نویسنده: دکترمحمدرضا اصلانی (همدان)
Allegory
معنی واژگانی تمثیل مثالآوردن، تشبیه کردن، یا داستان و روایتی را به عنوان نمونه بیان کردن است. معادل انگلیسی آن allegory، در انگلیسی دورهی میانه از واژهی allegoria گرفته شده است. این واژهی لاتین خود از واژهی یونانی allegor، مرکب از allos به معنی دیگر و agoria- به معنی صحبت (نوع دیگر صحبت کردن) ساخته شده است.این نوع ادبی قدمت تاریخی بسیار طولانی دارد به طوری که شکل روایی بسیاری از اسطورهها، تمثیلی است. ابن رشیق قیروانی در کتاب المعده، تمثیل را از شاخههای استعاره میداند و میگوید: «تمثیل در نظر بعضی، از مماثله است و آن چیزی است که چیزی را به چیزی تمثیل و همانند کنی که در آن اشارتی باشد.» نقدالشعر اثر قدامة بن جعفر از قدیمیترین منابعی است که دربارهی تمثیل، بیآنکه اسمی از آن آورده شود، گفته است: «آن عبارت از این است که شاعر خواسته باشد به معنایی اشارت کند، و سخنی بگوید که بر معنایی دیگر دلالت کند.» شمس قیسرازی در اواسط قرن هفتم در کتاب المعجم فی معائیر الشعار العجم و کمالالدین حسین واعظ کاشفی در کتاب بدایع الافکار فی صنایع الاشعار تمثیل را نوعی استعاره دانستند و آن را بیان مطلب مورد نظر شاعر به صورت مثال بیان کردند. در این حالت شاعر برای بیان مقصود خود مثالی میزند که میتواند برای اثبات معنی کافی باشد.
در اصطلاح ادبی، تمثیل نوعی روایت است که شخصیتها، نمادها و موقعیتهایش بیانگر معادلهایی در ورای متن هستند. در تمثیلهای ادبی، فلسفی یا تاریخی دو لایهی آشکار و نهان وجود دارد. در لایهی آشکار، فقط ماجرای داستانی طرح میشود و خواننده در سطح سیر میکند. اما در لایهی پنهان، طرح داستان، شخصیتها و حتا مکان، در ورای خود، مابه ازای دیگران دارد و نظمی دیگر در آن حاکم است. پس اجزای لایهی اول در تمامیت خود برای بیان لایه ی دوم به کار میرود. از همین منظر تفاوت نماد (Symbol) با تمثیل قابل بررسی است، چرا که نماد ماهیتی چندلایه دارد و جز خود، نه چیز دیگر، که چیزهای دیگری را میتواند بیان کند.
افلاطون در کتاب هفتم جمهور در تبیین مهمترین اصل فلسفی خود، دنیای مُثُل (Ideas)، جهان مادی را به غاری تمثیل میکند و ساکنان آن را، درماندگانی که از آغاز طفولیت در آنجا بودهاند. اندامهای آنها چنان با زنجیر بسته شده که برای آنها حرکت نامیسر است. آنان جز دیوار سنگی مقابل خود، چیز دیگری را نمیتوانند ببینند. در پشت سر این افراد آتشی برافروخته وجود دارد و بین آنها دو دیوار وجود دارد. در امتداد دیوار باربرانی عبور میکنند که با خود اجسامی را حمل میکنند و سایهی آنها، از فراز دیوار روی دیوار غار میافتد. افلاطون میگوید: «چه منظرهی شگفتانگیزی! چه زندانیان عجیبی! چرا که آنان سایهها را حقیقت میپندارند.»
سیر و سلوک زائر (نام کامل این کتاب The Pilgrim’s Progress from this world to that which is to come است) اثر جان بنیان یکی از مشهورترین داستانهای تمثیلی ادبیات جهان است. این داستان به تأثیر از کتاب مقدس، برپایهی استعارهی بنیادین مذهبی «زندگی، سفر است» ساخته شده و شخصیتهای تمثیلی داستان، هر یک جایگزین مفهومی انتزاعی و مذهبی هستند.
آبشالوم و آچیتفل اثر جان درایدن تمثیل طنزآلود تاریخی سیاسی است. حوادث و شخصیتهای این اثر هر یک تجسم حوادث و شخصیتهایی تاریخی سیاسی زمان نویسنده است. در این داستان منظور از داود شاه، چارلز دوم و منظور از آبشالوم، پسر چارلز دوم، دوک مان موزاست. طرح انجیلی داستان هم بحران سیاسی انگلستان را در عصر نویسنده بیان میکند.
مزرعهی حیوانات اثر جورج اورول یکی دیگر از نمونههای معروف طنزهای تمثیلی است که در آن از واقعیت وحشتناک سیستم توتالیتر در حاکمیت کمونیستی شوروی سابق پرده برداشته میشود.
داستان بلند شهسوار بر بارهی باد اثر محمد قاسمزاده نمونهای از اثری تمثیلی طنزآمیز در ادبیات معاصر فارسی است. این داستان حال و هوایی سنتی دارد، زبانش به سبک کلاسیک است و متون کهن ادب فارسی را در ذهن تداعی میکند. راوی این اثر کاتب سلطان، مسعود دبیر است و داستان به شیوهای روایی دو بخش با «چنین میگوید خداوند این اخبار» آغاز میشود. در بخش اول دو شخصیت اصلی وجود داد، سلطان و کاتب. دیگر عوامل همچون وزیر، امیرزاده کیکاووس، امیرزاده کیابزرگ، قراولان، دیدهبانان، دربانان، خواتین، فرزندان و نوادگان به عنوان توابعی از قدرت گرد سلطان میچرخند و گویی او خورشید است که دیگران از او نور میگیرند. این قسمت شرح عظمت سلطانی است که گویی دیرزمانی است در قدرت میغلتد و اکنون از بد حادثه، در یک قلعهی برهوت پرت به دام لشکری قدار گرفتار آمده است در تمثیل شهسوار بر بارهی باد سلطان، تجسم قدرت در تاریخی چندهزارساله است و کاتب، تجسم فرهنگ سرزمینی که حیاتش را در حاشیهی قصرهای حاکمان جستوجو میکرده است. از منظرِ کاتب نمود فرهنگ تنها در تقریر لحظه به لحظهی زندگی سلطان شکل میگیرد. کاتب ماهیتی انگلی دارد و حتا با همسر خود رابطهی سالمی ندارد. او خود به تنهایی هیچ است و از همان ابتدا، نشان میدهد تا چه حد به کانون قدرت وابسته است.
در قسمت دوم ورق بر میگردد و سلطان همهچیز را از دست میدهد و زبونی خود را هویدا میکند. از همان لحظهای که سلطان در قلعه گرفتار میشود، مشخص میشود از خود هیچ قدرتی ندارد و واقعیت را در لایهی مافیای دیگری باید جست. در کاروانسرای سلمان، فصاحت اخلاقی سلطان به اوج میرسد و مدام یا کنیز طلب میکند یا غلام. هر زمان هم که از شکمچرانی فارغ میشود، هوای طرب به سرش میزند و دیوانهوار شراب مینوشد. سلطان ماهیتی انگلی دارد و حتا برای انجام سادهترین کارها مانند به مبال رفتن و غذا خوردن به کاتب نیازمند است. پس رابطهی سلطان و کاتب رابطهی انگلی دو جانبهای است.
کاروانسرای سلمان و محل آسیاب داوود، نمای کامل، دقیق، طنزآمیز و البته بسیار کوچک از سرزمینی است که سلطان در آن حکم میراند و جز فساد و فقر و بدبختی چیز دیگری در آن یافت نمیشود. در رویکرد اجباری او به این حقایق، هیچ نشانهای از عقلانیت حاکم دیده نمیشود. سلطان به نحوی مسخرهآمیز چنان در این منجلاب میغلتد که تا پایان از ارادهی ملوکانهاش جز تراوشات ذهنی معیوب چیز دیگری وجود ندارد.
در بخش دوم شخصیت اصلی درویش مسرور به دو شخصیت دیگر اضافه میشود و مثلثی از سه شخصیت تمثیلی شکل میگیرد. درویش مسرور تجسم مشربهای درویشگری و صوفی بازیهایی است که پیشتر در ایران بازارش رونقی داشت. او که بنا به رسالتش میبایست در این لجنزار به روشنفکری بپردازد و رهبری فکری مردم را به عهده گیرد، تنها به گوشهای میخزد و عملاً نشان میدهد که در خدمت قدرت حاکمه است. در وجود درویش مسرور تنها تنپروری و شهوترانی حاکم است. درویش با گیسوانی بلند و تنی فربه، در چهار انگشت دستش، چهار انگشتر رنگارنگ درشت دارد. او به هم خوابگی با فهیمه اقرار میکند و در کمال وقاحت و مسخرگی در مجلس طرب سلطان، حتا حاضر میشود دخترش شیرین را به مبلغ شانزده سکه بفروشد.
منابع فکری درویش، سه کتاب تذکرةالاولیای شیخ عطار، الف لیلة و لیلة (هزار و یک شب) و دیوان سوزنی سمرقندی به نکتهی ظریفی دلالت دارد. تذکره الاولیاء شرح زندگی هشتاد و شش عارف، یک کتاب ناب عرفانی است. هزار و یک شب بخشهایی اروتیک دارد و سوزنی سمرقندی یکی از رکیکپردازترین شاعران ادب فارسی است. با این سه کتاب و ارجاعات زیادهی درویش به اشعار سوزنی و ارجاعات گهگاهش به هزار و یک شب، سیر نزولی این نحلهی فکری از آن جایگاه آرمانی به تصویر کشیده میشود. در داستان میبینیم از آن همه حرفهای خوب تذکرةالاولیاء در زندگی درویش مسرور در عمل چیزی وجود ندارد.
منبع مقاله :
مهدوی زادگان، داود؛ (1394)، فقه سیاسی در اسلام رهیافت فقهی در تأسیس دولت اسلامی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول