ملاحظات اجتماعی و انسانی در متن وقفنامه های کردستان ایران

در این مطلب به ملاحظات اجتماعی و انسانی در متن وقفنامه های کردستان ایران اشاره خواهیم کرد با راسخون همراه باشید.
پنجشنبه، 14 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ملاحظات اجتماعی و انسانی در متن وقفنامه های کردستان ایران
مقدمه
تعریف وقف در فقه شافعی
کلمه‏ ی وقف در زبان عربی به معنی نگاه داشتن و حبس کردن است و در اصطلاح شرعی عبارت است از حبس مالی که قابلیت بهره‏وری داشته باشد. مشروط بی آنکه عین مال باقی بماند؛ و هدف از این حفظ و حبس مال، بهره‏برداری معنوی با به مصرف رسانیدن درآمدهای آن در امری مباح به بیان دیگر است.

وقف حبس مالی است که بهره‏وری از آن ممکن باشد و اصل مال باقی بماند و با استفاده از بین نرود و هدف نهایی از این عمل، تقرب به جوار رحمت حق تعالی باشد. به طور کلی، حبس اموال و املاک با عنوان فقهی وقف از سوی فرد مسلمان راهی است.

که به سوی رحمت واسعه‏ی الهی به قول سعدی «فرستادن برگ عیش به گور خود» است و علمای دین از آن به «حسنه‏ی جاریه» یا کار شایسته‏ی پایدار و نمونه‏ای از باقیات صالحات تعبیر نموده ‏اند.
 

مستندات وقف از منبع قرآن و حدیث نبوی

به عقیده‏ی علمای شافعی مذهب، مستند و دلیل وقف از منبع قرآن در شریعت اسلامی، آیه‏ی «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» است که معنی آن چنین است: به خیر تمام نمی رسید مادام که از آنچه دوست می‏دارید در راه خدا انفاق کنید.

نیز به نظر برخی از علمای شرع، آیات «و ما تفعلوا من خیر فلن تکفروه» و «وافعلوا الخیر لعلکم تفلحون» مستندات دیگری درباره‏ی وقف ‏اند.

اما مستند وقف از منبع حدیث نبوی، خبری است که مسلم و دیگر راویان آن روایت کرده‏اند. بدین مضمون: «اذا مات ابن‏آدم (العبد) انقطع عمله الا من ثلاث (الا من ثلاثة اشیا): صدقة جاریة، او علم ینتفع به او ولد صالح یدعو له».

یعنی: هرگاه آدمی بمیرد، کارهایش به سرانجام خواهد رسید، مگر سه کار: حسنات بی‏پایان، دانشی که به بهره دهی رسیده باشد و فرزند درستکاری که در پیشگاه خداوند او را دعا کند.

 

سازمان اوقاف

در صورت نهادینه شدن وقف در فرهنگ جوامع اسلامی و سازمان یافتن صحیح و اصولی آن منافع اقتصادی زیادی خواهد داشت. اما هرگز نباید فراموش کرد که وقف در خدمت سالم سازی اقتصاد است و نه رونق اقتصادی؛ زیرا سالم سازی یک مفهوم ارزشی است رونق اقتصادی علمی صد در صد مادی است.

و هر چند یک اقتصاد سالم، البته رونق و شکوفایی نیز به ارمغان خواهد آورد؛ اما این رونق و توسعه تبعی است و نه غایت مقصود؛ در حالی که هدف از نیل به اقتصاد سالم ناشی از توسعه‏ی وقف، جاودانه شدن در معنویت باقی، پایدار و جهان شمول است.

به عبارت دیگر وقف مالکیتی ابدی در راستای نیل به برکات و حسنات بی پایان و مصداق صدقة جاریة است. اما هرگاه نتایج و عواید اقتصادی وقف در بستر مصالح عمومی در جریان نباشد و مورد سوء نظر و سوء استفاده‏ی موقوف علیهم قرار گیرد،

البته این نقض غرض از وقف خواهد بود و در این صورت، جامعه اسلامی از تبعات زیانبار آن در امان نخواهد بود. بنابراین، به منظور جریان یافتن صحیح وقف و تحقق و نظارت مستمر و هدایتگر بر این امر مهم در میان مسلمانان، وجود یک تشکیلات قانونی، فعال و متعهد تحت عنوان اوقاف در جوامع اسلامی ضروری است. به همین دلیل، توسعه و تقویت چنین تشکیلاتی از اهم وظایف دولت اسلامی به شمار می‏رود.

بنابراین، یک دستگاه توسعه یافته و متعهد در جامعه‏ی اسلامی، به دلیل گسترش دادن و ژرفا بخشیدن به معنویت و نوعدوستی عامل مؤثری در جهانی شدن معنویت در میان فرهنگ‏ها و تمدن‏ها و جوامع انساهنی در جهان است.
 

وقف و گسترش علوم و معارف اسلامی

نیز از میان دیگر آثار عام المنفعه‏ی وقف، مواردی چند را می‏توان برشمرد، از جمله: گسترش علوم و معارف اسلامی و فراهم سازی امکانات آموزشی و احداث کتابخانه‏ها و مراکز آموزشی تحصیل علوم دینی و دیگر دانشها.

تربیت مردان و زنان دانش پژوه در عرصه‏های گوناگون علوم و فنون و توسعه انتشارات دینی و علمی. شایان ذکر است که عواید هزینه‏ی احداث و نگهداری اغلب مراکز علمی و دینی از سده‏های پیشین تا به امروز، به نحوی از عواید وقف تأمین می‏شده است.

برای نمونه، هزینه‏ی تعمیر و نگهداری مسجد جامع کردستان موسوم به دار الاحسان در سنندج و نیز مدرسه‏ی علوم دینیوابسته به آن از زمان احداث تاکنون، در مدت زمانی قریب به چهار قرن همواره عمدتا از منافع و عایدات موقوفه‏های آن تأمین شده است.

این مرکز مهم و مشهور مذهبی - علمی، در مرکز استان کردستان فعلی، در عهد قاجاریه، و به فرمان امان الله خان اول والی اردلان احداث شد و در قرنهای گذشته، عمده‏ترین مرکز اشاعه‏ی علوم اسلامی در کردستان ایران بوده است و شمار فراوانی از علما و ادبا و رجال نامی و برجسته‏ی کرد در این مرکز پرورش و تربیت یافته‏اند.
 

وقف و سنتهای اجتماعی نیکو

وقف، در قرون اخیر در میان مسلمانان، گاهی زمینه ساز ظهور آداب و رسومی حسنه و سنتهای اجتماعی نیکو نیز بوده است، از جمله: می‏توان به ترویج سنت نیکوی ازدواج در میان جوانان، نگهداری و سرپرستی ایتام، دستگیری از ضعفا و بینوایان، کمک به بیماران، احداث مدارس، بیمارستانها، درمانگاهها و مراکز تحقیقاتی اشاره کرد.
 

وقف و عزاداری سالار شهیدان

یکی از سنتهای اجتماعی بسیار شایسته و تأثیر گذار در ایران، مراسم عزاداری سالار شهیدان در ماه محرم است که از درآمد موقوفه‏های مؤمنان و خیرین تأمین می‏شود. برای نمونه، در کردستان اردلان - سنندج و توابع از دوره‏ی قاجاریه تا کنون، از محل عایدات موقوفه‏های مرحوم آقا میر ابوطالب حسینی، عزاداری ماه محرم همواره (بجز چندین دوره‏ی موقت تعطیلی) بر پا شده است.


توضیح آنکه، در عهد قاجار و در دوره‏ی سلطنت فتحعلی شاه امان الله خان اول به عنوان والی ایالت کردستان اردلان، به عمران و آبادی شهر سنه دژ (سنندج کنونی) همت می‏گمارد، وی برای برپایی عزاداری سید الشهداء در ماه محرم به اشاره‏ی دربار قاجار، آقا میر ابوطالب حسنی تاجر اصفهانی را به سنندج دعوت می‏نماید.

آقا میر ابوطالب با خانواده و بستگانش پس از انتقال به تهران و عزیمت به سنندج، در این شهر اقامت اختیار می‏کنند.آقا میر ابوطالب در کردستان با خرید املاک و احداث چندین عمارت با شکوه و عالی، و نیز اقدامات دیگری همچون احداث قنات در سنندج، به انجام امور عام المنفعه می‏پردازد.

از جمله بناهایی که در زمان وی بنا شده عمارت با شکوهی است واقع در محله‏ی تپوله که اتاقهایی از آن به طرز زیبا و هنرمندانه‏ای گچکاری و آینه بندی و نقاشی شده است و می‏توان آن را نخستین حسینیه سنندج نامید.

در این مکان، همه ساله مراسم عزاداری عاشورا بر پا می شده است و هیئت عزاداران اهل تشیع در محوطه این بنا، به روضه خوانی و سینه زنی پرداخته‏اند این بنا، هم اکنون نیز بر جاست و از میراث فرهنگی مذهبی شهر سنندج به شمار می‏رود و به آن عمارت امجد می‏گویند.

آقا میر ابوطالب حسینی، تاجر اصفهانی، در منطقه‏ی کردستان اردلان حوالی قروه دوازده دانگ از املاک خویش را وقف حسینیه و عزاداری امام حسین در ماه محرم کرده است. بعدها، در زمان نوه‏اش آقا میر ابوطالب دوم ملقب به امجد الاشراف تولیت املاک و موقوفه‏ی حسینیه‏ی سادات بر عهده‏ی او قرار می‏گیرد.

در زمان امجد الاشراف عزاداری ماه محرم در حسینیه‏ی سادات همچنان ادامه داشته است. وی در سال 1329 هجری شمسی روی در نقاب خاک کشیده و از آن پس پسرش میر ابراهیم امجد تولیت و تصدی موقوفات حسینیه‏ی سنندج را بر عهده گرفته است.

او این مسئولیت را تا سال 1355 شمسی ادامه داده و در این سال به دیار باقی شتافته است. در دوران انقلاب اسلامی، اخیرا چند سالی است که پسران مرحوم آقا میر ابراهیم امجد یعنی آقا میر اسماعیل، آقا میر محمد سعید،.

آقا میر ابوطالب ارفع به اقامه‏ی عزاداری ماه محرم در همان سرای نیاکانشان ارشد اولاد مرحوم میر ابراهیم، که شخص بزرگوار و مؤمن و فهیمی است در این زمینه جد و جهد شایان توجهی از خویش نشان داده است.
 

مروری بر اهم احکام وقف در فقه شافعی
وقف اموال منقول و غیر منقول

1 - وقف اموال غیر منقول، مانند زمین و دکان و باغ و قنات و نظایر آن صحیح است.
2 - وقف اموال منقول، همچون وسایل زندگی (فرش، رختخواب، ظروف و...) و نیز کتاب و نظایر آن صحیح است.
 

شروط وقف حضور موقوف علیه یا موقوف علیهم

3 - اگر مالی بر شخصی (موقوف علیه) یا اشخاصی (موقوف علیهم) وقف شده باشد، می‏بایستی به هنگام وقف، آن شخص (یا اشخاص) حاضر باشد و وقف را بپذیرد. لذا وقف بر طفلی که هنوز زاده نشده صحیح نیست. یا اینکه وقف بر فرزندان فقیر فلان کس صحیح نیست، در حالی که به هنگام وقف آن شخص فرزند فقیر نداشته باشد. نیز وقف بر یکی از دو نفر یا مسجدی که مشخص نشده باشد، صحیح نیست.
 

بطلان وقف بر خود

4 - وقف بر خود صحیح نیست. زیرا شایسته نیست که انسان چیزی را که از آن خود اوست، بار دیگر به ملکیت خود در آورد.
 

بطلان تعلق منافع مادی وقف بر واقف

5 - زمانی که وقف، مشروط به باز گرداندن بهره‏ای به واقف گردد، باطل است. مانند آنکه باغی بر مسجدی وقف شود با این شرط که آنچه از هیزم و چوب آن باغ به دست آید به واقف بازگردانده شود که این صحیح نیست.

اما اگر واقف مالی را بر کسی وقف کند که برایش قربانی کند یا به جای او فریضه حجی را به جای آورد، در این صورت وقف صحیح است؛ زیرا تنها حسنات این عمل به واقف باز می‏گردد.
 

تصدی تولیت وقف از سوی واقف

6 - هر گاه نظارت و تولیت وقف بر عهده واقف باشد، وقف صحیح است. حتی در صورتی که از بابت انجام این نظارت، حق الزحمه‏ای نیز از عایدات این موقوفه به واقف برسد، عمل وقف صحیح است.

7 - برخی از علما معتقدند وقفی که در آن خود واقف نیز بهره‏مند باشد، صحیح است. مانند آنکه واقف بگوید این باغ را بر طلابی که هم اکنون درس نحو می‏خوانند وقف کردم. در حالی که خود او نیز یکی از آن طلاب باشد.

وقف بر اهل ذمه
 

8 - وقف بر اهل ذمه صحیح است، خواه یک تن یا بیشتر؛ مشروط بر آنکه بهره‏ی وقف در راه گناهکاری به مصرف نرسد. لذا اگر بگوید اگر این باغ را بر فقیران اهل ذمه وقف کردم صحیح است و اگر بگوید بر آن شخص ذمی که خدمتکار کنیسه (معبد یهود و نصاری) است وقف کردم وقف باطل است. 
 

شروط صیغه ‏ی وقف

9 - یکی از شروط صیغه‏ی وقف آن است که با لفظی ادا شود که معنای حفظ همیشگی آن موقوفه و نیز ضرورت خرج کردن بهره‏ی آن به گونه‏ای که واقف تعیین کرده است، در برداشته است، صیغه‏ی وقف باید با الفاظ صریح و بی‏کنایه ادا شود.

10 - عمل وقف تنها با این گفته که این مال را صدقه دادم، محقق نمی‏شود - حتی اگر واقف نیت وقف را در دل داشته باشد - مگر آنکه عمل وقف را به موضوعی عام منوط کند مانند آنکه بگوید این زمین رابرای ساختن مسجد وقف کردم.

11 - اگر وقف بر تن (یا جمعی مشخص) باشد، شرط آن است که آن یک تن (یا جمع مشخص) وقف را قبول کند؛ در صورتی که شرایط قبول وقف را دارا باشد. در غیر این صورت، سرپرست او باید وقف را قبول کند و این قبول باید در زمانی صورت گیرد که واقف صیغه‏ی وقف را بر زبان جاری می‏کند.

هر گاه شخصی که وقف را قبول کند (و یا سرپرست او) به هنگام ادای صیغه‏ی وقف از سوی واقف، در آنجا حاضر نباشد، پس باید بعد از کسب خبر وقف در حق او، باید آن را قبول کند.

12 - از دیگر شروط صیغه‏ی وقف آن است که برای همیشه باشد. لذا اگر کسی بگوید این باغ را بر فلان کس به مدت یک سال وقف کردم این وقف باطل است. اما اگر عمل وقف برای آزاد کردن بنده یا جهتی که خیر و احسان مشخصی را در بر گیرد، صورت بگیرد، وقف صحیح است.

مانند آنکه واقف بگوید این زمین را برای مدت دو سال بر مسجد وقف کردم. نیز تعیین مدت برای وقف، در صورتی که چند قرنی را شامل گردد، صحیح است. مانند آنکه بگوید این مال را برای هزار سال وقف کردم.

13 - هرگاه محدوده‏ی زمانی شمول وقف از صیغه‏ی وقف استنباط گردد، مانند آنکه بگوید این مال را وقف کردم بر فرزندانم، یا وقف کردم بر فلان کس و بعد از او بر فرزندانش، به نظر اغلب علما این وقف صحیح است.

هر گاه آنانی که در این صیغه‏ی وقف نام برده شده‏اند نماندند،اصل مال در وقفیت باقی خواهد ماند و به نزدیکترین کسان واقف به ارث خواهد رسید و اگر کسی از وی باقی نماند، حاکم مسلمانان می‏تواند آن مال را به مصرف جامعه‏ی مسلمانان برساند. اما برخی از علما، در این حالت عقیده دارند که آن مال وقفی برای بینوایان همان شهر باید به مصرف برسد.

14 - یکی از شروط صیغه‏ی وقف که به زمان اجرای صیغه‏ی وقف باز می‏گردد آن است که اگر کسی بگوید این مال را وقف کردم و نام کسی را نبرد، مانند آنکه بگوید این مال را وقف کردم بر مردی، یا بگوید این مال را وقف کردم بر آنان که بعد از این نسل من به دنیا می‏آیند (وقف منقطع الاول) یا بگوید وقف کردم بر کسی که پس از مرگ من بر قبرم فاتحه بخواند،

یا وقف کردم بر مسجدی که بعد از این احداث شود، در همه‏ی این موارد وقف باطل است. اما (در وقف منقطع الوسط) اگر بگوید این خانه را وقف کردم بر پسرانم و بعد از آنها بر مردی و پس از آن بر فقیران، در این حالت پس از پسرانش وقف بر فقرا صحیح است.

15 - یکی دیگر از شروط وقف آن است که صیغه‏ی وقف مشروط به تحقق امری نباشد که خیر و حسنات در بر نداشته باشد از این رو، اگر واقف بگوید هرگاه از حج باز گردم، آن مال بر تو وقف باشد، این وقف صحیح نیست.


اما اگر همین وقف مشروط به امر خیر و حسنه‏ای شود مانند آنکه بگوید هرگاه ماه رمضان فرا رسید این زمین وقف مسجد باشد، این وقف صحیح است و با فرارسیدن ماه رمضان زمین از آن مسجد خواهد بود.

16 - اگر تحقق وقف مشروط به مرگ واقف شود مانند آنکه بگوید هرگاه بمیرم آن مال بر فلان مسجد وقف باشد، صحیح است، زیرا حکم وصیت دارد. و به همین دلیل، اگر واقف، آن مال را بفروشد این کار به پشیمان شدن از وقف تلقی می‏شود.

نیز اگر وقف در زمان حال صورت گیرد (وقف منجر) اما تسلیم مال وقفی به زمانی پس از مرگ واقف موکول شود، آن وقف نیز صحیح است زیر حکم وصیت را دارد. و اگر واقف وقف را مشروط به حفظ حق پشیمان شدن خود کند آن وقف باطل است .

زیرا نه صیغه‏ی وقف متضمن فوریت تنجیز است و نه حکم آزاد کردن بنده را دارد. توضیح آنکه، هر وقفی که متضمن بهره‏ای عمومی و امری عام المنفعه باشد، در اصطلاح فقهی، وقف مضاهی التحریر یا امر مشابه آزاد کردن بنده نامیده می‏شود و این گونه وقف اگر مشروط نیز باشد، صحیح است.

17 - یکی از مبطلات وقف آن است که مشروط به عملی منافی شرع شود؛ مانند آنکه مالی بر مدرسه‏ای دینی وقف شود مشروط بر آنکه طلاب آنجا حق ازدواج نداشته باشند؛ یا اینکه مشروط به حفظ حق ابطال وقف از سوی واقف شود .

و یا اینکه مشروط به تغییر صفتی یا حالتی که در وقفنامه به آن اشاره شده باشد شود و یا اینکه وقف مشروط بر کاهش یا افزایش دادن مال وقفی شود. و در همه‏ی این موارد وقف باطل است. اما وقف مشروط بر انحصار فایده‏ای بر موضوعی یا جمع انسانی مشخصی، صحیح است.

مثلا مدرسه‏ای برای اشاعه‏ی علم خاصی وقف شود یا مسجد و تکیه و خانقاهی برای پیروان مذهبی خاص وقف شود.

18 - اگر وقف مشروط شود بر اجاره ندادن مال وقفی، یا بر اجاره ندادن بیش از یک سال آن مال، یا بر اینکه تولیت وقف به کسی سپرده نشود که احتمال می‏رود از قدرتش برای تصرف مال وقفی سوء استفاده کند .

و یا اینکه بر تعمیر خانه‏ی وقفی از سوی موقوف علیه، و دیگر مواردی از این قبیل... در همه‏ی این حالات، شرط گذاری در وقف صحیح است اما در هر حال رعایت نکردن این شروط، در مواقع اضطرار نیز اشکال شرعی ندارد. مثلا اگر مال وقفی برای 2 سال اجاره داده نشود و احتمال داده شود.

که این مال رو به نابودی می‏نهد، در این صورت رعایت نکردن شرط اجاره‏ی یک ساله در مورد مال وقفی صحیح است. نیز اگر تعدادی کتاب مذهبی بر کتابخانه‏ای وقف شود، مشروط بر آنکه مجموعه‏ی کتابها به کتابخانه دیگری انتقال داده نشود .

و بعد از مدتها کتابخانه‏ی مزبور برجای نماند در این حالت، صحیح است که کتابهای وقفی از آن کتابخانه به نزدیکترین کتابخانه انتقال داده شود زیرا مراد واقف آن نبود که کتابها بدون بهره دهی بمانند .

یا اگر قرار شد باغی بر دو تن وقف شود و بعد از آن دو تن، بر فقیران آن ناحیه وقف باشد، این شرط گذاری نیز صحیح است و در این حالت اگر یکی از آن دو تن بمیرد، سهم متوفی به دیگری می‏رسد و هر گاه آن دیگری نیز بمیرد، سهم هر دو متوفی به فقیران آن ناحیه خواهد رسید.
 

وقف بر اولاد (مطلق اولاد ذکور منقطع الاخر)

19 - هرگاه کسی مالی را بر فرزندان خود وقف کند و صراحتا مشخص کند که به ترتیب خاصی به این اشخاص برسد، این وقف صحیح است. مثلا اگر بگوید این مال را بر فرزندانم وقف می‏کنم و بعد از آنها بر فرزندان آنها، در این حالت تا یک تن از فرزندان خودش مانده باشد،

مال وقفی بر نوه‏هایش تعلق نمی‏گیرد. نیز اگر بگوید مالی را بر فرزندانم و بر فرزندان فرزندانم و آنها که نسبشان به من باز می‏گردد وقف کردم در این حالت، وقف، فرزندان او اعم از پسر و دختر شامل می‏شود و به نوه‏های پسریش (اعم از پسر و دختر) نیز خواهد رسید. اما به نوه‏های دختریش نخواهد رسید، زیرا آنها از نسب واقف نیستند.

20 - اگر واقف بگوید مالی را بر فرزندم و فرزند فرزندم به شیوه‏ی ارث وقف کردم در آن حالت اگر یکی از پسران و دختران واقف بمیرد سهم او به فرزندانش که از او ارث می‏برند (چه پسر و چه دختر به میزان 2 سهم پسر و 1 سهم دختر) تعلق می‏گیرد.

21 - اگر واقف بگوید مالی یا چیزی را بر اولاد ذکورم و ذکور اولاد آنها وقف کردم مطابق قاعده‏ی ارث، در آن حالت بهره‏ی وقف به پسرش یا پسرانش یا نوه‏ی پسرش یا نوه‏های پسری‏اش تعلق می‏گیرد و به نوه‏های دختری‏اش (اعم از دختر و پسر) و نیز به دختر خود واقف تعلق نمی‏گیرد.

22 - اگر واقف بگوید مالی یا چیزی را بر اولاد اولادم وقف کردم در این صورت بهره‏ی وقف به تمام فرزندانش اعم از دختر و پسر و همه نوه‏هایش اعم از دختر و پسر تا نسلهای بعدی، به نسبت یکسان تعلق می‏گیرد.

23 - اگر واقف تنها بگوید این مال را بر اولادم وقف کردم و از این بیشتر چیزی نگوید، دراین حالت چنین وقفی را منقطع الاخر می‏گویند و آن مال به فرزندان نسل (پشت) خودش اعم از دختر و پسر تعلق می‏گیرد .

و پس از مرگ آنها از میان ارث بران، به نزدیکترین کسان واقف تعلق می‏گیرد و به غیر از ارث بران، مانند دختر پسر و پسر دخترش و پسر پسر و دختر دخترش، به یک نسبت تعلق می‏گیرد.

در این حالت صفت نزدیکی به واقف مورد توجه قرار می‏گیرد. اما اگر دلیلی وجود داشت که منظور واقف اولاد او بوده، مثلا به هنگام وقف کردن بگوید این مال از نسب من خارج نشود، در این حالت به اولاد پسرش نیز داده می‏شود اما به اولاد دخترش تعلق نمی‏گیرد. زیرا نسب اولاد دختری به پدر دختر باز نمی‏گردد.

24 - هرگاه واقف بگوید این مال را بر ذریه یا نسل خودم وقف کردم در آن حال منافع وقف بر اولاد و اولاد اولاد (اعم از دختر و پسر و نوه‏ی دختری و نوه‏ی پسری و از آنها به بعد) تعلق می‏گیرد، مگر آنکه بگوید کسانی از نسل من که نسبشان به خودم تعلق می‏گیرد.

اگر بگوید مالی را بر اولاد ذکورم و اولاد اولادم وقف کردم در آن حالت به دختر خودش و دختر دخترش تعلق نمی‏گیرد. زیرا با قید ذکور دخترانش را محروم کرده است.

در این حالت، آشکار است که به طریق اولی، دختر دخترش نیز از وقف محروم می‏شود، اما پسر دخترش محروم نمی‏شود و این حالت در صورتی صحیح است که قرینه‏ای دال بر تعلق تام به نسل خودش، آشکار نباشد.
 

وقف بر قاری قرآن و طلبه و مدرس علوم دینی (مشروط بر اساس عرف محل)

25 - اگر چیزی (مالی) بر قاری قرآن یا طلبه‏ی علوم دینی یا مدرس دینی وقف شود علنا آن را به شرطی مشروط کند مانند آنکه بگوید قاری قرآن روزی چهار جزء از قرآن را باید تلاوت کند یا طلبه‏ی علوم دینی مثلا روزی 4 ساعت به آموختن دروس دینی مشغول باشد و یا مدرس روزی 4 ساعت علوم دینی تدریس کند،

در آن حالت باید شرط عینا رعایت شود. اما اگر وقف را به شرطی مشروط نکرد در آن وضعیت، براساس عرف محل و منطقه باید عمل شود و اگر در عرف آن محل نیز سابقه و قرینه‏ای موجود نبود، براساس عرف محل و منطقه‏ی آن کسانی عمل شود که وقف شامل حالشان می‏شود.
 

بازتاب خدمات اجتماعی در متن وقفنامه‏های کردستان ایران

از آنجا که هدف نهایی از وقف اشاعه معنویت و حق طلبی و تقرب به جوار رحمت بی منتهای الهی است، لذا به منظور تأسیس و احداث پایگاه و مرکز و نهاد شایسته‏ای برای اشاعه‏ی روح معنویت و حق طلبی و توجه به آخرت، مسلمانان از محل عواید موقوفات در احداث و نگهداری مساجد همواره اهتمام ورزیده‏اند.

بر همین اساس، بیشترین موارد و مصادیق وقف در میان مسلمانان، ساختن مساجد و اماکن مذهبی بوده است. و بالطبع، با ساخته شدن هر مسجدی از محل عواید وقف، غالبا تأسیسات عام المنفعه دیگری همچون مدرسه‏ی علوم دینی و حجره‏ی طلاب، کتابخانه، غسالخانه، دار العجزه و دار المساکین و دار الایتام که هر یک از این مراکز با ارائه‏ی خدمات اجتماعی، به طور رایگان، گوشه‏ای از نیازهای عمومی مردم را برآورده کرده است.
 

مسجد و مدرسه‏ ی  علوم دینی دارالاحسان سنندج و موقوفه‏ ی آن
یکی از کهن‏ترین و بزرگترین مراکز دینی مسلمانان در کردستان ایران، «جامع دار الاحسان» در شهر سنندج است که از طریق عایدات موقوفات آن، در چند سده‏ی پیشین، نگهداری شده است. این بنای رفیع و با شکوه، هم اینک نیز برجاست و از میراث فرهنگی و دینی این سامان به شمار می‏رود.

این مسجد در سال 1226 هجری قمری به فرمان امان الله خان اول والی کردستان اردلان - سنندج و توابع - تأسیس شده و در حوالی 1230 هجری قمری کار احداث آن به پایان رسیده است. بنای این مسجد شامل یک شبستان بزرگ با 24 ستون سنگی؛ 35 گنبد و دو ایوان شرقی و جنوبی است که هر دو به طرز زیبایی کاشیکاری شده است.

حیاط مدرسه‏ی مسجد با 12 حجره و 2 بالاخانه؛ حوض حیاط مدرسه؛ دو گلدسته‏ی کاشیکاری شده بر فراز ایوان شرقی؛ دو ثلث قرآن بر کتیبه‏ی دور مسجد و دو ایوان و گرداگرد ستونهای سنگی شبستان مسجد خوشنویسی شده است.


میرزا فتح الله خرم کردستانی، ماده تاریخ بنای مسجد و مدرسه‏ی دار الاحسان، در فاصله زمانی پنج سال (از سال 1226 تا 1230 هجری قمری) را در سروده‏ای به یادگار نهاده که بر سر در ایوان شرقی مسجد نقش بسته است:

مصرع اول دهد از سال بنیادش خبر: «فرا یزد باشد از این مسجد و مدرس عیان» (1226)
مصرع ثانی است تاریخ دوم سال از بنا: «باد دایم دار الاحسان امان الله خان» (1227)

از سوم مصرع، سوم سال بنای آن بجو: «گشت این مسجد بنا از لطف حی لامکان» (1228)
چهارمین مصرع بود تاریخ سال چارمین: «شد بنای این رواق از والی والا نشان» (1229)

پنجمین مصرع نشان سال اتمامش بود: «باد این مأوا محل فیض یزدان جاوان» (1230)
امان الله خان والی، به جز این مسجد در انجام چندین فقره‏ی دیگر از خدمات اجتماعی، فرهنگی و دینی کوشیده است، از آن جمله:

1 - تأسیس مدرسه‏ی علوم دینی در جوار مسجد دار الاحسان
2 - ایجاد کتابخانه و حجره‏ی طلاب و مدرسین.

3 - دعوت از استادان بلند پایه‏ی علوم دینی برای تدریس علوم و معارف اسلامی در مدرسه‏ی مسجد دار الاحسان. دراین زمینه، شایان ذکر است.

که امان الله خان به سال 1228 هجری قمری، حاج شیخ محمد سعید مدرس ابن شیخ احمد (دوم) مردوخی را که درعلم ریاضی و کلیه علوم رسمی آن عصر سرآمد و استاد مسلم بوده، به مسجد دار الاحسان دعوت نموده و ایشان را در منصب تدریس مستقر کرده و تدریس در آنجا را به داناترین فرزندان خود اختصاص داده است.

4 - وقف شش دانگ روستای آخلیچیان، از محال حسن آباد از توابع سنندج، و نیز یک قطعه باغ بر مسجد و مدرسه‏ی دار الاحسان جهت اعاشه‏ی مدرسین و طلاب و خادم و مؤذن و نیز تعمیر مسجد.

مسجد والی سنندج و موقوفه‏ی آن

یکی دیگر از معروفترین موارد وقف بر مساجد در کردستان ایران به ویژه کردستان اردلان - سنندج و توابع - موقوفات مسجد والی، مشهور به دار الامان است. این مسجد را امان الله خان دوم، والی اردلان مشهور به غلامشاه خان و ملقب به ضیاء الملک در سال 1268 هجری قمری بنا کرده که مشتمل بر یک شبستان بزرگ و یک ایوان عالی رو به مشرق و سه بالاخانه و دوازده حجره است. مؤلف تاریخ مردوخ، درباره‏ی این مسجد می‏نویسد: «امان الله خان قریه‏ی خلیفه ترخان و مزرعه‏ی حاجی آباد و یک قطعه باغ در میابروان را وقف این مسجد کرده، قنات مخصوصی را هم برای آن احداث کرده است».
 

مسجد امامزاده هاجر خاتون سنندج و موقوفه‏ی آن

از دیگر موارد وقف بر مساجد کردستان ایران در حوزه‏ی کردستان - اردلان سنندج و توابع - موقوفات مسجد امامزاده هاجر خاتون (ع) در شهر سنندج است. هاجر خاتون (ع) دختر حضرت امام موسی کاظم (ع) و خواهر گرامی حضرت امام رضا (ع) است که در این محل مدفون شده است.

مؤلف تاریخ مردوخ، در معرفی این امامزاده و مسجد، می‏نویسد:
«هاجر خاتون، خواهر امام ثامن ضامن علیرضا و پسر امام موسی کاظم پسر امام جعفر صادق پسر امام محمد باقر پسر سید سجاد علی اوسط امام زین العابدین پسر سیدالشهداء

امام حسین (علیهم السلام) می‏باشد که در این محل دفن گردیده است. این مسجد بواسطه‏ی قرب جوار آن معصومه تا ظهور دولت پهلوی بست بوده و مردم از ظلم حکام و تعدی متنفذین پناهنده به آنجا می‏شدند...

قریه ساتیله را که در نزدیکی رودخانه‏ی شهر است مرحوم شرف الملک (علی اکبر خان) به مرحوم شیخ شکر الله بخشیده که منافع آن به مصرف هاجر خاتون و مدد معاش حاج شیخ برسد. اراضی و باغات متعدده نیز در نقاط مختلفه ر آن مسجد و بقعه وقف شده و بهره همه آنها به مصرف تعمیرات و اعاشه‏ی امام و خادم و معتکفین و واردین آنجا می‏رسد».

یکی از مهمترین آثار مفید و مؤثر دینی، فرهنگی و اجتماعی در مورد مسجد امامزاده هاجر خاتون آن است که این مکان مقدس، از همان اوان تأسیس، مرکز آموزش قرآن بوده است .

و شماری از قاریان قرآن سنندج در همین مکان مقدس پرورش یافته‏اند و هم اینک نیز در حجراتی از این مسجد، علاقمندان و تشنگان معارف قرآنی به آموزش و تلاوت قرآن اشتغال دارند که البته این از برکات وقف است.
 

امامزاده پیر عمر سنندج و موقوفه‏ی آن

یکی دیگر از مصادیق وقف، وقف بر امامزادگان است و یکی از مشهورترین نمونه‏های اینگونه وقف در کردستان - اردلان سنندج و توابع - وقف بر امامزاده پیر عمر است. در نسب این امامزاده که در بخش شرقی شهر سنندج مدفون شده روایات مختلف است.

بعضی می‏گویند وی فرزند بلا فصل حضرت علی بن ابیطالب (ع) است و برخی دیگر رشته‏ی نسبی ایشان را با شش پشت به حضرت علی بن ابیطالب (ع) می‏رسانند. مؤلف تاریخ مردوخ در این زمینه می‏نویسد:

عمر بن یحیی بن حسین (ذی الدمعه) بن ابی الحسین (زید شهید) بن سید سجاد علی اوسط ملقب به زین العابدین بن سید الشهداء امام حسین بن علی (علیهم‏السلام) - در سنه 1040 هجری، سلیمان خان اردلان پسر میر علم الدین بر مقبره‏ی پیر عمر گنبدی ساخته..

سپس خانه‏ی پاشای بابان گنبد و حیاط کوچکی بر آن ساخته و غلامشاه خان والی آن را توسعه داده و روستاهای قوچاق و مغاره را بر آن وقف کرده است.
 

وقف بر حسینیه و اقامه عزاداری ماه محرم

همچنان که پیشتر اشاره شد یکی از دستاوردهای وقف در میان جوامع اسلامی، در سده‏های پیشین، ظهور آداب و سنن نیکو بوده است. یکی از بارزترین مصادیق این عملکرد، اقامه‏ی عزاداری سید الشهداء (ع) در میان ایرانیان است.

اما در این زمینه نکته‏ی مهم و قابل توجه این است که در کردستان و مناطق کردنشین و سایر نواحی شافعی مذهب ایران، اقامه‏ی عزاداری ماه محرم از محل عواید موقوفات خیرین و محبان اهل‏بیت عصمت و طهارت (ع)، نوعی نزدیکی و همدلی و همدردی به وجود آورده است که از عمده‏ترین نتایج اجتماعی آن وفاق و اتحاد بین مذاهب اسلامی می‏باشد.

این همبستگی، از قدیم الایام تاکنون، در میان کردهای اهل تسنن شافعی مذهب و شیعیان جعفری مذهب کردستان ایران به طور طبیعی بر قرار بوده است و البته یکی از عوامل تأثیر گذار در تجلی یافتن این همبستگی دینی، آثار اجتماعی موقوفاتی بوده است .

که به برکت وقف اموال بر حسینیه و مرقد امامزاده و اقامه‏ی عزاداری در محرم، در خلال سده‏های پیشین، پدید آمده است. مواردی از اینگونه فقها، عبارتند از: وقف زمین و املاک و... از سوی آقا میر ابوطالب حسینی تاجر اصفهانی، ساکن کردستان (سنندج) بر حسینینه و اقامه عزاداری ماه محرم؛ وقف املاک از سوی غلامشاه خان والی بر اقامه‏ی عزاداری ماه محرم.
 

وقف بر فقرا

یکی از مهمترین آثار اجتماعی وقف، احسان و نیکوکاری، دستگیری از ضعفا و عجزه و بی پناهان و ایتام و نیز کمک به بینوایان و فقرایی است که بنا به عللی، توانایی کار ندارند و قادر به امرار معاش خود نیستند که البته دلجویی و حمایت مادی و معنوی و سعی در رفع حوائج اینان. بر عهده‏ی جامعه‏ی اسلامی است. از آنجا که هر جامعه‏ی ایمانی، و به ویژه پیکره‏ی امت اسلامی، در قبال این اعضای ناتوان و به درد آمده‏ی خود، شرعا و اخلاقا متعهد و مسئول است،

لذا عواید بخشی از موقوفات به این گروه اجتماعی تعلق می‏گیرد. در این زمینه، اسناد وقف حاکی از آن است که در سرزمین‏های اسلامی، این بعد اجتماعی وقف همواره فعال بوده است. شعر مشهور سعدی - علیه‏الرحمة - در این زمینه، بیانگر همین حس مشترک نوعدوستی است:

بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی‏


از این رو، آثار اجتماعی وقف که همان گذشتن از حق شخصی برای جلب رضایت خداوند است، به منظور رسیدن به انسجام و استحکام و استقرار مبانی جامعه و تأمین همبستگی اجتماعی، پیوشته در کار بوده و نقشی برجسته و چشمگیر و ماندنی ایفا نموده است.

نمونه‏ای از اسناد وقف بر فقرا، در کردستان ایران، وقفنامه‏ی زمینی است که در سال 1308 هجری قمری، از سوی شیخ محمد فخر العلمای مردوخی - از علمای برجسته سنندج - به مدت 99 سال به آقا میرزا علی اکبر واقعه نگار - از تذکره نویسان و مورخین کردستان اردلان - به اجاره داده شده است.
 

وقف بر اندیشمندان، علما، مدرسین و مروجین دین
از دیگر آثار اجتماعی وقف که دانش و فرهنگ عمومی جامعه‏ی اسلامی را ارتقاء می‏بخشد، وقف بر خدمتگزاران علم و فرهنگ و جامعه‏ی علمی و فرهنگی است که این امر در ترویج علوم و فنون و اشاعه‏ی دیدگاه علمی و فرهنگی و نهادینه سازی نگاه علمی و شکل گیری جامعه علم باور، حائز کمال اهمیت است.


در کردستان ایران نیز، شیوه‏ی حسنه‏ی وقف بر علما و مروجین دین، متداول بوده و پیشینه بس دیرینه‏ای داشته است. برای مثال، از سه قرن و نیم پیش در ناحیه‏ی اشنو (اشنویه‏ی فعلی) واقع در شمال کردستان ایران، حسین پاشا نامی، مالک روستای حسن آباد، سه دانگ از ملک خویش - قریه‏ی حسن آباد -

را بر دو تن از علمای آن منطقه - شیخ حامد بن فتح‏الدین و شیخ محمود محمد و اولاد آنها - وقف کرده است. شایان ذکر است که شیخ حامد پدر مرحوم ملا علی اشنوی مؤلف کتاب مشهور تصریف ملا علی است که این کتاب در مناطق کردنشین از کتب درسی علم صرف عربی به شمار می‏رود.
 

وقف بر اولاد ذکور و ذکور اولاد

از دیگر انواع وقف، وقف بر اولاد ذکور و ذکور اولاد است که از نظر فقه شافعی، صحیح است و در سده‏های پیشین معمول بوده است. وقف بر اولاد ذکور و ذکور اولاد که بارزترین آثار آن محروم کردن دختران از بهره‏ی موقوفات بوده است، از قدیم الایام در میان خاندانها و طوایف و عشایر کرد شافعی مذهب رواج داشته است.

اهداف این گونه وقف در میان کردها، شاید در هر دوره و عصری متفاوت بوده است که از آن جمله مواردی چند قابل ذکر است:


یکی آنکه، به نظر اغلب علمای شرع، دختران همواره به عنوان فرزندانی که قابلیت حفظ نسب و نام خانوادگی را ندارند، مطرح بوده‏اند و از این نظر، تعلق بهره‏ی موقوفات به آنهاکاری عبث به شمار می‏آمده است؛ زیرا آنها پس از وصلت و اختیار تأهل، تعهد و مسئولیت اجباری و اقتصادی خانواده را به عهده ندارند.

دو دیگر آنکه، از آنجا که سهم ارث به دختران تعلق می‏گیرد، تعلق عواید موقوفات به آنها ضرورتی ندارد.

سه دیگر آنکه، تعلق عواید موقوفات به فرزندان پسر، اساسا و شرعا به منظور خرج کردن و به مصرف رسانیدن این عواید در کاری مباح و نیکو و مقرر و معمول بوده و نظر به اینکه درجامعه‏ ی سنتی قدیم عرفا دختران هیچگونه مسئولیت اجتماعی مشخصی بر عهده نداشته‏ اند.

و وظیفه اصلی آنها تصدی مدیریت خانواده و پرداختن به تربیت فرزندان و مراقبت از آنها بوده است، لذا بهره‏وری آنان از عواید وقف، به نظر قدما و در شرایط اجتماعی اعصار پیشین، بی‏دلیل و بی‏فایده و بدون مناسبت تلقی می‏شد.

انگیزه‏ها و اهداف وقف بر اولاد ذکور هر چه باشد به نظر می‏رسد عمده‏ترین هدف از این کار، حفظ نفوذ اجتماعی و قدرت اقتصادی عشیره‏ها و خاندانها بوده است.

زیرا به نظر قدما اگر قرار باشد از محل عواید وقف عشیره و خاندانی، کار حسنه‏ای و حسنه‏ی جاریه‏ای صورت بگیرد، بهتر است در آخرت به حساب همان عشیره و خاندان منظور شود در هر حال، اینگونه وقف، متجاوز از نیم قرن است


که رفته رفته منسوخ شده است و اندیشمندان اسلامی و علمای شرع در عصر حاضر بنا به دلایلی، از جمله ناروا بودن محرومیت دختران از حقوق دینی و اجتماعی، وقف بر اولاد ذکور را عملی نا صواب و به دور از عدالت می‏دانند.
 


بازتاب مکارم اخلاقی و فضایل و خصایص انسانی در متن وقفنامه‏های کردستان ایران

وقف جلوه گاهی از ایمانی راسخ به خدا و آخرت

گاهی در متن وقفنامه‏ها، نکته‏های بسیار بدیع، عبرت آموز و کم نظیری به چشم می‏آید که نسبت به نفس عمل وقف، از بار معنوی ارزشمندتری برخوردار است که می‏توان آن را حسنه در حسنه‏ی جاریه نامید.

یک نمونه‏ی بسیار جالب و نادر این معنی موردی است که قریب به یک قرن و نیم پیش از این، در یکی از روستاهای کردستان ایران، موسوم به ترجان در حوالی شهر بوکان، رخ داده است و آن ماجرای اختلافی است

که در یکی از خاندانهای کردستان مکری به نام خاندان قوچ بیگ بابا میری، بین دو برادر، بر سر تصاحب املاک مادرشان، در گرفته است.

قوچ بیگ یاد شده، مالک روستای ترجان، همسری داشته است مؤمنه و نیکوکار به نام نور النسا خانم، دخت مؤمن بیگ، که بنا به سنگ نبشته‏ی سر در مسجد ترجان، وی در اوایل قرن سیزدهم هجری قمری، با هزینه‏ی شخصی، مسجدمذکور را احداث نموده و نیز سه دانگ از روستاهای قاقل آباد و شیلان آبی و قازلی را بر این مسجد و مدرسه‏ی علوم دینی وابسته به آن وقف نموده است.
 

ابیات لوحه‏ی سر در مسجد ترجان
به توفیق جناب حی مطلق

ز فیض خالق نه طاق ازرق‏
پی طاعت یکی مسجد بنا کرد
که مثل او نباشد هیچ جوسق‏
شده نور النسا خانم علم، زان
که نور نوع نسوان است، رونق‏
یکی بانوی با فر و سعادت
که هست از بانوان عصر، الیق‏
بوداندر حریم قوچ بیگ او
مهین بانوی شیرین کار، الحق‏
بود هر دم شریعت را موافق
همه شغلش طریقت را محقق‏
بود در عقل چون سته زبیده
بود چون رابعه در دین، موفق‏
به دل در کار یزدان سعی کرده
به جان، در بحر احسان، رانده زورق‏
ز تعریفش، زبان مدح، کوتاه
بود عاجز ز وصف او فرزدق‏
چو کرد اتمام آن فرخنده مسجد
به سعی عاجل غیر معوق‏
برای سال تاریخش خرد گفت:
«جزای مجد، خاتون باید از حق»


الحجار علی رضا / 1208 هجری قمری
افزون بر این نیکوکاریها، نور نسا خانم شخصا کار شستشوی هفتگی لباس طلاب مدرسه‏ی علوم دینی ترجان را بر عهده است. اما شنیدنی‏تر از روایت نیکوکاری او و گفتنی‏تر از خبر وقف اموال وی بر مسجد و مدرسه‏ی علوم دینی، داستانی است حاکی از اخلاص و ایمان این زن مسلمان کرد که نقل آن در این مقام بی مناسبت نیست!

- طبق سندی که در دست است، نور نسا خانم همسر قوچ بیک بابا میری و بانی مسجد جامع روستای ترجان، ششدانگ از قریه‏ی قازلی (قازلیان) و سه دانگ از روستاهای قاقل آباد و شیلان آباد و تمامی آسیاب خاتوآته و تمامی آسیاب قاقل آباد را بر مسجد جامع ترجان وقف کرده است.

- محمد امین بیگ پسر بزرگتر قوچ بیگ بابا میری و نور نسا خانم، با ارائه سندی جعلی ادعا کرده که مادرش نور نسا خانم اراضی روستای ترجان را بر ارشد اولاد ذکور خود وقف کرده است و هم از این رو، تصرف در اراضی یاد شده را خواستار شده است.

- محمد کریم بیگ پسر کوچک قوچ بیگ بابا میری و نور نسا خانم، نیز با تشکیل محکمه‏ای شرعی و معرفی شاهد و سپس ادای قسم در محضر دادگاه، مدعی شده که مادرش اراضی روستای ترجان را بر اولاد ذکور خویش وقف کرده است.

در همین محکمه، نور نسا خانم، مادر محمد کریم بیگ ادعای پسرش را انکار کرده و هر گونه اقدامی از سوی خویش مبنی بر وقف زمینهای ترجان بر اولاد ذکورش را تکذیب کرده است؛ اما محکمه‏ی مذکور به دلیل ادای سوگند از سوی محمد کریم بیگ، حکم به صحت وقفیت اراضی ترجان بر اولاد ذکور نور نسا خانم داده است.

- با پیگیری این قضیه از سوی هر دو برادر یاد شده، در محکمه‏ای دیگر، سرانجام حکم بر بطالت ادعای هر دو برادر (محمد امین بیگ و محمد کریم بیگ) داده شده است و بنابراین، آنها کاری از پیش نمی‏برند.

- با توجه به موارد فوق، از مطالعه‏ی دو سند یاد شده چنین بر می‏آید که نور نسا خانم اولا، میان دو پسرش هیچگونه تبعیضی قائل نشده است و به خاطر ادعای وقف بر ارشد اولاد ذکور از سوی محمد امین بیگ، حقوق سایر فرزندانش را اعم از دختر و پسر، پایمال نکرده است.

در ثانی، به خاطر ادعای وقف بر اولاد ذکور از سوی محمد کریم بیگ، احتمالا دخترانش را نیز از حق الارث محروم ننموده است.

ثالثا،مهر مادری بر ایمان و اندیشه‏ی وی فائق نیامده و ادعای کذب پسر ارشدش را نپذیرفته است.

رابعا، از محتوای دو سند یاد شده، چنین بر می‏آید که نور نسا خانم اصولا به وقف بر اولاد ذکور تمایلی نداشته و هر بار در برابر خواسته‏ی پسرانش مقاومت کرده است که این امر از سویی، اراده‏ی استوار وی را در اجرای عدالت نشان می‏دهد و از سوی دگر، حاکی از آن است که نور نسا خانم استفاده نابجا از قوانین شرعی را جایز نشمرده است.

زیرا در حالی که وی اراضی دیگری را بر مسجد جامع ترجان وقف نموده است، اما فرزندانش خویش را نیز (اعم از دختر و پسر) از سهم الارث محروم نکرده است.

خامسا، از نحوه‏ی عمل نور نسا خانم چنین بر می‏آید که وی وقف عام را بر وقف خاص و نیز در مورد فرزندانش، سهم الارث را بر سهم عواید وقف ترجیح داده است که این بینش در آن عصر و زمانه یکصد و پنجاه سال پیش شگفت انگیز و قابل تحسین است.
 

سند شماره‏ 01

بعد الحمد و الصلوة غرض از تحریر این حروف... آنکه در دار الامتحان دنیا سعادتمند کسی را توان گفت که در مدت چند روزه‏ی ایام حیوة به اشاعه‏ی بر و بذل خیرات و موقوفات که صدقه جاریه عبارت از آن است،

بهره‏اندوز سعات ابدی و سرمایه افزای فیض سرمدی بوده که ثمر زندگانی همین و نتیجه‏ی دولت جز این نیست. در این اوان میمنت اقتران، بندگان ذی شوکت و شأن، دولت و اقبال همعنان، باسط بساط امن و امان، طالب الحسنات و باذل خیرات، الوالی بن الوالی بن الوالی امان الله خان اردلان، والی والا شأن کردستان، ادام الله اجلاله و اقباله، الی مدید زمان، محضا لله و طلبا لمرضاته، همگی و تمامی و جملگی شش دانگ قریه‏ی آخلیچیان من محال حسناباد، بجمیع ما فیها و احاطات الحدود المفصله فی الضمن بها، از آب و زمین و باغات و مو و سر درختی و غیرها بحیث لا یخرج شی عنها که از قرار قباله صحیحه عالیه‏ی شرعیه و مرعیه‏ی اسلامیه به حباله‏ی ملکیت و حقیقت در آورده بود بر مسجد و مدرسه‏ی مبارکه‏ی دار الاحسان خلد بنیان که از مستحدثات وافیه‏ی رفیعه‏ی بندگان واقف عظیم الشأن است. وقف مؤبد شرعی و حبس مخلد مرعی فرمودند... وقفا صحیحا صریحا شرعیا جامعا للشرایط... و تولیت آن مادام الحیوة به نفس نفیس خود و بعد به ارشد اولاد خود بطنا بعد بطن و نسلا بعد نسل محول و موکول فرمودند که چنانچه شاید (اهتمام) تمام به عمل آورده به گماشتن ناظرین و مباشرین متدین امین مداخل آن را ما کان و سیکون ضبط و جمع نموده به انضمام موقوفات دیگر صرف حوائج طلبه و مدرس و خدمه و مؤذن مسجد مبارکه نمایند...
تحریرا فی شهر ربیع المولود 1234
 

سند شماره‏ 02

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و الصلوة علی خیر خلقه سیدنا و حبیبنا و شفیع ذنوبنا محمد و آله و اهل بیته الطاهرین اجمعین و صحبه. شش دانگ قریه‏ی خلیچیان رامع جمیع باغات و اراضی آب و کهریز و رودخانه و ما یتعلق بها وقف صریح و صحیح موبد شرعی به مسجد و مدرسه‏ی احداثی این نیازمند درگاه اله، موسوم به دار الاحسان، کردم که مخصوص مصارف مسجد و مدرسه بوده و باشد و ان شاء الله مادام الحیوة تولیت آن به نفس این عاصی که به هر کس صالح داند مباشر کرده، منافع آن را صرف مسجد و مدرسه مبارکه نماید. و بعد هم به ارشد و اعقل اولاد تولیة آن محول است که ان شاء الله موافق حساب للهیت متوجه، و منافع آن را به موقوف علیه عاید سازند و همچنین یک قطعه باغ احداثی خود را واقع در طرف شرقی شارعی که از دباغ خانه داخل قصبه می‏شود، به طریق مذکور وقف مؤبد صریح مسجد مبارکه دار الاحسان مذکور کردم که داخل موقوفات مسجد است و کان ذلک فی شهر ربیع المولود.
اللهم بارک لی بحق سید المرسلین و آله بهذه الشهر المبارک 1234، محل مهر مرحوم امان الله خان والی
 

سند شماره‏ 03

موجب تحریر آنکه، به موجب نوشته‏ی علی حده مرحوم رضوان آرامگاه شیخ محمد فخر العلما طاب ثراه زمین کهنه باغ و حوالی تکیه قاطرچیان را که وقف بر فقراء به موعد نود و نه سال به اجاره‏ی شرعیه در مقابل مال الاجاره‏ی معین به عالیجاه مجدت اکتناه مقرب الحضرة العلیه آقا میرزا علی اکبر واقعه نگار داده بود و داعی حقیر که از جانب اولیای دولت قاره ابدها الله به مراقبت امور اوقاف کردستان مأمور بود، و نظارت اوقاف را داشت، امضای آن نوشته را داده. پس از آن، عالیجاه آقا میرزاعلی اکبر معظم الیه به اجاره‏ی شرعیه‏ی لازمه‏ی جازمه‏ی اسلامیه داده مقدار بیست ذرع زمین عرضا و بیست ذرع طولا، به موعد... سال، از زمین مرقومه را در جنب خانهای (خانه‏های) مرحوم استاد عبدالرحمن و قهوه خانه، در مقابل مال الاجاره، معین مبلغ چهار تومان نقد رائج مأخوذ، و صیغه‏ی مواجره‏ی شرعیه را جاری نموده، به عزت آثار آقا شکر الله نجار داده، قبول اجاره را نمود، مال الاجاره را نقدا تحویل نموده. بناء اعلی ما زبر، مقدار بیست ذرع زمین مسطوره حق طلق شرعی استاد شکر الله است له التصرف فیها کیف یشا و یرید و قد جری و حرر ذلک فی 28 شوال سنة 1308.
مهمور به مهر: علی اکبر
در حاشیه ممهور به مهر: احمد الله علی کل حال ملا احمد ملا باشی، محمد صادق ابوالوفا ابن احمد
 

سند شماره‏ 04

یا مالک الملک بالاستحقاق
الحمد لله الذی جعل الوقف هدیة مقبولة بکرمه العمیم و الاحسان و الصلوة و السلام علی خیر خلقه محمد الذی رغب امته بالصدقة الجاریة لعدم انقطاع عمله من الخیر مع امتداد الزمان، و علی آله و اولاده الائمة المعصومین الذین یهدون الناس بالاقتداء بهم لشرف بلاغتهم و فضالتهم و کمال الایقان صلوات الله تعالی علیهم اجمعین؛ اما بعد باعث بر تحریر این کلمات مصدقة الایات شرعیة، و سبب تسطیر این حروفات مبینة العلامات عرفیه آن است که تقویت شعاری شاه حسین ولد درویش آقای حسن آبادی، طلبا لرضا الله تعالی، و احیاء لحدیث رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، وقف کرد سه دانگ ملک از قریه‏ی حسن آباد الواقع فی ناحیة اشنو مع الحدود الاربعه و التوابع و اللواحق؛ در حالت صحت وجود و کمال عقل و بلوغ بالایجاب الشرعیه. بر شریعت پناهان فضلت آثار شیخ حامد ابن‏شیخ فتح‏الدین و شیخ محمود بن شیخ محمد و علی اولادهما الذکور بطنا بعد بطن و نسلا بعد نسل المنتسبون الیهما ما سفل، و موقوف علیهما نیز قبول کردند. بقبول شرعیه. و عقد صحیحة شرعیه جاری شد بین الواقف و الموقوف علیهما مشتملا علی الایجاب و القبول و الاقباض. و من بدله بعد ما سمعه انما اثمه علی الذین یبدلونه. جری بتاریخ شهر ربیع الثانی فی سته احدی و ستین و الف من الهجرة النبویة. سنه 1061.

 

سند شماره‏ 05

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله الذی وفق العباد و ایدهم باالاشعاف و الاعطاف و الشکر علی واقف ضمائر جمهور الانام و واقف علی غفران العباد فی یوم القیام الذی وقف بساتین الارض علی المؤمنین و المؤمنات و موفق الواقفین بتوفیق الاوقاف و الخیرات و جعل الوقف مفتاحا لمنافع الدینیة و الدنیویة و الاخرویة و الصلوة و السلام علی محمد سید الثقلین فبعد بنا بر اقتداء و اتباع حدیث حضرت رسالت پناهی که فرموده است: «اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا فی ثلثة: ولد صالح یدعو له و علم ینتفع به بعد موته و صدقة جاریة» و صدقه‏ی جاریه نزد محدثین و علماء کبار محمول است بر وقف لهذا از قرار وقفنا مجات متعدده‏ی متنوعه‏ی معتبره آباء و اجداد داعی محمد شریف قاضی بن‏المرحوم المبرور مصطفی شیخ الاسلام تمامی امکانات خود را از آب و اراضی آبی و دیمی و باغات و عقار و قنوات و آسیا و بیوتات واقع در قصبه‏ی سنندج و توابع و خانقاه، موافق تفصیل ذیل وقف اولاد ذکور کرده‏اند و بعد از فوت اوها از قرار قباله بعضی ملک چه در شهر و چه در خانقاه به بیع صحیح ابتیاع شرعی نموده‏ام. حال تحریر که منتصف شهر ربیع المولود سنه 1191 بجهة تحصیل ثواب دارین، در حالت صحت بدن و نفوذ اقاریر و تصرفات شرعی تمامی املاک و کتاب زر خریدم را و املاکات پدری و جدی از قدیم و جدید از موقوفه و غیر موقوفه مفصله مسطوره را وقف صحیح صریح شرعی و حبس مؤبد مرعی نمودم بر اولاد ذکور خود اعنی ملا عبدالکریم و ملا مصطفی و چون لله الحمد ملا عبدالکریم به سن بلوغ و رشد رسیده بود بلافاصله قبول کرد و داعی نیز ولایة از ملا مصطفی قبول نذر وقف را نمود و متلفظ شدم به صیغه‏ی وقفت علی الذکور و اولاد اولادی علی ما تناسلوا بطنا بعد بطن و بعد از اولاد ذکور اناث و اولاد اوها بشرط ان لا تباع و لا توجر و لا توهب... و لا ینذر منافع الموقوفات و مستغلتها و ثمرها لاحد و لا یعطی بدلا... صداق زوجات و لا یتصرف و لا یستوفی احد غیر الموقوف علیهم فی الموقوفات المذکوره و لا یخالفون و لا یتجاوزون عن الممنوعات المشروطات من کل الوجوه و الجهات... و خودم به قید حیوة متولی و ناظر موقوفات مسطوره‏ام بعد از آن تولیت به دست اولاد موقوف علیهم بحسب الترتیب باشد... و از قرار فتوی شیخ ابن حجر رحمه الله و اذا وقف بشرط لا یوجر و لا یعطی و لا یتصرف فیها الا بکذا اتبع شرطه هر احدی از آحاد و فردی از افراد موقوف علیهم و ورثه اوها و اجنبی از تصرفات ممنوعه نوشته شده تخطی و تجاوز کنند... الهی و جناب رسالت پناهی است [فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه] و هر کس بر جریان این وقف مطلع باشد حاشیه‏ی این صحیفه را به اسم سامی و نام نامی خود مزین سازد. شهر ربیع المولود سنه 1194
ممهور به مهر مرحوم محمد شریف قاضی
عنوان مهر: محمد شریف فصل الخطاب شرع است.
 

سند شماره‏ 06

هو الله تعالی شأنه
الحمد لله رب العالمین. الصلوة و السلام علی خیر خلقه محمد و آله اجمعین؛ اما بعد باعث تحریر این چند کلمه آنکه بر ناظران و قضاة و علما و حاکم عادل عصر مخفی و پوشیده نماند که در این وقف تاریخ ذیل، این کمیته مذنبه نور نسا خانم بنت مرحوم مؤمن بیگ تمامی شش دانگ قریه‏ی قازلی و سه دانگ از ششدانگ قریتین قاقل آباد و شیلان آباد و تمامی آسیاب مشهور به خاتو آته و تمامی آسیاب قاقل آباد که مجموع اینها کلا ملک زر خرید کمیته است. در حالت صحت بدن و طوع و رغبت وقف مسجد تورجان که بانی آن نیز این کمیته می‏باشد و مدرس و فقها مسجد مزبور که هر ساله بهره‏ی املاکات مزبوره که در فوق قلمداد شده بدون کم و کسر صرف مسجد و مدرس و فقها شود و خانه‏ی نشیمن مدرس و باغچه‏ی فقها چنانکه مرقوم است. نیز از دهات احدی دخل و تصرف ننماید که وقف شرعی است. تحریرا فی شهر جمادی الاخر 1267

نصف املاکات و آسیای مزبور وقف مسجد مذکوره
نصف باقی وقف مدرسه و فقها / مدرس یک حصه
و فقها یک حصه و خانه که حالا مسکن ملا علی است وقف مدرس
و باغچه‏ی مسجد مذکور وقف فقها
جای مهر ملا محمد ملا عبدالله ساوجبلاغی
سواد مطالق اصل می‏باشد الداعی محمد محسن الحسینی مکری
جای مهر علی القزلجی المدرس بترجان
 

سند شماره‏ 07

غرض از نگارش این کلمات شرعیة الدلالات آن است که عالیجاه محمد کریم بیگ خلف مرحمت و غفران پناه قوچ بیگ بابا میری در علیا محکمه‏ی شرع اقدس حاضر و اقرار نمود و از والده‏ی خود علیا جناب خجسته آداب نور نسا خانم املاک خود را سوای قریه‏ی قاقل آباد و شیلان آبی و قازلی و آسیاب خاتو آته که داخل در وقف مسجد ترجان است وقف اولاد ذکور خود بطنا بعد بطن نموده و پسر پسر بر سر حصه‏ی پدر خود می‏باشد.

علیاجناب مسعوده انکار نمود. اثبات این مطلب از عالیجاه محمد کریم بیگ طلب شد. عالیجناب ملا حسن خلف مرحوم ملا محمد ملا مصطفی را به شاهدی اقامه در علیا محکمه‏ی شرع جهانمطاع ادای شهادت نموده که من چهار سال قبل از این، از اقرار خانم والده‏ی عالیجنابان محمد امین بیگ و محمد کریم بیگ شنیدیم اقرار نمود که املاک خودم اعم از تورجان و غیره سوای قاقل آباد و شیلان آبی و قازلی و آسیاب خاتوآته که وقف مسجد است

تماما وقف اولاد ذکور نموده که اولاد اولاد بجای والد باشد بطنا بعد بطن وقف نموده‏ایم علاوه بر این جناب شیخ عبدالرحیم شهادت داده علیا جناب خانم ملک قریه تورجان را هر چه در قباله‏ی مرحوم ملا محمد ملا مصطفی و قباله بخط میرزا اسمعیل است وقف اولاد ذکور خود نموده. چون شاهد مرقوم حسب شرع مقبول الشهاده نبوده شرعا قسم بر سر عالیجاه محمد کریم بیگ داده شد قسم یاد نمود که خانم والده‏ی من بقرار تفصیل ملک خود وقف اولاد ذکور خود نموده شاهدان راست می‏گویند لهذا وقف املاک خانم جهت اولاد ذکور او ثابت گردید و این داعی حکم به صحت ثبوت وقفیت علیاجناب خانم نمود. شهر جمادی الاول 1272

برخی از شاهدان:
1 - میرزا عبدالوهاب خلف میرزا احمد قاضی
2 - شیخ عبدالرحمن امام جمعه ساوج بلاغ
3 - سردار کل عزیز خان بابا میری
4 - آقا محمد باقر مجتهد دار السلطنه‏ی تبریز
5 - سید عبدالکریم خلیفه‏ی شیخ عثمان سراج الدین (اول).
 

سند شماره‏ 08

هو الواقف
بسم الله الرحمن الرحیم - الحمد لواقف السرائر و الشکر لعالم الضمائر و الصلوة و السلام علی سیدنا محمد شفیع العباد من الذنوب الصغائر و الکبائر و علی آله و اصحابه و اتباعه من الانصار و المهاجر مادار الدوائر. اما بعد، عزت و رفعت دستگاهان خواجه شریف و خواجه غلامویس ولدان مرحوم خواجه خسرو مشهور بسنندجی الاصل در حالت صحت بدن و نفوذ تصرفات شرعی و عرفی بدین مضمون املاکات خود را بر اولاد ذکور ما تناسلوا بطنا الاصلح منهم فالاصلح.

باغ
گرد گرول محدود بدین حدود
حد اول،حد ثانی، حد ثالث، حد رابع
شاه راه، دره‏ی گنبد، باغچه‏ی صوفی حسین، باغچه‏ی خواجه منصور
باغچه شراکتی تو شمال، آسیاب درب، دکان به شراکتی پرویز دو شانی
باغچه‏ی متصل به خانه‏ی اشخاص مزبور، چهار دانگ، نیم باب

وقف صحیح صریح شرعی اسلامی مؤبد نمودند که اناث سلسله‏ی اشخاص مزبور را دخلی در املاکات مزبوره نبوده یتصرف الذکور فیهم تصرف الموقوفات الشرعیة بحیث لا تباع و لا توهب و لا تورث بحسب الارث بل حسبما جری به قوانین الشرعیة المحمدیة علیه و علی آله الف الف صلوة الف الفی تحیة و تسلمیة ذکیة و کان ذلک فی یوم الخمیس خامس عشر شهر الشریف الشوال و تلفظوا بالفاظ الوقف علی الذکور و بهذا المنوال و الحمد لله الملک المتعال و السلام علی النبی المفضال و اله و صحبه خیر صحب و خیر آل و التاریخ فی سنة اثنی و ثمانین و مائة بعد الف من هجرة الاستقلال.

ممهور به مهر شیخ محمد جسیم مردوخی، محمد امین ولد ملا محمد حسین مدرس سنندجی، محمد سمیع ابن الشیخ المعروف الدرهردی، احمد بن المرحوم محمد سلیم، عبدالکریم (خدمتکار مرحوم شیخ محمد و سیم).
 

سند شماره‏ 09

باعث بر تحریر، آنکه هنگامی که جناب ارشاد مآب حاجی شیخ محمد، مسجد واقع در جنب تکیه‏ی حسینیه را بنا نمود، دو دانگ سهمی خود را از ششدانگ باغ واقع در پیش شرقی تپه‏ی بابا کل را وقف بر مسجد مذکور بوده و بعد از عمارت ثانوی آن مسجد به وقفیت قرار گرفته و تا اکنون مانع آن به مصرف مسجد رسیده،.

بالفعل که جناب از شادمآب معزالیه متولی و ناظر اوقاف مسجد مزبور است و در اصل تولیت آن دو دانگ رانیز برای خود مقرر نموده باید مثل قریه عسگران در دست او باشد کالسابق منافع و فواید آن به حسب مصلحت در مصارف مسجد الاهم فالاهم صرف و خرج بنماید فی غره شهر ذیحجة الحرام 1302.

حواشی:
1 - الامر کما حرر فی المتن الداعی امام الجمعه و الخطیب عبد المؤمن (مردوخی).

2 - وقفیت دو دانگ باغ مرقوم متن را علم قطع دارم در تاریخ سنه هزار و دویست و هفتاد و دو هجری جناب مستطاب حاجی شیخ محمد تولیت آن را تفویض بمرحوم ابوی سید سعدالدین کردند تقریبا سه چهار سال مباشرت در آنجا داشت و همان وقفنامه‏ای که بخط و خاتم حکام شرع و علمای ملک بود دیده ‏ام.

شهد الله شبهه در وقفیت آن نیست. اقل العباد عبده الراجی سید محمد سعید الحسینی.
3 - و انا علی ذالک من الشاهدین. الداعی ابن المهاجر (یا محمود).
 

سند شماره‏ 10

سواد مطابق اصل است
بسم الله الواقف علی الضمایر، و بعد به مفاد حدیث «کل عمل ابن آدم ینقطع الا ثلثه: الولد الصالح و علم ینتفع به و الصدقة الجاریة» و علمای سلف رضوان الله علیهم تفسیر صدقه‏ی جاریه به وقف فرموده‏اند. مرحوم مبرور

جنت جایگاه میرزا علی اکبر خان صادق الملک طاب ثراه، محض تحصیل ثواب غیر منقطع و زاد طریق آخرة، در 20 جمادی الاولی من سنة 1317 که موصوف به حالت صحت بدن و مشاعر و استقامت عقل و حواس بود.

و هر گونه تصرفات شرعیه از ایشان در املاک خود جایز و صحیح بود، مقدار دو دانگ تام یا جمیع توابع و لواحق و مضافات، بدون استثناء جزء منها، از کل ششدانگ قریه‏ی ده رقه و مقدار دو دانگ الا دو شعیر و ثلثان یک شعیر که ثلث تمام پنج دانگ و نیم قریه بابا خداداد است. مع جمیع ما ینسب الیها، و یک قطعه زمین واقعه در پیشروی عمارت همان مرحوم که محل سبزی و صیفی کاری است، وقف صریح صحیح شرعی بنمود

بر مسجد احداثی خودش که واقع در جای تکیه‏ی قدیمه‏ی دراویش است به طوری که معروف و اطراد عرف یابد به مصارف تعمیر و فرش و چراغ و سوخت و امام و سایر لوازمات الا هم فالاهم برسد.

و تولیت و نظارت آن مادام الحیوة سپرده‏ی اسوة المخدرات تاج العصمة خانم دامت عصمتها، بنمود به طوری مشروح حاصل و ربح موقوفجات مرقومه به مصارف برساند؛

و بعد از حلول اجل و قطع حیات مؤمی الیها، تولیت و نظارت موقوفجات مزبوره در دست امام به صوابدید اهل جماعت باشد. علیهذا، املاک منصوره الی الابد در قید وقفیت مسجد مذکورند و از اختصاص ناس مقطوعند. تقبل الله من الواقف و جعلها سببا لنجاة فی المواقف و صلی الله علی سیدنا محمد و صحبه و آله.
حرر فی 3 ربیع المولود 1318.

مهمور به مهر: عبدالعظیم، عبدالحمید بن عبدالکریم، عبدالمجید، حبیب الله، نیز در ذیل سند محل مهر چند تن دیگر از رجال کردستان تعیین کرده است، از قبیل: خان وکیل، افتخار العلماء، شیخ احمد رئیس العلماء و شریعتمدار.

منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: سوران کردستانی
این مقاله در تاریخ 1402/4/17 بروز رسانی شده است.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط