نویسنده: مهدی نوری
و لا یمکن الفرار من حکومتک!
انگار همه چیز دست به دست هم داده است تا باور کنیم که ادبیات ملی روزهای پر رونقی را سپری میکند. از "طوفان دیگری" که زمستان 86 وزید تا "بیوتنی" که در اردیبهشت به این وطن رسید. صرفنظر از چند اثر شاخصی که تاکنون دیدهایم، علیالظاهر خشابهای شلیک نشده و نوار فشنگهای باز نشدهی دیگری مثل "انجمن مخفی" هم هست که امیدمان را روزافزون کند. بیش باد!
آنچه در ادامه خواهید خواند نظرات جمعی از اهالی ادبیات است؛ دربارهی تازهترین اثر رضا امیرخانی. البته از سر کمحوصلگی مخاطب وب، از لیست بلند ما تنها 10 نفر انتخاب شدند.
"نگاهی جدید و نوآورانه" به ادبیات داستانی و جسارت موجود در رمان از ویژگیهای اثر است؛ به گونهای که بیوتن یک جای خالی را در ادبیات معاصر ما پر کرد. نویسندهی این رمان فراتر از مرزها قدم گذاشته و اثرش مخاطبان فراملی خواهد داشت. معتقدم که این اثر باید برای مخاطبان غیر ایرانی به ویژه اندیشمندان و روشنفکران جهان اسلام ترجمه شود. البته بیوتن از لحاظ ادبیات کمی ضعف دارد و خیلی "زندگی" در آن جریان ندارد. احساس میکنم بازی با فرم در این کتاب برای جوانترها که بیشتر دنبال فرم و قالبهای جدید هستند، جذاب باشد. جنس شعارهایی که در بیوتن هست، از جنس شعارزدگی و افراط و تفریط نیست؛ بلکه به خاطر تسلط نویسنده بر فضا، شعارها از جنس یک نگاه علمی و تحلیلی است. با این حال من خودم هنوز هم "من او" را بیشتر میپسندم چرا که از لحاظ ادبیت و ماندگاری اثر، به مراتب بهتر از بیوتن است.
آفتی که در این بین همواره وجود داشته و دارد این است که نویسندگانی که در کارهای ابتدایی خود، طعم موفقیت را چشیدهاند، در آثار بعدی همواره از همان اثر برداشت ادبی میکنند. این آفت مهمی است که باید امیرخانی مراقبش باشد. موضع امیرخانی در بیوتن کاملا حق است. نقد فرهنگ و جایگاه مدرنیسم کاملا بجاست؛ اما ابزار خیلی تناسبی با اهداف ندارد. هر ایجاد سوالی خدمت نیست و وظیفهی نویسنده هم تنها طرح سوال نیست.
این رمان پرفروش خواهد شد؛ چون نویسندهاش یک موضوع فرعی در جامعهی امروز را نقد نکرده است. او روی نکاتی انگشت گذاشته که احتمالا خیلیها ـ به خصوص خوانندگان آثار این نویسنده که بیشتر جوانان تحصیلکرده و جویای جایگاه مذهب در دنیای امروزشان هستند ـ پرسش اساسی آنان است. او در نقد این جامعه، دردمندی خود را پنهان نمیکند و سعی دارد با انتخاب زوایای ملموس برای خواننده، اشکریزان به جراحی بپردازد. بیوطن یک رمان سیاسی نیست. حتی رمان اجتماعی هم نیست. بیوطن یک رمان مذهبی است. رمانی که قهرمان آن در پی پیدا کردن پاسخ برای پرسشهای امروزین هم نسلان خود است.(1)
نظام ساختاری بیوتن، اگرچه شباهتهای فراوانی به «من او» دارد؛ اما جستجو در لایههای ادبی آن، تفاوت و جهش نویسنده را به عرصهای دیگر، عرصهای فراتر از «من او» آشکار میکند. کشفهای عمیق فلسفی و موضعگیریهای دقیق در برابر نظام ارزشی جهان امروز، از ویژگیهای آخرین اثر امیرخانی است؛ اما آنچه از همهی اینها مهمتر است، نفی نظام امروزی جهان نیست؛ بلکه نویسنده بیوتن، شخصیتهای داستانش را با تفکری که جهان را دهکدهای میخواهد برای کدخدایی خودش، دست به گریبان میکند. البته نه با شعار؛ چرا که شخصیتهای او هر کدام یک ایدئولوگ در نوع خود هستند. آنها با چنگ زدن به ریشههای ایرانی و دینی خود و توسل به آموزههایی که به آنان آموخته است؛ سرمنشأ اندیشههای امروز جهان در کدام سمت جغرافیایی است، به حیات خود ادامه میدهند و دنبال فرصتها هستند. (4)
انگار همه چیز دست به دست هم داده است تا باور کنیم که ادبیات ملی روزهای پر رونقی را سپری میکند. از "طوفان دیگری" که زمستان 86 وزید تا "بیوتنی" که در اردیبهشت به این وطن رسید. صرفنظر از چند اثر شاخصی که تاکنون دیدهایم، علیالظاهر خشابهای شلیک نشده و نوار فشنگهای باز نشدهی دیگری مثل "انجمن مخفی" هم هست که امیدمان را روزافزون کند. بیش باد!
آنچه در ادامه خواهید خواند نظرات جمعی از اهالی ادبیات است؛ دربارهی تازهترین اثر رضا امیرخانی. البته از سر کمحوصلگی مخاطب وب، از لیست بلند ما تنها 10 نفر انتخاب شدند.
امیرحسین فردی: یک جای خالی در ادبیات معاصر پر شد
"بیوتن" رمانی است مبتنی بر اندیشه و تحلیل جامعهشناسانه که البته از لحاظ داستانی قدرت و قوت رمان قبلی امیرخانی را ندارد. بیشترین درگیری مخاطب نیز با همین جنبههای جامعهشناسی داستان است اما برگ برندهی این رمان، حضور "یک جوان ایرانی معتقد" در قلب و پایتخت جهانی استکبار است که با صبغهای اندیشهای به روایت داستان میپردازد. این رمان ویژه فرهیختگان جامعه است و نباید انتظار داشت که همهی جوانها آن را بخوانند و فروش کتابهای قبلی نویسنده را داشته باشد."نگاهی جدید و نوآورانه" به ادبیات داستانی و جسارت موجود در رمان از ویژگیهای اثر است؛ به گونهای که بیوتن یک جای خالی را در ادبیات معاصر ما پر کرد. نویسندهی این رمان فراتر از مرزها قدم گذاشته و اثرش مخاطبان فراملی خواهد داشت. معتقدم که این اثر باید برای مخاطبان غیر ایرانی به ویژه اندیشمندان و روشنفکران جهان اسلام ترجمه شود. البته بیوتن از لحاظ ادبیات کمی ضعف دارد و خیلی "زندگی" در آن جریان ندارد. احساس میکنم بازی با فرم در این کتاب برای جوانترها که بیشتر دنبال فرم و قالبهای جدید هستند، جذاب باشد. جنس شعارهایی که در بیوتن هست، از جنس شعارزدگی و افراط و تفریط نیست؛ بلکه به خاطر تسلط نویسنده بر فضا، شعارها از جنس یک نگاه علمی و تحلیلی است. با این حال من خودم هنوز هم "من او" را بیشتر میپسندم چرا که از لحاظ ادبیت و ماندگاری اثر، به مراتب بهتر از بیوتن است.
محمدرضا سرشار: در برنامهام نیست
من هنوز این کتاب را نخواندهام و در برنامهی مطالعهام هم قرار ندادهام.احمد شاکری: تلفیقی موفق میان تجربه و تاویل
هرکس در طول دورهی ادبی خودش کتابی را خلق کرده باشد که مورد توجه و استقبال قرار گرفته باشد، قطعاً در آثار بعدی متحمل سنگینی سایهی کار موفق قبلی است. "من او" و "داستان سیستان" موفقترین کارهای امیرخانی محسوب میگردند. بیوتن هم قرابتهایی با این دو اثر دارد. این کتاب دارای شخصیتهایی نزدیک به آدمهای "من او" بوده و از نظر سفرنامه بودن، رمان شباهتهایی با "داستان سیستان" دارد. اما آنچه در "بیوتن" خلق شده به موجب اضافه کردن اطلاعات و برداشتهای تاویلیِ پر رنگ نویسنده، باعث از دست رفتن مقاصد "من او"ست. امیرخانی به شناخت من، نویسندهای تجربهگرا و تاویلگراست. "تجربهگرا بودن" به این معنا که او برای نوشتن دست به تجربههای عملی میزند. و "تاویلگرا بودن" به این معنا که در پی خروج از تفاسیر و تعابیر ظاهری امور و رویدادهاست. هرچه تجربهگرایی نقطه قوت داستان بیوتن است؛ تاویلگرایی نویسنده موجب تحمیل اطلاعات حجیم بر قصه داستان است. او سعی میکند با پیوند تجربههای خود و اضافه کردن برداشتهای تاویلی به نگاه هنری نویی برسد.آفتی که در این بین همواره وجود داشته و دارد این است که نویسندگانی که در کارهای ابتدایی خود، طعم موفقیت را چشیدهاند، در آثار بعدی همواره از همان اثر برداشت ادبی میکنند. این آفت مهمی است که باید امیرخانی مراقبش باشد. موضع امیرخانی در بیوتن کاملا حق است. نقد فرهنگ و جایگاه مدرنیسم کاملا بجاست؛ اما ابزار خیلی تناسبی با اهداف ندارد. هر ایجاد سوالی خدمت نیست و وظیفهی نویسنده هم تنها طرح سوال نیست.
احمد دهقان: جراحی با چشمی پر از اشک
در زمان بی وطن (بیوتن، بیوتن) و در لابه لای سطور میتوان شباهتهای فردی آل احمد و امیرخانی را مشاهده کرد. او با صداقت و بیرحمی، جامعه و نسل خود را به نقد میکشد. نکتهی قابل توجه این است که این علاقهمندی باعث نشده که مانند او شود و همین موضوع مهم دلیل بر هوش امیرخانی است. امیرخانی سعی کرده فرزند دوران خود باشد. این را هم خودش میفهمد و هم خوانندگانش. به همین دلیل نوشتههایش او را به یاد هیچ کس نمیاندازد. او از جلال فقط چیزهایی که باید یاد میگرفته یاد گرفته است. خوانندهی ایرانی که امروز بیش از هر زمان سر و کارش با مذهب افتاده، خیلی زود داستان را با واقعیات زندگی روزمره منطبق میکند و لذت میبرد از داستان ساختگی این نویسنده جوان.این رمان پرفروش خواهد شد؛ چون نویسندهاش یک موضوع فرعی در جامعهی امروز را نقد نکرده است. او روی نکاتی انگشت گذاشته که احتمالا خیلیها ـ به خصوص خوانندگان آثار این نویسنده که بیشتر جوانان تحصیلکرده و جویای جایگاه مذهب در دنیای امروزشان هستند ـ پرسش اساسی آنان است. او در نقد این جامعه، دردمندی خود را پنهان نمیکند و سعی دارد با انتخاب زوایای ملموس برای خواننده، اشکریزان به جراحی بپردازد. بیوطن یک رمان سیاسی نیست. حتی رمان اجتماعی هم نیست. بیوطن یک رمان مذهبی است. رمانی که قهرمان آن در پی پیدا کردن پاسخ برای پرسشهای امروزین هم نسلان خود است.(1)
محسن مومنی: توفیق در بازیهای زبانی
بدون شک "بیوتن" توفیق دیگری برای امیرخانی محسوب میشود هرچند که توفیقات فرمی "من او" را پیدا نکرده است. شجاعت نویسنده در پرداختن به مفاهیم دنیای غرب و نگاهش به پدیدهای به نام اسلام آمریکایی تحسین برانگیز است. به نظر میرسد امیرخانی به کنه مفهوم غرب دست یافته است. "بیوتن" موفقیتهای زیادی در بازیهای زبانی دارد. امیرخانی در رمان تازه خود از طنز هم خوب بهره گرفته است.محمدرضا بایرامی: نویسندهای صاحب امضا
کارهای بزرگان و نویسندگان حرفهای -در یکی دو سال اخیر- به شدت مایوس کننده بوده است. به گونهای که اهالی جدی ادبیات -که در بازارهای کتاب چیز دندان گیری پیدا نمیکنند- ترجیح میدهند به باز خوانی آثار کلاسیک و آثار قبلی نویسندگان بسنده کنند. در چنین وضعی، وقتی کتابی چاپ میشود که هم خوب نوشته شده و هم خواننده دارد، در دل نویسندهها نور امیدی روشن میشود و حسابی سر ذوق میآیند. بیوتن یکی از همین کارهاست. بیوتن را هم میتوان شخصیترین رمان امیرخانی تا این زمان دانست. درباره بیوتن زیاد میشود صحبت کرد، از طنز منحصر به فرد آن و از بازیهای کلامی زیبایش. "رضا امیرخانی" با سه گانهای که نوشته (ارمیا، من او و بیوتن) اکنون کاملاً به نویسندهای صاحب سبک و آشنا تبدیل شده است که بعد از این دیگر لازم نیست روی اثری اسم او را بخوانیم تا بفهمیم کار کار او بوده. و از قضا این صاحب سبک شدن، فقط به عرصهی نثر و مثلا در آمیختن زبان فخیم عربی با زبان محاورهای و کوچه بازاری بر نمیگردد. به نوع نگاه نویسنده هم بر میگردد، یعنی همان چیزی که در سینما، "آندره بازن" به آن "تئوری نگرهی مولف" میگوید. (2)حبیب احمدزاده: حرفی نمیزنم!
من این روزها سعی میکنم در مورد چیزی نظر ندهم! چون باعث سو استفاده میشود. درباره اثر دوستان صحبت کردن کار خطرناکی است. آن هم به صورت تلفنی و... بنده را معذور بدارید!مجید قیصری: یاد جلال را زنده میکند
هنوز رمان "بیوتن" را نخواندهام. نوشتن از رضا امیرخانی آن هم از این زاویه برای من حکم طرح زدن یکی از داستانهایم است. داستانی که نمیدانم چه سرانجامی پیدا میکند... چیزی که بین خریداران کتاب در نمایشگاه به چشم میخورد؛ حضور دختران و زنان محجبه(چادری) و جوانانی است با ریشهای مرتب و موقر و آرام با دیدن این جوانان یاد خود رضا افتادم. پیشبینی فروش بالای کتاب با دیدن مشتاقانی که برای خرید رمان بیوتن آمده بودند؛ در همان روزهای اول دور از ذهن نبود. رضا (در تمام آثارش) نقشهایی را که دیده و زندگی کرده برای ما بازآفرینی میکند. اگر قرار باشد مصداقی در ادبیات برای رضا بیاورم، او مرا یاد جلال آل احمد میاندازد. با این تفاوت که جلال بیشتر اهل سیاست بود ولی رضا نه. (3)ابراهیم زاهدی مطلق: یگانهای است در نوع خودش!
"بیوتن" یگانه است در نوع خودش. ادبیات نویسندهاش است. بازتاب شخصیت امیرخانی و جهانبینی اوست؛ نه ادا درمیآورد و نه میخواهد شبیه رمانی دیگر باشد. رضا امیرخانی در بیوتن، مهر تاکیدی زد بر زبان اختصاصی خودش و داستانسرایی اختصاصی خودش در جریان رماننویسی امروز ایران. این اتفاق ممکن است در آینده به سبک خاص او بدل شود.نظام ساختاری بیوتن، اگرچه شباهتهای فراوانی به «من او» دارد؛ اما جستجو در لایههای ادبی آن، تفاوت و جهش نویسنده را به عرصهای دیگر، عرصهای فراتر از «من او» آشکار میکند. کشفهای عمیق فلسفی و موضعگیریهای دقیق در برابر نظام ارزشی جهان امروز، از ویژگیهای آخرین اثر امیرخانی است؛ اما آنچه از همهی اینها مهمتر است، نفی نظام امروزی جهان نیست؛ بلکه نویسنده بیوتن، شخصیتهای داستانش را با تفکری که جهان را دهکدهای میخواهد برای کدخدایی خودش، دست به گریبان میکند. البته نه با شعار؛ چرا که شخصیتهای او هر کدام یک ایدئولوگ در نوع خود هستند. آنها با چنگ زدن به ریشههای ایرانی و دینی خود و توسل به آموزههایی که به آنان آموخته است؛ سرمنشأ اندیشههای امروز جهان در کدام سمت جغرافیایی است، به حیات خود ادامه میدهند و دنبال فرصتها هستند. (4)
مهدی یزدانی خرم: روایت یک نبرد تک نفره
بیوتن رمان تلخی است و براساس تنهایی مفرط قهرمانی ساخته شده که تمام دوستانش را در جنگ از دست داده و حالا نیز نهتنها نمیتواند در دل فرهنگ تازه حل شود که در ذهنش به مواجهه و مقابله با آن میپردازد. استفادهی مکرر از رفت و آمدهای ذهنی کوتاه و حذف رابطهپذیریهای عاطفی در رمان از یکسو و ارائهی فضایی متروپلیسوار از فضا و مکان به اثر امیرخانی ابعادی تلخ و گاه اکسپرسیونیستی داده است. هر چند شخصیت اول او با احضار مدام تصاویری ذهنی بر آن است تا این سکون و فشار جهان پیرامون را بشکند؛ اما در نهایت ناگزیر از تنهایی و تکبودن است. بیوتن بر پایهی تقابل یک هویت و وجود شخصی و فردی با جهانی ساخته میشود که روابط در آن از قوانینی تبعیت میکنند که تاب ایدههای ذهنی قهرمان امیرخانی را نداشته و به همین دلیل منزویاش میکنند. سرباز تنهایی که در یک بافت پیچیده جدید خود را در تناقض میبیند و هیچ همراهی غیر از ذهن و خاطراتاش پیدا نمیکند و این ذهن خاص اوست که مخاطب را احضار میکند برای دیدن مراسم نبرد تکنفره او با جهان اطرافش... (5)پی نوشت ها :
1- شهروند امروز 29 /2 /87
2- سایت لوح 5 /3 / 87
3- جامجم 2/29/ 87
4- جامجم 2/29/ 87
5- کارگزاران 19/2/87 – 20/3/1387