصر مؤلف، در حاشيه تصحيح شده است.
انوارالرياض «شماره 3168»
کتاب الحج، جلد چهارم، شب بيست و سوم رمضان 1285هـ.ق به پايان رسيده است.
نسخ، ملا آقاجان «بنا بر يادداشتي روي برگ اول»، در حاشيه تصحيح شده است.
انوارالرياض «شماره 3169»
مانند نسخه گذشته، نستعليق در عصر مؤلف، در حاشيه تصحيح شده است.
انوارالرياض «شماره 7348»
از احکام قضا تا پايان ديات، جلد هشتم، نسخ در عصر مؤلف، در حاشيه تصحيح شده است. روي برگ اول، وقف‏نامه کتاب به تاريخ 1291هـ.ق ديده مي‏شود.
انوارالرياض «شماره 7713»
از قضا تا ديات، نسخ نزديک عصر مؤلف، در حاشيه تصحيح شده است، روي برگ اول وقف‏نامه کتاب با مهرهاي بيضوي «محمدکاظم» و «عبدالباقي» و «عبده الراجي عبدالحميد الحسيني» و مهر مربع «العبد بديع الموسوي» ديده مي‏شود.
انوارالرياض «شماره 8618»
کتاب زکات تا حج، جلد سوم و چهارم، نسخ، روي برگ اول تملکي بدون نام «محمدعلي بن اسماعيل موسوي»، جمادي‏الاول 1293هـ.ق، با مهر بيضوي «عبده الراجي محمدعلي»، در صفحه اول وقف‏نامه کتاب به تاريخ 17 ذيحجه 1329هـ.ق ديده مي‏شود.
انوارالرياض «شماره 8619»
کتاب نکاح تا پايان احکام لعان، نسخ، محمدرضا بيدآبادي «بنا بر آنچه بر فراز صفحه اول آمده»، وقف‏نامه کتاب و مهرهاي پيشين در صفحه اول ديده مي‏شود.
انوارالرياض «شماره 8620»
از ابواب عتق تا ميراث، جلد هفتم، دهه اول شوال 1270هـ.ق پايان يافته است. نسخ، حسن بيدآبادي «چنانچه روي برگ اول آمده»، هشتم ذيحجه 1299هـ.ق، روي برگ اول وقف‏نامه کتاب و مهرهاي پيشين ديده مي‏شود.

انوارالرياض

«از نسخه‏هاي خطي کتاب‏خانه مرکزي و مرکز اسناد دانشگاه تهران، دفتر هفتم» حاشيه و شرح است بر رياض‏المسائل استادش در فقه در شش مجلد. از اين کتاب نسخه‏اي در کتاب‏خانه اميرالمؤمنين در نجف هست.
انوارالرياض
«از نسخه‏هاي خطي کتاب‏خانه مسجد اعظم قم»
کتاب صلاة، جلد دوم، شماره «356»
کتاب حج، جلد چهارم، شماره «1769»، تحرير سده 13 هجري.
کتاب متاجر تا رضاع، جلد پنجم، شماره «457»، با حواشي عبدالحسين موسوي.
کتاب صلاة، جلد دوم، شماره «964»، تحرير 1270هـ.ق.
کتاب قضاء و شهادات و حدود و ديات و قصاص، جلد هشتم، شماره «1131». محمدحسين بن شيخ احمد قزويني در حجره حاج ملاصادق در سال 1360 آن را مقابله کرده است. تحرير 1271هـ.ق.
انوارالرياض
«از نسخه‏هاي خطي کتاب‏خانه مرکزي آستان قدس رضوي»
طهارت و صلات و زکات، جلد اول و دوم و سوم، شماره «153». هر سه نسخه ناقص است. عتق رياض‏المسائل و بخشي از يک کتاب رجال ناشناخته، ضميمه اين نسخه است.
طهارت، جلد اول، شماره «189»، ناقص، تحرير سده 13 هجري.
نکاح، جلد ششم، شماره «798»، ناقص، تحرير سده 13 هجري.
صلاة، جلد دوم، شماره «1377»، تحرير سده 13.
عتق تا ارث، جلد هفتم، شماره «1384»، تحرير 1294. متاجر و نکاح تا لعان، جلد پنجم و ششم، شماره «1407»، تحرير محمدمسيح بن ميرعبدالحميد اصفهاني الدرب امامي، الرضا توفيقي در 1276هـ.ق.
انوارالرياض
«از نسخه‏هاي خطي کتاب‏خانه ملک»
جلد ششم، شماره 1083، نسخ
جلد هفتم، از عتق تا مواريث، شماره «1084»، نسخ، جعفر بن احمد، 15 ذيحجه 1305هـ.ق.
جلد اول، شماره 1425، نسخ، محمدصادق واعظ، 1278هـ.ق.
جلد دوم، شماره 1527، نسخ، 1250هـ.ق، مقابله‏شده با خط مؤلف.
جلد سوم، شماره 2223، نسخ، جمادي‏الثانية 1278هـ.ق. گويا به خط مؤلف باشد.
انوارالرياض
«از مجموعه کتب خطي کتاب‏خانه شخصي آقاي دکتر سيداحمد تويسرکاني»
جلد پنجم شامل مباحث زير است:
تجارت، رهن، حجر، ضمان، صلح، شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات، وديعه، عاريه، اجاره، وکاله، وقف، صدقات، هبات، سبق و رمايه، وصايا.
پايان: «قد فرغ من تسويده اقل الناس المحتاج الي رحمة ربه محمدرضا بن مرحوم ملارجبعلي معلم في اواخر شهر ربيع‏المولود من شهور سنة احد و تسعين و مأتين بعد الالف 1291».
جلد سوم شامل: زکات، خمس، صوم، اعتکاف و حج.
جلد هفتم: از کتاب عتق تا مواريث، نسخ بسيار عالي.
پايان: «...قد فرغت من تسويدها في العشر الاول من الشهر العاشر من السنة الاولي بعد الف و مأتين و سبعين من الهجرة النبوية، عليه آلاف من الثناء والتحية، و هي شهر شوال سنة 1271 و قد فرغ کاتبه الفقير الي‏اللّه‏ القوي محمد مسيح الموسوي الاصفهاني الدرب امامي في سنة 1277». خط مصنف روي برگ اول در حاشيه وقف‏نامه با مهر بيضوي «عبده محمد بن عبدالصمد الحسيني» ديده مي‏شود.
انوارالرياض
«از مجموعه کتب خطي کتاب‏خانه شخصي علامه حاج سيدمحمدعلي روضاتي»
عناوين اصلي که در حاشيه نوشته شده، عبارت است از: الکلام في التسليم، فيما يتعلق بمندوبات الصلوة، في القنوت، في التعقيب، فيما يتعلق بصلوة الجمعة في قضاء الکسوفين، فيما يتعلق بصلوة الجنازة.
ظاهرا جلد دوم انوارالرياض است.
آغاز: الحمدللّه‏ رب العالمين... فيقول العبد الراجي... محمد بن عبدالصمد الحسيني الشهشهاني الاصفهاني إنَّ هذا هوالمجلد الثاني متعلقا بکتاب الصلوة.
پايان: و... إِمّا علم وجوبه مع تعين الرابعة، ناقص، تاريخ تحرير ندارد.
انيس‏ المتقين «اخلاق ـ فارسي»
«از نسخه‏هاي خطي کتاب‏خانه آيت‏اللّه‏ العظمي مرعشي، قم، شماره 1767»
بحث‏هايي است پيرامون تقوي و پرهيزگاري مستمد از آيات قرآني و احاديث اهل‏بيت، عليهم‏السلام، اين کتاب داراي يک مقدمه و سه باب مي‏باشد، بدين‏ترتيب:
مقدمه: در معني تقوي؛
باب اول، در بيان معاصي کبيره؛
باب دوم، در بيان معاصي صغيره؛
باب سوم، در مهمي از علم اخلاق.
آغاز: «الحمدللّه‏ رب العالمين... چون اهم مواعظ و اعظم نصايح تحصيل تقوي مي‏باشد، چنان‏که خلاق عالم جل‏شأنه در کلام مجيد زياده...».
انجام افتاده: «شانزدهم امري است که در زمان پيغمبر در ميان کفار واقع مي‏شد و آن اين بود که خواهش مي‏نمودند...».
انيس‏المتقين، شماره «5430»، اخلاق فارسي، داراي همان مطالب قبل.
انيس‏المتقين «اخلاق ـ فارسي»
«از مجموعه کتب خطي کتاب‏خانه شخصي علامه روضاتي»
آغاز: «الحمدللّه‏ رب العالمين... چنين گويد اضعف عباد و احوج ايشان به عفو رباني محمد بن عبدالصمد الحسيني الشهشهاني الاصفهاني که چون اهم مواعظ و اعظم نصايح تحصيل تقوي مي‏باشد».
انجام: «...شأن نزول آيه اول در خصوص کفار و منافقين است که جمع شدند در دارالندوة در باب حضرت رسول«ص» در اواسط ايام بعثت آن‏جناب».
روي برگ آخر که سفيد است يک مهر مربع برجسته ضرب و دوبار تکرار شده. عبارت مهر، «نصر من‏اللّه‏ و فتح قريب» است که از طرف چپ روي کاغذ ضرب و برجسته گرديده، در اواسط کتاب خط مصنف را دارد و طبق نوشته پشت برگ اول، اواخر نسخه ظاهرا به خط حاج ميرزا بديع، شاگرد مصنف است. اين نسخه نصف کمتر از اصل کتاب مي‏باشد. ابواب کتاب عبارت است از:
مقدمه: در بيان معني تقوا؛
باب اول، در بيان گناهان کبيره؛
باب دوم، در بيان گناهان صغيره؛
باب سيم، در مهمي از علم اخلاق.

انيس‏المتقين

«ضمن مجموعه‏اي مشتمل بر باب زکات و خمس از کتاب جامع‏السعادة»
آغاز بخش انيس‏المتقين: «الحمدللّه‏ رب العالمين... و بعد چنين گويد اضعف عباد...».
انجام: «...در اول بعثت پيغمبر«ص» شيوع داشت چنان‏که مذکور است که جمعي از مسلمين را کفار قريش اذيت مي‏نمودند از جهت اختيار نمودن ايشان اسلام را پس ايشان خدمت آن‏جناب شکايت از آن نمودند و آن‏جناب ايشان را...». نام کاتب و تاريخ تحرير ندارد.
جامع ‏السعادة «فقه ـ فارسي»
«از نسخ خطي کتاب‏خانه آيت‏اللّه‏ العظمي مرعشي، قم، شماره 1763»
رساله فتوايي است در هفت باب مشتمل بر احکام عبادات با فوائد مختلف مهمي از فقه و اشاره به بعضي ادله... ابواب طهارت و صلوة را دارد.
آغاز: «الحمدللّه‏ رب العالمين... و بعد چنين گويد خادم ارباب معرفت و يقين و تابعان شرع مبين...».
انجام: «... بلکه به مقتضاي قاعده تسامح در ادله استحباب اگر مسافر دو دفعه آن را بگويد اميد کثرت ثواب در آن مي‏باشد». نسخ.

جامع‏السعادة

«از مجموعه کتب خطي کتاب‏خانه شخصي علامه روضاتي»

رساله عمليه، نسخ

آغاز: «الحمدللّه‏ رب العالمين... و بعد چنين گويد خادم ارباب معرفت و يقين و تابعان شرع مبين...».
انجام: «...مستدعي است از برادران ديني آنکه اين ضعيف را به دعاي خير حيّا و ميتا مسرور فرمايند...».
در حاشيه همين صفحه پاياني به خط زيباي شکسته نستعليق نوشته شده است: «مخفي نماناد که اين رساله مسمي به جامع‏السعاده را اقل‏السادات والطلاب محمدمسيح الموسوي الدرب امامي با نور چشم مکرم ميرزابديع مقابله نموده‏ام با نسخه‏اي که خالي‏از اعتبار نبود، با منتهاي دقت و کمال سعي. اميد که به صحت پيوسته باشد. متوقع از ناظرين آنکه از دعا فراموش نفرمايند. حرر ذلک في شهر ربيع‏الثاني من شهور سنة 1270».
پشت برگ اول دومطلب نوشته شده: اول‏کيفيت تملک نسخه، دوم کيفيت مقابله و تصحيح آن توسط عده‏اي از طلاب در اواخر ماه جمادي‏الاولي سال 1268هـ.ق.
از ويژگي‏هاي اين نسخه که در هيچ يک از نسخ ديگر يافت نشد سه تصوير است که مباحثي از تيمم و قرائت حمد و سوره و نماز جماعت را توضيح مي‏دهد:
1. در بحث تيمم گويد: «از واجبات تيمم، مسح کردن تمام جبهه است به باطن هر دو دست...».
پس از آن مي‏افزايد: «... و از براي زيادتي وضوح مطلب اين شکل را رسم نموديم اعانةً علي‏البرّ و صورت تامه نيست که در او منعي باشد». در اينجا تصويري از چهره آدمي که بدون دهان است و يکي از چشم‏هايش بدون سياهي است رسم شده.
2. در بحث قرائت حمد و سوره گويد: «...بدان که امر مخارج حروف، عظيم است و از جهت اخلال به آن باطل است نماز بسياري از خواص چه جاي عوام...». در اين‏جا سخن درباره مخارج حروف و کيفيت آنها و هم‏چنين قرائات مختلف از قراء سبعه و اقوالي که درباره آنهاست به‏تفصيل آمده و شکل دندان‏ها و مخارج هر يک از حروف در تصويري نشان داده شده است. شکل دهان و لب‏ها به صورت مستطيلي است که در آن 34 دندان با شنگرف رسم گرديده و مواضع اداي حروف از حلق تا لب در آن با مرکب مشکي تعيين و نوشته شده است.
3. در بحث نماز جماعت و کيفيت صفوف نمازگزاران گويد: «...صفوفي که در ميان ستون‏ها بسته مي‏شود طولاً و عرضا نماز ايشان صحيح است به شرط آنکه بعض ايشان مشاهده نمايد بعضي از صف سابق برستون را و از جهت توضيح مطلب صورت ستون‏ها و صفوف مابين آنها را رسم نموديم تا مؤمنين بيشتر منتفع شوند».
جامع‏السعادة «باب حج» جزء مجموعه‏اي مشتمل بر عيشة راضية
آغاز کتاب حج: «الحمدللّه‏ رب العالمين... و بعد چنين گويد خادم سالکان طريق ايماني...».
انجام: «...استدعا از برادران ديني آن است که اين ضعيف را در اماکن مشرفه فراموش ننمايند، سيّما در مستجار و مقام ابراهيم، علي نبينا و آله و عليه‏السلام، والحمدللّه‏ رب العالمين اولاً و آخرا...».
جامع‏السعادة: رساله عمليه «جزء مجموعه‏اي به ضميمه بخشي از کتاب انيس‏المتقين»
آغاز: «باب سيم از ابواب جامع‏السعادة از زکات و خمس است...».
انجام: «قد فرغ من تسويده اقل خلق‏اللّه‏ محمد بن مرحوم حاجي محمدتقي غفرله في يوم شنبه ثلاث‏عشر من شهر شوال‏المکرم سنة 1284».
جامع‏السعادة «از نسخ خطي کتاب‏خانه وزيري يزد، شماره 1814»
باب پنجم، نسخ، تاريخ 1282هـ.ق.
جنة ‏الماوي و سحاب‏ الفيض والجدوي «فقه ـ عربي»
«از نسخه‏هاي خطي کتاب‏خانه آيت‏اللّه‏ العظمي مرعشي، قم، شماره 3213»
ارجوزه بسيار مفصلي است ظاهرا در شش جلد در مسائل مختلف فقه از طهارت تا ديات با اشاره به بعضي از ادله و روايات و در پاره‏اي از مسائل حوالت به کتاب انوارالرياض خود مي‏دهد و در حواشي، بعضي از توضيحات داده شده است.
اين نسخه جلد سوم و از کتاب زکات تا کتاب حج را دارد.

آغاز نسخه:

مِنْ بَعْدِ حَمْدِ واهِبِ العَطيَّة
مُصَلّيا لاِءَجْوَدِ البَريَّة
وَ آلِهِ مَعادِنِ العَطاءِ
وَ باذِلي المُهْجَةِ بِالسَّخاءِ
نسخ در عصر مؤلف، در حاشيه تصحيح شده و حاشيه‏نويسي دارد.
جنة‏المأوي و سحاب‏الفيض والجدوي «فقه ـ عربي»، شماره 3214.
اين نسخه جلد چهارم و مشتمل بر کتاب تجارت تا عتق مي‏باشد در مشخصات، مانند نسخه سابق است.
جنة‏المأوي و سحاب‏الفيض والجدوي «فقه ـ عربي»، شماره 6444.
جلد آخر و شامل کتاب الحدود والديات مي‏باشد. در دهه دوم شوال 1271هـ.ق به پايان رسيده است. نسخ، محمدهاشم مورکاني لنجاني، در عصر مؤلف. نسخه ديگري از کتاب جنة‏المأوي منظومه فقهي، در دو مجلد قطور با خط نسخ زيبا در مؤسسه آل‏البيت قم نگه‏داري مي‏شود. عکس شماره 1 صفحه اول آن نسخه را نشان مي‏دهد.
در الذريعة تحت عنوان جنة‏المأوي مي‏نويسد:
«...و کان الشهشهاني استاد الفاضل الاردکاني والسيد المجدد 21 الشيرازي و صاحب الروضات و ذکر سيدنا الحسن صدرالدين 22 المنظومة باسمها المذکور و قال إنها مشتمل 23عن 24 الفکاهة والفقاهة».
رضوان‏ الآملين «اصول فقه ـ عربي»
«از نسخه‏هاي خطي کتاب‏خانه مسجد اعظم قم»
جلد اول، شماره 370.
جلد دوم، شماره 352.
تحرير محمدمهدي بن کربلائي محمدعلي جاپلقي، در مدرسه الماسية، در تاريخ 1304هـ.ق.
رضوان‏الآملين «اصول فقه ـ عربي»
«از نسخه‏هاي خطي کتاب‏خانه دانشکده الهيات و معارف اسلامي مشهد، شماره 591»
آغاز: «بسملة، الحمدللّه‏ الّذي هدانا إلي الأصول الثابتة والفروع...».
رضوان‏الآملين «اصول فقه ـ عربي»
«از نسخه‏هاي خطي کتاب‏خانه عمومي «الزهراء» اصفهان»
جلد اول، آغاز: «بسملة، الحمدللّه‏ الذي هدانا إلي الأصول الثابتة...».
نسخ، تاريخ تحرير 24 جمادي‏الاولي 1293هـ.ق.
رضوان‏الآملين «اصول فقه ـ عربي»
«از نسخه‏هاي خطي کتاب‏خانه شخصي علامه روضاتي»
مجلد دوم، از مبحث امر تا مبحث نسخ، نام کاتب و تاريخ کتابت ندارد، نسخ.
آغاز: «الحمدللّه‏ الّذي أرشدنا إلي قواعدالدين و قوانين‏الإسلام... و بعد فهذا مجلد 25 الثاني من
رضوان‏الآملين في تعليقات القوانين...».
انجام: «قوله و قيل بل الحق انها نسخ اه هذا الکلام...».
رضوان‏الآملين في تعليقات‏القوانين
در حدود نصف صفحه به خط نسخ نوشته شده است و بعد از آن تا آخر کتاب به نستعليق و گاه شکسته‏نستعليق. از مبحث اجماع تا مبحث تعارض و تعادل و تراجيح، نام کاتب ندارد.
تاريخ کتابت: 1276هـ.ق.
آغاز: «قوله المقصد الأول في الإجماع، فيه قوانين ربعة...».
انجام: «...إلي هنا تمت الأخير من الکتاب المسمي برضوان‏الآملين في شهر ذي‏القعدة‏الحرام من شهر سنة‏ست و سبعين و مأتين و ألف من الهجرة النبوية، عليه آلاف التحية والثناء، سنة 1276».

رضوان‏الآملين

«از نسخ خطي کتاب‏خانه شخصي آقاي دکتر سيداحمد تويسرکاني»
مجلد اول به بحث درباره فور و تراخي ختم مي‏شود.
مجلد دوم از مقدمه واجب شروع و به تعادل و تراجيح ختم مي‏گردد.
پايان مجلد اول: «...قد فرغ من تسويده أقل الناس المحتاج إلي رحمة ربه محمدرضا ابن مرحوم ملارجبعلي معلم في أواخر شهر ربيع‏المولود من شهور سنه إحدي و تسعين و مأتين بعد الألف».
پايان مجلد دوم: «...إلي هنا تم المجلد الأخير من الکتاب الکبير المسمي برضوان‏الآملين فيما يتعلق بشرح معضلات القوانين.»

العروة ‏الوثقي

از اين کتاب نسخه‏اي به دست نيامد.
عيشة راضية «فقه ـ فارسي»
«از نسخه‏هاي خطي کتاب‏خانه آيت‏اللّه‏ العظمي مرعشي، قم، شماره 5694»
در صيغ عقود و ايقاعات با تفصيل، به درخواست حاج عبدالغفور تاجر قزويني، ساکن اصفهان، نگاشته شده و در دوازدهم محرم 1266هـ.ق پايان يافته است. اين کتاب در دو قسم تنظيم شده: قسم اول در عقود داراي بيست و سه باب و قسم دوم در ايقاعات داراي پانزده باب.
آغاز: «الحمدللّه‏ الّذي أحلّ لنا التجارة لإنتظام العاجل... و بعد چنين گويد خادم دين مبين و چاکر شرع متين...».
انجام: «...و يشفي صدورنا بإکمال الدين و إتمام النعمة بحق محمد و آله الأبرار الأطهار والسلام علي من اتبع الهدي...».
نسخ، محمدحسن بن حاج محمد غروي، سيزدهم ربيع‏الاول 1266هـ.ق، براي درخواست‏کننده حاج عبدالغفور. روي برگي قبل از کتاب تملک علي‏اکبر بن ملا محمد زرندي به تاريخ ششم ذي‏الحجة 1317هـ.ق با مهر بيضوي «يثق باللّه‏ الصمد علي‏اکبر بن محمد» ديده مي‏شود.

عيشة راضية «فقه ـ فارسي»

بخش چهارم از يک مجموعه مي‏باشد تحت شماره 7340.
نسخ با چند خط. کتاب آخر به خط علي‏اصغر نجف‏آبادي، سال 1265هـ.ق. در مجموعه، مطالب متفرقه ديگري نيز آمده است.
روي برگ اول تملک ريحان‏اللّه‏ بن جعفر موسوي به تاريخ 15 شعبان 1322هـ.ق با مهر بيضوي «العبد ريحان‏اللّه‏ الموسوي» ديده مي‏شود.
عيشة راضية «فقه ـ فارسي»، صيغ و عقود
«از نسخه‏هاي خطي کتاب‏خانه مسجد اعظم قم، شماره 555»
آغاز: «الحمدللّه‏ الذي أحلّ لنا التجارة...».
تاريخ تحرير: 1265هـ.ق.
عيشة راضية، در ضمن يک مجموعه به ضميمه باب حج از کتاب جامع‏السعادة
«از نسخ خطي کتاب‏خانه شخصي علامه روضاتي»
نسخ. پشت برگ اول مهر بيضوي شکل «محمدهاشم بن جلال‏الدين الموسوي» ديده مي‏شود.
آغاز: «الحمدللّه‏ الذي أحلّ لنا التجارة...».
انجام: «وقد فرغت من تسويده أقل خلق‏اللّه‏ محمد بن مرحوم حاجي محمدتقي غفراللّه‏ [له] في يوم پنج‏شنبه خامس‏عشر من شهر ربيع‏المولود سنة 1285 و سلم تسليما کثيرا دائما ابدا».
يک بيت شعر فارسي هم در آخر کتاب نوشته شده است:
آدمي‏زاده نادان به چه داني ماند؟
نسخه معتبرِ خوش‏خطِ بسيار غلط
الغاية‏ القصوي «اصول فقه ـ عربي»
«از نسخه‏هاي خطي کتاب‏خانه آيت‏اللّه‏ العظمي مرعشي، قم، شماره 2165»
بحث‏هاي اصول فقه را با روشي بسيار مفصل و
استدلالي و نقل اقوال علماي علم اصول در چند جلد نگارش داده است.
اين نسخه، جلد دوم کتاب و مشتمل بر ادله شرعيه «کتاب، سنت، اجماع و عقل» مي‏باشد.
آغاز: «الحمدللّه‏ رب العالمين... الباب السادس في الأدلة الشرعية و فيه مقدمة و مقاصد. أما المقدمة ففيها مطلبان...».
انجام: «و من أجل ذلک کله احتاج القوم إلي تحرير مسألة الصحيح و الأعم...».
نسخ. روي برگ اول وقف‏نامه کتاب به تاريخ 1290هـ.ق و مهرهاي بيضوي «محمدکاظم» و «عبدالباقي» و «عبده الراجي عبدالحميد الحسيني» و مهر مربع ناخوانا ديده مي‏شود.
الغاية‏القصوي «اصول ـ عربي»
اين نسخه، جلد اول کتاب تحت شماره 4587 مي‏باشد.
آغاز: «نحمدک اللهم علي ترادف النعماء و نشکرک علي تواتر الآلاء الذي تعدي أصولها عن الغاية القصوي...».
نستعليق، محمدمسيح بن ميرعبدالحميد موسوي درب امامي، 26 ذيحجه 1272هـ.ق.
در حاشيه تصحيح شده و حاشيه‏نويسي دارد از مؤلف.
الغاية‏القصوي «اصول ـ عربي»، شماره 5645.
اين مجلد مشتمل بر بحث عام و خاص و مجمل و مبيّن مي‏باشد.
نسخ، محمدجعفر خوزاني اصفهاني، دوشنبه هفتم محرم 1273هـ.ق.
در حاشيه تصحيح شده و مختصري حاشيه به قلم مؤلف دارد.
الغاية‏القصوي «اصول ـ عربي»
«از نسخ خطي کتاب‏خانه شخصي آقاي دکتر سيداحمد تويسرکاني»
جلد اول تا فصل مجمل و مبين، تاريخ تأليف: اوائل عشره پنجم از مأة ثالثه از الف ثاني «1241».
مقدمه: «پس از حمد و ثنا... و بعد فيقول المبتلي بفنون التعلق النفساني المذنب الخاطئ الجاني محمد بن عبدالصمد الحسيني الشهشهاني الاصفهاني عاملهما اللّه‏ بصفحه الجميل...».
الغاية‏القصوي، شماره 121
«از نسخ خطي کتاب‏خانه مسجد اعظم قم»
از باب ششم در ادله شرعيه تا مقصد دوم در برائت.

مشکوة‏ الهداية

اين کتاب در فهارس کتب خطي و تراجم احوال ذکر نشده، ليکن مصنف در بعضي از کتب خود به آن ارجاع داده است. احتمال مي‏رود مشکوة‏الهداية نام کتابي باشد که شهشهاني به عنوان رساله سؤال و جواب در کتاب جامع‏السعادة در بحث لباس مصلي از آن ياد کرده و به آن احاله داده است.
تاريخ وفات شهشهاني
مرحوم علامه آميرسيدمحمد شهشهاني در نزديکي صبح شب پنج‏شنبه دهم ماه ذي‏الحجه سال 1287هـ.ق پس از عمري طولاني و بابرکت در حالي که فرزندي نداشت وفات يافت و در اول قبرستان تخت فولاد تقريبا روبه‏روي مسجد رکن‏الملک27 در بقعه مخصوص خاندان شهشهاني ميرشمسي واقع در تکيه‏اي به همين نام دفن شد. قبر او در آنجا معروف است و بر روي قبر تاريخ فوت آن مرحوم را اشتباها 1289هـ.ق نوشته‏اند، زيرا در تذکرة‏القبور گويد: وفات آن عالم بزرگوار زمان گراني رخ داد و گراني قطعا قبل از 1289هـ.ق بوده است 27
سنگ مزار علامه شهشهاني
در وسط بقعه آرامگاه خانوادگي، قبر علامه شهشهاني است. بر روي قبر، سنگي به قطع 45ضربدر33 سانتي‏متر قرار دارد که روي آن با خط نستعليق زيبايي چنين نوشته شده است:
«ألا إنَّ أولياءاللّه‏ لاخوف عليهم و لاهم يحزنون/ و قد و
فد علي ربّه الکريم و نال إلي رضوان‏الآملين في جنة‏المأوي العالم النحرير مُظهر أنوار رياض التحقيق البالغ في التفوي إلي غاية القصوي/ ما حي الشرک و الإلحاد و حامي شريعة أجداده الأمجاد والمتمسک/ بعروتهم الوثقي الذي وصل إلي جوار ربه و أوفق لتاريخه ذلک جزاء من يرتجي «1289» النور الشعشعاني الآمير سيدمحمد بن السيد عبدالصمد الشهشهاني في ذيحجة 1289/ در اين عبارات، نويسنده با براعت‏الاستهلال و ايهامات، مقصود خويش را بيان داشته است و در ضمن نيز به کتاب‏هاي علامه شهشهاني اشاراتي دارد. تعبيراتي که با حروف سياه چاپ شده نام تعدادي از کتاب‏هاي شهشهاني است. تاريخ وفات آن مرحوم نيز چنان‏که پيش از اين گفتيم 1287هـ.ق است نه 1289هـ.ق، ولي بايد دانست همان عبارت «ذلک جزاء من يرتجي» هم که به عنوان ماده تاريخ فوت ذکر و عدد 1289 روي آن حک شده است با همين سنه اشتباهي مرقوم بر روي سنگ قبر، يعني 1289 نيز به هيچ روي مطابقت ندارد. ديگر آنکه کلمه «ماحي»، «ماجي» نوشته شده است که قطعا درست نيست.
در بقعه مزبور، قبر يکي از شاگردان شهشهاني به نام حاج ميرزا بديع درب امامي «متوفاي 1318هـ.ق» قرار دارد که بالاي سر استاد خود مدفون گرديده و روي سنگ قبر آن مرحوم، «حاج ميرزا بديع» اشعاري از مرحوم ميرزا حبيب‏اللّه‏ نيّر، شاعر پارسي و تازي‏گوي اصفهاني، نقش بسته است. مصرع آخر اشعار عربي اطراف سنگ قبر و هم‏چنين يک مصرع فارسي هر يک ماده تاريخ فوت حاج ميرزا بديع را بيان مي‏دارد:

اشعار عربي:

ثَوي في الثَّري مِنْ مَقامٍ مَنيعِ
رُزِئْنا بِفَقْدِ الفَقيِه البَديعِ
فَآوي بِقُدْسٍ بِمأوي الرَّفيعِ
مَضي العمرُ مِنْهُ بِتَدريسِ عَلمٍ
وَ غُفرانِ رَبّ البصيرِ السَّميعِ
لَراحَتْ إلي رَوحٍ الرّوحُ مِنْهُ
فَأَرجوهُمُ أَنْ يَکونوا شَفيعي
وَ أجداده أهل بيتِ الرَّسولِ
بِفِردوسِ خُلدٍ رواح البَديعِ 28
فَيا نَيِّرُ اکْتُبْ لِتاريخِ فوتِه
«1318»

مصرع فارسي:

بديع هم به مکان رفيع جاي گرفت
1318
در پايان بي‏مناسبت نيست ذکري از ششمين نياي علامه شهشهاني، هر چند به اختصار، به ميان آيد: وي ميرشمس‏الدين محمد، عارف روزگار خويش بود که مزارش در خورزوق از بلوک بُرخوار، در قبرستان ـ که به لهجه محلي آن را «خاکسون» يعني «خاکستان» مي‏گويند ـ واقع است و از ديرباز زيارت‏گاه مردم آن سامان و صاحب‏دلان دوران بوده است. بقعه اوليه بالاي آن مزار، به مرور زمان ويران شده و اکنون فقط يک قبر که همان قبر ميرشمس‏الدين محمد باشد در يک تالار تازه‏ساز که براي مراسم سوگواري و غيره مورد استفاده قرار مي‏گيرد، وجود دارد. قبر عبارت است از يک سنگ که روي آن در سطر اول نوشته شده است: «ميرشمس‏الدين محمد عارف‏اللّه‏ بود».
تاريخ فوت و ديگر نوشته‏ها از ميان رفته و تنها چند فرورفتگي در آن نمايان است که اهالي معتقدند در طول ساليان دراز، يعني در حدود يک دوره پانصد ششصدساله، مردم محلي و آرزومندانِ زيارت اين مزار متبرک که بدين‏جا مي‏آمده‏اند، انگشتان را روي سنگ قبر مي‏ماليده و به عنوان سرمه شفا به چشمان خود مي‏کشيده‏اند؛ در اثر تماس انگشتان مردم با سنگ قبر، اين گودال‏ها روي آن به وجود آمده است.

پي نوشت :

1- «آ» مخفف «آقا» است.
2- ريحانة‏الادب، مدرس تبريزي «اصح اين بود که به جاي «اواخر»، «اواسط» قرن سيزدهم آورده مي‏شد، زيرا وفات آن عالم رباني پس از يک عمر بس طولاني در سال 1287هـ.ق اتفاق افتاده است.».
3- رجال اصفهان يا تذکرة‏القبور، تأليف عالم جليل مرحوم آخوند عبدالکريم جزي «متوفاي 1339هـ.ق»، با حواشي و ملحقات تأليف سيد مصلح‏الدين مهدوي، چاپ دوم، 1328هـ.ش، ص29.
4- مقتبس از بخش چاپ‏نشده مکارم‏الآثار تأليف مرحوم علامه معلم حبيب‏آبادي «متوفاي 1396هـ.ق».
5- برگرفته از بخش چاپ‏نشده الکرام البررة تأليف مرحوم علامه حاج شيخ آقابزرگ تهراني «متوفاي 1389هـ.ق» که توسط آقاي دکتر علي‏نقي منزوي فرزند دانشمند و بزرگوار آن مرحوم در اختيار نگارنده قرار گرفته است.
6- البُرطُلة، البُرطلّة: نوعي کلاه؛ کلاه زير عمامه. در اينجا شايد مقصود اين باشد که وي بيشتر با کلاه زير عمامه ظاهر مي‏شده است.
7- الأفطس: مردي که استخوان بيني وي فرو رفته و نوک بيني‏اش پهن باشد؛ پهن‏بيني.
8- در آغاز، نسب‏نامه مذکور توسط صبيه فاضله مرحوم مغفور سيد مصلح‏الدين مهدوي به اطلاع راقم اين سطور رسيد، چندي بعد، علامه حاج سيد محمدعلي روضاتي، دامت افاضاته، دست‏نوشته مرحوم معلم را در مورد نسب‏نامه و تحقيق آن، که جهت چاپ در جلد هشتم مکارم‏الآثار آماده کرده بودند با نهايت لطف و عنايت براي تتميم فايده اين مقالت در اختيار اين ضعيف قرار دادند.
9- محمد صحيح است نه احمد.
10- نام کتاب رضوان‏الآملين است.
11- اعيان‏الشيعة، چاپ الانصاف، بيروت، 1958م، ج43، ص244.
12- کتاب اشارات الاصول، تأليف مرحوم حاج محمدابراهيم کلباسي است.
13- کتاب مفاتيح، تأليف مرحوم سيدمحمد معروف به مجاهد فرزند سيدعلي صاحب رياض مي‏باشد.
14- صحيح آن الغاية‏القصوي است چنان‏که در متن عربي آمده، ليکن در زبان فارسي در اين‏گونه موارد موصوف را بدون «ال» به کار مي‏برند.
15- نام کامل کتاب الدروس الشرعية في فقه الامامية تأليف شهيد اول «متوفاي 786هـ.ق» مي‏باشد و در ايران چاپ سنگي شده است.
16- سيدعلي بن سيد محمدعلي و يا محمد بن علي، اصفهاني تبار صاحب کتاب فقه موسوم به رياض المسائل في بيان «تحقيق» احکام الشرع بالدلائل است. اين کتاب مختصرا به نام رياض شهرت دارد.
17- مناهل از سيدمحمد مجاهد فرزند سيدعلي طباطبائي صاحب رياض است.
18- او شيخ محمدحسين بن محمد اسماعيل اردکاني حائري، معروف به فاضل اردکاني، «متوفاي 1302 يا 1305هـ.ق» از اعاظم فقهاي عهد ناصرالدين‏شاه قاجار و صاحب تعليقاتي بر رياض و معالم و شوارق و رساله‏اي در علم حروف و تأليفات ديگر در طهارت و صلاة و متاجر و غيره بوده است.
19- الروضة‏البهيّة يا شرح لمعه از شهيد ثاني «متوفاي 965هـ.ق» مي‏باشد.
20- اعيان‏الشيعة، چاپ الانصاف، بيروت، ج45، ص225 و 270.
21- مرحوم حاج ميرزا محمدحسن شيرازي، از علماي عالي‏قدر شيعه، شاگرد مرحوم شيخ مرتضي انصاري «متوفاي 1312هـ.ق» بوده است.
22- مرحوم سيدحسن صدر کاظميني «متوفاي 1354هـ.ق، از اجله علما و فقها، صاحب کتاب تکملة‏الآمل در تتميم کتاب امل‏الآمل.
23- صحيح: مشتمله.
24- صحيح: علي.
25- صحيح: المجلد.
26- رکن‏الملک سليمان‏خان شيرازي است که در سال 1296هـ.ق از طرف ظل‏السلطان به نيابت حکومت اصفهان معين شد و تا وقتي ظل‏السلطان حکومت اصفهان را داشت او هم نايب الحکومه وي بود. رکن‏الملک علاوه بر حکم‏راني، شاعر و نويسنده‏اي زبردست و باذوق بود. ابنيه خيريه‏اي از او به يادگار مانده است، که از آن جمله مي‏توان مسجد مذکور در اول تخت فولاد اصفهان را نام برد. [برگرفته از اعلام فرهنگ معين با تلخيص و اضافه].
27- اقتباس از بخش چاپ‏نشده مکارم‏الآثار تأليف مرحوم علامه حبيب‏آبادي «متوفاي 1396هـ.ق».
28- به خاطر تأثيرپذيري شاعر از زبان فارسي، برخي تعبيرات اين ابيات چندان که بايد، بر قواعد زبان عربي منطبق نيست؛ مثلاً به جاي «بمأوي»، «بالمأوي» و به جاي «ربّ»، «الربّ» درست است. نکته ديگر آنکه در مصرع دوم بيت دوم نيز «آوي» به معني «جاي گرفتن» به کار رفته است، در صورتي که مصدر آن «ايواء» است و به معني «آسکان دادن».

منبع:ميراث جاويدان

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط