مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
گونههای شرقی در فرانسه مشکلاتی از نظر اجرایی به بار آورد که درک آن آسان میباشد. در مورد «تورنو»، اشاره شد که تا چه حد برداشت ایرانیان از طاقهای روی بستر، محسنات خود را از لحظهای که از سنگ ساخته میشد از دست میداد: برای احداث طاقهای سنگی احتیاج به قالب بود. این تنها مشکل کار نبود. طبقه بندی کردن طاقها روی کمانهای حمال باعث میشد که به بنا ارتفاعی خارج از اندازه داده شود. از این نظر مضاعف، راه حل مزبور معایبی دربر داشت.
راه حل بیزانتین به صورت گنبد روی آویز، موقعی که مصالح آجر بود، آسان بوده ولی به محض آن که مصالح به سنگ تبدیل گردید، حالت فوق العاده بغرنجی به خود گرفت: بدون ناگزیر شدن از به کاربردن دیوارکشی به کمک سنگهای گردان که برش آنها خیلی گران تمام میشود، قبول این راه حل امکان پذیر نبود. به علاوه، اگر معمار میخواست خود را از به کار بردن قالب معاف سازد، میبایست نیم رخ را بلندتر گرداند و آن چه را که در کارهای موقتی صرفه جویی میشد، در کارهای بنایی به مصرف رساند: این راه حلها که از معماریهای آجری به عاریت گرفته شده بود، نمیتوانست برای بنای سنگی مناسب باشد. به محض آن که بنای یک ساختمان سنگی آغاز میشد، استفاده از بستر ضروری به نظر میرسید.
الف)- کلیساهای «پواتو» و «شرانت»: شبستان مرکزی به صورت بستر فاقد نور مستقیم
تصاویر (1 تا 4) چگونگی ترکیبات مورد قبول مکتبهای گروه «پواتو» و «شرانت» را به طور خلاصه نشان میدهند.در تصاویر 1 و 2، بستر مرکزی بین دو ردیف طاق گوشهای فشرده شده است و در تصاویر 3 و 4، بین دو نیمه بستر تکیه گاهی: طاقهای سه شبستان به همدیگر تکیه کردهاند، اما شبستان اصلی بدون روزنه است و ترتیبات روشنایی فدای تضمینهای استحکامی گردیده است. این راه حل ممکن بود در آب و هوای مشرق زمین بسیار عالی باشد، اما در کشورهای غربی موجب تاریکی غم زدهای در قسمتهای داخلی بنا میشود که معماران سعی میکنند خیلی سریع از آن رهایی یابند.
«سن سون» (تصویر 1)، نمایشگر تنوع سبک «پواتو» در آخرین حد سادگی و مبتنی بر استفاده از شبستانهای جنبی به صورت طاق گوشهای است. بستر مرکزی روی یک سلسله کمان قرار گرفته است که این کمانها خود توسط پایههایی به صورت ستونهای جداگانه، حمل میشوند. طاقهای گوشهای در شبستانهای جنبی، از رخنه بسترهای کاملاً استوانهای به وجود میآیند و مستلزم هیچ گونه کمان تکیه گاهی جداکننده نمیباشند: هیچ اختلاف سطحی، مداومت «انترادو (1)» [قسمت داخلی گنبد] را قطع نمیکند. تعدادی دیوار استحکامی با تزیین عمودی، تعادل را حفظ میکنند. یک بام با دو سراشیبی تمامی مجموعه طاقها را دربر میگیرد.
«شووینی» و «نتردام» شهر «پواتیه» با سبک کلی مطابق است، اما با کوششی خیلی بارز در زمینهی جزییات. تصویر 2 از «نتردام» شهر «پواتیه» به عاریت گرفته شده است. به جای بستر با قسمت داخلی مداوم، با بستر قطع شده توسط کمانهای تکیه گاهی مواجه میشویم. تعدادی کمان تکیه گاهی نیز پیش رفتگی طاقهای گوشهای در شبستانهای جنبی را از هم جدا میسازند. پایهها به جای آن که یکپارچه استوانهای باشند، دارای هسته چهارگوش با ستونهای دیواری میباشند که قسمتهای تحتانی کمانهای تکیه گاهی و گیلویی را دریافت میدارند. یک سیستم تکیه گاهی عاقلانهتر عبارت است از استفاده از چنگکهای بیرونی که توسط چند کمانچه به هم متصل گردیدهاند. در این جا نظیر «سن سون»، شبستانهای جنبی دارای تناسب کشیدهای است که تا حدی به دلیل نیاز به امتداد دادن روشنایی عمودی حاصل از درگاههای شبستانهای جانبی تا مرکز ساختمان، به وجود آمده است. هم چنین وجود ترتیبات دفاعی نیز مشاهده میشود که بر بالای دیوارها به وجود آمده، ظاهراً مختص معماری «پواتو» میباشد. این ترتیبات هم چنین به مستحکم ساختن دیوارها کمک میکند و ثبات آنها را دو چندان میسازد.
کلیسای «ویو پارتونه» (تصویر 3)، آخرین پیشرفت مربوط به جایگزین ساختن کلاهک به جای بستر تمام قالب را نمایان میسازد. این بار، دیگر طاقهای گوشهای نیستند که شبستانهای جنبی را میپوشانند، بلکه نیمه بسترها هستند که اتکای آنها اطمینان بخشتر میباشد. به غیر از این نیمه بسترهای تکیه گاهی، تعدادی کمان تو در تو بین استحکامات و پایهها قرار دارد.
همین ترتیبات کلی در کلیسای «سن اوتروپ (2)» شهر «سنت (3)» نیز مشاهده میشود (تصویر 4). تنها اختلاف آن است که در این جا رگههایی ساده جایگزین کمانهای تو در تو شده است. نظیر آن چه که در «نتردام» شهر «پواتیه» وجود دارد، قسمتهای استحکامی دو به دو توسط کمانچههای خارجی به هم متصل گردیدهاند.
خود بنا روی یک مقبره زیرزمینی قرار دارد و برای این مقبره زیرزمینی که در آن، حفظ فشارها کار آسانی است، معمار از طاق گوشهای استفاده نموده است. استفاده توأم از دو نوع طاق و شرایطی که در آن، هر کدام از این طاقها به کار برده شده، به خوبی نشان میدهد که چرا طاق گوشهای مدت مدیدی در بناهای بزرگ رواج داشته است؛ علت این کار جلوگیری از اثرات فشارها بوده است. از این طاق در مقبره زیرزمینی استفاده میشد که در آن، قسمتهای زیربنایی، در زیربنایی، در زیرزمین قرار داشت و قرار دادن این طاق در نوک ستونهای یک شبستان مرتفع، به آسانی میسر نبود.
در مقایسه با کلیسای «ویو پارتونه»، کلیسای «سن اوتروپ» دارای تمامی خصوصیات یک دورهی قدیمیتر است. در «سن اوتروپ»، کلاهک هنوز فقط به عنوان نیم رخ بستر اصلی خودنمایی میکند و وجود خارجی ندارد مگر به دلیل استحکامی: در «ویو پارتونه»، تنها سلیقه باعث شده است که این کلاهک در درگاهها به کار برده شود.
کلیساهایی که دارای شبستان بزرگ بدون روزنه میباشند، در منطقه «شرانت» و «پواتو» به چشم نمیخورند. سادگی راه حل باعث شد که این گونه شبستان، فوق العاده رواج یابد. تصویر 5 متعلق به یک کلیسا در حوالی «پرووَن (4)» به نام «سن لوپ دونو (5)» است. آیا ترتیبات این کلیسای عجیب را باید تقلیدی از یک بنای شهر «پواتو» دانست؟ وجوه مشترک به حد وفور یافت میشود: نظیر آن چه که در اکثر بناهای شهر «پواتو» دیده میشود، بستر توسط تعدادی کمان تکیه گاهی قطع گردیده است و طاقهای جنبی، گوشهای میباشند. همان طور که نیمه سمت چپ تصویر نشان میدهد، شیروانی شبستان جنبی در اصل به بستر وصل گردیده بود و بدون شک روی آن تکیه میکرد. برای جدا ساختن این وزنه اضافی از طاق، سطح شیروانی فوراً بالاتر برده شده است.
«سن لوپ دونو» و همین طور «سن سون»، با نقاشیهای دیواری تزیین یافته بود و مجموعهی سبک نقاشیها لااقل ثابت میکند که یک انتقال فکری، به هیچ وجه غیرقابل قبول نمیباشد. کلیسای «سن لوپ» در منطقه «نور (6)»، گواهی از نفوذهایی میدهد که تشکیل معماری به سبک «پواتو» را باعث گردیده است. همین نفوذها را میتوان در «پرووانس» نیز مشاهده کرد که در آن، کلیه کلیساهای «رمان» از نظر حفظ تعادل، طبق سیستم «پواتو» طراحی شدهاند. نفوذهای مزبور تا کشور سویس، در کلیسای «گرانسون (7)» نیز راه پیدا کرده است.
و بالاخره میتوان گفت که بناهای سبک «رمان» منطقه «اورنی»، چه به عنوان مشتق شده یا شاید به عنوان مدل، به گروه معماری «پواتو» تعلق دارند.
ب)- کلیساهای «اورنی»: با شبستان معمولاً بدون روزنه و شبستان جنبی دو اشکوبه:
در گروه معماری «اورنی»، به استثنای «لوپوئی» که بنایی مجزاست، کلیه کلیساها دارای طاقهایی به صورت بستر میباشند، اما به ندرت اتفاق میافتد که این بستر دارای همان ساختمان بندی به سبک طاقهای «پواتو»، که مستلزم وجود یک شیروانی است باشد: طاق به سبک «اورنی»، در قسمت بیرونی دارای حجم نگه دارندهای است که آجرهای بام را مستقیماً دریافت میکند.تنها از نظر استحکام نیست که بناهای «اورنی» با دیگر بناها تفاوت دارند. ساختمان این بناها از سادگی کمتری برخوردار میباشد: شبستانهای جنبی دو اشکوبهای است و همین امر موجب تشیکل ترتیباتی میشود که در تصویر 6 مشاهده میشود. این تصویر متعلق به کلیسای «ایسوار» است: آن چه که دربارهی این کلیسا شرح میدهیم، در مورد کلیسای «سن نِکتِر (8)» یا کلیسای «نتردام» در بندر «کلرمون»، که از هر لحاظ با هم شباهت دارند نیز صدق میکند. شبستان جنبی فوقانی این کلیسا، به صورت نیم بستر بالارونده و شبستان جنبی تحتانی به صورت گوشه دار طاق بندی شده است و همان طور که در مورد کلیسای «ویو پارتونه» متذکر شدیم، در این جا نیز توجه شده است که کمانهای تو در تو در هر سطح سقف، مداومت نیم بستر بالارونده را قطع کند و از محاصره شدن بستر اصلی جلوگیری نماید.
اگر طاق گوشه دار را که تشکیل دهنده سطح بین دو اشکوب است، از میان برداریم، راه حل «ویو پارتونه» بدست میآید؛ و اگر نیمه بستر تکیه گاهی را نادیده گرفته، در عوض سطح طاق گوشه دار را بالاتر ببریم، مقطع کلیسای «نتردام» شهر «پواتیه» را بدست میآوریم. بنابراین پیداست که ترکیب سبک «اورنی» مخلوطی از دو راه حل سبک «پواتیه» میباشد.
با نظر به این که فکرهای ساده به ندرت در وهلهی اوّل رواج مییابند، احتمال دارد که راه حلهای «پواتیه» از نوعی تفکیک ترکیب در سبک «اورنی» بدست آید.
طبقهی فوقانی شبستانهای جنبی به چه منظوری اختصاص داشت؟ این طبقه فقط از طریق چند کمانچه تنگ بر روی شبستان بزرگ باز شده، روشنایی به سختی وارد آن میشود. راه ورود به آن ممکن نیست مگر توسط تعدادی پلکان صعب العبور که دروازه آن، درون یک فرورفتگی تاریک مخفی گردیده است.
راهروهای بلند ظاهراً در حکم سنگر میباشند تا یک طبقه گشوده به روی جمعیت. آیا این راهروها که در دوران ازدیاد بازدید از اماکن مقدس و برقراری مناسبات با آسیا ساخته شده، پاسخگوی نیاز حراست از اشیای گران قیمتی که زائرین در موقع حرکت از خود به جای میگذاشتند، نبودند؟ در حال حاضر نیز موقعی که مسلمانان به سفر مکه میروند، داراییهای خود را به مسجد میسپارند، یک عادت مشابه امکان میدهد تا وجود راهرو را به عنوان محل سپردن امانت توجیه نمود. آن چه ظاهراً مؤیّد این فرضیه میباشد آن است که راهروی بلند فقط در زمان جنگهای مقدس تا این حد رواج مییابد و در قرن سیزدهم از رونق میافتد.
در مکتب «اورنی» وجود کلاهک به ندرت یافت میشود: از این کلاهک نمونهای به صورت یک نیم رخ شکسته در طاق بزرگ «ایسوار» به چشم میخورد که تقریباً نامحسوس بوده، تا حدی یادآور نیم رخ شکسته کلاهک کلیسای «مور» میباشد.
مکتب «اورنی» تا نقاط دوردست پرتوافکنی داشته است: در «نوِر» کلیسای «سن اتی یَن (9)»؛ در «لانگِ دوک (10)»، کلیسای «سن سرنَن (11)» شهر «تولوز» و صومعهی «کونک (12)» و در اسپانیا کلیسای «سن ژاک (13)» شهر «کومپوستل (14)»، از هر نظر، کلیساهای سبک «اورنی» میباشند. حتی با مشاهده ترتیبات عبادتگاه «رمان» برج لندن با شبستانهای جنبی مشبک که به یک بستر مرکزی تکیه کرده است، این حس به ما دست میدهد که انگلستان تحت تأثیر نفوذ خارجی قرار گرفته است.
از کلیسای «سن اتی ین» شهر «نور» اسم بردیم. این کلیسا (تصویر 7) و همین طور کلیسای «شاتل مونتانی (15)» در شهر «بوربونه (16)» با داشتن خصوصیتی مهم، در خور تذکر میباشند:
به جای یک بستر مرکزی که میان دو نیم بستر شبستانهای جنبی قرار گرفته است: کلیسای «سن اتی ین» دارای بستری است که روی پایههای تکیه گاهی نسبتاً مرتفع واقع شده، آزادی جلوی درگاهها را که مستقیماً شبستان اصلی را روشن میسازند، امکان پذیر میسازد. به علت همین ارتفاع گیری پایههای تکیه گاهی است که طاق در یک حالت تعادل نهایی که تقریباً عدم ثبات میباشد، قرار میگیرد. شکافهای موجود نشان میدهد که جسارت در این زمینه تقریباً یک بی احتیاطی بود.
از طرفی، ایجاد تکیه گاه توسط نیم بسترها، به محض آن که این تکیه گاه دیگر تأثیری در جدارهای طاق بزرگ نمیکند، بی مورد میشود. با وجود چنین تکیه گاهی، ساختمان به صورت بنایی که دارای شبستانهای تاریک بوده و در جریان عملیات ساختمانی، به منظور تولید روشنایی مستقیم، تغییر یافته است، درمیآید.
تاریخ ختم عملیات ساختمانی کلیسای «سن اتی ین» شهر «نِور» به سال 1099 م. مربوط میشود. در پایان، کلیسای «سن سرنن» شهر «تولوز» که جایگاه آواز آن توسط «اوربن دوم (17)» در سال 1096 م. محفوظ گردید، سبک «اورنی» را که در یک طرح پنج شبستانی به کار رفته است، به ما نشان میدهد (تصویر 8):
شبستانهای فرعی همگی پوشیده از نیمه بستر بوده، به کمک طاق گوشهای طبقه بندی شدهاند. راهروهای مرتفعی که در حاشیهی شبستان اصلی ترتیب یافته، توسط کمانچههای وسیع روی آن باز میشوند؛ راهروهای شبستانهای جانبی در حکم قلعههای واقعی میباشند. در معماری «رمان» طرح پنج شبستانی کاملاً جنبه استثنایی دارد. ما فقط دو مورد استفاده از این طرح را در دست داریم؛ مورد دوم مربوط است به کلیسای «سوونی (18)» در «پواتو»؛ این مورد استفاده با اضافه کردن دو راهروی ضمیمهای در طرف چپ و راست یک بنای سه شبستانی صورت گرفته است (تصویر 9).
در قسمتهای به رنگ تیره، طرح اولیه و در رنگهای روشنتر، قسمتهای اضافه شده را مشاهده میکنیم.
ج)- کلیساهای منطقه جنوبی فرانسه:
معماری «پرووانس» و «لانگ دوک» از نفوذ اصلی پیروی میکنند: نفوذ سنتهای رومی که هنوز در خرابهها زنده میباشد و نفوذ مکتبهای مجاور یعنی «اورنی» و «پواتو».تقریباً کلیه طاقهای منطقه «پرووانس» بام را مستقیماً حمل میکنند و این ادامهی یک رسم قدیمی است. هم چنین در تقلید از دوران باستانی است که باید وجود کلیساهایی را توجیه نمود که در آن، بستر مرکزی توسط بسترهای عرضی ثابت نگه داشته شده است: این ترکیب حفظ تعادل که از تالارهای طاقدار رومیان الهام گرفته شده، در کلیسای شهر «اورانج (19)» (تصویر 10-A) وجود دارد و در منطقه «ساووآ (20)» در صومعهی «اوتریو (21)» نیز تکرار میگردد. به طور معمولیتر، این ترتیبات به سبک «اورنی» یا «پواتو» است که در جنوب فرانسه از سر گرفته میشود.
در «لانگ دوک»، همین ترتیبات (شکل B) در شبستان کلیسای «سن نَزَر» شهر «کارکاسون (22)» به چشم میخورد. در «پرووانس»، نه تنها تیپ همیشگی کلیساهای بستردار به سبک «پواتو» و «اورنی»، بلکه دو نوع دیگر، یعنی نوع قدیمی با شبستان بی روزنه و نوع جدید با نورهای مستقیم نیز در این ترتیبات مشاهده میشود.
تاریخی که در آن، نوع دوم رواج پیدا کرد قبل از قرن دوازدهم نیست. دو بنا از بناهای عمدهای که این تنوع در آن به کار رفته است عبارتند از: کلیسای «نتردام» شهر «وزون (23)» و کلیسای «سن تروفیم» شهر «آرل». کلیسای «نتردام» شهر «وزون» به احتمال قوی کلیسایی است که بعد از انهدام شهر در سال 1160 م. از نو ساخته شده است و کلیسای «سن تروفیم» حالت کنونی خود را فقط به دنبال یک نوسازی که در جریان قرن دوازدهم صورت گرفت، بدست آورده است: از این بناهای اولیه تنها دو ستون قدیمی باقی مانده است که همان طور که تصویر 11 نشان میدهد، هستهی پایههای فعلی را تشکیل میدهند.
کلیسای «سن تروفیم»، کلیسایی به سبک «پواتو» است که فقط در ابعاد و جزییات تغییر یافته است. این کلیسای «ویو پارتونه» است که در آن احتمالاً شبستان بالا برده شده و به جای ستونهای دیواری از پایههای چوبی استفاده شده است. وجه تشابه این دو بنا تعجب آور است: همان حالت طاق بزرگ و یک بستر مخروطی که توسط کمانهای تکیه گاهی تقویت یافته و همان ترتیبات شبستانهای جانبی با نیمه بسترهایی که به وسیله تعدادی کمانچه قطع گردیده، در هر دو بنا دیده میشود. بالارفتگی قسمت تحتانی طاق مرکزی، این نیمه بسترها را به اعضای تکیه گاهی نسبتاً نامناسب تبدیل میکند: در این جا نظیر «نِور»، ما خود را مواجه با ترکیبی از دو فکری میبینیم که برای متفق شدن به وجود نیامده بودند. آن چه که در مکتب «پرووانس» معایب این سبک را کاهش میدهد، همان ساختمان بندی تقریباً یکپارچه قسمت بالاروندهی تکیه گاه است.
اگر قرار بود کلیساهای منطقهی «پرووانس» را توصیف نماییم، میتوانستیم اذعان داریم که این کلیساها از هر لحاظ به کلیساهای «پواتو» با طاقهای قطور و بستر برآمده شباهت دارند. همین خصوصیات کلی کلیساهای مزبور در «وزون»، در کلیسای «سن پل تروآ شاتو (24)»، در «گراد ادمار (25)» و در کلیسای «سن گیلم دو دِزر (26)» نیز دیده میشود: تمام این بناها متعلق به زمانی میباشند که در آن، مکتب «کلونی» فکر متروک گذاشتن ترتیبات زیاد محتاطانهی شبستان بی روزنه را اشاعه داده بود.
د)- کلیساهای منطقه «بورگنی» و به سبک «کلونی»، با روشنایی از طریق ایجاد پنجره در زیر قسمتهای تحتانی:
در تصاویر 12 و 13 نمونههایی از یک معماری مشاهده میشود که در آن، سادهترین و منطقیترین تغییرات جسورانه از تیپ «پواتو»، یعنی بالارفتگی بستر مرکزی و ایجاد درگاه در زیر قسمتهای تحتانی، به کار رفته است.برای ممکن ساختن ارتفاع بزرگ نقاط تکیه گاهی، معماران «کلونی» به عنوان طاق مرکزی از یک بستر نازک و سبک که در آن به عنوان انباشتگی، فقط حجمی به کار میرفت که در ارتفاع بدنهها متوقف میگشت، استفاده میکردند و فشارها را با قرار دادن یک طاق شکسته به جای طاق تمام هلالی شکل، کاهش میدادند. آنها سعی میکردند تا فشارها را از طریق ترتیبات زنجیری که در ارتفاع بدنهها درون تکیه گاهها فرو رفته، فشار بستر را به پایههای تکیه گاهی منتقل میکند، متمرکز سازند. ما قبلاً دربارهی این طریقه متمرکز ساختن فشار توضیح دادهایم.
شبستانهای جانبی هیچ گاه به صورت نیم بستر طاق بندی نشده است. تعدادی نیم بستر احتمالاً این فشار خطرناک را که حالتی از کم سلیقگی به ترتیبات تعادل دهندهی کلیساهای «نِور» و «پرووانس» میدهد، به اواسط ارتفاع پایهها منتقل میساخت: معماران «کلونی»، طاقهای شبستانهای جانبی را همیشه به صورت گوشه دار ترتیب میدادند.
در مکتب «کلونی» است که طاق مخروطی به ظهور میرسد. از این طاق نه تنها برای بسترهای شبستانهای بزرگ، بلکه برای سرطاقهای گوشه دار شبستانهای جانبی نیز استفاده به عمل آمده است. در یک مورد، دلیل این کار ایجاد تعادل بهتر و در مورد دیگر طرحی مناسبتر است. استفاده از طاق مخروطی به همین جا منتهی میشود. برای درگاهها، پنجرهها یا درها و همین طور برای کمانچههای تزیینی، معماران «کلونی» هرگز از این گونه طاق استفاده نمیکردند و به نظر میرسد که آنها از روی اجبار این کار را انجام میدادند، ولی آنها اوّلین معمارانی هستند که استفاده همگانی از این طاق مخروطی به عمل میآورند.
در بناهای «کلونی»، یک افریز لخت موسوم به «تریفوریوم»، بین کمانها و پنجرههای شبستان اصلی ترتیب یافته است. این افریز از لزوم روشن ساختن سطحی که طاقهای شبستانهای جانبی را محفوظ میدارد، ناشی میشود. معماران «کلونی» این سطوح را به همان گونه روشن میسازند که معماران «اورنی»، راهروی مرتفع کلیساهای خود را با نوری که از شبستان مرکزی میگرفتند، روشن میساختند. در مکتب «پرووانس» که از به کار بردن شیروانی بر بالای طاقهای شبستانهای جانبی خودداری میشد، تریفوریوم هیچ دلیلی برای وجود داشتن نداشت.
ترتیبات تصاویر 12 و 13 که از طریق آن، ما ترتیبات کلیساهای «کلونی» را مجسم ساختهایم، مربوط است به کلیساهای «سولیو» و «پاره لومونیال». در کلیسای «سولیو» (تصویر 12)، سبک «کلونی» با دقت بیشتری در فرمها و تکامل جزییاتی که هنر «رمان» هرگز از آن پا فراتر نگذاشته است، به چشم میخورد. در کلیسای «پاره لومونیال» (تصویر 13)، معماری، کلیه محسنات و امکانات خود را ظاهر میسازد.
در هر دو مورد، نیم رخ کاملاً بارز بستر بزرگ، خمیدگیهای مخروطی شکل کمانهای تشکیل دهنده سر طاقهای گوشه دار شبستان جانبی، خمیدگی اندیشیده و تمام هلالی کلیه درگاهها و تمامی کمانچههای فرعی مشاهده میگردد.
قابل تذکر است که با چه احتیاطی درگاهها درون دیواری که در زیر شبستان اصلی قرار گرفته است، ترتیب یافتهاند: تنها یک پنجره در هر سطح و یک درگاه در هر تریفوریوم به وجود آمده است. دیوار تکیه گاهی عضو اصلی تعادل است و معمار نخواسته که این دیوار را ضعیف بنا سازد. در «پاره (27)» در هر سطح، سه پنجره و سه درگاه تریفوریوم ترتیب یافته، اما در این جا فقط به یک پنجره و یک درگاه اکتفا شده است.
دو کلیسای «پاره» و «سولیو» را با شیروانیهایی که در بدو امر داشتند، مجسم ساختهایم. این شیروانیها که شباهت زیادی به شیروانیهای کلیساهای «پواتو» داشتند، بستر بزرگ را درون خود جای میدادند و بدون شک روی قسمت بیرونی تکیه داشتند.
وزنهی این شیروانیها میزان فشارها را زیاد میساخت و در نتیجه لازم بود به جای آنها چوب بستهای مستقل به کار برده شود. اما در کلیسای «سولیو»، هنوز هم اثری از برآمدگی دیوارهای تکیه گاهی و نشانهای بارز از ترتیبات اولیه به چشم میخورد.
نحوهی روشنایی شبستانهای بسترداری را که معماران «کلونی» به کار بردهاند، در معماری «اورنی» در کلیسای «شاتل مونتانی»، در شهر «نِور»؛ و در معماری «پرووانس» در کلیسای «سن تروفیم»، در شهر «وزون» و در «سن گیلم (28)» مشاهده کردیم: این فکر به کدام مکتب تعلق دارد؟
به نظر میرسد که این فکر بیشتر به مکتب «کلونی» تعلق دارد. در خارج از مکتب «کلونی»، فقط کلیساهایی وجود دارد که در آن امتزاج ناخوشایند یک بستر بزرگ روی پایههای تکیه گاهی و نیم بستر تکیه گاهی، به وجود آورندهی یکی از تضادهایی است که در راه حلهای فرعی به چشم میخورد. همین امر در مورد کلیسای «سن اتی ین» شهر «نور» و کلیساهای «پرووانس» صدق میکند. در مکتب «کلونی»، برعکس، همه چیز با هم هماهنگی دارد و هرکس خود را در برابر فکری که به طور ناگهانی عملی شده است مواجه میبیند و اصالت کار مسلماً در همین جا نهفته است.
تاریخها مؤید این ابداع میباشند.
کلیسای «کلونی» در سال 1089 م. آغاز گردید و جایگاه آواز آن در سال 1095 م. به اتمام رسید. تاریخ وقف این کلیسا منطبق است با سفر «اوربن دوم» از فرانسه در جریان تشکیل انجمن علمای مذهبی شهر «کلرمون». تاریخ نام گذاری این جایگاه آواز چند سال قبل از تاریخ نام گذاری کلیسای «سن اتی ین» شهر «نور» است. کلیسای «پاره» در سال 1104 م. و کلیسای «شاریته (29)» در سال 1107 م. نام گذاری شد. در مکتب «کلونی» است که این فکر شکل میگیرد و از آن جاست که به «نِور» و «پرووانس» سرایت پیدا کرد.
پینوشتها:
1. Intrados
2. St.- Eutrope
3. Saintes
4. Provins
5. Saint- Loup de Naud
6. Nord
7. Granson
8. St.- Nectaire
9. St.- Etienne
10. Languedoc
11. St.- Sernin
12. Conques
13. St.- jacques
14. Compostelle
15. Chatel- Montagne
16. Bourbonnais
17. Urban II
18. Souvigny
19. Orange
20. Savoie
21. Hautrive
22. Carcassonne
23. Vaison
24. St.- paul- Trois- Chateaux
25. Grade- Adhemar
26. St.- Guilhem du Desert
27. Paray
28. St.- Guilhem
29. Charite
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم