شيخ «جامع»
نويسنده : سهند صادقي بهمني
درباره آراء واحوال شيخ بهايي
نوشتن از شيخ بهايي و روايت انديشه هايش از دو جهت دشوار مي نمايد: يكي كم بودن منابعي كه درباره وي و آثارش نگارش يافته است و ديگري رواج ابهامات و ايهاماتي كه چون هاله اي گرد او آمده اند. قديمي ترين مآخذ در احوال شيخ بهايي «تاريخ عالم آراي عباسي» است كه به دست اسكندر بيك، منشي شاه عباس صفوي، كه معاصر و محشور شيخ بهايي بوده، ترتيب يافته است. البته در اين كتاب نيز تصويرچندان روشن و دقيقي از احوالات ، آرا و انديشه هاي شيخ نيامده است. بااين وجود شايد بتوان شيخ را از دو جهت ديگر بازشناسي كرد: يكي زمانه اي كه شيخ در آن مي زيسته است و ديگري كتب و رساله هاي فراواني كه از شيخ به يادگار مانده است.
شيخ به دوره اي از فقهاي شيعه منسوب است كه به لحاظ دوره شناسي، دوره ششم نام يافته است. اين دوره از زمان ابن ادريس حلي (۵۹۸ ه تا قرن يازدهم و نهضت اخباريان) ادامه داشته و داراي چند ويژگي اساسي است:
الف. رواج اجتهاد؛
ب. در اين دوره نظم و ترتيب بيشتري در كتب فقهي به وجود مي آيد. مراجعه به كتب فقهي مانند شرايع، تحرير، ارشاد، قواعد و لمعه تأكيدي است بر اين مدعا؛
ج. در اين دوره علاوه بر رشد و گسترش كتب فقه مقارن، كتبي هم در مورد اختلاف فتاواي شيعه مانند «المختلف» نگاشته مي شود؛
د. تحقيقات فقهي در اين عصر دقيق تر، عميق تر و پردامنه تر مي گردد؛
ه. سرانجام اين كه در مقطع زماني، به دليل ميدان گسترده فعاليت علمي، دانشمندان بزرگ و پرتلاشي ظاهر شدند كه ميزان كار برخي از آنان فوق العاده و تحسين برانگيز است. شيخ بهايي يكي از اينان است.
شهادت استاد و وحشت از كينه عثمانيان شيخ را وادار به هجرت به ايران مي كند. «تاريخ عالم آراي عباسي» در اين باره آورده است: «شيخ حسين از مشايخ عظام جبل عامل و در جميع فنون به تخصيص فقه و تفسير و حديث و عربيت، فاضلي دانشمند بود و خلاصه ايام شباب و روزگار جواني را در صحبت شهيد ثاني و زنده جاوداني شيخ زين الدين عليه الرحمه به سر برده و به تصحيح حديث و رجال و تحصيل مقدمات اشتهار ودر كسب كمالات مشارك و مصاحب يكديگر بوده اند. بعد از آن كه شيخ به جهت تشيع، در بين روميان درجه شهادت يافت، مشاراليه از وطن مألوف به جانب عجم آمده و به عز مجالسين مجلس بهشت آيين شاه جنت مكان معزز گرديده منظور افكار عنايات گوناگون گشت. مراتب عالي فصاحت و اجتهاد او در معرض قبول و اذعان علماي عصر درآمد» (۱).
ظاهرا مصاحبت پدر شيخ بهايي با شهيد ثاني (ره) تا سال ۹۶۵ هجري قمري ادامه يافته است و بعد از شهادت شهيد ثاني (ره) به دست عثمانيان، او به همراه خانواده اش رو به سوي ايران مي گذارد و ابتدا در اصفهان سكني مي گزيند. در اين زمان شيخ بهايي سيزده سال داشته است. سپس به همراه خانواده اش راهي قزوين مي گردد و مدتي در آن جا منزل مي كند. قزوين در اين زمان پايتخت صفويه بود. شاه صفوي، شاه طهماسب كه آوازه پدر شيخ بهايي را به عنوان يكي از شاگردان برجسته شهيد ثاني شنيده بود، از آن ها به گرمي استقبال كرد و آنها نيز در شهر رحل اقامت افكندند. بهاءالدين محمد سعي بليغ در تكميل تحصيلات خود داشت و قريب پانزده سال به صورت مداوم در آن حوزه به تحصيل پرداخت و حتي زماني كه پدرش به مسافرت هاي دور و دراز به خارج از قزوين مي رفت، به ندرت او را مصاحبت مي كرد. تعليم و تربيت محمد قبل از ورودش به ايران آغاز شد.
اولين معلم او - كه بايد او را بهترين معلمش نيز دانست - پدرش، حسين بن عبدالصمد بوده است. او از پدر خود علاوه بر علوم عربي، فقه، اصول و تفسير، درس اخلاص و حب و عشق ورزي به اهل بيت (ع) را نيز به خوبي فرا گرفت. اين تربيت عظيم، خصوصا جنبه هاي اخلاقي آن، نزديك به سي سال طول كشيد. بعد از پدر، حكمت، كلام و برخي از علوم معقول را از شيخ عبدالله مدرس يزدي (۹۸۱ ه )، مولف مشهور «حاشيه بر تهذيب منطق» ، (حاشيه ملاعبدالله)، رياضيات و فلسفه را از ملاعلي مذهب المدرس و ملاافضل قاضي و شيخ احمدالنهمني كهدمي معروف به پير احمد، طب را از حكيم عمادالدين محمود از مشهورترين اطباي ايران و پزشك مخصوص شاه طهماسب فرا گرفت.
تجلي اصلي نبوغ شيخ بهايي را بايد در تاليف و تدوين بيش از يكصد كتاب و رساله كوچك و بزرگ دانست. در ۱۶ سالگي نسخه كتاب اشكال التاسيس تاليف قاضي زاده رومي رابازنويسي كرد و در ۲۲ سالگي يعني سال ۹۷۵ هجري قمري كتاب «الفوائدالصمديه» را تاليف كرد كه بعد از پنج قرن هنوز در حوزه هاي علميه مورد استفاده طلاب و دانش پژوهان است.
زندگي سياسي - اجتماعي
الف. زندگي اجتماعي:
ب. زندگي سياسي:
از نقل هاي موجود مشخص مي شود كه منصب شيخ الاسلامي از نظر تشكيلات اداري حكومت، بالاترين مقام روحاني نبوده، بلكه از منصبي به نام «صدر» در اين دوران به عنوان بالاترين مقام روحاني ياد مي شود، اما از آن جا كه حاكمان صفوي از قدرت گرفتن روحانيان در دستگاه حكومتي احساس امنيت نمي كردند، اين بالاترين مقام عملا به يك مقام سياسي و تشريفاتي بدل شد، تا آن جا كه بنابر گواهي تاريخ، زماني كودكي خردسال به آن دست يافت و زماني ديگر پادشاه شخصا متصدي اين مقام شد. دليل ديگر اين مدعا مي تواند انتصاب فقيهان بزرگ زمان در منصب شيخ الاسلامي باشد، در صورتي كه در همان موقع منصب« صدر»يا بلاتصدي است و يا فرد ديگري ، كه از نظر علمي در سطح شاگرد شيخ الاسلام وقت بود، به آن منصوب مي شد.
شيخ بهايي در مقام شيخ الاسلامي حكومت صفوي، لازم مي ديد تا از باب عمل به وظيفه اي كه شرايط تاريخي - حضور در ايران - براي او فراهم كرده است، رساله اي به زبان فارسي بنگارد؛ يعني اقدامي كه تا قبل از وي يا اصلا معمول نبود و يا به ندرت مي توان آن را مشاهده كرد. «جامع عباسي»يك كتاب فقهي كامل و معتبر است و نگارش آن در آن دوران توسط شيخ بهايي، در نوع خود تحولي در سير نگارش متون فقهي براي استفاده مردم عادي به حساب مي آمد. زبان فارسي« جامع عباسي»تقريباً همان زباني است كه در طي قرون متمادي، در كتب علمي رايج بوده است؛ يعني زباني موجز، رسا و خالي از هرگونه تكلف لفظي و معنوي و به عبارت ديگر برخوردار از نثري مرسل و ساده.
زبردستي شيخ منحصر در علم فقه نيست و در علوم ديگر از جمله علم اصول هم چنين بوده است. «الزبده في الاصول» شاخص ترين اثر اصولي شيخ بهايي است كه با نام هايي از قبيل« الزبده»،«الزبده في اصول الفقه»و« زبده الاصول»شناخته مي شود. بنابر نظر برخي از محققان ، اين كتاب دومين اثر اصولي شيعه است كه در آغازش منطق آورده شده است. تاليفات شيخ بهايي در زمينه هاي متعدد و از جوانب گوناگوني به موضوعات مختلف پرداخته است. در احاطه كامل وي به مهندسي ترديدي نيست. بهترين نمونه آن كه هنوز در ميان است، نخست تقسيم آب زاينده رود به محله هاي اصفهان و روستاهاي مجاور رودخانه است كه مشهور است هيئتي در آن زمان از جانب شاه عباس به رياست او مأمور شدند تا با نهايت عدالت و دقت علمي در باب حق آب هر ده و آبادي و محله و ايجاد ماوي ها (باريكه هاي كوچكي كه از زاينده رود منشعب مي شود) عمل نمايند كه هنوز به همان ترتيب معمول است. اصل طوماري كه شيخ بهايي در آن نحوه تقسيم و ايجاد مادي ها را شرح داده است هم اكنون در اداره ثبت اسناد استان اصفهان موجود است و به« طومار شيخ بهايي»معروف است. از ديگر كارهاي علمي شيخ بهايي، طرح ريزي كاريز نجف آباد اصفهان است كه قنات«زرين كمر»نام دارد و يكي از بزرگ ترين كاريزهاي ايران است.
مرگ
پي نوشت :
۱. تاريخ عالم آراي عباسي، ج،۱ ص۱۵۵.
۲. خلاصه الاثر، ج،۳ ص۳۴۱.
۳. ريحانه الادب، ج،۳ ص۳۰۳.
۴. روضات الجنات، ص۶۲۱.
۵. تاريخ عالم آراي عباسي، ج،۲ ص۹۶۷.
/س