خرنامه

خردنمایی متضاد اغراق است و حالتی را بیان می‌کند که در آن پدیده‌ای مهم و با اهمیت، کوچک جلوه داده شود. در مواردی نویسنده یا فردی مهم خفیف، خوار و بی‌اهمیت جلوه داده می‌شود. معادل یونانی این واژه meiosis از فعل meioõ به
سه‌شنبه، 12 بهمن 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
خرنامه
 خرنامه

 

نویسنده: محمّدحسن خان اعتمادالسلطنه

 

پیشگفتار: محمّد رضا اصلانی
خردنمایی متضاد اغراق است و حالتی را بیان می‌کند که در آن پدیده‌ای مهم و با اهمیت، کوچک جلوه داده شود. در مواردی نویسنده یا فردی مهم خفیف، خوار و بی‌اهمیت جلوه داده می‌شود. معادل یونانی این واژه meiosis از فعل meioõ به معنی کوچک کردن وصفت meiön به معنی کوچک‌تر ساخته شده است. معادل انگلیسی خردنمایی، understatement است.
در مجموعه‌ی طنز چرندوپرند اثر علی اکبردهخدا، راوی به تبعیت از این روش طنز بارها خود را سگ روسیاه، بی‌عقل، بی‌شعور، دیوانه، احمق، حیوان بی‌زبان خدا و ... خطاب می‌کند. برای نمونه در بخشی از مطلب چرند و پرند شماره‌ی 18 آمده است:
«دیگر از دخو دیوانه‌تر کجا گیرشان می‌افتد؟ از دخو بی‌شعورتر از کجا پیدا می‌کنند که ماشاءالله و بارک‌الله و آفرین باد به آستینش بکند هندوانه زیربغلش بدهند و مثل خروس جنگی بیندازندش به جان بنده‌های مظلوم بی‌گناه خدا، و وقتی هم که خدای نکرده، زبانم لال، هفت قرآن در میان، گوش شیطان‌کر، الهی که دیگر همچو روزها را خدا نیارد، دخو زیر دگنک آقایان افتاد، بروند دور بایستند و به حماقت دخو بخندند.»

بخشی از خرنامه (منطق‌الحمار)

محمدحسن خان اعتمادالسلطنه

«موضوع این لایحه سرگذشت و وقایع زندگانی این مخلص بارکش است. بعد از مطالعه به جنابعالی معلوم خواهد شد که ما نره‌خوان و ماده‌خران و کره‌خران چگونه طرف صدمه و زحمت غیرمنصفانه نوع بشر و همجنسان جنابعالی هستیم همچنین خواهید دانست که ما طایفه درازگوشان را از مقامات صورت و معنی چه بهره‌ها و در ذوق و ادراک چه رتبه‌هاست. ضمناً بر خاطر دقیق جنابعالی معلوم خواهد شد که در روزگار جوانی، چنانکه افتد و دانی، چگونه این حقیر مستمند هواپرست و زبردست بوده، از شرارت نفس و متابعت هوس چه بدبختی و نکبت دیدم. لاجرم به سرانگشت تقدیر گوشمال‌ها گرفتم و به صراط مستقیم هدایت شدم.»
... «دیگر نه جنابعالی و نه آنها که شرح حال مرا مطالعه خواهند نمود، نخواهند فرمود: احمق مثل خر، نفهم مثل خر، سرکش مثل خر، تنبل مثل خر، بلکه خواهند سرود: عاقل چون خر، عالم چون خر، مطیع چون خر، کارکن مثل خر، عرعرعر...» (ص 54)
«زندگانی شما به واسطه کذبی که لازم طبع و مزاج و شرط انتعاش و امتزاج قرار داده‌اید از طراوت طبیعی منحرف و به غایت غلیظ و عفن شده است، و البته غیرممکن است خود را از منطقه عفونت خارج کنید. شماها متولد شدید در کذب! نمو کردید در کذب! زندگانی می‌کنید در کذب! چگونه ترک عادت می‌توانید؟ آنچه می‌گویید و آنچه می‌کنید سراپا کذب است! آنچه می‌کنید و آنچه می‌گویید به خلاف آنهاست که خیال می‌نمایید! این است که کذب طبیعت ثانوی برای شما شده است. خوی بد در طبیعتی که نشست...» راه نجات و مایه معاش خود را در حیله و تزویر یافته‌اید. اگر در میان شماها کسی به راستی حرکت کند و مخالف طبیعت ثانوی رفتار نماید به خطا رفته است، چراکه در مقابل صدق جز کذب نمی‌بیند. راه می‌روید به دروغ! به مجالس وارد می‌شوید به دروغ! عبادت می‌کنید به دورغ! (صص 86 – 85)
منبع مقاله :
اعتمادالسلطنه، م.ح. (1381). خرنامه (منطق‌الحمار). به کوشش علی دهباشی. تهران: کتاب پنجره

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط