شادیهای پسندیده و ناپسند
شکی نیست که انسان فطرتا طالب نشاط و شادی است، مهم، مصادیق شادی است که برخی گمان می کنند با ثروت اندوزی، استفاده از موسیقی های مبتذل و شرکت در مجالس گناه و فساد و استفاده از تجملات زندگی، می توانند خوشی و شادی را برای خود فراهم سازند، ولی واقعیت این است که نشاط زندگی در گرو روحیات انسان است؛ برخی از انسانها به محض مواجهه با مشکلات، زندگی را بر خود و دیگران تیره و تار می سازند و بعضی نیز بر مشکلات می خندند و با نشاط و خونسردی آن را حل می کنند. در اینجا به چند نمونه از شادیهای پسندیده اشاره می-شود:
«یا علی! ثَلاث فَرِحاتٍ لِلمؤمِنِ فِی الدُّنیا: لِقاء الاِخوانِ وَالافطار مِنَ الصِّیامِ وَ التَّهَجُّدُ فی آخَرِ اللَّیلِ».
«ای علی! برای مؤمن در دنیا سه خوشحالی است: دیدار برادران دینی، افطار از روزه و شب
زنده داری در آخر شب».
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند به حضرت داود فرمود: «ای داود! با ارتباط بامن شادی کن و از یاد من لذت ببر».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«خَیرٌ لَهوِ المُؤمِنِ السَّباحَهُ».
«بهترین تفریح مؤمن، شناست».
دربارۀ «شیخ طوسی» گفته اند: «گاهی تا صبح روی مسأله ای فکر و مطالعه می کرد، وقتی بر حل آن مشکل موفق می شد، آنچنان بهجت و مسرتی به او دست می داد که فریاد می کرد: اَینَ المُلُوکُ وَابناءُ المُلُکِ؛ پادشاهان و پادشاه زادگان که شبها را به عیش و عشرت و لذت به سر می بردند کجا هستند که بیایند و این لذت ما را درک کنند؟!».
دربارۀ «احمد بن احمد خوارزمی» معروف به «ابوریحان بیرونی» حکیم، ریاضی دان، طبیب و ستاره شناس معاصر «ابوعلی سینا» آمده است: «در آخرین لحظات عمرش، بعضی از اصحابش به عیادتش آمدند، دیدند او در بستر مرگ قرار گرفته و سخت ناراحت است، در همین حال، ابوریحان به یکی از آنان گفت: مسألۀ ریاضی «جدات هشتگانه» را برایم به روشنی بیان کن، او گفت، اکنون، در این حال؟! بیرونی گفت: آقاجان آیا من از دنیا بروم و این مسأله را بدانم بهتر از این نیست که بمیرم و آن مسأله را ندانم.
عیادت کننده گوید: مسأله را برایش بیان کردم و پس از چند لحظه او از دنیا رفت».
«نَعیمُهم فِی الدنیا ذکری و مَحَبتی و رِضایی مِنهُم».
«دلخوشی مؤمنان در دنیا به ذکر، محبت و رضای من است».
کسی که به خدا محبت دارد، طبعا به یاد اوست و از یاد او لذت می برد و تمام دلخوشی و لذتش به این است که به یاد او مشغول باشد؛ چنانکه در دعای سحر امام سجاد علیه السلام می خوانیم: «بِذِکرِکَ عاشَ قَلبی... با یاد تو دلم زنده است.» اگر یاد تو نباشد، دل من می میرد؛ چون به غیر تو دلخوشی و امیدی ندارم.
بزرگترین لذت در این است که انسان احساس کند محبوبش از او راضی و خشنود است، محبت های عادی بشر نیز چنین هستند، انسان وقتی به کسی محبت می ورزد به این دلخوشی است که رضایت محبوبش را نظاره گر باشد و اگر احساس کند محبوبش ناراضی است، غمگین می شود.
1- اجرای شعر و سرود.
2- اجرای مسابقات کتبی و حضوری متناسب با اقتضای مجلس. و می توان سؤالاتی را بصورت عمومی مطرح نمود تا در مجلس، هیجان بیشتری ایجاد شود؛ مثلا بگوییم اگر کسی یک آیه، یا یک حدیث، یا یک شعر، یا بهترین خاطره و ... در موضوع این جشن بگوید، جایزه خواهد داشت.
3- خاطره گویی متناسب با موضوع جلسه؛ مثلا اگر موضوع جلسه جشن ازدواج است، خاطرات شیرین از عروسیها مطرح شود.
4- لطیفه های مناسب گفتن.
5- اجرای نمایشها، میان پرده و طنز.
6- می توان برای نشاط بیشتر جلسه، شماره های خاصی را در کارت دعوت و یا همراه با پذیرایی قرار داد یا براساس شمارۀ صندلیهای سالن و ... به قید قرعه، شماره ایی را اعلام و جایزه داد.
در شریعت اسلام، برخی از شادیها ناپسند و مذموم است و مؤمنان باید از آنها بپرهیزند. در ذیل برخی از شادیهای ناپسند را می آوریم:
(فَلما جائَهُم بِآیاتِنا اِذاهُم مِنها یَضحَکُونَ).
«چون آیات ما را بر آنها آورد، او را مسخره کردند و خندیدند».
این شیوۀ همۀ طاغوتها و جاهلان متکبر است که می خواهند بدین وسیله به دیگران بفهمانند که اصلا دعوت آنها قابل بررسی، مطالعه و جوابگویی نیست و ارزش یک برخورد جدی را ندارد.
در عصر حاضر نیز متکبّران و افراد خودخواه و فاسد، چنین رفتارهایی را به صورتهای متنوع، به زبان فیلم، طنز و ... دارند و برای اینکه حرف باطل خود را به کرسی بنشانند و زیر بار حرف حق نروند، برای آنها هر قدر دلیل و برهان آورده شود باز، با خندۀ تمسخرآمیز، سعی می کنند دلایل طرف خود را نادیده بگیرند و بر باطل، اصرار ورزند. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:
(اِنَّ الَّذینَ اَجرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذینَ امَنُوا یَضحَکُونَ).
«همانا (امروز) بدکاران بر اهل ایمان می خندند (و مسخره می کنند)».
بدکاران ، پیوسته به مؤمنان می خندند؛ خنده ای که از روح طغیان، کبر، غرور و غفلت ناشی
می شود. غافل از اینکه روزی می رسد مؤمنان به آنها بخندند؛ چنانچه قرآن کریم می فرماید:
(فَالیَومَ الَّذینَ امَنُوا مِنَ الکُفّارِ یَضحَکُونَ).
آری، روز قیامت بازتابی از اعمال انسان در دنیاست و در آنجا باید عدالت الهی اجرا شود و عدالت، ایجاب می کند که در آنجا مؤمنان پاکدل به کفار لجوج، معاند و استهزاءکننده بخندند. و این خود نوعی عذاب دردناک برای مغروران متکبر است.
در بعضی از روایات از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است: «در روز قیامت، دری از بهشت به روی کفارگشوده می شود و آنها به گمان اینکه فرمان آزادی از دوزخ و ورود به بهشت به آنها داده شده است، به سوی آن حرکت می کنند. هنگامی که به آن می رسند، ناگهان در بسته می شود و این کار چند بار تکرار می گردد و مؤمنان که در بهشت نظاره گر آنانند، به آنها می-خندند».
(لاتَحسَبَنَّ الَّذینَ یَفرَحُونَ بِما اَتَواو و یُحِبُّون أن یُحمَدُوا بِما لَم یَفعَلُوا فَلا تَحسَبَنَّهُم بِمَفازَةٍ مِنَ العَذابِ وَ لَهُم عَذابٌ اَلیمٌ).
«ای پیغمبر! مپندار آنهایی که به کردار زشت خود شادمانند و دوست دارند که از مردم به اوصاف پسندیده ای که هیچ در آنها وجود ندارد، آنها را ستایش کنند، البته گمان مدار که از عذاب خدا رهایی یابند بلکه برای آنها عذاب دردناکی خواهد بود».
از این آیه استفاده می شود که فرح و سرور در برابر کار نیکی که انسان توفیق انجام آن را یافته، اگر به صورت معتدل باشد و مایۀ غرور و خودپسندی نگردد، نکوهیده نیست.
علی علیه السلام فرمود:
«لا تَفرَح بِسَقطَهِ غَیرِک فَاِنَّکَ لا تَدری ما یَحدُثُ بِکَ الزَّمانُ».
«به لغزش دیگران خوشحال مشو؛ زیرا تو نمی دانی که زمانه با تو چه خواهد کرد».
تجربه نشان داده است هرکس در هر حال به دیگران بخندد، دیگران هم برای او خواهند خندید، متأسفانه افرادی هستند که اگر صدها خبر دربارۀ شادی و موفقیت دیگران بشوند، اصلا به روی خودشان نمی آورند،گویی چنان خبری را نشنیده اند ، در حالی که از شنیدن خبر شکست دیگران چنان به وجد و نشاط می آیند که آن را بزرگ هم می کنند، غافل از اینکه روزی ممکن است از خود آنان نیز چنین لغزشی سر بزند.
«التَّبهُّجُ بِالمَعاصی اَقبَحُ مِن رُکُوبها».
«شادی به گناه، زشت تر است از انجام آن».
در روایت دیگر از امام سجاد علیه السلام نقل شده که فرمودند: «بپرهیز از خوشحالی به گناه چرا که خوشحالی به گناه از خود گناه بدتر و بزرگتر است».
«وَیلٌ لِلَّذی یُحَدِّثُ فَیَکذِبَ لِیَضحَکَ بِهِ الَقومَ وَیلٌ لَه! وَیلٌ لَه! وَیلٌ لَه!».
«وای بر کسی که سخنی دروغ بگوید تا مردم را بخنداند، وای بر او! وای بر او! وای بر او!».
و نیز خنده و شادی در برابر افراد محزون و غصه دار صحیح نیست امام عسکری علیه السلام فرمود:
لَیسَ مِنَ الاَدَبِ اِظهارُ الفَرَح عِندَ المَحزون
از ادب انسانی دور است که انسان در برابر افراد محزون اظهار شادی کند.
مانند برپانمودن مراسم جشن و شادی در برابر افراد ماتم زده و عزادار.
گر لب پرخنده داری شادمان باش ولی
ترک شادی کن چو دیدی چشم گریان کسی
می کنند و یا در چنین مجالسی شرکت می کنند تا لحظاتی چند در عالم خوش گذرانی و بی خیالی باشند، مجالسی که با لهو و لعب موسیقی های مبتذل و احیانا رقص و پایکوبی و مفاسد دیگر، همراه است.
بنی امیه، آل زیاد و آل مروان به جای اینکه اشکی برای شهادت آنها بریزند و ناراحت و متأثر باشند، از این جنایت بزرگ تاریخ، شادی کردند. در فرازی از زیارت عاشورا آمده است:
«و هذا یَومٌ فَرِحَت بِهِ آلُ زیادٍ و آلُ مَروانَ».
«روز عاشورا روزی است که آل زیاد و آل مروان شادی کردند و سوت و کف زدند و با شادی و سرور خود رضایت و ارتباط خود را با این فاجعۀ تاریخ به تماشا گذاشتند و لعن و نفرین ابدی را مستحق خود ساختند، امروز هم اگر ظلمی در هر جای جهان صورت بگیرد و کسی به آن ظلم، خشنود و شادمان باشد، شریک ظالم خواهد بود.
امام رضا علیه السلام فرمود: هرکس کوشش در رفع احتیاجات خویش را در روز عاشورا ترک گوید خداوند حوائج دنیا و آخرتش را برآورده نماید و هر که روز عاشورا را روز مصیبت و اندوه و گریه قرار دهد خداوند روز قیامت را روز شادی و سرورش مقرر فرماید و چشمهایش را در بهشت به وسیله ما روشن کند و هرکس روز عاشورا را روز برکت خویش بنامد و برای منزلش چیزی ذخیره کند وی را در آنچه اندوخته است برکتی نباشد و روز قیامت با یزید و عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد لعنة الله علیهم در پایین ترین درجه جهنم محشور می شود.
(فَرِحَ المُخلَّفُونَ بِمَقعَدِهِم خِلافَ رَسُولِ اللهِ و کَرِهُوا أن یُجاهِدُوا بِاَموالِهِم وَ أنفُسِهِم فِی سَبیلِ اللهِ...).
«تخلف جویان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا صلی الله علیه و آله خوشحال شدند و کراهت داشتند که با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کنند».
قرآن کریم در ادامۀ آیات قبل، به آنها می فرماید:
(فَلیَضحَکُوا قَلیلاً وَلیَبکُوا کَثیراً جَزاءً بِما کانُوا یَکسِبُونَ).
«آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند، این جزای کارهایی است که انجام می دادند».
گریه به خاطر اینکه آنها همۀ پلهای بازگشت را پشت سر خود ویران کرده اند و تیره روزی و بدبختی را برای خود خریده اند. البته این گونه مخالفتها، نافرمانیها و کارشکنیها در زمان ائمۀ معصومین علیهم السلام نیز وجود داشته و امروزه هم کم نیستند آنها که فرمانهای ولایت فقیه را نادیده می گیرند و برکارشکنیها ادامه می دهند و از کارهای پلید خود، مسرورند.
(اِنَّ قارُونَ کانَ مِن قَومِ مُوسی فَبغی عَلَیهِم وَاتَیناهُ مِنَ الکُنُورِ ما اِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأ بِالعُصبَةِ اُولی القُوَّةِ...).
«همانا قارون یکی از ثروتمندان قوم موسی بود که بر آنها طریق ظلم و طغیان پیش گرفت و ما آنقدر گنج و مال به او دادیم که بر دوش بردن کلیدهای آن گنجها صاحبان قوت را خسته می-کرد».
قارون، به جای اینکه از این همه ثروت، در مسیر صحیح استفاده کند، مغرورانه می گفت: «این ثروت را به وسیلۀ دانشی که نزد من است به دست آورده ام». و مال و ثروت خود را به رخ مردم می کشید و خودنمایی می کرد تا اینکه قومش به او گفتند:
(.. لاتَفرَح اِنَّ اللهَ لایُحِبُّ الفَرِحینَ).
«این همه شادی مغرورانه مکن که خداوند شادی کنندگان مغرور را دوست نمی دارد».
قرآن کریم در آیۀ دیگر دربارۀ افراد کم ظرفیت می فرماید:
(وَلَئِن أذَقناهُ نَعماءَ بَعدَ ضَرّاءَ مَسَّتهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنی اِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ).
«و اگر آدمی را به نعمتی پس از محنتی رسانیم، مغرور و غافل شود که دیگر روزگار زحمت و رنج من سرآمده، سرگرم شادمانی و مفاخرت گردد».
الف – ملاقات با برادران دینی
«یا علی! ثَلاث فَرِحاتٍ لِلمؤمِنِ فِی الدُّنیا: لِقاء الاِخوانِ وَالافطار مِنَ الصِّیامِ وَ التَّهَجُّدُ فی آخَرِ اللَّیلِ».
«ای علی! برای مؤمن در دنیا سه خوشحالی است: دیدار برادران دینی، افطار از روزه و شب
زنده داری در آخر شب».
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند به حضرت داود فرمود: «ای داود! با ارتباط بامن شادی کن و از یاد من لذت ببر».
ب – شنا
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«خَیرٌ لَهوِ المُؤمِنِ السَّباحَهُ».
«بهترین تفریح مؤمن، شناست».
ج – شادی برای حل مشکلات علمی
دربارۀ «شیخ طوسی» گفته اند: «گاهی تا صبح روی مسأله ای فکر و مطالعه می کرد، وقتی بر حل آن مشکل موفق می شد، آنچنان بهجت و مسرتی به او دست می داد که فریاد می کرد: اَینَ المُلُوکُ وَابناءُ المُلُکِ؛ پادشاهان و پادشاه زادگان که شبها را به عیش و عشرت و لذت به سر می بردند کجا هستند که بیایند و این لذت ما را درک کنند؟!».
دربارۀ «احمد بن احمد خوارزمی» معروف به «ابوریحان بیرونی» حکیم، ریاضی دان، طبیب و ستاره شناس معاصر «ابوعلی سینا» آمده است: «در آخرین لحظات عمرش، بعضی از اصحابش به عیادتش آمدند، دیدند او در بستر مرگ قرار گرفته و سخت ناراحت است، در همین حال، ابوریحان به یکی از آنان گفت: مسألۀ ریاضی «جدات هشتگانه» را برایم به روشنی بیان کن، او گفت، اکنون، در این حال؟! بیرونی گفت: آقاجان آیا من از دنیا بروم و این مسأله را بدانم بهتر از این نیست که بمیرم و آن مسأله را ندانم.
عیادت کننده گوید: مسأله را برایش بیان کردم و پس از چند لحظه او از دنیا رفت».
د – ذکر و یاد خدا
«نَعیمُهم فِی الدنیا ذکری و مَحَبتی و رِضایی مِنهُم».
«دلخوشی مؤمنان در دنیا به ذکر، محبت و رضای من است».
کسی که به خدا محبت دارد، طبعا به یاد اوست و از یاد او لذت می برد و تمام دلخوشی و لذتش به این است که به یاد او مشغول باشد؛ چنانکه در دعای سحر امام سجاد علیه السلام می خوانیم: «بِذِکرِکَ عاشَ قَلبی... با یاد تو دلم زنده است.» اگر یاد تو نباشد، دل من می میرد؛ چون به غیر تو دلخوشی و امیدی ندارم.
بزرگترین لذت در این است که انسان احساس کند محبوبش از او راضی و خشنود است، محبت های عادی بشر نیز چنین هستند، انسان وقتی به کسی محبت می ورزد به این دلخوشی است که رضایت محبوبش را نظاره گر باشد و اگر احساس کند محبوبش ناراضی است، غمگین می شود.
هـ - تشکیل مجالس جشن و شادی برای احیای ارزشها
1- اجرای شعر و سرود.
2- اجرای مسابقات کتبی و حضوری متناسب با اقتضای مجلس. و می توان سؤالاتی را بصورت عمومی مطرح نمود تا در مجلس، هیجان بیشتری ایجاد شود؛ مثلا بگوییم اگر کسی یک آیه، یا یک حدیث، یا یک شعر، یا بهترین خاطره و ... در موضوع این جشن بگوید، جایزه خواهد داشت.
3- خاطره گویی متناسب با موضوع جلسه؛ مثلا اگر موضوع جلسه جشن ازدواج است، خاطرات شیرین از عروسیها مطرح شود.
4- لطیفه های مناسب گفتن.
5- اجرای نمایشها، میان پرده و طنز.
6- می توان برای نشاط بیشتر جلسه، شماره های خاصی را در کارت دعوت و یا همراه با پذیرایی قرار داد یا براساس شمارۀ صندلیهای سالن و ... به قید قرعه، شماره ایی را اعلام و جایزه داد.
شادیهای ناپسند
در شریعت اسلام، برخی از شادیها ناپسند و مذموم است و مؤمنان باید از آنها بپرهیزند. در ذیل برخی از شادیهای ناپسند را می آوریم:
الف – شادیهای تمسخرآمیز
(فَلما جائَهُم بِآیاتِنا اِذاهُم مِنها یَضحَکُونَ).
«چون آیات ما را بر آنها آورد، او را مسخره کردند و خندیدند».
این شیوۀ همۀ طاغوتها و جاهلان متکبر است که می خواهند بدین وسیله به دیگران بفهمانند که اصلا دعوت آنها قابل بررسی، مطالعه و جوابگویی نیست و ارزش یک برخورد جدی را ندارد.
در عصر حاضر نیز متکبّران و افراد خودخواه و فاسد، چنین رفتارهایی را به صورتهای متنوع، به زبان فیلم، طنز و ... دارند و برای اینکه حرف باطل خود را به کرسی بنشانند و زیر بار حرف حق نروند، برای آنها هر قدر دلیل و برهان آورده شود باز، با خندۀ تمسخرآمیز، سعی می کنند دلایل طرف خود را نادیده بگیرند و بر باطل، اصرار ورزند. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:
(اِنَّ الَّذینَ اَجرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذینَ امَنُوا یَضحَکُونَ).
«همانا (امروز) بدکاران بر اهل ایمان می خندند (و مسخره می کنند)».
بدکاران ، پیوسته به مؤمنان می خندند؛ خنده ای که از روح طغیان، کبر، غرور و غفلت ناشی
می شود. غافل از اینکه روزی می رسد مؤمنان به آنها بخندند؛ چنانچه قرآن کریم می فرماید:
(فَالیَومَ الَّذینَ امَنُوا مِنَ الکُفّارِ یَضحَکُونَ).
آری، روز قیامت بازتابی از اعمال انسان در دنیاست و در آنجا باید عدالت الهی اجرا شود و عدالت، ایجاب می کند که در آنجا مؤمنان پاکدل به کفار لجوج، معاند و استهزاءکننده بخندند. و این خود نوعی عذاب دردناک برای مغروران متکبر است.
در بعضی از روایات از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است: «در روز قیامت، دری از بهشت به روی کفارگشوده می شود و آنها به گمان اینکه فرمان آزادی از دوزخ و ورود به بهشت به آنها داده شده است، به سوی آن حرکت می کنند. هنگامی که به آن می رسند، ناگهان در بسته می شود و این کار چند بار تکرار می گردد و مؤمنان که در بهشت نظاره گر آنانند، به آنها می-خندند».
ب – شادی به زشتیها
(لاتَحسَبَنَّ الَّذینَ یَفرَحُونَ بِما اَتَواو و یُحِبُّون أن یُحمَدُوا بِما لَم یَفعَلُوا فَلا تَحسَبَنَّهُم بِمَفازَةٍ مِنَ العَذابِ وَ لَهُم عَذابٌ اَلیمٌ).
«ای پیغمبر! مپندار آنهایی که به کردار زشت خود شادمانند و دوست دارند که از مردم به اوصاف پسندیده ای که هیچ در آنها وجود ندارد، آنها را ستایش کنند، البته گمان مدار که از عذاب خدا رهایی یابند بلکه برای آنها عذاب دردناکی خواهد بود».
از این آیه استفاده می شود که فرح و سرور در برابر کار نیکی که انسان توفیق انجام آن را یافته، اگر به صورت معتدل باشد و مایۀ غرور و خودپسندی نگردد، نکوهیده نیست.
ج – شادی به لغزشهای دیگران
علی علیه السلام فرمود:
«لا تَفرَح بِسَقطَهِ غَیرِک فَاِنَّکَ لا تَدری ما یَحدُثُ بِکَ الزَّمانُ».
«به لغزش دیگران خوشحال مشو؛ زیرا تو نمی دانی که زمانه با تو چه خواهد کرد».
تجربه نشان داده است هرکس در هر حال به دیگران بخندد، دیگران هم برای او خواهند خندید، متأسفانه افرادی هستند که اگر صدها خبر دربارۀ شادی و موفقیت دیگران بشوند، اصلا به روی خودشان نمی آورند،گویی چنان خبری را نشنیده اند ، در حالی که از شنیدن خبر شکست دیگران چنان به وجد و نشاط می آیند که آن را بزرگ هم می کنند، غافل از اینکه روزی ممکن است از خود آنان نیز چنین لغزشی سر بزند.
د – خنده های بی مورد
هـ - شادی به گناه
«التَّبهُّجُ بِالمَعاصی اَقبَحُ مِن رُکُوبها».
«شادی به گناه، زشت تر است از انجام آن».
در روایت دیگر از امام سجاد علیه السلام نقل شده که فرمودند: «بپرهیز از خوشحالی به گناه چرا که خوشحالی به گناه از خود گناه بدتر و بزرگتر است».
و – شادی با دروغ
«وَیلٌ لِلَّذی یُحَدِّثُ فَیَکذِبَ لِیَضحَکَ بِهِ الَقومَ وَیلٌ لَه! وَیلٌ لَه! وَیلٌ لَه!».
«وای بر کسی که سخنی دروغ بگوید تا مردم را بخنداند، وای بر او! وای بر او! وای بر او!».
ز – خندیدن در تشییع جنازه
و نیز خنده و شادی در برابر افراد محزون و غصه دار صحیح نیست امام عسکری علیه السلام فرمود:
لَیسَ مِنَ الاَدَبِ اِظهارُ الفَرَح عِندَ المَحزون
از ادب انسانی دور است که انسان در برابر افراد محزون اظهار شادی کند.
مانند برپانمودن مراسم جشن و شادی در برابر افراد ماتم زده و عزادار.
گر لب پرخنده داری شادمان باش ولی
ترک شادی کن چو دیدی چشم گریان کسی
ح – مجالس خوش گذرانی
می کنند و یا در چنین مجالسی شرکت می کنند تا لحظاتی چند در عالم خوش گذرانی و بی خیالی باشند، مجالسی که با لهو و لعب موسیقی های مبتذل و احیانا رقص و پایکوبی و مفاسد دیگر، همراه است.
ط – شادی بر مصیبت مظلومان
بنی امیه، آل زیاد و آل مروان به جای اینکه اشکی برای شهادت آنها بریزند و ناراحت و متأثر باشند، از این جنایت بزرگ تاریخ، شادی کردند. در فرازی از زیارت عاشورا آمده است:
«و هذا یَومٌ فَرِحَت بِهِ آلُ زیادٍ و آلُ مَروانَ».
«روز عاشورا روزی است که آل زیاد و آل مروان شادی کردند و سوت و کف زدند و با شادی و سرور خود رضایت و ارتباط خود را با این فاجعۀ تاریخ به تماشا گذاشتند و لعن و نفرین ابدی را مستحق خود ساختند، امروز هم اگر ظلمی در هر جای جهان صورت بگیرد و کسی به آن ظلم، خشنود و شادمان باشد، شریک ظالم خواهد بود.
امام رضا علیه السلام فرمود: هرکس کوشش در رفع احتیاجات خویش را در روز عاشورا ترک گوید خداوند حوائج دنیا و آخرتش را برآورده نماید و هر که روز عاشورا را روز مصیبت و اندوه و گریه قرار دهد خداوند روز قیامت را روز شادی و سرورش مقرر فرماید و چشمهایش را در بهشت به وسیله ما روشن کند و هرکس روز عاشورا را روز برکت خویش بنامد و برای منزلش چیزی ذخیره کند وی را در آنچه اندوخته است برکتی نباشد و روز قیامت با یزید و عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد لعنة الله علیهم در پایین ترین درجه جهنم محشور می شود.
ی – شادی بر مخالفت از فرمانهای پیامبر صلی الله علیه و آله
(فَرِحَ المُخلَّفُونَ بِمَقعَدِهِم خِلافَ رَسُولِ اللهِ و کَرِهُوا أن یُجاهِدُوا بِاَموالِهِم وَ أنفُسِهِم فِی سَبیلِ اللهِ...).
«تخلف جویان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا صلی الله علیه و آله خوشحال شدند و کراهت داشتند که با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کنند».
قرآن کریم در ادامۀ آیات قبل، به آنها می فرماید:
(فَلیَضحَکُوا قَلیلاً وَلیَبکُوا کَثیراً جَزاءً بِما کانُوا یَکسِبُونَ).
«آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند، این جزای کارهایی است که انجام می دادند».
گریه به خاطر اینکه آنها همۀ پلهای بازگشت را پشت سر خود ویران کرده اند و تیره روزی و بدبختی را برای خود خریده اند. البته این گونه مخالفتها، نافرمانیها و کارشکنیها در زمان ائمۀ معصومین علیهم السلام نیز وجود داشته و امروزه هم کم نیستند آنها که فرمانهای ولایت فقیه را نادیده می گیرند و برکارشکنیها ادامه می دهند و از کارهای پلید خود، مسرورند.
ک – شادی مستانه به خاطر مال و ثروت
(اِنَّ قارُونَ کانَ مِن قَومِ مُوسی فَبغی عَلَیهِم وَاتَیناهُ مِنَ الکُنُورِ ما اِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأ بِالعُصبَةِ اُولی القُوَّةِ...).
«همانا قارون یکی از ثروتمندان قوم موسی بود که بر آنها طریق ظلم و طغیان پیش گرفت و ما آنقدر گنج و مال به او دادیم که بر دوش بردن کلیدهای آن گنجها صاحبان قوت را خسته می-کرد».
قارون، به جای اینکه از این همه ثروت، در مسیر صحیح استفاده کند، مغرورانه می گفت: «این ثروت را به وسیلۀ دانشی که نزد من است به دست آورده ام». و مال و ثروت خود را به رخ مردم می کشید و خودنمایی می کرد تا اینکه قومش به او گفتند:
(.. لاتَفرَح اِنَّ اللهَ لایُحِبُّ الفَرِحینَ).
«این همه شادی مغرورانه مکن که خداوند شادی کنندگان مغرور را دوست نمی دارد».
قرآن کریم در آیۀ دیگر دربارۀ افراد کم ظرفیت می فرماید:
(وَلَئِن أذَقناهُ نَعماءَ بَعدَ ضَرّاءَ مَسَّتهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنی اِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ).
«و اگر آدمی را به نعمتی پس از محنتی رسانیم، مغرور و غافل شود که دیگر روزگار زحمت و رنج من سرآمده، سرگرم شادمانی و مفاخرت گردد».