29 بهمن 1387 / 21 صفر المظفر 1430 / 17 فوریه 2009

1) قيام مردم مسلمان تبريز به مناسبت چهلمين روز شهداي 19 دي قم (1356ش): مردم مسلمان تبريز به منظور بزرگداشت ياد شهداي 19 دي ماه مردم قم، به دعوت آيت‏اللَّه قاضي طباطبايي و ديگر علماي تبريز، در يكي از مساجد بزرگ شهر اجتماع كردند. اجتماع مردم بر اثر رفتار خشونت‏بار مأموران رژيم شاه به شورشي عمومي در سراسر شهر تبديل شد. پس از آن، هنگامي كه قيام بزرگ مردم مسلمان تبريز به اوج خود رسيده بود، نيروهاي نظامي،
يکشنبه، 27 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
29 بهمن 1387 / 21 صفر المظفر 1430 / 17 فوریه 2009
29 بهمن 1387 / 21 صفر المظفر 1430 / 17 فوریه 2009
29 بهمن 1387 / 21 صفر المظفر 1430 / 17 فوریه 2009

29 بهمن 1387 / 21 صفر المظفر 1430 / 17 فوریه 2009 1) قيام مردم مسلمان تبريز به مناسبت چهلمين روز شهداي 19 دي قم (1356ش): مردم مسلمان تبريز به منظور بزرگداشت ياد شهداي 19 دي ماه مردم قم، به دعوت آيت‏اللَّه قاضي طباطبايي و ديگر علماي تبريز، در يكي از مساجد بزرگ شهر اجتماع كردند. اجتماع مردم بر اثر رفتار خشونت‏بار مأموران رژيم شاه به شورشي عمومي در سراسر شهر تبديل شد. پس از آن، هنگامي كه قيام بزرگ مردم مسلمان تبريز به اوج خود رسيده بود، نيروهاي نظامي، با تانك‏ها و نفربرهاي نظامي به مردم بي‏دفاع يورش برده و به سركوب و كشتار مردم پرداختند. تبريز در اين روز به صورت شهر جنگ زده درآمد. خيابان‏ها از خون جوانان، بازاريان، دانشجويان و مردان و زنان رنگين شد و بدين ترتيب، پس از فاجعه خونين نوزدهم دي ماهِ قم، جنايت ديگري بر جنايات رژيم پهلوي افزوده شد. در اين حركت مردمي حداقل 13 تن شهيد، بيش از 125 نفر زخمي و بيش از 550 نفر دستگير شدند. در اين قيام، مردم نيز 3 تانك، 2 سينما، 22 مغازه، 1 هتل، 37 اتومبيل و چندين مركز فساد از جمله حزب رستاخيز و كاخ جوانان را مورد حمله قرار داده و به آتش كشيدند. كشتار مردم تبريز، شاه را غافلگير كرد، چون او كه به نظرِ خود، توانسته بود پرده‏اي ضخيم بر روي فاجعه قم بكشد، حتي اقدام دبير كل سازمان ملل را به سود خود تمام كند و افكار خارجيان را از درك واقعيت فاجعه قم منحرف سازد، در قيام مردم تبريز، به كلي دست و پاي خود را گم كرد. گستردگي قيام مردم تبريز به حدي بود كه رژيم شاه به دروغ متوسل شده و مردم انقلابي تبريز را عوامل بيگانگان معرفي كردند. اين قيام‏ها، سراسر ايران را در ماتم فرو برد و مردم به تبعيت از رهبري نهضت، عيد را عزاي عمومي اعلام نمودند و اجتماعات را به بزرگداشت شهداي قم و تبريز اختصاص دادند.
29 بهمن 1387 / 21 صفر المظفر 1430 / 17 فوریه 2009 2) 29 بهمن ماه سال 1357هجري شمسي: در پي پيروزي انقلاب اسلامي ايران و احساس نياز مبرم به تشكيل نيروي منسجم رزمي از افراد حق جو و مؤمن براي حفظ كشور اسلامي ايران، نخستين طرح تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تنظيم شد. بدين ترتيب به منظور حفظ اسلام و پاسداري از كشور اسلاميمان ايران سپاهي عظيم در مقابل قدرتهاي ظالم جهاني ايجاد شد.
3) 29 بهمن ماه سال 1378 هجري شمسي: انتخابات ششمين دوره مجلس شوراي اسلامي با حضور پرشور مردم برگزار شد. حضرت آيت الله خامنه اي مقام معظم رهبري در پيامي حضور آگاهانه و پرشور ملت ايران را در پاي صندوق هاي رأي نصرت الهي دانستند و از ملت مسلمان كشورمان تشكر كردند. ايشان در بخشي از پيام خود فرمودند: حضور پرشور و آگاهانه ملت ايران در پاي صندوق هاي رأي يكبار ديگر آيات نصرت الهي و عنايت ويژه حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء را آشكار ساخت و دفاع جانانه مردم از نظام اسلامي را در منظر جهانيان نهاد.
4) اتصال راه‏آهن شمال به جنوب ايران (1315ش)
29 بهمن 1387 / 21 صفر المظفر 1430 / 17 فوریه 2009 5) تأسيس حزب جمهوري اسلامي (1357ش): يك هفته پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در 29 بهمن 1357 ش، شماري از برجسته‏ترين شخصيت‏هاي علمي، مذهبي و سياسي ايران كه در پيروزي انقلاب اسلامي نقش مهمي داشتند و از ياران نزديك حضرت امام خميني محسوب مي‏شدند حزب جمهوري اسلامي را تأسيس كردند. پس از اعلام تأسيس، پرسشنامه و برگه درخواست عضويت به همراه طرح اساسنامه و مرامنامه حزب درسطح وسيع و از طرق گوناگون پخش شد و حزب شروع به عضوگيري كرد. به گفته رهبران حزب، در روز اول ثبت نام، بيش از هشتاد هزار نفر براي عضويت، به مراكز حزب در سراسر كشور مراجعه كردند. دكتر باهنر، صد روز پس از تأسيس حزب، مواضع آن را در مسائل سياسي، اعتقادي، اقتصادي و فرهنگي بيان داشت و تعداد اعضاي حزب را تا آن روز، دو ميليون نفر ذكر كرد. هدف اين حزب، ايجاد يكپارچگي و همكاري هرچه بيشتر نيروهاي وفادار به انقلاب اسلامي، سامان‏بخشيدن به حكومت اسلامي و پايه‏گذاري دولت جمهوري اسلامي طبق قانون اساسي بود. در بين نخستين مُؤسِّسان حزب جمهوري اسلامي، حضرات آيات: شهيد سيد محمد حسيني بهشتي، سيد علي خامنه‏اي، اكبر هاشمي رفسنجاني، سيدعبدالكريم موسوي اردبيلي و محمدجواد باهنر حضور داشتند. آنان با همفكري و همكاري شماري ديگر از نيروهاي انقلابي توانستند در دوره‏اي حساس و سرنوشت‏ساز از تاريخ انقلاب اسلامي، در تدوين قانون اساسي و تشكيل اركان نظام اسلامي، دفاع از مباني فكري جمهوري اسلامي و تبيين انديشه‏ها و برنامه‏هاي مترقي اسلام براي رشد و كمال جامعه اسلامي و نظام مردم سالاري ديني در برابر انديشه‏هاي ماركسيستي، ليبرالي و ملي‏گرايي، نقشي مهم ايفا كنند. از همين رو، احزاب و گروه‏هاي منحرف و وابسته به بيگانگان و پشتيبانان خارجي آنان، با حزب جمهوري اسلامي و رهبران آن به مخالفت پرداخته و در دفعات متعدد، افراد مهم و مؤثر حزب و انقلاب را به شهادت رساندند. اين حزب در 11 خرداد سال 1366 ش به درخواست اعضاي شوراي مركزي آن و موافقت امام خميني(ره)، فعاليت‏هاي خود را رسماً تعطيل كرد.
29 بهمن 1387 / 21 صفر المظفر 1430 / 17 فوریه 2009 6) 29 بهمن 1357 : تأثير انقلاب اسلامي‌ بر بازار نفت جهاني و سياست خارجي آمريكا ؛ جيمز شلزينگر وزير انرژي آمريكا : چنانچه توليد نفت‌‌ايران بار ديگر از سرگرفته نشود ممكن است جهان با بحراني نظير آنچه در سال 74 - 1973 رخ داد مواجه گردد. سايروس ونس : آمريكا تصميم تازه واشنگتن مبني بر حفظ روابط ديپلماتيك با‌‌ ايران را به دولت تازه انقلابي‌‌ ايران اطلاع داده است.
7) 29 بهمن 1364 : رئيس شوراي امنيت در ملاقات با نمايندگان آمريكا و شوروي در سازمان ملل درباره حمله جديد ايران عليه عراق با آنان گفتگو كرد و از دو ابرقدرت خواست براي پايان دادن به جنگي كه ايران عليه عراق ادامه داده است از نفوذ خود استفاده كنند. (بعد از عمليات والفجر8) تصرف فاو توسط ايران.
8) 21صفرسال594هجري قمري: « سراجُ الدّين اُرمَوي» فقيه و متكلّم مشهورمسلمان متولد شد. اين دانشمند عاليقدردرموصل نزد بزرگاني چون كمالُ الدّين ابن يونُس به تحصيل علوم ديني و ديگرعلوم متداول آن عصرپرداخت. ارموي پس ازدستيابي به مراتب والاي علمي به تدريس و تأليف اهتمام كرد و كتابهايي چون« اَالتّحصيل و اَللُّباب» را نوشت.
9) 21صفرسال1413هجري قمري: آيت الله حاج شيخ مهدي لاهيجاني پس ازعمري تلاش درراه احياي شريعت حقه جعفري دارفاني را وداع گفت. او درنجف متولد شد اما به اتفاق خانواده به لاهيجان مهاجرت كرد. آيت الله لاهيجاني تحصيلاتش را درنجف به پايان رساند. سپس به تحقيق و مطالعه پرداخت. بازگشت دوباره آيت الله لاهيجاني ازنجف به تهران با فعاليتهاي كمونيست ها، نيروهاي بيگانه و نهضتهاي ضد ديني درگيلان و مبارزه با حكومت پهلوي همزمان بود. با ورود ايشان مردم درمقابل تهاجم فكري- فرهنگي گسترده به اسلام و بنيادهاي اخلاقي مبارزه منسجم تري را ادامه دادند و ازرهنمودهاي اين روحاني گرانقدربهره مند شدند. آيت الله لاهيجاني درقيام 15خرداد 1342دستگيرشد. «اَلمُعادِله و حواشي برعُروةُ الوُثقي» ازآثارايشان بشمارمي روند.
29 بهمن 1387 / 21 صفر المظفر 1430 / 17 فوریه 2009 10) 21صفرسال1051هجري قمري: شيخ بهايي دانشمند برجسته شيعه، نگارش كتاب« مِفتاحُ الفلاح» را به پايان رساند. اين اثرارزنده را نخستين با همداني تبريزي ازمحدثان شيعه زبان فارسي برگرداند و نام آداب عباسي را برآن نهاد. كتاب مفتاح الفلاح مشتمل بر6باب و درشرح اعمال و ادعيه مربوط به اوقات مختلف شبانه روزاست. مؤلف اين كتاب اوقات شبانه روز را به 6بخش تقسيم كرده است كه ازطلوع صبح يك روزتا طلوع روز بعد را شامل مي شود. ازاين اثرارزشمند نسخه هاي خطي دركتابخانه هاي ملي ايران، آستان قدس رضوي، مجلس شوراي اسلامي و مرعشي نجفي موجود است.
11) 17فوريه سال 1989 ميلادي: معاهده تأسيس مضرب بزرگ عربي با حضور رؤساي كشورهاي شمال آفريقا در مراكش به تصويب رسيد. كشورهاي ليبي، الجزاير، تونس، موريتاني و مراكش هدفشان را از تشكيل مضرب عربي ايجاد منطقه اي توأم با صلح، برادري و عدالت ذكر كردند. كشورهاي عضو مضرب عربي در استفاده از منابع طبيعي در امر توسعه و عمران اشتراك منافع داشتند.
12) هفدهم فوريه سال 1814 ميلادي: ژان هانري پستالوزي دانشمند سوييسي در علوم تربيتي و از مشوقان جدّيِ گسترش تعليم و تربيت در جهان درگذشت. او به اكثر زبانهاي دنيا مسلط بود. و همه آموخته هايش را به كودكان آموزش مي داد. پستالوزي پيش از شروع تحقيق و مطالعه در هر علمي، ابتدا تلاش مي كرد كه به ساده ترين زبان، آن علم را براي كودكان بازگو كند.
13) تولد "واسكو دو گاما" دريانورد معروف پرتغالي و پيشاهنگ استعمار (1469م): واسكودو گاما، دريانورد پرتغالي در 17 فوريه 1469م در اين كشور به دنيا آمد. در آن زمان، جوانان زيادي به دريانوردي علاقه داشتند، از اين رو واسكودوگاما نيز وارد اين حرفه شد و در طي سال‏هاي بعد، به دريانوردي مجرب تبديل گرديد. در همان اوقات كه كريستف كلمب، دريانورد و مكتشف ايتاليايى، راهي را به سوي هندوستان جستجو مي‏نمود، واسكودوگاما دريانورد پرتغالي در پي يافتن مسيري از طرف دماغه اميد نيك در جنوب افريقا بود تا از طريق خليج عمان به هند برسد. از اين رو به عنوان اولين اروپايى، سفر خود را به هند در سال 1497م آغاز كرد. وي كه در اين سال ليسبون، پايتخت پرتغال را با چهار كشتي ترك كرده بود، از طريق اقيانوس اطلس عازم جنوب شد و چون برخلاف پيشينيان خود از خط ساحلي حركت نمي‏كرد، در وقت صرفه‏جويى زيادي نمود. واسكودوگاما پس از دور زدن دماغه اميد نيك در جنوبي‏ترين نقطه قاره افريقا، به سوي سواحل شرقي افريقا بالا آمد و شهرهاي ثروت‏مند تجار عرب را در موزامبيك مشاهده كرد. وي در ادامه، از سواحل كنيا عازم اقيانوس هند گرديد و در آوريل 1499م پس از حدود بيست ماه سفر دريايى، در بندر تجارتي كلكته در شبه قاره هند پهلو گرفت. هرچند راه اكتشافي واسكودوگاما بسيار طولاني بود، ولي به دنبال او، دريانوردان ديگر پرتغالي نيز همان راه او را پيش گرفتند و بنادر تجارتي و مستعمراتي پرتغال در افريقاي شرقي و ساحل غربي هند را تشكيل دادند. هم‏چنين دستيابي اروپاييان و به ويژه پرتغالي‏ها بر اين سرزمين سبب رونق تجارت و انباشت ثروت بادآورده در اروپا گرديد. واسكودوگاما در سفر دوم خود، با بيست كشتي به حركت درآمد و قصد داشت تا حاكميت پرتغال را بر افريقا تثبيت كند كه در اين راه از اعمال زور و فشار نيز خودداري نكرد. با اين حال به سبب خشونت و سوء مديريت و نيز بدگويى از وي، به مدت بيست سال خانه‏نشين شد. واسكودوگاما در سال 1524م به عنوان نائب السلطنه هند راهي اين سرزمين گرديد. اما اين مقام چندان پايدار نماند و با مرگ وي در 16 نوامبر 1524م در 55 سالگي، رؤياي او براي حكومت بر هند تعبير نشد. هر چند واسكودو گاما در سفرهاي دريايي خود، مناطق ناشناخته‏اي را كشف كرد و راه‏هاي دريايي را شناساند، اما اين امر زمينه‏ساز حضور استعماري نيروهاي پرتغال و ديگر كشورها در افريقا و آسيا گرديد و باعث استثمار مناطق وسيعي از جهان در طول قرن‏هاي متمادي شد.
29 بهمن 1387 / 21 صفر المظفر 1430 / 17 فوریه 2009 14) سوزاندن "جيوردانو برونو" فيلسوف ايتاليايي در دادگاه تفتيش عقايد (1600م): جيوردانو برونو اخترشناس، فيلسوف و شاعر دوره قرون وسطي، در 13 سپتامبر 1548م در شهر نولا در ايتاليا به دنيا آمد. وي از نوجواني وارد مدرسه‏اي مذهبي گرديد و به سرعت علوم مربوط به دوران ارسطو را فرا گرفت. ولي هوش سرشار او موجب شد از خرافات اين مكتب برگردد و از فلاسفه قبل از سقراط پيروي كند. در نتيجه مجبور شد به رم فرار كند. برونو از آن پس به تبليغ افكار خود پرداخت و مدت 16 سال در انگلستان، آلمان، سوئيس و شهرهاي ايتاليا سرگردان بود. ولي ضمن تدريس در دانشگاه پاريس، اساس علم و دانش آن روز يعني منطق ارسطو و نظام كائناتي بطلميوسي كه زمين را مركز عالم مي‏دانست رد كرد. وي هم‏چنين حكمت طبيعي ارسطو را مردود اعلام نمود و آنها را مورد مخالفت سخت قرار داد. اين امر مخالفت مقامات مذهبي را برانگيخت. از اين‏رو چنان عرصه را بر برونو تنگ كردند كه باعث شد وي از هر شهري به حالت خفّت و فرار بيرون رود. در سال 1591 م، شخصي كه عضويت دادگاه تفتيش عقايد مذهبي را برعهده داشت به برونو نامه نوشت و از او براي تدريس به خود دعوت كرد. برونو در اثر اشتياقي كه به ديدن وطنش داشت فريب خورد و به ونيز رفت، اما به محض ورود، او را دستگير كرده و به زندان افكندند. وي پس از هفت سال زندان به رم فراخوانده شد و از او خواستند كه آن‏چه گفته بود تكذيب كند. ولي برونو سرپيچي كرد و در نتيجه به جرم نگارش كتاب‏هاي كفرآميز و همكاري با ملكه اليزابت كه مخالف كليسا بود، به مرگ محكوم شد. سرانجام جيوردانو برونو درروز 17 فوريه 1600م در 52 سالگي با نهايت شجاعت به حكم اعدام تن در داد و زنده زنده در آتش سوخت. برونو به دليل مخالفت با آموزش‏هاي جَزمي سده‏هاي گذشته و عقايد بي‏چون و چراي فلسفه ارسطويى و نيز تأثير عميق بر فيلسوفان پس از خود، به عنوان حلقه انتقالي از فلسفه كهن به فلسفه عقلاني دوران جديدمطرح شده است. وي مبدع و منعكس كننده موضوعات عقلاني است و واقعيت‏هاي اطراف خود را به تصوير مي‏كشيد. البته برونو در زمينه اخترشناسي نيز ديدگاه‏هايى داشت. او حدس‏هايى زده است كه درستي بسياري از آنها در پرتو كشف‏هاي دانشمندان بعد از او ثابت شده است. از جمله وجود سياره‏هايى در منظومه شمسي و مركز نبودن زمين. وي تأكيد مي‏كرد كه درفضاي كيهاني، بي‏نهايت جسم، شبيه خورشيد وجود دارد. او قانون بقاي ماده را تنظيم كرد كه بر اساس آن هيچ چيز از بين نمي‏رود و هستيِ خود را از دست نمي‏دهد، بلكه در شكل خارجي و مادي خود تغيير مي‏كند. فلسفه برونو در بسياري زمينه‏ها از قبيل يگانگي فضا - زمان و نيز نسبي بودن جرم جسم‏ها، با فيزيك امروزي، هماهنگ است. برونو مانند فلاسفه قديم عقيده داشت كه روح خدا در جسم جهان حلول مي‏كند و در نتيجه، هر فردي، جزئي از خداوند و بنابراين، ابدي و غيرفاني است. در سال 1889م، 290 سال پس ازمرگ برونو، در برابر اجتماع عظيم مردم رم و نمايندگان كشورهاي مختلف، در ميدان گل‏ها، همان جايي كه وي را به آتش سپردند، از مجسمه او پرده‏برداري شد.
29 بهمن 1387 / 21 صفر المظفر 1430 / 17 فوریه 2009 15) درگذشت "ژان موليِر" نمايش‏نامه‏نويس مشهور فرانسوي (1673م): ژان باتيست موليِر، نويسنده معروف فرانسوي در سال 1622م درشهر پاريس به دنيا آمد. وي نخست دروس مقدماتي را در مدرسه اشراف گذراند و سپس در رشته حقوق به تحصيل پرداخت. اما چون به كار هنرپيشگي علاقه داشت به تئاتر روي آورد و يك گروه تئاتر تشكيل داد. وي در آغاز كار، با دشواري‏هاي فراواني روبرو شد، ولي سرانجام حمايت لويى چهاردهم، پادشاه فرانسه، او را از گوشه انزوا خارج ساخت و بر آن داشت كه زندگي هنري خود را دنبال كند. مولْيِر شهر به شهر، تئاترهاي خود را به نمايش مي‏گذاشت تا اين‏كه به شهرت رسيد. از آن زمان بود كه شاه‏كارهاي بزرگي خلق كرد و آنها را در ميان استقبال شديد مردم به نمايش گذاشت. مولير يك آفريننده خستگي‏ناپذير بود كه شاه‏كارهاي او، نمايش‏نامه‏هايى است كه وي در آنها تزوير و شرارت روح بشر را مورد انتقاد شديد قرار داده و بر انحرافات ذهن حمله مي‏كند. وي نه تنها يك نويسنده، بلكه هنرپيشه‏اي بسيار ماهر و زبردست بود. او از بازيگران كمدي ايتاليا الهام مي‏گرفت و آدم‏هاي مسخره‏اي خلق كرده بود كه نمونه‏هاي عالي كمدي‏گران آغاز عصر سينماي كنوني را به ياد مي‏آورد. مولير در نمايش‏نامه‏هايش به ايجاد پيچ و خم‏هاي هيجان‏انگيز و اوصاف مضحكه‏آميز و نيز هجو و انتقاد مي‏پرداخت و از همه اين نكته‏ها، براي برجسته ساختن و بهتر نماياندن خصوصيات اخلاقي و معنوي بشر استفاده مي‏نمود، از اين روست كه در آثار اين كمدي نويس، فلسفه اخلاقي موج مي‏زند. مولير با هوش‏مندي فراوان و بشر دوستي عميق، كمدي را وسيله‏اي براي به دست آوردن نتيجه‏هاي دلخواه و انسان دوستانه قرار داده است. از مولير آثار مشهوري به جا مانده كه مردم گريز، خسيس، زنان دانشمند، مريض خيالي و طبيب اجباري از آن جمله‏اند و برخي از آثار او به فارسي نيز ترجمه شده‏اند. ژان باتيست مولير سرانجام در حين نمايش مريض خيالي دچار تشنج شد و چند ساعت بعد در هفدهم فوريه 1673م در 51 سالگي درگذشت.
16) درگذشت "رنه لاوْنيك" پزشك فرانسوي و مخترع گوشي پزشكي (1781م)
17) پايان جنگ خونين "ساراگوسا" ميان فرانسه و اسپانيا (1809م): نبرد خونين ساراگوسا، در جريان جنگ‏هاي پنج ساله ميان نيروهاي فرانسوي و اسپانيايى از روز 15 نوامبر 1808م با حمله ارتش ناپلئون بُناپارت آغاز شد و با مقاومت شديد نظاميان و مردم اسپانيا و جنگ خانه به خانه در ساراگوسا روبرو گرديد. در اين جنگ، دو طرف، شدت عمل و قساوت بسيار نشان دادند و به همين دليل تعداد كشته‏ها زياد بود. شدت قتل‏عام و كشتار در اين جنگ به حدي بود كه اين نبرد به قصابي ساراگوسا شهرت يافت. جنگ ساراگوسا سرانجام پس از چهار ماه درگيري سنگين، در 17 فوريه 1809م با پيروزي فرانسويان و اشغال شهر ساراگوسا، اسپانيا واقع در شرق اين كشور خاتمه يافت. اگرچه در جريان اين جنگ و يورش فرانسويان، اسپانيا توسط فرانسه اشغال شد، اما در سال 1812م پس از آن كه ناپلئون از روسيه عقب‏نشيني كرد و سپس از دولت‏هاي متحد اروپايي شكست خورد، اسپانيا نيز آزادي خود را بازيافت
29 بهمن 1387 / 21 صفر المظفر 1430 / 17 فوریه 2009 18) آغاز زمام‏داري "فيدل كاسترو" در كوبا (1959م): فيدِل كاسْتْرو زمام‏دار كوبا، در 13 اوت 1927م در شرق كوبا ديده به جهان گشود. وي پس از تحصيلات مقدماتي، وارد دانشگاه هاوانا شد و به تحصيل حقوق، علوم اجتماعي، سياست و مديريت عمومي پرداخت. كاسترو در سال 1953م در مبارزه عليه حكومت ديكتاتوري باتيستا دستگير و زنداني شد. وي پس از آزادي از زندان در سال 1955م راهي امريكا و مكزيك شد و به آموزش ناراضيان فراري از چنگ باتيستا پرداخت. هرچند كاسترو در اولين حمله خود در نوامبر 1956م با شكست مواجه شد اما با تربيت چندين هزار نيروي چريك ورزنده، توانست در سال 1958م حمله وسيعي به كوبا را سازماندهي كند و حكومت باتيستا را سرنگون سازد. پس از فرار باتيستا در اول ژانويه 1959م، كاسترو در 17 فوريه 1959م در 32 سالگي به نخست وزيري كوبا دست يافت و كنترل اوضاع را بر عهده گرفت. دولت كاسترو برنامه اصلاحات ارضي وسيعي كه شامل مصادره اموال و املاك امريكاييان در مزارع و كارخانه‏هاي شكر كوبا بود، به مرحله عمل درآورد. وي هم‏چنين تا كنون حوادث متعددي نظير واقعه خليج خوك‏ها، بحران موشكي امريكا و شوروي بر سر كوبا، دخالت نظامي در قاره افريقا و... را پشت سر نهاده است. فيدل كاسترو با گذشت بيش از چهل و شش سال از حكومت خود )تا سال 2005م( نفوذ فراواني در اركان نظام و مردم كوبا دارد و موفقيت‏هاي سياسي مهمي به دست آورده است. هم‏چنين پس از مارشال تيتو، جواهر لعل نهرو، جمال عبدالناصر و احمد سوكارنو رهبران يوگسلاوي، هند، مصر و اندونزي، از مؤسسين جنبش عدم تعهد محسوب مي‏شود و از 1979 تا 1982م رياست دوره‏اي اين جنبش را بر عهده داشت. كاسترو در داخل كوبا، فقر و بي‏سوادي را ريشه‏كن ساخت و توانست به مدت نزديك به پنج دهه، يك حكومت ضد امريكايي را در جوار مرزهاي جنوبي ايالات متحده امريكا اداره كند. او پس از زوال كمونيسم، با وجود نرمش فراوان در برابر مذهب و تاليف كتابي در اين زمينه، همچنان خود را مدافع سوسياليسم مي‏داند. فيدل كاسترو خطيبي بسيار بليغ و تواناست به طوري كه مي‏تواند چندين ساعت تمام بدون مراجعه به يادداشتي سخنراني كند. لباس مورد علاقه او، جامه رزم است كه به ياد ايام پيكار و مبارزه، پيوسته آن را در كوبا و خارج از كوبا، در هر مكان و محفلي بر تن دارد.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط