دانشگاه تمدن‌ساز و بیداری اسلامی

امواج پرتلاطم بیداری اسلامی که خاورمیانه و شمال افریقا را در برگرفته، این منطقه ژئواستراتژیک و راهبردی را در معرض تغییر و تحولات عمیق و بنیادین قرار داده است، که این امر بدون تردید بسترساز شکل‌گیری و استقرار نظم، موازنه
دوشنبه، 13 دی 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
دانشگاه تمدن‌ساز و بیداری اسلامی
 دانشگاه تمدن‌ساز و بیداری اسلامی

 

نویسندگان: محمدرضا حاتمی (1)
فردین مصطفایی (2)
محسن مصطفایی (3)

مقدمه

امواج پرتلاطم بیداری اسلامی که خاورمیانه و شمال افریقا را در برگرفته، این منطقه ژئواستراتژیک و راهبردی را در معرض تغییر و تحولات عمیق و بنیادین قرار داده است، که این امر بدون تردید بسترساز شکل‌گیری و استقرار نظم، موازنه قدرت، مناسبات منطقه‌ای و روابط سیاسی - دیپلماتیک نوینی در چشم‌انداز و آینده آن خواهد بود. رصد اخبار، تحلیل حوادث و جهت‌گیری اتفافات خاورمیانه و افریقا نشان می‌دهد این تغییرات گسترده ابعاد مختلفی در سطوح داخلی و خارجی داشته و ترکیبی از تغییرات ساختاری و سیاسی، توسعه جنبش‌های آزادی‌خواهانه اسلامی، تغییر موازنه و معادلات قدرت و... را شامل می‌شود.
تحولاتی که ملت‌های بسیاری را در خاورمیانه و شمال افریقا، در راه رسیدن به آرمان‌های استقلال‌طلبی، اسلام‌خواهی، مبارزه با استبداد، تبعیض، قبیله‌گرایی و فساد گسترده در نظام‌های سیاسی، با خود همراه ساخت و شرایط را برای تغییرات زیربنایی و روبنایی در کشورهای تونس، لیبی و مصر فراهم ساخت و یمن، بحرین، عربستان و سوریه را همچنان درگیر نگه داشته است. (4)
در این میان کشور و حاکمیت ایران، به دلیل موقعیت ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک خود در خاورمیانه، جمعیت، وسعت، تبیین و پیشبرد دکترین جمهوری اسلامی در سطح جهان، به صورت بالقوه مهمترین قدرت منطقه‌ای بوده که خواستار تجدیدنظر در مناسبات جهانی و منطقه‌ای بوده و به لحاظ نقشی که در رهبری معنوی وحمایت از جنبش و حرکت‌های بیداری اسلامی دارد؛ لازم است در ابعاد مختلف در جهت حمایت معنوی و فکری، مهندسی اجتماعی و مدیریت این بیداری نقش و حضوری مؤثر و تأثیرگذار داشته باشد. زیرا اعتقاد بر این بوده که اتخاذ راهبرد منطقه‌ای ایران در عرصه سیاست بین‌الملل، با بهره‌برداری از ابزارهای استراتژیک و ایدئولوژیکی ضمن برطرف نمودن چالش‌های امنیتی، (5) به افزایش قدرت ملی و نقش منطقه‌ای خود، پیشبرد اهداف و موفقیت انقلاب و جنبش‌های منطقه، فعال نمودن جنبش‌های اسلامی در سراسر جهان و تقویت محور مقاومت اسلامی کمک خواهد نمود. لذا این پژوهش در صدد پاسخگویی به این سوالات است که دانشگاه تمدن‌ساز چه نقشی در گسترش و تعمیق بیداری و تمدن اسلامی دارد؟ راهکارها و راهبردهای مورد نظر برای نیل به این اهداف کدامند؟
بیداری اخیر جهان اسلام و حرکت‌های ضداستبدادی و ضدوابستگی غربی، ایجاب می‌کند که جهت شناساندن ظرفیت‌های جهان اسلام و فراهم آوردن زمینه‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری احیای تمدن اسلامی و تکرار دوران طلایی تمدن اسلامی - ایرانی، پژوهش‌ها و تحقیقات نظری و عملیاتی لازم صورت بگیرد. (6) و نهادهای تمدن‌ساز از جمله دانشگاه‌ها نقش‌آفرینی محوری داشته باشند. جمهوری اسلامی ایران امروز چه به لحاظ داخلی و چه به لحاظ بین‌المللی در شرایطی قرار گرفته است که چاره‌ای جز تمدن‌سازی ندارد. و امروزه در شرایطی قرار گرفته است که از عوامل شش‌گانه مؤثر در ساختمان هر فرهنگ و تمدن یعنی روش‌های معیشتی، شرایط اقلیمی، نژاد، روش‌های سیاسی، تأثیرپذیری یا رخنه تمدن‌های پیروز اکثریت قریب به اتفاق آنها را داراست اگر عامل دین و عامل انسانی را به این عوامل بیفزاییم، آن‌گاه ایران در شرایط برجسته‌تر و حساس‌تری قرار می‌گیرد و می‌تواند نقش هدایتگر بیداری اسلامی و پیش قراول در احیای تمدن درخشان اسلامی داشته باشد. امروز اسلام احیا شده و نخبگان دانشگاهی مصمم و روابط اجتماعی مستعد، شرایط تاریخی فوق‌العاده‌ای را برای احیای تمدن ایرانی - اسلامی آفریده است. از این رو بسترسازی برای استفاده از ظرفیت‌های جامعه دانشگاهی برای پیشبرد فرایند تمدن‌سازی اسلامی - ایرانی ضروری به نظر می‌رسد.

بیداری اسلامی

1. مفهوم

بیداری اسلامی به مفهوم احیاگری تمدن اسلامی و بازگشت به آموزه‌ها و مبانی اسلام اصیل است که با آن استقلال، عدالت و همه آموزه‌ها و ارزش‌های متعالی الهی زنده می‌شود. بیداری اسلامی به معنای مهجوریت‌زدایی از دین و واخوانی گزاره‌ها و آموزه‌های اسلامی از اجمال و ابهاماتی است که بر سیمای دین نشسته است. (7)
هدف از بازگشت به اسلام اصیل، ساختن یک تمدن جدید اسلامی و تجربه انسانی تمدن بشری است. از این رو، هدف نهضت بیداری اسلامی، تشکیل یک تمدن محوری جهانی است که در آن عقلانیت، قدرت با اخلاق، دانش با ارزش و علم با عمل جمع شود. (8) بیداری ملل اسلامی، بیداری از خواب غفلت نسبت به تمدن عمیق اسلامی و ظواهر تمدن غرب است؛ (9) به نظر می‌رسد ماهیت، فلسفه، عمق بیداری اسلامی و بازتاب‌های آن می‌تواند محورهای ذیل را شامل شود:
- بیداری اسلامی نشانه حیات و نشاط جهان اسلام است؛
- بیداری اسلامی نشانه احساس هویت و شخصیت احیا شده مسلمین در دوران معاصر بوده و جریانی است جاری و زنده که هم‌اکنون با سرنوشت مسلمانان و جوامع اسلامی پیوند دارد.
- بیداری اسلامی مقابله با سلطه استکبار و استعمار است که نوعی احساس تحقیر شدگی را به جوامع مسلمان القا کرده است.
- بیداری اسلامی پرچمی است که مسلمانان زیر لوای آن می‌توانند به وحدت و اتحاد واقعی برسند.
- بیداری اسلامی، امید و رشد و رسیدن به تمدن اسلامی و حضور حداکثری اسلام در چشم‌انداز حیات طیبه اسلامی خود را نوید می‌دهد. (10)
بیداری مسلمان بر پایه سه اصل مهم، حرکت خود را شروع نموده است: یکی بازگشت به اسلام ناب محمدی؛ دوم، وحدت جهان اسلام در مقابل امپریالیسم و استعمار؛ سوم، استکبارستیزی و مقابله با کفر و طاغوت و طاغوتیان زمان؛ که این حرکت به یقین به پیروزی اسلام ختم خواهد شد. (11)

2. سیر تحول

بیداری اسلامی ریشه در حرکت‌ها و جنبش‌های اسلامی درگذشته داشته است؛ البته در دهه‌های اخیر به دلایل گوناگونی چون وجود استعمار، استبداد و مورد تهاجم قرار گرفتن جامعه اسلامی از سوی غرب، توسعه یافته است. ظهور اسلام، تحولی عظیم در تاریخ و تمدن بشریت آفرید، به گونه‌ای که مرزهای نژادی، جغرافیایی، اعتقادی و قومی را درنوردید. در آن شرایط تمدن یونان در اوج شهرت خود بود و هم قدرت‌هایی مانند امپراتور ایران و روم، ابرقدرت‌های زمان بودند، اسلام ظهور کرد و پس از شکست آن دو قدرت بزرگ، به سرعت در جغرافیای زمین گسترش یافت و تفکر و اندیشه اسلامی به موازات قدرت نظامی و اقتصادی جهان اسلام توسعه یافت. (12) فرهنگ و تمدن اسلامی همچنان در حال گسترش و شکوفایی بود که تمدن غرب در خواب فرو رفت، جنگ‌های صلیبی نیز که در طول دو قرن نتوانست آن چه را که از نظر نظامی مدنظر داشت، به دست آورد، سبب آشنایی تدریجی غربیان با فرهنگ، ادبیات، بنیان‌های اندیشه و پیشرفت‌های فکری جهان اسلام شد و زمینه بیداری آنان را فراهم ساخت که آن را عصر روشنگری گفته‌اند. بدین‌ترتیب، غریبان تحت تأثیر جهان اسلام و با الگوگیری از آن، کم کم توانستند پیشرفت‌های شگرفی در قرن‌های 17، 18 و 19 به وجود آورند. (13)
البته در این رابطه موسی نجفی معتقد است: بیداری اسلامی هم‌زمان با ورود نظامی فرانسه به مصر و حدود دو قرن گذشته در حوزه جغرافیایی عربی خلافت عثمانی شروع شد. مسلمانان دوباره با صلیبیان مواجه شدند؛ اما این بار، این حضور از نفوذ اروپائیان حکایت داشت. وسایل و تکنیک‌هایی که آنان در نظامی‌گری، اقتصاد و معیشت مردم با خود آورده بودند، افق جدید و پیامدهایی به همراه داشت که خیلی زود به زوایای آشکار و پنهان زندگی مسلمانان رسوخ کرد. (14)
در این دوران جهان اسلام رفته‌رفته تحت تأثیر دو عامل "استعمار و استثمار غرب در این منطقه مهم جغرافیایی و فکری " و دیگر " استبداد و انحراف حاکمان مسلمان" به خواب فرو رفت؛ که آسیب‌های مهلکی بر پیکره جهان اسلام وارد آورد و این مسئله در جنگ جهانی اول به اوج خود رسید؛ زیرا امپراتوری عثمانی که در مواردی، تکیه‌گاه مسلمانان به شمار می‌آمد، عمدتاً به همان دو عامل فوق منقرض شد. از این رو تهاجم حیرت‌آوری از لحاظ فکری و نظامی از سوی غرب بر جهان اسلام آغاز شد، البته در این دوران کسانی هم بودند که با هوشیاری و درک عمیق از اوضاع و شرایط به این نتیجه رسیدند که دلیل عقب‌افتادگی و به خواب رفتن جهان اسلام، از اسلام نیست، بلکه بدلیل دوری مردم از اسلام و اندیشه‌های اسلامی است. در این میان، شخصیت‌هایی چون سیدجمال‌الدین اسد‌آبادی، سیدقطب و حسن البناء، تلاش‌های بسیاری کردند تا مسلمانان را از خواب سهمگین بیدار کنند. (15)
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979.م، نقطه عطفی در بازگشت به ارزش‌های اسلامی و حاکمیت دکترین جمهوری اسلامی در مقابل همه قدرت‌های بزرگ، تاریخ تحولات سیاسی ایران و کل جهان اسلام و بشر بود و بازتاب‌های آن به سرعت در سراسر جهان اسلام گسترش یافت. از این رو، هنوز دو سالی از انقلاب نگذشته بود که در لبنان، عده‌ای از جوانان با ایمان، پنج قدرت بزرگ آن زمان یعنی آمریکا، انگلیس، ایتالیا، فرانسه و اسرائیل، را که در آن کشور پایگاه داشتند به زانو درآوردند و آنان را وادار به فرار نمودند. در افغانستان امپراتوری انگلیس و شوروی سابق به زانو درآمد. در ترکیه، الجزایر و دیگر کشورهای اسلامی، تنها ندایی که به گوش می‌رسد ندای اسلام است و در فلسطین اشغالی، انتفاضه امان را از صهیونیسم و امپریالیسم گرفته است. (16) به طور کلی روند بیداری اسلامی را می‌توان در سه موج مورد بررسی قرار داد:
موج اول، این بیداری در قرن نوزدهم به وسیله سیدجمال‌الدین اسد‌آبادی هدایت شد و تا حدودی باعث تغییر و تحولاتی در اندیشه و آگاهی مسلمانان شد. وی تنها راه نجات و درمان شرق و به ویژه مسلمانان در بند استعمار و استثمار را بیداری یعنی بازگشت به اصول و مبانی اسلام ناب مطرح کرد.
موج دوم، این موج در قرن بیستم به وسیله امام خمینی (رحمه الله) به وجود آمد و در قالب جمهوری اسلامی عینیت یافت، ایشان باتکیه بر فقاهت اصیل اسلامی و شناخت کامی از مقتضیات تمدن اسلامی و همچنین اشراف بر وضعیت مسلمانان و آخرین ترفندهای غرب، در مسیر احیاگری گام نهاده و رسالت خویش را به کامل‌ترین شکل ممکن از طریق محور قرار دادن اسلام سیاسی در تشکیل حکومت به انجام رسانیده است.
موج سوم بیداری اسلامی در حال حاضر در شمال افریقا و خاورمیانه در حال نضج و گسترش است؛ امواج عظیمی که تأثیرات آن حتی به فراتر از منطقه راه یافته و الهام‌بخش برخی حرکت‌های عدالت‌خواهانه و ضد نظام سرمایه‌داری با عنوان «جنبش اشغال وال‌استریت» در مرکز سرمایه‌داری جهان، یعنی ایالات متحده آمریکاست، این موج دامن حکومت‌های دست نشانده استبدادی و استعمارگران را گرفته و در حال سرنگونی آنهاست. که از جمله آن می‌توان به سرنگونی حسنی مبارک در مصر، بن علی در تونس، علی عبدالله صالح در یمن و سرهنگ قذافی در لیبی اشاره کرد.

3. اهداف و ویژگی‌ها

به رغم گستردگی این جنبش‌ها، می‌توان اهداف و ویژگی‌های زیر را به مثابه موارد مشترک مطرح کرد:
- بهره‌گیری از دین در ابعاد تحول اجتماعی مطلوب (17) و جستجوی عدالت، کرامت، عزت، روابط اجتماعی و اخلاقی آن در پرتو آموزه‌های دینی.
- هوشیار سیاسی مبتنی بر حضور آگاهانه در صحنه، میل به پیشرفت مشارکت، پوشش اسلامی؛ (18)
- اتحاد دین و دولت: در دنیای معاصر، جریان‌های اسلامی در میان مهم‌ترین ویژگی‌های سیاسی جهان قرار دارند. این جریان‌های مذهبی بر این باورند که میان سیاست و مذهب ارتباط تنگاتنگ برقرار است. (19)
- نفی استعمار، استبداد و سلطه بیگانگان به عنوان نقشه راه این جنبش
- انسجام و اتحاد سازمانی: از مهم‌ترین ویژگی‌های جنبش‌های بیداری اسلامی در منطقه، نقش گروه‌ها و احزاب منسجم اسلامی است. تشکیل جمهوری اسلامی در ایران، جنبش الهیات رهایی‌بخش آمریکایی لاتین، مجلس اعلا و حزب الدعوه عراق، جهاد اسلامی و حماس در فلسطین، شیعیان در یمن و بحرین، سازمان انقلاب اسلامی جزیره عرب، احزاب و سازمان‌های سیاسی اسلام‌گرا در آسیای مرکزی و قفقاز، گروه‌های اسلام‌گرا در آسیای جنوبی (پاکستان، کشمیر، هند و افغانستان)، احزاب و سازمان‌های سیاسی در شرق و جنوب شرق آسیا، حزب عدالت و توسعه در ترکیه بر تقویت مبانی استراتژیک اتحاد دین و دولت در اسلام کمک نموده است.

4. ریشه‌ها و عوامل

بیداری اسلامی اخیر به عنوان یک پدیده متأثر از نهضت فکری جمهوری اسلامی در قالب جنبش‌های اجتماعی، سازمانی و نهادی مدعی رخ نموده است. این جریان در عرصه منازعات سیاسی و امنیتی علاوه بر اینکه موجودیت و نفوذ خود را به اثبات رسانیده است، می‌رود تا به قدرت بلامنازع جهانی تبدیل شود. در ظهور، قوام و توسعه پدیده بیداری اسلامی زمینه‌ها و عوامل چندی دخیل بوده است که به مهمترین آنها بطور اختصار اشاره می‌شود:
1- ورود نسل جدید با ویژگیهای انقلابی به عرصه منازعات که فهم ریشه‌ای و واقعی‌تر از عوامل عقب‌افتادگی علمی، اقتصادی و اجتماعی جوامع خود به ویژه در حوزه فکر و فرهنگ دارند.
2- توجه به وحدت دینی و بن مایه‌های انسجام ایدئولوژیک و درک درست از راهبردهای استکبار برای ایجاد گسست در جهان اسلام.
3- حوادث بیدارکننده منطقه‌ای و جهانی از جمله فلسطین، حوادث 11 سپتامبر، اشغال عراق و افغانستان و راهبرد نبرد ایدئولوژیک غرب به رهبری آمریکا که با هدف تسلط بر جهان اسلام انجام می‌شود، آثار چشمگیری بر بیداری اسلامی دارند
4- رشد و توسعه وسایل ارتباط جمعی و تکامل شیوه‌های تبلیغ اسلام
5- انقلاب اسلامی عامل عمده بیداری اسلامی است و نقش ویژه‌ای در بیداری ملل مسلمانان ایفا کرده است. (20) انقلاب اسلامی با اعطای خودباوری فرهنگی به ملت‌های مسلمان و بهره‌گیری از فناوری‌های مدرن ارتباطی برای انتقال پیام نواندیشی دینی در جهان اسلام توانست رویکرد تمدنی خود را به منصه‌ی ظهور رساند. همچنین از رهگذر احیای ارزش‌هایی چون عدالت‌محوری و عدالت‌گستری، توسعه و تعالی همه جانبه و درون‌زا، کرامت انسانی و آزادی‌های مشروع، صلح‌طلبی، عزت نفس، استقلال‌گرایی، توسعه اخلاق و دین‌مداری، هنجارسازی، شکوفایی حس خداجویی، حقیقت‌طلبی، علم دوستی، نوع دوستی و تحکیم مبانی مردم‌سالاری و بسط و گسترش آن، موجبات شکوفایی و بالندگی مجدد تمدن اسلامی در راستای تمدن سازی نوین را فراهم نماید. (21)
6- رسیدن به حقوق شهروندی در قالب حکومت‌های مردم‌سالار دینی و دکترین جمهوری اسلامی بعنوان الگویی نو در مقابل الگوهای لیبرال دموکراسی غرب.
7. وضعیت نابسامان داخلی و خارجی کشورهای منطقه از جمله وابستگی به غرب، دوری از ارزش‌های اسلامی، ازدیاد فقر، فساد، تبعیض و اختلاف طبقاتی، احساس تحقیرشدگی در مسلمانان و ...(22).
TamadonSaz1

فرصت‌های و تهدیدات فرارو

بیداری اسلامی به عنوان یک آگاهی جمعی با تکیه بر اراده عمومی و متأثر از اسلام اصیل در شرایط کنونی تبدیل به رفتاری سیاسی شده و در شکل ایده‌ای سیاسی سامان داده شده است. این نهضت فکری مرحله نظری را پشت سر گذاشته و به عنوان یک مدل سیاسی رخ نموده است. وضعیت معادلات منطقه‌ای در حرکت رو به جلوی خود همسو با منافع و مصالح اسلام و جنبش‌های اسلامی و در تضاد با برنامه‌ها و آرمان‌های غرب در حال رقم خوردن است، به همین دلیل در ادامه مسیر مواجه به فرصت‌ها و چالش‌هایی است، عمده این مسائل فرارو به شرح زیر می‌توان بیان نمود:

یکم. فرصت‌ها

افزایش نفوذ منطقه‌ای و همپیمانان جدید، بسط ایدئولوژی اسلامی، حمایت از ملت‌های مظلوم منطقه، مشخص شدن ناکامی و ناکارآمدی پروژه مدرنیته، شکست طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا، گسترش و تقویت مردم‌سالاری اسلامی در منطقه، تقویت گفتمان اسلام‌گرایی در مقابل گفتمان‌های سکولار، تضعیف نظام سکولار وابسته و غیردموکراتیک در منطقه، تحول و تغییر در ساختار قدرت و نظم منطقه‌ای در خاورمیانه.
با توجه به ارتقای موضوع اسلام در مناسبات سیاسی و حکومتی کشورها و روابط بین‌الملل، تغییر در راهبردهای امنیتی منطقه، همگرایی و ائتلاف‌های جدید در منطقه پس از حوادث اخیر، جمهوری اسلامی به عنوان کشورهای پیشگام در خیزش و دولت‌سازی اسلام‌محور در مقابل ساختارهای متصلب، سکولار و غیردموکراتیک، فرصت مناسبی برای تقویت قدرت نرم و افزایش ضریب امنیت ملی خود بدست آورده است.

دوم. تهدیدات

تثبیت نشدن انقلاب‌های منطقه، تیره شدن روابط با دیگر کشورهای منطقه، اغتشاشات در سوریه، حمایت دولت‌های غربی از اصلاحات ظاهری در راستای جلوگیری از تحولاتی سریع و حفظ مهره‌های وابسته به خود در راستای اهداف استراتژیک آینده، مداخله نظامی، تلاش برای ناکارامد جلوه دادن الگوی مردم‌سالاری اسلامی، تقویت تنازعات بین مذاهب اسلامی، تلاش برای تقویت تنازع بین قدرت‌های منطقه‌ای مثل ایران با عربستان و ترکیه و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس، ترویج اسلام‌هراسی توسط غرب، تشدید فشارهای سیاسی و نظامی و اقتصادی بر محور مقاومت، تلاش کشورهای غربی برای چند قطبی کردن خاورمیانه و بازسازی موازنه به نفع غرب و جریانات وابسته، ترویج فرقه‌گرایی و بحران‌سازی تصنعی، جنگ نرم و اطلاعاتی با جریانات و کشورهای اسلامی، هیجان محوری و بی‌برنامگی جریانات اسلام‌گرا و...
با عنایت به داده‌های فوق و تلاش کشورهای غربی و برخی جریانات وابسته در منطقه برای تضعیف بیداری اسلامی، هوشیاری و مقابله فکری - فرهنگی جریانات و نخبگان اسلامی برای تبدیل این تهدیدات به فرصت الزامی است.

نظریه انتقادی در روابط بین‌الملل و بیداری اسلامی

نظریه‌پردازان انتقادی از نظر معرفت‌شناختی، رهیافتی اثبات‌گرا و تلاش برای تدوین عبارات عینی صادق و از لحاظ تجربی قابل وارسی در مورد جهان اجتماعی را زیر سؤال می‌برند، آنان از نظر روش شناختی، هژمونی روش علمی واحد را از دیدگاه واقع‌گرایان در روابط بین‌الملل را رد می‌کنند و از تکثیر رهیافت‌ها به شناخت دفاع می‌کنند، بر اهمیت راهبردهای تفسیر تاکید دارند، و در پی شکل دادن به نظریه رهایی بخش‌اند که بنیان شناخت انتقادی است و دغدغه آن ایجاد دگرگونی و نهایتاً به رهایی است.
هابرماس، برخلاف دیدگاه اثبات‌گرایان، سوژه متعالی را نفی و تأکیدش بر این است که سوژه شناسا سوژه‌ای اجتماعی و پویاست و شناخت به شکل اجتماعی قوام می‌یابد، هیچ شناسایی رها از فرهنگ وجود ندارد و تجربه اجتماعی میانجی هر نوع شناخت است. (23) کاکس نیز تأکید می‌کند که سرشت انسانی مخلوق تاریخ است و انسان‌ها آن را می‌آفرینند و باز می‌آفرینند و بنابراین تاریخ متحول و متغیر است. از لحاظ هستی شناختی، برداشت‌های خردگرا از سرشت و کنش انسانی را به چالش می‌کشند، سرشت بشر را ثابت یا جوهری نمی‌دانند و بر آن‌اند که شرایط اجتماعی که در مقطع زمانی وجود دارد و به آن شکل می‌دهند، و بر ساخت اجتماعی کنشگران تاکید می‌کند.
به طور کلی اندیشمندان انتقادی بر این باورند که تئوری‌ها در شرایط زمانی و مکانی شکل گرفته و تحت تأثیر نگرش‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می‌باشند و وظیفه تئوری‌ها فاش ساختن چنین اثراتی است، مهمتر اینکه چگونه تئوری‌پردازی در راه مبارزه با بی‌عدالتی و نابرابری‌ها در نظم مسلط جهانی مهیا می‌گردد. بر این اساس در حوزه بین‌الملل، تئوری انتقادی، موضوعات زیر را محور اساسی کار خود قرار می‌دهد:
- نظم مسلط و برتر محصول تاریخی است؛
- وضعیت جهانی قدرت عامل اساسی در شکل‌گیری چنین نظمی بوده است؛
- نظم مسلط و برتر از طریق بی‌عدالتی و نابرابری‌ها در عرصه جهانی تزریق شد و بر این اساس، از جایگزین ساختن نظمی نوین، به جای نظم موجود جهانی، حمایت می‌نماید.
- نظم بین‌الملل قابل تغییر است. (24)
بدین‌ترتیب باید گفت بیداری اسلامی به دلیل ویژگی‌های فراملی، منطقه‌ای و بین‌المللی خود، چالش‌های نوینی را در عرصه‌ نظریه‌پردازی در روابط بین‌الملل مطرح ساخته است و از طرفی محدودیت‌های نظریه رئالیسم که بر حفظ وضع موجود تاکید دارد، را آشکار کرد؛ زیرا بیداری اسلامی دارای جنبه‌های فرهنگی و ارزشی است و با معیارهای اثباتی واقع‌گرایی قابل مطالعه نیست. از این جهت می‌توان گفت آموزه‌های بیداری اسلامی مفاهیم و نظریه‌های انتقادی را در روابط بین‌الملل تقویت نموده و تاکید می‌کنند، آموزه‌های بیداری اسلامی نیز با «نگاه از بیرون» به نظام بین‌الملل، بر تغییر و تحول ساختار و فراگردهای بین‌المللی تاکید می‌کند و از این لحاظ بیداری اسلامی در فضای مفهومی نظریه انتقادی و پسامدرن زمینه‌ساز افقی نوین و رهایی بخش شده است.

تمدن

1. سیر تحولات

نظریه‌پردازان عناصر متنوعی برای تمدن برشمرده‌اند که می‌توان وجه مشترکی در میان آنها یافت. ابن‌خلدون یکی از قدیمی‌ترین نظریه‌پردازان مسلمان در این حوزه است که مؤلفه‌های تمدن را جمعیت، ثروت، کار، صنعت، دانش، هنر، جغرافیا، شهرنشینی، دین و عصبیت می‌داند. (25) ویل دورانت بین فرهنگ و تمدن مرز مشخصی قائل است؛ وی اندیشه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی جوامع را هنگامی در شمار تمدن به حساب می‌آورد که شهرنشینی شکل گرفته باشد. وی تمدن را عبارت از نظم اجتماعی می‌داند که در اثر خلاقیت فرهنگی امکان‌پذیر باشد و جریان پیدا کند، از این رو می‌توان وجه عامی برای تمدن در برابر فرهنگ قائل شد. به نظر ویل دورانت در تمدن چهار رکن اساسی وجود دارد که عبارتند از: پیش‌بینی و احتیاط در امور اقتصادی، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی، و کوشش در راه معرفت و گسترش هنر. (26) هنری لوکاس در مورد عناصر و مؤلفه‌های تمدن به عناصر کلی اقتصاد، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی و دینی، معرفت، بیداری و هنر اشاره می‌کند. (27) به عقیده جامعه‌شناسان، تمدن حالتی مترقی است که ملت‌ها در پرتو آن، تحت تأثیر دانش‌ها و افکار جدید قرار می‌گیرند و به نهایت ترقی، ارتباطات، علوم و فنون دست می‌یابند. (28) از نظر هانتیگتون، تمدن بالاترین گروه‌بندی فرهنگ و گسترده‌ترین سطح هویت فرهنگی به شمار می‌آید. (29)
تمدن عبارت است از مجموعه دانش‌ها، هنرها و فنون، آداب و سنن، تأسیسات و نهادهای اجتماعی که در پرتو ابداعات و اختراعات و فعالیت‌های افراد و گروه‌های انسانی طی قرون و اعصار گذشته توسعه و تکامل یافته و در تمام قسمت‌های یک یا چند جامعه، که با هم ارتباط دارند، رایج است. مثل تمدن یونان و تمدن ایران و هر کدام دارای ویژگی‌هایی است که به عوامل جغرافیایی و تاریخی و فنی خاص خود بستگی دارد؛ به عبارت دیگر، تمدن عبارتست از «مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در یک منطقه، کشور یا عصر معین، یا حالات پیشرفته و سازمان یافته فکری و فرهنگی هر جامعه که نشان آن، پیشرفت در علم و هنر و ظهور نهادهای اجتماعی و سیاسی است». (30) سیاست‌مداران آن را به برقراری روابط خارجی و حسن جریان امور داخلی کشور تعبیر نموده‌اند. (31)

2. نظریات تحول اجتماعی و تمدنی

دگرگونی و دگردیسی ابعاد مادی و معنوی را می‌توان در بستر نظریات تحول اجتماعی مورد بررسی قرار داد، در یک تقسیم‌بندی کلی، این نظریات به سه دسته تقسیم می‌شود:

یکم. نظریات تکاملی:

حامیان این تلقی در رویکرد خود به تحولات اجتماعی، معتقدند تاریخ همواره به سوی تکامل در حرکت است و به طور عمومی، هر جامعه و پویایی تاریخ انسان، جز در موارد استثنایی، به طور عمده نمودار نوعی پیشروی و مسیر تکامل است و هر چه زمان بگذرد جامعه‌ی بشری به تکامل نزدیک‌تر می‌شود. نظریه تکامل را به دو دسته تقسیم کرده‌اند: سیر تکامل مستقیم و سیر نوسانی تکامل. حامیان سیر تکامل مستقیم، کسانی چون: اسپنسر، مارکس و آگوسنت کنت، معتقدند تغییر اجتماعی نتیجه‌ی توسعه فکری انسان است. (32) اما معتقدان به سیر نوسانی تکامل ضمن پذیرش چهارچوب کلی همان نظریه، معتقدند که سیر تاریخ متضمن، خیز و جهش است و فراز و نشیب دارد و تکامل با یک سیر نوسانی تحقق می‌یابد. (33)

دوم. نظریات دورانی:

معتقدان این دیدگاه همچون متفکران یونان باستان و برخی دانشمندان جدید (اشپینگلر، ویکو، سوروکین و پاره تو)، تاریخ را قابل تکرار می‌دانند و معتقدند تحولات، حالت دوری دارند. یعنی تمدن با جامعه‌ای که تولد می‌شود، دوران رشد و نمو را می‌گذراند و سپس به پیری و فرتوتی می‌رساند و از بین می‌رود. بعد از این مرحله، جامعه دیگری شکل می‌گیرد و این سرنوشت تکرار می‌شود، البته هر دوره‌ای نسبت به دوره قبلی، تکامل یافته‌تر و پیشرفته‌تر است.

سوم. نظریه انحطاط:

اندیشمندانی که قائل به این نظریه هستند جوامع بشری را برخوردار از یک سیر قهقرایی دانسته‌اند که هر چه از سعادت و کمال خود دور می‌شود، به سوی کمال و نابودی گام برمی‌دارند. (34)
برخی نظریه‌پردازان نیز به ترکیبی از این نظریه‌ها در تحلیل‌های خود متوسل شده‌اند. فلسفه تاریخ ویکو ترکیبی از نظریات تکاملی و انحطاط است. وی روند توسعه جوامع را به سه مرحله اساسی الف) عصر خدایان ب) عصر قهرمانان و فئودالیسم و ج) عصر تمدن تقسیم می‌کند. (35)

چهارم. نظریه کلی ویل دورانت:

به نظر این اندیشمند، نبود یا از بین رفتن یکی از عوامل زیر می‌تواند سبب انقراض تمدن و فرهنگ شود. انقلاب‌های شدید و عظیم در زمین مانند: زلزله، بیماری‌های همه‌گیر، استثمار زمین روستاها توسط ساکنان شهر، نقصان مواد طبیعی، انحطاط عقلی یا اخلاقی، ضعیف شدن نژاد، جنگ طبقات و... (36) .

پنجم. نظریه برخورد تمدن‌ها:

طراح این نظریه ساموئل هانتیگتون معتقد است هویت تمدنی به طور روزافزون در آینده اهمیت خواهد یافت و جهان تا اندازه زیادی بر اثر کنش و واکنش بین هفت یا هشت تمدن بزرگ شکل خواهد گرفت. وی برخلاف بسیاری از تحلیلگران، که پایان جنگ سرد را ختم ستیزه‌های ایدئولوژیک تلقی می‌کنند، آن را سرآغاز دوران جدید "برخورد تمدن‌ها" می‌انگارد. به اعتقاد هانتیگتون، مقابله تمدن‌ها، سیاست غالب جهانی و آخرین مرحله تکامل درگیری‌های عصر نو را تشکیل می‌دهد، زیرا:
- اختلاف تمدن‌ها اساسی است.
- خودآگاهی تمدنی در حال افزایش است.
- تجدید حیات مذهبی همچون وسیله‌ای برای پرکردن خلاء هویت در حال رشد است.
- رفتار منافقانه غرب موجب رشد خودآگاهی تمدنی (دیگران) گردیده است.
- ویژگی‌ها و اختلافات فرهنگی تغییر ناپذیرند.
- منطقه‌گرایی اقتصادی و نقش مشترکات فرهنگی در حال رشد است.
- خطوط گسل موجود بین تمدن‌ها، امروز جایگزین مرزهای سیاسی و ایدئولوژیک جنگ سرد شده است و این خطوط جرقه‌های ایجاد بحران‌اند...
از این نظر، کانون اصلی درگیری‌ها در آینده، بین تمدن غرب و اتحاد جوامع کنفوسیوسی شرق آسیا و جهان اسلام خواهد بود. در واقع درگیری‌های تمدنی آخرین مرحله تکامل درگیری در جهان نو است. (37)

نظریه تحولات تمدن اسلامی

مسلمانان در طول چهار سده نخستین هجری قمری، تمدن با شکوهی را تأسیس و در اخلاق، علوم مختلف و شهرنشینی پیشرفت بسیاری کردند. اخلاق در مناسبات اجتماعی و در جنگ و صلح متین بود و مسلمانان در زمینه ابتکارات، خلاقیت و اختراعات پیشرفت زیادی کرده و شهرهای آن روز مثل نیشابور، غزنین، بغداد، دمشق، قاهره و قربطه به رنگ‌های گوناگون شهرنشینی از علم، هنر، آبادانی، بازرگانی و صنایع دستی روشن و آراسته بود. چنانکه از نقاط دوردست دنیا برای فرا گرفتن و اقتباس علوم و معارف بدانجا سفر می‌کردند. از لحاظ حریت، عقیده، گفتار و کردار نیز چنین بود و در این دوران کمترین ملتی بدین پایه آزادی داشت. علل و عواملی چون تهاجم دشمنان خارجی و غیرمسلمان به کشورهای اسلامی، درگیری قدرت‌های مسلمان با یکدیگر، اشرافیت و حکومت‌های خودکامه در بلاد اسلامی، عدم آشنایی و حمایت حاکمان سرزمین‌های اسلامی از علوم مختلف و دانشمندان، تحجر و محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی، دنیا‌پرستی و انحطاط اخلاقی از اسلام راستین منجر به افول تمدن اسلامی شد. (38) در طول دو قرن گذشته مصلحان و اندیشمندان جهان اسلام با اشراف به مسائل داخلی و بین‌المللی جهان اسلام، تلاش‌های زیادی در جهت بیداری و احیای تمدن اسلامی انجام داده‌اند. امروز در قرن بیست و یکم شاهد نتیجه دادن تلاش‌های آنها و آغاز احیای تمدن اسلامی در جهان هستیم.
در میان اندیشمندان اسلامی، کسانی همچون ابن خلدون و مالک بن نبی نیز در مورد تحولات اجتماعی و تمدنی جوامع مطالبی را مطرح نموده‌اند. برای نمونه بن نبی مراحل سه‌گانه تمدن اسلامی را اینگونه مطرح کرده است.
TamadonSaz2
وی ضمن تشریح این مراحل سه‌گانه، خواستار تمدنی اصیل با ویژگی‌های منحصر بفرد در جهان اسلام است که در آن مربیان به جوانان بیاموزند که چگونه راه‌هایی برای پیشبرد و هدایت کاروان بشری کشف کنند، نه اینکه دنباله رو غربی‌ها باشند. به عقیده بن نبی، نخستین وظیفه جهان اسلام برنامه‌ریزی منظم برای دستیابی به سطح بالای پیشرفت اقتصادی ضمن حفظ ارزش‌های اخلاقی می‌باشد؛ زیرا تمدن جدید اسلامی باید بر اساس تعادل بین کم و کیف، ماده و روح، وسیله و هدف و بالاخره، علم و وجدان باشد. به عبارت دیگر نهضت جهان اسلام در جمع بین علم و ایمان است. (39)
تولد هر تمدن، نتیجه‌ی آگاهی و بصیرت تاریخی یک مجموعه انسانی در ابعاد مادی و معنوی نیازهای خود است. از این رو، شکل‌گیری هر تمدنی نیازمند دو مؤلفه است: 1- آگاهی جمعی 2. تداوم تاریخی این آگاهی. به این ترتیب به چند نکته باید توجه نمود:

ردیف

گویه‌های اصلی تمدن‌ساز

مؤلفه کلیدی

1

تولد و تداوم تمدن‌ها بر اراده انسانی بستگی دارد

اراده انسانی

2

تولد و تداوم تمدن‌ها منوط به کمال‌خواهی و ترقی اراده‌های انسانی است

کمال طلبی

3

نهاد علمی در هر تمدنی وظیفه‌ی حفظ و توسعه بصیرت تاریخی را در آن تمدن بر عهده دارد

نقش نهادی


قوت تمدن اسلامی به سه عامل بستگی دارد: 1- توجه به دانش، ترویج دانش و حفظ حرمت و ارتقای جایگاه دانشمندان و متفکران، 2- آزادی و عدالت و 3- ارائه چهره پر رحمت و عطوفت دین
قابل ذکر است که اعتبار، شهرت و معروفیت دانشگاه، یکی از با ارزش‌ترین دارایی‌های آن است و به عنوان یک مؤسسه سرآمد و متعالی برای آموزش، تحقیق، تحصیل و تلاش برای تعالی و سلامت متعهد است و بدین‌طریق، راستی و اعتماد جامعه‌ی دانشگاهی و عمومی را از طریق به کار بردن استاندارهای اخلاقی برای تعالی تمدنی و پیشرفت آن در بستر تحولات جامعه حفظ خواهد کرد. (40)

دانشگاه و بیداری اسلامی

1. کارکرد دانشگاه‌ها

دانشگاه دارای رسالت‌های مختلف و متنوعی است که نخبه‌پروری، کارآفرینی، پژوهش محور بودن، تمدن ساز بودن و... از نمونه‌های آن است. (41) به طور کلی می‌توان سه کارکرد اصلی برای دانشگاه‌ها قائل شد که عبارتند از: 1- تولید دانش (پژوهش) 2- انتقال دانش (آموزش) 3- اشاعه و نشر دانش و خدمات (خدمات و فرهنگ سازی). (42)
از میان سه کارکرد، تولید دانش مهمترین کارکرد دانشگاه‌ها در جوامع صنعتی نوین است. دانشگاه‌ها با این کارکردهای اصلی به طور همزمان عامل تغییر در جوامع نیز هستند زیرا تولید دانش‌، فناوری و تغییرات نو را ممکن می‌سازد و رشد و گسترش فناوری‌های نوین و تغییرات چهره‌ی جامعه را روز به روز از نو می‌آراید. دومین کارکرد اصلی دانشگاه‌، انتقال دانش تولید شده به نسل جوان به منظور تربیت دانش‌آموختگان فرهیخته و تربیت نیروی انسانی متخصص برای جامعه است. دانشگاه‌ها در جوامع صنعتی نوین نه تنها عامل اصلی تحولات علمی و فناوری در بخش‌های مختلف می‌باشند، بلکه منشاء نواندیشی و جنبش‌های اجتماعی فرهنگی در مناسبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه نیز هستند. سومین کارکرد دانشگاه نیز توسط نیروی انسانی و در راستای تقویت مبانی فکری - فرهنگی جامعه و حرکت به سوی توسعه و بهبود شرایط زندگی و شأن انسانی است.
در عصر جدید، نقش‌های تازه‌ای بر دوش دانشگاه‌ها گذاشته شده است. بر این اساس، علاوه بر تولید دانش و فناوری، نقش و وظیفه دانشگاه، حفظ مزیت‌های فرهنگی، نوآوری در حوزه‌ی دستاوردهای انسانی و احیای تمدنی خواهد بود. و باید دانشگاه با وسعت نظر در حوزه سیاست‌گذاری‌ها، بتواند هم ضرورت‌های فناورانه تمدنی را پیگیری کند و هم الزامات فرهنگی و تمدنی آن را از نظر دور ندارد. (43)

2. دانشگاه تمدن‌ساز و بیداری اسلامی

وحدت ارزش شناختی و غایت‌شناسی تمدن و دانشگاه در گرماگرم روندی طولانی از دگرگونی و تغییر شکل گرفته است. دانشگاه تمدن‌ساز، دانشگاهی گفتمان‌ساز در پاسخ به ابهامات هویتی، فرهنگی و تمدنی نضج گرفته از اوضاع متغیر بین‌المللی و شرایط داخلی در عصر جهانی شدن است. (44)
دانشگاه‌ها با ایفای نقش‌های متفاوت، متنوع و تعیین کننده‌ی خود، در بعد جهانی، به عنوان نگاه‌دارنده، انتقال‌دهنده، تقویت کننده و نوآور در عرصه‌ی فرهنگ و همچنین بازویی قوی برای اجرای تداوم زیست جهانی یک تمدن به شمار می‌روند. تمدن‌سازی، نیروهای تربیت شده‌ای را می‌طلبد که به طور آگاهانه و با بصیرت تاریخی، پیام و رسالت تمدن‌سازی را در جامعه دمیده و اجزا، زیرساخت‌ها و نیازهای تمدن جدید را برآورده سازند. این وظیفه‌ی مهم، می‌تواند برعهده یک دانشگاه تمدن‌ساز باشد. مهندسی این پروژه کلان نیازمند تعیین اهداف، مشخصه‌های دانشگاه مورد نظر، انتخاب راه مناسب و ... است. دانشگاه تمدن‌ساز دانشگاهی است که در ژرفای برنامه‌ریزی و تربیت نیروها، یاوری راستین و عالمانه به تمدن‌سازی و ارائه الگوی واقعی و کارآمد در عرصه داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی دارد.

مؤلفه‌های دانشگاه تمدن‌ساز را می‌توان در جدول زیر مشاهده کرده:

مؤلفه‌های دانشگاه تمدن‌ساز

1

محیطی با ساختار هوشمند و خلاق

11

پویایی

2

اشاعه‌ی فرهنگ شهروندی بومی جهان

12

توسعه‌جویی

3

تقویت ارتباطات و تعامل‌های اجتماعی، فرهنگی و علمی

13

پیامدگرایی و برون داد‌محوری

4

معنویت‌گرایی

14

رقابتی

5

ارزش‌گرایی

15

میان رشته‌گرایی و فرا رشته گرایی

6

عدالت‌محوری

16

آموزش و دانش‌محوری

7

فن‌گرایی، تخصص‌محوری و مهارت‌سازی

17

نخبه گرایی

8

فراکارکردگرایی

18

تولید‌محوری

9

پژوهش‌محوری و معرفت سازی

19

نقد‌محوری

10

انسان‌سازی

20

پاسخگویی و آگاهی بخشی


(خنیفر و موسوی، 113:1390)

در اندیشه اسلامی بنیان‌های فکری و ارزشی بستر را برای حضور و نقش‌آفرینی بیشتر متولیان علم و خصوصاً دانشگاهیان هموار کرده است، که برخی از آنها عبارتند از: 1) تشویق اسلام و مسلمانان به کسب علم؛ 2) تشویق اسلام به تفکر در طبیعت و شناخت جهان؛ 3) ارزش و اصالت ذاتی علم؛ 4) نگرش جهان وطنی دانشمندان مسلمان به علم و تعامل جهانی با مراکز علمی در کل جهان؛ 5) روحیه حقیقت‌جویی در برابر تعصب‌ورزی دینی مسیحیت و تعصبات قومی و نژادی و 6) قائل بودن به وحدت علوم در عین کثرت آنها. (45)
اقتدار جوامع انسانی در گرو قدرت اندیشه‌ورزی، استدلال و تولید علم است و اهداف و شعارهای دین اسلام در گرو دانش و تخصص است؛ اسلام با فرهنگ‌سازی و دعوت به علم‌اندوزی، تفکر، تدبر و پژوهش در باره پدیده‌های اجتماعی و با تحریک بخشیدن به توانمندی‌های فکری و فیزیکی انسان‌ها، زمینه‌ساز ایجاد تمدنی عظیم گردیده است. لذا تولید علم در تمدن اسلامی به عنوان یک ضرورت، اساس دانایی و دانائی پایه‌ی توانایی و توسعه است. (46)
دانشگاه به جامعه هویت می‌دهد و در مسیر این هویت‌سازی، حرکت، تلاش و میل به خودکفایی در او ایجاد شده، خلاقیت خود را به کار گرفته و از مسیر کارآفرینی توسعه پایدار فراهم می‌شود؛ بر مدار این توسعه پایدار است که تمدن فراهم شده استمرار می‌یابد و مداوم پویا و بالنده حفظ می‌شود. نقش و وظیفه دانشگاه‌ها علاوه بر تولید علم و فناوری، به حوزه‌هایی از قبیل حفظ و تقویت نقاط قوت فرهنگی، پیشبرد نوآوری فرهنگی، مدیریت تحول در فرهنگ گفتگوی بین فرهنگی، گفتگو بین فرهنگ بین دو سطوح ملی و فراملی و بین‌المللی، گسترش یافته است. دانشگاه‌ها با ایفای نقش متنوع و متکثر، پویا و تعیین‌کننده در سطوح جهانی، به عنوان نگه‌دارنده، انتقال دهنده، تقویت‌کننده و نوآوری در عرصه فرهنگ و تمدن و بازی اجرایی برای اجرای قوی‌ای برای اجرای تداوم زیست جهانی یک تمدن به شمار می‌رود.
دانشگاهیان نخستین قشری هستند که به علت ارتباط با جهان خارج بیشترین آشنایی را با انواع ایدئولوژی‌های جهان‌بینی و هویت‌ها دارا می‌باشند و آشناترین افراد نسبت به مسائل و مشکلات جامعه و خارج هستند. از آنجا که دانشگاهیان مسئول‌پذیرترین قشر نسبت به تغییرات اجتماعی و فرهنگی در جامعه هستند، لذا دانشگاه مناسب‌ترین بستر برای طرح ایدئولوژی‌ها و شکل‌گیری و نشر هویت‌های جدید هستند. (47)
دانشگاه‌ها ضمن اینکه خود محصول تمدن هستند، بدلیل کارویژه‌های خاص آن می‌تواند موجب تولید یا تغییر عناصر فرهنگی جدید شود و نتیجه‌ی فعالیت در تدوین ایده‌های نو می‌تواند تولید یا تغییر مظاهر تمدن را بدنبال داشته باشد. (48) دانشگاه‌ها در جوامع نوین نه تنها عامل اصلی تحولات علمی و فناوری در بخش‌های اقتصادی تولید و توزیع و پشتیبانی هستند، بلکه منشاء نواندیشی و جنبش‌های فرهنگی و اجتماعی در مناسبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه نیز هستند. (49) این نهاد بزرگ اجتماعی همچنین به عنوان هسته‌ی پیشتاز تحولات عمل کرده، از طریق رصد تغییرات فرهنگی - اجتماعی، جامعه را برای تسلط بر رویدادهای مهم آینده توانمند و مهیا می‌کند. (50)
درهم تنیدگی کار ویژه‌های تمدن و دانش، به خصوص کانون‌ها و نهادهای تولید دانش (دانشگاه) امر بدیهی و آشکار بوده و دانشگاهیان در طول تاریخ در اعتلا و نگاهداری ارزش‌های انسانی نقش مهمی داشته‌اند.تمدن‌ها همواره با تکیه بر دانش، محتوای خود را گسترش داده و ساختارهای بنیادین خود را توسعه بخشیده‌اند. اما در این میان با اوج‌گیری ارزش‌های فرهنگی و همگانی شدن آن، تمدن‌ها به دانشگاه‌ به عنوان کرسی یادگیری و تحقیق تکیه کرده‌اند.
امروزه کشورهای اسلامی شاهد خود‌باوری، جنبش‌های اجتماعی - فرهنگی، نیروی انسانی جوان و تحول خواه است و بستر و فضای بالقوه‌ای برای نقش دانشگاه‌ها و دانشگاهیان فراهم است و پیوسته دانشگاه‌های جهان اسلام باید در جهت توسعه، ایجاد جهش و جنبش در تولید علم و انتقال آن و کارهای فرهنگی - تمدنی خود باشند و در جهت گفتمان‌سازی فراگیر با برجسته‌سازی ارزش‌های نظیر عدالت‌گستری، معنویت‌گرایی، دیالوگ و ارتباط افکار، ادیان و تمدن‌ها، معرفت‌سازی، توسعه‌گرا، تعالی بشریت متناسب با تحولات منطقه‌ای و مقبول جریانات مختلف این کشورها حرکت نماید.
احیا و پیشبرد فرهنگ و تمدن اسلامی الزاماتی دارد که یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین ارکان آن نظام فکری، معرفتی و تولید اندیشه و دانش است که محفل آن دانشگاه و جامعه دانشگاهی است. دانشگاه تمدن‌ساز افق حرکت دانشگاه‌های ایران را برای دهه‌های آتی ترسم می‌کند. دانشگاه بعنوان یکی از کانون‌های علم، دانش و فرهنگ که وظیفه‌اش تولید، تبیین و تعمیق علم، معرفت و فرهنگ است، از مهم‌ترین مراکز تأثیرگذار در شکل‌گیری و رشد هر تمدنی است، تا بدان حد که می‌توان به جرأت ادعا کرد. دانشگاه‌ها به عنوان ستون‌های برپادارنده‌ی تمدن‌ها هستند... در یک کلام در عصر جدید کارکرد دانشگاه‌ها تنها در آموزش، پژوهش، کارآفرینی و... خلاصه نمی‌شود، بلکه در نقش یک پایگاه معرفتی به فرهنگ‌سازی و تمدن‌سازی می‌پردازد.
اساتید مسلمان به عنوان یکی از اقشار فرهیخته و اندیشمند جامعه از جایگاه رفیعی در فرایند تمدن‌سازی اسلامی برخوردار بوده و در حفظ اعتماد به نفس، روحیه انقلابی، ایجاد بصیرت در مردم و هدایت درست حرکت‌های اسلامی نقش کلیدی دارند. دانشگاهیان بیش از هر چیز باید با شجاعت و برخورداری از هوشیاری در جبران عقب ماندگی‌های تاریخی و علمی در جوامع اسلامی و همچنین اصلاح روندهای جاری پیشگام شده و در مسیر پیشرفت و نوآوری علمی نقش اساسی ایفا کنند. (51)
دانشگاه‌ها محل تولید فکر، تئوری و علم و کاربست آنها، تلاقی آراء و اندیشه و مراکز تمدن‌ساز هستند؛ لذا از این حیث دانشگاه و دانشگاهیان اهمیت بنیادین دارند، نوع فکر و تئوری که اساتید و دانشجویان به لحاظ معنوی القا می‌کنند و این محصول وارد جامعه می‌شود بسیار مهم بوده و در جنبش‌های اسلامی دو قرن اخیر، اندیشمندان و اهالی فکر، دانشگاهیان و فارغ‌التحصیلان حوزه حضور داشته‌اند، آگاهی‌بخشی و آگاه‌ سازی جزء رسالت دانشگاهیان و فارغ‌التحصیلان حوزه حضور داشته‌اند، آگاهی‌بخشی و آگاه‌سازی جزء رسالت دانشگاه‌ها بوده و در شرایط جدید جهان اسلام این رسالت برای دانشگاهیان سنگین‌تر شده و در سطوح مختلف باید ایفای نقش نمایند. (52)

جمع‌بندی

بیداری اسلامی با عنایت به زمینه‌ها و پتانسیل‌های عظیم و بالقوه آن در ابعاد فکری - فرهنگی، پشتوانه‌های تاریخی - تمدنی، ایدئولوژی مناسب و عدالت‌گرا، نیروهای انسانی توانا و صاحب اندیشه، هرم جمعیت جوان، ظرفیت‌های استراتژیک ژئوپولتیکی و ژئواکونومیکی، گسترش رسانه‌های جمعی و ...، نویدبخش احیای تمدن اسلامی ایرانی و بازگشت دوران مجدد و عظمت جهان اسلام می‌باشد.
در مسأله بیداری اسلامی و چشم‌انداز آتی آن یکی از موارد محوری و بنیادی عطف نظر به نقش سازمان‌ها و نهادهاست. تمدن‌ها همواره با تکیه بر دانش، محتوای خود را گسترش داده، ساختارهای بنیادین خود را توسعه و تعمیق بخشیده‌اند، اما در این میان، با اوج‌گیری ارزش‌های فرهنگی و همگانی شدن آنها، تمدن‌ها همواره به دانشگاه‌ به عنوان کرسی توسعه خود، یادگیری، غنی‌سازی و تحقیق تکیه کرده‌اند. دانشگاه‌ها علاوه بر شکل‌دهی و بازتولید تمدن‌ها، در پویایی و استمرار آنها نقشی اساسی دارد.
دانشگاه و مراکز علمی و پژوهشی به عنوان یکی از تأثیرگذارترین سازمان‌ها، جایگاه ارزنده و نقش راهبردی و استراتژیک در پیشبرد و تحقق اهداف جنبش بیداری اسلامی و چشم‌انداز آتی در سطوح ملی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای برعهده دارند. و این مسئله با توجه به همسویی کامل بیداری اسلامی با منافع ملی، سیاست خارجی و دکترین امنیت ملی جمهوری اسلامی بسیار حائز اهمیت بوده و می‌طلبد برنامه‌ریزی و ظرفیت‌سازی گسترده با استفاده از پتانسیل‌ها و توانمندی‌های عظیم و بالقوه دانشگاه‌ها و دیپلماسی فرهنگی - آکادمیک برای تمدن‌سازی و پیشبرد و توسعه اهداف جنبش‌ بیداری اسلامی، صورت بگیرد.
در پایان می‌توان راهکارها و راهبردهایی جهت نقش‌آفرینی فعال و تمدن‌ساز دانشگاه و دانشگاهیان در تعمیق و توسعه بیداری اسلامی به شرح زیر اعلام کرد:
- کمک به اتخاذ سیاست‌های داخلی و خارجی بر اساس پیش‌بینی و آینده‌نگری، مسئولیت‌گرایی، تنوع سلایق و تکثر سیاسی - فکری، مصلحت‌گرایی، وحدت رویه و برنامه، جامع‌نگری و مدیریت زمان.
- کمک به تقویت نقش اساسی مردم و مصلحان در تعیین خط مشی‌های کلان سیاسی و اجتماعی با رویکردهای ایجابی، ابقایی و اصلاحی.
- توجه به الگوی موفق و قطب نمای اصلی این جریان یعنی «نهضت نرم‌افزایی و تولید علم» توسط دانشگاه‌ها و مراکز علمی و فکری و دینی توسط دانشگاهیان، که با ایده‌ها می‌توانند در صف مقدم ساختن "تمدن اسلامی" قرار بگیرند. (53)
- گفتمان‌سازی: یکی از انواع قدرت‌های، قدرت مولد است که از طریق گفتمان‌سازی محقق می‌شود. خلق گفتمان‌های منطقی و دارای مقبولیت جهانی، به سیاستگذاری کشور مشروعیت خواهد داد در این راستا گفتمان‌سازی نهادهای دانشگاهی و پژوهشی کشور حول مردم‌سالاری دینی، عدالت و صلح جهانی، گفتگوی ادیان و فرهنگ‌ها، نفی جنگ و خشونت، حمایت از مظلومان، می‌تواند مورد توجه افکار عمومی جهان اسلام و جنبش‌های اجتماعی و ضد ستعماری در سطح جهان قرار گیرد.
- بر دانشگاه‌های ماست که در جهت شناسایی معارف، علوم، تاریخ و فرهنگ اقوام مختلف، مشارکت مؤثر در مباحث بین‌المللی، مشارکت مؤثر در گفتگوی بین ادیان و مکاتب در راه اشاعه ارزش‌های الهی، ایجاد فضای مناسب در محیط‌های دانشگاهی برای طرح نقادانه افکار بین‌المللی و تضارب آراء و اندیشه‌ و نیز گفتگوی بین تمدن‌ها و مکاتب گام بردارند.
- توجه به ظرفیت‌های دیپلماسی آکادمیک: با توجه به مقبولیت گفتمان علم‌گرایی و نقش دانشگاه‌ها در بسط اندیشه و افکار و پتانسیل‌های عمده این بخش، توجه به آن دارای اهمیت راهبردی است.
- نظریه‌پردازی با فرهنگ سیاسی جدید دینی، توجه به سیر استعلایی و تکامل بیداری اسلامی و پشتوانه تمدنی آن.
- مدیریت پتانسیل‌های رسانه‌ای در راستای ارائه چهره مطلوب و خیرخواهانه از بیداری اسلامی،
- ایجاد ارتباط مناسب و تشکیل کمیته مشترک بین دانشگاه‌ها، معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، رسانه‌ها و صدا و سیما، شورای عالی انقلاب فرهنگی با محوریت بیداری اسلامی در قالب دیپلماسی عمومی هوشمندانه،
- توسعه مناسبات علمی و فرهنگی در سطوح جامعه - جامعه (بین نخبگان و اندیشمندان دینی و فرهنگی کشور با نخبگان و اندیشمندان کشورهای اسلامی).
- تدوین نقشه راه بیداری اسلامی با تأسیس مرکز مطالعات راهبردی بیداری اسلامی.
- با توجه به ظهور جهان مجازی و دهکده جهانی مک لوهان، وارد دوره جدیدی از ارتباطات بین فرهنگی شده‌ایم که محیط ارتباطی جدید را منعکس می‌کند. در این محیط ارتباطی جدید، شاهد گسترش روابط میان گروه‌های مختلف خصوصاً در کشورهایی هستیم که از تنوع قومی و فرهنگی بالایی برخوردارند، در این شرایط افراد به درک جدید از خود و دیگری دست یافته‌اند. لذا توجه به حضور در فضای سایبر به منظور دیالوگ و تعمیق دیدگاه‌ها، تولید فکر و اندیشه اسلامی برای نسل جوان مثل تشکیل شبکه‌های اجتماعی دانشجویان اسلامی، از اهمیت ویژه برخوردار است.
- برگزاری همایش‌ها و کنفرانس‌های بین‌المللی بیداری اسلامی با نگاهی و چشم‌انداز نوین.
- از آنجا که انجمن‌های علمی دانشجویی دانشگاه‌های کشور، با استفاده از توانمندی‌های خلاقانه نیروهای مستعد جوان در جهت تولید و ترویج علم و فرهنگ، همواره نقش فزاینده‌ای را سهیم می‌باشند و در واقع به عنوان عامل ترویج علم‌پژوهی و فرهنگ‌سازی دانشگاهی به شمار می‌آیند، بهره‌مندی از ظرفیت‌های موجود در میان بیش از 3658 انجمن علمی دانشجویی فعال؛ جائز اهمیت اساسی می‌باشد. لذا راه‌اندازی انجمن‌ها و مطبوعات دانشجویی با محوریت بیداری اسلامی وتقویت بنیان‌های فکری - اندیشگی آنان از اهمیت اساسی برخوردار است.
-برگزاری مداوم نشست‌ها، کنفرانس و سمینارهای مشترک را حضور نخبگان داخلی و خارجی،
- ارتباط بیشتر و برگزاری نشست‌های مشترک بین اساتید مسلمانان با اساتید و اندیشمندان سراسر جهان، به منظور انتقال دیدگاه‌ها و استراتژی‌های اسلام سیاسی به آنان
- تأسیس رشته‌های بیداری اسلامی و تمدن اسلامی در دانشگاه‌ها یا تدوین منابع درسی برای دانشجویان با موضوع بیداری اسلامی.
- تبادل اساتید و دانشجویان با دانشگاه‌ها و مراکز اسلامی سایر کشورها و یا دعوت از آنها برای حضور همایش‌های داخلی و بین‌المللی
- اجرای پروژه‌های مشترک علمی و تحقیقاتی و فرصت‌های مطالعاتی با دانشگاه‌های کشورهای اسلامی.
- حرکت دانشگاه تمدن‌ساز از دانش‌اندوزی به نظریه‌پردازی و سپس تولید دانش و طرح نظریه‌های دانش بنیان بین‌المللی،
- تشکیل سازمان‌های تخصصی تحت عنوان مرکز مطالعات راهبردی بیداری اسلامی برای نظریه‌پردازی و گسترش ظرفیت‌های علمی - پژوهشی حول بیداری اسلامی.
- نشر کتب و نشریات پژوهشی مشترک و فرامنطقه‌ای با موضوع بیداری اسلامی و همچنین هماهنگ‌سازی تحقیق، ترجمه و نشر آثار اسلامی.
- تبیین حقوق شهروندی و مشروعیت اهداف حرکت بیداری اسلامی در راستای منافع جوامع انسانی.
- حمایت از پایان نامه‌‎ها، چاب نشریات و برگزاری کرسی آزاداندیشی با موضوع بیداری اسلامی در دانشگاه‌ها و حمایت ویژه از اساتید، کتب و مقالات این بخش می‌تواند حائز اهمیت باشد،

پی‌نوشت‌ها

1. دکتری علوم سیاسی و عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور
Hatami5@yahoo.com.
2. دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی.
Fardin.mostafaye@gmail.com.
3. کارشناس ارشد علوم سیاسی
Mohsen.mostafaye@gmail.com
4. سیدامیر نیاکوئی، (1390)؛ تحولات اخیر در خاورمیانه و شمال افریقا، ریشه‌ها و پیامدها، فصلنامه روابط خارجی، سال سوم، شماره 4، تهران: تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، 242.
5. فرزاد جهان‌بین، و فتح الله پرتو (1391)؛ راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال جنبش بیداری اسلامی اخیر، مجله پژوهشنامه انقلاب اسلامی، سال اول، شماره 3، 143.
6. حسن زهریی، (1390)؛ بیداری اسلامی و احیای تمدن اسلامی - ایرانی، ویژه نامه نهمین هم‌اندیشی نمایندگان فرهنگی ج. ا. ایران در خارج از کشور، تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، 25.
7. دفتر تبلیغات اسلامی (1385)؛ انقلابی متمایز: جستارهایی در انقلاب اسلامی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 359.
8. همان.
9. عباس تولیت، (1383)؛ نقش بیداری اسلامی در گفتگوی ادیان و گفتگوی فرهنگ‌ها، فصلنامه اندیشه انقلاب اسلامی، شماره 10، تهران: شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، 171.
10. موسی نجفی، (1391)؛ نظریه بیداری اسلامی بر اساس اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، مجله مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، شماره 28، قم: دانشگاه معارف، 13.
11. همان، 201.
12. مرتضی شیرودی، (1388)؛ انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی (تأثیرگذاری‌ها و نمونه‌ها)، مجله مطالعات انقلاب اسلامی، سال پنجم، شماره 16، قم: دانشگاه معارف، 77.
13. علی‌اکبر ولایتی، (1384)؛ فرهنگ وتمدن اسلامی، قم: معارف، 132.
14. موسی نجفی، (1391)؛ نظریه بیداری اسلامی بر اساس اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، مجله مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، شماره 28، قم: دانشگاه معارف، 14.
15. همان، 217.
16. همان، 208.
17. منوچهر محمدی، (1386)؛ بازتاب انقلاب اسلامی، قم: پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی، 502.
18. معصومه راغبی، (1384)؛ چهره زن ایرانی در مطبوعات بیگانه، ماهنامه پیام زن، دفتر سوم، قم، 111.
19. ری کیلی و مارفیلت فیل (1380)، جهانی شدن و جهان سوم، ترجمه: حسن نورائی بیدخت و محمد علی شیخ، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه، 123.
20. خواجه سروی، غلامرضا (1391)؛ نسبت انقلاب اسلامی با بیداری اسلامی: وجوه تشابه و تمایز، مجله مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، شماره 28، قم: دانشگاه معارف، 99.
21. زهریی، حسن (1390)؛ بیداری اسلامی و احیای تمدن اسلامی - ایرانی، ویژه نامه نهمین هم‌اندیشی نمایندگان فرهنگی ج. ا. ایران در خارج از کشور، تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، 27.
22. نصیری، جواد (1390)؛ انقلاب‌های منطقه و عبور از مرحله نخست، ماهنامه بیداری اسلامی، سال پنجم، شماره 37، تهران، 22.
23. حمیرا مشیرزاده، (1389)؛ تحول در نظریه‌های روابط بین‌الملل، تهران: سمت 224.
24. فرهاد قاسمی، (1388)؛ اصول روابط بین‌الملل، چاپ دوم، تهران: میزان، 171.
25. علی آدمی، (1387)؛ درآمدی بر دانشگاه تمدن‌ساز اسلامی، بایسته‌های نظری، مقدمه دکتر محمدباقر خرمشاد، تهران: دفتر برنامه‌ریزی و مطالعات فرهنگی وزارت علوم؛ تحقیقات و فناوری، 29.
26. ویل دورانت، (1377)؛ تاریخ تمدن، جلد 1، ترجمه: احمد آرام و دیگران، جلد 5، تهران: علمی و فرهنگی، 3.
27. ه. لوکاس، (1382)؛ تاریخ تمدن از کهن‌ترین روزگار تا سده ما، ترجمه: عبدالحسین آذرنگ، جلد 1، تهران: سخن، 16.
28. فخرالدین حجازی، (بی‌تا)، نقش پیامبران در تمدن انسان، جلد دوم، تهران: بعثت، ج2، 21.
29. ساموئل هانتیگتون، (1381)؛ نظریه‌ی برخورد تمدن‌ها، هانتیگتون و منتقدانش، ترجمه: مجتبی امیری، تهران: وزارت امور خارجه ، 47.
30. حسن زهریی، (1390)؛ بیداری اسلامی و احیای تمدن اسلامی- ایرانی، ویژه‌نامه نهمین هم‌اندیشی نمایندگان فرهنگی ج. ا. ایران در خارج از کشور، تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، 26.
31. همان. 25.
32. حسین خنیفر و زینب سادات موسوی، (1390)؛ بایسته‌های دانشگاه فرهنگ‌ساز در هزاره‌ی سوم، فصلنامه معرفت در دانشگاه اسلامی، قم: پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، 101.
33. امیرحسین آریان‌پور، (بی‌تا)؛ در آستانه رستاخیز، رساله‌ای در باب دینامیسم تاریخ، تهران، 166.
34. حسین خنیفر و زینب سادات موسوی، (1390)؛ بایسته‌های دانشگاه فرهنگ‌ساز در هزاره‌ی سوم، فصلنامه معرفت در دانشگاه اسلامی، قم: پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، 102.
35. غلامعباس توسلی، (1376)؛ فلسفه تاریخ از دیدگاه جامعه‌شناسی، تهران: نی، 19.
36. ویل دورانت، (1377)؛ تاریخ تمدن، جلد 1، ترجمه: احمد آرام و دیگران، جلد 5، تهران: علمی و فرهنگی، 6.
37. هانتیگتون، ساموئل (1381)؛ نظریه‌ی برخورد تمدن‌ها، هانتیگتون و منتقدانش، ترجمه: مجتبی امیری، تهران: وزارت امور خارجه، 22-23.
38. حسن زهریی، (1390)؛ بیداری اسلامی و احیای تمدن اسلامی - ایرانی، ویژه‌نامه نهمین هم‌اندیشی نمایندگان فرهنگی ج. ا. ایران در خارج از کشور، تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، 26.
39. بن نبی، مالک (1992)؛ شروط النهضه، ترجمه: عمر کامل مسقاوی و عبدالصبور شاهین، تهران: شب تاب، 115-170.
40. حسین حنیفر و زینب سادات موسوی، (1390)؛ بایسته‌های دانشگاه فرهنگ‌ساز در هزاره‌ی سوم، فصلنامه معرفت در دانشگاه اسلامی، قم: پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، 103.
41. علی آدمی و دیگران (1390)؛ دانشگاه تمدن‌ساز، توسعه بومی و تعمیق همبستگی ملی، مطالعات ملی، شماره 48، تهران: مؤسسه مطالعات ملی، 29.
42. مصطفی اجتهادی، (1377)؛ تحلیلی بر توانمندی‌ها و کاستی‌های نظام آموزش عالی در جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه پژوهش و برنامه‌ریزی در آموزش عالی، شماره 68،17.
43. حسین حنیفر و زینب سادات موسوی، (1390)؛ بایسته‌های دانشگاه فرهنگ ساز در هزاره‌ی سوم، فصلنامه معرفت در دانشگاه اسلامی، قم: پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، 96.
44. علی آدمی و دیگران (1390)؛ دانشگاه تمدن‌ساز، توسعه بومی و تعمیق همبستگی ملی، مطالعات ملی، شماره 48، تهران: موسسه مطالعات ملی، 29.
45. گلشنی، مهدی (1391)، عوامل مؤثر در شکوفایی علم در تمدن اسلامی، مجموعه مقالات مقدمه‌ای بر دانشگاه تمدن ساز؛ بایسته‌های نظری، تهران: معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، 83-97.
46. بهنیافر، احمدرضا (1388)، آسیب‌شناسی فرهنگ و تمدن اسلامی در زمینه تولید علم در جهان امروز، فصلنامه علوم اسلامی، سال چهارم، شماره 13.
47. سیدرحیم ابوالحسنی، (1388)، کارکرد تشکل‌های دانشجویی، فصلنامه سیاست، دوره 39، شماره 4، تهران: دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، 9.
48. حسین خنیفر و زینب سادات موسوی، (1390)؛ بایسته‌های دانشگاه فرهنگ‌ساز در هزاره‌ی سوم، فصلنامه معرفت در دانشگاه اسلامی، قم: پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، 95.
49. مصطفی اجتهادی، (1377)؛ تحلیلی بر توانمندی‌ها و کاستی‌های نظام آموزش عالی در جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه پژوهش و برنامه‌ریزی در آموزش عالی، شماره 41،17.
50. صالحی، غلامرضا (1384)؛ دانشگاه ایرانی، تهران: کویر 10.
51. بیانیه اجلاس جهانی اساتید دانشگاهها و بیداری اسلامی، 1391.
52. جلال درخشه، (1390)؛ بیداری اسلامی (گفتگو)، نامه فرهنگی، شماره 44، تهران: معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، 6.
53. موسی نجفی، (1391)؛ نظریه بیداری اسلامی بر اساس اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، مجله مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، شماره 28، قم: دانشگاه معارف، 23.

منابع تحقیق :
آدمی، علی (1387)؛ درآمدی بر دانشگاه تمدن‌ساز اسلامی، بایسته‌های نظری، مقدمه دکتر محمدباقر خرمشاد، تهران: دفتر برنامه‌ریزی و مطالعات فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
آدمی و دیگران (1390)؛ دانشگاه تمدن ساز، توسعه بومی و تعمیق همبستگی ملی، مطالعات ملی، شماره 48، تهران: موسسه مطالعات ملی
آقابخشی و افشاری‌فرد، علی و مینو (1374)، فرهنگ علوم سیاسی، تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران آریان‌پور، امیرحسین (بی‌تا)؛ در آستانه رستاخیز، رساله‌ای در باب دینامیسم تاریخ، تهران
النحر، عبدالمنعم (1347)؛ مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، ترجمه سیدعلی خامنه‌ای، تهران: آسیا.
اجتهادی، مصطفی (1377)؛ تحلیلی بر توانمندی‌ها و کاستی‌های نظام آموزشی عالی در جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه پژوهش و برنامه‌ریزی در آموزش عالی، شماره 17، 95-85.
ابوالحسنی، سیدرحیم (1388)، کارکرد تشکل‌های دانشجویی، فصلنامه سیاست، دوره 39، شماره 4، تهران: دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
بن نبی، مالک (1992)؛ شروط النهضه، ترجمه: عمر کامل مسقاوی و عبدالصبور شاهین، تهران: شب‌تاب
بیلیس، جان (1383)؛ استراتژی در جهان معاصر، ترجمه کابک خبیری، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر.
بهنیافر، احمدرضا (1388)، آسیب شناسی فرهنگ و تمدن اسلامی در زمینه تولید علم در جهان امروز، فصلنامه علوم اسلامی، سال چهارم، شماره 13.
توسلی، غلامعباس (1376)؛ فلسفه تاریخ از دیدگاه جامعه‌شناسی، تهران: نی
تولیت، عباس (1383)؛ نقش بیداری اسلامی در گفتگوی ادیان و گفتگوی فرهنگ‌ها، فصلنامه اندیشه انقلاب اسلامی، شماره 10، تهران: شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی
حجازی، فخرالدین (بی‌تا)، نقش پیامبران در تمدن انسان، جلد دوم، تهران: بعثت
خنیفر و سادات موسوی، حسین و زینب (1390)؛ بایسته‌های دانشگاه فرهنگ‌ساز در هزاره‌ی سوم، فصلنامه معرفت در دانشگاه اسلامی، قم: پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی.
خرمشاد و کیانی، محمدباقر و نیما (1391)؛ تمدن اسلامی - ایرانی الهام بخش موج سوم بیداری اسلامی، مجله مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، شماره 28، قم: دانشگاه معارف
خواجه سروی، غلامرضا (1391)؛ نسبت انقلاب اسلامی با بیداری اسلامی: وجوه تشابه و تمایز، مجله مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، شماره 28، قم: دانشگاه معارف
جهان بین و پرتو، فرزاد و فتح‌الله (1391)؛ راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال جنبش بیداری اسلامی اخیر، مجله پژوهشنامه اسلامی، سال اول، شماره 3.
دهقانی فیروز‌آبادی و فرازی، سیدجلال و مهدی (1391)، بیداری اسلامی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، مجله مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، شماره 28، قم: دانشگاه معارف.
دفتر تبلیغات اسلامی (1385)؛ انقلابی متمایز: جستارهایی در انقلاب اسلامی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
دورانت، ویل (1377)؛ تاریخ تمدن جلد 1، ترجمه: احمد آرام و دیگران، جلد 5، تهران: علمی و فرهنگی.
دانش و متقی، یوسف و افشین (1390)، انجمن‌های علمی دانشجویی ایران (معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم)، تهران: جهاد دانشگاهی.
درخشه، جلال (1390)؛ بیداری اسلامی (گفتگو)، نامه فرهنگی، شماره 44، تهران: معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
راغبی، معصومه (1384)؛ چهره زن ایرانی در مطبوعات بیگانه، ماهنامه پیام زن، دفتر سوم، قم
زهریی، حسن (1390)؛ بیداری اسلامی و احیای تمدن اسلامی - ایرانی، ویژه‌نامه نهمین هم‌اندیشی نمایندگان فرهنگی ج. ا. ایران در خارج از کشور، تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی.
ساموئل هانتیگتون (1375)، نظریه برخورد تمدن‌ها و منتقدانش، ترجمه و ویراسته مرتضی امیری، 2، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه.
سبحانی تبریزی، جعفر (1385)؛ فروغ ابدیت، تجزیه و تحلیل کاملی از زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، قم: بوستان کتاب
شیرودی، مرتضی (1388)؛ انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی (تأثیرگذاری‌ها و نمونه‌ها)، مجله مطالعات انقلاب اسلامی، سال پنجم، شماره 16، قم: دانشگاه معارف.
صالحی، غلامرضا (1384)؛ دانشگاه ایرانی، تهران: کویر
قاسمی، فرهاد (1388)؛ اصول روابط بین‌الملل، چاپ دوم، تهران: میزان
قربانی شیخ‌نشین و کارآزما، ارسلان و جواد (1391)؛ بیداری اسلامی و دستگاه دیپلماسی ایران، مجله مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، شماره 28، قم: دانشگاه معارف
کیلی، ری و فیل مارفیلت (1380)، جهانی شدن و جهان سوم، ترجمه: حسن نورائی بیدخت و محمد علی شیخ، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه
گلشنی، مهدی (1391)، عوامل مؤثر در شکوفایی علم در تمدن اسلامی، مجموعه مقالات مقدمه‌ای بر دانشگاه تمدن‌ساز؛ بایسته‌های نظری، تهران: معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
لوکاس، ه (1382)؛ تاریخ تمدن از کهن‌ترین روزگار تا سده ما، ترجمه: عبدالحسین آذرنگ، جلد 1، تهران: سخن
مشیرزاده، حمیرا (1389)؛ تحول در نظریه‌های روابط بین‌الملل، تهران: سمت
محمدی، منوچهر (1386)؛ بازتاب انقلاب اسلامی، قم: پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی.
نجفی، موسی (1391)؛ نظریه بیداری اسلامی بر اساس اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، مجله مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، شماره 28، قم: دانشگاه معارف
نیاکوئی، سیدامیر (1390)؛ تحولات اخیر در خاورمیانه و شمال افریقا، ریشه‌ها و پیامدها، فصلنامه روابط خارجی، سال سوم، شماره 4، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام.
نصیری، جواد (1390)؛ انقلاب‌های منطقه و عبور از مرحله نخست، ماهنامه بیداری اسلامی، سال پنجم، شماره 37، تهران:
ولایتی، علی اکبر (1384)؛ فرهنگ و تمدن اسلامی، قم: معارف
هانتیگتون، ساموئل (1381)؛ نظریه‌ی برخورد تمدن‌ها، هانتیگتون و منتقدانش، ترجمه: مجتبی امیری، تهران: وزارت امور خارجه.
Greenholtz, j. (2000) "Assessing gross- cultural competencein transnational education: The intercultural development inventory", inhigher education in Erop, vol. 25 (3): 411-416 Cax, R.W(2002) "Universaility in international studies: ahistorical approach, "ln harvey and brecher, eds.

منبع مقاله :
حاتمی، محمدرضا؛ بحرانی، مرتضی، (1392)، دایرة‌المعارف جنبش‌های اسلامی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
لحظاتی از دیدار آقای نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان با رهبر انقلاب
play_arrow
لحظاتی از دیدار آقای نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان با رهبر انقلاب
رهبر انقلاب:وعده الهی برای محو رژیم صهیونیستی محقق خواهد شد
play_arrow
رهبر انقلاب:وعده الهی برای محو رژیم صهیونیستی محقق خواهد شد
رئیس دفتر سیاسی حماس: تسلیت و تعزیت خود را خدمت حضرتعالی و ملت برادر و مسئولان ایران اعلام می‌کنم
play_arrow
رئیس دفتر سیاسی حماس: تسلیت و تعزیت خود را خدمت حضرتعالی و ملت برادر و مسئولان ایران اعلام می‌کنم
رهبر انقلاب: ما شخصیت برجسته‌ای را از دست دادیم
play_arrow
رهبر انقلاب: ما شخصیت برجسته‌ای را از دست دادیم
لحظاتی از در دیدار شیاع السودانی با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
play_arrow
لحظاتی از در دیدار شیاع السودانی با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
دلجویی رهبر انقلاب از فرزندان شهدای خدمت
play_arrow
دلجویی رهبر انقلاب از فرزندان شهدای خدمت
خاطره پویانفر از آخرین دیدارش با رئیس جمهور
play_arrow
خاطره پویانفر از آخرین دیدارش با رئیس جمهور
برادر شهید رئیسی: خودش را وقف مردم کرده بود
play_arrow
برادر شهید رئیسی: خودش را وقف مردم کرده بود
حضور آقای بازیگر در مراسم تشییع شهدا
play_arrow
حضور آقای بازیگر در مراسم تشییع شهدا
دلداری سردار قاآنی به خانواده شهدا
play_arrow
دلداری سردار قاآنی به خانواده شهدا
ورود نخست‌وزیر عراق به ایران
play_arrow
ورود نخست‌وزیر عراق به ایران
تصایری از اقامه نماز بر پیکر شهدا در خیابان قدس
play_arrow
تصایری از اقامه نماز بر پیکر شهدا در خیابان قدس
وداع عزاداران در دانشگاه تهران با پیکر شهدای خدمت
play_arrow
وداع عزاداران در دانشگاه تهران با پیکر شهدای خدمت
بغض آیت‌الله علم‌الهدی هنگام سخن گفتن از شهید رئیسی
play_arrow
بغض آیت‌الله علم‌الهدی هنگام سخن گفتن از شهید رئیسی
اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر شهیدان خدمت
play_arrow
اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر شهیدان خدمت