معرفي امامزادگان روستاي آل هاشم

خلخال در استان اردبيل تا چند سال پيش يکي از مناطق محروم کشور بود و هنوز هم بار سنگين محروميت بر دوش اين منطقه و توابع آن سنگيني مي‏کند. اين محروميت‏ها خود را در اشکال مختلف در استان و کشور نشان مي‏دهد. يکي از اشکال محروميت، ناشناخته ماندن اين شهر و توابع آن و بويژه بقاع متبرکه و امامزادگان آن است. يکي از روستاهاي اين شهرستان روستاي آل هاشم است که چهار امامزاده را در خود جاي داده است.
پنجشنبه، 14 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معرفي امامزادگان روستاي آل هاشم
معرفي امامزادگان روستاي آل هاشم
معرفي امامزادگان روستاي آل هاشم

نويسنده: سيد محراب کلامي
امير نعمت الله شهيد (ع)، سيد احمد (ع)سيد ولي الدين (ع)، سيد ابراهيم (ع)

مقدمه

خلخال در استان اردبيل تا چند سال پيش يکي از مناطق محروم کشور بود و هنوز هم بار سنگين محروميت بر دوش اين منطقه و توابع آن سنگيني مي‏کند. اين محروميت‏ها خود را در اشکال مختلف در استان و کشور نشان مي‏دهد. يکي از اشکال محروميت، ناشناخته ماندن اين شهر و توابع آن و بويژه بقاع متبرکه و امامزادگان آن است. يکي از روستاهاي اين شهرستان روستاي آل هاشم است که چهار امامزاده را در خود جاي داده است.
براي شناخت امامزاده‏ها لازم است روستاي آل هاشم را، ابتدا معرفي نمود؛ چرا که با آمدن اين بزرگواران به اين منطقه و شهادت آنان، تحولات زيادي در نام، آداب، رسوم و به طور کلي موقعيت انساني و ويژگي‏هاي ديگر اين روستا، به گونه‏اي پديد آمد که امروزه امامزاده و روستاي آل هاشم لازم و ملزوم همديگرند.(1).

هدف از معرفي امامزادگان مدفون در «آل هاشم»

اين امامزادگان تاکنون به طور کامل در منابع تاريخي، براي دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت (ع) معرفي نگرديده‏اند و بسياري از مردم از وجود چنين اماکن مقدسي بي‏اطلاع هستند. مطالب نقل شده در کتاب‏ها، پايان‏نامه‏ها و تحقيقات نيز به‏ صورت جسته و گريخته و ناقص است.
مطالب موجود درباره‏ي اين امامزاده را در کتب و مقالات متفاوت است. اين پراکندگي‏ها خواننده و محقق را دچار سردرگمي و ترديد مي‏کند. اين حقير از اولاد نسبي اين بزرگواران هستم و خوشحالم که افتخار اين پژوهش نصيبم شد تا بتوانم خدمتي هر چند ناچيز به آستان مقدس اين بزرگوران کنم. اميدوارم به دور از هر گونه تعصب و جانبداري نقل قول‏هاي مختلف درباره‏ي اين موضوع را جمع‏بندي و حق مطلب را ادا کنم.

موقعيت جغرافياي روستاي آل هاشم و امامزادگان مدفون در آن

«در هشت کيلومتري جنوب غربي شهرستان خلخال، از توابع استان اردبيل، روستايي واقع شده است به نام آل هاشم که در دو محل به فاصله يک کيلومتر از همديگر به نام‏هاي آل هاشم سفلي و آل هاشم عليا واقع شده‏اند. اين روستا در منطقه‏اي کوهستاني با آب و هواي معتدل قرار دارد که کليه سکنه‏ي آن شيعه‏ي اثني عشري و سادات هستند و به زبان ترکي تکلم مي‏کنند و به کار کشاورزي و دامداري سنتي مشغول هستند.»(2)
امامزاده امير نعمت الله شهيد (ع) و همراهان ايشان درحد فاصل بين اين دو روستا در حدود املاک آل هاشم سفلي قرار دارد و چون ارتفاع آل هاشم عليا از سطح دريا 10 متر بيشتر از آل هاشم سفلي است به آن «آل هاشم عليا» و ديگري را «آل هاشم سفلي» مي‏نامند. «روستاي آل هاشم در 27 دقيقه و 48 درجه طول جغرافيايي و 34 دقيقه و 37 درجه عرض جغرافيايي قرار گرفته است.»(3) چون امامزاده آل هاشم تقريبا تا حدودي به روستاي آل هاشم سفلي نزديک‏تر است، همواره توليت آن در طول تاريخ، به غير از موارد استثنايي، با اهالي روستاي آل هاشم سفلي بوده ات. گروه مديران روستا 5 نفر امنا دارد که 3 نفر از آنان از بين روستاييان آل هاشم سفلي و 2 نفر ديگر از بين اهالي روستاي آل هاشم عليا انتخاب مي‏شوند تا به امور امامزاده رسيدگي نمايند.
اين امامزاده در مسير اصلي آل هاشمين به شهر خلخال قرار دارد و همواره مشتاقان زيارت اين امامزاده از اطراف و اکناف و روستاهاي همجوار و از خود شهر خلخال و حتي از استان‏هاي همجوار با استان اردبيل، مثل گيلان که تا حدي قولا و عملا از کرامات آن اطلاع يافته‏اند، براي زيارت اين امامزاده به اين محل مي‏آيند.

روستاي آل هاشم از منظر تاريخي

اين روستا قبل از عزيمت اين بزرگواران، محل سکونت موقت و چراگاه ييلاقي خان منطقه بوده است. خان براي خود رعايا و حشم و خدم داشته است. طبق نقل قول قدما، نام قديمي و اوليه اين روستا به «مرغزار» معروف بوده است؛ چرا که در اين محل چمنزار طبيعي بزرگي است که در نوع خود يکي از مناظر کم نظير ايران است. اين چمنزار مسطح و طبيعي است و از آن جا که در فصل تابستان و بهار علوفه چمن رشد مي‏کرده و بعه علت نبود وسايل و امکانات، قابل درو نبوده است و به صورت سبزه‏زار درو نشده باقي مي‏ماند. خان منطقه حشم و خدم خود را براي استفاده به اين محل مي‏فرستاده است. پرندگان مهاجري مانند.
اردک‏هاي وحشي در فصول خاص سال در اين محل ساکن مي‏شدند. و هنوز هم اين نوع پرندگان گاه در اين چمنزار مشاهده مي‏شوند.
اطراف اين منطقه را که به صورت چمنزار مسطح کاملا طبيعي با وسعت عظيم و يکدست درآمده کوه فراگرفته است و از لحاظ منابع آبي يکي از روستاهاي پر آب منطقه محسوب مي‏شود. شايد اين چمنزار در آغاز به صورت آبگيري بوده است. که با جريان بافتن آب از يک مسير خاص (کنار امامزاده)، که تنها مسير جريان آب به خارج از چمنزار است، رفته رفته با تلاقي تبديل شده است. بعد از مدتي ساکنان قديمي آب اين باتلاق‏ها را با ايجاد کانال و نهرکشي جاري کردند و باتلاقها به چمنزار تبديل شده است، به همين دليل اين چمنزارها همواره خيس و نمناک هستند و به صورت چمن طبيعي با منظره‏اي زيبا تاکنون باقي مانده است. و چشم هر بيننده‏اي را در فصل‏هاي بهار و تابستان خيره مي‏کند، اما در فصول ديگر سال غالبا، به علت کوهستاني بودن منطقه، پر از برف است.

وجه تسميه‏ي «آل هاشم»

در علت نامگذاري کلمه‏ي آل هاشم. [al- hacem] که به معني خاندان هاشم است. دو نظر قابل طرح است: نظريه‏ي اول اين که منظور از آل هاشم همان فرزندان هاشم، جد دوم پيامبراکرم (ص)، مي‏باشد. اين بزرگوران نيز از اولاد همان هاشم جد امجد پيامبراکرم (ص) هستند و به همين دليل اين روستا را به نام آل هاشم يعني اولاد هاشم ناميدند. نظريه‏ي ديگر، که صحيح‏تر به نظر مي‏رسد، اين است که بنا به روايت تاريخ، امير با پسرعموي خويش (احمد بن محمد بن هاشم) و اعقاب آنها در اين محل فرود آمدند و به شهادت رسيدند و چون پدر بزرگ هر دو بزرگوار هاشم بوده است، به همين دليل اين محل را «آل هاشم» ناميدند.
مردم اين روستا در يک نقل دهان به دهان روستا را «آلشما» مي‏نامند که در ترکي به معناي «آتش نگير» است. و براي اين معني توجيهاتي در افواه عاميانه مطرح است.(4) اما درست‏تر اين است که بگوييم چون «آل هاشم» در زبان گفتاري مقداري ثقيل است و شکل گفتاري کلمات به مرور زمان تغيير مي‏کند، کلمه‏ي آل هاشم نيز در طول زمان به صورت «آلشما» درآمده است که مخفف همان کلمه آل هاشم است. کلمه‏ي آل هاشم عربي است و امامزادگان (ع) نيز موقع ورود به روستا به زبان عربي صحبت مي‏کردند و با زبان ترکي آشنايي نداشتند.(5)

ورود اين بزرگواران به آل هاشم و شهادت امير نعمت الله

اين بزرگواران بنا به نقل گذشتگان و برخي نوشته‏هاي مکتوب(1) از مدينه‏ي منوره به سمت عراق حرکت مي‏کنند و از آن جا از مرز خوزستان وارد ايران مي‏شوند. درباره‏ي علت ورود اين بزرگواران به ايران نظريات متفاوتي وجود دارد. يکي از دلايلي که اکثر محققان بر آن تأکيد دارند اين است که اين بزرگواران براي زيارت مشهد مقدس به ايران مي‏آيند. در آن زمان علويان و شيعيان ايران در آستانه‏ي رسيدن به قدرت بودند و زمان ورود اين بزگواران به ايران با اواخر دوران حکومت تيموريان در ايران همزمان بوده است. «در آن زمان شيخ حيدر فرزند شيخ جنيد از اخلاف شيخ صفي الدين اردبيلي در اردبيل هم حکومت معنوي داشت که به وسيله‏ي اوزون حسن از سلسله
آق قويونلوها برکرسي ارشاد خانقاه شيخ صفي نشانده شده بود، و هم حکومت سياسي مي‏خواست پيدا کند و شيخ حيدر پدر شاه اسماعيل صفوي (سر سلسله‏ي صفويه) بود که در سال 905 ه سلسله‏ي صفويه را تشکيل داد. شيخ حيدر نيز در سال 893 ه به خاطر توسعه طلبي‏هايي که داشت، باعث شد تا سلطان يعقوب، جانشين اوزون حسن، در برابر او بايستد و به ياري شروانشاه بشتابد و پس از مدتي جنگ با سپاهيان صفويه آنها را شکست داده و شيخ حيدر را به اسارت گرفته و به قتل رساندند.(7)
در زمان ورود اين بزرگواران به ايران، کشور به صورت ملوک الطوايفي، اداره مي‏شد و در شيراز بين امير(8) نعمت الله (ع) و يارانش با مزدوران وقت حکومت، نبرد سختي درمي‏گيرد. اين بزرگواران به ناچار متواري مي‏شوند و هر يک به محلي عزيمت مي‏کنند اما اين که چرا اين بزرگواران به منطقه‏ي آذربايجان و خلخال عزيمت مي‏کنند و مسير طولاني شيراز به آذربايجان را طي مي‏کنند. احتمالا اين بوده که چون بعد از تيموريان، صفويان به قدرت رسيدند و صفويان اولاد پيامبر اکرم (ص) را محترم مي‏شمردند بيشتر علويان وارد اين منطقه مي‏شدند. دليل ديگري در اين زمينه در منابع ذکر نشده است. اين شهيد بزرگوار طبق سنگ نوشته‏هاي موجود در امامزاده در سال 875 ه به اين محل وارد مي‏شوند و توسط مزدوران وقت حکومتي، پادشاهان تيموري، که جوخه‏هاي سرکوب به نام «تزوک تيموري»، «کوتوال» و «قورچي» تشکيل داده بودند، آزار مي‏بينند. قورچي‏ها به عنوان گزمه و امنيه‏هاي محلي آن روز به شمار مي‏آمدند که در اين جنايت با فئودال‏ها و اشرار سني مذهب متعصب، که تابستان براي ييلاق به اين محل مي‏آمدند.، همدست مي‏شدند. تا سرانجام حضرت امير نعمت الله، اين جوان 35 ساله را که غيابا به اعدام محکوم کرده بودند، به شهادت مي‏رسانند.(9)چوبدستي به شهادت مي‏رسد. در صورت صحت اين گفته باز هم شهادت ايشان توسط عوامل حکام محلي صورت گرفته است. اين شهادت‏ها و جنگ و گريزها و از قرن نهم هجري در پي قيام‏هايي چون سربداران در سبزوار نهضت سادات در مازندران و آذربايجان، که عمدتا با اهداف و شعارهايي چون عدالت اجتماعي و اعتقاد راسخ به فلسفه‏ي انتظار ظهور حضرت ولي عصر (عج) همراه بوده صورت گرفته است.
به هر حال بعد از فروپاشي سلسله‏ي خونخوار تيموريان در قرن نهم و تشکيل حکومت صفوي در قرن دهم سال 905 هجري و قوت يافتن تشيع و طرفداران حکومت علوي و سادات، اعقاب و پسرعموهاي اين بزرگواران به خونخواهي قيام کردند. عاملان اين جنايت، گذشته از ترس از صفويان از کرده‏ي خود (شهيد کردن امير نعمت الله بن حسين بن هاشم (ع)) پشيمان و به دنبال بهانه‏اي براي جبران مافات بودند؛ چرا که بعد از اين جنايت، دچار مصيبت‏ها و بلاهاي آسماني شده بودند. به همين دليل حاکم اين منطقه، که دو برادر به نام‏هاي احمد و محمود بودند، منطقه را ترک کردند و و حشم و خدم خود را به منطقه‏اي به نام آق داغ کوچاندند و اين روستا را به طور کلي به بازماندگان آن بزرگواران سپردند. چون امير نعمت الله شهيد (ع) در آن زمان - بنا به قولي - اولادي نداشت قسمتي از املاک را وقف ايشان کردند که هنوز هم اداره‏ي اوقاف و امور خيريه شهرستان خلخال با فروش سالانه علوفه‏ي چمن موقوفه‏ي اين بزرگوار درآمدي به فراخور نصيبش مي‏شود.(10) بقيه‏ي املاک نيز به پسر عموها و اعقاب ايشان رسيد که بطن.
به بطن وقف اولاد ذکور شده است. اين قانون با سکني گزيدن عده‏اي غير سادات در اين روستا و خريد و فروش زمين‏هاي مزروعي و مسکوني عملا منسوخ شده است.
در کتاب خلخال و مشاهير درباره‏ي اين امامزادگان به نقل از نوشته‏هاي مرحوم ايوب اسکافي چنين مي‏خوانيم: «اين بزرگواران در عهد خلافت مأمون بعد از شهادت امام رضا (ع) براي انتزاع خلافت از بني‏عباس به ايران آمدند و رياست عده‏اي از آنها را سيد جلال الدين (ع)، سيد اشرف (ع) و امير نعمت الله (ع) به عهده داشتند که در جنگ با بني‏عباس سيد جلال الدين (ع) در حوالي لاهيجان و سيد اشرف (ع) در حوالي طالش و امير نعمت الله (ع) در روستاي آل هاشم توسط گماشتگان بني عباس شهيد مي‏شوند...»(11).
اين مطلب مستند نيست و نمي‏تواند صيحيح باشد؛ چون با تاريخ سنگ نوشته‏هاي موجود در امامزاده و ديگر اسناد تاريخي مطابقت ندارد. اينکه در پاورقي همان صفحه از اين کتاب رحلت آن بزرگواران را، بنا به قولي ديگر، سال 930 ه‏ق نقل شده است، باز هم با متن سنگ نوشته‏هاي موجود مطابقت ندارد.
ضمنا تصوير سنگ نوشته‏ها سال شهادت آن بزرگواران را نشان مي‏دهد که با نوشته‏ي جناب آقاي نقيب بيش از ششصد سال فاصله دارد و اين مسئله براي هيچ محققي قابل قبول نيست. امامزادگان آل هاشم (ع) که مزار امير نعمت الله شهيد و سيد احمد بن محمد بن هاشم و سيد ابراهيم و سيد ولي الدين (ع) از اعقاب ايشان در آن قرار دارد.، از اويل قرن دهم مورد توجه شيفتگان خاندان عصمت و طهارت بوده است. اين سنگ نوشته‏ها اکثرا در سال 1348 هنگام تجديد بنا در داخل ديواره‏هاي امامزاده تعبيه شده‏اند. تا محفوظ بمانند. و سنگ نوشته‏ي امير نعمت الله شهيد روي قبر ايشان در داخل ضريح مقدس قرار گرفته است و تصوير اين سنگ نوشته‏ها در همان سال 1348 هجري شمسي برداشته شده است.

اعقاب و انساب سادات محترم آل هاشم و امامزادگان بزرگوار در سي تبار مقدس

انساب سادات محترم آل هاشم تا امام موسي بن جعفر (ع) بدين شرح است: شهيد امير نعمت اله بن حسين بن هاشم بن اسماعيل بن محمد بن حسين بن جابر بن حسن بن حسين بن محسن بن علي بن محمد بن احمد بن جابر بن حسين بن محسن بن موسي بن محمد بن احمد بن موسي بن حسين بن ابراهيم بن حسن بن احمد بن ماجد بن معد بن اسماعيل بن يحيي بن محمد بن احمد بن ابراهيم بن محمد بن موسي بن جعفر (ع).

بنا و ساختمان امامزاده شهيد امير نعمت‏الله آل هاشم

پس از شهادت امير نعمت الله (ع) در آل هاشم، مزار آن بزرگوار به صورت زيارتگاه اهالي محل و منطقه خلخال و شهرستان‏هاي همجوار درآمد. به احترام آن شهيد بزرگوار و همراهان، بناي زيارتي را از خشت و گل ساختند. اين بنا حدود چهل سال پيش بازسازي شد و در طول اين ادوار همواره تعمير و مرمت مي‏شد.(12) در سال 1348 اهالي آل هاشمين و مريدان اين امامزداگان از اطراف و اکناف جمع شدند و اين مکان متبرک را تجديد بنا کردند. ساختمان اين امامزاده در سال 1348 از سنگ خود روستا (از محلي به نام شاه بلاغي) به رنگ تقريبا نارنجي مايل به زرد ساخته شده است.
بناي اين امامزاده در سال 1348 چهار چشمه بود: 1. حرم؛ 2. ايوان جلو حرم؛ 3. اتاق خادم؛ 4. وروردي حرم (دهليز). ارتفاع بنا از کف تا سقف و پاي طاق گنبد 5 / 3 متر است و پي آن در قسمت‏هاي امامزاده متفاوت است و از کلوخ و آهک و ماسه و خاک رس مخلوط است. ديوارها سنگي و ملات آن ماسه و آهک است و عرض ديوارها 60 سانتي متر و ملات پايه‏ها ترکيبي از آهک و سيمان است. نماي خارجي بنا با سنگ و بندکشي شده است.
نماي درب ورودي داراي سر در و دو پايه‏ي طرفين ايوان از سنگ مالون است. پايه‏هاي وسطي ايوان با پايه‏ي سنگي 40 ضربدر 60 است.
پوشش بنا در حرم طاق آجري و غير از حرم با تيرآهن شماره 14 به فاصله‏ي معمولي و طاق ضربي با آجر است کفسازي داخل موزاييک الوان است و اطاق خادم با گچ و خاک فرش شده است.
اين بنا داراي يک در ورودي آهني از بيرون به داخل ورودي (کفش‏کن يا دهليز) به مساحت 5 / 1 ضربدر 5 / 2، يک پنجره آهني از حرم به ايوان به مساحت 5 / 2 ضربدر 3 متر، يک در آهني از ورودي به ايوان به مساحت 5 / 2 ضربدر 2 / 1 متر با نيم تنه شيشه، يک پنجره آهني به مساحت 2 ضربدر 5 / 1 از اتاق خادم به بيرون و يک درب آهني سه پارچه از ورودي (کفش کن) به حرم به مساحت 5 / 2 ضربدر 70 / 1 متر است که در وسط ثابت است و طرفين براي ورود و خروج به حرم باز و بسته مي‏شود. همچنين اين بنا از کفش‏کن به اتاق خادم داراي در آهني به مساحت 5 / 2 ضربدر 1 متر، يک در از ايوان به مسجد 5 / 2 ضربدر 20 / 1 متر است جلو ايوان با نرده‏ي آهني به طور کلي مسدود شده است. و يک در نرده‏اي روي آن قرار دارد. در طرفين سردر روي پايه‏هاي در دو مناره‏ي کوچک به ارتفاع 5 / 1 متر با سنگ و ملات و سميان ساخته شده است. سمت جنوبي امامزاده ديوارکشي شده است که با سنگي ضخيم در کنار جاده قرار دارد. سرويس بهداشتي در طرف غرب در گوشه‏ي محوطه حرم ساخته شده است و بالاتر از آن غسالخانه‏اي بنا شده است که در اختيار اهالي آل هاشمين است. اين غسالخانه در داخل محوطه‏ي موقوفه ساخته شده و و جزئي از امامزاده محسوب مي‏شود. تقريبا در سمت شمال امامزاده گورستان اهالي و سادات است.
حدود ده سال پيش به همت اهالي و همکاري سازمان اوقاف بناي مسجد اين امامزاده نيز با همان سنگي که ساختمان امامزاده با آن تجديد بنا شده بود ساخته شد که همه ساله، در ايام خاص، پذيراي مهمانان دور و نزديک است و مشکلات زايران را تا حدي برطرف کرده است.
اين بنا که با استفاده از معماران برجسته‏ي شهر و به همت اهالي و امناي محل به خصوص با تلاش بي‏وقفه‏ي مرحوم حجت السلام حاج سيد مفيد نظيري ساخته شد، از طرف شرق به طول 50 / 11 متر و به ارتفاع 50 / 3 متر است و از طرف غرب به طول 20 / 9 متر و به ارتفاع 50 / 3 متر و از طرف جنوب به طول 20 / 19 متر و به ارتفاع 4 متر است و نيز از طرف شمال به طول 20 / 19 متر و به ارتفاع 3 متر قرار دارد. چون زمين امامزاده مقداري شيب دارد، ارتفاع شمال با جنوب امامزاده (ديوارها) متفاوت است. در داخل حرم در قسمت غربي، قبر مطهر شهيد امير نعمت الله (ع) و سيد احمد (ع) قرار دارد و امير نعمت الله (ع) در قسمت شمالي و سيد احمد(ع) مرحوم در قسمت جنوبي در داخل ضريح مدفون شده‏اند. مرحوم سيد ولي الدين (ع) در طرف شرق ضريح مقدس به فاصله دو متر از ضريح مقدس و مرحوم سيد ابراهيم (ع) نزديک اتاق خادم به فاصله تقريبا 4 متر مدفونند. در کنار مرقد مطهر امير نمت الله (ع) ديواري به فاصله‏ي تقريبا نيم متر قرار دارد که هنگام تجديد بنا، کارگران با نظارت پيمانکاران به دليل استحکام بيش از حد، نيازي به کندن آن نديدند. گويا استحکام اين ديوار قابل مقايسه با ديوارهاي خشتي و گلي ديگر نبوده است، ولي چون اين ديوار با ضريح مطهر تقريبا نيم متر فاصله دارد، طواف زايران به هنگام شلوغي با مشکل مواجه مي‏شود که اميدواريم براي اين مسئله نيز تدبيري انديشيده شود.

پی نوشت:

1- از کليه‏ي عزيزاني که با سعه‏ي صدر به پرسش‏هاي اين حقير پاسخ داده‏اند و نيز از کساني که منابع در اختيار گذاشته‏اند، بخصوص خانواده‏ي محترم شادروان حضرت حجت السلام حاج سيد مفيد نظيري و نيز اداره‏ي اوقاف و امور خيريه‏ي شهرستان خلخال، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، سازمان اوقاف و ديگر عزيزان حقيقي و حقوقي سپاسگزارم.
2- فرهنگ جغرافيايي ايران (آبادي‏ها)، انتشارات سازمان جغرافيايي کشور، ج 4 ص 44. .
3- فرهنگ آباديهاي ايران (شامل نام‏ها و موقعيت جغرافيايي شهر و ديه‏هاي کشور) بخش اول، انتشارات امير کبير، سال 1339، ص 13.
4- در آلبومي که در اداره‏ي اوقاف شهرستان خلخال موجود است به وجه تسميه‏ي (آتش نگير) از نظر برخي از مردم اشاره شده است.
5- اهالي روستاي آل هاشم الآن ترکي را به گونه‏اي صحبت مي‏کنند که انگار آن را از کتاب آموخته‏اند. اين نشان مي‏دهد که اين زبان بعدها توسط آن بزرگواران و اولاد ايشان بنا به مقتضيات زماني آموخته شده است. اصطلاحات عربي، به خصوص اسامي عربي و آداب و رسوم عربي در مقايسه با روستاهاي همجوار بيشتر رايج است. شايد به جرأت بتوان گفت که تا قريب سي سال پيش يک اسم غير اسلامي در بين اهالي سادات آل هاشم وجود نداشت. .
6- نوشته‏هاي موجود در اداره‏ي اوقاف شهرستان خلخال.
7- مرتضي راوندي، تاريخ اجتماعي ايران، انتشارات امير کبير، ج 2، صص 379 - 376؛ رسول جعفريان، تاريخ ايران اسلامي، دفتر چهارم (صفويه از ظهور تا زوال 1135 - 905)، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، چاپ اول: 1378، صص 30 - 28. .
8- لقب «امير» را به اين دليل به ايشان مي‏دادند که آن حضرت فرمانده‏ي بيش از سيصد نفر بوده است. که در شيراز با عوامل حکومت وقت مي‏جنگيدند.
9- نوشته‏هاي موجود در اداره‏ي اوقاف شهرستان خلخال. .
مي‏گويند ايشان توسط چوپاني از خادمان حاکم منطقه و با
10- هر چند اداره‏ي اوقاف شهرستان خلخال اخيرا براي تعيين حدود چمن موقوفه‏ي مذکور (قسمتي از کل چمن آل هاشمين) و جلوگيري از تعرضات بعضي افراد فرصت طلب اقداماتي انجام داده است، ولي متأسفانه در دوران گذشته به قسمت اعظمي از اين چمن (حدود فعلي) تعرض شده و به علت ضعف اداره‏ي اوقاف وقت منطقه کسي جلوي اين تعرضات را نگرفته است.
11- محمد مسعود نقيب، خلخال و مشاهير، انتشارات مهد آزادي، چاپ اول، 1379، تبريز، صص 302 - 301.
12- متأسفانه از ساختمان اوليه‏ي امامزاده، که با خشت خام درست شده بود، تصويري در دست نويسنده نبرده است.

منبع: ميراث جاويدان




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.