صهیونیسم و مورخین استعمار

واژه صهیونیسم همیشه با قتل و کشتار، تجاوز و ترور، تخریب و ویرانگری همراه بوده، و پرونده جنبش صهیونیستی مملو از جنایت، نیرنگ، دسیسه و دورویی است. حرکت صهونیستی در آغاز براساس توطئه و دسیسه بنیان گذاشته
شنبه، 20 آذر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
صهیونیسم و مورخین استعمار
صهیونیسم و مورخین استعمار

 

نویسنده: دکتر محمدامیر شیخ نوری




 
واژه صهیونیسم همیشه با قتل و کشتار، تجاوز و ترور، تخریب و ویرانگری همراه بوده، و پرونده جنبش صهیونیستی مملو از جنایت، نیرنگ، دسیسه و دورویی است. حرکت صهونیستی در آغاز براساس توطئه و دسیسه بنیان گذاشته شد، و سپس با حیله و فریب و اتکا به قدرت‌های امپریالیستی، شکل گرفت، و سرانجام با توسل به زور و اعمال جنایت و برقراری جو ترور و وحشت و در نهایت تجاوز به سرزمین‌های دیگران و اشغال آن‌ها، توانست دولت صهیونیستی اسرائیل را به وجود آورد.
صهیونیسم به عنوان یک حرکت سیاسی، در نیمه دوم قرن نوزدهم شروع به رشد کرد. در دهه آخر این قرن، فعالیت رهبران آن شدت گرفت و همزمان با آغاز جنگ جهانی اول، پیوند منافع قدرت‌های بزرگ اروپا و آمریکا با حرکت صهیونیسم در خاورمیانه، به ایجاد یک کشور یهودی در فلسطین انجامید. آگاهی مردم جهان نسبت به حقیقت صهیونیسم و ماهیت دولت اسرائیل، از بدو پیدایش تاکنون، از مراحلی گذشته و تکامل یافته است. (1)
مرحله نخست: از زمان انتشار کتاب دولت یهود، اثر تئودور هرتصل، آغاز شد و تا پایان جنگ جهانی اول طول کشید. در این مرحله، جنبش صهیونیستی با حمایت دول استعمارگر اروپایی، کار خود را در زمینه آموزش و آماده‌سازی درونی یهودیان جهان، به ویژه یهودیان اروپا و جا انداختن مفهوم «دولت یهود» به عنوان یک آرمان مذهبی - نژادی برای قوم یهود متمرکز ساخت.
مرحله دوم: از پایان جنگ جهانی اول آغاز شد که به عنوان مرحله کسب امتیازات سیاسی یا ارضی و تأسیس پایگاه‌های سیاسی، نظامی، تروریستی و تبلیغاتی تحت حمایت حکومت انگلیسی در خاک فلسطین شناخته می‌شود. یهودیان ساکن اروپای شرقی و غربی به مهاجرت به سرزمین فلسطین تشویق و به آن سمت رانده می‌شوند.
مرحله سوم: با پیشرفت حرکت ناسیونال سوسیالیسم و غلبه‌ی گرایش‌های ضدیهودی در بین آلمانی‌ها و اروپاییان آغاز شد. همکاری‌های سودجویانه و فرصت‌طلبانه رهبران صهیونیسم با سران رژیم هیتلری، برای اعمال فشار بر یهودیان در جهت مهاجرت از اروپا به فلسطین، ویژگی این دوره است. این عملیات نیز از دید مردم جهان، حتی یهودیان ساکن در شرق، پنهان بود.
مرحله چهارم: پس از ختم جنگ جهانی دوم و انهدام رژیم نازی در اروپا آغاز شد. در این دوره، حمله و اشغال جدی و همه جانبه سرزمین فلسطین تدارک دیده شد و با سرعت پیش رفت.
مرحله پنجم: از جنگ ژوئن 1967 به بعد آغاز شد. علی‌رغم شکست مصر و اعراب در این جنگ، فضای روشنفکری جهان نسبت به ماهیت نژادپرستانه، تجاوزپیشه و اشغالگر صهیونیسم آگاهی یافت و فضای مبارزه و مقابله با رژیم صهیونیستی از عناصر مذهبی - ملی کشورهای عرب و غیر عرب فراتر رفت و تمامی گروه‌های شرقی، چپ، آزادی‌خواه و انقلابی جهان عرب و اروپا را فرا گرفت.
مرحله ششم: که هم اکنون در آستانه آن هستیم، مرحله‌ای است که اندیشمندان مستقل و انسان دوست جهان به ماهیت و اصول بنیادی این دولت وارد می‌شوند و در می‌یابند که مبانی و فرضیاتی که رژیم اسرائیل نظراً بر آن‌ها استوار است، حقیقت ندارند و پندارها یا اسطوره‌هایی کاذب بیش نیستند که به عمد ایجاد شده‌اند و متفکران و روحانیون عارف دین یهود و پیروان واقعی حضرت موسی (علیه‌السلام) منکر آن می‌باشند.
تاریخ‌نویسان معاصر اروپا هم تمامی سعی و تلاش خود را به کار بردند تا صهیونیسم و سپس دولت صهیونیسم اسرائیل را توجیه کنند. در این زمینه، کتاب‌ها و مقالات متعددی نگارش و کنفرانس‌های بسیاری برگزار شده و می‌شود. درباره‌ی همه این مسائل دو نکته قابل ذکر است:
1. دارا بودن یک منظور قبلی در این بررسی‌ها.
2. کمک‌های بی‌دریغ سازمان‌های صهیونیستی در اروپا و آمریکا به انتشار و گسترش این‌گونه تحقیقات.
در این آثار کوشش می‌شود تا دولت صهیونیسم را جانشین منطقی و ادامه روند طبیعی دولت‌های عهد عتیق سرزمین فلسطین به مردم دنیا، معرفی کنند. مثلاً آلستون محقق انگلیسی، در این زمینه در کتاب خود به نام ساختمان یک ملت که در سال 1963 منتشر شده است، می‌نویسد: حلقه ارتباطی آشکاری بین تاریخ باستانی سرزمین فلسطین، و تاریخ اخیر، پر معنی و مملو از پیکار آن دولت، تحت حاکمیت عثمانی موجود است به طوری که می‌توان گفت که فلسطین زمان اعلامیه بالفور (2) و بالاخره دولت کنونی اسرائیل، در واقع یک امر واحد به شمار می‌آیند.
بنابراین محققین و مورخین استعمار، توجیه‌گر مسائلی هستند که حقانیت و یا توجیه تاریخی ندارند. به شرح زیر:
1. فرهنگ قوم اسرائیل تنها فرهنگی است در خاورمیانه که توانسته است خارج از همه فرهنگ‌های دیگر اقوام شرق، جاودان بماند و همانند فرهنگ یونان باستان در غرب، بنیان و اساس تمام فرهنگ مشرق زمین را تشکیل می‌دهد.
2. اقوام اسرائیل تنها مردمی هستند که با سطح عالی و متکامل تمدن خویش، توانسته‌اند خارج از دیگر مردم شرق و با حفظ اختصاصات خود، به حیات خویش ادامه دهند.
3. اسرائیلی‌ها نخستین مردمی بوده‌اند که از ده تا هشت قرن قبل از میلاد به نگارش تاریخ پرداخته‌اند.
4. آن‌ها از دولت صهیونیسم، به منزله ملتی که نام خود را در طی 4000 سال در سینه‌ی تاریخ حک کرده است، یاد می‌کنند و با شاخ و برگ فراوان به تشریح ادعای خویش می‌پردازند.
در حالی که حق این است که:
1. تاریخ‌نویسی معاصر اروپا در دفاع از صهیونیسم بر حفظ منافع استعمارگران مبتنی می‌باشد.
2. خمیرمایه‌ی اصلی اندیشه صهیونیستی، یعنی بازگشت به فلسطین و تأسیس حکومت اسرائیل، در اصل از سوی قدرت‌های استعماری در اروپا مطرح شده است.
3. افسانه قدمت صهیونیسم که امروز هم ترویج می‌شود، به این منظور خلق و ابداع شد که ایده‌ها، عقاید و نقشه‌های صهیونیسم را از انظار پنهان دارد. همچنین عملی را که موجب ظهور آن شده است از خاطرها بزداید.
4. اسرائیلی‌های امروز، غالباً آن‌هایی هستند که بعداً به دین یهود گرویده‌اند و پیوند نژادی، آن طوری که صهیونیست‌ها ادعا می‌کنند، با اسرائیلی‌ها یا عبری‌هایی که در فلسطین در زمان حضرت مسیح (علیه‌السلام) و یا قبل از وی زندگانی می‌کردند، ندارند. بنابراین صهیونیست‌های امروز اغلب قوم بنی‌اسرائیل نیستند.

پی‌نوشت‌ها:

1. روژه گارودی، تاریخ یک ارتداد، صص 3-1.
2. BALFOR

منبع مقاله :
شیخ نوری، محمدامیر؛ (1388)، صهیونیسم و نقد تاریخ‌نگاری معاصر غرب، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط