نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
خصوصیات تدریجی تراوه (1) [فاصله میان دو ستون] «رمان»، نمایشگر یک سلسله و یک تسلسل متدوار ترتیباتی است که به منظور نتیجهای مضاعف تدوین گردیده است:
1- کمانی کردن بازیلیک
2- امتزاج استفاده از طاقها با لازمه روشنایی
در مورد کلیسا با یک شبستان واحد، فشارهای طاق مستقیماً متوجه دیوارهای جنبی میشود و مسئلهی تعادل نسبتاً به سادگی حل میگردد. مشکل اصلی فقط در مورد کلیساهای متشکل از یک شبستان مرکزی و دو شبستان جانبی روی میدهد. ایجاد طاق فقط در شبستانهای جانبی، یک راه حل فرعی آسان بود: برای این کار کافی بود روی هر سطح بام یک طاق گوشه دار با سطح کم ترتیب داد که از یک سمت، روی دیوار اطرافی که مسلح ساختن آن به پایههای تکیه گاهی آسان بود، تکیه میکرد و از سوی دیگر، متکی بر پایههایی که وزنه اضافی آن، استحکام بنا را تضمین میساخت.
ولی به محض روی کار آمدن شبستان مرکزی، انتخاب راه حل میسر نمیگردید زیرا هدف و مقصود این بود که این بار طاقی با دهانه باز میبایست در ارتفاع زیادی از سطح زمین نگه داشت.
ساختمان طاق گوشه دار نامطمئن به نظر میرسید. رومیان از طریق قالب گیری عمل میکردند: برای سازندگان دوره رمان مسئلهی عمده، دیوارکشی بود و انحرافهای دیوار گرچه بدون عواقب وخیم در شبستانهای تنگ قسمتهای جانبی بود، ولی در شبستانهای بزرگ اهمیت نگران کنندهای به خود میگرفت. اوّلین طاقهایی که سازندگان «رمان» جرأت کردند روی شبستانهای بزرگ خود ترتیب دهند، همان طاقهای بستری است که برای تضمین هرچه بیشتر دوام این طاقها، آنها را در پایینترین حد ممکن قرار میدادند؛ آنچنان پایین که ناگزیر میشدند از ایجاد پنجره در پایین این قسمتها صرف نظر نمایند. اینجاست که کلیساهایی نظیر «سن مارتن دِنه (2) در شهر «لیون (3)» به وجود آمدند که تاریکی آنها ما را به شگفتی میاندازد. همین کلیساها برای زمان خود به منزلهی شاهکارهای جسارت آمیزی بودند، که خود تلاش بزرگی بود در جسارت. در دورهای که تمامی سنتها از میان رفته بود، ایجاد طاق بستری روی شبستان مرکزی یک کلیسا و تلاش در بالابردن این نوع طاق، تا حدی که بتوان پنجرههایی در قسمتهای پایین آن ترتیب داد، یک پیشرفت اساسی در ایجاد طاقهای نفوذی به جای طاق بستری محسوب میشد.
یک مکتب در نقطهای متوقف میگردد و مکتب دیگری در نقطهای دیگر از این سیر تکامل به وجود میآید: در «نورماندی»، سبک معماری شبستانهای طاقدار جنبی، به هیچ وجه از این مرحله تجاوز نمیکند. در «اورنی» و «پراتو»، شبستان طاقدار میباشد. تنها مکتبهای «کلونی» و «رَن» که آخرین مکتبها محسوب میشوند، به یک راه حل کامل دست مییابند که در آن، کلیسا بدون محروم ماندن از روشنایی، طاقدار میباشد.
ما یکایک این مراحل فکری را دنبال میکنیم و در عین حال سعی مینماییم تا سهم هر مکتب را در انتخاب نهایی طاق در مورد بازیلیک متذکر شویم.
1- شبستانهای فاقد طاق
بین بازیلیکهای دورهی امپراتوری دوم و اوّلین کلیساهای «رمان»، نقطهی تحول نامحسوس میباشد. در قلب قرن نهم، کلیسای «ریش نو (4)» تماماً به صورت یک بازیلیک لاتین است.«باس اور» در «بوه» (تصویر 1-B) نمایشگر بازیلیک لاتین است که به آخرین حالت ساده شده است.
موقعی که مصالح و امکانات فراهم باشد، شبستان جنبی دارای دو اشکوب است (تصویر 1-M). اشکوب فوقانی توسط درگاههای دوگانه وسیع، به روی شبستان بزرگ باز میشود. به منظور جلوگیری از به وجود آمدن یک نوع جدار مخالف با تابش آفتاب (شکل C) در حاشیهی شبستان، بعضی اوقات آن را از طریق کمانهای عرضی به دیوار خارجی متصل میسازند (شکل R). در «مونتیه آن دِر (5)» نمونهای از این شیوهی طاق سازی دیده میشود. نمونهی دیگری از کلیسا با شبستانهای جنبی دو اشکوبهای، ظاهراً در قرون دهم و یازدهم رواج داشته است و حالتی که روی هم قرار گرفتن دو اشکوب را به وجود میآورد، آنچنان مورد پسند بود که در «وینیوری»، که در آن، کف میان دو اشکوب هرگز وجود نداشته است، هر دو نظم کمانها باقی مانده است.
2- شبستانهای طاقدار ناقص
الف) تنها شبستانهای جنبی، طاقدار میباشد:
در کلیسای «سن رمی» واقع در «رِم» (قرن دهم)، یکی از قدیمیترین نمونههای شبستان جنبی طاقدار دیده میشود که در این جا نیز تنها به ایجاد طاق در طبقه تحتانی اکتفا شده، تعادل آن به نحو بهتری تضمین گردیده است. طاقهای قسمتهای اولیه این ساختمان، هنوز گوشه دار نیستند و مشتملاند بر یک سلسله طاقهای کوچک که در جهت عرضی جهت یابی شده و توسط کمانهایی نگه داشته شدهاند (تصویر 2-A).در شبستان «سن ژرمه (6)»، طاقهایی شبیه به طاقهای «سن رمی» ملاحظه میشود که جای خود را به طاقهای گوشه دار دادهاند و این تکامل در شبستان کلیسای «سن ژرمن دپر (7)» نیز به چشم میخورد.
صومعههای بزرگ شهر «کائن» که توسط «گیوم (8)» فاتح، در سال 1160 م. بنا گردیده، نظیر کلیساهای «سن رمی» و «سن ژرمه»، دارای شبستانهای جنبی دوطبقهای میباشند. در اینجا نیز طبقه تحتانی در بدو امر، به تنهایی دارای طاق بود: در این دورهی آزمایشی، طاقهای طبقهی فوقانی حاکی از یک جسارت بود و «ژومیژ» (تصویر 2-B) یکی از کمیابترین بناهایی است که در آن، دو طبقه شبستانهای جنبی به صورت طاقدار ترتیب یافته است.
این سبک معماری که در آن، تنها استفاده از طاق در شبستانهای جنبی به طور محدود صورت میگیرد، در کلیهی کلیساهای منطقه «نورماندی»، مثل «سن گابریل (9)»، «برنه (10)» و غیره، به کار رفته است. کلیساهای بزرگی که بعد از حمله نورمانها در انگلستان بنا گردید، در زمره کلیساهای صومعهای شهر «کائن» جای میگیرند؛ نظیر کلیساهای «پیتربرو (11)»، «وینچستر (12)»، «الی (13)» و «سن آلبن (14)».
تقریباً تمامی کلیساهای «نورماندی»، دارای یک گالری مدوّر در نقطه تکیه گاه پنجرههای شبستان بزرگ میباشند.
ب) شبستانهای جنبی طاقدار و شبستان مرکزی مجهز به کمانهای محافظتی:
آخرین پیشرفتی که مکتب «نورماندی» حاصل نمود، آن بود که شیروانی توسط سقفهای بنایی واقعی قطع گردد. این سقفها چوبهای زیر شیروانی را حمل کرده، در صورت بروز حریق نقش محافظ را ایفا میکنند.کلیسای «بوشرویل (15)» (تصویر 3) با وجود طاقهایی که از یک نوسازی انجام یافته در قرن سیزدهم ساخته شده است، یکی از کلیساهایی است که در آن، آثار همین ترتیبات با وضوح بیشتری به چشم میخورد. ستونهای دیواری که قسمتهای تحتانی کمانهای محافظتی را حمل میکردند، سرستونهای به سبک «رمان» خود را حفظ نمودهاند «ستونهای بلند وسطی که تا سطح شیروانی ادامه داشت و تیرها را حمل میکرد، تا بالای طاقهای کنونی ادامه دارد و سرستونهایی که در بدنه آنها کار گذاشته شده، هدف آن حمل زیرسازی هاست، از دورهای گواهی میدهند که این سرستونها به وجود آمدند. «تمپانها» در جریان احداث طاقها حذف گردیدند و احتمال میرود که هدف اولیه این تمپانها، جلوگیری از فشار زیاد بوده است.
همین سیستم در «سریسی لافوره (16)» و در کلیسای «پره (17)» واقع در شهر «مان (18)» نیز گزارش شده است، اما نمیتوانیم اجرای این سیستم را مورد تأیید قرار دهیم.
به طور کلی در کلیساهای «نورماندی»، یک تناوب منظم از ستونهای مختلف الشکل در طول شبستان مشاهده میشود: این تناوب ظاهراً بدون دلیل نبوده است، بدین معنی که لااقل در بدو امر نظر به استفاده از کمانهای محافظتی به کار برده میشد. این سیستم محافظتی در قرن نهم، در رم و در کلیسای «سنت پراکسد» مورد استفاده قرار گرفت، همین طور در حوالی قرن یازدهم در «سن میشل (19)» واقع در نزدیکی «فلورانس»، نیز در کلیسای «مودن». اگر به نقشهی کلیسای «روی با (20)» واقع در سوریه نظر افکنیم، نمیتوانیم در مورد شرقی بودن این سیستم تردیدی داشته باشیم.
3- شبستانهای تماماً طاقدار
اگر هدف از ایجاد طاق فقط در شبستانهای جنبی و همین طور در شبستان مرکزی باشد، شک و تردیدها شروع میشود. اگر راه حل را بر حسب زمان مورد بررسی قرار دهیم و به سلف معماریهایی که به تدریج مورد تقلید واقع شدند و نفوذ آنها به نوبت در نقاط مختلفی از قاره اروپا به ظهور رسید، توجه نداشته باشیم، شاهد تناوبهایی از سبکهای جسورانه و راه حلهای موقتی و نوساناتی خواهیم بود که به صور غیرقابل توجیه ظاهر میگردید.همان طور که گفتیم، مشکل کار، ایجاد طاق در شبستان مرکزی بدون محروم ساختن آن از روشنایی مستقیم بود. این مشکل به محض آغاز اوّلین سالهای قرن یازدهم، راه حلهای جسورانه و عالمانهای مییابد، به خصوص در «تورنو»، «پوئی» و در مناطقی که تجارت شرق رونق داشت.
در منطقهی «پریگو (21)» و «لیموژ (22)» مکتبی به وجود آمد که به سبکهای بیزانتین روی آورد: از آن جمله است، سبک معماری گنبدی که در «پریگور (23)» مستقر گردید. در معماری «پریگور»، از فرمهای بیزانتین استفاده شده است، اما این فرمها به کمک مصالح سنگی آمدهاند: معماری بیزانتین به هیچ وجه با این گونه مصالح سازگاری نداشت و استفاده از آنها مشکلاتی در امر اجرا پدید میآورد و منطقهی تحت نفوذ را محدود میساخت.
در جریان قرن یازدهم، «پواتو» و «اورنی»، کوشیدند تا کلیساهای خود را طاقدار سازند، ولی این مکتبها در جست و جوی سبکهایی بودند که موجب بروز این مشکلات نگردد: در این منطقه معماری به وجود آمد که آیندهی درخشانتری در پیش داشت، زیرا هماهنگی بیشتری با مصالح مورد نیاز داشت. «سن سون» که ظاهراً به عنوان یکی از قدیمیترین بناهایی میباشد که خودنمایی این واکنش در آن به نحو شدیدتری نمایان است، در سال 1023 م. بنا گردید. در این جا معمار تنها به ترکیباتی به صورت بستر اکتفا میکند. اما تسهیلات ساختمانی به قیمت یک فداکاری بزرگ فراهم گردیده است و آن، حذف نور مستقیم در شبستان اصلی میباشد. «اورنی» و «پواتو» سقف با شبستان مرکزی بدون پنجره را قبول کردند. از این پس در جوار سبک ساختمانی گنبددار «پریگور»، سبک دیگری به وجود میآید و آن سبک کلیساهای با شبستان مرکزی فاقد نور مستقیم میباشد.
سرانجام در پایان قرن یازدهم، مرکز جنبش معماری برای بار سوم تغییر مییابد. کانون اصلی این جنبش، چیزی جز کانون فکری غرب مسیحی، یعنی «کلونی»، نیست؛ یک مکتب «کلونی» تأسیس مییابد و یک مکتب رقیب در منطقه «رَن» ظاهر میگردد. مکتب «رَن» بذرهایی را که از بدو آغاز عصر «شارلمانی»، توسط جماعت هنرمندان یونانی مقیم «الاشاپل» به آنجا راه یافته بود، بارور ساخت. مکتب «کلونی» نسبت به شیوهی معماریهای «اورنی» و «پواتو» وفادار میماند و تنها به طاق بستری اکتفا میکند، اما میکوشد تا استفاده از طاق گوشهای در شبستانهای بزرگ را عملی سازد. به نوبه خود، مکتب «رَن»، این مسئله را از طریق طاق گنبدی حل میسازد و این دو معماری جدید «رَن» و «بورگنی» به آخرین پیشرفتهایی دست مییابند که ساختمان طاقدار، قبل از ظهور هنر گوتیک به انجام رسانیده باشد. بنابراین میتوان این جنبش را به عنوان جنبشی که به تدریج از مراکز تغییر یابنده، یعنی از «پریگور» و سپس «اورنی» و «پواتو» و در آخرین مرحله از «بورگنی» و منطقه «رَن» به ظهور رسیده باشد، تلقی نمود. در هر مرحله، معماری، چهرهی مشخصی به خود میگیرد و روشها به محض آن که شکل گرفتند، به حال خود باقی میمانند و در زمینی که پرورش یافتهاند، مستقر میگردند.
پینوشتها:
1. Travee
2. St.- Martin d"Ainay
3. Lyon
4. Reichenau
5. Montier- en- Der
6. St.- Germer
7. St.- Germain des Pres
8. Guillaume
9. St.- Gabriel
10. Bernay
11. Peterborough
12. Winchester
13. Ely
14. St.- Alban
15. Bocherville
16. Cerisy- la- Foret
17. Pre
18. Mans
19. St.- Michel
20. Roueiba
21. Perigueux
22. Limoges
23. Périgord
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم