نویسنده: زینب مقتدایی
منبع:راسخون
منبع:راسخون
ج) ظهور جامعهشناسی شهری: جامعهشناسی شهر و شهرنشینی با مکتب بومشناختی یا مکتب شیکاگو پا به عرصه وجود نهاد. مکتب شیکاگو در جهان علوم اجتماعی بیش از هر حوزه با دو نام جامعهشناسی شهری و نظریه کنش متقابل شناخته میشود که اهمیت اولی بیش از حوزه دوم است.
مکتب شیکاگو در پایهگذاری جامعهشناسی شهری نقش بسیار مهمی داشت. رشد سریع شهرها و پیامدهای آن از مهمترین عوامل مؤثر بر تحلیلهای جامعهشناختی زندگی شهری در قرن بیستم بود، نخستین مطالعات عمده جامعهشناسی درباره شهرهای مدرن از شیکاگو و توسط رابرت پارک آغاز شده؛ شهری که هم از نظر نرخ توسعه و هم از نظر نابرابرهای بسیار فاحش، نمونه بینظیری محسوب میشد.
دو مفهوم از مفاهیمی که در مکتب شیکاگو پرورانده شد شایسته توجه خاصی است. یکی موسوم به رهیافت بومشناختی (Ecological Approach) بر تحلیل شهری است و دیگری تعریف "شهرنشینی به منزله روش زندگی" که توسط لوئیس ورث ارائه شد. پس می توان گفت؛ مکتب جامعهشناسى شیکاگو سلسله وسیعى از موضوعات گوناگون را چه در تئورى و چه در پژوهشهاى تجربى، در برمىگیرد، اما شهرت آن پیش از هر چیز مرهون جامعهشناسى شهرى آن و در درجه دوم بهخاطر بهوجود آوردن روشى است که کنشى متقابل نمادین نامیده مىشود. ما نیز با توجه به موضوع بحث مسئله جامعهشناسى شهرى را مورد تعمق بیشتر قرار مىدهیم. دانشگاه شیکاگو خاستگاه جامعه شناسی شهری در ایالات متحده است. محیط شهری پیرامون دانشگاه آزمایشگاه جالبی برای افرادی چون رابرت پارک و ارنست برگس پدید آورد که به مطالعه شهر بپردازند.
این تفکر که شهرها به اندازه کافى شبیه هم هستند و وجوه تشابه بین دو شهر را مىتوان در سایر شهرها تعمیم داد، موضوع اصلى مطالعات دانشگاه شیکاگو زیر نظر دکتر رابرت پارک شد. پارک در سال ۱۹۱۵ مقالهاى تحت عنوان «نظراتى درباره بررسى شهر، رفتار انسانى در محیط شهری» به چاپ رسانید که توجه همه محافل علمى را به تحقیقات تجربى درباره شهرها و فرمولبندى منظم نظریات در یک مجموعه کلى، به خود جلب کرد. مقاله پارک مجموعهاى از مفاهیم را پدید آورد که انتخاب و قالببندى مسائل و تفسیر منظم حقایق را ممکن مىساخت.
بررسىها و تحقیقات، این افکار را اشاعه داد که اجتماع شهرى با رشد سازمان خود مجموعهاى از تمایلات، گرایشها و رویدادهائى است که در قالب نظرى قابل تبیین است و مىتواند موضوع مستقلى براى مطالعه گردد. مطالعات دانشگاه شیکاگو اصولاً از دیدگاه بومشناسى (اکولوژیک) بود. یعنى به نواحى که در شهرها بهصورت طبیعی شکل مىگرفتند علاقمند بودند. نواحى که بدون طرح قبلى بهوجود مىآمدند و کارکرد داشتند. از اینرو ارنست برگس و پارک دانشجویان فوقلیسان و دکتراى خود را به مطالعات بومشناختى شهرها تشویق کردند که منجر به تحقیقات وسیعى در این زمینه شد.
پارک تلاش کرده که از مفاهیم زیست شناختی برای فهم شهرکمک بگیرد. وی در زمانی طرح خود را ارائه کرد که کاربرد نظریه اجتماعی داروین از شهرت عمومی برخوردار بود. داروینیسم اجتماعی از مفاهیم زیست شناختی برای توجیه نابرابری های اجتماعی براساس مفاهیمی چون بقای اصلح استفاده می کرد. در واقع پارک روش شناسی خود را از امیل دورکیم گرفته بود و نظریه خود را از چارلز داروین اخذ کرده بود. در مکتب اکولوژی به رابطه میان ارگانیسم و محیط می پردازد و این برگرفته از زیست شناسی داروینی است. همان طور که در زیست شناسی در میان انواع موجودات تفاوت هایی وجود دارد؛ آن که قوی تر است سلطه به وجود می آورد در میان گروه های شغلی و طبقاتی نیز آنکه قوی تر است مسلط تر است و کنترل شهر را به دست می گیرد. به عنوان نمونه درختان در جنگل از طریق نور کنترل جنگل را در دست می گیرند و بخش تجاری نیز در یک شهر از طریق موقعیت مرکزی کنترل را در دست می گیرد و اعمال سلطه می کند.
پارک؛ شهر، اجتماع و ناحیه را مفاهیمی صرفاً جغرافیایی ندانسته است و آن ها را نوعی "ارگانیسم اجتماعی" و یا در جایی دیگر یک واحد "ارضی کارکردی" می داند. از نظر پارک و مکتب شیکاگو شهر ترکیبی از عناصر مادی (مدنیت) و غیرمادی (اخلاقی) است که بخش دوم مهمتر است. از نظر پارک شهر همانند یک اندام زنده اجتماعی محل اسکان طبیعی انسان متمدن می باشد بدین معنا که شهر نمایانگر یک "ناحیه فرهنگی" با نمونه های فرهنگی ویژه است. از نظر وی شهر نه تنها متشکل از افراد انسانی، امکانات اجتماعی، خیابان ها، ساختمان ها، چراغ های برق، متروها، نهادها، بیمارستان ها و مدارس است، بلکه یک قلمرو و منطقه روانی مشتمل بر: مجموعه ای از شیوه های کاربردی، نگرش های سازمان یافته و احساسات را تشکیل می دهد. بنابراین شهر دارای دو جنبه توأمان است: جنبه کالبدی و جنبه ماهیت انسانی. از نظر پارک شهر کارگاه تمدن بشر است. از دید پارک و سایر متفکران و پیروان اکولوژی شهری، شهر به مثابه متغیر مستقلی است که می تواند تبیین گر بعضی از تجارب و رفتارهای انسانی در چارچوب شهر باشد. پارک در تعریف بومشناسى شهرى و انسانى خود مىنوسید:
«ساخت شهر با پیچیدگی و گستردگی مشهود خود، اولین چیزی است که ما را تحت تأثیر قرار می دهد. اما چنین ساختی خود بر طبیعت آدمی استوار است و ساخت شهر نمودی از این طبیعت به حساب می آید. از سوی دیگر سازمان وسیعی که شهر نام گرفته است و در پی پاسخ به نیازهای ساکنین پا به عرصه وجود نهاده، خود پس از شکل گیری به مثابه عنصری خارجی بر ساکنین تحمیل می شود و براساس طرح و علایق نهفته خود به ساکنین شکل می بخشد.»
در این دیدگاه، گرچه شهر بر طبیعت انسانى استوار است لیکن پس از ایجاد، چون عنصرى مستقل بر حیات شهروندان اثر مىگذارد و به زندگى آنان شکل مىبخشد. پس شهر خود متغیرى مستقل مىشود که توضیح دهنده فرآیندهاى شهرى و شیوه گذران زندگى در محدوده شهر بهشمار مىآید. از این روى، وظیفه جامعهشناسى شهرى و شهرنشینى بررسى و مطالعه اثرات محیط شهرى (اکولوژى) انسان و ساخت اجتماعى است، که براساس فرضیات اولیه آن استوار است.
براى بنیانگذاران مکتب شیکاگو، آدمیان در جامعه از یکسو درگیر رقابت دائمى هستند که در توزیع مکانى افراد و گروههاى متکى به هم، نمودى عینى و مشهود مىیابد. از سوى دیگر، وجود اجماع و وفاق بر پایه نظام اخلاقى است. بدینسان رقابت و تضاد با همسازى و مانند گردى بهعنوان مهمترین فرآیندههاى اجتماعى در شهر جریان مىیابد که جمعیت را به گروههاى متمایز، با انسجام درونى، لیکن رقیب یکدیگر، تقسیم مىکند. اما از آنجا که رقابت و درگیرى دائمى چنانچه کنترل نشود، جامعه را از هم مىپاشد، نظام اخلاقى جامعه به ناگزیر پدید مىآید. پس جامعه که از تجمع جمعیت حاصل شده است، داراى چارچوب بومشناختى است و بر این پایه، خرده ساختهاى اقتصادى، سیاسى و اخلاقى استوار مىشوند تا براى فضاى قابل استفاده، به رقابت بپردازند.
بهدنبال رقابت و درگیرى، هجوم گروههاى مختلف به فضاهاى درون شهرى و جابهجائى دائمى این گروهها است درخور اهمیت است. یکى از وظایف جامعهشناسى شهر و شهرنشینى از دیدگاه اکولوژیک، بررسى رابطه اجتماعى و سکونتگاه به نحوه هجوم به شهر و توالى گروهها در مکان و کشف قانونمندىهاى جدایى گزینى مکانى، بین گروهها و طبقات درون شهرى است. ارتباط مفاهیمى چون رقابت، درگیرى، همسازى و مانندگردى و انعکاس عینى و مشهود آن ها در فرآیندهائى چون تراکم، پراکندگى هجوم و توالى گروه است. «ارنست برگس» یکى دیگر از بنیانگذاران مکتب شیکاگو را قادر ساخت تا مدل توسعه فضاى شهر را تحت عنوان «مدل دوایر متحدالمرکز یا حلقههاى انضمامی» ارائه دهد. اصل اساسى که در مدل توسعه فضاهاى درون شهرى برگس نهفته است از این فرضیه مایه مىگیرد که رقابت و همسازى تعیین کننده اندازه و سازمان اکولوژیک اجتماع انسانى است. پس مکتب اکولوژیک در پى آن است تا بگوید که صور زندگى اجتماعى با فضا و مکان اشغال شده رابطهاى تنگاتنگ داشته، توزیع مکانى جمعیت از ارتباط دائمى رقابت و اجتماع در چارچوبى مکانى شکل مىگیرد. در واقع از نظر این مکتب، هر آنچه که در شهر رخ مىدهد، موضوع جامعهشناسى شهرى بهشمار مىرود و مىتوان آن را در مباحث کلیدى زیر خلاصه کرد:
- کاربردهاى زمین در فضاى شهر
- تمایز و جدائى گروهها و طبقات در داخل شهر- تراکم و پراکندگى و نتایج احتمالى حاصل در آن
- رابطه تراکم و پراکندگى جمعیت و نحوه توزیع و رابطه آن با آسیبهاى اجتماعى.
پارک در درک خود از شهر بهعنوان مدرک مدرنیته با زیمل همعقیده است. او مینویسد: "جهان ممکن است میان دو دسته تقسیم شود، کسانی که به شهر رسیدهاند و کسانی که هنوز نرسیدهاند، در شهر همه بلندپروازیهای پنهانی و آرزوهای ابرازشده فرصتی برای تجلی پیدا میکند. شهر طبیعت انسان را در تمام جلوههای آن شکوفا میسازد، گسترش میدهد و تبلیغ میکند. به نظر پارک شهر ترکیبی از عناصر مادی (مدنیت) و غیرمادی (اخلاقی) است که بخش دوم مهمتر است.
هدف نظری عمده پارک از مطالعه جامعهشناسی شهرهای نوین مبتنیبر چهار زمینه بود که عبارتاند از:
1- شهرنشینی و مسائل و فرایندهای آن در تمدن ریشه دارد. لذا قلمرو خاصی برای تحقیق جامعهشناختی محسوب میشود.
2- همچنانکه شهر محل عمده استقرار نیروهای تغییرزای اجتماعی است، ولی با این حال نقل و انتقالات شهری، تغییرات اجتماعی را وسعت میبخشد.
3- شهر نوعی آزمایشگاه برای مطالعه تنوع طبع آدمیان و اصطلاحات سریع نهادهای آن قلمداد میگردد.
4- سرعت تغییر شهر، مسائل و نابسامانیهای اجتماعی خاصی میآفریند که مطالعه آنها برای کارگزاران درگیر در امر اصلاحات شهری ضرورت دارد.
بوم شناختی شهری رابرت ارزا پارک
- از آن جایی ایده ابداعی بوم شناختی انسانی (Human Ecology) مدعی است که شهر و زندگی در شهر حاصل رقابت در محیط طبیعی است- بدین معنی که محیط طبیعی یک نیروی ابزاری در تعیین مشخصات شهر است- به عنوان یک دیدگاه تلاش می کند فرایند ها/ ایده های بیولوژیکی را برای جامعه جهانی بکار برد.- شهر را به عنوان یک ارگانیسم اجتماعی با بخش های متمایز-که این بخش ها با یک فرایند درونی ونه بی نظمی و هرج و مرج به هم پیوند خورده اند- باور نمود.
- شهر به علاوه یک سازمان کالبدی یک سازمان اخلاقی نیز هست که بر داوری های سنجشی اشاره می نماید.
- بر شکل کالبدی شهر و تطابق انسان با شرایط بوم شناختی زندگی شهری متمرکز شد.
بوم شناسی نخستین رویکرد در زمینه جامعه شناسی شهری است، که از دهه 1920م به بعد تحت تأثیر مطالعات مکتب شیکاگو (Chicago School) بهوجود آمد. اعضای آن فرایندهای شهری را برحسب این مدل در نظر می گرفتند. این رویکرد از زیست شناسی گرفته شده و بهمعنای مطالعه انطباق موجودات گیاهی و حیوانی با محیطشان می باشد. مکتب شیکاگو معتقد بود که استقرار سکونت گاه های بزرگ شهری و توزیع انواع مختلف محلات در داخل آنها می تواند بر پایه اصول مشابهی درک شود. شهرها به طور اتفاقی رشد نمی کنند، بلکه در واکنش به ویژگیهای مساعد محیط گسترش می یابند.
در طول دهه 1920 رابرت پارك و ارنست برگس برنامه مشخصی از تحقیقات شهری را در دپارتمان جامعه شناسی دانشگاه شیکاگو بسط دادند. در طی پروژه های تحقیقی بسیاری که با تأکید بر شهر شیکاگو تهیه شدند، پارک و برگس تئوری را در مورد بوم شناسی شهری کشف کردندکه معتقد بود شهرها محیط هایی هستند شبیه آنچه در طبیعت وجود دارد، که توسط همان نیروهایی که داروین در مورد اکوسیستم های طبیعی نام می برد هدایت و کنترل می شوند.مهمترین این نیروها، رقابت است. پارک و برگس به این نتیجه رسیدند که تقاضا برای منابع محدود شهری بویژه زمین، منجر به رقابت بین گروه های مختلف و سرانجام تقسیم فضاهای شهری به نواحی اکولوژیکی مشخص یا "نواحی طبیعی" می گردد که در این نواحی مردم دارای خصوصیات اجتماعی مشخصی هستند، زیرا فشارهای اکولوژیکی مشابهی بر آن ها وارد می شود. رقابت برای زمین و منابع سرانجام منجر به تمایز فضایی بین فضاهای شهری و شکل گیری مناطق مختلفی می گردد که در آن ها نواحی مطلوبتر دارای قیمت بالاتری هستند.هنگامیکه نواحی وضعیت مطلوب و مساعدتری پیدا می کنند، مردم و مشاغل به سمت خارج از مرکز شهر حرکت می کنند، این فرایند را پارک و برگس "جانشینی" می نامند. اصطلاحی که از مکتب اکولوژی گیاهی اخذ شده است مدل آن ها که "مناطق متحد المرکز شناخته می شود، اولین بار درکتاب "شهر" (1925) انتشار یافت. به نظر پارک و برگس، شکل فیزیکی شهر بهصورت دوایر متحد المرکزی است که ابتدا مرکز تجاری در حلقه مرکزی، سپس منطقه انتقالی، منطقه مسکونی کارگران، منطقه خانههای مسکونی مطلوب و در آخر منطقه افراد سفر کننده است که ورای محدوده شهر است. این مدل اظهار می کند که شهرها می توانند فرم پنج حلقه با نواحی اجتماعی و فیزیکی رو به زوال در نزدیکی مرکز شهر تا نواحی بسیار مساعد و مطلوب در حاشیه شهر باشند. تئوری مناطق متحدالمرکز ، یکی از اولین مدل هایی بوده که برای توضیح سازمان فضایی نواحی شهری پیشنهاد شده است.پارک و برگس همانند جامعه شناسان ، از تئوری مناطق متحدالمرکز بطور گسترده ای برای توضیح پیدایش مسائل اجتماعی از قبیل بیکاری و جرم در مناطق معینی از شیکاگو استفاده کرده اند. برنامه های تحقیقاتی آن ها همچنین دربرگیرنده استفاده گسترده از فن نقشه کشی برای آشکار شدن توزیع فضایی مسائل اجتماعی و نیز جلوگیری از رقابت بین نواحی است.
*مدل مناطق متحد المركز
در مکتب اکولوژی اجتماعی، جامعه بعنوان یک "ابر ارگانیسم " شمرده می شود که تغییر در آن یک امر کاملاً طبیعی است و فرایند آن به شکل زیر است :یک ناحیه سازمان یافته مورد هجوم قرار می گیرد، بعد از آن افراد جامعه به رقابت برای یافتن بهترین منابع ( مثلاً زمین) می پردازند، با یافتن چنین اهدافی جدایی گزینی شکل می گیرد و افراد با محل جدید خود وفق می یابند و سازمان جدید شکل می گیرد. در طول مرحله رقابت برای منابع احتمال اینکه بی سازمانی اجتماعی پدید آید زیاد است. بدنبال شکسته شدن ساختار قائده مند در جامعه گونه ای بی سازمانی بوجود می آید که نتیجه آن به احتمال زیاد قانون شکنی و انحراف خواهد بود.
*نظریه دوایر متحدالمرکز
بعد از پارک شاگردانش در مکتب شیکاگو با مطالعات تجربی تلاش کردند تا نظریه هایی در مورد چگونگی شکل گیری شهرهای صنعتی و بافت آن ها ارائه دهند. معروف ترین آن ها نظریه دوایر متحدالمرکز برگس (Ernest Watson Burgess: 1886-1966) است. اصل اساسى که در مدل توسعه فضاهاى درون شهرى برگس نهفته است از این فرضیه مایه مى گیرد که رقابت و همسازى تعیین کننده اندازه و سازمان اکولوژیک اجتماع انسانى است. به عبارت دیگر صور زندگى اجتماعى با فضا و مکان اشغال شده رابطه اى تنگاتنگ داشته، توزیع مکانى جمعیت از ارتباط دائمى رقابت و اجتماع در چارچوبى مکانى شکل مى گیرد. در واقع از نظر این مکتب، هر آنچه که در شهر رخ مى دهد، موضوع جامعه شناسى شهرى به شمار مى رود. برگس معتقد است که شهرهای مدرن الگوی دوایر متحدالمرکز را پیدا می کنند که هر یک از این دوایر خصایص ویژه خود را دارا می باشند.فرضیه های ثابت شده نظری
- تأثیر علوم طبیعی استدلال می کند که شباهتی میان دنیای ارگانیک (طبیعی) و دنیای اجتماعی وجود دارد به این مفهوم که قوانین طبیعی می توانند با جامعه تطابق یابند. گونه ای از داروینیسم اجتماعی.- بافت زندگی- تمامی اعضا به هم وابسته هستند، نوعی وابستگی متقابل میان گونه هایی که در یک محیط مشترک قرار دارند وجود دارد، که به نظر می رسد یک کشمکش داروینی برای موجودیت است. (تنظیم تعداد ارگانیسم های زنده، کنترل توزیع و حفظ تعادل محیط جایی صورت می پذیرد که بازماندگان کشمکش موقعیتی را در محیط فیزیکی و در میان تقسیم بندی موجود کار میان گونه ها پیدا کنند.)
همزیستی در مقابل سازمان اجتماعی
همزیستی: وابستگی متقابل در میان دو یا تعداد بیشتری از گونه ها.فرایند هایی که رشد و توسعه جامعه گیاهی و حیوانی را مشخص می کنند، در جوامع انسانی به کار بسته شد.
جامعه (گیاهی، حیوانی، انسانی): در واحد های فردی تعریف شده که در کشمکش و تعارض در سکونتگاه خود در گیرند، این جوامع به پیچیده ترین شیوه سازماندهی شده و بهم وابسته هستند.
ویژگی های ضروری یک جامعه
1. جمعیتی که بر اساس منطقه (زمین) سازماندهی شده اند.2. کم و بیش به صورت کامل در خاکی که بر آن سکونت دارد ریشه دوانده است.
3. واحدهای فردی آن در رابطه ی وابستگی دو طرفه زندگی می کنند، که بیشتر همزیستی است تا همبستگی اجتماعی.
جامعه انسانی (شهر) در دوسطح سازماندهی شده است:
1. حیاتی یا همزیستی (زیر ساخت): برخاسته از رقابت؛ ساختار شهر از رقابت ساکنان برای منابع کمیاب ناشی شده است، این باور وجود دارد که شهرها به محیط های وابسته به همزیگری شباهت داشتند.
2. فرهنگ ( روبنا): برخاسته از ارتباط و وفاق جمعی؛ شیوه ی زندگی در شهر که پاسخی انطباقی به سازمان شهری بوده و ناشی از سطوح حیاتی (زیستی) است. در شهرِ فرهنگی این شیوی زندگی با همکاری میان بازیگران آن حفظ شده است.
یک جامعه وابسته به همزیگری بر بنیاد رقابت و یک جامعه فرهنگی بر اساس ارتباط و وفاق جمعی است.
شهر دارای اجزای زیاد بوده که شامل نواحی طبیعی به شکل های گوناگون است:
- ناحیه محصور قومی
- نواحی فعالیت های وابسته (تجارت، خرید، تولید، نواحی مسکونی و غیره)
- گروه بندی در آمدی (محله های متوسط، گتوها و غیره)
- نواحی کالبدی جدا از هم (رودها، فرودگاه ها، راه های آهن و غیره)
محرک ها و فرایند های جامعه انسانی
جامعه انسانی محصول ارتباط متقابل چهار شاخصه به منظور حفظ تعادل اجتماعی و زیستی است.
1. جمعیت
2. فرهنگ مادی یعنی توسعه فنی
3. فرهنگ غیر مادی یعنی آداب و رسوم و باورها
4. منابع طبیعی سکونتگاه
جوامع انسانی با رقابت و وفاق جمعی مشخص می شوند:
- از افراد وابسته به یکدیگر تشکیل شده است که برای غلبه اقتصادی و منطقه ای رقابت کرده و برای سکونتگاه زیست محیطی، همکاری رقابتی همراه با وابستگی اقتصادی ناشی از آن دارند)
- در همان زمان وجود جامعه در حالیکه درگیر فعالیت های بهم پیوسته مشترک است، سطح مشخصی از انسجام، وفاق جمعی و اهداف مشترک را تضمین می کند.
رقابت: مکانیزم جامعه برای کنترل جمعیت و حفظ تعادل میان گونه های رقابتی به غلبه، تهاجم و موفقیت و همچنین اصول بوم شناختی رشد می بخشد.
برتری: ناشی از کشمکش میان گونه های مختلف است.
تهاجم: معرفی گونه ای جدید تعادل پیشین را بر هم خواهد زد، جایی که از این پس در یک فرایند وراثت تلاش برای برتری وجود خواهد داشت.
وراثت: مراحل گوناگون یا توالی منظم تغییرات در یک جامعه زیستی در روند رشد خود سپری می شوند. برای مثال جانشینی منطقه ای توسط گروه های مهاجر.
هرم اجتماعی: یک نظم اجتماعی که به صورت سطوح یک سلسله مرتب درک می شود.
1- بوم شناختی- پایه
2- اقتصادی
3- سیاسی
4- اخلاقی - رأس
در حالی که جوامع انسانی یک نظم بوم شناختی یا همزیستی کاملاً مشابه با جوامع غیر انسانی را به نمایش می گذارند، در یک نظم اجتماعی یا اخلاقی-که در جوامع غیر انسانی قرینه ای ندارد- نیز شرکت می جویند. پارک نظم بوم شناختی را برای درک بهتر نظم اخلاقی انسان مطالعه کرد.
تفاوت های موجود میان اکولوژی و بوم شناسی انسانی
- انسان ها به محیط کالبدی- که تا حد زیادی محصول تقسیم جهانی کار و سیستم تبادل است- به طور بی واسطه وابسته نیستند.
- انسان ها با استفاده از اختراعات و وسایل تکنولوژیکی دارای ظرفیت زیادی برای تغییر محیط کالبدی هستند؛
- انسان ها برخاسته از بنیاد جامعه حیاتی هستند که این جامعه نهادی است که ریشه در آداب و رسوم دارد.
محدودیت های بوم شناسی شهری
- تمرکز بر رقابت اقتصادی برای زمین
- ساده سازی و تعمیم بیش از حد
- شاخصه های دیگری مانند قوانین دولتی، احساسات، گرایشات فرهنگی در نظر گرفته نشده است.
منابع تحقیق :
1.كوزر، لوئیس،1373، زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: علمی، چاپ پنجم.
2. پارک، رابرت ازرا،1358، نظراتى درباره بررسى شهر، رفتار انسانى در محیط شهرى،ترجمه گیتى اعتماد، کتاب مفهوم شهر، تهران.
3. گولد، جولیوس و کولب، ویلیام،1376، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه محمدجواد زاهدی مازندرانی، تهران: مازیار.
4. گیدنز، آنتونی،1386، جامعهشناسی، ترجمه حسن چاوشیان، تهران: نی.
5. هینکل، رسکو و گیسیلا هینکل،1384، تکوین جامعهشناسی نوین، ترجمه عباس محمدی اصل، رشت، حقشناس، چاپ اول.
6. کیویستو، پیتر،1378، اندیشه های بنیادی در جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی.
7. کرایب، یان،1378، نظریه اجتماعی مدرن: از پارسونز تا هابرماس، تهران: نشر آگه.
8. ساوج، مایک و آلن وود،1994، جامعه شناسی شهری، ترجمه ابوالقاسم پوررضا، انتشارات سمت.
9. پیران، پرویز،1374، دیدگاه های نظری در جامعه شناسی شهر و شهر نشینی،مجله اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 52-51 .
10. توسلی، غلامعباس،1382، مبانی جامعه شناسی شهری ، انتشارات دانشگاه پیام نور.
11 . مهدیزاده، جواد،1383، نظریات جامعه شناختی در مطالعات شهری، مجله جستارهای شهرسازی، شماره 9.
12. نقدی، اسدالله،1382، درآمدی بر جامعهشناسی شهری، انسان و شهر، تهران: فنآوران،چاپ اول.
13. فرید، یدالله،1368، جغرافیا و شهر شناسی، انتشارات دانشگاه تبریز.
14. شارعپور، محمود،1389، جامعهشناسی شهری، تهران، سمت، چاپ دوم.
15. فکوهی، ناصر،1383، انسان شناسی شهری، انتشارات نی.
16. ممتاز، فریده،1382، جامعه شناسی شهری، انتشارات سمت.
17. مکتب جامعه شناسی شیکاگو ترجمه زهره دودانگه
For a comprehensive history of the Chicago School, see Martin Bulmer (1984) and Lester Kurtz (1984