آثار کارلوس کاستاندا

کتاب اول او، آموزش‌های دون‌خوان، (طریق معرفت یاکی) که پروژه‌ی تحقیقاتی او به عنوان دانشجوی مردم‌شناسی دانشگاه کالیفرنیا در لوس‌آنجلس بوده، حاصل شاگردی مستقیم و گفت‌وشنودها و اعمالی است که وی در طول سال‌های 1961 تا
يکشنبه، 3 بهمن 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
آثار کارلوس کاستاندا
 آثار کارلوس کاستاندا

 

نویسنده: محمد تقی فعّالی

 

عناوین دوازده کتاب او به ترتیب تاریخ انتشار که همگی به فارسی ترجمه شده‌اند، عبارت است از:
1. آموزش‌های دون‌خوان، (طریق معرفت یاکی)، 1968، ترجمه‌ی مهران کندری.
The Teachings of Donjuan: A Yagui way of Knowledge @ 1968
2. حقیقتی دیگر، (باز هم گفت و شنودی با دون‌خوان)، 1971، ترجمه‌ی ابراهیم مکلا.
Aseparate Reality: Further Conversation with Don juan @ 1971
3. سفر به دیگر سو (سفر به ایختلان)، 1972، ترجمه‌ی دل آرا قهرمان.
Journey to Ixtlan: The Lessons of Don Juan @ 1972
4. افسانه‌های قدرت، 1974، ترجمه‌ی مهران کندری و مسعود کاظمی.
Tales of Power @ 1974
5. دومین حلقه‌ی قدرت، 1977، ترجمه‌ی مهران کندری و مسعود کاظمی.
The Second Ring of Power @ 1977
6. هدیه‌ی عقاب، 1981، ترجمه‌ی مهران کندری و مسعود کاظمی.
The Eagle،s Gift @ 1981
7. آتش درون، 1984، مهران کندری و مسعود کاظمی.
The Fire From Within @ 1984
8. قدرت سکوت، 1987، ترجمه‌ی مهران کندری.
The Power of Silence: Further Lessons of Don juan @ 1987
9. هنر رؤیا دیدن، 1993، ترجمه‌ی مهران کندری.
The Art of Dreaming @ 1993
10. حرکات جادوئی، 1998، ترجمه‌ی مهران کندری.
Magical Passes: The Practical Wisdom of the Shamans of Ancicvlt Mexico @ 1998
11. چرخ زمان، 1998، ترجمه‌ی مهران کندری.
The Wheel of Time @ 1998
12. کرانه‌ی فعال بی‌کرانگی، 1998، ترجمه‌ی مهران کندری.
The Active Side of Infinity @ 1998
افزون بر این آثار، از کاستاندا یک دوره ماه‌نامه در چهار شماره و چند نوشته‌ی پراکنده گفت و شنودی با یک استاد یوگا برجای مانده که به فارسی ترجمه شده‌اند. عناوین آن‌ها بدین شرح است:
1. خوانندگان بی‌کرانگی، دفتر هرمنوتیک کاربردی، ترجمه‌ی محمدرضا چنگیز و فرهنگ زاج‌فروش‌ها، بهجت، 1383.
Readers of Infinity: A Journal of Applied Hermeneutics (1996) Number 1/2/3/4
2. آئین فرزانگی، مجموعه قطعات به چاپ نرسیده‌ای از کارلوس کاستاندا، ترجمه‌ی محمدرضا چنگیز و فرهنگ زاج‌فروش‌ها، بهجت، 1384.
3. بادهای مخالف، گفت و شنود کارلوس کاستاندا و بابا موکتاناندا، ترجمه‌ی محمدرضا چنگیز و فرهنگ زاج‌فروش‌ها، فانوس خیال، 1385.
این آثار مجموعه‌ای از تعالیم عرفانی طریقت سرخ‌پوستی یاکی (برجای‌مانده از قوم تولتکی) است که دون‌خوان آن را «ناوالیسم» یا «ساحری» به معنای «معرفت‌پیشگی» نامیده است. البته بعدها کاستاندا از قول دون‌خوان نام «شمنیسم» را نیز بر آن نهاده است.
حال محتوای آثار دوازده‌گانه‌ی وی را به اجمال بررسی می‌کنیم.

1. آموزش‌های دون‌خوان

کتاب اول او، آموزش‌های دون‌خوان، (طریق معرفت یاکی) که پروژه‌ی تحقیقاتی او به عنوان دانشجوی مردم‌شناسی دانشگاه کالیفرنیا در لوس‌آنجلس بوده، حاصل شاگردی مستقیم و گفت‌وشنودها و اعمالی است که وی در طول سال‌های 1961 تا 1965 با استادش دون‌خوان انجام داده است. وی در ابتدا درباره‌ی انواع و تأثیرات گیاهان روان گردانی که سرخ‌پوستان به کار می‌بردند تحقیق می‌کرد و به همین روی با دون‌خوان آشنا شد. در این کتاب کاستاندا توسط دون‌خوان با سه نوع گیاه توهم‌زا (پیوته، علف جیمسون یا داتوره و نوعی قارچ) و نیز بذر ذرت و روش‌های مصرف آن‌ها آشنا می‌شود که به تعبیر دون‌خوان هر یک برای هدف خاصی چون کسب قدرت، دیدار با مسکالیتو و هم‌زاد که موجوداتی غیر ارگانیک هستند و یا کسب معرفت کارآیی دارند. کاستاندا با استفاده از هر یک، حالات عجیبی را تجربه می‌کند که به قول خودش آن را مواجهه با واقعیت دیگر و دیدار با مسکالیتو در حالت خلسه می‌نامد. در این اثر، افزون بر شرح نوع رابطه‌ی استاد و شاگردی، مهم‌ترین محور آموزش، معرفت و مرد معرفت شدن است و چهار دشمن اصلی در این راه که سالک باید با آن‌ها بستیزد و راه دل را در پیش گیرد. خلاصه آنکه کاستاندا در این اثر طریق معرفت را از راه استعمال گیاهان توهم‌زا جست‌وجو و تجربه می‌کند.
کاستاندا در بخش دوم همین کتاب به تحلیل ساختاری تجربه‌های خاص خود می‌پردازد، اما چون در درک درست این تجربه‌ها توفیق چندانی نمی‌یابد، شاگردی را رها می‌کند و از دون‌خوان جدا می‌شود. شایان ذکر اینکه اثر مزبور رساله‌ی فوق لیسانس کاستاندا است.

2. حقیقتی دیگر

این کتاب که حاصل دور دوم شاگردی کاستاندا نزد دون‌خوان است، از سال 1968 تا 1970 به طول انجامیده و باز هم شرح تجربه‌های حالات غیرعادی حاصل از مصرف گیاهان توهم‌زاست که یقین حاصل از فهم متعارف از جهان را درهم می‌ریزند. در این کتاب، دون خنارو دوست دون‌خوان نیز با کارهای خارق‌العاده‌اش کاستاندا را تحت تأثیر قرار می‌دهد. محور اصلی این کتاب آموزش دیدن و تفاوتش با نگاه کردن است. او معتقد است دیدن انسان‌ها چون تخم مرغی است درخشان با تارهای چرخان که از شکم به اطراف پرتاب می‌شوند.
کاستاندا در این کتاب با سرخ پوستی به نام ساکاتکا آشنا می‌شود که عمل دیدن را با نوعی رقص خاص در حالت جذبه انجام می‌دهد. وی تجربه‌های خلسه‌آمیز خود را که با تدخین حاصل می‌شده و او را به آستانه دیدن از نوع دیگر می‌رسانده، شرح می‌دهد و دیدارش را با نگهبان جهان دیگر و موجودات غیرعادی بیان می‌کند. در پایان، کاستاندا پس از ده سال شاگردی هنوز در گیجی و حیرت ناشی از ناکامی در دیدن و اسیر عقل و منطق بودن و عدم درک واقعیت دیگر به سر می‌برده و به همین رو باز هم از دون‌خوان جدا می‌شود.

3. سفر به دیگر سو

کتاب سفر به ایختلان یا دیگر سو، بازخوانی تعالیم سال‌های اولیه شاگردی کارلوس نزد دون‌خوان است. او در آغاز اعتراف می‌کند که پندارش در دو کتاب پیشین مبنی بر اینکه درک حالات غیرعادی تنها با مصرف گیاهان توهم‌زا امکان‌پذیر می‌باشد، کاملاً اشتباه بوده است.
او راه وصول به دیدن را «متوقف کردن دنیا» ذکر می‌کند و با بازخوانی یادداشت‌هایش در طی ده سال شاگردی، به درک توصیف جدید دنیا و فنون توقف دنیا توسط دون‌خوان نایل می‌گردد. بخش اول کتاب بیان این فنون و روش‌هاست. این نوشته رساله‌ی دکترای اوست و برایش درجه‌ی دکتری را به ارمغان آورد.

4. افسانه‌های قدر

این اثر گزارش آموزش‌های ویژه دون‌خوان طی سال‌های 1971 تا 1973 است. افسانه‌های قدرت که آخرین کتاب از دوران با هم بودن کاستاندا و دون‌خوان است، مطالب عمیقی را از نوع نگاه دون‌خوان به هستی در بردارد که با تقسیم‌بندی دوگانه‌ی تونال و ناوال که دو بخش ظاهر و باطن انسان را شامل می‌شود به ابعاد ناشناخته‌ی انسان همچنین به نوع دیگری از ادراک اشاره می‌کند؛ ادراکی که توسط نیروی ویژه‌ای در انسان به نام اراده شکل می‌گیرد. کاستاندا در این اثر توسط دون‌خوان و خنارو تجربه‌های خاصی از رؤیابینی و سیر با کالبد اختری را از سر می‌گذراند و بخش ناشناخته‌ی خویش، یعنی ناوال را درمی‌یابد. در پایان کتاب، دون‌خوان و دون خنارو که سال‌ها به تعلیم کاستاندا و چند شاگرد دیگر پرداخته بودند، از فراز قله‌ای در کوهستان به ورطه می‌پرند و ناپدید می‌گردند و از کارلوس و شاگرد دیگری به نام پابلیتو می‌خواهند که همین کار را انجام دهند. این کتاب با پرش کاستاندا به ورطه، به پایان می‌رسد. به راستی پرش به ورطه به چه معناست؟ اگر این پرش برای انسان نابودی می‌آورد و او را ناپدید می‌کند، پس چگونه کاستاندا بعد از آن ادامه‌ی حیات می‌دهد و اگر نه، پس چرا دون‌خوان بعد از پرش به ورطه ناپدید شد؟

5. دومین حلقه‌ی قدرت

کتاب دومین حلقه‌ی قدرت در حالی نوشته می‌شود که کاستاندا در غیاب دون‌خوان و خنارو به مکزیک باز می‌گردد و با نُه کارآموز دیگر دون‌خوان به سلوک خود ادامه می‌دهد و تجربه‌های تازه‌ای را در زمینه‌ی رؤیابینی و هنر کمین و شکار کردن از سر می‌گذراند. او توسط آنان آزمایش‌های سختی را پشت سر می‌نهد که قبلاً دون‌خوان جملگی آن‌ها را پیش‌بینی و طراحی کرده بود. لاگوردا یکی از زنانی است که به او کمک می‌کند تا با ابعاد دیگری از رؤیابینی و فنون عملی مربوط به آن آشنا شود.

6. هدیه‌ی عقاب

در این کتاب، کاستاندا به شرح سلوک خود با دیگر اعضای حلقه‌ی دون‌خوان می‌پردازد و روش‌های تمرکز دومین دقت، درک منِ دیگر، از دست دادن شکل انسانی و آگاهی سوی راست و چپ را بیان می‌کند. در بخش سوم که نیمی از کتاب را به خود اختصاص داده، به توصیف مفهوم عقاب می‌پردازد و از قول دون‌خوان، آن را نیروی بی‌کران حاکم بر جهان و به عبارت دیگر نیروی سرنوشت می‌نامد و قانون عقاب را که شامل یک گروه شانزده نفره توسط ناوال برای ورود به عالم دیگر بوده، شرح می‌دهد. وی همچنین دیدار خود را با دونیا فلوریندا که ناوال زن است و آموزش‌های او در خصوص هنر کمین و شکار کردن را بیان می‌کند. کتاب با بازخوانی و یادآوری واقعه‌ی مهم پرش به ورطه توسط کاستاندا و دو نفر دیگر از شاگردان دون‌خوان همراه با گروه وی، به پایان می‌رسد.

7. آتش درون

این کتاب، شرح دوران شاگردی کاستاندا نزد دون‌خوان است که به ابعاد عمیق‌تری از آموزش‌های او می‌پردازد و کاستاندا در کتاب‌های پیشین خود کمتر به آن‌ها توجه کرده بود. او مدعی است که دون‌خوان با وارد کردن ضربه‌ای به پشت کتف راستش، پیوند گاه او را جابه‌جا کرده و او را وارد ابر آگاهی نموده و آموزش‌هایی در آن حالت می‌داده که کاستاندا در حالت عادی آن‌ها را به یاد نمی‌آورده است. کاستاندا پس از سال‌ها تلاش موفق می‌شود آن خاطرات را به یاد آورد و در این کتاب به شرح آن‌ها بپردازد که برخی از آن‌ها عبارت است از: بینندگان جدید، خرده ستمگران، فیوضات عقاب، موجودات غیرارگانیک، پیوند گاه، کمین و شکار کردن، قصد و رؤیا و سفر کالبد رؤیا.

8. قدرت سکوت

کتاب قدرت سکوت به توصیف آموزش‌های سوی چپ در حالت ابر آگاهی می‌پردازد که به دلیل کیفیت خارق‌العاده این حالت، دون‌خوان از کاستاندا خواسته بود پیش از آنکه کل نظام آموزشی ساحران را نیاموخته، از گزارش آن به دیگران خودداری کند. وی سال‌ها کوشید تا به این آگاهی دست یابد. او در مقدمه متذکر شده است آنچه تا پیش از این درباره‌ی دوران کارآموزی ساحری‌اش نوشته، گزارش درباره‌ی تسلط بر آگاهی بوده و هنوز هنر «کمین و شکار کردن» و تسلط بر «قصد» را وصف نکرده و توضیح نداده است. در این کتاب، دون‌خوان داستان‌هایی از ساحران گذشته نقل می‌کند که برای روشن شدن هسته‌های تجریدی آموزش‌هایش به کاستاندا مفید بوده است.

9. هنر رؤیا دیدن

کاستاندا در این اثر به شرح مراحل مختلف رؤیابینی روی می‌آورد که یکی از مهم‌ترین روش‌های عملی برای درک دقت دوم و دروازه‌ای به سوی بی‌نهایت است. وی در این باره خاطرات آموزش‌های دون‌خوان را بیان کرده و برای اولین بار از سه زن نام می‌برد که به همراه او جزو شاگردان دون‌خوان بودند و پس از او، کاستاندا راهبری آن‌ها را برعهده می‌گیرد. این سه زن، یک رؤیابین به نام فلوریندا گرا، یک کمین‌کننده و شکارچی به نام تایشا آبلار و یک ناوال بانو به نام کارول تیگز بود.

10. حرکات جادویی

دیگر کتاب این مجموعه با نام حرکات جادویی خردِ عملی شمنان مکزیک کهن، همراه با تصاویر گوناگونی از تکنیک‌های ورزشی خاصی که بیشتر به یوگا یا هنرهای رزمی شباهت دارد، در سال 1998 یعنی همان سال مرگ کاستاندا منتشر شده است.
وی مدعی است در این کتاب فنون عملی خاص شمنان مکزیک کهن را که از طریق دون‌خوان آموخته است، برای اولین بار عرضه می‌دارد. این حرکات برای تغییر پیوندگاه و جابه‌جایی انرژی و ورود به ساحت‌های دیگر آگاهی انسان ایجاد شده‌اند. کاستاندا این حرکات را «تنسگریتی» به معنای «تندرستی کششی» نامیده و آن‌ها را حاصل کارِ گروهی با سه زن دیگر می‌داند که در کتاب قبلی‌اش از آن‌ها یاد کرده بود.

11. چرخ زمان

این کتاب در سال 1998 منتشر شده است. وی در مقدمه، چرخ زمان را یک واحد شناختی شمنان مکزیک کهن می‌نامد و آن را مانند تونلی بی‌نهایت عریض و طویل با شیارهای انعکاسی بی‌کران تصویر می‌کند که هدف نهایی سالک مبارز، تمرکز بر این چرخ و گرداندن آن است. این کتاب شامل گزیده‌ای از نقل قول‌های هشت کتاب اولیه‌ی کاستانداست که با شرح‌هایی از خودش در پایان هر کتاب همراه شده است.

12. کرانه‌ی فعال بی‌کرانگی

این کتاب، آخرین اثر کارلوس کاستانداست که مجموعه‌ای از وقایع فراموش‌نشدنی زندگی او را در طی سیزده سال شاگردی دون‌خوان در بردارد. این وظیفه‌ای سنتی بود که تمام شمنان مکتب دون‌خوان از کارآموزان خود می‌خواستند تا آن را انجام دهند. آنان مجموعه وقایع فراموش‌نشدنی را همچون وسیله‌ای به کار می‌گرفتند تا مخازن انرژی را درون خویش به حرکت در آورند که در واقع محملی برای انتقال انرژی و لازمه‌ی سفر به ناشناخته است. این کتاب با شرح اولین دیدار کاستاندا و دون‌خوان آغاز می‌شود و با نقل واقعه‌ی عجیب پرش به ورطه در کوهستانی در مکزیک و سپس یافتن خود در آپارتمانش واقع در لوس‌آنجلس، به پایان می‌رسد.

د) معرفی منابع مرتبط

کتاب‌هایی که تاکنون درخصوص کاستاندا و آثارش و تعالیم دون‌خوان به زبان فارسی منتشر شده‌اند، بدین قرارست:
1. کاستاندا و آموزش‌های دون‌خوان، لوتار. ار. لوتگه، ترجمه‌ی مهران کندری، تهران، 1372.
2. مرشدی از عالم غیب (بررسی آثار و عقاید کارلوس کاستاندا)، تورج زاهدی، تهران، فکر روز، 1378.
3. دون‌خوان از زبان دون‌خوان، مجموعه داستان بزرگ عرفانی، علیرضا دولت آبادی، تهران، بدیهه، 1377.
4. صدای ساکن کوچک، حلقه‌ی ذکر در طریق تولتک‌ها نگاهی به تعلیمات دون‌خوان، نایب علی آقاخانی، تهران، محور، 1378.
5. عرفان مذهب عشق (عرفان سرخ‌پوستی کاستاندا)، محمدعلی دادخواه، تهران، محور، 1380.
6. سفر جادویی با کارلوس کاستاندا، مارگارت رانیان کاستاندا، ترجمه‌ی مهران کندری، تهران، میترا.
7. طریقت تولتک‌ها، گفت‌وگویی با کارلوس کاستاندا، گراسیئلا کوروالان، ترجمه‌ی مهران کندری، تهران، میترا، 1376.
8. گفت و شنودی با کارلوس کاستاندا، کارمینا فورت، ترجمه‌ی مهران کندری، تهران، میترا.
9. آموزش‌های دون کارلوس کاربردهای عملی آثار کارلوس کاستاندا، ویکتور سانچس، ترجمه‌ی مهران کندری، تهران، میترا، 1384.
10. تولتک‌های هزاره‌ی جدید، ویکتور سانچس، ترجمه‌ی مهران کندری، تهران، میترا، 1384.
11. طریقت تولتکی مرور دوباره، ویکتور سانچس، ترجمه‌ی مهران کندری، تهران، میترا، 1385.
12. رؤیای ساحره، فلوریندا دانر (با مقدمه کاستاندا)، ترجمه‌ی مهران کندری، تهران، میترا.
13. در رؤیا بودن، فلوریندا دانر، ترجمه‌ی مهران کندری، تهران، میترا.
14. گذر ساحران (سفر بانوئی در طریقت یاکی)، تایشا آبلار، ترجمه‌ی مهران کندری، تهران، میترا، 1379.
15. مجموعه آثار ناوال کارلوس کاستاندا، تورج زاهدی، تهران، فکر روز، 1376.
16. شمیزم- تولتک، دیدگاه‌ها، فنون، تحلیل‌ها، امیررضا الماسیان، اصفهان، غزل، 1384.
17. مصاحبه با کارلوس کاستاندا، ریواس دانیل ترجیلو، ترجمه‌ی رامین نوروزی‌فر، تهران، تمدن نوین، 1379.

ه) آثار مهم به زبان‌های دیگر

1) Demile، Richard، The Don Juan Papers، 1980، Erikson.
2) Demile، Richard، Castaned،s Journey: The Power and the Pllegory. Capra Press 1916.
3) Silverman، David. Reading Castaneda: Aprologue to the Social Siences. Routlediye and Kegan Paul 1975.
4) Noel، Daniel C.Seeing Castaneda: Reactions to the "Don Juan" Writings of Carlos Castaneda. Putam،s 1976.
5) Drary، Nevill. Don Juan، mescalito and Modern Magic: The Mythology of Inner Space. Routledye and Kegan Paul 1978.
6) Hans E.Ulrich. Von Meister Eckardtbis C.Castaneda، Reise durch eine andere Wirklichkeit.
7) Jay Courtney Fikes. Carlos Castaneda: Academic Opportunism and the Psychedelic sixties 1993.
8) Robert J.Wallis. Shamans/neo - Shamans: Ecstasy، Alternative Archaeologies and Contemporary Pagans. London: Routledye، 2003.
9) Amy Wallace. the Sorcerers Apprentice: Mylife With Carlos Castaneda (2003).
10) Edward Plotkin، the Four Yogas of Englightement: Guide to Don Juan،s Nagualism and Estoric Buddhism (www.Fouryogas. com) (2002)
11) Armando Torres. Encounters with the Nagual: Conversations with Carlos Castaneda (thenagualbook.com) (2002) Spanish (2004) English.
12) Neville Goddard. "Awakened Imagintion" by heavily influenced the work of Castaneda.
13) Alice Kehoe، Shamans and Religion: An Anthropoligical Exploration in Critical thinking. 2000. London: Waveland Press.

و) حکایت‌هایی از جنگل

اخیراً فیلمی به نام «حکایت‌هایی از جنگل» (Tales From the Jungle) محصولی کمپانی BBC تولید شده است. محققی به نام ریچارد دِمیل (Richard de Mille) آثار کارلوس کاستاندا را مورد بررسی قرار داده و مصاحبه‌هایی را با خود او انجام داده است و در نهایت بیش از 200 مورد تناقض در کتاب‌ها و صحبت‌های کاستاندا استخراج کرده است. او آن‌ها را در کتابی به نام «سفر کاستاندا» (Castanedas Journey) به رشته‌ی تحریر در آورده است.
چند مورد از نکاتی که دمیل در مورد آثار کاستاندا به آن‌ها اشاره می‌کند:
- کتاب‌های اول و سوم کارلوس کاستاندا در مورد یک بازه‌ی زمانی به خصوص هستند ولی شخصیت دون‌خوان در آن‌ها به کلی متفاوت است. در کتاب اول دون‌خوان انسانی کم‌حرف و درون‌گرا و در کتب سوم انسانی سرزنده است که می‌خندد و شوخی می‌کند.
- یک بار دمیل از کاستاندا درخواست کرد که یادداشتهای میدانی و صحرایی خود را که به گفته‌ی خودش در بیابان محل زندگی سرخ‌پوست‌ها وجود دارد مشاهده کند ولی کاستاندا از این موضوع طفره رفته و اظهار کرده بود که سیل بزرگی در وِست‌وُود اتفاق افتاده و همه‌ی یاداشت‌های صحرایی را از بین برده است!
- کاستاندا در کتاب‌هایش عنوان کرده بود که دون‌خوان از قبیله‌ی یاکی است. ولی تحقیقات دمیل نشان داد که قبیله‌ی یاکی به هیچ‌وجه از گیاه روان‌گردان پیوته در هیچ‌یک از مراسم خود استفاده نمی‌کند؛ چیزی که کاستاندا در کتاب‌هایش به آن تأکید کرده بود.
- دمیل اعتقاد دارد که کاستاندا حرف‌ها و مطالب دیگران را از سایر کتب جمع‌آوری کرده و سپس از زبان دون‌خوان در کتاب‌های خودش بیان می‌کند و اصولاً دون‌خوان وجود خارجی ندارد. او تعداد زیادی از این مشابهت‌های کامل بین نوشته‌های کاستاندا و سایر کتاب‌ها را طی تحقیقی جمع‌آوری کرده است.
- کاستاندا می‌گوید که دون‌خوان یک شمن است. وظیفه‌ی شمن‌ها انجام مراسم برای نزول باران، شفا دادن مریض‌ها، شکار حیوانات و محافظت از قبیله بود ولی دون‌خوان هیچ کدام از این کارها را انجام نمی‌داد و تنها بر روشن‌گری درونی و شخصی تأکید می‌کرد.
- کاستاندا در اواخر عمر غیر از 5 نفر از معشوقه‌هایش که در واقع از مریدان و سرسپردگان او بودند با همه قطع رابطه کرده بود حتی همسر و تنها پسرش. پسرش در این باره می‌گوید: آخرین باری که پدرم را دیدم شماره تلفنم را روی تکه کاغذی نوشتم و به او دادم. او هم آن را در جیب کتش گذاشت و سوار ماشین شد. هنوز چندمتری دور نشده بود که دستش را از پنجره ماشین بیرون آورد و تکه کاغذ را دور انداخت.
- گواهی مرگ کاستاندا نشان می‌دهد که او چندین سال متوالی با بیماری‌هایی نظیر درد مفاصل، دیابت و در نهایت سرطان کبد دست به گریبان بوده و بر اثر سرطان جان خود را از دست داده است در حالی که او خود را یک شمن و معلم روحی می‌دانست و حرکات تنسگریتی را به عنوان حرکات شفابخش و انرژی‌دهنده به دیگران می‌آموخت.
- 5 زن معشوقه‌ی کاستاندا پس از مرگ وی ناپدید شدند. تنها از سرنوشت یکی از آن‌ها اطلاعاتی در دست است. بقایای جسد او 5 سال پس از ناپدید شدن در بیابان‌های (دِت وَلی) پیدا شد و گمان می‌رود چهار زن دیگر هم در بیابان‌های امریکا خودکشی کرده باشند.
- کاستاندا هم به جامعه خود و هم به سرخ‌پوستان ضربه زد چرا که بعد از شناخته شدن گیاهان توهم‌زا توسط جوانان هیپی، سیل مشتاقان این مواد به بیابان‌های امریکا و اماکن سکونت سرخ‌پوستان سرازیر شد و بعد از مدتی این گیاهان خصوصاً پیوته به عنوان ماده‌ی مخدر شناخته شد که حمل آن جرم محسوب می‌شود.
منبع مقاله :
فعّالي، محمد تقي، (1388) نگرشي بر آرا و انديشه‌هاي کارلوس کاستاندا، تهران: سازمان ملي جوانان، معاونت مطالعات و تحقيقات، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط