دو وقفنامه از دو زن، زبیده بیگم و گوهرشاه خانم

میراث گرانقدری همانند دو وقفنامه از دو زن، زبیده بیگم و گوهرشاه خانم که انتشار و نشر آن در این مطلب راسخون می باشد.
دوشنبه، 1 مرداد 1403
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دو وقفنامه از دو زن، زبیده بیگم و گوهرشاه خانم

درآمد:

آنچه از گذشته بر جای مانده میراث گرانقدری است که پاسداریش بر عهده‏ی ماست. این میراث اشکال گوناگونی دارد، از انفیه دانی کوچک تا بنایی عظیم، همه و همه یاد آور گذشته و نشان دهنده‏ی فرهنگ و تمدن پیشینیان است.

اسناد و مدارک در زمره‏ی این میراث هستند که افزون بر قدمتشان با زبانی گویا و بدون اغراق، زوایای تاریک تاریخ را در برابر چشمان محقق روشن و پر نور می‏سازند. در میان این اسناد، وقفنامه‏ها جایگاهی ویژه دارند.

از آن جا که این اسناد فراموش شده در معرض نابودی قرار دارند، بر عهده‏ی محققان و دانش پژوهان است که دست کم با چاپ و انتشار، از نابودی کامل آنها جلوگیری کنند. از این رو بر آن شدیم تا این میراث جاودان را از روی وقفنامه‏ های در حال نابودی زنده کرده و در دسترس دوستداران قرار دهیم.

از جمله آثار نشر این وقف نامه‏ها، دفاع از وقف و موقوفات است که مورد بی توجهی حکام در دوره‏های مختلف تاریخی قرار گرفته و هر از چندی توسط امیران و قدرتمندان تصرف و اسناد مالکیت شخصی برای آنها جعل شده است.

از آن جا که هنوز در آغاز راهیم، چشم آن داریم که اهل علم و ادب کمبودها را با دیده‏ی عیب پوش بنگرند و از راهنمایی دریغ نورزند.
 

وقفنامه ‏ی زبیده بیگم

وقفنامه‏ای که به شماره‏ی ثبتی 6 در بایگانی اداره‏ی اوقاف اصفهان، نگاهداری می‏شود، متعلق به خانمی است که از خاندان سلطنتی با نام زبیده بیگم، دختر شاه سلیمان صفوی که در سال 1092 نوشته شده است. اصل سند از میان رفته و تها چند سواد با تاریخ‏های گوناگون در اداره نگهداری می‏شود.

در اصل متن این وقفنامه شامل دو قسمت است. قسمت نخست آن در سال 1092 نوشته شده و قسمت دوم که رقباتی بر وقفنامه افزوده شده، در سال 1107 نوشته شده است. همین امر سبب شده تا به اشتباه، تاریخ وقفنامه‏ی مزبور سال 1107 ثبت شود در حالی است اصل وقفنامه متعلق به سال 1092 می‏ باشد.


براساس این وقفنامه، واقفه املاک و مستغلاتی را بر عتبه‏ی علیه حضرت ابا عبد الله الحسین سید الشهداءعلیه الصلاة و السلام وقف کرده است. وی تولیت آن را پس از خود به فرزندش میرزا محمد باقر وپس از او به تولیت فرزندان ذکور او داده است .

در صورت انقراض تمامی ذکور خاندان میرزا محمد باقر، تولیت یک سوم از موقوفه را به اناث و اولاد اناث او سپرده و دو سوم دیگررا به برادران میرزا محمد باقر داده است.

از متن وقفنامه می‏توان چنین حدس زد که نوعی بستگی سببی میان خاندان خلیفه سلطان با این مادر و فرزند بوده است. در این باره باید تحقیق بیشتری صورت پذیرد. لازم به یاد آوری است که فرزند خلیفه سلطان خود از شاهدان این وقفنامه می‏باشد.

افزون بر وقفنامه، شماری شهادت از سوی علما در حاشیه‏ی وقفنامه آمده است که نام برخی از عالمان برجسته‏ی دوره‏ی صفوی در کنار آن دیده می‏شود. از جمله مرحوم آقا حسین خوانساری و علامه محمد باقر مجلسی و محمد صالح مازندانی. برخی از شهادات یا مهرهای آنها به درستی خوانده نشد و لذا تا آن جا که در توان ما بود کوشش کردیم تا آنها را ثبت کنیم.
 

وقفنامه ‏ی گوهر شاه بیگم

در اداره کل اوقاف اصفهان وقفنامه‏ای به شماره ثبتی 111 از بانوئی به نام گوهر شاه بیگم نگهداری می‏شود. بنابر نوشته وقفنامه این خانم همسر شیخ عامر النجفی الجزایری و مادر شیخ کلبعلی است. متأسفانه در منابع ذکری از این شخص ذکری نیافتم.(1)

این خانم در سال 1071 املاک و مستغلاتی را که در متن وقفنامه ذکر شده است بر «عتبه‏ی علیه و روضه‏ی مقدسه امیرمؤمنان و مولای متقیان» و هم چنین بر «آستانه‏ی متبرکه شافع یوم محشر و نور دیده حیدر، مقتول به سیف جفا» وقف کرده است تا نیمی از آن «صرف زایرین و مجاورین آستانه شاه ولایت» و نیمی دیگر «صرف زایرین و مجاورین کربلای معلی» شود.

نکته جالب توجهی که این وقفنامه را از بیشتر وقفنامه‏ها جدا می‏سازد آن است که واقفه تولیت موقوفه را در صورت انقراض اولاد ذکور این خاندان به اولاد اناث سپرده است. هم چنین در پایان وقفنامه، واقفه با خط خود این جمله را نوشته است: «به قصد قربت وقف کردم و به تصرف وقف دادم، تغییر دهنده به لعنت خدا گرفتار گردد.» این نمونه نادری از دستخط یک بانوی ایرانی در دوران صفوی است.
 

متن وقفنامه زبیده بیگم

هو الواقف علی الضمائر
بسم الله الرحمن الرحیم و به ثقتی الحمد الله الواقف علی الضمایر و الخفیات المطلع علی السرائر و المخفیات الذی لا یحتاج ثبوت وجوده الی البینات و الحجات و الصلوة و السلام علی محمد سید السادات و شفیع یوم العرصات واله الطاهرین مادامت الارضون و السموات.

الملک لله تعالی
به نظر فیض منظر کیمیا اثر جهان مطاع رسید
بنده شاه ولایت سلیمان احمد الله الذی وفق السعداء من عبیده بالخیرات و سلک بالرشداء من خلیقته سبیل النجات و شرح صدورهم للایمان با فاضة الفیوضات و خصهم بمزیة الامتثال للمبرات و القربات و رفع با علی المراتب و المقامات بوسیلة الاتیان بالموقوفات علی المستحقین و المستحقات و انفاق المال علی المسلمین و المسلمات و ایصال المنافع الی المؤمنین و المؤمنات و تعظیم العلمآء و السادات و تکریم الفضلاء و اهل السعادات.

 تبجیل الحجاج و زوار المشاهد المتبرکات و تفقد احوال سکنة المراقد المنورات المطهرات و تحصیل معیشة خدمة الحظیرات المقدسات و الصلوة علی واقف المواقف السرمدیة و عارف المعارف الالهیة هادی سبیل السعادة الأزلیة سالک طریقة النجات الأبدیة المبعوث بکل البریة اشرف الخلیقة بل الموجودات موجودة فی الحقیقة بسبب وجود ذاته الشریفة محمد بن عبد الله رسول الله و نبی الله و حبیب الله و صفی الله خاتم النبیین و خاتم المرسلین صلوات الرحمن علیه و آله المعصومین و السلام.

علی اول الأوصیاء و اشرف الأولیاء القائل بکلمة «لو کشف الغطاء» النازل فی شأنه «هل اتی» المبین حاله بمصدوقة «الذین امنو و هاجروا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عند الله و اولئک هم الفائزون یبشر هم ربهم برحمة منه و رضوان و جنات لهم فیها نعیم مقیم خالدین فیها ابدا ان الله عنده اجر عظیم»(2)

قوام‏الدین و رفیعالمسلمین و شجاع المؤمنین علی بن ابی طالب سید الوصیین وسند الاولین و الاخرین و علی آله و ذریة الطیبین الطاهرین المعصومین سلاما کثیرا کثیرا مبارکا طیبا الی یوم الدین ؛ اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله.

اما بعد بر هوشمندان صاحب بصیرت و واقفان مواقف دین و دولت پوشیده نخواهد بود که حدیقة آمال اخروی دوستان الهی بدون آبیاری توفیق موفق حقیقی باثمار مغفرت بارور نمی‏گردد و اشجار چمن مآل نیک بختان خدا پرست به غیر آب حیات هدایت تحقیقی به نور غفران شکفته نمی‏شود «جنات تجری من تحتها الأنهار»(3)

را به جز جاری ساختن انهار اوامر الهی بدست نتوان آورد و آبروی تقرب درگاه صمدانی را به جز تبرید (4) کبد محرور (5) مزاجان بادیه استحقاق تحصیل نتوان نمود و ظل ظلیل الهی را بجز رسانیدن آبی به لب تشنگان بیداء فرو ماندگی نتوان یافت ؛ چنان که حضرت مخبر صادق ابی جعفر محمد باقر علیه السلام می‏فرماید: «ان الله یحب ابراد الکبد الحراء و من سقی کبدا الحراء من بهیمة و غیرها اظله الله یوم لا ظل الا ظله»(6) خوشا چشم بینایی و گوش شنوایی که ببیند و بشنود و عمل کند و انهار خیرات در اراضی موات قلوب متعطشان به وادی استحقاق جاری سازد و تخم نیک نامی و نیک کرداری در صحرای طویل و عریض روزگار بیفشاند و در روز جزا در سایه الهی به حکم «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها»(7)

به جمع آوردن محصول مغفرت مشغول شود مصداق این مقال احوال خیر مآل نواب مستطاب فلک احتجاب بلقیس مکانی، خدیجة الزمانی، مریم مرتبه، حورا منزلت، عصمت و طهارت منقبت، ملکة الملکات، سلطانة النسآء المطهرات، حاویة اسباب المبرات، بانیة ابواب الخیرات، نقاوة دودمان حیدری، خلاصه‏ی خاندان ولایت مکان اثنی عشری، مالکه‏ی ممالک طاعت ربانی، کامله مکمله به تکمیل برکات سبحانی، مقتفه‏ی آثار جدة العیا، ابنة خیر المرسلین، انموزجة المخاطبه بخطاب «ان الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین»(8)رائدة عسکر (؟)،

الخلف الصالح، مرشدة الخلایق و مرام الانام عطوفتها ناحج، حامیة حوزةالاسلام و المسلمین، حارسة ثغور الممالک عن مفاسد المفسدین، عصمة الدنیا و الدین مادامت الافلاک دآئرة، سیارة طالعة الانجم، زبیده بیگم، خلد الله تعالی، میامن برکتها و سلطنتها الی یوم المآل، بحق محمد خیر الانبیاء و اله الطاهرین، ادام الله الدولة اعلیحضرت والدها العظیم الشأن العلی المکان و هو الخاقان الأعظم الأکرم، مالک الرقاب الأمم، سلطان سلاطین العرب و العجم،

باسط بساط العدل و الاحسان، دافع اشتات الجور و اسباب العدوان، المؤید من السمآء، المظفر علی الأعدآء، المتمکن علی مساند الآباء الطاهرین، ابو المظفر ابوالمنصور ابوالبقآء السلطان ابن السلطان و الخاقان ابن الخاقان، شاه سلیمان الحسینی الموسوی الصفوی بهادر خان، خلد الله ملکه و سلطانه و افاض علی العالمین بره و عدله، وقف صحیح شرعی و حبس مؤبد دینی فرمودند، قربة الی الله تعالی جمیع املاک و اشقاص (9) قرآء و مزارع و دکاکین و یخچال و طواحین (10) و بساتین معینه خود را در مواضع قرآء و مزارع اراضی و صحاری و قنوات و انهار و باغات که در ذیل هر یک مبین می‏گردد و تفصیل می‏یابد و بر حقیت و ملکیت واقفه متصدقه «تقبل الله برها» ناطق و دال است و در تحت تصرف داشت خالیا عن الحق الغیر و عما یمنع جواز الوقففمنها: رقبات معینه مفصله که در دار السلطنة اصفهان و بلوکات و نواحی دار السلطنة اصفهان و دار المدینة المؤمنین قم و غیرهما

فمنها: همگی و تمامی و جملگی کل شش دانگ قریه بردشاء فریدن در ناحیه ایوه عن نواحی دار السلطنه اصفهان عراق عجم که مستغنی از تحدید و توصیف است با جمیع توابع شرعیه و لواحق ملیه آن از اراضی و صحاری و مزارع و انهار و عیون و دهکده و حمام (11) و تلال (12)و جبال و مراتع و مرابض مع کل متعلقات شرعیه و منضمات دینیه‏ی و منسوبات ملیه آن از ممار(13) و مداخل و شرب و مشارب و جداول و مجاری و حرایم و آب کاری و دیم کاری شرعا و عرفا قدیما او جدیدا او خارجا او داخلا، دآئرا و بآئرا و غیر ذلک سمی ام لم یسم، و همگی و تمامی موازی پانزده حبه از جمله هفتاد و دو حبه از کل شش دانگ قریه خیرآباد الشهره به شابلاغی عن ناحیه اخره مسلمان (14)من محال فریدون عن نواحی دار السلطنه اصفهان که در محل وقوع مستغنی از تحدید و توصیف است با جمیع توابع شرعیه و لواحق ملیه از ممار و مداخل و شرب و مشارب وانهار و عیون و جداول و تلال و جبال و اراضی و صحاری و مجاری و حرایم و کظایم(15) و آب کاری و دیم کاری و کل ما یتعلق بها شرعا او عرفا او قدیما او جدیدا او خارجا او داخلا دائرة او بائرة بقدر الحصة المزبوره سمی ام لم یسم،

و منها: همگی و تمامی کل شش دانگ قریة شادان و مزرعه‏ی چاهک من توابع کرون سفلی عن نواحی دار السلطنه اصفهان عراق عجم با جمیع توابع شرعیه و لوا حق ملیه‏ی از ممار مداخل و شرب و مشارب و اراضی و صحاری و باغات و قنوات و انهار و جداول و اعیان و دهکده و حمامات و کارخانه جوقنی (؟) و دو شابی (16) و طاحونه‏ی قریه‏ی شادان مذکوره که واقع است کارخانه و طاحونه در سر نهر نجف آباد با جمیع توابع شرعیه و آلات و ادوات حجری و خشبی و حدیدی و غیر ذلک مما یتعلق بها شرعا او عرفا قدیما او جدیدا او داخلا او خارجا سمی ام لم یسم، که هر یک در محل وقوع مستغنی از تحدید و توصیف است ؛

و منها: همگی و تمامی موازی دوازده حبه شایعه‏ی کامله از جمله هفتاد و دو حبه از کل شش دانگ مزرعه‏ی مدعوه موسومه به مزرعه‏ی چه‏ی لنجان عن بلوکات دار السلطنة اصفهان با جمیع توابع شرعیه و لواحق ملیه از ممار و مداخل و شرب و مشارب انهار و اراضی و صحاری و باغات و اشجار کنار مادی مع باغات و جداول و تلال و جبال و مراتع و مرابع و معالف کلما یتعلق بها قدیما جدیدا بایرا دایرا داخلا خارجا و سایر مما یتعلق بها من القدیم الی الان شرعا عرفا و غیر ذلک سمی ام لم یسم، بقدر الحصة الشرعیة و همگی و تمامی شش حبه از جمله هفتاد و دو حبه کل شش دانگ قریه‏ی طاد لنجان عن بلوکات دار السلطنه‏ی اصفهان با جمیع توابع شرعیه و لواحق ملیه از ممار و مداخل و شرب و مشارب و انهار و اراضی و صحاری ثلاثه و جداول و باغات اربعه که هر یک مستغنی از تحدید و توصیف است، قدیما، جدیدا، داخلا خارجا شرعا عرفا و سایر ما یتعلق بها بقدر الحصة المزبوره و غیر ذلک ؛

و منها: همگی و تمامی کل شش دانگ مزرعتین مدعوتین موسومتین یکی موسومه‏ی به هویه الشهره به حیدر آباد و دیگر معروفست به زنه واقعتین در بلوک کرارج عن بلوکات دار السلطنه‏ی اصفهان هر یک با جمیع توابع شرعیه و لواحق ملیه از ممار و مداخل و شرب و مشارب و اراضی و صحاری وانهار و جداول و دهکده و بروج حمام و حمامات و سایر ما یتعلق بها شرعا قدیما جدیدا داخلا خارجا دایرا بایرا و غیر ذلک سمی ام لم یسم ؛
و منها: و همگی و تمامی کل شش دانگ قریه معینه‏ی مشخصه‏ی موسومه به قریه حسن آباد دره من توابع برخوار من بلوکات دار السلطنه‏ی اصفهان عراق حجم با جمیع توابع شرعیه و لواحق ملیه از ممار و مداخل و سایر مضافات و منسوبات و حیطان و مزارع و مراتع و مرابع و سواقی و قنوات و جداول و اراضی و صحاری و شرب و مشارب وانهار و حرایم و کظایم و ما یتعلق بها شرعا قدیما او جدیدا داخلا او خارجا دایرا او بایرا و غیر ذلک ذکر فیه ام لم یذکر ؛

و منها: همگی و تمامی کل شش دانگ یک درب باغ مشجر به اشجار مختلفه‏ی مشخصه‏ی معینه‏ی معلومه‏ی واقعه در قریه‏ی الیادران ماربین عن بلوکات دار السلطنه اصفهان الشهره به باغ عالیحضرت سلطان الوزراء فی الافاق و مالک نواصی الامرآء بالاستحقاق ملجاء السلاطین العظام و ملاذ خواقین الکرام سید الحکمآء المتألهین و سند العلمآء المتبحرین درخشنده‏ی کوکب برج «قل لااسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»(17) حاوی السعادتین و جامع المرتبین المستغنی ذاته الشریف عن الألقاب بل الالقاب یباهی بذلک، الجناب المؤید من الله المنان اعتماد الدولة العلیه العالیة الخاقانیة سلطان العلمائی خلیفة سلطان الحسینی طاب ثراه و نور الله مرقده با جمیع توابع شرعیه و لواحق ملیه ی آن از ممار و مداخل و شرب ومشارب و کروم (18) و جدار و جداول و حریم و غیر ذلک مما یتعلق بها شرعا من القدیم الی الآن که مستغنی از تحدید و توصیف است و به مساحت هجده جریب است بالتمام ؛

و منها: ما وقع فی بلوک دار المدینة قم، همگی و تمامی کل شش دانگ قریه خاوه عن بلوک قهستان من محال مدینة المؤمنین قم با جمیع توابع شرعیه و لواحق ملیه از ممار و مداخل و مضافات و قنوات و جداول و انهار و اراضی و صحاری و مراتع و مرابع و معالف و دهکده و اعیان و امارات و تلال و جبال و کل ما یتعلق بها شرعا او عرفا قدیما او جدیدا داخلا او خارجا دایرا او بایرا و غیر ذلک کتب فیه ام لم یکتب، و همگی و تمامی کل شش دانگ قریه‏ی معینه‏ی معلومه‏ی مشخصه‏ی موسومه به قریه بوره عن قراء بلوک قهستان من محال مدینة المؤمنین قم با جمیع توابع شرعیه و لواحق ملیه‏ی اسلامیه و شرب و مشارب وقنوات و انهار و جداول و معالف و مراتع و مرابع و دهکده و عمارات و حمامات و تلال و جبال و سایر ما یتعلق بها قدیما جدیدا داخلا خارجا و غیر ذلک سمی ام لم یسم ؛

و منها: ما وقع فی دار السلطنه اصفهان ایضا و منها همگی و تمامی کل شش دانگ یک باب یخچال الشهرة به یخچال بابا حسن واقعه در محله‏ی باب القصر دار السلطنه اصفهان با جمیع توابع شرعیه و لواحق ملیه از ممر و مدخل و شرب و مشارب و جدار کودبرد و سایر مما یتعلق بها شرعا من القدیم الی الان و غیر ذلک سمی ام لم یسم، و ذکر ام لم یذکر و همگی و تمامی کل چهار سوق مع نه چشمه‏ی طاق که از سه طرف معبر عام است و دکاکین طرفین که عبارت از بیست و یک باب دکان بوده باشد مع کارخانه شماعی و پیش دکان شماعی که کل آنها من حیث الاتصال واقع در محله باب القصر اصفهانست با جمیع توابع شرعیه و لواحق ملیه از ممار و مداخل و عرصه و اعیان و فضا و اسباب حجری و خشبی و غیر ذلک مما یتعلق بها شرعا من القدیم الی الان سمی ام لم یسم، و ذکر ام لم یذکر بالتمام و الکمال که کلا وقف است بر عتبه‏ی علیه‏ی سپهر اشتباه سده سنیه خلایق پناه ملایک بارگاه روضه‏ی جنت آسا مرقد فرقدین فرسا الحضرت (19)المقدسة الامام الکامل و الامام الواصل هادی الثقلین و نور العینین عین الانسان و انسان العین شفیع الخلق عند الخالق بل من الخالق لهدایة الخلایق، نور حدقة الوجود و نور حدیقة الاحسان و الجود الکامل المظلوم بالکرب و البلاء الواصل المرحوم السعید الشهید فی الکربلاء مرقده فوق الفرقدین و مشهده قبلة العالمین.

شاه جهان روشنیی هر دو عین
سبط نبی نقد ولایت حسین‏


علیه و علی ابیه و جده و اخیه و امه و التسعه من بنیه و الشهدآء معه من موالیه و محبیه صلوات من ربهم و رحمة وتحیة من عند الله مبارکة طیبة و الحمد لله رب العالمین و سلم تسلیما کثیرا کثیراوقف صحیح دینی و حبس صریح یقینی و تولیت آن را مفوض نمود علیا حضرت واقفه‏ی معظم علیها بر نهج قویم و صراط مستقیم اولا به ذات شریف و نفس نفیس خود مادام الحیات دائما مؤبدا و بعد از خود بر فرزند ارجمند سعادتمند خود و هر الکوکب الأزهر فی فلک السیادة و الجلال و النور الأظهر فی حدیقة الفضل و الکمال مطلع انوار المجد و العلی، مظهر آثار العز و البهاء ذو النسب الطاهر و الحسب الباهر، السید السند میرزائی میرزا محمد باقر وفقه الله للعمل الصالح بما یحب و یرضی و جعل اخرته خیرا من اولی ؛ و بعد از آن به اولاد ذکور ایشان ثم علی اولاد ذکور ایشان ثم علی اولاد اولاد اولاد ذکور ایشان، ثم علی اولاد اولاد اولاد اولاد ذکور ایشان، ثم علی اولاد اولاد اولاد اولاد اولاد ذکور ایشان و هکذا ما تناسلو و تعاقبوا به شرط تقدم بطن اعلی بر بطن اسفل فی جمیع المراتب، چنانچه هر یک از ذکور اولاد ذکور حصه‏ی پدر خود را تصرف نموده اگر چه عم موجود باشد و هم چنین ترتیب می‏یابد مادام که هر طبقه و شعبه‏ی ذکور اولاد را ذکور به شرط تقدم آباء در هر شعبه بر اولاد خود باشند و چنانچه یکی از ذکور اولاد او را ذکور منتسب الیه بالأبوه و ان نزل مفقود باشد تولیت حصه او به اولاد ذکور از اناث او متعلق بوده باشد و اگر اولاد ذکور اناث او نیز مفقود باشد، با قرب ذکور به اولاد که در آن شعبه باشند متعلق باشد و اگر عیاذا بالله در اولاد او در جمیع طبقات ذکور منسوب الیه بالابوة مفقود شوند ثلث تولیت بر اناث و اولاد اناث به شرط تقدم بطن سابق بر بطن لا حق، چنانچه در ذکور مذکور شد متعلق بوده ؛ ثلثان دیگر به برادران میرزا محمد باقرمشار الیه هر کدام که موجود باشند متعلق بوده باشد و بعد از فقدان ایشان اولاد ایشان به تفصیل المذکور انفا. و اگر هیچ یک از برادران او موجود نباشند،

ثلثان تولیت مزبوره به ذکور اولاد برادران ایشان باشند و الا به ذکور اولاد ذکور ایشان و هکذا متعلق بوده باشد و اگر نعوذ بالله اولاد اناث میرزا محمد باقر مشار الیه بالکلیه منقرض و منقطع شوند، تولیت محال مزبوره متعلق به برادران میرزا محمد باقر مومی الیه و بعد هم به ذکور اولاد ایشان به تفصیل السابق ذکره متعلق بوده باشد.

و نعوذ بالله هر کدام از برادران را اگر اولاد ذکور بالکلیه منقطع گردد به شرح مسطور به برادران دیگر و اولاد ذکور ایشان متعلق گردد و اگر العیاذ بالله در هیچ یک از طبقات و شعب اولاد ذکور مذکور نماند، کل تولیت متعلق به اولاد اناث ایشان به حصه و رسد(20) آباء بوده باشد .

و اگر نعوذ بالله اولاد ذکور و اناث اولاد و اولاد اولاد ذکور و اناث اولاد واقفه بالکیه منقطع شوند به شرط آنکه ظهران اولاد ذکور موجود نباشند و الا هر یک از آن برادران موجود بر اولاد ذکور مقدمند تولیت متعلق به ذکور اولاد سادات اولاد برادران میرزا محمد باقر مشار الیه بوده باشد به شرط تقدم بطن سابق بر بطن لا حق در هر شعبه و اگر نیز مفقود شوند به اصلح و اقرب از اقارب علیا جناب واقفه از سادات متعلق بوده باشد و بعد از آن به اعلم و اصلح از سادات مقیم دار السلطنه‏ی اصفهان متعلق بوده باشد. و شرط فرمودند علیا حضرت واقفه از عواقب امور در حین انشاء این وقف کثیر البرکات که:

اولا: حاصل رقبات مسفوره‏ی فوق را صرف عمارات ضروریه‏ی موقوفات مزبوره از تنقیه‏ی قنوات و عیون و مرمات جداول و انهار و استخراجات آن و تعمیر ابنیه و باغات و اعیان و جدران و اراضی و بساتین و طواحین و حمامات و غیر ذلک نمایند. و بعد از وضع آن اولا یک ثلث از منافع موقوفات مسفوره را به وضع مؤونات و زراعات و اخراجات ضروریه و تعمیرات لازمه صرف دهه‏ی عاشورا در روضه‏ی جناب سید الشهدا و خامس آل عبا ابا عبد الله الحسین و اعانت زائرین آن بزرگوار نموده و هکذا هر ساله مبلغ پنج تومان است.

و شخص شیعه‏ی صالح متدینی را در نجف اشرف تعیین نمایند که هر شبانه روز به نیابت واقفه مکرمه زیارت حضرت سید الوصیین و اب الأئمة الطاهرین امیرالمؤمنین علیه و علیهم الصلوة و السلام را از قرب با نماز زیارت به عمل آورد و مقرری او هر ساله از یک ثلث حاصل موقوفات است و هکذا هر ساله مبلغ پنج تومان است.

و شخص شیعه‏ی صالح متدینی را در کربلای معلی تعیین نماید که هر شبانه روز به نیابت واقفه‏ی محترمه زیارت حضرت سید الشهداء و امام الاتقیآء ابا عبد الله الحسین علیه التحیة و الثناء با زیارت حضرت عباس و جمیع شهدا رضوان الله علیهم اجمعین از قرب با نماز زیارت به عمل آورد و مقرری او از یک ثلث حاصل موقوفات است .

و دو ثلث بقیه‏ی را در میانه‏ی اولاد ذکور میرزا محمد باقر معظم الیه به شروط موقومه‏ی فوق تقسیم نمایند. و شرط دیگر نمودند واقفه‏ی مزبوره که موقوفات مذکوره را نفروشند و هبه و رهن ننمایند و از سه سال زیاده به اجاره ندهند.

و حکام و مباشرین دیوان اعلی دخل و تصرف بدون اذن متولی ننمایند و از متولیان در هر عصری از اعصار محاسبه نجویند و طمع کننده و تغییر و تبدیل دهنده در شرایط وقف مذکور به مثل اشخاصی باشند که سوار خوک گردیده و به جنگ جناب سید الشهداء و خامس آل عبا ابی عبد الله الحسین رفته باشند.

و در یوم یقوم الحساب در نزد جد امجد با او مخاصمه و از اعمال صالحه‏ی او تقاص خواهم نمود. «فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه انه هو السمیع العلیم»(21) و صیغه‏ی شرعیه بالعربیه و الفارسیه جاری و واقع گردید و از ید ملکیت علیا جناب واقفه محتشمه معظم اخراج و به تصرف موقوف علیه داده شده و الحال ید ایشان ید تولیت است نه ید ملکیت.

و حرر ذلک فی ثانی عشر شهر رجب المرجب من شهور الاثنین و التسعین بعد الألف (1092) من الهجرة المقدسة النبویة علی هاجرها و اله و اولاده و اهل بیته و اصحابه الف الاف الصلوة و السلام.

اگر چه هست به گیتی فلک بدورانم
زبیده ز نسل فاطمه دختر سلیمانم (22)

تکمله‏ی وقفنامه‏ی زبیده بیگم
 

هو الله تعالی
بسم الله الرحمن الرحیم و به ثقتی
الحمد الله الواقف علی النیات، العالم بالسرائر و الخفیات و الصلوة علی صاحب المعجزات محمد المبعوث بالسور و الایات و اله العالمین بالزبر و البینات المحمودین فی الارضین و السموات ؛ غرض از تحریر این کلمات شرعیة الدلالات باهرات واضحة البینات آن است:

که توفیق ربانی و تأیید سبحانی مجددا شامل حال و کافل مال علیا حضرت حوا سیرت، مریم سریرت، خورشید منزلت، ناهید مرتبت، خدیجه رتبت، فلک بارگاه، خورشید اشتباه، و حشمت عظمت و اجلال دستگاه، واقفه موفقه مرقومه فوق گردید و وقف صحیح شرعی و حبس مؤبد دینی مجددا فرمودند:

همگی و تمامی و قاطبه سه دانگ شایع کامل از جمله شش دانگ قریه‏ی کوجان داد مزدج من توابع محال اربعه نواحی اصفهان را که در محل وقوع مستغنی از تحدید و توصیف است با جمیع توابع شرعیه و لواحق ملیه از ممار و مداخل و شرب و مشارب از دیم کاری و آب کاری و تلال و جبال و آبار و انهار و قنوات و اراضی و صحاری و مجاری و جداول و حرایم و کظائم و مراتع و مرابض .

و کلما یتعلق بها شرعا، قدیما، جدیدا داخلا خارجا دائرا بائرا و غیر ذلک سمی ام لم یسم و ذکر فیه ام لم یذکر، به شروح و قیود و شرایط مرقومه در وقفنامچه مذکوره فوق بدون زیاده و نقصان از قرار داد مصارف و اوصاف متولیان و غیره که به نهج مسطور در وقنامچه کبیره بعد از تعمیرات ضروریه‏ی آن منافع آن باید به نحو مرقوم فوق مصروف و به هیچ وجه من الوجوه تغییر و تبدیل ندهند.

و ایضا علیا جناب واقفه‏ی معظم الیها تلقی به آن فرمودند که املاک موقوفه جدیده را نیز از ید ملکیت اخراج و به ید تولیت متصرف می‏باشند. تغییر و تبدیل کننده و شرط مذکوره و فروشنده و خرنده و دخل و تصرف کننده، بدون اذن متولیان به لعنت الهی و سخط نا متناهی و عدم شفاعت حضرت رسالت پناهی و ائمه‏ ی اطهار مبتلا و رو سیاه دنیا و آخرت بوده.

و در عرض اکبر در خدمت جناب پیغمبر و ائمه اثنا عشر با او مخاصمه و از اعمال صالحه‏ی او تقاص خواهد شد و گناه اشخاصی که در روز عاشورا در مقابل جناب سید الشهداء مقاتله به آن بزرگوار و اهل بیت اطهارنموده‏اند به گردن ایشان خواهد بود و صیغه جاری شد «فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه».

تحریرا فی عشرین شهر ذی الحجة الحرام من شهور سبعه و مائة و الف

اگر چه هست به گیتی فلک بدورانم
زبیده از نسل فاطمه دختر سلیمانم (23).
 

حواشی وقفنامه زبیده بیگم

الملک لله تعالی
به نظر فیض منظر کیمیا اثر جهان مطاع رسید. بنده شاه ولایت سلیمان. مهر: لا اله الا الله بنده شاه ولایت سلیمان.
بسم الله تعالی
الحمد لله الواقف علی الضمائر، المطلع علی السرائر، و الصلوة و السلام علی اشرف القبائل و العشائر محمد مبدأ الاولین و الآخرین و عترته الائمة المعصومین من الصغائر و الکبائر بدوام المراکز و الدوائر ؛ و بعد فقد تشرف بسماع الاقرار عن اعلیحضرت الواقفة الموفقة، خلد الله سبحانه ظلال سعادتها و سلطنتها علی مفارق کافة العالمین سیما المؤمنین بجمیع ما ذکر فی الطومار من تحقیق الشرایط و اللزوم المعتبرة و تخلیة ید الملکیة عن الرقبات المسطوره و التصرف فیها بعنوان التولیة و جرت الصیغة بین یدی و صرت مأمورا بثبت الشهادة فیه و کتب الداعی لدوام الدولة القاهره، ابن سلطان العلمائی الخلیفه طاب ثراه، فی 1092 - محل مهر بسم الله خیر الاسماء.

الحمد لله رب العالمین و الصلوة علی اشرف الانبیاء و المرسلین محمد و آله الطاهرین، اما بعد فقد صرت شاهدا بمضمون هذه الصحیفة الانیقة الصحیحة الشریفة من بدایتها الی نهایتها و اجرت الصیغة الشرعیة باذن الواقفة المکرمة المعظمة، الفقیر ابن محمد تقی، محمد باقر المجلسی عفی عنهما و کتب الداعی لدوام الدولة البهیة السلطانیه، فی 1092. محل مهر: محمد باقر العلوم.

بسم الله تعالی
نحمدک واقف الضمایر و مطلع السرائر و نصلی علی اشرف رسلک محمد المبعوث من خیر القبائل و العشائر و آله المعصومین فی الصغائر و الکبائر ؛ (اما) بعد فقد فزت بسماع الاعتراف بمضمون هذه الوقفیة الصادر عن مصادر العلیة الزاهرة بالأنوار الجلیه لا زال ضلال سلطنتها و مرحمتها علی مفارق الانام العبد العاصی الغریق فی بحار المعاصی الراجی عفو اله الغنی علی رضا ابن حبیب الله الحسینی و کتب الداعی لا بود الدولة السلطانیة و جزا الصحیفة بین یدی 1092. محل مهر: علی رضا ابن حبیب الله.

بسم الله المستعان
و بعد فقد تشرفت و فزت باقرار النواب المستطاب الواقفة المحتشمة المعظمة بما رقم فی الکتاب طرا و صرت بما فیه شاهدا ؛ العبد ابن مولینا محمد صالح مازندرانی. محل مهر: یا امیرالمؤمنین.

بسم الله الواقف
وضح و صح اعترافها دامت سلطنتها بالمرقوم فیه لدی العبد المذنب الخاطی اقل السادات. محل مهر: العبد المذنب محمد هاشم الحسینی.

ثبت مضمون هذه الصحیفة المبارکة الصحیحة الشرعیة من اولها الی آخرها عندی و صرت شاهدا علیها و کتبت بیدی الخالیه العبد الحقیر الفقیر الخاطی ابن محمد باقر الطباطبایی فی 1092. محل مهر: ابن محمد علی محمد باقر طباطبایی.

بسم الله تعالی
تحقق و تعین سامی اعتراف اعلیحضرت الواقفة الموفقة ادام اله اظلالها علی العالمین بتمام
بالسطر و زبر و رقم فی هذه الصحیفة الصحیحة الشریفة من البدایة الی النهایة. محل مهر: افوض امری الی اله، علی گلستانه.

هو الواقف علی الضمائر
لقد تشرف بالاستماع عن الواقفة الموفقة ادام الله افعالها و اجلالها و سلطنتها الی قیام الساعة و صرت بمضمون الصحیفة الوثیقة بتمامتها شاهد العبد ابن مولینا عزیز الله المجلسی. محل مهر: افوض امری الی الله، عبده محمد کاظم.

بسم الله الواقف علی الضمائر
و بعد فقد تشرفت و فزت باقرار النواب المستطاب الواقفة المحتشمة المعظمة بما رقم فی الکتاب طرا و فزت بما فیه شاهدا العبد حسین ابن حسن الجیلانی. محل مهر: حسین منی و انا من حسین.

هو الواقف بعد الحمد و الصلوه وضح و صح اعتراف النواب الواقفة المکرمة المعظمة بما زبر و رقم فیه لدی. محل مهر: هو الفتاح العلیم.

لقد تشرفت بسماع الاعتراف عن الواقفة المحترمة المکرمة بجمیع ما زبر و سطر فیه و صرت بمضمون الصحیفة شاهدا و انا العبد الاثیم محل مهر: بسم الله الرحن الرحیم.

بسم الله الرحمن الرحیم
ثبت مضمون هذه الصحیفة المبارکة الصحیحة الشرعیة فی اولها الی آخرها عندی و صرت شاهدا علیها العبد المذنب الخاطی ابن محمد هادی. محل مهر: العبد المذنب العاصی عبد الباقی.
ثبت مضمون ذلک الکتاب لدی ابن مرتضی قلی بیک قورچی باشی محل مهر: یا امام محمد باقر.

ذلک الکتاب لا ریب فیه، ابن محمد قلی بیک میراخور باشی.
محل مهر: افوض امری الی اله عبده رضا قلی.
وضح و صح مضمون ذلک الکتاب لدی. محل مهر: ان الله علی کل شی‏ء قدیر.

بسم الله خیر الاسماء
ذلک الکتاب لا ریب فیه لدی، العبد ابن مرحوم حاجی حفیظ کاشانی

بسم الله خیر الاسماء
الحمد الله و الصلوة علی نبی الله و آله و اولیاء الله و بعد فقد فزت باستماع الاعتراف ثانیا عن النواب الجلیلة العظیمة بجمیع ما انطوی علیه هذا الطومار من البدایة الی النهایة و صرت مأمورا بجریان الصیغة و ثبت الشهادة فیه و کتب الداعی لدوام الدولة القاهرة الباهرة السلطانیة، ابن محمد تقی، محمد باقر المجلسی عفی عنها فی 1107.

بسم الله المستعان و علیه التکلان
لقد تشرف بسماع الاقرار و الاعتراف عن الواقفة الموفقة المحتشمة الکریمة تقبل الله برها بما اسند الیها فیه ثانیا مجددا ثم اعترف بالمسند الیها فیه سابقا و صرت شاهدا بما فیه، العبد الفقیر جمال‏الدین محمد ابن حسین الخوانساری فی 1107. مهر:... العزة و الجمال.

بسم الله الواقف الکریم العلیم الحکیم
قد اعترف الواقفة الموفقة ادام الله اجلالها و سلطنتها علی مفارق العالمین بالوقفیة الثانیة الصادرة عنها بما اعترف بالسابقة و صرت مأمورا بثبت الشهادة فیه ایضا لما سبق العبد ابن سلطان العلمایی خلیفه سلطان طاب ثراه و نور مرقده. محل مهر:...

الحمد لله الواقف علی الضمایر
لقد تشرف بسماع الاعتراف عن النواب المستطاب العلیة العالیة لا زالت سلطنتها بوقف الجدید لما اعترف بوقف ما تقدم بالشرایط المرقومة کما سفر بین یدی و کتب الداعی لا بود الدولة القاهره. محل مهر: محمد جعفر بن عبد الله.

ثم تشرف بسماع الاقرار عن النواب المستطاب ادام الله اجلالها و اقبالها بما رقم فیه ثانیا کما اقرت العلیة العالیة سالفا و صرت شاهدا علیه کما زبر فی الطومار عن الاول الی الاخر. محل مهر / حسین منی و أنا من حسین.

قد تشرفت بسماع الاقرار عن النواب المستطاب ادام الله اجلالها و اقبالها بما رقم فیه ثانیا کما اقرت العلیة العالیة سالفا و صرت شاهدا علیه کما زبر فی الطومار من الاول الی الآخر، العبد ابن محمد صالح المازندرانی. محل مهر: المؤمن فی الدارین.
 

متن وقفنامه گوهر شاه بیگم

بسم الله الرحمن الرحیم
علی ابن ابی طالب علیه السلام الله الملک الغالب
..... ابی عبدالله الحسین

الحمد لله علی سوابغ نعماته و سوابق آلائه و الصلواة و السلام علی محمد خاتم انبیائه و آله و عترته و سلم و تسلیما کثیرا کثیرا ابدا و بعد لما تیقن ان الدولة و الاقبال و النعمة و الاموال مصیر الی التغیر و الزوال «و ان لیس للانسان الا ما سعی»(24) فی تحسین الاعمال و تزیین الأقوال و جعل النص الجلی من الکتاب المنزل علی النبی الامی «الذین ینفقون اموالهم فی السراء و الضراء»(25) «و لا یتبعون منا و لا اذی، لهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» (26)

و اشارة الجلیة الصادرة عن الحضرت النبویة صلی الله علیه و آله «اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلاث، منها صدقة جاریة»(27)نصب عنه و فتح علی المساکین ابواب الخیرات و افاض علی المستحقین سجال المبرات فعلی تلک المقدمات، در عالی مجلس شرع اقدس علیا حضرت فاطمی طینت مشتری رتبت، زهرا سریرت، مریم منزلت، خدارت و طهارت دستگاه، عصمت و عفت پناه، نزاهت و نجابت اکتناه، متانت و نظافت انتباه، ناموس العالمین، عصمت الدنیا و الدین، گوهر شاه بیگم، بنت عالیحضرت مرحمت و مغفرت پناه، جنت و رضوان آرامگاه، المستغرق فی بحار مرحمة الله،

الملک الجلیل میرزا محمد اسماعیل، اطاب الله ثراه و جعل الجنة مثواه، وقف مخلد شرعی و حبس مؤبد اسلامی نمود همگی و تمامت کل شش دانگ مزرعه معینه معلومه‏ی موسومه به مزرعه‏ی جیان واقعه در بلوک قهاب من بلوکات تسعه دار المک اصفهان محدود به قنات مزرعه‏ی مولنجان و به قریه‏ی هفشویه و به قریه‏ی بهاران و به قریه‏ی راران و جملگی و قاطبت موازی چهار دانگ و نیم از کل شش دانگ مزرعه‏ی معینه‏ی واقعه در بلوک مزبور موسومه به مزرعه‏ی اندوان محدوده به قناعت مولنجان ایضا و به قنات دینان و به املاک قریه‏ی لفتوان (؟)

و به اراضی قریه دینان هر یک با کافه ملحقات شرعیه و عامه مضافات دینیه و ممر و مدخل و شرب و مشرب و قنات محفوره‏ی مشترکه بینهما و اراضی و صحاری و مراتع و کلما یتعلق بها و ینضم الیها عرفا و عادة سمی ام لم یسم وصف‏ام لا یوصف، بر عتبه‏ی علیه و روضه‏ی مقدسه امیر مؤمنان و مولای متقیان اسد الله الغالب و هزبر السالب، جامع المفاخر و المناقب و بر آستانه‏ی متبرکه شافع یوم محشر و نور دیده‏ی حیدر، مقتول به سیف جفا،... من القفاء، ریحانة رسول الثقلین و بضعة سید الکونین و تولیت و ولایت شرعی او را مفوض نمود به فرزند ارجمند خود عالیحضرت رفعت منزلت نیکو طویت سامی مرتبت، متعالی رتبت فضایل و فواضل انتساب، افادت و افاضت مآب، شریعت و هدایت نصاب...

نیتجة اجله الفضلاء و النجباء الکرام، سلالة المشایخ العظام «شیخ کلبعلی» ولد حضرت فضیلت و نجابت پناه مرحمت و غفران دستگاه، الواصل الی جوار رحمة الله العزیز الغافر «شیخ عامر النجفی الجزایری الخاقانی» غفرله و اولاد و احفاد عالیحضرت مشار الیه ما تعاقبوا و تناسلوا نسلا بعد نسل و عقبا بعد عقب به این تفصیل که مرحله تولیت مادامی که متولی شرعی مشار الیه ما دامت الارض متقی در قید حیات‏اند با ایشان و بعد از ایشان با ارشد ذکور اولاد ایشان و با عدم آن ولد ارشد ولد ذکور و با فقدان با ولد ارشد ذکور اناث و با فقد اولاد ذکور - العیاذ بالله تعالی - با اولاد اناث و با عدم اناث با اقرب اقارب ذکورا کان ام اناثا و مع انقراضهم با مجتهد عصر واقفه و اعلم علمای اصفهان خواهد بود و ارشد در هر مرتبه از مراتب متولی است و متولی هر عصر در آبادی اعیان موقوفه سعی موفور و اهتمام غیر محصور به ظهور رسانیده منافع و مداخل موقوفات مرقومه را تصرف و دو خمس او را در وجه حق التولیه ضبط و به صیغه حق التولیه صرف نموده بقیه را بعد از وضع مخارج قنات و مایحتاج امور زراعت و مصالح الاملاک و هر آنچه باعث رونق و نظم و نشو اوقاف مرقومه بوده باشد نصف آن را صرف زایرین و مجاورین آستانه شاه ولایت پناه علیه آلاف الصلوات و التحیة و الثنا و نصف دیگر را صرف زایرین و مجاورین کربلای معلی نماید و اهتمام تمام در نظم و نشو موقوفات مزبوره نموده به اجاره طویله ندهند و به ارباب استیلا و جور و متقلبه و حکام مطلقا اجاره ندهند و زیاده از سه سال اعیان موقوفه را به اجاره ندهند و در هر مرتبه که به اجاره دهند اجاره نامه معتبره اخذ نمایند و نفروشند و به رهن ندهند و به سایر عقود به احدی منتقل نکنند. وقفا صحیحا شرعیا و حبسا مؤبدا ملیا جامعا لشرائط الوقفیة و مانعا من ان بیاع او یوهب او یرهن او یورث الی ان یرث الله الارض و من علیها و هو خیر الوارثین.


و شرط مجاورین عتبتین مقدستین این است که شیعه‏ی امامی اثنی عشر بوده و از سر کار شاهی وظیفه و سیور غال نداشته باشند و مستحقین باشند، خواه سادات و خواه غیر سادات و
خواه مردان باشند و خواه زنان، فمن غیر هذا الواقف او سعی فی ابطاله او ابطال شرط من شروطه فعلیه لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعین. الحمد لله الواقف علی الضمائر المطلع علی السرائر و الصلوة و السلام علی افضل القبایل و العشائر و آله و سلم تسلیما کثیرا.
و حرر تلک الاحرف فی ثالث و العشرین شهر رجب المرجب من شهور سنة احدی و سبعین بعد الف، 1071.
 

حواشی وقفنامه

هو هو، عرض مضمونه صریحا فاقرت الواقفة الموفقه علی ما زبره من البدالیة الی النهایة و جرت.... محل مهر.
اقرت... و زید توفیقاتها و جرت الصیغه... / مهدی ابن حبیب الله الحسینی. کتب بمجلس وقع فیه الاعتراف بمضون الصک الشعری ذا و انا اقل العبد محمد جعفر بن حبیب الله.
بسم الله قد صدر الاعتراف عن علیا حضرت الواقفة ادام الله توفیقاتها... محل مهر.

قد صدر الاعتراف عن الواقفه زید توفیقاتها و جرت الصیغة لدی محل مهر.

هو، اقرت الواقفة الموفقة دامت خدارتها ما فیها رقم و زبر و سطر فیه من البدایة الی النهایة و حرر الصیغة الشرعیه الوقفیة لدی. محل مهر
انا من الشاهدین اقل السادات ابن... الطباطبایی

اقرت الواقفه بمضم...
من الشاهدی علی ذلک. ابن امام...

بسم الله خیر الاسماء، اقرت الواقفة المعروفه دامت تأییداتها بسماع جریان الصیغة الشرعیة لدی. محل مهر.
هو، ذلک کذلک و انا من الشاهدین علی ذلک... طهماسب بیک. محل مهر.

بسم الله تعالی، اعترافت الواقفة الموفقة الجلیلة النبیلة المرقومه ادام الله تعالی توفیقاتها بجمیع ما زبر و رسم و رقم فی الکتاب ذا و جرت الصیغة الشرعیة لدی. محل مهر.

بعد از آنکه به فیض فضل ربانی قاطبت یازده حبه و به عبارت آخری یک دانگ و سه حبه از مزرعه موسومه به اندوان مزبوره به بیع قطعی به علیانصرت مخدره معظم الیها انتقال شرعی یافته بود، وقف مخلد دینی نمود تمامی او را بر تالیان و قرآء فرقان مجید و تولیت او را مفوض نمود با متولی معزی الیه که مداخل او را متولی مرقوم تسلیم حافظان نموده که به تلاوت قرآن اقدام و قیام دارند و قرار تولیت به تفصیل مرقوم متن است.

و کان ذلک فی غره شهر ذی قعدة الحرام سنه 1071. محل مهر گوهر شاه بیگم.
(در اینجا به خط واقفه این جمله نوشته شده است:)

به قصد قربت وقف کردم و به تصرف وقف دادم، تغییر دهنده به لعنت خدا گرفتار گردد. محل مهر گوهر شاه بیگم.

شهود بما فیه:
محمد زمان ولد امین و مراد خان ولد ابول و قراخان ولد ایمانی و محمد کریم ابن چراغ خان و قلیچ آقا ولد جمشید و استاد الله وردی عطار و امام وردی اخوه و محمد حسن ولد آقا صالح و صادق ولد فیض الله.

قد اعترفت الواقف الموفقه دامت توفیقاتها لدی و أنا المفتقر الی الله محمد النوری.
 

پی نوشت:
1- تنها در طبقات اعلام الشیعه قرن یازدهم (ص 308) از شخصی با نام نظام‏الدین ابوالفتح عامر بن فیاض مشهدی جزایری یاد شده است که شاگرد ملا عبد الله تستری (شهید، 997) بوده است. زمان زندگی عامر جزایری مزبور به تقریب با تاریخ زندگی واقفه‏ی ما همخوانی دارد. اما در متن وقفنامه وی ملقب به نجفی است نه مشهدی.
2- توبه، 20 و 21 و 22.
3- این جمله 27 مرتبه در قرآن تکرار شده است. از جمله بقرة، 25 ؛ آل عمران، آیات 15 و 136.
4- خنک گردانیدن.
5- مزاج گرم.
6- بحارالانوار، ج 96، ص 170.
7- انعام، 160.
8- آل عمران، 42.
9- جمع شقص مساوی نصیب.
10- جمع طاحونة مساوی آسیاب.
11- در متن: کمام.
12- به معنای تپه.
13- به معنای راهها.
14- اشاره به روستاهای ارمنی نشین ناحیه‏ی فریدون.
15- چاههای مرتبط با هم برای کشیدن آب زیر زمین به روی زمین یعنی قنات.
16- شیره‏ی انگور.
17- الشوری، 23.
18- حق ریشه. آنچه زارع و باغبان راست از درختان یا تاک رز که کشته باشد و این جز از سهم اوست از حاصل.
19- در متن دو بار تکرار شده است.
20- بهره، سهم.
21- بقره 181.
22- این بیت شعر متن مهر واقفه‏ی محترمه است.
23- این بیت شعر متن مهر واقفه‏ی محترمه است.
24- نجم، 39.
25- آل عمران، 134.
26- بقره، 262.
27- بحارالانوار، ج 2، ص 22، ج 77، ص 124.
 

منبع:
میراث جاویدان

نویسنده: نزهت احمدی
این مقاله در تاریخ  1403/5/1 بروز رسانی شده است:


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط