تاجیکستان

تاجیکستان، کشور جمهوری جدید مستقل و مسلمان فارسی زبانی است که در بخشی از ماوراءالنهر تاریخی، در شمال افغانستان، بین دو رود جیحون و سیحون، به صورت جزیره‌ای در میان دریای اقوام ترک، واقع است. آن بخش از
دوشنبه، 23 اسفند 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تاجیکستان
تاجیکستان

 

نویسنده: مرتضی اسعدی

 

تاجیکستان، کشور جمهوری جدید مستقل و مسلمان فارسی زبانی است که در بخشی از ماوراءالنهر تاریخی، در شمال افغانستان، بین دو رود جیحون و سیحون، به صورت جزیره‌ای در میان دریای اقوام ترک، واقع است. آن بخش از سرزمینهای شمال آمو دریا یا جیحون که امروزه به «تاجیکستان» مشهور و موسوم است از قرن 16 میلادی تا انقلاب اکتبر 1917 تابع خان‌نشین بخارا بوده که در سال 1873 م به تصرف روسها درآمد، موجودیت کنونی آن مولود تفکیکی است که دولت شوروی براساس تقسیمات زبانی در مستملکات روسیه‌ی تزاری در ترکستان غربی قایل شد؛ «جمهوری تاجیکستان» یکی از جمهوریهای مستقل مسلمان جدید در آسیای میانه (بعد از فروپاشی شوروی سابق)، نیز مولود قرن بیستم میلادی است.
جغرافیای طبیعی و انسانی، کشور کنونی جمهوری تاجیکستان در گوشه‌ی جنوب شرقی آسیای میانه، در موقعیت جغرافیایی 39 درجه عرض شمالی و 71 درجه طول شرقی واقع شده، و از شمال به جمهوری ازبکستان و جمهوری قرقیزستان، از غرب به جمهوری ازبکستان، از شرق به چین کمونیست، و از جنوب به افغانستان محدود است. مساحت این کشور 143/1 هزار کیلومتر مربع (کمابیش به اندازه‌ی استان فارس) است، و در سال 1984 م / 1363 ش، 4365000 نفر جمعیت داشته (و تراکم نسبی جمعیت آن در این سال 30/5 نفر در هر کیلومتر مربع بوده) است. پایتخت این کشور شهر نسبتاً قدیمی دوشنبه (سابقاً استالین آباد) می‌باشد. این شهر که در وادی حصار، در ارتفاع 750 تا 930 متر از سطح دریا ساخته شده، به چهار ناحیه‌ی راه آهن، مرکزی، اکتبر، فرونزه تقسیم شده بوده، و در اوایل دهه‌ی 1990 م / 1370 ش حدود 600000 نفر جمعیت داشته است؛ در سالهای آستانه‌ی استقلال تاجیکستان که تشکیلات اداری و حکومتی این جمهوری در قبضه‌ی روسها بود و قوانین مدنی جمهوری فدراتیو روسیه در آن اجرا می‌شد، روسها حدود یک چهارم از جمعیت این شهر را تشکیل می‌دادند و اکثر مقامات عالی اداری و حزبی و حکومتی را در اختیار داشتند. تاجیکستان دارای 4 استان یا ولایت به نامهای خُجند، کولاب، قوزغان تپه، ولایت خود مختار بدخشان کوهی و 18 شهر و 49 شهرک است. بخش اعظم این کشور کوهستانی و در سلسله ارتفاعات پامیر وتیان شان واقع است؛ و ارتفاع تقریباً نیمی از این کشور از سطح دریا بیش از 3000 متر است. بلندترین قله‌ی سلسله جبال پامیر و بلندترین نقطه‌ی تاجیکستان (سابقاً به نام قله‌ی استالین و بعداً به نام قله‌ی کومونیسم بود) 7495 متر ارتفاع دارد. چندین دره ریزابه‌های شمالی آمو دریا که مرز جنوبی این کشور را با افغانستان تشکیل داده است، سیمای سطح الارضی این منطقه را رقم زده‌اند. رودخانه‌های این سرزمین بسیار زیاد و گُل و گیاهان آن بسیار متنوع است؛ تاجیکستان به «سرزمین پنج هزار نوع گل» شهرت داشته است.
دو سوم جمعیت این کشور که مردم آن از قدیمی‌ترین اقوام اسکان یافته‌ی این منطقه در امتداد جاده‌ی ابریشم بوده‌اند، در روستاها زندگی می‌کنند. مهمترین محصولات کشاورزی این کشور پنبه، گندم، جو، سبزی، و انواع انگور و میوه‌هاست. خربزه‌ی آن نیز مشهور است. بیشتر باغها و تاکستانهای تاجیکستان در سمت شمال و جنوب غربی کشور واقع‌اند. پرورش کرم ابریشم نیز در میان کشاورزان و نساجی بین شهرنشینان تاجیکستان رونق داشته است. این کشور دارای معادن غنی متعددی، از جمله سرب و روی است. نفت در تاجیکستان در سال 1904 م کشف شده و استخراج آن در سال 1905 م در نزدیکی شهر کانی بادام آغاز شده و در سالهای اخیر حدود 85 هزار تن استخراج نفت داشته در حالیکه مصرف نفت این کشور در سال 2/700 میلیون تن است. در سالهای اخیر صنایع نفت و گاز، ماشین‌سازی، صنایع غذایی و بسته‌بندی، قالیبافی و شراب‌سازی نیز در شهرهای این کشور (عمدتاً در دوشنبه، خجند، کانی بادام، اوراتپه، قوزغان تپه، اسفرا) رونق داشته است. با تمام این احوال، مهمترین محصول تاجیکستان همواره پنبه بوده است. تاجیکستان در دوران قبل از استقلال به برکت رودخانه‌های متعدد خود، از جمله مهمترین منابع و مراکز تولید نیروی برق شوروی سابق به شمار می‌رفته است. به جز شهر دوشنبه، پایتخت جمهوری تاجیکستان، سایر شهرهای عمده‌ی این جمهوری عبارتند از: خجند بر کناره‌ی چپ سیردریا در شمال غربی تاجیکستان، در فاصله‌ی 90 مایلی جنوب تاشکند (سابقاً موسوم به لنین آباد)، یکی از کهنترین شهرهای آسیای مرکزی است که در سال 1873 م به تصرف روسها درآمد؛ و اوراتوبه در فاصله‌ی 40 مایلی جنوب غربی خُجند. این شهر که پیشتر بخشی از ترکستان شوروری سابق محسوب می‌شد، از سال 1895 م به تصرف روسها درآمده بود. نرخ رشد جمعیت جمهوری تاجیکستان در سال 1983 م / 1362 ش، 3/1 درصد بوده و طی 40 سال گذشته پیوسته رو به افزایش داشته است. امروزه (1992 م / 1371 ش) 8 میلیون تاجیک در ازبکستان زندگی می‌کنند؛ تقریباً تمام جمعیت شهرهای قدیم ازبکستان، مثل بخارا و سمرقند، تاجیک‌اند. (رهبران کنونی افغانستان، همچون احمدشاه مسعود، ربانی، و فرید هم تاجیک‌اند). وزیر فرهنگ تاجیکستان که در سال 1992 م / 1371 ش به زیارت آرامگاه خواجه حافظ به شیراز رفته بوده، حتی در آنجا نیز روستاهایی یافته بود که مردمش خود را تاجیک می‌دانسته‌اند؛ اگرچه تاجیکها حتی خود حافظ و همه‌ی ایرانیها را نیز کلاً تاجیک می‌دانند!
وجه تسمیه‌ی «تاجیک»، تاجیکها را در افغانستان گاهی پارسیوان نیز می‌نامند. لفظ تاجیک، یا صورتهای قدیمی‌تر آن، تازیک، یا تازک یا تاژیک، که از نام قبیله‌ی عرب «طی» اخذ شده بوده و کلاً به معنای عرب به کار می‌رفته، در میان اقوام ایرانی ماوراءالنهر بر فاتحان مسلمان اطلاق می‌شده است. اطلاق این واژه بعدها به ایرانیان مسلمان شده‌ای که گمان می‌رفته «عرب» شده‌اند نیز تعمیم یافته و به تدریج نزد ترکان به معنای مسلمانان ایرانی، و بعدها توسعاً «ایرانی» (در مقابل ترک) به کار رفته است. محمود کاشغری (م ب 466 ق) ادیب و لغوی ترک و مؤلف دیوان لغات الترک، لفظ تاژیک را دقیقاً به معنای «الفارسی» گرفته است. در اوایل قرن بیستم نیز این کلمه نزد روسها مترادف با «سرت» [= بازرگان] به معنای جمعیت اسکان یافته‌ی ایرانی آسیای میانه تلقی می‌شده است.
تاریخ تاجیکها، تاجیکها از نظر تاریخی گروهی از اسکان یافتگان ایرانی یا ایرانی‌الاصل‌اند که دست کم هزار سال پیش از اقوام ترک در آسیای میانه‌ی کنونی یا ماوراءالنهر ساکن شده بوده‌اند. تاریخ گذشته‌ی این مردم کمابیش مبهم است. در قرن ششم قبل از میلاد دولتهای مستقل باکتریا و سغدیا که سرزمینهای شمالی آمو دریا را در اشغال خود داشتند در امپراتوری ایرانی کوروش هخامنشی ادغام شدند. در سالهای 334-341 ق.م اسکندر مقدونی آن نواحی را فتح کرد. پس از مرگ اسکندر این سرزمین جزء دولت یونانی باکتریا یا بلخ شد، و در پایان هزاره‌ی اول قبل از میلاد قبایل سیت (سکا - ماساژت) این ناحیه را در نوردیدند، اما خود ایشان پس از چندی به وسیله‌ی قوم یوئه‌چی بزرگ یا طخارها به طرف غرب و به طرف هند رانده شدند. از بطن طوایف طخار، کوشانها برآمدند و از قرن اول تا سوم میلادی قدرت را در این ناحیه در دست گرفتند. در سال 425 م هونها یا هیاطله بساط کوشانها را برچیدند. مسلمانان در اواسط قرن هفتم میلادی / اول هجری قسمتی از آسیای میانه یا ماوراءالنهر و تا سال 98 ق سراسر آسیای میانه‌ی کنونی را تحت سیطره‌ی خود درآوردند. از این پس این منطقه به یکی از مهمترین مناطق فرهنگ اسلامی تبدیل شد و تا قرن 16 م / 10 ق، جز معدودی جوامع کوچک یهودی، دیگر فرق غیر مسلمان در آن حضور نداشتند. در قرن دهم میلادی / چهارم هجری طایفه‌ای از ترکان به نام قره خانیها، و در قرون یازدهم و دوازدهم میلادی / پنجم و ششم هجری طوایف ترک دیگری تحت نام سلاجقه این سرزمین را تصرف کردند. مهاجمات مکرر ترکان به این منطقه تا قرن 16 میلادی / 10 هجری همچنان ادامه داشت، و علی‌رغم آن که گروهایی از سکنه‌ی فارسی زبان این نواحی به ناگزیر زبان فاتحان ترک را می‌پذیرفتند، تاجیکها در ناحیه‌ای که تاجیکستان کنونی را تشکیل می‌دهد، همچنان به زبان فارسی حافظ و خیام تکلم می‌کردند. اینان (همچون چچنها، اینگوشها، کاباردها و چند گروه کوچک دیگر) از جمله‌ی اقوامی در میان مسلمانان شوری سابق بوده‌اند که به ترکی تکلم نمی‌کرده‌اند. تاجیکها که در کشاکش مداوم ترکان بر سر کسب قدرت در آسیای میانه نقش چندانی نداشتند، در سایه‌ی ازبکها دولتهای نیمه مستقلی در حاشیه‌ی جنوب شرقی سرزمینهای ازبکها تشکیل دادند؛ تاریخ این سرزمین و مردم آن همواره با ازبکها پیوسته بوده است. در پایان قرن نوزدهم میلادی (1873 م / 1290 ق) شمال تاجیکستان کنونی (مثل شهرهای اوراتوبه و خجند) در قلمرو حکومت روسیه قرار گرفت و جنوب آن (مثل قره تگین و دروز) همچنان زیر فرمان امیر بخارا ماند. در آوریل 1918 م شمال تاجیکستان جزء جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی ترکستان گردید. سه سال بعد، در 1921 م / 1300 ش که بخارا هنوز به ظاهر امیرنشین مستقلی بود، ارتش سرخ وارد بخش شرقی بخارا شد و شهر دوشنبه را تصرف کرد. درگیری نیروهای ارتش سرخ با ملّیون (عمدتاً باسماچیها یا باسماچها) و برخی دیگر از نیروهای مداخله‌گر خارجی (مثل نیروهای انورپاشا و ارتش سفید) باعث شد که ارتش شوروی تا سال 1925 م / 1304 ش نتواند قدرت نهایی خود را در مناطق جنوب شرقی پامیر تثبیت کند. اقدامات ارتش سرخ برای سرکوب باسماچیها و قیام ایشان، که تاجیکستان مرکز آن بود، باعث شد تا سال 1925 م / 1304 ش این سرزمین به ویرانه‌ای تبدیل شود، و بیش از 200000 نفر از ساکنان آن دو سوم اراضی قابل کشت را رها کرده و به افغانستان گریختند. در مرزبندیها و تقسیمات جمهوریهای آسیای میانه در اکتبر 1929 م جمهوری خودمختار تاجیکستان به سطح جمهوری متحد ارتقاء یافت و نظام جمهوری (فدرال) شوروی سوسیالیستی در آن برقرار گردید و علاوه بر اراضی موجود، ناحیه‌ی خجند را که پیشتر جزء ازبکستان شده بود، مجدداً به قلمرو خود منضم ساخت. و بالاخره در اوایل سال 1990 م / اواخر 1369 ش در شهر دوشنبه مرکز تاجیکستان (همچون بقیه‌ی جمهوریهای شوروی سابق) پس از بالا گرفتن ناآرامیها، حالت فوق‌العاده اعلام شد؛ و در اوت آن سال بیانیه‌ی استقلال و تمامیت ارضی تاجیکستان صادر شد. نخستین انتخابات آزاد تاجیکستان در همان سال برگزار شد، و روز 9 سپتامبر 1991 م / 18 شهریور 1370 ش به عنوان روز اسقتلال این جمهوری اعلام گردید.
ترکیب و توزیع قومی، مذهبی و شهری و روستایی، اکثریت معتنابهی (معادل 92 درصد) از کل جمعیت این جمهوری مسلمان‌اند. جمعیت تاجیکستان در سال 1959 م / 1338 ش کلاً 1982000 نفر بوده که 81/9 درصد آن را مسلمانان تشکیل می‌دادند؛ عده‌ی جمعیت این کشور در سالهای 1979 م / 1358 ش به 3806000 نفر (86/3 درصد مسلمان) افزایش یافته بود. علی رغم تلاش مستمر حکومت مسکو برای گنجاندن سهم هرچه بیشتری از روسها در زمره‌ی جمعیت تاجیکستان، همواره نسبت مسلمانان این جمهوری از نسبت مشابه در تمام جمهوریها و مناطق مسلمان‌نشین دیگر اتحاد شوروی سابق بیشتر بوده است. در سالهای پیش از فروپاشی اتحاد شوروی، در تاجیکستان، همچون ازبکستان و ترکمنستان، از هر پنج نفر جمعیت یک نفر غیر بومی بود. نسبت درصد سکنه‌ی غیر مسلمان به کل جمعیت تاجیکستان در سال 1979 م / 1358 ش 14 درصد بود. در همین سال کل تاجیکهای ساکن جمهوری تاجیکستان تنها 58/8 درصد کل جمعیت این کشور را تشکیل می‌دادند؛ 22/9 درصد از جمعیت تاجیکستان را نیز در این سال ازبکها تشکیل می‌دادند. از جمله‌ی غریب‌ترین اقلیتهای قومی یا زبانی تاجیکستان احیاناً همان آلمانیهایی هستند که در جنگ دوم جهانی به اجبار به این نواحی اعزام شدند و هنوز در این سرزمین زندگی می‌کنند. در سالهای بحرانی 1989-1991 م / 1368-1370 ش ظاهراً عده‌ی کثیری از روسها از این جمهوری کوچیدند، و مآلاً بنابر یک منبع شمار ایشان و سایر اقلیتها در این کشور به حدود 100 هزار نفر کاسته شد، که همچنان عمدتاً ساکن شهرهای تاجیکستان، به ویژه شهر دوشنبه بودند. علی‌رغم سابقه‌ی کهن اسکان یافتگی و تجارت پیشگی تاجیکها، نسبت شهرنشینی در میان ایشان اندک است و در سالهای گذشته از دوسوم تا سه چهارم جمعیت (61/4 درصد) جمهوری تاجیکستان روستا نشین بوده‌اند. اکثریت سایر اقوام ساکن تاجیکستان در شهرها سکونت داشتند. نسبت ازبکها در میان روستانشینان تاجیکستان بعد از خود تاجیکها از سایر گروههای قومی این کشور بیشتر بوده است.
خط، ادبیات و آموزش و پرورش، جمعیت تاجیکستان بسیار جوان است؛ در نخستین سالهای دهه‌ی 1990 م / 1370 ش 72 درصد از مردم تاجیکستان کمتر از 40 سال سن داشتند. خانواده‌های تاجیک معمولاً پراولادند و هر کدام 7 یا 8 فرزند دارند. وزیر فرهنگ این کشور که 5 فرزند داشته خانواده‌ی 7 نفری خود را کم جمعیت حساب می‌کرده است! احتمالاً از جمله به دلیل همین جوان بودن جمعیت، به برکت عنایت جدّی‌ای که طی چند دهه‌ی گذشته به امر آموزش شد، در سال 1970 م / 1349 ش بالغ بر 99 درصد از مردم تاجیکستان باسواد بودند، و امروزه جز افراد معدودی که عموماً روستانشین‌اند، قریب به اتفاق مردم این جمهوری جدید فارسی زبان باسوادند. پیشرفت تاجیکستان از این حیث در سالهای سلطه‌ی شوروی بسیار قابل توجه بوده است. در سال 1926 م / 1305 ش نسبت عده‌ی بیسوادان این جمهوری در کل جمعیت تنها 2/2 درصد بود. یکی از نتایج بالا بودن نسبت باسوادی در تاجیکستان آن بوده است که علی‌رغم جمعیت چهار تا پنج میلیونی آن تیراژ کتاب در این کشور چندین برابر ایران است که حدود 60 میلیون نفر جمعیت دارد: چیزی حدود 50 تا گاهی 100 هزار نسخه برای هر کتاب! این توفیق چشمگیر را کسانی به حساب تأثیر تغییر خط و الفبا در تاجیکستان گذاشته‌اند. خط تاجیکها تا سال 1930 م / 1309 ش فارسی (یا عربی)، از آن پس تا 1940 م / 1319 ش لاتینی، و از 1940 م / 1319 ش به بعد سیریلی روسی بوده است. تغییر خط تاجیکها لطماتی اساسی به پیوندهای تاریخی و فرهنگی تاجیکها با سواد اعظم فارسی زبانان در ایران وارد کرد که بسیاری از روشنفکران تاجیک معاصر به آن اذعان دارند و تقریباً بلافاصله پس از استقلال درصدد جبران آن برآمده‌اند؛ مجله‌ی پیوند که اخیراً به زبان تاجیکی و خط فارسی در شهر دوشنبه منتشر می‌شده، با نام پر معنایی که دارد گویای نیات بانیان آن، و از نخستین گامهایی است که در راه احیای خط فارسی در تاجیکستان برداشته شده است. برخی از صاحبنظران امور و مسائل شوروی سابق و جمهوریهای آسیای میانه (همچون موریل اتکین)، شرق‌شناسان روسی را عامل اصلی تمهید مقدمات تدارک خط لاتینی و سپس سیریلی برای تاجیکها و سایر اقوام مسلمان شوروی سابق دانسته‌اند. اتکین همصدا با بارتولد، شرق‌شناسان روسی را از بابت تحمیل کردن متکلفّانه‌ی مفهوم اروپایی ناسیونالیسم بر اقوام ترک و ایرانی آسیای میانه (که به تعبیر بارتولد پیوندهای [دینی] میان ایشان بسیار نیرومندتر و عمیقتر از تعلقات قومی میان هر کدام است) تخطئه کرده است. کسانی همچون صدرالدین عینی و عبدالسلام دهاتی که از پیشگامان ادبیات جدید در تاجیکستان بوده‌اند، از تغییر خط تاجیکها به لاتین حمایت می‌کردند، اما فی‌المثل خود صدرالدین عینی تا پایان عمر بر این خط جدید تسلط نیافت و همچنان به فارسی می‌نوشت. علاوه بر این، به گفته‌ی میرزایف، زبانشناس تاجیک، ناگواری حالت خط و املای سیریلی نیز در این اواخر برای تاجیکها به حدّی بوده است که «حتی بعضی تاجیکان معلومات عالی دار چون کس چلّه‌سواد [کوره سواد، کم‌سواد] به زبان مادری انشاء می‌کنند». با این حال، امروزه تنها 10 درصد از کل جمعیت تاجیکستان خط فارسی را می‌دانند، و بخصوص کودکان تاجیک این خط را نمی‌شناسند. پس از استقلال تاجیکستان اقداماتی برای تغییر خط از سیریلی به فارسی آغاز شد که ابتدا تصور می‌رفت تا سال 1994 م / 1373 ش کاملاً به انجام برسد، ولی بعدها یک برنامه‌ی 10 ساله برای این کار در نظر گرفته شد؛ چاپ 100000 نسخه کتاب درسی برای سالهای سوم دبستان به خط فارسی، و نیز اهتمام به تدارک یک لغتنامه‌ی فارسی 20 جلدی، و چاپ آثار فردوسی و خیام و حافظ و جامی و رودکی به خط فارسی (در حالی که پیشتر همگی به سیریلی بوده‌اند) از جمله‌ی این اقدامات بوده است. علاوه بر نشریه‌ی پیوند و یک دو نشریه‌ی دیگری که در سالهای پس از استقلال همچون چشمه (برای کودکان) و روزنامه‌ی آمو، به خط فارسی منتشر می‌شده، همه‌ی نشریات جدید تاجیکستان صفحه‌ی ویژه‌ای برای آموزش خط فارسی دارند و مقالاتی در این زمینه چاپ می‌کنند، اگرچه بیشتر مواد و مطالب فارسی مورد نیاز این نشریات از طریق افغانستان تأمین می‌شده است تا ایران. از میان نویسندگان ایرانی، این روزنامه‌ها و مجلات بیشتر آثاری از نویسندگان قدیمی‌تر معاصر، مثل علی دشتی، فروزانفر، و سعید نفیسی چاپ می‌کرده‌اند. یکی از مهمترین موانع اعاده‌ی خط فارسی در تاجیکستان نفوذ و رسوخ زبان روسی در میان تحصیلکردگان تاجیک است. کتابهای دانشگاهی تاجیکستان هنوز منحصراً به زبان روسی است، و زبان تدریس و تحقیق در تعدادی از مؤسسات تحقیقاتی که در این کشور دایر بوده‌اند نیز عمدتاً روسی بوده است. در حالی که یکی از نخستین اقدامات تاجیکستان مستقل رسمیت بخشیدن به زبان تاجیکی از سال 1989 م / 1368 ش بوده، هنوز برخی (یا بسیاری) از کارها و امور اداری در این کشور به زبانهای دیگری، به ویژه به روسی (و نیز گاهی پامیری و ازبکی) انجام می‌شود. «مؤسسه‌ی زبان و ادبیات رودکی» به عنوان یکی از چهار مؤسسه‌ی مهم آکادمی علوم تاجیکستان (سه تای دیگر، دانشگاه دولتی تاجیکستان، مؤسسه‌ی تاریخ احمد دانش، و مؤسسه‌ی مطالعات شرقی) شدیداً با جانشین شدن تدریجی زبان روسی به جای زبان تاجیک در شؤون مختلف اداری و اجتماعی و محلی این کشور مخالف بوده است. در 19 فوریه‌ی 1989 م / 1368 ش چهارتن از روشنفکران و ادبای برجسته‌ی تاجیک عضو این مؤسسه در یکی از نشریات محلی به این واقعیت که زبان همه‌ی مؤسسات تحقیقاتی وابسته به آکادمی علوم تاجیکستان به جز مؤسسه‌ی زبان و ادبیات رودکی، دپارتمان فلسفه، و مؤسسه‌ی مطالعات شرقی، روسی بوده، و مآلاً تنها کسانی امکان ورود به آموزش عالی را می‌یافته‌اند که زبان روسی می‌دانسته‌اند، تاخته بودند (آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی سابق که خود در سال 1932 م / 1311 ش تأسیس شده بود، در سال 1951 م / 1330 ش شعبه‌ای در شهر دوشنبه،‌ دایر کرد که امروزه بالاستقلال به عنوان آکادمی علوم تاجیکستان فعالیت می‌کند، و دارای 16 مؤسسه‌ی تحقیقاتی است که انستیتوی طب ابوعلی سینا نیز از جمله‌ی این مؤسسات است). شمار دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی تاجیکستان در سال تحصیلی 1992 م / 1371 ش به 14 دانشگاه (با 72000 دانشجو) و 43 کالج و مؤسسه‌ی فنی (با حدود 50 تا 60 هزار دانشجو و هنرآموز) رسیده بوده است. در سال تحصیلی 1986-1987 م / 1365-1366 ش از هر ده هزار نفر سکنه‌ی تاجیکستان 115 نفر در مؤسسات آموزش عالی مشغول تحصیل بوده‌اند. زبان تدریس در مدارس تاجیکستان اکثراً تاجیکی بوده، ولی از سال 1958 م / 1337 ش به این سو زبانهای روسی (و نیز ازبکی و قرقیز و یک دو زبان دیگر این منطقه) به عنوان زبان تدریس در این جمهوری مورد استفاده قرار گرفته بوده است. تعداد مدارس تاجیکستان در سال 1992 م / 1371 ش کلاً به 3750 واحد (با 1756000 نفر دانش آموز، معادل یک چهارم کل جمعیت تاجیکستان) رسیده بود. در چند ساله‌ی اخیر اگرچه متکلمان به هر زبانی در هر ولایتی از ولایات تاجیکستان در تکلم به زبان خود آزاد بوده، اما آموزش زبان تاجیکی برای همگان اجباری بوده است، و احیاناً همین امر به واسطه‌ی صعوبتی که برای بسیاری از محققان و تکنوکراتهای روس داشته، کوچ انبوه ایشان را از این جمهوری تسریع و تشدید می‌کرده است. زبان تاجیکی که فصل ممیز اصلی تاجیکها از سایر اقوام (غیرایرانی) آسیای میانه است، از گروه زبانهای ایرانی خاوری است. این زبان با زبان فارسی امروز همسانی و همانندی بسیار و تفاوت واژگانی اندکی دارد و هر دو زبان وارث خصوصیات زبانی و ادبیات مشترکی هستند. تفاوت میان زبان ادبی فارسی و زبان تاجیکی مربوط به سالهای اخیر و ناشی از آن بوده است که پس از استقرار حکومت شوروی سابق، برای آنکه با نفوذ و رواج ادبیات فارسی در این سرزمین مقابله شود، اشکال بومی این زبان که پیشتر گمان می‌رفت گونه‌ی محاوره‌ای آن باشند، به جای آن نشانده شدند. سایر زبانهای کهن گروه شرقی ایرانی تنها در نزد گروههای نسبتاً کوچکتر فارسی زبان نواحی پرت افتاده‌تر باقی مانده است. امروزه زبان تاجیکی دارای چهار گویش است که تمایزشان بیشتر در تفاوتهای آوایی است. گویش گروه شمالی (که در سمرقند و بخارا و فرغانه‌ی شرقی و اوراتوبه و پنجیکنت و غیر آنها متداول است) هنجار یا معیار متداول تلفظ تحصیلکرده‌های امروزی تاجیک را تشکیل می‌دهد. در حالیکه طی پنجاه سال گذشته همواره بالغ بر 98 درصد از کل تاجیکها زبان تاجیکی را زبان مادری خود می‌دانسته‌اند در سال 1926 م / 1305 ش تنها 74/2 درصد و در سال 1970 م / 1349 ش تنها 56/3 درصد از متکلمان به این زبان در تاجیکستان آن را زبان مادری خود می‌دانستند. روشنفکران تاجیک زبان تاجیکی را همانا فارسی منزه از آرایه‌های ایرانی می‌دانند، و آثار همه‌ی نویسندگان و شعرای بزرگ فارسی را قطع نظر از اینکه در کجا زیسته باشند، مثل فردوسی، رودکی، حافظ، سعدی، مولوی، امیر خسرو دهلوی، و عمر خیام را به عنوان آثار شعرا و نویسندگان تاجیک مطالعه می‌کنند. باباجان غفوراف (م 1977 م / 1356 ش) به عنوان مهمترین چهره‌ی تاریخ و فرهنگ آسیای میانه - در قرون وسطی می‌خواند، پایه و اساس ادبیات فارسی آسیای میانه در قرون وسطی می‌خواند، پایه و اساس ادبیات فارسی می‌دانست، و تاریخ تاجیکها را نیز به واقع جزء لایتجزایی از تاریخ ایران بزرگ محسوب می‌کرد. ادبیات تاجیک از رودکی تا جامی تماماً با ایران مشترک است و در تاجیکستان به آموختن ادبیات فارسی ایران تا قرن 19 توجه جدی مبذول می‌شده است، اما آشنایی ایشان با ادبیات معاصر ایران بعد از ملک الشعرای بهار اندک است. با این حال، تاجیکستان کشور شعر است و آشنایی و انس تاجیکها با مواریث منظوم فارسی از ایرانیان بیشتر است. یکی از گویاترین اقدامات سمبولیک تاجیکها بعد از استقلال، نشاندن مجسمه‌ی فردوسی به جای مجسمه‌ی لنین در شهر دوشنبه بود. تقریباً 50 درصد جوانان تاجیک اسامی شاهنامه‌ای، مثل رستم و سهراب و غیر آن، دارند، ولی محبوبترین شاعر فارسی نزد ایشان نیز همانا خواجه شمس‌الدین حافظ شیرازی است: ایشان نیز علاوه بر دلبستگی به فال حافظ، در مساجد «معرکه‌ی» حافظ خوانی برپا می‌کنند، در چایخانه‌ها گرد می‌آیند تا یک بار سرتاسر دیوان خواجه را بخوانند، در «سیمای تاجیک» یعنی تلویزیون تاجیکستان نیز برنامه‌ای تحت عنوان «حافظ نامه» اجرا می‌کرده‌اند که بسیاری از بزرگان ادب تاجیک در آن شرکت می‌جسته‌اند. طرفداران تمدن باستانی ایران در تاجیکستان زیادند، وگرچه تقویم ملی‌شان (حتی پس از استقلال) میلادی مسیحی است، اما جشنهاشان همان نوروز و مهرگان و سده (و نیز عید قربان) است؛ در این کشور حزبی به نام «جمعیت کوروش کبیر» فعالیت می‌کند که اعضای آن مسلمانند و می‌خواهند تحت حمایت ایران دولتی «ایرانی» تشکیل بدهند و همه‌ی مردم فارسی زبان بشوند.
اسلام و تشیّع در تاجیکستان: امروزه 92 درصد از مردم تاجیکستان مسلمانند، در سالهای قبل از استقلال نیز علی‌رغم حضور روسها و سایر اقلیتهای غیر مسلمان، نسبت مسلمانان به کل جمعیت این جمهوری شاید هیچگاه از حدود 70-80 درصد کمتر نشده بود، و نرخ رشد مسلمانان تاجیک از نرخ رشد همه‌ی اقوام مسلمان دیگر اتحاد شوروی سابق بیشتر بوده است. از 92 درصد مزبور، 90 درصد سنّی حنفی و 2 درصد اسماعیلیه‌ی پیرو آقاخان بوده‌اند؛ اسماعیلیهای تاجیکستان را عموماً همان تاجیکهای منطقه‌ی گورنو - بدخشان تشکیل می‌داده‌اند. بقیه‌ی جمعیت این کشور مسیحی و اندکی نیز یهودی‌اند. اگرچه در گزارشهایی که مقامات تاجیک از وضع اسلام و پراکندگی فرق مختلف اسلامی در تاجیکستان می‌داده‌اند به حضور شیعیان (جز اسماعیلیها) در این کشور کمتر اشاره می‌شده است، اما بنابر منابع متعدد، نسبت قابل توجهی از مسلمانان تاجیکستان، بخصوص در دو شهر دوشنبه و خجند شیعه‌ی امامی بوده‌اند. در میان تاجیکهای کوه‌نشین گروههایی از این شیعیان زندگی می‌کرده‌اند، و در میان تاجیکهای دشت‌نشین و شهرنشین نیز جوامع کوچکی از شیعیان در میان اعقاب ایرانیان ساکن شهرهایی همچون عشق‌آباد و بخارا و سمرقند در قرون 19 م / 13 ش. 20 م / 14 ش حاضر بوده‌اند. برخی از منابعی که به حضور جوامع شیعی در میان تاجیکهای کوه‌نشین اشاره کرده‌اند، بیشتر تاجیکهای کوه‌نشین را سنی شافعی دانسته‌اند و گفته‌اند که تقریباً تمام تاجیکهای منطقه‌ی پامیر از قرن 11 م / 5 ق اسماعیلی بوده‌اند. در شرق تاجیکستان که مسکن این اسماعیلیان است، قرقیزهای غیر اسماعیلی نیز سکونت دارند. طایفه‌ی اسماعیلیهای تاجیکستان از سال 1927 م / 1306 ش تا این اواخر از ارتباط با رهبر این فرقه محروم بوده‌اند. ظاهراً در این اواخر معدودی از بهائیان نیز در تاجیکستان حضور داشته و در امر تجارت مرکزیتی یافته بوده‌اند. مسلمانان تاجیکستان در سالهای پیش از استقلال تابع شورای مسلمین آسیای میانه و قزاقستان بودند که مهمترین مرکز از مراکز چهارگانه‌ی امور مسلمین در شوروی سابق بود و در شهر تاشکند استقرار داشت. این شورا در سال 1943 م / 1322 ش شیعیان را نیز در کنار چهار مکتب فقهی اهل سنت به عنوان مکتب رسمی پنجم اسلام پذیرفت؛ شورای مسلمین ماوراء قفقاز نیز چنین اقدامی را در 28 ماه مه 1944 م / 3 خرداد 1323 ش به عمل آورد. در سالهای استیلای حکومت شورایی تاجیکها (همچنانکه ازبکها) علی‌رغم همه‌ی تلاشهای دین زدایانه‌ای که می‌شد، از دیندارترین مردم مسلمان آسیای میانه بودند، و این واقعیت، نظام سوسیالیست بلشویک را به ویژه در خلال سالهای 1928 م / 1307 ش تا 1938 م / 1317 ش به آن چنان مبارزه‌ای برای قمع بی‌امان مبانی اعتقادات اسلامی در میان مسلمانان تاجیک و کوتاه کردن دست ایشان از تمام شؤون اداری و اجتماعی این کشور واداشته بود که اگر جنگ جهانی دوم درنمی‌گرفت، خود به هیچ‌وجه سر توقف و تعلل نداشت. تقیّد جدّی تاجیکها به اسلام باعث شده بود که یکی از مهمترین آماجهای این خصومت ایدئولوژیک همانا تاجیکستان باشد، در سال 1925 م / 1304 ش اتحادیه‌ای از بیدینان یا «ملحدان» تشکیل شده بود که در ابتدا مختص روسها بود، اما از 1926 م / 1305 ش و برگزاری نخستین کنگره‌ی آن (تحت عنوان «الله سزلر، خدا سزلر، دین سزلر» = منکران الله، بی‌خدایان و بیدینان) به بعد شامل بسیاری دیگر از ملیتهای شوروی سابق نیز شد. این اتحادیه در تلاشهای ضد دینی یا دین زدایانه‌ی خود 800000 نسخه از 84 (یا 71) عنوان کتاب تبلیغی ضد دینی در مناطق مسلمان‌نشین شوروی سابق توزیع کرده بود که سهم تاجیکستان از این کتابها 7 عنوان بود. از 219 عنوان کتابی که در فاصله‌ی 3 ساله‌ی اول ژانویه 1962 م / 11 دی 1340 ش تا 31 دسامبر 1964 م / 10 دی 1343 ش در حمله به اسلام نوشته بود، نیز 12 عنوان به زبان تاجیکی بود. تعلق تاجیکها به اسلام در آن ایام آن چنان محسوس بوده که برای مثال در سال 1963 م / 1342 ش دبیر کل کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست تاجیکستان از نمایش یک فیلم ضد دینی در این جمهوری (در شهر دوشنبه) جلوگیری کرده بود. به نقل بنیگسن از دورجنیف Dorjenov قرقیز و متخصص امور تبلیغات ضد دینی، اسلام ولو به عنوان یک امر متلازم و همبسته با هویت قومی تاجیک، همچنان در میان تاجیکها زنده و نیرومند بوده و برای مثال چند تن از استادان مؤسسه‌ی اقوام آسیایی مسکو در عین حال که رسماً کمونیست و ملحد بودند خود را همچنان مسلمان می‌دانسته‌اند، و لذا گوشت خوک نمی‌خورده‌اند؛ دورجنیف با استنتاج نادرستی از این نظریه که تاجیکها نیز همچون دیگر اقوام مسلمان شوروی (سابق) همبستگی و رابطه‌ای جدی میان قومیت خود و دین اسلام قایل بوده‌اند، پایبندی ایشان به سنت ختان و مراسم شرعی عقد ازدواج و یا امتناع از ازدواج با غیر مسلمان (ولو روس) و نظایر آن را صرفاً ناشی از آن می‌دانسته که اینان «تاجیک» بوده‌اند. به هر روی، قابل توجه است که زنان تاجیک نیز اکثراً علی‌رغم مشاغل و مسئولیتهایی که احیاناً پیش از ازدواج می‌داشته‌اند، ولو آنکه عضو حزب کمونیست یا رئیس کالخوز بوده باشند، پس از ازدواج «حجاب» متناسب با وضعیت جدید را بر خود می‌پذیرفته‌اند و حتی گاهی کل مسئولیت اجتماعی خود را رها می‌کرده و خانه‌داری پیشه می‌ساخته‌اند. با همه‌ی این احوال، در سالهای استیلای حکومت شوروی در سراسر تاجیکستان تنها 4 مسجد، آن هم فقط در مراکز استانها وجود داشت که در آنها فقط نماز جمعه اقامه می‌شد. در ایام بحرانی تزلزل نظام شورایی، در آستانه‌ی استقلال تاجیکستان گفته می‌شد که تاجیکستان دعوت جمهوری آذربایجان را برای تشکیل یک «جبهه‌ی اسلامی» بر ضد مسکو لبیک گفته است. نخستین خواسته‌ها و اعتراض مردم تاجیکستان در قبال حکومت سوسیالیست در آن ایام (که بعدها تا درخواست اسقاط و انحلال کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست تاجیکستان راه برد) شامل مواردی از جمله افتتاح کشتارگاههایی برای ذبح شرعی چهارپایان حلال گوشت، جلوگیری از فروش گوشت خوک، و احترام به زبان تاجیکی در تدوین کتب می‌شد. در جریان مبارزات مردم تاجیکستان آثار قابل توجه دیگری نیز از گرایشهای مشخصاً اسلامی مشهود بود، و فی‌المثل روزهایی از تشییع قربانیان درگیریهای این مردم با نیروهای دولتی به نام روز قتال با «کفّار» خوانده می‌شد. عده‌ی بیشتری از صاحب‌نظران، قیامهای مردم مسلمان تاجیکستان و سایر جمهوریهای مسلمان شوروی سابق را که سرانجام به انقراض امپراتوری شوروی و تأسیس جمهوریهای جدید و مستقل کنونی ختم شد، توأماً به بیداری اسلامی و نیز آثار سیاست گلاسنوست گورباچف نسبت داده‌اند، و در این میان برای انقلاب اسلامی ایران خصوصاً به لحاظ تأثیری که به واسطه‌ی قرابت مذهبی بر مسلمانان جمهوری آذربایجان، و به واسطه‌ی قرابت قومی و فرهنگی و زبانی بر مسلمانان جمهوری تاجیکستان گذاشته بوده، نقشی ویژه قایل بوده‌اند. شک نیست که شکست نیروهای روسی در افغانستان نیز، که ظاهراً برخی از رهبران مجاهدان ایشان همچون احمدشاه مسعود به مسلح کردن تاجیکها نیز اهتمام داشته‌اند، در برانگیختن تاجیکها بی‌تأثیر نبوده، و بسیار قابل توجه است که قیام تاجیکها به نحو معناداری در سالروز خروج نیروهای شوروی از افغانستان آغاز شد. با تمام این احوال، سیر واقعی امور در طریق تشکیل یک دولت غیر دینی در تاجیکستان نشان داده است که احیاناً در ارزیابی برخی شواهد و گزارشها اندکی مبالغه شده بوده است.
امروزه (1992 م / 1371 ش) در تاجیکستان 200 مسجد دایر است، و هر هفته برنامه‌هایی درباره‌ی اسلام از «سیمای تاجیک» (و نیز یک فیلم ایرانی) پخش می‌شود. از سال 1988 م / 1367 ش یک دانشگاه اسلامی و در هر استان چند مدرسه‌ی اسلامی دایر شده بوده و در مقاطع مختلف تحصیلی نیز «شریعت» تدریس می‌شده است. حزب نهضت اسلامی تاجیکستان که ظاهراً از ایام استیلای حکومت کمونیستی فعّال بوده، امروزه از احزاب نیرومند این جمهوری به حساب می‌آید. 500 نفر از اعضای این حزب، که در عین حال به احیای خط فارسی نیز کمک فراوان نموده است، در دانشگاه تربیت معلم تاجیکستان تدریس می‌کنند. ایران در 19 دی 1370 ش با تاجیکستان روابط سیاسی و دیپلماتیک در سطح سفارت برقرار کرد، و در همان روز مجلس تاجیکستان اعلام کرد که عید فطر، عید قربان و عید نوروز جزو تعطیلات رسمی این جمهوری خواهند بود. ظاهراً در آن ایام بحث درباره‌ی تغییر تعطیلات آخر هفته‌ها از شنبه و یکشنبه به جمعه و شنبه همچنان جریان داشته است.
کتابنامه:
نشر دانش، «ایران و تاجیکستان مستقل»، ناصر ایرانی، شماره‌ی پنجم، مرداد و شهریور 1371 ش، 2-5؛ مجله‌ی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال اول، شماره‌ی اول، تابستان 1371 ش، 243 به بعد؛ المسلمون فی الاتحاد السوفیاتی، بنیگسن و لمرسیه، تعریب الدکتور احسان حقی، بیروت، مؤسسة الرسالة، ط 2، 1408 ق / 1988 م، صفحات مختلف؛ سرزمین و مردم افغانستان، مری لوئیس کلیفورد، ترجمه‌ی مرتضی اسعدی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1368 ش، 54 به بعد؛ العالم (مجله‌ی عربی) «طاجیک - الاسلام و التاریخ و الجغرافیا»، و «غورباتشوف: سنضرب الاصولیون فی طاجیکستان»، لندن، شماره‌ی 315، سال 1990 م، 16-18؛ پژوهشگران «در جستجوی هویت گمشده - گفتگو با وزیروف، وزیر فرهنگ تاجیکستان»، سال اول، شماره‌ی اول، آبان 1371 ش، 11-13؛ پیام کتابخانه «تغییر خط فارسی و تجربه‌ی تاجیکستان»، حبیب برجیان، سال دوم، شماره‌ی اول، 1371 ش، 34-38؛ نشر دانش «اپرانشناسی در شوروی» موریل اتکین، ترجمه‌ی مرتضی اسعدی، سال نهم، شماره‌ی چهارم، 1368 ش، 12-25؛ اقوام مسلمان شوروی، شیرین اکینر، ترجمه‌ی محمدحسین آریا، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1367 ش، 380 به بعد؛ امپراتوری گسسته، هلن کارردانکوس، ترجمه‌ی غلامعلی سیّار، تهران، 1365 ش، 91، 95، 101-103، 112-117، 403، و برخی صفحات دیگر؛ اسلام و مسلمانان در روسیه، هلن کارردانکوس، ترجمه‌ی حسن حبیبی، نشر فرهنگ اسلامی، تهران [بی‌تا]، 86-89؛ اسلام و شوروی، کریم روشنیان [بی‌م، بی‌نا، بی‌تا]، 46 به بعد؛ مجله‌ی ایرانشناسی، «زبان فارسی و تاجیکستان»، بنیاد کیان در امریکا، سال چهارم، شماره‌ی اول، بهار 1371 ش، 222-226؛
Britannica Atlas, London / Chicago, 1970, p.62: Momen, Moojan, An Introduction to shi'i Islam New Haven/London Yale U.P., 1985,pp. 278, 279; Payne, John, "Tadzhiks", in The Nationalities Question in the Sovite Union, ed. by Graham Smith, London, Lingman, 1990,pp. 259-273, 363,370,372; Rywkin, Michael, Moscow's Muslim Challenge Soviet Central Asia, London, Hurst & Co., 1982,pp. 40,42 and the next; Kettani,M. Ali, Mislim Minorities in the World Today, London / New York, Mansell, 1986, p. 61,62,65.

منبع:
تهیه و تنظیم: دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسه‌ی انتشارات حکمت، چاپ اول.

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط