![جلوههای ادبیّات پایداری در سرودههای فرخی یزدی جلوههای ادبیّات پایداری در سرودههای فرخی یزدی](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/Farokhi.jpg)
![جلوههای ادبیّات پایداری در سرودههای فرخی یزدی جلوههای ادبیّات پایداری در سرودههای فرخی یزدی(علمی- پژوهشی)](/userfiles/Article/1395/13/28/Farokhi.jpg)
نویسندگان: دكتر فاطمه مدرسی (1)
فرشته رستمی (2)
فرشته رستمی (2)
چكیده
اوضاع خاص سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه، سبب ظهور شاعرانی شد كه مهمترین مضامین شعری آنها، اشعار وطنی و مهمترین دغدغه شان، مبارزه با نیروهای مستبد داخلی و خارجیی بود كه استقلال و آزادی كشور را به مخاطره میافكندند. یكی از این شاعران بنام آزادیخواه، فرخی یزدی است كه اشعارش آكنده از اندیشههای وطن پرستانه است. این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیلی- توصیفی به ترسیم و بررسی جلوههای گوناگون ادب پایداری در اشعار فرخی یزدی بپردازد. برآیند تحقیق نشان از آن دارد كه دیوان فرخی یزدی را مضامینی چون: بیان دردها و رنج های مردم ستمدیده و ترسیم چهرهی حقیقی آنها، بیان جنایتها و بیدادگری های مستبدان داخلی و خارجی، ستایش آزادی و آزادگی، القای امید به آینده و ستایش شهیدان راه آزادی، دعوت به مبارزه و ایستادگی و در نهایت غم وطن، با یادكرد از قهرمانان ملّی و مذهبی تشكیل میدهد كه هر یك از این موارد با ویژگیها و مختصات خاص خود، نشان دهنده جلوههایی از ادب پایداری در اشعار فرخی یزدی میباشند.واژههای كلیدی: فرخی یزدی، ادبیات پایداری، مردم، آزادی، استبداد، ایستادگی، وطن.
1- مقدّمه
نگاهی به تاریخ پر فراز و نشیب ایران به خوبی نشان دهندهی تحولات گسترده ای است كه در پیكرهی سیاسی و اجتماعی این سرزمین دیرینه سال رخ داده و منجر به شكل گیری مقاومتهای مردمی در برابر تجاوز اقوام بیگانه شده است. مقاومتهایی كه شالودهی فرهنگی آنها به تأثیر از جنگهای گوناگون به آثار ادبی ایرانیان راه یافته و منجر به خلق آثار ارزشمندی در قالبهای متنوع و به منظور ایجاد و پاسداشت روحیهی پایداری در میان مردم گشته است. با توجه به اهمیت جایگاه این گونه آثار در حفظ ارزشهای قومی و ملّی ایرانیان، همواره شاعران و صاحب نظران، از نظرگاههای متنوعی به ادب پایداری پرداخته و تعاریفی را از آن ارائه دادهاند؛ چنانچه برخی از شاعران این عرصه، با تكیه بر نگاهی فطرت گرایانه بر این باورند كه «زبان و ادبیّات پایداری، زبان و ادبیّات زندگی است؛ نمی شود پایداری نكرد و زندگی كرد» (اسماعیلی،1390: 62، الف). همچنین برخی دیگر نیز، با توجه به عنصر تعهّد در شعر، بر این باورند كه: «ادبیّات پایداری نوعی از ادبیّات متعهد و ملتزم است كه از طرف مردم و پیشروان فكری جامعه در برابر آنچه حیات معنوی و مادی آنها را تهدید میكند به وجود میآید» (بصیری، 1384: 90). خاستگاه این نوع رویكرد به ادب پایداری را شاید بتوان به تأثیر برخی از جریان های ادبی غرب به ویژه جریان شعر متعهّد و صدور نظریه سارتر(1946) نسبت داد: «ما میخواهیم در تغییر دادن جامعهای كه ما را در میان گرفته است شركت كنیم. ما میخواهیم ادبیات، وظیفه اجتماعی خود را كه هرگز نباید فرو میگذاشت، دوباره به عهده گیرد» (نجفی،1356: 54 و 55) و در نهایت دستهای دیگر نیز، با رویكردی سیاسی- اجتماعی و با تكیه بر رابطهی نظام حاكم و مردم، ادب پایداری را این گونه تعریف كردهاند: «شعر مقاومت به مفهوم عام كلمه به شعری اطلاق میشود كه صرف نظر از قلمروهای ایدئولوژیك به ستایش حركت های جمعی مردم برای رسیدن به آرمانهایی كه حكومتها مانع تحقق آنها شدهاند، میپردازد. بر اساس این تعریف، شعر مقاومت پیش از آنكه ریشه در قلمروهای دینی و مذهبی داشته باشد، نسب خود را به اعتقادات سیاسی میرساند» (اسماعیلی، 1390: 77،الف). خاستگاه این نوع از توجه به ادب پایداری را نیز شاید بتوان از عصر مشروطه به بعد دانست، «ادب پایداری به آن مفهومی كه امروزه بیشتر مورد نظر دانشمندان علوم اجتماعی و ادبی قرار دارد، همان مفهوم مبارزات سیاسی و اجتماعی مردم ضدّ ظلم و بیدادگری است كه در ادبیّات ایران سرآغاز آن را از دوره مشروطیّت دانستهاند» (كریمی لاریمی، 1389: 229).الف- انواع ادب پایداری در ایران
با توجه به گسترهی حدود ادبیّات پایداری و پیشینهی آن در ادبیّات ایران، میتوان انواع برشمرده شده برای این نوع ادبی در جهان را با انواع ادب پایداری در ایران نیز منطبق دانست.1) ادبیّات مقاومت دینی و آیینی: «یكی از جلوههای ادبیّات پایداری ایران، اشعار آیینی است كه با الهام از آیات قرآن كریم، احادیث و روایات سروده شدهاند و در نهاد این آثار دعوت به عدالت، ستم ستیزی، كرامت و عزت انسان، قدر دانستن نعمت آزادی و بسیاری از ارزشها موج میزند؛» (اسماعیلی،1390: 106،الف).
2) ادبیّات مقاومت ملّی- میهنی: این نوع ادبی «تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادیهای فردی و اجتماعی، قانون گریزی و قانون ستیزی با پایگاه های قدرت، غصب قدرت و سرزمین و سرمایههای ملی و فردی و... شكل میگیرند» (سنگری،1386: 6).
3) ادبیات مقاومت انسانی- جهانی: در این نوع از ادبیات، جهان وطنی جای سرزمین بومی و مادری را گرفته و آرمانهای ایدوئولوژیك مشترك میان تمامی ملّتها، جایگزین آرمانهای ایدوئولوژیك فرقه خاصی میشود. آنچنانچه در اشعار بسیاری از شاعران باورمند مسلمان گاه، جهان وطنی، جای خود را به امت واحده اسلامی میدهد.
ب- مهمترین مؤلفههای ادب پایداری در ایران
در یك نگاه كلی میتوان مهمترین شاخصهها و مؤلفههای ادبیات پایداری ایران را در ارتباطی معنادار با عناصری چون: «دعوت به مبارزه، ترسیم چهرهی بیدادگری، ستایش آزادی و آزادگی، بازنمایی افقهای روشن پیروزی، انعكاس مظلومیت مردم، بزرگداشت شهدای راه آزادی» (سجودی، 1385: 158) دانست. این مؤلفهها در دوران ادب معاصر ایران به دلیل بروز تحولات چشمگیری كه در عرصهی سیاسی و اجتماعی كشور رخ داد، بیش از پیش مورد توجه شاعران و نویسندگان قرار گرفت؛ چنانچه «یكی از تقسیم بندیهای شعر مقاومت معاصر فارسی، تفكیك آن به دوران مشروطیت، عصر پهلوی و دوره انقلاب اسلامی و روزگار پس از آن است» (محسنی نیا،1388: 148). در میان دورههای مطرح شده، عصر مشروطه به دلیل آنكه آغازگر تحولات نوینی در عرصهی سیاسی و اجتماعی و به تبع آن تغییراتی در حوزهی فرهنگ و ادبیات كشور همچون دموكراسی بود، همواره از اهمیت خاصی برخوردار گردیده است. «مفهوم دموكراسی كه حق آزادی بیان و مطبوعات را محترم میشمرد، ادبیات این دوره، خصوصاً شعر را تحت تأثیر خود قرار داد» (آژند، 1363: 195). این تحولات عظیم انقلابی، سبب ظهور شاعران مبارزه جویی چون فرخی یزدی در عرصهی شعر و شاعری گشت. فرخی یزدی كه یكی از شاعران برجستهی عصرمشروطه و از مبارزان بزرگ راه آزادی و استقلال طلبی ایران است، سرودههای خود را به صورت آیینهی تمام نمای پیكار و ایستادگی در برابر ستمگری و خودكامگی مستبدان وطن فروش و بیگانگان متجاوزی قرار داد كه دست تعدّی به سوی حقوق مردمان ایران زمین دراز كردند؛ به گونهای كه میتوان گفت عمدهترین مضامین اشعار فرخی، ستایش آزادی و آزادگی و استبداد ستیزی است. مضامینی كه هرچند در اغلب موارد با قالب غزل و با رنگ بوی اشعار غنایی و نه حماسی سروده شدهاند اما به خوبی از عهدهی ادای مقصود بر آمده و در نوع خود از زیباترین نمونه های اشعار ادبیات پایداری محسوب میشوند. «علاوه بر نوع حماسی، ادب پایداری در نوع غنایی نیز كاربرد دارد. غنا تنها در عواطف عاشقانه خلاصه نمیشود... از احساسات دینی و میهن پرستی گرفته تا حیرت و عشق و كینه و تحسر و بیان غمهای درونی و...» (كاكایی،1380: 39). در باب شیوه شاعری فرخی نیز، میتوان گفت كه او در غزلیاتش «بیش از همه به سعدی، حافظ و مسعود سعد سلمان گرایش پیدا كرد» (مسرّت، 1384: 54).1-1- بیان مسئله
1- با توجه به اهمیت عناصر دین، ملیّت و اندیشه های روشنفكرانه در شكلگیری بنمایهی ادبیات پایداری در اشعار فرخی یزدی، نقش كدام یك از این عناصر در اشعار این شاعر پر رنگتر است؟2-1- ضرورت و اهمیت تحقیق
فرخی یزدی یكی از شاعران برجسته و تأثیرگذار ادب پایداری ایران به ویژه در عصر مشروطه است كه اشعارش از نظر ادب پایداری كمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ از این رو سعی بر آن شده تا در این پژ وهش با بررسی مضامین اشعار فرخی، به روشنگری در باب مهم ترین مؤلفههای ادب پایداری در اشعار این شاعر گرانقدر پرداخته شود.3-1- پیشینهی تحقیق
پرداختن به ادبیات پایداری به صورت یك گونه ادبی مستقل در ایران سابقهی چندانی ندارد و سابقه آن به چند دههی اخیر میرسد. از پژوهشهای كه به ویژه پس از انقلاب اسلامی در این زمینه صورت گرفته میتوان به آثاری چون: آشنایی با ادبیّات مقاومت جهان از ضیاءالدّین ترابی، پرسه در سایه خورشید از محمد رضا سنگری، بررسی تطبیقی ادبیّات پایداری از عبدالجبّار كاكایی... و در باب اشعار فرخی یزدی به كتبی چون: دیوان فرخی یزدی از حسین مكّی و پیشوای آزادی از حسین مسرّت اشاره كرد.2- بحث و بررسی
برخی از صاحب نظران بر این باورند كه جنبههای دینی در مقایسه با جنبههای ملّی در شعر شاعران عصر مشروطه از نمود كمرنگتری برخوردارند؛ «تفاوت شعر مقاومت در عهد مشروطه با شعر عصر انقلاب در نگاه ملّی، صرف در مشروطه خواهی است. در شعر مشروطه نگاه ملّی بر نگاه دینی و عالم انسانی و بی مرز غالب است؛ در حالی كه در شعر پس از انقلاب اسلامی، این نگاه به سمت ارزشهای دینی و انسانی گراییده است» (اسماعیلی، 1390: 56، ب)؛ امّا تأملی دقیق و آگاهانه در اشعار شاعران عصر مشروطه؛ به ویژه فرخی یزدی به خوبی این نكته را آشكار میسازد كه عناصر دینی نیز، در كنار عناصر ملّی و انسانی در اشعار این شاعر به صورت گستردهای به كار رفتهاند. كه این نكته خود نشان دهندهی توجه همزمان شاعر به تمام وجوه ادب پایداری از جنبههای مختلف دینی، ملّی و انسانی در اشعارش میباشد؛ به گونهای كه میتوان مهمترین جلوههای ادب پایداری در اشعار او را تحت عناوینی چون: 1- بیان دردها و رنجهای مردم ستمدیده و ترسیم چهره حقیقی آنها، 2- بیان جنایتها و بیدادگریهای مستبدانه داخلی و خارجی، 3- ستایش آزادی و آزادگی، 4- دعوت به مبارزه و ایستایی، 5- ستایش سرزمین ایران و قهرمانان ملّی و مذهبی، 6- القای امید به آینده و ستایش شهیدان راه آزادی، مورد بحث و بررسی قرار داد.1-2- بیان دردهای مردم ستمدیده و ترسیم چهرهی حقیقی آنها
دوران حیات 54 سالهی فرخی یزدی، سرشار از وقایع مهم و تحولات چشمگیری چون به مسند نشستن پنج شاه ایران: «ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمد علی شاه، احمد شاه و رضا شاه در ایران است» (مسرت،1384: 31) این تحولات همواره، تأثیرات شگرفی بر ذهن تیزبین و نكته سنج فر خی داشت؛ به گونهای كه او از دقت نظر در احوالات سیاسی كشور دریافته بود كه هر چند، یاره شاهی پیوسته در میان سلطه گران و قدرت طلبان مدعی، دست به دست میگردد؛ اما سهم مردم عادی و رعیت فقیر از این تبادل قدرت، همواره فقر و تنگدستی و سیه روزی است. فقری كه ریشه در ظلم حاكمان و اشراف زادگان مرفه بر قشر فرودست جامعه دارد؛ از این رو فرخی كه خود از طبقهی رنجبر و فرودست جامعه بود، سعی خود را بر آن معطوف داشت تا در گام نخست مبارزات خود با ترسیم چهرهی درد كشیدهی مردم رنجبر در اشعارش و افشای ستم و تبعیضاتی كه طبقهی مرفه بر آنها روا داشته؛ به حمایت از تودهی زحمت كش و آسیب پذیر جامعه بپردازد. از این رو در جای جای سرودههای او توصیفات بسیاری از فقر و تنگدستی و غم و اندوه مردم فرودست ایران به چشم میخورد.این كشور ویرانه كه ایران بودش نام *** از ظلم یكی خانه آباد ندارد
دلها همه گردیده خراب از غم و اندوه *** جز بوم در این بوم دل شاد ندارد
(فرخی، 1366: 122)
فرخی، حال رقت بار مردمان ایران را چون حال بردگان قربانیای میدید كه حضورشان در روز جشن و عزا، جز برای بهرهمندی اشراف زادگان نیست.
جشن و ماتم پیش ما باشند یكی چون بره را *** روزگار جشن و ماتم هردو قربانی كنند
(همان:118)
2-2- بیان بیدادگریهای مستبدان داخلی و خارجی
دخالت كشورهای روس و انگلیس در امور داخلی كشور ایران و چپاول سرمایههای ملّی آن، كه از زمان جنگ جهانی اول روند معمولی یافته بود، در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار با انعقاد قراردادهای تجاری گوناگون رونقی تازه گرفت؛ به گونهای كه چندین قرار داد تجاری و سیاسی میان ایران و دول خارجی با واگذاری امتیازات بسیاری به آنان بسته شد و كشور ایران، عرصهی رقابت تنگاتنگی میان دولتهای بیگانه و سودجویان و خائنین داخلی بر سر غارت سرمایههای ملّی گشت. در حالی كه دول خارجی بر سر دست یابی به منافع خود در ایران به رقابت با یكدیگر برخاسته بودند، شاه و دولتمردان ایرانی، نیز، به جای حفظ منافع ملّی كشور از دست برد غارت و تعدّی بر سر واگذاری این امتیازات به بیگانگان در جهت تأمین منافع شخصی و پرد اخت هزینه ریخت و پاش های بی حد و اندازشان، گوی سبقت را از یكدیگر میربودند. در چنین وضعیتی سكوت و سازش، برای شاعر عدالت جویی چون فرخی به هیچ وجه امری مقدور نبود؛ از این رو او با نشانه گرفتن پیكان برندهی قلمش به سوی مستبدان و افشای هویت واقعی آنان به دفاع از حقوق پامال شده مردم ایران برخاست. چنانچه او در سروده زیر بر این دزدان كه در كسوت پاسبانان، سرمایههای ملّی ایرانیان را بر باد میدادند تاخت و با افشاگری جنایات آنان، مردم را به ایستایی در برابر آنان ترغیب مینمود.بدبختی ما تنها از خارجه چون نبود *** هر شكوه كه ما داریم از داخله باید كرد
با جامهی مستحفظ در قافله دزدانند *** این راهزنان را طرد از قافله باید كرد
( همان، ص119)
او همچنین، از نفوذ اشراف زادگان در تمام امور كشوری و حتی در میان وكلای مجلس كه در حقیقت باید مدافع حقوق از دست رفته مردم باشند، انتقاد میكرد و این وضعیت را نتیجهی نبود عدالت در دستگاه حكومتی میپنداشت.
هیچ چیزی نیست كاندر قبضه اشراف نیست *** گر وكالت هم فتد در چنگشان انصاف نیست
(همان:109)
یكی دیگر از نمونههای جنایات داخلی كه فرخی در سرودههایش به مخالفت شدید با آن میپرداخت، انعقاد قرارداد 1919 وثوق الدوله است. این قرار داد كه به بهانهی كمك به ایران در حفظ تمامیت ارضی كشورش از سوی انگلیسیها و در زمان احمد شاه قاجار با میانجیگری وثوق الدوله، میان ایران و انگلستان به صورت پنهانی منعقد شد؛ بستر ساز سیاستهایی بود كه دولت انگلیس بعد از جنگ جهانی اول در صدد به اجرا در آوردن آنها در جهت تأمین منافع دولت بریتانیا بود. «این سیاست در صدد كاستن از تعهدات نظامی بریتانیا در خاورمیانه از یك سو و ایجاد زنجیرهای از دولتهای نیرومند و وابسته از مدیترانه تا فلات پامیر بود تا بتوانند در برابر نفوذ جریان كمونیسم ایستادگی نمایند» (ملائی توانی،1381: 171)؛ هر چند كه این قرار داد میان ایران و انگلستان منعقد شد؛ اما در نهایت به سبب تلاشهای پی در پی روحانیون و روشن فكران وطن دوستی چون: مدرس، مصدق، فرخی و... در جهت مخالفت با شاه و آگاهی بخشی افكار عمومی، هرگز به مرحله عمل در نیامد. فرخی كه در صف نخستین مخالفان این قرار داد بود، ضمن سرودن شعری به سرزنش بانیان انعقاد این قرار داد پرداخت و به كنایه وثوق الدله را جانوسیاری نامید كه با مكر و تزویر بیگانگان، همداستان گشته و بیم آن میرود به سبب خیانت او، سراسر مملكت ایران دستخوش ناآرامی و آشوب گردیده و از هر سو سیلی از خون روانه گردد.
آن دست دوستی كه در اول نگار داد *** با دشمنی به خون دل آخر نگار داد
دیدی كه باغبان جفا پیشه عاقبت *** بر باد آشیانه چندین هزار داد
می خواست كه خون ز كشور دارا رود چو جوی *** دستی كه تیغ كید به جانوسیار داد
(همان:117)
فرخی افزون بر انتقاد از شاه و همراهانش، انگشت نقد و ایراد را بر دول خارجی چون بریتانیا كه عامل ایجاد نا آرامی دركشور ایران بودند نیز مینهاد.
جز جفا كاری و بی رحمی و مظلوم كشی *** شیوه و عادت دربار بریتانی نیست
(همان:110)
او همچنین از سردمداران دولت روس و عهد شكنیهای آنان نیز انتقاد كرده و اعتماد و تكیه كردن بر آنان را هم امری غیر معقول دانسته است.
دشمن پی دشمنی كمر میبندد *** بیگانه ره نفع و زیان میبندد
گر دعوی دوستی كند دولت روس *** كی دوست به روی دوست در میبندد
(همان:236)
3-2- ستایش آزادی و آزادگی
مضمون آزادی، یكی از مضامین مهّم و اساسی در ادبیات پایداری ایران و جهان است كه نقش عمدهای در شكل گیری نهضتها و جنبشهای مردمی داشته است. «كلمهی آزادی در فرهنگ سنتی گذشته دو معنی عمده داشته، در مفهوم فلسفی و كلامی آن مرادف بود با حرّیت و اختیار، كه مفهوم نقیض جبر را به یاد میآورد و در معنای فردی و عرفی آن در برابر بند و زندان قرار میگرفت» (یاحقی، 1285: 16).در سرودههای شاعر وطن دوستی چون فرخی، مضمون آزادی، هم در معنای حرّیت و آزادگی و هم در معنای رهایی از بند و زندان مورد توجه بوده؛ چنانچه در بیت زیر شاعر به ستایش صفت آزادگی و حریّت، خود پرداخته است.
همین بس است ز آزادگی نشانه ما *** كه زیر بار فلك هم نرفته شانه ما
(همان:87)
فرخی، افزون بر كاربرد صفت آزادگی كه یكی از مصادیق آزادی در سرودههای اوست؛ با در نظر گرفتن آزادی در مفهوم ضد اسارت و بندگی نیز، در اغلب سرودههای خود به ستایش مقام آزادی و استقلال برای ایرانیان دست یازیده؛ تا جایی كه رسالت بزرگ خود را در زندگی، چیزی جز رساندن هموطنانش به آزادی و رهایی آنان از قید ستم مستبدان نمیدانست؛ البته شاعر به نیكی آگاه بود كه دشمنان راه آزادی نیز، دست روی دست نخواهند گذاشت و به مواجهه با او در عرصهی پیكاری خونین برخواهند خاست.
آن زمان كه بنهادم سر به پای آزادی *** دست خود ز جان شستم از برای آزادی
تا مگر به دست آرم دامن وصالش را *** میروم به پای سر در قفای آزادی...
(فرخی، 1363: 177)
4-2- القای امید به آینده و ستایش شهیدان راه آزادی
افزون بر ستایش آزادی، یكی دیگر از جلوههای مهم ادبیات پایداری در اشعار فرخی یزدی، القای امید به آینده و ستایش شهیدان راه آزادی است؛ چرا كه فرخی به خوبی آگاه بود كه مردم ایران به سبب به دوش كشیدن بارهای گران رنج و سختی هر روزه در این سرزمین، دیگر قادر به امیدورزی به روزهای خوش آینده نیستند؛ از این رو شاعر ضمن ابراز همدردی با آنها، روزهایی سرشار از بهروزی را نوید میداد كه در آن روز، آه جان سوز مظلومان، دودمان ظلم و ستم مستبدان را خواهد سوزاند و از هر قطرهای كه از خون پاك شهیدان راه آزادی بر زمین ریخته شود، دریایی از خون به خروش خواهد آمد.زهری كه سرمایه به دم داشت توانگر *** در كام فقیران به دم بازپسین ریخت
هر قطره شود بحری و آید به تلاطم *** این خون شهیدان كه به نزهتگه چین ریخت
( همان:99)
فرخی، برای القای بهتر امید در دل هموطنانش، پیوسته به آنها یادآور میشود كه خود او نیز، همواره در راه آزادی ایران، دوشادوش مردم در صف مبارزاتشان میایستد و به آنها بشارت میدهد كه با امید به آینده و ایستادگی، راه درازی تا سرمنزل مقصود باقی نخواهد ماند.
هر سر به هوای سر و سامانی و ما را *** در دل بجز آزادی ایران هوسی نیست...
در راه طلب فرخی ار خسته نگردید *** دانست كه تا منزل مقصود بسی نیست
(همان:98)
5-2- دعوت به مبارزه و ایستادگی
از دیگر جلوههای مهم ادبیات پایداری در اشعار فرخی یزدی، دعوت به مبارزه بر علیه نیروهای استبدادگر و ایستادگی در برابر ظلم آنان با كمك گرفتن از عناصری چون: ارتقای سطح آگاهی مردم، دعوت به وحدت و بیم از نفاق و جدایی، تقویت روحیه شجاعت و دلاوری و در نهایت با تكیه بر تمامی ارزشهای دینی و فرهنگی سعی در فراهم آوردن زمینهی لازم برای دعوت مردم به میدان پیكار حق علیه باطل را فراهم میساخت.1-5-2- ارتقای سطح آگاهی مردم
نخستین گام فرخی در جهت ارتقای سطح آگاهی مردم، تشویق آنها به خردورزی از راه ستایش دانایی و دانایان است؛ چنانچه در سرودهی ذیل شاعر به صراحت از مقام خردمندان تجلیل كرده و نبود آنان را در میان مردمان یك ملّت، از موجبات گمنامی آن ملّت دانسته است.در دفتر زمانه فتد نامش از قلم *** هر ملّتی كه مردم صاحب قلم نداشت
(همان:96)
انتشار حقایق روز جامعه در مطبوعاتی چون روزنامه توفان نیز از دیگر راههایی بود كه فرخی با توسل به آنها در صدد بالا بردن سطح آگاهی مردم زمان خود برمیآمد.
نیشهای نامهی توفان به قلب خائنین *** راست پنداری كه كار زخم كاری میكند
نوك كلك حق نویس تیز و تند فرخی *** با طرفداران خارج ذوالفقاری میكند
(همان:139)
افزون براین موارد شاعر با نكوهش نادانی نیز سعی در آگاهی دادن به مردم مینماید. چنانچه در سروده زیر به صراحت به سرزنش نادانی مردمان عامی و كم خردی پرداخته كه از فرط ساده دلی، رأیهایی را كه سر نوشت استقلال و آزادی خود و كشورشان در گرو آنها بوده را؛ به بهای اندكی فروختند.
رأی خود را ز خریت به پشیزی بفروخت *** بس كه این گاو و خر از قیمت خود بی خبراست
(همان:101)
2-5-2- دعوت به وحدت و بیم از نفاق و جدایی
اقشار روشنفكر جامعهی عصر مشروطه چون روحانیون و تحصیلكردگان، میدانستند كه راه برون رفت كشور از وضعیت نابسامان داخلی، چیزی جز اتّحادی یكپارچه در میان ایرانیان و وحدت نظر همگانی نیست. وحدتی كه در سایهی آن مردم جامعه بتوانند در تعاملی سازنده به سطحی از مطالبات اجتماعی خود دست یابند. گفتنی است كه «وحدت اجتماعی شكلی از روابط اجتماعی است كه در آن جو غالب، تعاون و همكاری است و اگر رقابتی هم وجود دارد، این رقابت اغلب سازنده است» (علی بابایی،1383: 18)، هر چند كه دست یابی به این سطح از وحدت برای شاعران آزادیخواهی چون فرخی، آرمانی بزرگ بود، اما رسیدن به این آرمان در شرایط سیاسی و اجتماعی آن عصر، كار چندان آسان و محتملی نبود؛ با این حال شرایط زمان، هرگز فرخی را وادار به عقب نشینی نكرد. او در اغلب سرودههایش با زبانی آتشین به افشای ریاكاریهای عوامل نفاق پرداخت و با برحذر داشتن مردم از به دام افتادن در دام تزویرآنها، زمینهی اتّحاد مردم را بیش از پیش فراهم میساخت؛ چنانچه در سروده زیر شاعر نفوذ انقلابیون ریایی در صف مبارزان ملّی و ایجاد چند دستگی در میان مردم را از جمله عوامل مهم، در بیثمری انقلاب مشروطه دانسته است.از انقلاب ناقص ما بود كاملاً *** دیدیم اگرچه نتیجهی معكوس انقلاب
سالوس انقلاب ما اهل زرق بود *** یاران حذر كنید ز سالوس انقلاب
(همان:93)
3-5-2- تقویت روحیه شجاعت و دلاوری
مطالعه و دقت نظر فرخی در آثار ادبی و تاریخی به خوبی او را بر این نكته واقف ساخته بود كه فراخواندن مردم به مبارزه و ایستادگی در برابر دشمنان، بدون ایجاد روحیهی شجاعت و دلاوری در آنان، امری میسر نیست، از این رو فرخی با نظر به شیوه هایی كه شعرای پیشین در تهییج مخاطبان خود و بالا بردن روحیهی شجاعت و دلاوری در آنها به كار میبستند، دست به سرایش اشعاری با مضامین حماسی و تعلیمی زد و از این رهگذر سعی در ارتقای روحیه شجاعت و دلاوری در دل مردمان زمان خویش نمود.در كف مردانگی شمشیر میباید گرفت *** حق خود را از دهان شیر میباید گرفت
تا كه استبداد سر در پای آزادی نهد *** دست خود بر قبضه شمشیر میباید گرفت
(همان:93)
4-5-2- تكیه بر ارزشهای اسلامی
شرایط نابسامان مملكتی و وجود مشكلات عدیده، به مرور زمان، زمینهی مساعدی را برای تزلزل ارزشهای انسانی و باورهای اخلاقی در جامعه ایرانی فراهم آورده بود؛ چنانچه در داخل كشور، عدهای از رجال سیاسی كه برای فراگیری علوم غربی به كشورهای اروپایی سفر كرده بودند؛ در آن كشورها به جای فراگیری دانش و انتقال آن به داخل كشور، با تأثیرگیری از فرهنگ فرنگی و تزریق ناآگاهانه آن به ایرانیان، كه با تلاشهای دول روس و انگلیس برای تضعیف فرهنگ بومی در ایران همزمان گشته بود، موجبات تزلزل فرهنگی و اخلاقی بسیاری را در كشور فراهم آوردند. این عوامل سبب گشت تا باورهای مذهبی در میان قشرهای از مردم روز به روز كمرنگتر شده و بی هویتی و دین گریزی رو به گسترش نهد. در چنین شرایطی مردان وطن پرست و با درایتی چون فرخی یزدی، كه به نیكی از خطرات افول ارزشهای بومی و دینی در میان ایرانیان آگاهی داشتند، مسلمانان را به روی آوردن به ارزشهای اصیل اسلامی به جهت تنگ كردن عرصه بر نفوذ فرهنگهای بیگانه به داخل كشور ترغیب نمودند؛ از این رو نمونههای بسیاری از اشعار وطنی را در دیوان فرخی میتوان دید كه شاعر در آنها مردم را به تكیه كردن بر ارزشهای اسلامی و پاسداشت آنها دعوت كرده است. سرودهی «ایران و اسلام» كه در قالب «مربع تركیب» سروده شده، یكی از بهترین نمونههای این اشعار است.ای وطن پرور ایرانی اسلام پرست *** همتی زان كه وطن رفت چو اسلام زدست
بیرق ایران از خصم جفا جو شده پست *** دل پیغمبر را ظلم ستمكاران خست...
(همان:192)
6-2- غم وطن با یادكرد از قهرمانان ملّی و مذهبی
یكی از دغدغههای مهم زندگی فرخی یزدی، بازگشت ایران به شكوه پیشین خود و دست یابی به استقلال و آزادی پایدار بود. از این رو شاعر با تكیه بر نقش جانفشانیها و دلاوریهای قهرمانان بزرگ در راه سرفرازی اسلام و ایران، سعی كرده تا از این رهگذر انگیزههای مبارزه در راه استقلال و آزادی كشور را در روح و روان مردم كشورش زنده نگاه دارد. در یك نگاه كلی میتوان قهرمانان اشعارشاعر را در دو دستهی قهرمانان مذهبی و ملّی، جای داد.1-6-2- قهرمانان مذهبی
یادكرد از قهرمان مذهبی و جان فشانیهای آنان در راه اسلام در سرودههای فرخی یزدی؛ به ویژه در مربعات و مسمطات او به صورت پر رنگی دیده میشوند؛ به عنوان نمونه فرخی در سرودهی زیر با یاد كرد از پیامبراكرم (صلیاللهعلیهوآله) و یاران وفادار او در صدد تجلیل و بزرگداشت از مقام و فداكاریهای این بزرگان در راه پاسداشت اسلام و قرآن برآمده است.حبذا روزی كه اسلام طرفداری داشت *** چون رسول مدنی سید و سالاری داشت
صدق صدیقی و فاروق فداكاری داشت *** عمروزن مرحب كش حیدر كراری داشت
(همان:192)
فرخی، علاوه بر توجه به بزرگان صدر اسلام از دیگر قهرمانان مذهبی نیز در جهت ترغیب مخاطب خود برای توجه به ارزشهای دینی بهره جسته است. نحوهی به كارگیری این شخصیتها نیز، اغلب به گونهای است كه یك قهرمان مذهبی در برابر یك ضد قهرمان قرار میگیرد تا به این شیوه، شاعر بتواند فضای رقابتی حاكم بر جامعهی ایران را برای مخاطب خویش ملموس سازد؛ چنانچه در سروده زیر فرخی، تقابل دشمنان را با مردم ایران به صورت تقابل میان قارون كه نماد پستی است با عیسی كه نمادی بلندی و تعالی است، نشان میدهد.
یا چه قارون در حضیض خاك بگزینیم جای *** یا چو عیسی مستقر بر اوج گردون میشویم
(همان:161)
در سرودهی زیر نیز شاعر با كاربرد شخصیت اسطورهای جمشید – كه «شخصیتی است هند و ایرانی با نام یمه در هن د و نخستین كس از بی مرگان است كه مرگ را برمی گزیند» (آموزگار،1376: 49) و تلفیق آن با شخصیت سلیمان كه یكی از فرستادگان و پیامبران الهی است؛ با عنوان نماد قهرمان، در برابر یك شخصیت خیالی چون اهریمن به عنوان نماد ضد قهرمان در صدد ایجاد این تقابل بوده است. علت این تلفیق را در ادبیات تشابهاتی دانستهاند كه «در سلطنت جم و احوالات او با زندگی و سلطنت سلیمان از قدرت و غلبه بر انسان و جنّ و سایر موجودات وجود داشته است» (ثعالبی،1328: 6) به هر روی جمشید یا سلیمان در این سروده به صورت شخصیتی مثبت و قهرمان و نمادی از مردم آزاده و مبارزه جوی ایرانی به كارگرفته شده كه در نهایت بر ضد قهرمانی چون اهریمن یا دیو كه نمادی از نیروهای بیگانه و مستبدان داخلی است غلبه خواهد كرد.
جانشین جم نشد اهریمن از جادوگری *** چند روزی تكیه بر تخت سلیمان كرد و رفت
(همان:94)
2-6-2- قهرمانان ملّی
حضور قهرمانان ملّی نیز، همچون قهرمانان مذهبی در سرودههای فرخی بسیار پر رنگ است. این قهرمانان نیز حضور خود را اغلب در تقابل با یك ضد قهرمان نشان میدهند؛ به عنوان نمونه در سرودهی زیر فرخی با نگاهی به اسطوره ضحاك و قیام كاوه آهنگر بر علیه او، ضحاك را به عنوان نمادی از استبداد و ستم در مقابل كاوه كه نمادی از آزادی خواهی و عدالت جویی است، قرار داده است.خونریزی ضحاك در این ملك فزون گشت *** كو كاوه كه چرمی به سر چوب نماید
(همان:132)
فرخی از نماد ضحاك به وفور در اشعارش برای نشان دادن چهرهی حاكمان و قدرتمندان مستبد و ستمگر بهره میجوید و اغلب این شخصیت را در تقابل با شخصیتهایی مثبتی چون كاوه، فریدون، جم، پولاد و... كه نمادهایی از قهرمانان و آزادیخواهان عصر مشروطه هستند، قرار میدهد.
لطمه ضحاك استبداد ما را خسته كرد *** با درفش كاویان روزی فریدون میشویم
(همان:160)
یكی دیگر از داستانهای اسطورهای كه فرخی بر آن نظر دارد، داستان خیانت سودابه به سیاوش و فرار او به توران زمین و كشته شدنش به دست افراسیاب است. فرخی در سروده خویش، سیاوش را نمادی از شهیدان راه آزادی قرار میدهد كه هرچند آنان چون سیاوش خونشان به ناحق بر زمین ریخته میشود؛ اما در نهایت دشمنان آنان نیز چون سودابه به سزای اعمال پلیدشان میرسند.
گواه دامن پاك سیاوش گشت چون آتش *** فلك خاكستر غم بر سر سودابه میریزد
(همان:136)
3- نتیجه گیری
اوضاع خاص سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه منجر به ظهور شاعرانی چون فرخی یزدی شد كه مهم ترین مضامین شعری آنها، اشعار وطنی و مهمترین دغدغهشان، رسیدن به استقلال و آزادی ایران بود. از این رو جلوههای گوناگون ادب پایداری آیینی (اسلامی)، ملی و انسانی را چون ترسیم چهره درد كشیده مردم رنجبر، بیان جنایات مستبدان داخلی و خارجی و شرح خیانتهای آنان به مملكت ایران، ستایش آزادی و شهدای آن و القای امید به آینده، دعوت به مبارزه با یاری گرفتن از عناصری چون ارتقای سطح آگاهی مردم، دعوت به وحدت و بیم از نفاق و جدایی، تقویت روحیه شجاعت و دلاوری، و در نهایت تكیه بر ارزشهای دینی و ملی با قهرمان پروری و قرار دادن شخصیتهای برجستهی ملی- مذهبی در برابر شخصیتهای ضد قهرمان را در اشعار فرخی یزدی دید كه شاعر با یاری جستن از این عناصر میكوشد تا فضای مبارزه را برای مخاطبان شعر خویش ملموس ساخته و و از این رهگذر آنان را به پایداری در برابر تمامی عوامل ظلم و استبداد ترغیب و تشویق سازد.پینوشتها:
1. استاد گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه ارومیه.
2. كارشناس ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ارومیه.
1. آژند، یعقوب. (1363)، ادبیات نوین ایران، چاپ اول، تهران، نشر امیر كبیر.
2. آموزگار، ژاله. (1374)، تاریخ اساطیری ایران، چاپ دوم، تهران، نشر لیلی.
3. اسماعیلی، رضا. (1390)، از پایداری تا پرواز (گفت و گو با شاعران،) چاپ دوم، انتشارات روایت فتح. (الف)
4. اسماعیلی، رضا. (1390)، از واژه تا فریاد (گفت و گو با شاعران)، چاپ دوم، انتشارات روایت فتح. (ب)
5. ترابی، ضیاءالدّین. (1389)، آشنایی با ادبیّات مقاومت جهان، تهران، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدّس.
6. ثعالبی، ابومنصور (1328). در شرح احوال تاریخ سلاطین ایران، ترجمه محمود هدایت، تهران چاپخانه مجلس.
7. سنگری، محمد رضا. (1386)، پرسه در سایه خورشید، چاپ دوم، لوح زرین.
8. كاكایی، عبدالجبار. (1380)، بررسی تطبیقی موضوعات پایداری در شعر ایران و جهان، چاپ اول، انتشارات پالیزان.
9. علی بابایی، یحیی. (1383)، عوامل مؤثر بر وحدت نخبگان، چاپ اول، تهران، پژوهشكده امام خمینی(سلامالله) و انقلاب اسلامی.
10. ملائی توانی، علیرضا. (1381)، مشروطه و جمهوری، چاپ اول، تهران، انتشارات گستره.
11. مكی، حسین. (1366)، دیوان فرخی یزدی، چاپ هفتم، تهران، چاپخانه سپهر.
12. مسرّت، حسین. (1384)، پیشوای آزادی، چاپ اول، تهران، رهنما.
13. نجفی، ابوالحسن. (1356)، وظیفه ادبیات، جلد اول، تهران: كتاب زمان.
14. یاحقی، محمد جعفر. (1385)، جویبار لحظهها، چاپ هشتم، تهران، جامی.
مقالات
15. بصیری، صادق. (1384)، طرح و توضیح چند سؤال دربارهی مبانی ادبّیات پایداری، نشریه نامه پایداری، سال اول، شماره اول.
16. سجودی، فرزان. (1385)، « ساختار شعر پایداری»، فرهنگ و هنر، شماره10.
17. كریمی لاریمی، رضا. (1389)، سیر تحلیلی ادبیات پایداری از گذشته تا كنون، مجموعه مقالات فرهنگ عاشورایی و ادب، قم: یاس نبی. ص230-29.
18. محسنی نیا، ناصر. (1388)، مبانی ادبیات مقاومت معاصر ایران و عرب، نشریه ادبیات پایداری، سال اول، شماره اول(پاییز)، كرمان صص143-158.
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1393)، نشریّهی ادبیّات پایداری شمارهی 10، کرمان: مرکز منطقهای اطلاع رسانی علوم و فناوری (RICeST) پاسگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC).