اعجاز در قرآن كریم به معنای نخست آمده است؛ چنان كه خداوند میفرماید: «و ما انتم بمُعجزین»: و شما درمانده كنندگان [خدا] نیستید. (3) اعجاز و معجزه از اصطلاحات كلامی و به معنای امری خارقالعاده همراه با تحدی و سالم از معارضه است كه خداوند آن را به دست پیامبرش پدید میآورد تا نشان راستی رسالت وی باشد. (4)
هر امر خارقالعادهای معجزه نیست، بلكه زمانی معجزه تحقق مییابد كه مدعی پیامبری، آن كار خارقالعاده را شاهد صدق ادعای خود معرفی كند و مخاطبانش را به هماوردی و معارضه فراخواند و مخاطبان، انگیزهی معارضه داشته باشند و از معارضه سالم بماند. (5) پس در اعجاز چند شرط وجود دارد:
1. خارقالعاده بودن:
معجزه كاری است كه برخلاف عادت است و با توجه به اسباب و علل عادی، انجام یافتن آن محال است؛ ولی از نظر عقل محال نیست. بعضی از كارها از نظر عادت و مجاری طبیعی امكانپذیر نیست؛ مانند اینكه مردهای زنده شود یا چوبی به صورت حیوان درآید یا مجسمهی پرندهای ساخته شده، به آسمان پرتاب و سپس زنده شده، به پرواز درآید و... اینها كارهایی است كه از نظر مجاری طبیعی محال است، ولی از لحاظ عقلی محال نیست. عقل انجام این كارها را ممكن میداند، ولی اینكه چیزی در یك لحظه هم باشد و هم نباشد (اجتماع نقیضین) از نظر عقل محال است. (6)خارقالعاده بودن، نخستین شرط معجزه و شرط لازم است، نه شرط كافی. به عبارت دیگر هر امر خارقالعادهای را نمیتوان معجزه دانست؛ هر چند همهی معجزهها باید خارق عادت باشند.
2. همراهی با ادعای پیامبری:
دومین ویژگی معجزه آن است كه با ادعای پیامبری همراه باشد. با این ویژگی، كرامات اولیا از تعریف معجزه خارج میشود؛ زیرا كرامات اولیا با ادعای نبوت همراه نیست و «كرامت» نامیده میشود. خداوند متعال دربارهی حضرت مریم میفرماید: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقاً قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ» (7): هرگاه زكریا وارد محراب او (مریم) میشد، غذایی نزد او میدید، از او پرسید ای مریم این روزی از كجا نصیب تو شده است؟ گفت این از سوی خداست، خداوند به هركس بخواهد بی حساب روزی میدهد.آماده شدن غذا، بدون تلاش و كوشش طبیعی، خلاف عادت و خارقالعاده است، ولی از آنجا كه با ادعای نبوت همراه نیست، معجزه نامیده نمیشود. (8)
3. با تحدی همراه بودن:
تحدی آن است كه شخص مدعی پیامبری، از طریق اظهار معجزه، مخالفان خود را به مقابله و مبارزه دعوت كند و از آن بخواهد كه امری همانند آنچه او آورده است، بیاورند.این شرط خود شامل چند امر است:
الف) دعوت مخالفان به مبارزه و آوردن مثل آن چیزی كه مدعی نبوت به عنوان معجزه و برای اثبات صدق مدعای خویش ارائه داده است.
ب)انگیزه داشتن مخاطبان برای معارضه و آوردن آنچه مدعی نبوت آورده است.
ج) سلامت آنچه به عنوان معجزه آورده و ناتوانی دیگران از آوردن مثل آنچه او آورده است. (9) نكتهی درخور توجه آن است كه مقصود از دیگران، ملت و امتی است كه پیامبر برای آنان نازل شده است. (10)
4. مطابقت مدعا با قصد و ادعا:
اگر شخص مدعی پیامبری بگوید برای اثبات صدق مدعای خود، قصد دارد كوری را شفا دهد، اما پس از این سخن، نابینا شنوایی خود را نیز از دست دهد، در این صورت، هرچند حادثهای كه رخ داده است (كر شدن آن شخص) امری خارقالعاده و همراه ادعای نبوت است، ولی چون با قصد و ادعای شخص مدعی مخالف است، معجزه به شمار نمیآید؛ از این رو كارهای خارقالعادهای را كه مسیلمه كذاب انجام می داد، نمیتوان معجزه نامید. برای نمونه نقل شده است وی برای زیادتر و شیرین شدن آب چاهی، مضمضه كرد و آب دهانش را در چاه ریخت، ولی نه تنها آب زیادتر نشد، بلكه چاه خشكید. (11)5. قابل تعلیم و تعلم نبودن:
معجزه كاری است كه قدرت انجام آن از طریق آموختن (تعلیم و تعلم) و تمرین به دست نمیآید، برخلاف اموری مانند سحر، جادو و كارهای مرتاضان كه از این طریق قابل اكتساب است.6. برخی از دانشمندان قید زمان تكلیف را نیز اضافه كرده، معتقدند یكی دیگر از شرایط اعجاز این است كه در زمان تكلیف باشد؛ زیرا در اشراطالساعه و پیش از برپایی قیامت، عادتها نقض شده، خارقالعادههای فراوانی به وقوع میپیوندد، ولی معجزه نیست. (12)
علت اینكه عدهای، شرط ششم را از شروط اعجاز نمیدانند، این است كه هرگاه همهی عادتها نقض و جهان هستی دگرگون و تكالیف برداشته شود، جایی برای سخن گفتن از اعجاز باقی نمیماند.
پینوشتها:
1. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ذیل ماده عجز. فتح الله: معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص285، ذیل ماده عجز. زبیدی، تاج العروس؛ ذیل ماده عجز.
2. راغب اصفهانی، مفردات، ص437. ابن منظور، لسان العرب؛ ج5، ص369، ذیل ماده «عجز».
3. انعام: 134.
4. تعریفهای دیگر معجزه عبارت است از:
الف) «المعجزُ هو امرٌ خارقالعاده مقرونٌ بالتحدی مع عدم المعارضه» (علامه حلی؛ مناهج الیقین فی اصول الدین؛ ص403).
ب) «هو ثبوت ما لیس بمعتاد او نفی ما هو معتاد مع خرق العاده و مطابقه الدعوی» (همو؛ كشف المراد؛ ص275).
ج)«المعجز هو الاتیان بأمرِ خارقِ للعاده للدعوی مقرونِ بالتحدی، یتعذر علی الخلق الاتیان بمثله فی جنسه أو صفته» (مقداد بن عبدالله سیوری (فاضل مقداد)؛ ارشاد الطالبین،ص306).
د) «المعجزة ما قصد به اظهار صدق من ادّعی أنه رسول الله» (جرجانی، شرح المواقف؛ ج8، ص223). رك: فخر رازی؛ المحصل، ص489. علامه حلی؛ كشف الفوائد، ص71).
توجه به تعریف معجزه از آن رو اهمیت دارد كه بسیاری از اشكالات و شبهات به دلیل دقت نكردن در تعریف معجزه است.
5. محمد بن احمد قرطبی؛ تفسیر قرطبی، ج1، ص71. نیز رك: حسین نصار؛ اعجاز القرآن، ص286-296. محمدتقی مصباح؛ قرآن شناسی، ج1، ص 141-136.
6. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص75. محمد فاضل لنكرانی، مدخل التفسیر، ص21.
7. آل عمران: 37.
8. جعفر سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ص260.
9. رك: تفتازانی، شرح المقاصد؛ ج5، ص12.
10. علامه حلی؛ كشف المراد؛ ص350. علی محمدی، شرح كشف المراد، ص364.
11. رك: محمد بن جریر طبری؛ تاریخ طبری، ج2، ص507. به برخی دیگر از این نمونهها در جلد دوم همین مجموعه اشاره خواهد شد.
12. علامه حلی، كشف المراد، ص275.
محمدی، محمدعلی، (1394)، اعجاز قرآن با گرایش شبههپژوهی، (جلد 1)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، معاونت پژوهشی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول.