وقف در کشور یمن

مسأله‏ ی اوقاف اسلامی، در همه‏ ی سرزمین‏های مسلمان‏ نشین وحود دارد. در این مطلب به وقف در کشور یمن اشاره خواهیم کرد.
چهارشنبه، 13 تير 1403
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وقف در کشور یمن
مقدمه:
مسأله‏ی اوقاف اسلامی، پیوسته از توجه خاص مسلمانان در همه‏ی سرزمین‏های مسلمان‏نشین بهره‏مند بوده؛ زیرا منابع تازه‏ی آن پیاپی وجود داشته است و هرگز متوقف نمی‏شود؛

همچنان که اهداف نهایی آن نیز از زمانی که خداوند متعال آیه‏ ی (یا ایها الذین آمنوا أنفقوا من طیبات ما کسبتم و مما اخرجنا لکم من الأرض) (بقره، آیه‏ی 267) و آیه‏ی (لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون) (آل عمران، آیه‏ی 92) را نازل فرموده به زمان خاصی محدود نمی‏شود تا این که خداوند، وارث نهایی زمین و ساکنان آن شود.

مقصود حدیث شریف از «صدقه‏ی جاریه»، به نظر بسیاری از عالمان، همین اوقاف اسلامی است. راستی هم که لبیک گویی مسلمانان به این پیام الاهی بس پرشتاب بود؛ آن طور که از درآمدهای حلال خویش استفاده، و به انجام کارهای نیک اقدام کردند و از اموال و درآمدهای حلال خود میزانی را به اعمال خیریه اختصاص دادند .

و هیچ گاه باب خیر و نیکی را که نفع مسلمانان در آن است، بسته نگه نداشتند و پیوسته برای استمرار و سودمندی آن، دارایی‏هایی را وقف کردند تا جایی که وقف، جایگاه ویژه‏ای را در فقه اسلامی به خود اختصاص داده است؛ چرا که درآمدهای آن در مقایسه با مصارفش فزون‏تر است و هرگز قطع نمی‏شود.

مسلمانان با این درآمدها، مساجد، تأسیسات، کاروانسراها، مدارس، حوزه‏های دینی و منازل (جمع منزله، کلمه‏ای است که در مصر، رواق نامیده می‏شود و برای اسکان دادن جویندگان دانش اختصاص یافته؛ آن‏هایی که برای آموزش دیدن از روستاهایشان به شهر می‏آیند و طی مدت تحصیل به مهاجران شهرت می‏یابند).

همین طور بنای سقاخانه‏هایی مربوط به مسجد برای نوشیدن آب که کنارشان حوض بزرگی نیز برای آب خوردن حیوانات در نظر گرفته شده و این‏ها در شهرها و بازارهای عمومی که در طول سال به طورمنظم در بادیه‏ها و مناطق گوناگون برپا می‏شود، بنا شده، و نیز ساختن سبل (جمع سبیل که در مناطق یمن به صبل و در جاهای دیگر به درم شهرت دارد) تا

در جاده‏ها و کوره‏راه‏ها برای حفظ مسافران و نیز سرپناه ایشان در هنگام ریزش باران باشد یا برای این که دمی بیاسایند و خستگی سفر را از تن بزدایند (منزلگاهی برای استراحت) و کنار آن‏ها مواجل (مناهل) است (مواجل، جمع ماجل، به نام صریح به معنای منبع آب معروف است)،

و غیر از این‏ها کروف (جمع کریف) یعنی گودالی کنده شده در زمین یا حفر شده در تخته سنگ بزرگی است که برای استفاده از آب باران پس از جمع شدن در آن‏ها تعبیه شده، همین طور آرایش کردن زمین برای این که آماده‏ی رویش گیاه شود ,

تا گاو و گوسفند و دیگر چارپایان در آن بچرند و نیز تخت کردن راه‏های ناهموار و نگهداری تأسیسات عمومی و تأمین کسانی که آن‏ها را می‏گردانند و سرانجام موقوفات موارد ذکر شده تا غرض از بنا نهادن و آباد کردن آن‏ها حاصل آید. از جمله مواردی که درباره‏ی مسائل گفته شده قابل ذکر است،

مطلبی است که عماره بن علی یمنی متوفای سال 569 قمری در کتاب خود (المفید فی اخبار صنعاء و زبید) صفحه‏ی 71 می‏آورد که حسین بن سلامی از جمله موالی دولت زیادیه بود و مساجد و مناره‏هایی بنا نهاد و در مناطق بایر و دوردست، چاه‏هایی را حفر کرد و کنار جاده‏ها از حضرموت تا مکه‏ی مکرمه علامت‏ها و ستون‏های ویژه‏ای را برای مشخص کردن فاصله‏ها و مایل‏ها و فرسنگ‏ها برپا کرد و موقوفاتی نیز برای آن‏ها در نظر گرفت که برای نگهداری و حفظ آن‏ها کفایت می‏کرد.

از دیگر موارد موقوفه، مواردی است که برای کمک به مردان مجرد و عفیفی که نتوانسته‏اند ازدواج کنند در نظر گرفته می‏شود تا به منظور پیشگیری از در افتادن در حرام، به آن‏ها پرداخت شود، برای مثال برای این کار، برخی زیورآلات وقف شده به صورت عاریه به عروسی داده می‏شود

که او و همین طور داماد، توان مالی خریدن آن را برای آراستن و زینت دادن عروس هنگامی که به خانه بخت فرستاده می‏شود ندارند، وهمچنین از موارد وقف، مواردی است که به آن وقف دواوین (جمع دیوان) گفته می‏شود,

و آن مخصوص اطعام دادن به غریبه‏ها مثل در راه ماندگان (ابن السبیل) و کسانی است که فرا آمدن شب ایشان را از ادامه‏ی سفر بازدارد و نزدیک محل اقامت قومی دیگر توقف کرده باشند. این‏ها به آن دواوین می‏آیند و در دیوان که پیش‏تر برای پذیرایی چنین افرادی مهیا شده جای می‏دهند و آن طور که شایسته است، آن‏ها را مورد پذیرایی و مهمان‏نوازی قرار می‏دهند.

دیگر از موارد وقف، اطعام میهمانانی همچون عالمان و فاضلان برای مدت زمان غیر معین است و همین طور وقف اموالی که اختصاص داده شده به تعمیر ادوات کشاورزی صنعتی شده همچون گاو آهن و ابزارهای مربوط آن، چنانچه به سبب استفاده‏ی فراوان خراب شده باشند؛

البته این در زمانی است که صاحبان آن‏ها توان پرداخت هزینه‏ی تعمیر آن را نداشته باشند، و نیز از موقوفات، موردی است که بنا به نظر فرزند ارشد واقف، وقف مساجد جبریه می‏شود. سرپرستی این مساجد بر عهده‏ی خانواده‏ی واقف است، بنابراین از موقوفات آن، بخشی را صرف نیازمندی‏های مسجد، و بقیه را میان ورثه تقسیم می‏کنند.

از دیگر موارد وقف، مالی است که واقف آن را صرفا برای فرزندانش که مشغول تحصیل هستند در نظر می‏گیرد تا تحصیل علم در خانواده‏ی آن‏ها موروثی و پیوسته ادامه داشته باشد. بدین ترتیب، هیچ کدام از آن‏ها تا زمانی که عالم نشود، بهره‏ای از این مال نخواهد داشت؛

از این رو ورثه به تحصیل علم روی می‏آورند، و حتی فردی از ایشان که به درس خواندن تمایلی از خود نشان نمی‏دهد نیز در عین ناخوشایندی درس می‏خواند تا از اموال موقوفه‏ی جدش برای این امر محروم نشود؛ به ویژه اگر جز این مال موقوفه، چیزی برای گذران زندگی نداشته باشد.

از دیگر موارد وقف، موقوفات درمانی است. این موقوفه برای درمان بیماری‏های خطرناکی مثل جذام و امثال آن در نظر گرفته شده؛ البته موارد بی‏شمار دیگری از موقوفات مبارکه نیز وجود دارد که در دنیای امروز دیگر به آن‏ها نیازی نیست؛

چرا که مردم با آمدن وسایل نو زندگی همچون حمل و نقل (ترابری) و لوله کشی آب به منازل و مؤسسات و بهره‏برداری آسان از آن‏ها دیگر به موقوفات مربوط به این موارد نیازی ندارند؛ از این رو چنین موقوفاتی به دیگر مصارف مورد نیاز اختصاص داده می‏شود؛ بنابراین، محل مصرف اوقاف خیریه بسیار متنوع و متعدد است؛

اما باید گفت: سودمندترین و پرثمرترین آن‏ها مواردی است که به منافع عمومی مردم مربوط باشد؛ یعنی مواردی که مردم هیچ زمانی از آن‏ها بی‏نیاز نخواهند شد و پیوسته نیازمند آن‏ها هستند. نکته‏ی قابل توجه این است که بسیاری از موقوفات مناطق شمالی یمن مختص قاریان قرآنی است که در مساجد مشهور و ویژه‏ای قرائت دارند.

این موقوفات، ویژه‏ی جامع بزرگ صنعا و جامع امام الهادی در صعده و دیگر مساجدی است که برای ساکنان مناطقی که این مساجد آن جا قرار گرفته، قداست خاصی دارند، و این در حالی است که می‏بینیم اغلب موقوفات مناطق جنوبی و همین طور منطقه‏ی تهامه و حضرموت، وقف قاریان قرآن برای اولیاء الله و صالحان است؛ مانند وقف ابن عدوان که مشهورترین است و همین طور وقف رفاعی و عید روس و ابی بکر سالم و...
 

اوقاف معروف یمن

وقف کبیر

این وقف به طور عام، ویژه‏ی مساجد است؛ یعنی برای ساختن و رسیدگی به مساجد و تعویض فرش‏ها و زیراندازها و تأمین روشنایی و آب رسانی به قسمت‏های گوناگون آن‏ها و همین طور تأمین مالی متصدیان اداره‏ی این تأسیسات و مؤذن‏ها و امامان (ائمه‏ی) جماعت و خطبای آن جاست.

آنچه مخصوص مساجد «صنعا» است، وقف داخلی نامیده می‏شود که خود سازمان خاصی به نام نظارت (سرپرستی) بر موقوفات داخلی دارد. همچنین متصدی اداره‏ی امور این سازمان ناظر (سرپرست) وقف داخلی نامیده می‏شود.

آنچه شامل اوقاف مساجد است یعنی آنچه ائمه در یمن بر آن سرپرستی داشتند، وقف خارجی نامیده می‏شود و سازمان اداری آن را سرپرستی وقف داخلی می‏نامد. این اداره‏ی سرپرستی (خارجی و داخلی) بعد از اواخر دوران امام احمد بن یحیی حمیدالدین (متوفای 1382 ق / 1962 م) تحت اداره‏ی سرپرستی واحدی قرار داده شد که وزارت اوقاف عمومی نامیده می‏شد.

در عین حال، وقف داخلی و وقف خارجی همچنان مستقل از یکدیگر نگه داشته شدند. این تقسیم‏بندی صرفا از باب نامگذاری (اسما)، موقوفات زبید را نیز شامل می‏شد؛ بنابراین، وقف داخلی همان وقف بزرگ (الوقف الکبیر) است که موقوفات موقت و خالص (دائم) را در برمی‏گیرد

. و درآمد آن‏ها نیز خرج ائمه‏ی جماعت مساجد وابسته به اداره‏ی اوقاف زبید و همین طور خطیبان و مدرسان و قاریان قرآن و صحیح بخاری در جامع اشاعر می‏شود. بخشی از آن‏ها نیز برای کمک به نیازمندان و نگهداری مساجد و ترمیم آن‏ها و خدمات مساجد مثلا تأمین روشنایی و آب رسانی و حقوق کسانی که در آن‏ها کار می‏کنند و نیز به هزینه‏ی نظارت بر موقوفات اختصاص داده می‏شود.

وقف خارجی و مصارفش همان مصارف وقف داخلی است که در ضمن، حوزه‏ها (مدارس) علمیه و طلاب ساکن آن‏ها را که از خارج از یمن مثلا از سودان و سومالی و اتیوپی و هند برای تحصیل به زبید می‏آیند، تأمین مالی و خدمات رسانی می‏کنند. و اما در زبید، یک نوع وقف دیگر هم هست که به وقف «کوائن» شهرت دارد.

و بیشتر موقوفات آن از زمین‏ها و املاک امیران دولت عثمانی بوده که برای مدارس آن‏ها در شهر زبیده و حومه‏ی آن وقف شده است.

یک سری زمین‏های موقوفه نیز مجهول المالک بوده‏اند که ساکنان مناطق نزدیک به آن‏ها پس از فروپاشی دولت عثمانی بر آن‏ها دست انداخته‏اند و بسیاری از این املاک در مسوده (دست نویس) امام مهدی بن احمدبن حسن (صاحب مواهب) متوفای سال 1130 قمری و در مسوده مهدی عباس بن منصور حسین بن قاسم (متوفای 1189) ثبت است.

این زمین‏ها به دستور امام احمد بن یحیی از دست مالکان صوری آن‏ها گرفته شده و نقشه‏برداری آن صورت گرفته و حد و مرز آن‏ها تعیین شده تا اطمینان حاصل شود که جزو موقوفات است. مساحت این زمین‏ها هفت هزار «معاد» است و معاد صد «لبنه عشاریه» و هر لبنه ده متر مربع است.

به هر حال، امام احمد حکم به وقفی بودن این زمین‏ها داد و امر کرد خمس درآمد آن‏ها به اوقاف و چهار پنجم آن به کشاورزانی که این زمین‏ها در دست آن‏هاست، داده شود تا دستمزد ایشان برای احیای آن زمین‏ها و کشت و بهره‏برداری از آن‏ها باشد.
 

موقوفات عالمان و محصلان

دین اسلام بیش از هر چیز دانش را مورد توجه قرار داده و مردم را به تحصیل آن تشویق کرده است. و این به سبب ارزش والای دانش و تحصیل علم در اسلام است، زیرا نخستین آیاتی که بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نازل شد، در این باره است (اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق. اقرأ و ربک الأکرم الذی علم بالقلم. علم الانسان ما لم یعلم).در حدیث شریف آمده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:

خداوند خیر هر کس را بخواهد، به او علم و فهم دین عطا می‏فرماید؛ از این رو نیکوکاران با بخشایش‏گری انفاق می‏کردند تا علاقه‏مندان به تحصیل در همه‏ی سطوح و رشته‏ها را یاری کرده باشند. آنان اموالی را وقف چنین مواردی کردند تا رضای خدا و اجر و ثواب الاهی را به دست بیاورند؛

از این رو عالمان و محصلان که سرگرم تعلیم و تعلم در مساجد و جوامع هستند و این، هم اکنون در مناطقی که بیشتر ساکنان آن از مذهب زیدی هادوی هستند، رایج است، موقوفات ویژه‏ی خود را دارند که موقوفات محصلان نامیده می‏شود،

و هر سال یک یا دو بار پس از فصل درو در اختیارشان گذاشته می شود، و از آن جا که این موقوفات برای طلاب غریب و مستمند آن هم طی یک سال تحصیلی اختصاص دارد (سال تحصیلی همیشه از اول محرم آغاز تا ماه رجب ادامه دارد و طی دو ماه شعبان و رمضان تعطیل می‏شود تا دوباره از اول ذیحجه آغاز شود)،

از این رو نیکوکاران شهرها و مناطق گوناگون نان روزانه‏ی طلاب نیازمند را به اندازه‏ای که نیاز ضروری آن‏ها را برطرف کند، فراهم می‏آورند؛ بنابراین، هر کدام از ایشان روزانه دو یا سه قرص نان یا بیشتر دریافت می‏کنند.

در ضمن از گذشته، عالمان و محصلانی که در مراکز علمی به تعلیم و تعلم سرگرم بودند، اموال وقفی ویژه‏ای داشتند که طی هر ماه، در آن مراکز خرج آنان می‏شد؛ همچنان که در برخی از آن مراکز روزانه، یک یا دو وعده غذا، یکی ظهر و دیگری پس از نماز عصر برای آن‏ها طبخ می‏شد.

و این‏ها از گذشته تا همین اواخر یکی از عادات مردم بوده است و هم اکنون نیز در ناحیه‏ی یمن سفلی و تهامه و حضرموت و دیگر مناطقی که مذهب شافعی در آن‏جا رایج است، به صورت سنت به آن عمل می‏شود.

همین طور کسانی که سرگرم تحصیل یا تدریس در مدارسی بودند که اواخر قرن ششم هجری و در حکومت ایوبی (626 - 569) به دست ملک معز اسماعیل بن طغتکین بن ایوب (متوفای سال 598 ق) بنا شدند. ملک معز به سال 549 قمری نخستین مدرسه را در زبید بنا کرد، و از آن پس مدارس یکی پس از دیگری ساخته شد ؛ به ویژه در عصر دولت رسولیه (858 - 626) دانش چنان شکوفا شد که در سراسر تاریخ یمن نظیر نداشت.

حاکمان این دولت و والیان و امیرانشان و دیگر دولتمردان و حتی زنان بنی رسول و کنیزان و غلامانشان همین طور برخی عالمان متمول در ساختن این مدارس به ویژه در دو شهر «تعز» و «زبید» و در دیگر شهرها (اما کمتر از دو شهر مذکور) هر کدام در حد توان با یکدیگر رقابت می‏کردند.

و اموالی را به آن مدارس اختصاص می‏دادند تا مخارج مدرس و همین‏طور مدیرانی را که متولی مدرسه آن‏ها را برمی‏گزید تأمین کند. قسمتی نیز به طلاب اختصاص داده می‏شد که باز هم واقف، تعداد آن‏ها را معین می‏کرد. بقیه نیز صرف خدمات، سرویس‏دهی و حفظ و نگهداری و مرمت و دیگر نیازمندی‏ها و در حد لازم صرف افرادی می‏شد که متصدی انجام این خدمات بودند.

این وضع در روزگار دولت طاهریه (923 - 858 ق) که حاکمان و امیرانش طبق سنت دولت رسولیه عمل می‏کردند ادامه یافت؛ یعنی آن‏ها نیز در «جبن» و «رداع» و «مقرانه» مدرسه‏هایی بنا، و به نوسازی مدارس و مساجد قدیم شهر «زبید» و دیگر شهرها اقدام کردند (المدارس الاسلامیة فی الیمن / اسماعیل بن علی الاکوع) سپس عثمانی‏ها سر کار آمدند.

آن‏ها برای نخستن بار در سال (1045 - 945 ق / 1635 - 1538 م) بر یمن حکومت کردند. برخی والیان ایشان مدارسی در صنعا و زبید و دیگر مناطق ساختند. تعدادی تأسیسات عمرانی و زمین‏های کشاورزی را برای اداره‏ی امور و نگهداری آن‏ها و مخارج دست‏اندرکاران خدمات آن مدارس وقف کردند که امروزه به کوائن شهرت دارند و پیش از این نیز به آن‏ها اشاره شد.
 

اوقاف ترب جمع تربت  آن موقوفاتی است که به ترب (جمع تربت) یا مراقد اولیاء الله و صالحان و بزرگان اختصاص داده شده. این موقوفات برای رسیدگی به آن مرقدها و نظارت بارگاه و صحن و سرای آن‏ها و روشنایی و دود کردن عود در گوشه و کنارشان به مناسبت‏های دینی گوناگون در نظر گرفته شده تا آماده‏ی پذیرایی از زائران باشد.

که به آن جا می‏آیند؛ باشد که آن‏ها نیز نذورات خود را به سرپرستی و خدام آن جا تحویل دهند، و نیز برای کسانی که در آن مرقدها می‏نشینند و به نیت ثواب رساندن به مدفون آن مرقد، قرآن تلاوت می‏کنند.


بعد امام متوکل یحیی بن محمد حمیدالدین (متوفای 1367 ق / 1948 م) دستور داد همه‏ی این اموال را ضبط کرده، در کارهای بهتر و ضرورتر به مصرف برسانند، آن‏گاه برای این کار دایره‏ی ویژه‏ای به نام «سرپرستی اوقاف مرقدها» تأسیس، و فردی را درجایگاه سرپرست برای اداره‏ی امور آن‏جا و انجام کارهایش تعیین کرد.

از آن پس، موقوفات مذکور صرف نیازمندی‏های «المدرسة العلمیة» می‏شد؛ مدرسه‏ای که امام یحیی (سال 1344 ق / 1936 م) تأسیس کرده بود.همین طور بخشی از اموال مذکور را به صورت مستمری به استادان، طلاب، مدیران و دیگر کارکنان مدرسه می‏پرداختند و بقیه‏ی آن نیز صرف اطعام طلاب ساکن در آن‏جا می‏شد.

پس ازآن، امام یحیی دستور داد اوقاف و دیگر اموالی را که طبق وصیت صاحبانش می‏بایست در امور خیریه صرف می‏شد و خود انواع گوناگون و مصارف متعدد داشت، ضمیمه‏ی دایره‏ی سرپرستی اوقاف مرقدها (ترب ) کنند، و موقوفاتی را که مورد مصرفش عملا وجود ندارد .

و واقف آن نیز معلوم نیست به آن منضم کنند. همین طور طبق دستور او، اموال مکارمه (فرقه‏ای از اسماعیلیه) به سرپرستی مرقدها (ترب) سپرده شود. امام یحیی، این اموال را پس از سرنهادن عبدالله علی مکرمی به فرمان او ضبط کرد. عبدالله پیش از آن، فرمان امام سرپیچیده، شورش کرده بود.

امام احمد بن یحیی حمیدالدین نیز در دوران ولایتعهدی‏اش (1352 ق / 1933 م) در «صعده» همین کار را کرده بود. او دو ثلث اوقاف مرقدها (ترب) امام هادی یحیی بن حسین (متوفای 288) در «صعده» را در اختیار طلاب علوم دینی و استادانشان که در جامع الهادی در صعده به تحصیل و تدریس مشغول بودند قرار داد. وی چنین برنامه‏ای را در استان «حجه» نیز اجرا کرد.

بدین ترتیب که اوقاف مرقدها (ترب) را به محصلان و استادان جامع شهر حجه اختصاص داد. همین طور اوقاف مرقدها در ناحیه‏ی «تعز» را در اختیار مدرسه‏ی «الاحمدیه» قرار داد. بعد در دوران جمهوریت، اوقاف مرقدها (ترب) در حوزه‏ی وزارت آموزش و پرورش قرار گرفت؛ اما بسیاری از آن را نیز برخی چپاولگران به یغما بردند.
 

اوقاف صوافی

صوافی، جمع «صافیه» و عبارت از املاکی است که حاکمی پس از چیره شدن بر رقیب خود در جنگ از چنگ او بیرون می‏آورد و ضبط و مصادره می‏کند؛ همچنان که بر املاک شخصی خود او نیز دست می‏اندازد؛ به ویژه اگر مذهب او با مذهب حاکم پیشین مغایر باشد.

به هر حال، این اموال اگر در یک مکان معین باشد، «صافیه» و چنانچه در جاهای گوناگون باشند، «صوافی» تلقی می‏شوند؛ اما به طور کلی به آن‏ها صافیه (اموال ضبط و مصادره شده) می‏گویند. گاهی نیز به اسم شخص که آن‏ها را تیول خود کرده، نامگذاری می‏شود؛

ولی به سبب شهرت لفظ «صافیه» به طور معمول به همین اسم نامیده می شوند. در یمن تعداد فراوانی از این «صوافی» هست که به طور معمول از راه‏های غیر شرعی و صرفا به این ادعا که از آن حاکم غاصبی بوده به تملک درآمده است.

بیشتر صوافی در منطقه‏ی «النادره» و «رداع» و توابع آن دو قرار دارد. بعضی نیز در ناحیه‏ی «خبان» است. اکثر این صوافی از دارایی‏های حکومت طاهری (923 - 858 ق) بوده که بسیاری از آن‏ها را در اختیار مدارس‏شان گذاشته بودند؛

اما حاکمان بعدی، آن‏ها را ضبط و مصادره کرده و بنابراین، جزو صوافی قرار داده بودند که هنوز برخی از آن‏ها نام‏های اصلی خود را دارند؛ مانند صافیه‏ی «قهلان» در ناحیه‏ی عمار از توابع منطقه‏ی النادره. با این حال، یکی از حاکمان، در گذشته‏ی نزدیک تصمیم گرفت یکی از مدارس ایشان را خراب کند به این ادعا که بنا کنندگان آن‏ها کافران تأویل بوده‏اند؛

بنابراین، ساختن مدارس به قصد قربت به خداوند نبوده؛ اما یکی از افراد مخلص و خداترس جلو او ایستاد و به وی درباره‏ی فرجام چنین عملی هشدار داد، و آیه‏ی شریفه‏ی (فمن أظلم ممن منع مساجد الله ان یذکر فیه اسمه و سعی فی خرابها) (بقره، آیه‏ی 114) را بر او تلاوت کرد،

و تأکید ورزید که این، هم مدرسه و هم مسجد است. این بود که حاکم مذکور با این‏که برخی کنگره‏های مدرسه را خراب کرد، از ادامه‏ی تخریب آن خودداری ورزید تا سوگندش را گشوده باشد.

برخی صوافی معروف در یمن عبارتند از:
صافیه‏ی امام قاسم عیانی (متوفای 393 ق) این صافیه در وادی «مذاب» در زمین «آل عمار» از سرزمین صعده است. صافیه‏ی «رخمان»، صافیه‏ی «ذی بهلان»، صافیه‏ی «بیت المهدی»، این‏ها همه در منطقه‏ی «آنس» قرار دارند، به جز صافیه‏ی «بیت المهدی» که در «أرحب» است و صافیه‏ی «مهدی احمد بن حسن» (متوفای 1094) در «الغراس» و صافیه‏ی «بیت المنصور» در «سنحان».
 

اوقاف حرمین شریفین

حقیقت این است که نیکوکاران، هیچ گاه کارهای خداپسندانه و اعمالی را که رضا و قربت الاهی در آن است فرو نگذاشته‏اند. از جمله‏ی این کارها، وقف برای حرمین شریفین است که خود مجال گسترده‏ای دارد؛ چرا که هیچ منطقه‏ای در یمن یافت نمی‏شود؛ مگر این که در آن جا موقوفه‏ای برای حرمین شریفین درنظر گرفته شده،

و بیشتر آن‏ها در استان تهامه و به ویژه ناحیه‏ی زبید، همین طور در استان «اب» در محلی به نام «حمام خاص به حمام مکه»، قرار دارد. این اوقاف، اداره‏ای جداگانه از سایر اوقاف داشت که امام یحیی بن محمد حمیدالدین آن را تأسیس، و برای آن سرپرستی تعیین کرده بود.

سرپرستان اوقاف در استان‏های یمن و شهرستان‏ها ونواحی گوناگون، یک هشتم درآمد اوقاف حرمین را در مناطق خود گرد می‏آورند و برای سرپرست اوقاف حرمین در صنعا می‏فرستادند تا سالیانه به اداره‏ی حرمین فرستاده شود؛ ولی بعد ارسال درآمد این موقوفات متوقف شده؛.

چرا که حکومت عربستان سعودی اموال فراوانی به حرمین شریفین اختصاص داد که موقوفات اندک یمن در برابر آن‏ها چیزی به شمار نمی‏آمد؛ زیرا هرگز نیازمندی‏های عمده‏ی حرمین را تأمین نمی‏کرد. از آن پس اداره‏ی اوقاف حرمین یمن در وزارت اوقاف کشور ادغام شد.

با این‏که وقف کنندگان اصرار داشتند املاکی که به طور مطلق یا مشروط وقف کرده بودند، هیچ وقت در معرض خرید و فروش قرار نگیرد و بخشیده یا به ارث گذاشته نشود (فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه ان الله سمیع علیم) (بقره، آیه‏ی 181)

آری، خدا شنوای داناست، در عین حال و با وجود بیم دادن‏هایی که درباره‏ی عذاب ترسناک الاهی و به سبب این گونه حرمت‏شکنی‏ها هشدار می‏داد، باز بسیاری از این موقوفات حیف و میل شد و برخی افراد نابکار حریم موقوفات را شکستند. آن‏ها با ترفندهای گوناگون و با حقه‏بازی کوشیدند اموال مذکوررا غیرموقوفه معرفی کنند،

و برای این کار با اقدام‏های به ظاهر شرعی، اما اغلب غیر شرعی وارد عمل شدند. متأسفانه این اقدام‏ها نه فقط از مردم عادی سر می‏زد، بلکه برخی حاکمان نیز دست‏اندازی‏هایی به آن موقوفات داشتند،

برای مثال، مورخی به نام «عبدالرحمن بن علی الربیع (متوفای 942) در دو کتابش «بغیة المستفید 373» و «قرة العیون 471 » سبب فروپاشی دولت سلطان پیروز عامر بن عبدالوهاب (متوفای 923) را سهل انگاری و بی‏حرمتی او درباره‏ی موقوفات ذکر می‏کند و می‏گوید:

در حکومت سلطان عامر بن عبدالوهاب، هیچ عملکرد ناپسندی وجود نداشت، جز این که وی متعرض موقوفات پیشینیان شد و در این زمینه با فقیهان به ستیز و مخالفت برخاست، و گمان می‏کنم همین عامل مهمی بود که حکومتش را بر باد داد و هر چه درکف داشت، از وی ربود. این مورخ در ادامه می‏گوید:

من براساس وظیفه‏ی دینی خود، پادشاهان و سلاطین و سایر متنفذان را نصیحت و سفارش می‏کنم متعرض وقف و دست‏اندرکاران وقف نشوند تا ناکام نمانند و سیاه بخت نشوند و اهل و مالشان بی‏صاحب نماند. (فلیحذر الذین یخالفون عن أمره أن تصیبهم فتنة أو عذاب الیم) (نور، آیه‏ی 63) و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم، و در پایان می‏گوید: و درهمین خصوص برای کسانی که خواهان نصیحته باشند به «شعر» گفته‏ام:(1)

ای یار عزیز! بهتر و شایسته‏تر آن است که درباره‏ی وقف و اوقاف سخن مگویی؛ زیرا ما هیچ گاه فردی ندیدیم آن را در اختیار بگیرد (تصرف کند) و رستگار شود؛ از این رو بسیاری از آنچه زمانی جزو موقوفات بود، به اموال آزاد (غیر وقفی) مبدل شد؛

برای مثال «وادی صنباب» از توابع ناحیه‏ی «تعز» از این موقوفات که ملک معزالدین اسماعیل بن طغتکین بن ایوب (متوفای رجب سال 598) آن را وقف مدرسه «السیفیة» کرد ؛ مدرسه‏ای که آن را در «تعز» به خیر پدرش سیف الاسلام طغتکین (متوفای سال 593)

بنا نهاد و بعد باقیمانده‏ی استخوان او را آورد و آن‏جا دفن کرد. به هر حال، وادی مذکور از قید وقف آزاد شد و به تملک افراد متفرقه ساکن در آن ناحیه درآمد و چیزی که نشان دهد روزی این زمین موقوفه بود، از آن باقی نماند.

مدارس پادشاهان و سلاطین دولت رسولی (الدولة الرسولیه) نیز چنین وضعی یافت؛ به طوری که امروزه فقط دو مدرسه از آن‏ها باقی مانده که عبارتند از مدرسه‏ی «اشرفیه» و مدرسه‏ی «معتسبیة» در حالی که مدارس آن‏ها که ده‏ها مورد برآورد می‏شد،

در نتیجه‏ی سهل انگاری عمدی و بی‏توجهی، حتی خرابه‏های آن‏ها نیز محو شد و موقوفاتش به یغما رفت. خلاصه از اوقاف آن‏جا مقدار بسیار اندکی ماند که در وقفیه نیز در دوره‏ی جمهوری از غصب و تجاوز برخی دولتمردان و متنفذان مصون نماند. آنها دیدند هیچ کس نیست که آنان را از غصب این موقوفات بازدارد؛

و از این رو از سر بی‏دینی به اراضی نواحی «جند» و نواحی تابع استان «تعز» و دیگر مناطق دست انداختند و آن‏ها را غاصبانه به تصرف خود درآوردند و تا امروز نیز موقوفات در معرض چپاول و غارت است؛ حتی موقوفات ویژه نیز با حیله‏های شرعی غیرموقوفه نشان داده شدند، و به تملک افراد درآمدند.

به هر حال، غارت و چپاول اوقاف خود نشان‏دهنده‏ی سست همتی و بی‏اعتنایی بسیاری از ثروتمندان است که دیگر املاک خود یا دست کم بخشی از آن‏ها را به کارهای خیر و خداپسندانه اختصاص نمی‏دهند تا جایی که امروزه هیچ کس را نمی‏یابی با آن روح بخشندگی که ویژگی بارز زمان‏های گذشته بود، مال خود را وقف کند.

یا به کارهای خیر اختصاص دهد. در عین حال و با همه‏ی بی‏حرمتی که در گذشته و اکنون به موقوفات شده، انسان گاهی احساس خشنودی کامل می‏کند؛ آن‏گاه که می‏بیند

تعدادی مراکز خیریه، مساجد و مؤسسات دینی هر چند کم این‏جا و آن‏جا تعمیر و ساخته می‏شودو اغلب منحصر به ساخت مساجد است که تازه در بسیاری از آن‏ها به جز در موارد نادر، هیچ موقوفه‏ای برای تعمیرات و نگهداری‏شان در نظر گرفته نمی‏شود . و لله الامر من قبل و من بعد.
 

پی نوشت :

1-یا صاحبی لا تکلم ف
ی الوقف أولیو أصلح
فاننا ما رأینا شخصا تولاه أفلح‏.
 

منبع:
میراث جاویدان

نویسنده: محمد حسن معصومی، قاضی اسماعیل بن علی اکوع
این مقاله در تاریخ  1403/4/13 بروز رسانی شده است:


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
رستوران و کافه نزدیک هتل لیلیوم کیش
رستوران و کافه نزدیک هتل لیلیوم کیش
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
play_arrow
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
play_arrow
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
play_arrow
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
play_arrow
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستاده‌ام
play_arrow
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستاده‌ام
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
play_arrow
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
play_arrow
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
رهبر انقلاب: مهم‌ترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود
play_arrow
رهبر انقلاب: مهم‌ترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود
سرود جمعی با اجرای نوشه‌ور در حسینیه امام خمینی(ره)
play_arrow
سرود جمعی با اجرای نوشه‌ور در حسینیه امام خمینی(ره)
مدیحه سرایی احمد واعظی در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
مدیحه سرایی احمد واعظی در محضر رهبر انقلاب
مداحی اتابک عبداللهی به زبان آذری در حسینیه امام خمینی
play_arrow
مداحی اتابک عبداللهی به زبان آذری در حسینیه امام خمینی
مداحی مهدی ترکاشوند به زبان لری در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
مداحی مهدی ترکاشوند به زبان لری در محضر رهبر انقلاب
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار
play_arrow
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار