تواضع و فروتنی
اشاره
با این حال مفهوم این سخن آن نیست که ما بحثهای مربوط به تواضع را نادیده گرفته و به آنچه در بحث زشتی تکبر و استکبار گفتیم بسنده کنیم. بخصوص اینکه نسبتبین تکبر و تواضع به اصطلاح نسبت میان ضدین است نه وجود و عدم. هم تکبر یک صفت وجودی است و هم تواضع و هر دو در مقابل یکدیگر قرار دارند، نه از قبیل وجود و عدم که سخن از یکی الزاما همراه با نفی دیگری باشد.
در روایات اسلامی نیز به این معنی اشاره شده است از جمله از علی(ع) میخوانیم: «ضادوا الکبر بالتواضع; به وسیله تواضع با تکبر که ضد آن است مقابله کنید». (1)
با این اشاره به قرآن باز میگردیم و آیات مربوط به مساله تواضع را گلچین کرده، مورد بررسی قرار میدهیم(هر چند آیاتی که به کنایه یا به ملازمه به آن اشاره میکند بیش از اینها است).
1- یایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه اذلة علی المؤمنین اعزة علی الکافرین... (سورهمائده،آیه54)
2- و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجهلون قالوا سلاما (سورهفرقان،آیه63)
3- واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین (سورهشعراء،آیه215)
ترجمه
2- بندگان(خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه میروند; و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند(و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام میگویند(و با بی اعتنایی و بزرگواری میگذرند).
3- (ای پیامبر) بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی میکنند بگستر(و نسبتبه آنها تواضع و مهربانی کن).
تفسیر و جمعبندی
یکی از اوصاف بارز آنها این است که در برابر مؤمنان متواضعند: (اذلة علی المؤمنین) و در برابر کافران نیرومند و قوی هستند (اعزة علی الکافرین).
«اذلة» جمع «ذلول» و «ذلیل» از ماده «ذل» (بر وزن حر) در اصل به معنی نرمی و ملایمت و تسلیم است در حالی که «اعزة» جمع «عزیز» از ماده «عزة» به معنی شدت است، حیوانات رام را «ذلول» میگویند چون ملایم و تسلیمند و «تذلیل» در آیه ذللت قطوفها تذلیلا اشاره به سهولت چیدن میوههای بهشتی است.
گاه ذلت در مواردی به کار میرود که معنی منفی دارد و آن در جایی است که از سوی غیر به انسان تحمیل میشود وگرنه در ماده این لغت مفهوم منفی ذاتا وجود ندارد(دقت کنید).
به هر حال آیه فوق دلیل روشنی بر اهمیت تواضع و عظمت مقام متواضعین است، تواضعی که از درون جان انسان برخیزد و برای احترام به مؤمنی از مؤمنان و بندهای از بندگان خدا باشد.
در دومین آیه باز اشاره به اوصاف برجسته و فضائل اخلاقی گروهی از بندگان خاص خداست که در طی آیات سوره فرقان از آیه63 تا آیه 74 دوازده فضیلتبزرگ برای آنها ذکر شده است و جالب اینکه نخستین آنها همان صفت تواضع است، این نشان میدهد همان گونه که «تکبر» خطرناکترین رذائل است، تواضع مهمترین یا از مهمترین فضائل میباشد، میفرماید:
«بندگان خاص خداوند رحمان کسانی هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه میروند» (و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا)
«هون» مصدر است و به معنی نرمی و آرامش و تواضع است و استعمال مصدر در معنی اسم فاعل در اینجا به خاطر تاکید است، یعنی آنها چنان آرام و متواضعند که گویی عین تواضع شدهاند و به همین دلیل در ادامه آیه میفرماید: «و اذا خاطبهم الجهلون قالوا سلاما; و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند(و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام میگویند(و با بی اعتنایی و بزرگواری میگذرند)».
و در آیه بعد از آن سخن از تواضع آنها در برابر ذات پاک خداست میفرماید: «والذین یبیتون لربهم سجدا و قیما; آنها کسانی هستند که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام میکنند(و به بندگی و عبادت میپردازند)».
«راغب» در کتاب «مفردات» میگوید: «هون» دو معنی دارد یکی از آنها خضوع و نرمشی است که از درون جان انسان بجوشد که این شایسته ستایش است(سپس به آیه مورد بحث اشاره میکند) و در حدیث نبوی آمده است المؤمن هین لین. (2) دوم خضوع و تذللی است که از سوی دیگری بر انسان تحمیل شود و او را خوار کند.
ناگفته پیداست که منظور از الذین یمشون علی الارض هونا این نیست که فقط راه رفتن آنها متواضعانه است، بلکه منظور نفی هرگونه کبر و خودخواهی است که در تمام اعمال انسان و حتی در کیفیت راه رفتن که سادهترین کار است آشکار میشود، زیرا ملکات اخلاقی همیشه خود را در لا به لای گفتار و حرکات انسان نشان میدهند تا آنجا که در بسیاری از مواقع از چگونگی راه رفتن انسان میتوان به بسیاری از صفات اخلاقی او راه برد.
آری عباد الرحمن (بندگان خاص خدا) نخستین نشانشان همان تواضع است، تواضعی که در تمام ذرات وجودشان نفوذ کرده و حتی در راه رفتن آنها آشکار است و اگر میبینیم خداوند در آیه37 سوره اسراء به پیامبرش دستور میدهد «و لاتمش فی الارض مرحا; روی زمین با تکبر راه مرو» منظور فقط راه رفتن نیستبلکه هدف، تواضع در همه کار است که نشانه بندگی و عبودیتخداست.
در سومین آیه روی سخن رابه پیامبر(ص) کرده،میفرماید:«بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی میکنند پایین بیاور و(تواضع و محبت کن); واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین»
«خفض» بر وزن «خشم» در اصل به معنی پایین آوردن است و «جناح» به معنی بال میباشد. بنابراین «و اخفض جناح» کنایه از تواضع آمیخته با محبت است، همانگونه که پرندگان هرگاه میخواهند به جوجههای خود اظهار محبت کنند بال و پر خود میگسترانند و آنها را زیر بال و پر میگیرند تا هم در برابر حوادث احتمالی مصون بمانند و هم از تشتت و پراکندگی حفظ شوند، پیامبر اسلام(ص) نیز مامور بود بدین گونه مؤمنان را زیر بال و پر خود بگیرد!
این تعبیر بسیار ظریف و پر معنی نکات مختلفی را در عبارت کوتاهی جمع کرده است.
جایی که پیامبر مامور به تواضع آمیخته با محبت در برابر مؤمنان باشد تکلیف افراد امت روشن است چرا که پیغمبر سرمشق و الگو و «اسوه» برای همه امت است.
شبیه همین تعبیر در آیه 88 سوره حجر نیز آمده است آنجا که میفرماید: واخفض جناحک للمؤمنین که باز مخاطب در آن شخص پیامبر است و مامور میشود برای مؤمنان «خفض جناح» و تواضع آمیخته با محبت داشته باشد.
شبیه این تعبیر با اندک تفاوتی در مورد فرزندان در مقابل پدران و مادران در سوره «اسراء» آمده، آنجا که میفرماید: «واخفض لهما جناح الذل من الرحمة; بالهای خود را در برابر آن دو(پدر و مادر) از محبت و لطف فرود آر(و تواضعی آمیخته با احترام و محبت در برابر آنان داشته باش)».
از مجموع آنچه در آیات فوق آمده به خوبی استفاده میشود که قرآن مجید نه تنها تکبر و استکبار را مورد مذمت قرار داده، بلکه نقطه مقابل آن یعنی تواضع و فروتنی را با تعبیرات گوناگون مورد تمجید قرار داده است.
تواضع و فروتنی در روایات اسلامی
در اهمیت تواضع تعبیرات بسیار جالبی در روایات آمده:
1- در حدیثی از رسول خدا(ص) میخوانیم: روزی فرمود: «مالی لااری علیکم حلاوة العبادة؟! قالوا و ما حلاوة العبادة؟ قال التواضع!; چه میشود که شیرینی عبادت ر در شما نمیبینم؟ عرض کردند: شیرینی عبادت چیست؟ فرمود: تواشع است!» (3)
ناگفته پیداستحقیقت عبادت نهایتخضوع در برابر پروردگار است. کسی که شیرینی خضوع و تواضع در برابر خدا را دریابد در برابر خلق خدا نیز متواضع است.
2- در حدیث دیگری از امیرمؤمنان(ع) آمده است: «علیک بالتواضع فانه من اعظم العبادة; بر تو باد تواضع که از برترین عبادات است». (4)
3- از امام حسن عسکری(ع) نقل شده است که فرمود: «التواضع نعمة لایحسد علیها; تواضع نعمتی است که سبب حسادت دیگران نمیشود». (5)
معمولا هر نعمتی نصیب انسان میشود مزاحمتهای حسودان افزوده میگردد و گاه این حسادت چنان فضای زندگی را تنگ میکند که زندگی بر صاحب نعمت مشکل میشود، ولی تواضع از این قاعده کلی مستثنی است، نعمتی است که حسادت حسودان را برنمیانگیزد.
این بحث دامنهدار را با حدیث دیگری از نبی اکرم(ص) پایان میدهیم:
4- «یباهی الله تعالی الملائکة بخمسة: بالمجاهدین، والفقراء، والذین یتواضعون لله تعالی، والغنی الذی یعطی الفقراء و لایمن علیهم، و رجل یبکی فی الخلوة من خشیة الله عز و جل; خداوند به پنج دسته از انسانها به فرشتگان مباهات میکند: مجاهدان(راه خدا)، فقرا(و نیازمندانی که دین خود را به دنیا نمیفروشند) و آنها که به خاطر خدا تواضع میکنند و ثروتمندانی که بی منتبه مستمندان کمک مینمایند و کسی که در خلوت از خوف خدا گریه میکند!» (6)
در باره ثمرات و آثار مثبت تواضع نیز روایات فراوانی از معصومین به ما رسیده است که چند حدیث پر معنی را در ذیل میآوریم:
در حدیثی از امام امیرالمؤمنین(ع) میخوانیم: «ثمرة التواضع المحبة و ثمرة الکبر المسبة!; میوه درخت تواضع محبت است و میوه(شوم) تکبر دشنام و ناسزاگویی مردم است!» (7)
در حدیث دیگری از همان حضرت آمده است: «بخفض الجناح تنتظم الامور!; با تواضع و محبت کارها نظم و سامان مییابد!» (8)
روشن است که نظم جامعه جز در سایه همکاری و همدلی حاصل نمیشود و همکاری و همدلی مردم در صورتی ممکن است که شخص مدیر نخواهد خود را بر آنها تحمیل کند و یا فخرفروشی کند و خود را برتر از دیگران قلمداد نماید، همیشه مدیرانی موفق هستند که در عین قاطعیت متواضع و پر محبتباشند.
در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) میخوانیم: «التواضع لایزید العبد الا رفعة فتواضعوا یرفعکم الله!; تواضع جز بزرگی بر انسان نمیافزاید پس تواضع کنید تا خداوند شما را بلند مقام سازد!». (9)
گاه چنین تصور میشود که تواضع انسان را کوچک میکند در حالی که این یک برداشتسطحی و نادرست است، همواره میبینیم افراد متواضع در جامعه مورد احترام و دارای عظمت و شخصیت هستند و تواضع بر منزلت آنها میافزاید.
از احادیث اسلامی استفاده میشود که تواضع شرط قبولی عبادات و طاعات است، از جمله در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: «التواضع اصل کل خیر نفیس و مرتبة رفیعة... و من تواضع لله شرفه الله علی کثیر من عباده... و لیس لله عز و جل عبادة یقبلها و یرضیها الا و بابها التواضع، و لایعرف ما فی معنی حقیقة التواضع الا المقربون المستقلین بوحدانیته، قال الله عز و جل و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما...; تواضع ریشه هر کار نیک و با ارزش است و مقام والایی است... و هر کس برای خدا تواضع کند خداوند او را بر بسیاری از بندگانش شرافت میبخشد... و هیچ عبادتی برای خدا مورد رضا و قبول نخواهد بود مگر اینکه باب آن تواضع است و حقیقت تواضع را جز مقربانی که مستقل در وحدانیتخداوندند درک نمیکنند، خداوند عز و جل میفرماید: بندگان خداوند رحمان کسانی هستند که در زمین با تواضع راه میروند و هنگامی که جاهلان آنها را(با سخنان نامناسب) خطاب کنند، به آنها سلام میگویند(و با بی اعتنایی میگذرند).» (10)
این سخن را با حدیثی که از حضرت مسیح(ع) نقل شده است پایان میدهیم. فرمود: «بالتواضع تعمر الحکمة لابالتکبر، کذلک فی السهل ینبت الزرع لا فی الجبل!; به وسیله تواضع، مزرعه علم و دانش آباد میشود نه با تکبر، همان گونه که زراعت در زمین نرم و هموار میروید نه بر روی کوه!» (11)
کوتاه سخن اینکه: تواضع هم در زندگی علمی و فرهنگی انسان اثر میگذارد(چرا که افراد متکبر به خاطر تکبرشان از رسیدن به حق محجوبند) و هم در زندگی اجتماعی(چرا که افراد متواضع از محبوبیت فوقالعادهای در اجتماع بهره میگیرند و همه مردم برای آنها احترام خاصی قائلند) و هم در رابطه انسان با خدا مؤثر است چرا که روح عبادت، تواضع و کلید قبولی آن فروتنی است.
در مورد نشانههای تواضع نیز روایات جالبی در منابع اسلامی وارد شده است، در حدیثی از امام علی بن ابی طالب(ع) میخوانیم: «ثلاث هن راس التواضع: ان یبدء بالسلام من لقیه، و یرضی بالدون من شرف المجلس، و یکره الریا و السمعة; سه چیز است که سرآغاز تواضع است: نخست اینکه انسان هر کس را ببیند ابتدا به او سلام کند و در پایین مجلس بنشیند و تظاهر ریا و سمعه را ناخوش دارد.» (12)
در بعضی از روایات نشانههای دیگری نیز بر آن افزوده شده است، از جمله: ترک «مراء» و «جدال» یعنی انسان به خاطر برتریجویی با دیگری بحث نکند و دیگر عدم علاقه به اینکه مردم او را بستایند. (13)
1- تعریف تواضع
بعضی از ارباب لغت «تواضع» را به معنی «تذلل» تفسیر کردهاند و منظور از تذلل در اینجا خضوع و فروتنی و تسلیم است.
مرحوم نراقی در «معراج السعادة» در تعریف تواضع میگوید: «تواضع عبارت است از شکسته نفسی که نگذارد آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و لازمه آن کردار و گفتار چندی است که دلالتبر تعظیم دیگران و اکرام ایشان میکند». (14)
تعبیر به «فروتنی» در فارسی دقیقا همین معنا را میرساند و این مساله از خلال گفتار و رفتار انسانها نمایان میشود.
در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا(ع) میخوانیم، سؤال کردند: «ما حد التواضع الذی اذا فعله العبد کان متواضعا؟ فقال: التواضع درجات منها ان یعرف المرء قدر نفسه فینزلها منزلتها بقلب سلیم لایحب ان یاتی الی احد الا مثل ما یؤتی الیه، ان رای سیئة دراها بالحسنة، کاظم الغیظ، عاف عن الناس، و الله یحب المحسنین; حد تواضع که اگر انسان آن را انجام دهد متواضع محسوب میشود چیست؟ فرمود: تواضع درجات و مراحلی دارد: یکی از مراحل آن این است که انسان قدر و موقعیت نفس خویش را بداند و در همان جایگاه با قلب سلیم(و پذیرش درونی) جای دهد، دوست نداشته باشد کاری در باره کسی انجام دهد مگر همانند کارهایی که در باره او انجام میدهند(همان گونه که انتظار احترام از دیگران دارد باید دیگران را محترم بشمارد و هر کاری را از سوی دیگران دون شان خود میشمرد در باره دیگران دون شان بشمر.)»
هرگاه بدی از کسی ببیند آن را با نیکی پاسخ دهد، خشم خود را فروبرد، از گناهان مردم درگذرد و آنها را مورد عفو قرار دهد، خداوند نیکوکاران را دوست دارد.» (15)
آنچه در این روایت پرمحتوا آمده، در واقع نشانههای تواضع است که از طریق آن میتوان به تعریف تواضع نیز آشنا شد.
در حدیث دیگری از امام باقر(ع) میخوانیم: «التواضع الرضا بالمجلس دون شرفه و ان تسلم علی من لقیت و ان تترک المراء و ان کنت محقا; تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قانع باشی و هرگاه کسی را ملاقات کردی در سلام پیشی بگیری و جر و بحث را رها کنی هر چند حق با تو باشد.» (16)
حقیقت این است که تعریف تواضع از نشانههای آن جدا نیست; چرا که یکی از بهترین راههای تعریف یک موضوع، ذکر نشانههای گوناگون آن است(دقت کنید.)
2- تواضع و کرامت انسان!
اسلام اجازه نمیدهد کسی به نام تواضع، خود را تحقیر کند و در نظرها سبک و موهون سازد و کرامت انسانی خویش را پایمال کند، مهم این است که در عین تواضع، شخصیت اجتماعی انسان ضایع نشود و خوار و ذلیل و بی مقدار نگردد. اگر تواضع به صورت صحیح انجام شود نه تنها چنین اثری نخواهد داشتبلکه به عکس ارزش او در جامعه بالاتر میرود. به همین دلیل در روایات اسلامی از امیرمؤمنان علی(ع) آمده: «بالتواضع تکون الرفعة; تواضع انسان را بالا میبرد!» (17)
مرحوم «فیض کاشانی» - رضوان الله علیه - تحت عنوان غایة الریاضة فی خلق التواضع میگوید: این فضیلت اخلاقی مانند سایر صفات اخلاقی دارای طرف افراط و تفریط و حد وسط است، حد افراط «تکبر» و حد تفریط «پذیرش ذلت و پستی» و حد وسط «تواضع» است. آنچه صفت فضیلت محسوب میشود و قابل ستایش است همان کوچکی کردن بدون پذیرش پستی و ذلت است، سپس به ذکر مثالی در اینجا میپردازد. میگوید: کسی که سعی دارد بر اقران و امثال خود برتری جوید و آنها را پشتسر اندازد متکبر است و کسی که خود را بعد از آنها قرار میدهد متواضع است، ولی اگر پارهدوزی بر دانشمند بزرگی وارد شود او از جای خود برخیزد و او را به جای خود بنشاند و کفش او را بردارد و پیش پای او جفت کند و تواضعی در(حد یک عالم بزرگ) نسبتبه او روا دارد، این تواضع نیست، نوعی تذلل محسوب میشود، این امر قابل ستایش نیست، چیزی شایسته ستایش است که در حد اعتدال باشد و حق هر کس را نسبتبه او ادا کند، در برابر عالم به گونهای و در برابر افراد دیگر به گونه دیگر. (18)
پینوشتها:
1- تصنیف غررالحکم، شماره 5148، صفحه249 و شرح غررالحکم، صفحه 232، شماره 5920.
2- کنزالعمال، حدیث 690.
3- تنبیه الخواطر(مطابق نقل میزان الحکمه، جلد 4، حدیث 21825); محجة البیضاء، جلد6، صفحه 222.
4- بحارالانوار، جلد 72، صفحه119، حدیث 5.
5- تحف العقول، صفحه363.
6- مکارم الاخلاق، صفحه 51.
7- غررالحکم، 4614 -4613.
8- غررالحکم، 4302.
9- کنزالعمال،5719.
10- بحارالانوار، جلد 72، صفحه 121.
11- همان مدرک، جلد 2، صفحه 62.
12- کنزالعمال، حدیث8506.
13- اصول کافی، جلد 2، صفحه 122، حدیث6.
14- معراج السعادة، صفحه 300.
15- کافی، جلد 2، صفحه 124.
16- بحارالانوار، جلد 75، صفحه176.
17- فهرست موضوعی غرر، جلد7، صفحه 405(چاپ دانشگاه تهران).
18- المحجة البیضاء، جلد6، صفحه 271(با کمی تلخیص).
/خ