رابرت ازرا پارک و دوران طلایی مکتب شیکاگو (2)

در جامعه شناسی شیکاگو روابط مشاور کار آموز درآموزش و چگونگی هدایت تحقیقات اجتماعی بسیار حائز اهمیت بود. مالینوفسکی و بواس انسان شناسان زیادی را برای انجام کارهای میدانی تشویق می کردند، قوم نگاری شهری
پنجشنبه، 5 اسفند 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
رابرت ازرا پارک و دوران طلایی مکتب شیکاگو (2)

رابرت ازرا پارک و دوران طلایی مکتب شیکاگو 2

 

نویسنده: زینب مقتدایی
منبع:راسخون
 

ویژگی های جامعه شناسی شیکاگو

در جامعه شناسی شیکاگو روابط مشاور کار آموز درآموزش و چگونگی هدایت تحقیقات اجتماعی بسیار حائز اهمیت بود. مالینوفسکی و بواس انسان شناسان زیادی را برای انجام کارهای میدانی تشویق می کردند، قوم نگاری شهری مکتب شیکاگو را به عنوان نیروی اصلی انجام کارهای میدانی جامعه شناختی مورد توجه قرار دادند. جامعه شناسی شیکاگو قبل از فعالیت های پارک که با آرمان اصلاح گرایی پروتستانی همراه بود به مطالعات علمی مشکلات اجتماعی تبدیل شد.

ویژگی اصلی جامعه شناسی شیکاگو

جامعه شناسان این مکتب بر این عقیده بودند مناسب ترین سیاست ها برای حل مشکلات اجتماعی بوسیله پژوهش های جامعه شناسی تعریف می شوند.

تعریف و معنای جامعه شناسی از منظر مکتب شیکاگو

این مکتب در زمان پارک جامعه شناسی را به دو صورت تعریف کرد:
۱- جامعه شناسی اروپا که اولین بار در شیکاگو شکل گرفت و از یک ساختار نظری وانتزاعی برخوردار بود (روش زیمل الگوی اولیه این نوع جامعه شناسی بود). زیمل هوشمندانه سخن می گفت و بصورت تحلیلی مطلب می نگاشت اما فعالیت های وی هرگز به شکل تجربی مطرح نشد. جامعه شناسی شیکاگو در محیطی سرشار از اطلاعات وداده ها رشد کرد و جامعه شناسی آمریکا در دنیایی تجربی پایه گذاری شد، پارک نیز به تحقیقات تجربی معتقد بود و گاهی حتی حرف های زشتی به کارشناسان آمار یا طرفداران فروید حواله می کرد. وی می گفت تحقیقات کمی وآماری جامعه شناسان را از درک صحیح ارتباط انسانی دور می سازد.
۲- تعریف دومی که این مکتب از جامعه شناسی ارائه می داد به اندازه تعریف اول مهم است و آن این است که باید اصول و قواعد تجویزی و فرمایشی جامعه شناسی از بین برود و بجای آن به اصل واقع بینی رسید وتنفری که نسبت به زمینه کاربردی فعالیت اجتماعی وجود دارد راکاهش داد. همانطور که پارک اشاره می کرد امروزه جامعه شناسی به عنوان علم اصلاحات اجتماعی و یا علم رفاه انسانی تعریف می شود از نظر پارک توصیف بخش جامعه شناسی شیکاگو از اصطلاح جامعه شناسی چنین بود:
جامعه شناسی رویکردی است که یک طرح منطقی برای یک تحقیق بی طرفانه مبتنی بر اصول وکارکرد مؤسسات اجتماعی به عنوان موجودیت های همه جایی عرضه می دارد طوری که در جوهره عمل آن تحلیل مسائل جامعه و زندگی اجتماعی موج می زند.

حوزه های تحقیق نویسندگان مکتب شیکاگو

علاوه بر بوم شناسی، کار دیگری که در این مکتب انجام شد، رشته تحقیقات مردم نگاری است که علی رغم نفوذ چشمگیر در انسان شناسی شهری و جامعه شناسی شهری به خوبی شناخته نشده است. از دهه 1920م یک سلسله مردم نگاری های مشهور درباب ابعاد متفاوت زندگی شیکاگو در پاسخ به برخی از سؤالاتی که پارک آن ها را مطرح کرده بود، انجام یافت. این مردم نگاری ها توسط محققان مکتب، به مدیریت پارک صورت گرفت، که درباره جزئیات ابعاد خاصی از زندگی شهری در شیکاگو انجام شد؛ این موارد عبارتنداز : بی خانمان ها، بی سازمانی خانوادگی، باند نوجوانان ، بازداشتگاه، خودکشی، محله های مسکونی، اغنیاء، فقرای حومه های نزدیک شمال آن شهر، محله های پر بزهکار، روسپیان، خانواده سیاه، سازمان فحشاء و توزیع انواع گوناگون بیماری های روانی.
به طور خلاصه می توان اکتشافات این مکتب را چنین بیان کرد:
1- جامعه شهری در استیلای یک فرهنگ ساده و متجانس نیست، بلکه از خرده فرهنگ های گوناگون ساخته شده است.
2- محیط شهری با وجود مجاورت جغرافیایی ساکنانش، فاصله اجتماعی را تشدید می کند که آن در شهرهای بزرگ بیش از شهرهای کوچک و متوسط است.
3- از ویژگی های کلان شهرها بالابودن میزان جنایت و رفتارهای غیر اخلاقی مثل الکلیسم، فحشاء، قمار و... می باشد.
4- همه صورت های معنادار رفتارهای انسانی در شهرهای بزرگ عمدتاً به صورت گروهی انجام می گیرد.
5- درنتیجه گوناگونی اجتماعات شهری و تحرک اجتماعی نسبتاً بسیاری از شهروندان کرداری ضد اجتماعی پیدا می کنند و بدون اعتنا به دیگران و زندگی خود ادامه می دهند.
6- جمعیت در شهرها مرتباً درحال افزایش است و ساختمان هایش پیچیده ترند و حومه هایش توسعه می یابند. ایدئولوژی مکتب شیکاگو در مطالعات شهری
رویکرد مکتب شیکاگو به شهر که عامل جهت دهی به تفکرات نظریه پردازان این مکتب شده است، رویکردی برگرفته از قیاس انداموارگی می باشد. این گروه از شهر به عنوان موجودی زنده و پویا یاد می کنند که دستخوش جریانات اکولوژیکی می گردد. از این رو شهر را به مثابه جامعه حیوانی و گیاهی مورد مطالعه قرار می دهند. شکل گیری نظریاتی چون شهر- جنگل بر این اساس ارائه شده است. در این زمینه پارک در اولین اثر خود «توصیه هایی در مورد رفتار انسانی در محیط شهر» شهر را آزمایشگاه رفتار انسانی وصف می کند، بر این اساس جهت گیری مطالعات این مکتب بنحوی بود که به ناگاه ریشه خود را در نظریه زیست شناختی اسپنسر و دیدگاه تکاملی داروین یافت. در این دوره داروینسیم اجتماعی (از جمله مفاهیم توجیه کننده نابرابری اجتماعی) بر اساس مفاهیمی چون بقای اصلح و انتخاب طبیعی استوار شد. در واقع پارک با بررسی ارگانیسم و محیط بر آمده از زیست شناسی، روش شناختی خود را از دورکیم و نظریه خود را از چارلز داروین گرفت، چرا که پارک در واقع جامعه شناسی متأثر از مکتب و فلسفه آلمان بود. در این مکتب مطالعه جامعه به دو سطح صورت می گیرد:
- زیر ساخت زیستی(اکولوژی)
- روبنای فرهنگی( نظم ورای اکولوژی)
در این مکتب جامعه انسانی دو بعدی وصف شده که یک بعد آن ماهیت انسانی متأثر از رقابت برای بقا و برتری اصالت فایده و بعد دیگر آن تجلی وفاق و اهداف مشترک. که اولی مبتنی بر آزادی فردی و دومی معلول ذهن جمعی می باشد. ا صل جهت دهنده به مطالعات این مکتب در مطالعات شهری رقابت برای منابع اساسی زندگی می باشد. رقابتی که برای ایجاد تعادل است و در نهایت منجر به همکاری رقابت آمیز می گردد. چراکه افزایش در اندازه یک جمعیت خاص، توأم با گسترش شبکه حمل و نقل و ارتباطات می گردد که در نهایت خود منجر به تخصصی شدن کارکردی و پیوندهای محکم اجتماعی می گردد. در مجموع سه مؤلفه تعیین کننده دیدگاه مکتب شیکاگو می باشد.

الف- جامعه زیستی

اولین و عام ترین وجه مشخص کننده دیدگاه ها در مکتب شیکاگو در جامعه زیستی متبلور می شود. جایی که این سؤالات همواره مطرح می باشند:
چرا مردم با افرادی خاص رابطه برقرار می کنند؟
چگونه پیوندها و تعلقات گروه های اجتماعی توسعه می یابند؟
چگونه این پیوندها در طول زمان دگرگون می شوند؟
نکته مشخص این که جامعه زیستی مرکب از نظم نه چندان آشکار بین مردم می باشد که در قالب جامعه و اجتماع می گنجد.
اجتماع: ماهیت روابط رقابت طلبانه فردی
جامعه: عامل همکاری و وفاق اهداف مشترک

ب- شیوه های دگرگونی جامعه زیستی

این عامل به چگونگی فرآیند های جامعه زیستی در آمریکای قرن بیستم اشاره دارد. بر اساس دیدگاه پارک رشد و تحول اقتصادی، سازمان کهنه اقتصادی و اجتماعی جامعه را که مبتنی بر پیوندهای خانوادگی، همبستگی های محلی فرهنگ، طبقه و منزلت بود را، دگرگون می کند و یا در هم می ریزد و برای جایگزینی آن را با سازمانی مبتنی بر تعلقات شغلی و حرفه ای و تقسیم کار و... تغییر می دهد.

ج- اصلاح اجتماعی

توجه به امور سیاسی از گرایشات قابل توجه در مکتب شیکاگو بود. چنان که گفته شده عاملی که باعث گرد آمدن طرفداران و پیروان این مکتب بوده است، ایده ها و جهت گیری سیاسی لیبرال آن ها است. نظریه پردازان این مکتب در حقیقت به دنبال نوعی مردمسالاری آمریکایی برای دست یابی به خواسته هایشان بودند. در این مکتب متغیرهای اساسی اقتصاد سرمایه داری و نظام انتخاباتی لیبرال- دموکرات پذیرفته شده است.

روش شناختی در مکتب شیکاگو

در جامعه شناسی شهری پس از جنگ، روش های مطالعات موردی کمتر و روش های پیمایشی بیشتر انجام شد. با وجود اجرای مطالعات مردم نگارانه، تحقیق کیفی کمتر از تحقیقات مبتنی بر روش های آماری مورد توجه و اعتبار قرار گرفت.
جامعه شناسی شهری در امریکا تلاش کرده تحقیقات تجربی را با نظریه بیامیزد. آن ها از مدل بوم شناسی علوم طبیعی استفاده می کنند تا از آن طریق چگونگی استقرار جمعیت انسانی و نهادهای اجتماعی را در فضای شهری تبیین کنند. هدف محیط شناسی انسانی کشف قوانینی است که باعث پیدایش الگوهای خاص جابجایی جمعیت و قرارگرفتن آن ها در فضاهای خاص می شود. آن ها از مدل علوم زیستی برای تحقیق در علوم اجتماعی استفاده کرده اند، به علاوه از مفاهیم زیمل نیز متأثرند؛ مانند کنش متقابل، تضاد، بزرگی، همگونی و ناهمگونی جمعیت در آثار آنان دیده می شود.
بنابراین، روش شناختی مکتب شیکاگو در مطالعات شهری بیانگر واقعیات زیادی می باشد و در حقیقت خود عامل تمایز، شناخت و اهمیت یابی این مکتب شده است. اصول کلی در روش شناختی مکتب شیکاگو به صورت زیر قابل ترسیم می باشند:
- مشاهده دقیق واقعیت های اجتماعی
- تدوین توصیف و تک نگاری های شهری
- مطالعات و تحلیل های تطبیقی
- تلاش برای تدوین زندگی نامه خانواده مهاجرین و ریشه یابی محل سکونت، علل مهاجرت، انگیزه ها، آمال و خواسته ها
- موضوع مورد توجه پیروان این مکتب مشکلات شهری و در حقیقت آسیب شناسی شهری می باشد.
در کل این گروه از محققین بدنبال اصلاح اجتماعی بودند و معتقدند که نه برخوردهای اخلاقی و نه برخوردهای سرکوب گرایانه در مواجهه با مشکلات شهری راه به جایی نمی برند، در نتیجه برای مبارزه با چالش های اجتماعی و مشکلات زندگی شهری چاره ای جز شناخت دقیق سازوکارها و تحلیل آن ها وجود ندارد.
نکته مشخص اینکه روش شناختی پیروان و صاحب نظران مکتب شیکاگو در مطالعات شهری به نوعی با روش شناختی در مکتب جغرافیای رفتاری که در آن به دنبال ادراک محیطی و تفسیر نقشه های ذهنی افراد، به واقعیت های اجتماعی پنهان آنان پی برده می شود، بسیار نزدیک است. یعنی در حقیقت درون یابی افراد جامعه شهری جهت آگاهی یافتن از آمال، آرزوها، خواسته ها، گرایش ها، انگیزه ها، بایدها و نه بایدهای شهروندان، روش این مکتب و هدف نهایی آن اصلاح اجتماعی می باشد.

آیا شیکاگو یک مکتب بود؟

مفهوم مکتب تا حدی انتزاعی است و برای توصیف آن فعالیت گروهی ازدانشمندان یا پژوهشگران به کار می رود. زیرا در عقاید و دیدگاه ها یکپارچگی به چشم می خورد. برخی ویژگی های مکتب را چنین ذکر کرده اند:
۱ - یک رهبر یا چهره کلیدی روشنفکر برای هدایت مکتب
2- یک مکان جغرافیایی و دانشگاهی
۳- حمایت و پشتیبانی های مالی
۴- ابزارهایی برای ترویج و انتشار عقاید و فعالیت های اعضاء
اگر موارد ذکرشده را به عنوان الگو قرار دهیم شیکاگو یک مکتب است چرا که:
رهبر کلیدی و روشنفکر آنان پارک بود؛ مکان جغرافیایی دانشگاه شیکاگو بود؛ هزینه های مالی آن توسط بنیاد راکفلر تأمین می شد؛ کتاب ها و گزارش هایی که از طرف دانشگاه شیکاگو منتشر می شد فعالیت ها و پیامد های فکری پژوهشی این مکتب را اشاعه می داد.

چرا مکتب شیکاگو افول کرد؟

نفوذ مکتب شیکاگو بعد از۱۹۳۵ و بازنشستگی پارک به دو دلیل کاهش یافت: اول آنکه بیشتر دانش آموختگان شیکاگو این دانشگاه را به مقصد دیگر دانشگاه ها برای تدرس ترک کردند چراکه بسیاری از دانشگاه ها در رقابت با دانشگاه شیکاگو بودند و پذیرای فارغ التحصیلان آن بودند. برای مثال دانشگاه کلمبیا در ۱۹۴۱ دو دانشمند بزرگ معرفی کرد رابرت کینگ مرتون که نظریه پرداز اجتماعی بود و پاول فلیکس لازاراسفلد که یک روش شناس کمی نگر بود و تأثیرات ارتباط جمعی را کنکاش می کرد رقیب دیگر دانشگاه هاروارد بود که نظریه پردازان اجتماعی زیادی چون: تالکوت پارسونز و ساموئل استوفر که دکترای خود را از دانشگاه شیکاگو اخذ کرده بودند.
مشکل دوم اختلاف و درگیری بین اعضای بخش جامعه شناسی شیکاگو بود که این مسئله آن هارا از تصمیمات درست دور کرده بود. شش یا هفت سال پس از جنگ جهانی دوم شیکاگو هیچ عضو جدیدی استخدام نکرد علاوه بر این که اعضا مهمی آنجا را ترک کردند. هربرت بلومر به برکلی رفت؛ لوید وارنر به میشیگان رفت؛ اورت هیوز به براندس کوچ کرد. غیر از این ها شاخه جامعه شناسی به خودی خود تغییر کرد و جامعه شناسی آمریکایی از حل مسائل و مشکلات اجتماعی روی گردانید و بر روی موقعیت های اجتماعی و حرفه های مختلف متمرکز شد و یا مسائلی چون قوم نگاری کیفی در هر حال مسائلی باب شد که در تخصص دانشمندان این مکتب نبود و نیروی جدیدی هم که استخدام نمی شد.

انتقادات

به نظر می رسد استفاده انحصاری از روش تجربی در مکتب شیکاگو از آغاز تا دوران اوج آن یعنی دوران پارک، آینده این مکتب را متزلزل نمود چراکه با وجود بنیان گذاری مطالعات ارتباط جمعی توسط آنان پس از پرکاربرد شدن آمار درتحقیقات ارتباطی و اجتماعی آنان از صدر جدول محققین حوزه علوم اجتماعی به زیر کشیده شدند. دانشمندانی چون لازار اسفلد که با کوله بار ریاضی اش وارد حوزه علوم اجتماعی شده بود شاید به همین دلیل از شیکاگو نقل مکان کرد که فضا را برای انجام تحقیقات کمی مناسب نمی دانست چراکه همانطور که در پس آمد افرادی چون پارک موضع مخالف جدی علیه آمار و تحقیقات کمی داشتند. باید دانست پس از جنگ جهانی دوم آمریکا که کشوری در مسیر توسعه بود نیازمند سازمان دهی اقتصادی و تحقیقات اجتماعی در حوزه بازار شده بود و اینک حاکمان بجای دانستن علل وقوع جرم وجنایت و ریشه های آن در پی تقویت بنگاه های اقتصادی از طریق فروش بیشتر بودند.
این مکتب در حوزه علوم اجتماعی نقطه عطفی است چراکه آغاز راه علوم اجتماعی در آمریکا بشمار می رود اما نباید فراموش کرد مفاهیم اصلی مکتب در ابتدا از دانشمندان اروپایی چون زیمل وام گرفته شده بودند و غیر از زیمل دانشمندان این مکتب ازنظریات افرادی چون داروین نیز برای ارائه مفاهیم و تعاریف بهره جستند تا هرچه بیشتر وارداتی بودن جامعه شناسی در آمریکا رخ بنمایاند هرچند این مسئله در دوران پارک دیگر کمرنگ شده بود امامسئله ای چون مهاجرت موضوعی مختص آمریکا بود که با الگوهای اروپایی شاید قابل تحلیل نبود.
هم چنین نیز نباید از تأثیرات شگرف مکتب شیکاگو در علم ارتباط بگذریم هرچند ضروری است عنوان کنیم که کانون تحقیقات دانشمندان این مکتب خاصه ارتباط نبود و ارتباطات به عنوان موضوعی جنبی که البته اهمیت آن درک شده بود مورد مطالعه قرار می گرفت و این انتقاد مطرح است که چرا آنان در همان دوران تحقیقات ارتباطی را از جامعه شناسی جدا نکردند تا به مطالعات بیشتر و بهتری اقدام کنند.
دانشمندان مکتب شیکاگو با اختلاف بر سر مسائل موجب گشتند یکی از مراکز مهم مطالعات اجتماعی در دنیا از هم گسیخته شود. نبود یک رهبر واقعی پس از پارک به جد احساس می شد وشاید کوچ اندیشمندان از دانشگاه شیکاگو در اثر همین وضع بود. مکتب شیکاگو در ارائه مفاهیم کلیدی ارتباطات در آینده موفقیتی نداشت و در حد تحقیقات در دوره خود باقی ماند به عبارت دیگر قدرت پیش بینی در نظریات آنان و حتی آینده کاری خودشان وجود نداشت.
در دهه‌های 1940 و 1950 انتقادات نظری و تجربی زیادی بر رهیافت زیست‌محیطی مکتب شیکاگو وارد شد که برخی از آن‌ها بدین شرح است:
1ـ مکتب شیکاگو فاقد جهت‌گیری نظری روشن است؛
2ـ نظریات پارک و همکاران او در مکتب شیکاگو بسیار جبرگرایانه است؛
3- این نظریه بیش از حد زیست‌شناختی است؛
4- برخلاف ادعای برگس، مدل شهری وی قابل تعمیم به هر شهری نیست.
5- منتقدان، رقابت بی‌حد و حصر و جابه‌جایی جمعیت را زیر سؤال می‌برند، زیرا تحقیقات نشان داده است که این عوامل در همه شهرها و همه زمان‌ها تأثیرگذار نیستند.
6- به طور کلی اعضای مکتب شیکاگو نسبت به زندگی شهری، نظری منفی داشتند و معتقد بودند که شهر روابط سنتی را به هم ریخته و پیامد‌های منفی فراوانی پدید آورده است، البته این نوع نگاه تحقیرآمیز به شهر مورد انتقاد فراوانی قرار گرفت.

نتایج

نگاه اکولوژیک به شهر بر پایه قیاس انداموارگی استوار است که در آن شهر به جامعه حیوانی و گیاهی تشبیه شده است. برداشت نظریه پردازان در این مکتب برگرفته از نوعی داروینیسم اجتماعی بوده که در آن فرد در معرض نوعی رقابت و همچشمی برای حیات قرار می گیرد. این مکتب نشان می دهد که جدال گروه های اجتماعی در فضای شهر، چگونه به انواع فضاها جان می دهد و فضا را مهمتر از جنبه های کالبدی و فیزیکی، مقوله ای اجتماعی- اقتصادی می داند.
در واقع در این مکتب جبر شهری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم است که جریانات شهری را جهت دهی و عامل تولید فضا می شود. در نهایت باید گفته شود که:
- این مکتب به فضای شهر به عنوان بستر تحولات توجه بنیادینی ابراز نداشت و تلاش خود را مصروف اجتماع و افراد آزادی می کرد که در جامعه شهری در جوار یکدیگر زندگی می کردند.
- مدل های ارائه شده توسط نظریه پردازان این مکتب مناسب حال و وضعیت شهر های ناهمگون ایالات متحده و عمدتاً شهر شیکاگو بودند و در حقیقت تحولات فکری و اصول ایدئولوژیک مکتب شیکاگو زائیده بستر مکانی و زمانی شهر شیکاگو بوده و تعمیم آن به سایر نقاط جهان بدور از ابهام نمی باشد. برای نمونه در تعمیم اصول مکتب شیکاگو درمطالعه اکولوژیک شهر پاریس توسط شومباردولوو می توان مشاهده نمود که به علت گذشته تاریخی شهر پاریس و تعلقات فرهنگی مردم در این شهر، ایده های نظریه پردازان متأثر از مکتب شیکاگو در آنجا پاسخگو نبود.
- به رغم مشابهت میان محیط انسانی و محیط گیاهی- جانوری، اختلافات قابل توجهی در این مورد می توان ذکر کرد:
• وابستگی به نظام تخصصی کار و مبادلات جهانی عاملی است تا انسان ها کمتر با نظام بلافصل خود وابسته باشند.
• انسان امروزی نشان داده است که توانایی فائق آمدن بر محیط طبیعی را داراست.
• انسان ها زندگی خود را بر یک جامعه زیستی بنا نموده اند اما بر فراز این مجموعه زیستی، ساختاری تعریف شده دارند که ریشه در سنن وآداب و رسومشان دارند.
- تأکید قابل توجه به نیروهای اکولوژیک و نپرداختن به جایگاه ارزش های فرهنگی از ایرادات بزرگ مکتب شیکاگو می باشد.
- رقابت در مناسبات شهری را می توان نمودی از وضع سرمایه داری به شمار آورد و آن را به طور کامل به رقابت بر سرکسب منابع نسبت نداد. در نتیجه نابرابری اجتماعی تجلی یافته در گتوها و محلات فقیرنشین تأثیر اجتناب ناپذیر فرآیند های اجتماعی می باشند چرا که افرادی که در این نواحی زندگی می کنند به دلیل نبود فرصت انتخاب بهتر در این شرایط گرفتار آمده اند.
منابع تحقیق :
1. کیویستو، پیتر،1378، اندیشه های بنیادی در جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی.
2. هینکل، رسکو و گیسیلا هینکل،1384، تکوین جامعه شناسی نوین، ترجمه عباس محمدی اصل، رشت، حق شناس، چاپ اول.
3. ساوج، مایک و آلن وود،1994، جامعه شناسی شهری، ترجمه ابوالقاسم پوررضا، انتشارات سمت.
4. ریتزر، جورج،1380، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: علمی، چاپ پنجم.
5.كوزر، لوئیس،1373، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه‌شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: علمی، چاپ پنجم.
6. مکتب جامعه شناسی شیکاگو ترجمه زهره دودانگه
For a comprehensive history of the Chicago School, see Martin Bulmer (1984) and Lester Kurtz (1984
7. پیران، پرویز،1374، دیدگاه های نظری در جامعه شناسی شهر و شهر نشینی، مجله اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 52-51 .
8. توسلی، غلامعباس،1382، مبانی جامعه شناسی شهری، انتشارات دانشگاه پیام نور.
9. فرید، یدالله،1368، جغرافیا و شهر شناسی، انتشارات دانشگاه تبریز.
10. فکوهی، ناصر،1383، انسان شناسی شهری، انتشارات نی.
11. رهنمایی، محمد تقی،1386، درسنامه نظریه های اجتماعی شهر، دوره دکتری، دانشگاه تهران.
12. ممتاز، فریده،1382، جامعه شناسی شهری، انتشارات سمت.
13 . مهدیزاده، جواد،1383، نظریات جامعه شناختی در مطالعات شهری، مجله جستارهای شهرسازی، شماره 9.
14. محسنی، منوچهر، 1373، مقدمات جامعه شناسی، تهران، چاپ یازدهم.
15. ربانی، رسول، 1387، جامعه شناسی شهری، با همکاری فریدون وحیدا، اصفهان، دانشگاه اصفهان، سمت، چاپ سوم.

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط