(م437ق) ابونصر احمدبن يوسف السليکي المنازي الکاتب، سليک به صيغهي تصغير نام مردي بوده که صاحب ترجمه بدو منسوبست و از هويت او اطلاعي در دست نيست، منازي منسوبست به منازگرد (ملازجرد) که شهري مشهور بين خلاط و نخجوان (معجم البدان ياقوت) يا شهري نزديک خرت برت (حصن زياد) بوده نه نزديک خلاط (وفات الاعيان). از خاندان و سرگذشت ايام کودکي و جواني او اطلاعي در دست نيست. از بعضي اشعار و رسائل او که باقي مانده معلومست که از اعيان فضلا و مشاهير شعراي زمان خود بوده است. به همين سبب ابونصر مروان کردي او را به وزارت انتخاب نمود. بعضي نامههايي که به قلم او به امپراطور روم شرقي نوشته شده سرمشق کتابت زمان بوده است. منازي کتابخانهي بزرگي نيز جمعآوري کرد که آنرا به مسجد جامع ميافارقين (نزديک ديار بکر در عراق) که ظاهراً مقر فرمانروايي ابونصر کردي بوده، وقف کرده و به نام کتابخانهي منازي معروف بوده است. وي در شهر معرة النعمان (سوريه) با ابوالعلاء معري شاعر (م449ق) ملاقات کرد و طرفين بعضي اشعار خود را براي يکديگر خواندند. ابوالعلاء نزد او شکايت کرد که مردم دنيا او را آزار ميدهند. بدين سبب از خلق کناره گرفته و دنيا را براي اهل دنيا گذاشته است. منازي گفت: تو دنيا و آخرت، هر دو را براي مردم گذاشتهاي. ابوالعلاء ازين سخن رنجيد و چند بار گفت: «آخرت را هم؟» سپس سر را به زير افکند و ديگر با سليکي سخن نگفت تا برخاست و برفت. گويند وقتي ابوالعلاء اشعار خويش را براي سليکي ميخواند او گفت: تو از همهي اهل شام شاعرتري. ابوالعلاء گفت: من از همهي اهل شام و اهل عراق شاعرترم که تعريضي به سليکي بود. ازينرو سليکي آن سخن سخت را گفت و ابوالعلاء را رنجانيد. نمونهي اشعار و رسائل او در کتب ادب نقل شده ليکن ديوانش مفقود است. گويند قاضي فاضل عبدالرحيم (529-596ق) صاحب ديوان سلطان صلاح الدين ايوبي يکي از ادبا را مأمور کرد در شهرهاي مختلف بگردد و ديوان سليکي را يافته براي او بفرستد. او مدتها گشت ولي پيدا نکرد، پس قصيدهاي درين باره ساخته نزد قاضي فاضل فرستاد که اين مصرع از آنست «اقفر من شعر المنازي المنازل». ابن شهر آشوب در المناقب و صاحب الطليعة (به روايت امين عاملي) منازي را شيعي مذهب نوشتهاند.
کتابنامه:
وفيات الاعيان، 26/1؛ اعيان الشيعه، 214/3.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391)، دائرة المعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول
کتابنامه:
وفيات الاعيان، 26/1؛ اعيان الشيعه، 214/3.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391)، دائرة المعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول