اعجاز به معنای نقض قانون طبیعت است؛ یعنی معجزه، حادثهای است كه با جریان طبیعی امور و نظم موجود در آن، ناسازگار است و نظم موجود را نقض میكند. اگر گزارهی فوق را بپذیریم، معجزه، استثنایی از وضع قوانین موجود و طبیعی است؛ یعنی ابتدا باید بپذیریم قانون لایتغیر طبیعی وجود دارد، سپس برای آن استثنا قائل شویم؛ مثلاً باید بپذیریم طبق قوانین طبیعی، هیچ مردهای زنده نمیشود، آنگاه جریان زنده شدن مردگان با دعای حضرت عیسی را استثنایی از این قاعده و قانون طبیعی بدانیم.
از طرف دیگر، پذیرفتن استثنا برای قانون غیرقابل تغییر و لایتغیر به معنای رد كردن قانون لایتغیر است.
نتیجه اینكه: اگر بپذیریم قوانین غیرقابل تغییر طبیعی وجود دارد، لزوماً باید منكر اعجاز شویم و معجزه مانند مثلث مربع، مفهوماً متناقض است و وقتی مفهوماً و ثبوتاً محال باشد، جایی برای اثبات و بحث از وقوع خارجی آن باقی نمیماند. (1)
اشكال تعریف
پاسخ اول:
تناقض یاد شده مبتنی بر این است كه اعجاز، به نقض قانون طبیعت تعریف شود؛ در حالی كه متكلمان مسلمان، اصولاً چنین تعریفی از معجزه ارائه نكردهاند؛ آنان معجزه را مخالف قانون طبیعت و استثنایی بر قاعده و قانون كلی نمیدانند تا اشكال متوجه آنان شود، بلكه اگر این اشكال را وارد بدانیم، متوجه برخی متكلمان غربی همانند توماس آكویناس (2)، هیوم (3) و ریچارد اسوین برن (4) خواهد بود كه معجزه را به «نقض قانون طبیعت» تعریف كردهاند.توضیح اینكه از نگاه حكمای مسلمان (5)، طبیعت دارای قوانینی است كه بر اساس آن قوانین، حوادث اتفاق میافتد. این قوانین دو دستهاند:
1. قوانین شناخته شده و معهود؛
2. قوانینی كه انسانهای عادی نمیدانند، ولی خداوند دانش و قدرت اعمال آن را به پیامبرانش میدهد؛ برای نمونه برای «شفای بیماران» دو دسته قوانین و علل وجود دارد: دستهی اول، قوانین معهود بین مردم كه آنان از راه داروها به درمان میپردازند و دارو در وجود بیمار تأثیر میگذارد و او بهبود مییابد. راه دوم، تأثیر نفوس قدسی پیامبران است كه با دعای آنان و تأثیر نفس آنان، بیمار بهبود مییابد. پس همانگونه كه دارو میتواند در بیمار اثر گذاشته، بیماری او را برطرف كند، نفس پیامبر نیز میتواند در بیمار تأثیر گذاشته، او را بهبود بخشد.
نتیجه اینكه اگر از طریق معجزه، درخت خشكی سبز و بارور شد، با توجه به اینكه موجودی طبیعی است، باید علتی طبیعی نیز داشته باشد، چه آن علت را بشناسیم و چه نشناسیم.
قرآن كریم نیز نام آن علت را نبرده است. البته قرآن كریم این مقدار را بیان كرده است كه برای هر حادث مادی، سببی مادی است كه به اذن و ارادهی خدا آن حادث را پدید میآورد. به عبارت دیگر برای هر حادثی مادی، یك مجرای مادی و راهی طبیعی وجود دارد كه پروردگار، فیض خود را از آن مجرا به آن موجود افاضه میكند.
در مورد خوارق عادات و معجزات نیز خدای تعالی معجزه را بدون به جریان انداختن اسباب مادی و علل طبیعی و به صرف ارادهی خود انجام نمیدهد، بلكه در این موارد نیز اسباب وجود دارند، ولی ما از آنها آگاه نیستیم و سببها را نمیدانیم و خداوند خود بدان احاطه دارد. پس مسبب هر سببی كه فرض شود- عادی یا غیرعادی- خداوند است كه برای آن سبب حد و اندازه و مرزی معین كرده، آن مسبب را با سایر مسببات و موجودات مربوط و متصل كرده است. پس نه تنها اسباب و مسببات، بلكه ارتباط سبب و مسبب نیز ملك خداوند و تحت قدرت ربوبی است و ذات ربوبی است كه اراده میكند سببی، علت برای مسببی بوده، بین آنان رابطهی سبب و مسبب برقرار شود. (6)
قوانین نقضپذیر
پاسخ دوم:
شبههی یاد شده بر این مبنا پایهگذاری شده بود كه نقض قوانین طبیعی محال است؛ در حالی كه گزارهی فوق، غیرقابل اثبات و نقضپذیر است. به كدامین دلیل «قوانین طبیعی وقتی میتوانند قانون طبیعی باشند كه استثناناپذیر باشند؟!»از بررسی ماهیت قانون طبیعی به دست نمیآید كه قانون با استثنا سازگار نیست، بلكه بسیاری از متفكران بزرگ، حتی متفكران غربی با گرایشهای مختلف و حتی الحادی، همانند جی. ال. ماكی (J. L. Makie) (7)، ریچارد اسوین برن، میكائیل پترسون (Michael Pterson) (8) بر این نكته تأكید كرده، «قانون» و «استثنا» را قابل جمع میدانند؛ برای نمونه «جی. ال. ماكی» در نقد شبههی فوق مینویسد:
اگر مدعا این باشد كه عواملی به غیر از عوامل طبیعی هم وجود دارند و آن عوامل گاه گاهی بر عوامل طبیعی اثر گذاشته، حادثهای را پدید میآورند كه میتوان آن را اعجاز نامید، در این صورت نباید این قانون كه میگوید آب تحت هیچ شرایطی طبیعی به طور ناگهانی به شراب تبدیل نمیشود، به جهت تبدیل ناگهانی آب به شراب (9) بر اثر مداخلهی عامل غیرطبیعی، ناقض به حساب آید. آنچه ناقض و ناتمام است، این عقیده است كه تمامی حوادث را میتوان در قالب اصطلاحات قوانین طبیعی توضیح داد، پس میتوانیم برخلاف آلستایر ماكنون بگوییم قانون و استثنا قابل جمعاند. وی در پایان چنین نتیجه میگیرد: امروزه تعدادی از فیلسوفان معتقدند میتوان وجود خداوند و مداخلهی اعجازآمیز او را در نظم طبیعی ثابت كرد و تنها عدهی كمی از اساس، وقوع معجزات را انكار میكنند. (10)
قوانین خطاپذیر
پاسخ سوم:
راه شناخت ما از قوانین طبیعی، تجربه و حس است و شناخت تجربی و حسی، خطاپذیر و غیربرهانی است. امور فراوانی وجود دارد كه انسانها بر اساس تجربه و حس و آزمون و خطا تصور كردهاند از قوانین لایتغیر طبیعی است؛ ولی پس از مدتی با پیشرفت علوم و تكرار دقیق تجربه ها روشن شده است كه آنچه قانون لایتغیر فرض میشد، باطل و ناتمام یا ناكافی بوده است.پینوشتها:
1. این شبهه از طرف بسیاری از دانشمندان غربی از جمله الستایر ماكنون (alastair Mckinnon) مطرح شده است. نامبرده با توجه به ارزش معرفتیای كه برای گزارهی علمی قائل است، معتقد است: قوانین علمی، صورت خلاصه شده از مجموع چیزی است كه در طبیعت رخ میدهد؛ به عبارت دیگر، گزارهی علمی بیان جریان واقعی حوادث است. معجزه بر حسب تعریف، تعلیق جریان واقعی رویدادهایی است كه در طبیعت رخ میدهد. بنابراین قانون طبیعت شامل جمیع چیزهایی است كه در طبیعت رخ میدهد. از طرفی قانون همواره باید به گونهای اصلاح و تعدیل شود تا شامل جمیع حوادث گردد؛ لذا تعلیق این قانون در موارد خاصی كه شامل حادثهای از حوادث نگردد، خودمتناقض است.
به گفتهی ماكنون این مشكل به كاربرد معجزه و اطلاق آن بر حادثهی عینی نیز سرایت میكند. در مقام تشخیص حادثه به عنوان معجزه با یك قضیهی جدلی الطرفین مواجهیم. از یك سو باید بنا بر شواهد، وقوع معجزه را تصدیق كنیم و از سوی دیگر تصدیق آن به معنای نفی قوانین است و اگر قوانین علمی را تصدیق كنیم، نمیتوانیم وقوع آن را مسلم بدانیم. پس استثنا و قانون طبیعت با هم قابل پذیرش نیست (محمدامین احمدی؛ تناقض نما یا غیب نمون؛ ص89-90) و او از:
Mckinnon,alastair,Miracle and paradox;philosophical Quarterly,1964-1967
و نیز:
alastair,Mckinnon;Miracle In Miracles,Edited by,Richard,Swinbrune,pp. 49-52.
2. قدیس توماس آكویناس (Thomas Aquinas) كه گفته میشود مهمترین فیلسوف تاریخ غرب از ارسطو تا دكارت بوده است، در تعریف معجزه میگوید: معجزه به طور كلی بر حوادثی اطلاق میشود كه به وسیلهی عامل ربوبی در ماورای نظم طبیعی مشهود، به تحقق رسیده باشد.
3. دیوید هیوم (david hiom) از فیلسوفان اسكاتلندی بود كه مهمترین فیلسوف مكتب تجربهگرایی به شمار میرود. او در تعریف معجزه میگوید معجزه میتواند دقیقاً چنین تعریف شود: تخلف از یك قانون طبیعت به وسیلهی ارادهی خاص یا به وسیلهی یك عامل نامرئی.
4. ریچارد اسوین برن (Richard Swin burn) از اندیشمندان معاصر و استاد فلسفهی مسیحی دانشگاه آكسفورد انگلستان بر نقض قانون طبیعت در معجزه تأكید كرده، معتقد است: معجزه هر اندازه عجیب و غریبتر و نقض قانون طبیعت در آن آشكارتر باشد، بهتر میتواند ملاك عینی و قابل سنجش برای اثبات حقانیت دین خاص به دست دهد (محمدامین احمدی؛ تناقض نما یا غیب نمون؛ ص44-45).
5. این پاسخ براساس نظریهی اشاعره تنظیم نشده است؛ زیرا آنان نظم موجود در طبیعت را به «عادة الله» تفسیر میكنند (برای آگاهی بیشتر رك: عین الله خادمی؛ «تبیین نظریهی اشاعره دربارهی عادت الله»؛ ص72-80. محمدعلی اسماعیلی، «تبیین نظریهی عادة الله در مكتب اشاعره»، ص227-260).
6. علامه طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص79 با تصرف و تلخیص.
7. (متوفای 1981م) دانشیار فلسفه در دانشگاه آكسفورد و چند دانشگاه دیگر.
8. استاد فلسفه دانشكده آزبری و مؤلف كتابهای شر و خدای مسیحی، فلسفهی تعلیم و تربیت، مسائل و راهحلهای نو، عقل و اعتقاد دینی و... كه برخی از كتابهای نامبرده را با همكاری دانشمندانی چون ویلیام هاسكر، بروس رایشنباخ و دیوید بازینجر نوشته است.
9. یكی از معجزات منسوب به حضرت مسیح كه در اناجیل به آن اشاره شده است، تبدیل نمودن شش خمرهی آب به شراب میباشد. عیسویان معتقدند این معجزه در جشن عروسیای كه خود حضرت مسیح در آن حضور داشته، رخ داده بود. میگویند بعد از آنكه شش خمره شراب مصرف و تمام شد، حضرت عیسی (علیه السلام)دستور داد خمرهها را از آب پر كنند، سپس به اعجاز آن حضرت آبها به شراب تبدیل شد. (یوحنا، 1: 11-2).
10. محمدامین احمدی؛ تناقض نما یا غیب نمون، ص102 به نقل از:
Peterson and others;Reason and religious belief,p. 158-159.
محمدی، محمدعلی، (1394)، اعجاز قرآن با گرایش شبههپژوهی، (جلد 1)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، معاونت پژوهشی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول.