حرفهاي ها چگونه كتاب ميخوانند؟
مروري بر روش مطالعه پرسش محور
بله را دادم و يك راست آمدم خانه. كتابها را پيدا كردم؛ يادم آمد كه يكي را پارسال خواندهام و ديگري را هنوز از شرمندگياش در نيامدهام. آن را كه مثلاً خوانده بودم، به قول علما تورق كردم؛ اما ناگهان يك بار ديگر متوجه همان واقعيت تلخ و تكراري شدم: تقريباً هيچي از آن يادم نمانده بود! راستي چرا؟ حافظه من كه بدك نيست. پس چرا تقريباً هيچي از كتابي كه پارسال خواندهام، درخاطرم نمانده است؟ اگر مقصود از خواندن، فهميدن و يادآوري آن در مواقع لزوم است، اين نوع كتابخواني چه سودي دارد؟ مگر اينكه قصد ديگري از خريدن كتاب و خواندن آن داشته باشم!
گرچه مقصود از كتاب، آن فن بود
گر تواش بالش كني هم ميشود
از دو حال بيرون نيست: يا اشكال در نوع خواندن من است يا همه كتابهاي دنيا مشكل دارند! دومي را نميشود ثابت كرد؛ ثابت هم بشود، دردي را از من دوا نميكند. پس گويا چارهاي نيست جز اينكه از مركب ابليس (يا همان خر شيطان) پايين بيايم و خود را متهم به نابلدي در خواندن و فهميدن كنم .
آري؛ «خواندن» هم اصول و روشهايي دارد كه فراگيري آنها درعين آنكه آسان است، پر از فايده و بازدهي است. امتحانش ضرر ندارد.
حرفهاي ها چگونه ميخوانند؟
روش مطالعه پرسش محور(1) يكي از موثرترين روشهاي مطالعه است كه كارايي فراواني در افزايش يادگيري دارد. در اين روش، شما نگرانيهاي زير را نداريد:
? ميخوانم، اما ياد نميگيرم!
سئوال كردن، يكي از كارآمدترين راههاي غلبه بر اين نگراني است. زيرا عدم توانايي خواننده در تمركز حواس و يا وجود اضطراب در فرد (به ويژه براي امتحان) منجر به درك و گيرندگي ضعيف و پايين وي از مطالب ميشود.
هنگام مطالعه، با طرح سوالات مناسب، ميتوانيد نسبت به مطالعه و ميزان فهم خود كسب اعتماد كرده، از نگرانيهاي خود بكاهيد.
? معمولاً هنگام مطالعه، سئوالي براي من پيش نميآيد!
اگر به طور طبيعي هنگام مطالعه يك متن، احساس كنجكاوي نميكنيد، بايد آگاهانه بكوشيد تا از طريق طرح سئوالات، اين كنجكاوي را در خود برانگيزيد. مثلاً ميتوانيد با سئوالي كردن عنوان كتاب، يا موضوعات و سرفصلها، اين كنجكاوي را در خود ايجاد كنيد. بدين ترتيب حس كنجكاوي شما تحريك ميشود و خود را در فرايند مطالعه، فعالتر حس ميكنيد.
حتي با پاسخ دادن به سوالات ساده خود، براي شما رضايتي حاصل ميشود كه زمينه را براي طرح پرسشهاي بيشتر و دشوارتر فراهم ميكند. تمرين اين روش، عادت سوال كردن را هنگام مطالعه، در شما افزايش ميدهد.
? هنگام مطالعه، زود خسته ميشوم!
1- از تنوع و تغيير ذائقه- به هر وسيلهاي- غافل نباشيد.
خواندن بيوقفه، هر كسي را خسته ميكند. براي رفع و دفع خستگي، حتيالامكان مطالب مشابه را پشت سر هم نخوانيد و در اثناي مطالعات خود، فرصتي را براي خواندن اشعار، داستانهاي كوتاه، زندگينامهها و طرائف الحكم(2) قرار دهيد.
2- تغيير و جابهجايي حالت بدني هم بيتأثير نيست.
بيش از يك ساعت مطالعه، كارايي را كاهش ميدهد. در پايان هر ساعت مطالعه، به خود استراحت دهيد و هرگز براي چندين ساعت متوالي مطالعه نكنيد. پنج تا ده دقيقه تنفس در پايان هر ساعت مفيد است.
? سئوال كردن را از كجا شروع كنم؟
خواننده حرفهاي، از هر فرصتي براي سؤال كردن استفاده ميكند. در تمام اوقات به طرح سئوالات خود بپردازيد: پيش از مطالعه، هنگام مطالعه، بعد از مطالعه…
طرح سئوال قبل از مطالعه، قدرت پيشبيني و علاقه شما را افزايش ميدهد و در هنگام مطالعه، علاقه شما را ثابت نگه ميدارد و به شما كمك ميكند كه مطالب دشوار را تجزيه وتحليل كنيد، و بعد از مطالعه، نشان ميدهد درك شما از مطالب، چه اندازه و در چه سطحي است.
? كتابهاي دشوار را چگونه بخوانم؟
طرح سئوال هنگام مطالعه متنهاي دشوار، رودربايستي شما را با متن كم، و مسير مطالعه را براي شما باز ميكند، آهسته آهسته، احساس علاقه ميكنيد كه كتاب را تا پايان بخوانيد.
سئوال كردن به شما كمك ميكند تا مطالب دشوار يا مطالبي را كه به آنها علاقه نداريد، تجزيه و تحليل كنيد و آنها را بهتر بفهميد. پس از طرح سئوال، براي يافتن جواب، رغبت بيشتري به خواندن در خود احساس ميكنيد. مثلاً ميتوانيد يك عنوان يا سرفصل يا جمله اول يك پاراگراف را به يك جمله سئوالي تبديل كنيد تا براي ادامه مطلب و پيدا كردن پاسخ تحريك شويد.
براي مثال، ميتوان از عبارت زير:
فرق مفهوم «جنس» و «فصل» در اين است كه «جنس» مورد تقسيم واقع ميشود؛ ولي «فصل» تقسيم كننده «جنس» است.
سئوالات زير را مطرح كرد:
- بالاخره فرق مفهوم «جنس» و «فصل» چيست؟
- منظور از مورد تقسيم واقع شدن و مقسم بودن چيست؟
- آيا تنها همين فرق بين «جنس» و «فصل» وجود دارد؟
- اگر «جنس» و «فصل» را مستقلاً تعريف كنيم، آيا ميتوانيم اين فرق را بهتر بفهميم يا حتي فرقهاي احتمالي ديگري را پيدا كنيم؟
- آيا شباهتي نيز بين اين دو مفهوم وجود دارد؟
- دانستن فرق اين دو مفهوم چه سودي دارد و در كجا استفاده ميشود؟
? همچنين براي خواندن يك كتاب دشوار:
1- متنهاي طولاني و بلند را تجزيه کنيد.
2- در مطالعه از روش «پس ختام»(3) سود بريد.
اين روش؛ براي خواندن و فهم كتابهاي دشوار، بسيار مفيد و موثر است و مشتمل بر شش مرحله است:
1- خواندن اجمالي: هنگامي كه ميخواهيد مطالعه كتاب دشواري را آغاز كنيد، بهتر است قبل از خواندن كامل و جزء به جزء آن، ابتدا يك بار به طور اجمالي و سريع، كتاب را مرور كنيد تا يك برداشت كلي از موضوع و قسمتهاي مهم آن داشته باشيد.
2- سئوال: براي هر قسمت يا فصلي از يك كتاب كه ميخوانيد، متناسب با هدفي كه از مطالعه داريد، سؤالهايي را طرح كنيد. از عنوانهاي كلي، فرعي و پاراگرفهاي مقدمه و نتيجه، سئوال بسازيد.
مثلا از خود بپرسيد كه به چه دليل ميخواهيد اين كتاب را بخوانيد؟ به عبارت ديگر انتظار داريد از خواندن اين كتاب چه چيزي عايدتان شود؟
پرسش از اين هدف مطالعه، طرح فكري شما را نسبت به مطلب، روشن ميسازد و علاقه و دلبستگي خاصي را براي مطالعه در شما ايجاد ميكند.
در بسياري از افراد، پس از طرح اين سئوال، وابستگي خاصي به متن ايجاد ميشود و اين كليد فهم متن است.
3- خواندن: در اين مرحله، مطلب يا موضوع را بخوانيد.
4- تفكر: سعي كنيد با تفكر درباره مطالبي كه ميخوانيد، آنها را بفهميد و به آنها معنا بدهيد.
5- از حفظ گفتن: پس از خواندن هر قسمت، بكوشيد مطالب مهم آن را به ياد آوريد و براي خود بازگو كنيد. ضمن اين كار به سئوالهايي كه طرح كردهايد، بينديشيد.
6- مرور كردن: وقتي كه خواندن تمام كتاب يا كلّ مطلب را به پايان رسانديد، آن را مرور يا بازبيني كنيد. بهترين راه مرور كردن اين است كه بكوشيد تا بدون مراجعه به متن، سئوالهاي مهم را جواب دهيد.
3- با مؤلف، گفت و گو يا مباحثه كنيد.
لزومي ندارد كه دسترسي حضوري به مولف داشته باشيد. شما ميتوانيد با مولف، يك مكالمه ذهني داشته باشيد و سوالات خود را از او بپرسيد.
- مبناي فكري شما براي اين مسئله چيست؟
- من اين قسمت از حرفهاي شما را نميتوانم بپذيرم؛ چون…
- كاربردهاي علمي اين مطلب چيست؟
- آيا منظور شما از اين مطلب، آن است كه…
از طرح سئوالات دشوار نهراسيد. حتي سئوالاتي كه فكر ميكنيد پاسخ دادن به آنها براي مولف هم دشوار است!
? اكنون كتاب را ببنديد، و ….
? آموختههاي خود را ارزيابي كنيد.
بعد از خواندن مطالب با طرح پرسش ميتوانيد ميزان فهم خود را از مطالب ارزيابي كنيد. اين گونه سئوالات، شما را براي بحثهاي كلاسي، امتحانات و تهيه مقالات تحقيقي آماده ميكند.
? مطالب را تجزيه و تحليل كنيد.
اگر هنگام مطالعه، سوالات خوبي مطرح كرده باشيد، بايد بتوانيد از درك سطحي مطالب بگذريد و قادر به تجزيه و تحليل آنها به طور عميق باشيد.
اگر اين توانايي را نداريد، يك بار ديگر متن را با سوالات جديتري بخوانيد.
? انتقاد كنيد
اگر مطالب را تا حدّ رضايتبخشي فهميده باشيد، بايد بتوانيد درباره نظم داخلي مطالب، ارزش اثر و اعتبار آن، سوالات انتقادي مطرح كنيد.
همچنين ميتوانيد درباره دستهبندي مطالب، اهميت و روابط آنها با دانستههاي قبلي خود، انتقاد كنيد.
? در بازنويسي كتاب به مولف كمك كنيد.
شايد مولف بخواهد كتاب خود را ويرايش علمي كند. خود را دست كم نگيريد. در اين كار به او كمك كنيد. انتقادها و پيشنهادهاي خود را در حاشيه كتابتان يادداشت كنيد.
? بد نيست بدانيد كه …
«اشكال كردن» غير از «سوال كردن» است.
بايد مرز بين «سؤال كردن» و «اشكال كردن» مشخص شود. مهمترين تفاوت سؤال و انتقاد آن است كه :
انتقاد پس از فهم كامل مطلب صورت ميگيرد؛ در حالي كه سؤال به منظور فهم و درك مطلب مطرح ميشود. به عبارت ديگر، خوانندهاي كه سؤال ميكند، ميداند كه هنوز به ديدگاه مورد نظر نويسنده دست نيافته است؛ پس سؤال ميكند تا مطلب را بفهمد.
اگر مرز بين «سؤال» و «انتقاد» مشخص نشود، ممكن است سؤال كننده، پرسش خود را با لحن انتقادي مطرح كند و اين مسئله سبب ميشود تا پاسخي كه نويسنده در كتاب خود بيان كرده است، مسير همواري براي رسيدن به ذهن پرسشگر نيابد.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
حكايت كتاب خواني من
بله را دادم و يك راست آمدم خانه. كتابها را پيدا كردم؛ يادم آمد كه يكي را پارسال خواندهام و ديگري را هنوز از شرمندگياش در نيامدهام. آن را كه مثلاً خوانده بودم، به قول علما تورق كردم؛ اما ناگهان يك بار ديگر متوجه همان واقعيت تلخ و تكراري شدم: تقريباً هيچي از آن يادم نمانده بود! راستي چرا؟ حافظه من كه بدك نيست. پس چرا تقريباً هيچي از كتابي كه پارسال خواندهام، درخاطرم نمانده است؟ اگر مقصود از خواندن، فهميدن و يادآوري آن در مواقع لزوم است، اين نوع كتابخواني چه سودي دارد؟ مگر اينكه قصد ديگري از خريدن كتاب و خواندن آن داشته باشم!
گرچه مقصود از كتاب، آن فن بود
گر تواش بالش كني هم ميشود
از دو حال بيرون نيست: يا اشكال در نوع خواندن من است يا همه كتابهاي دنيا مشكل دارند! دومي را نميشود ثابت كرد؛ ثابت هم بشود، دردي را از من دوا نميكند. پس گويا چارهاي نيست جز اينكه از مركب ابليس (يا همان خر شيطان) پايين بيايم و خود را متهم به نابلدي در خواندن و فهميدن كنم .
آري؛ «خواندن» هم اصول و روشهايي دارد كه فراگيري آنها درعين آنكه آسان است، پر از فايده و بازدهي است. امتحانش ضرر ندارد.
حرفهاي ها چگونه ميخوانند؟
روش مطالعه پرسش محور(1) يكي از موثرترين روشهاي مطالعه است كه كارايي فراواني در افزايش يادگيري دارد. در اين روش، شما نگرانيهاي زير را نداريد:
? ميخوانم، اما ياد نميگيرم!
سئوال كردن، يكي از كارآمدترين راههاي غلبه بر اين نگراني است. زيرا عدم توانايي خواننده در تمركز حواس و يا وجود اضطراب در فرد (به ويژه براي امتحان) منجر به درك و گيرندگي ضعيف و پايين وي از مطالب ميشود.
هنگام مطالعه، با طرح سوالات مناسب، ميتوانيد نسبت به مطالعه و ميزان فهم خود كسب اعتماد كرده، از نگرانيهاي خود بكاهيد.
? معمولاً هنگام مطالعه، سئوالي براي من پيش نميآيد!
اگر به طور طبيعي هنگام مطالعه يك متن، احساس كنجكاوي نميكنيد، بايد آگاهانه بكوشيد تا از طريق طرح سئوالات، اين كنجكاوي را در خود برانگيزيد. مثلاً ميتوانيد با سئوالي كردن عنوان كتاب، يا موضوعات و سرفصلها، اين كنجكاوي را در خود ايجاد كنيد. بدين ترتيب حس كنجكاوي شما تحريك ميشود و خود را در فرايند مطالعه، فعالتر حس ميكنيد.
حتي با پاسخ دادن به سوالات ساده خود، براي شما رضايتي حاصل ميشود كه زمينه را براي طرح پرسشهاي بيشتر و دشوارتر فراهم ميكند. تمرين اين روش، عادت سوال كردن را هنگام مطالعه، در شما افزايش ميدهد.
? هنگام مطالعه، زود خسته ميشوم!
1- از تنوع و تغيير ذائقه- به هر وسيلهاي- غافل نباشيد.
خواندن بيوقفه، هر كسي را خسته ميكند. براي رفع و دفع خستگي، حتيالامكان مطالب مشابه را پشت سر هم نخوانيد و در اثناي مطالعات خود، فرصتي را براي خواندن اشعار، داستانهاي كوتاه، زندگينامهها و طرائف الحكم(2) قرار دهيد.
2- تغيير و جابهجايي حالت بدني هم بيتأثير نيست.
بيش از يك ساعت مطالعه، كارايي را كاهش ميدهد. در پايان هر ساعت مطالعه، به خود استراحت دهيد و هرگز براي چندين ساعت متوالي مطالعه نكنيد. پنج تا ده دقيقه تنفس در پايان هر ساعت مفيد است.
? سئوال كردن را از كجا شروع كنم؟
خواننده حرفهاي، از هر فرصتي براي سؤال كردن استفاده ميكند. در تمام اوقات به طرح سئوالات خود بپردازيد: پيش از مطالعه، هنگام مطالعه، بعد از مطالعه…
طرح سئوال قبل از مطالعه، قدرت پيشبيني و علاقه شما را افزايش ميدهد و در هنگام مطالعه، علاقه شما را ثابت نگه ميدارد و به شما كمك ميكند كه مطالب دشوار را تجزيه وتحليل كنيد، و بعد از مطالعه، نشان ميدهد درك شما از مطالب، چه اندازه و در چه سطحي است.
? كتابهاي دشوار را چگونه بخوانم؟
طرح سئوال هنگام مطالعه متنهاي دشوار، رودربايستي شما را با متن كم، و مسير مطالعه را براي شما باز ميكند، آهسته آهسته، احساس علاقه ميكنيد كه كتاب را تا پايان بخوانيد.
سئوال كردن به شما كمك ميكند تا مطالب دشوار يا مطالبي را كه به آنها علاقه نداريد، تجزيه و تحليل كنيد و آنها را بهتر بفهميد. پس از طرح سئوال، براي يافتن جواب، رغبت بيشتري به خواندن در خود احساس ميكنيد. مثلاً ميتوانيد يك عنوان يا سرفصل يا جمله اول يك پاراگراف را به يك جمله سئوالي تبديل كنيد تا براي ادامه مطلب و پيدا كردن پاسخ تحريك شويد.
براي مثال، ميتوان از عبارت زير:
فرق مفهوم «جنس» و «فصل» در اين است كه «جنس» مورد تقسيم واقع ميشود؛ ولي «فصل» تقسيم كننده «جنس» است.
سئوالات زير را مطرح كرد:
- بالاخره فرق مفهوم «جنس» و «فصل» چيست؟
- منظور از مورد تقسيم واقع شدن و مقسم بودن چيست؟
- آيا تنها همين فرق بين «جنس» و «فصل» وجود دارد؟
- اگر «جنس» و «فصل» را مستقلاً تعريف كنيم، آيا ميتوانيم اين فرق را بهتر بفهميم يا حتي فرقهاي احتمالي ديگري را پيدا كنيم؟
- آيا شباهتي نيز بين اين دو مفهوم وجود دارد؟
- دانستن فرق اين دو مفهوم چه سودي دارد و در كجا استفاده ميشود؟
? همچنين براي خواندن يك كتاب دشوار:
1- متنهاي طولاني و بلند را تجزيه کنيد.
2- در مطالعه از روش «پس ختام»(3) سود بريد.
اين روش؛ براي خواندن و فهم كتابهاي دشوار، بسيار مفيد و موثر است و مشتمل بر شش مرحله است:
1- خواندن اجمالي: هنگامي كه ميخواهيد مطالعه كتاب دشواري را آغاز كنيد، بهتر است قبل از خواندن كامل و جزء به جزء آن، ابتدا يك بار به طور اجمالي و سريع، كتاب را مرور كنيد تا يك برداشت كلي از موضوع و قسمتهاي مهم آن داشته باشيد.
2- سئوال: براي هر قسمت يا فصلي از يك كتاب كه ميخوانيد، متناسب با هدفي كه از مطالعه داريد، سؤالهايي را طرح كنيد. از عنوانهاي كلي، فرعي و پاراگرفهاي مقدمه و نتيجه، سئوال بسازيد.
مثلا از خود بپرسيد كه به چه دليل ميخواهيد اين كتاب را بخوانيد؟ به عبارت ديگر انتظار داريد از خواندن اين كتاب چه چيزي عايدتان شود؟
پرسش از اين هدف مطالعه، طرح فكري شما را نسبت به مطلب، روشن ميسازد و علاقه و دلبستگي خاصي را براي مطالعه در شما ايجاد ميكند.
در بسياري از افراد، پس از طرح اين سئوال، وابستگي خاصي به متن ايجاد ميشود و اين كليد فهم متن است.
3- خواندن: در اين مرحله، مطلب يا موضوع را بخوانيد.
4- تفكر: سعي كنيد با تفكر درباره مطالبي كه ميخوانيد، آنها را بفهميد و به آنها معنا بدهيد.
5- از حفظ گفتن: پس از خواندن هر قسمت، بكوشيد مطالب مهم آن را به ياد آوريد و براي خود بازگو كنيد. ضمن اين كار به سئوالهايي كه طرح كردهايد، بينديشيد.
6- مرور كردن: وقتي كه خواندن تمام كتاب يا كلّ مطلب را به پايان رسانديد، آن را مرور يا بازبيني كنيد. بهترين راه مرور كردن اين است كه بكوشيد تا بدون مراجعه به متن، سئوالهاي مهم را جواب دهيد.
3- با مؤلف، گفت و گو يا مباحثه كنيد.
لزومي ندارد كه دسترسي حضوري به مولف داشته باشيد. شما ميتوانيد با مولف، يك مكالمه ذهني داشته باشيد و سوالات خود را از او بپرسيد.
- مبناي فكري شما براي اين مسئله چيست؟
- من اين قسمت از حرفهاي شما را نميتوانم بپذيرم؛ چون…
- كاربردهاي علمي اين مطلب چيست؟
- آيا منظور شما از اين مطلب، آن است كه…
از طرح سئوالات دشوار نهراسيد. حتي سئوالاتي كه فكر ميكنيد پاسخ دادن به آنها براي مولف هم دشوار است!
? اكنون كتاب را ببنديد، و ….
? آموختههاي خود را ارزيابي كنيد.
بعد از خواندن مطالب با طرح پرسش ميتوانيد ميزان فهم خود را از مطالب ارزيابي كنيد. اين گونه سئوالات، شما را براي بحثهاي كلاسي، امتحانات و تهيه مقالات تحقيقي آماده ميكند.
? مطالب را تجزيه و تحليل كنيد.
اگر هنگام مطالعه، سوالات خوبي مطرح كرده باشيد، بايد بتوانيد از درك سطحي مطالب بگذريد و قادر به تجزيه و تحليل آنها به طور عميق باشيد.
اگر اين توانايي را نداريد، يك بار ديگر متن را با سوالات جديتري بخوانيد.
? انتقاد كنيد
اگر مطالب را تا حدّ رضايتبخشي فهميده باشيد، بايد بتوانيد درباره نظم داخلي مطالب، ارزش اثر و اعتبار آن، سوالات انتقادي مطرح كنيد.
همچنين ميتوانيد درباره دستهبندي مطالب، اهميت و روابط آنها با دانستههاي قبلي خود، انتقاد كنيد.
? در بازنويسي كتاب به مولف كمك كنيد.
شايد مولف بخواهد كتاب خود را ويرايش علمي كند. خود را دست كم نگيريد. در اين كار به او كمك كنيد. انتقادها و پيشنهادهاي خود را در حاشيه كتابتان يادداشت كنيد.
? بد نيست بدانيد كه …
«اشكال كردن» غير از «سوال كردن» است.
بايد مرز بين «سؤال كردن» و «اشكال كردن» مشخص شود. مهمترين تفاوت سؤال و انتقاد آن است كه :
انتقاد پس از فهم كامل مطلب صورت ميگيرد؛ در حالي كه سؤال به منظور فهم و درك مطلب مطرح ميشود. به عبارت ديگر، خوانندهاي كه سؤال ميكند، ميداند كه هنوز به ديدگاه مورد نظر نويسنده دست نيافته است؛ پس سؤال ميكند تا مطلب را بفهمد.
اگر مرز بين «سؤال» و «انتقاد» مشخص نشود، ممكن است سؤال كننده، پرسش خود را با لحن انتقادي مطرح كند و اين مسئله سبب ميشود تا پاسخي كه نويسنده در كتاب خود بيان كرده است، مسير همواري براي رسيدن به ذهن پرسشگر نيابد.
پاورقيها:
1- Inquiry Reading
2- «دلها ملول ميگردند همچون بدنها؛ پس براي آنها آماده كنيد، حكمتهاي تازه را» (نهجالبلاغه، حكمت 91)
3- روش «پس ختام» يا «SQ4R» از حروف اول كلمات ذيل تشكيل شده است:
Survey (خواندن اجمالي)، Question (سئوال كردن)، Read (خواندن)، Reflect (تفكر)، Recite (از حفظ گفتن)، Review (مرور كردن).
منبع: سايت باشگاه انديشه
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله