انتخاب آية الله خامنه اي به رهبري
آية الله سيد علي خامنهاي در سال 1318 هـ .ش در مشهد مقدس در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود.خاندان خامنهاي از سادات اصيل حسيني و از نسل پاك امام سجاد (ع) هستند. ايشان دوران كودكي خويش را در همان ديار و در دامان خانوادهاي اهل علم و زهد و تقوي سپري كرد، و به مراحل بالائي از علم و فضل نائل گرديد.[1]
سابقه علمی:
در سال 1337 هـ .ش و تا سال 1343 هـ .ش در قم مشغول به ادامه تحصيلات عالي در فقه و فلسفه شدند. و از محضر بزرگاني چون آية الله بروجردي، امام خميني، شيخ مرتضي حائري و علامه طباطبائي استفاده وافر بردند. ولي بر اثر بيماري پدرشان و نابينا شدن ايشان به مشهد مراجعت كرد و ضمن پرستاري از پدر به تدريس و ادامه تحصيل پرداختند.[3]
صلاحيت و قوت علمي ايشان در كلمات بسياري از علما منعكس شده است كه به برخي اشاره ميكنيم:[4]
آية ا... مشكيني (ره):
آية ا... محمد مؤمني:
آية ا... يوسف صانعي:
حاج احمد آقا خميني:
فعاليتهاي سياسي:
ايشان در سال 1356 به اتفاق عدهاي از روحانيون قم و تهران بنيان جامعه روحانيت مبارز را پايهريزي نمود و در همان روزهاي ابتدائي انقلاب به دستور حضرت امام (ره) در شوراي انقلاب اسلامي عضويت يافت و تا زمان انتخاب ايشان به رهبري در مناصب مختلف حكومتي مثل سرپرستي سپاه پاسداران، نمايندگي مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي، رياست جمهوري رياست شوراي ،تشخيص مصلحت نظام، نائب رئيس شوراي بازنگري قانون اساسي، رياست شوراي سياست گذاري كشور، امامت نماز جمعه تهران و... مشغول خدمتگزاري به نظام و مردم بودند.[6]
شرائط زمان انتخاب رهبري:[7]
شايد بتوان مهمترين نگراني¬ها را در محورهاي زير خلاصه كرد:
1- عدم پذيرش صلح توسط عراق و بي نتيجه ماندن مذاكرات ژنو كه فقط منجر به پذيرش آتش بس شد و احتمال شروع مجدد جنگ منتفي نشده بود؛
2- تبعات عزل منتظري از قائم مقامي رهبري؛
3- خرابي¬هاي جنگ و لزوم بازسازي آن؛
4- صلح اعراب با اسرائيل؛
5- تغيير سياست شوروي از تأمين تسليحاتي بعضي اعراب مثل سوريه و گرايش به استقرار صلح در منطقه كه منجر به تحكيم جايگاه اسرائيل ميشد؛
6- حكم امام(ره) دربارۀ سلمان رشدي و واكنش سخت بعضي كشورها در فراخواني سفر ايشان از ايران؛
7- تبليغات زهرآگين رسانههاي خارجي در نااميد كردن مردم بعد از فوت امام(ره)؛
خبرگان و انتخاب معظم له:
طبق اصل يكصد و نهم قانون اساسي فعلي شرايط رهبر به شرح ذيل است:
1- صلاحيت علمي لازم براي در ابواب مختلف فقه؛
2- عدالت و تقواي لازم براي رهبري امت اسلامي؛
3- بينش صحيح سياسي و اجتماعي، تدبير، شجاعت، مديريت قدرت كافي براي رهبري. در صورت تعدد واجدين شرايط فوق، شخصي كه داراي بينش فقهي و سياسي قويتري باشد مقدم است.[8]
اما از آنجا كه قانون اساسي كشور در زمان ارتحال امام (ره)، امر ايشان مراحل نهاني بازنگري و اصلاح را پشت سر ميگذاشت و نسبت، شرائط رهبر نيز اصلاحاتي اعمال شده بود. ولي هنوز به مرحلۀ اجراء نرسيده بود، خبرگان رهبري را در ابتدا با اين سؤال مواجه نمود كه آيا طبق اصلاح انجام شده، شرط اجتهاد براي رهبري كافي است يا اينكه شرط رهبري طبق قانون اساسي قبل از اصلاح، مرجعيت فعلي است.
اما بعد از احراز نظر امام مبني بر لازم نبودن شرط مرجعيت و اتفاق شوراي بازنگري قانون اساسي مبني بر عدم لزوم شرط مرجعيت فعلي براي رهبري انتخاب رهبر توسط مجلس خبرگان بر اساس قانون جديد و با نفي شورائي بودن رهبري به انجام رسيد.
حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني در خطبه نماز جمعه نوزدهم خرداد 1368 در اين باره ميگويد:
« يك نكته بود در قانون اساسي گذشته كه ميگفت از ميان مراجع ذيصلاح يا كسانيكه صلاحيت رهبري دارند، صلاحيت مرجعيت دارند، اينكه من «يا» ميگويم چون دو نظر در تفسير آن است كه آيا مرجعيت بالفعل براي رهبري لازم است يا كساني كه صلاحيت رهبري دارند. ما در انتخابات قبلي كه قائم مقام رهبري را انتخاب كرديم [نظر] خبرگان [اين بود] كه منظور قانون، آن كسي است كه صلاحيت مرجعيت را داشته باشد نه مرجعيت فعلي را، چون در آن زمان مرجعيت نداشتند ولي همه صلاحيت را تأييد كردند. و روي آن رأي داديم. به هر حال نظر خبرگان اين بود ولي، صلاحيت مرجعيت در آن بود.»[9]
همچنين به نقل از آية ا... اردبيلي، امام از همان ابتدا مخالف قيد مرجعيت براي رهبري بودند ولي چون خبرگان ميخواست و امام ديده بودند رأي اعضاء مبني بر اين مسأله است فرمودند بگذاريد. در واقع تعبيري كه امام مورد نظرشان بود همان مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان بوده است.[10]
مرحوم امام (ره) قبل از ارتحال اشاراتي به صلاحيت آية الله خامنهاي براي رهبري داشتند كه راهنماي خوبي براي خبرگان شد حجة الاسلام هاشمي رفسنجاني در اين زمينه ميگويد:
در جلسهاي كه سران سه قوه و آية ا... اردبيلي، آقاي نخست وزير، حاج احمد آقا و آقاي خامنهاي و بنده حضور داشتيم، بحث شد حرف ما با امام اين بود كه اگر قضيهاي اتفاق بيافتد ما بعد با اين قانون اساسي مشكل داريم و ممكن است خلأ رهبري پيش بيايد. ايشان گفتند: خلأ رهبري پيش نميآيد شما آدم داريد گفتيم چه كسي؟ ايشان فرمودند: همين آقاي خامنهاي.[11]
در آخر با كلامي از آية ا.. بهاء الديني دربارۀ آية ا.. خامنهاي بحث را به پايان ميرسانيم:
بعد از فوت امام اگر بشود به كسي اعتماد كرد به اين سيد (آية ا.. خامنهاي) است. ايشان از همه افراد به امام نزديكتر است. كسي كه ما به او اميد داريم، آقاي خامنهاي است. بايد به او كمك كرد كه تنها نباشد. شما از ما قبول نميكنيد و تعجب ميكنيد ولي اين ديد ماست و نزد ما محرز است.[12]
پی نوشت:
[1] . جمعي از پژوهشگران حوزه علميه قم، گلشن ابرار، پژوهشكده باقرالعلوم وابسته به سازمان تبليغات اسلامي، نشر معرفت، 1382، چاپ دوم، ج 2، ص 973
[2] و3. گلشن ابرار، ج 2، ص 974.
[4] . پژوهشكده تحقيقات اسلامي سپاه، نسل كوثر، مركز تحقيقات اسلامي نمايندگي ولي فقيه در سپاه، زمستان 1376، چاپ دوم، ص 88.
[5] . گلشن ابرار، ج 2، ص 975
[6] . گلشن ابرار، ج 2، ص 976
[7] . نسلكوثر، ص 50 تا 63
[8] . منصور، جهانگير، قانون اساسي و مدني، نشر دوران، 1378، چاپ پنجم، ص 65
[9] . روزنامه جمهوري اسلامي، مورخ شنبه 20 خرداد 1368، ص 15 و 4. و روزنامه اطلاعات، مورخ شنبه 20 خرداد 1368، ص 15 و 14.
[10] . روزنامه جمهوري اسلامي مورخ شنبه 20 خرداد 1368، ص 4 و 15
[11] . روزنامه جمهوري اسلامي مورخ شنبه 20 خرداد 1368 ص 4 و 15
[12] . گلشن ابرار، ج 2، ص 969. پژوهشکده باقر العلوم (ع)