1358- 1287ش/ 1400- 1326 ق 1980- 1908 م

اندیشه سیاسی احمد شقیری

احمد شقیری یکی از مبارزان برجسته و مشهور فلسطینی بر ضد استعمار بریتانیا و صهیونیسم به حساب می‌آید که در این راه ثابت قدمی و پایمردی فراوانی را خود نشان داد. وی یکی از طرفداران اصلی وحدت جهان عرب بود که
پنجشنبه، 13 مهر 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
اندیشه سیاسی احمد شقیری
اندیشه سیاسی احمد شقیری

نویسنده: محمد مالکی (1)، دکتر ستار عودی (2)

 

مقدمه

احمد شقیری یکی از مبارزان برجسته و مشهور فلسطینی بر ضد استعمار بریتانیا و صهیونیسم به حساب می‌آید که در این راه ثابت قدمی و پایمردی فراوانی را خود نشان داد. وی یکی از طرفداران اصلی وحدت جهان عرب بود که جهت رسیدن به این مهم بسیار سعی و تلاش کرد و با نوشته‌ها و مقالات متعدد خود، افکارعمومی جهان عرب را متوجه این مسئله ساخت و راه‌های رسیدن به این آرمان را بدون تعصب و به شیوه‌ی آکادمیک مورد توضیح و تفسیر قرار داد. احمد شقیری حقوقدان و سیاستمدار فلسطینی با زبان و قلم خود در انقلاب 1939-1936 م فلسطینی‌ها، بر ضد یهودیان غاصب شرکت کرد و تلاش‌های فراوان برای تأسیس سازمان آزادیبخش فلسطین صورت داد تا اینکه به عنوان نخستین رئیس این سازمان برگزیده شد. وی همچنین از سوی برخی کشورها در اتحادیه‌ی عرب و سازمان ملل متحد عضویت داشت و طی فعالیت خود در این دو نهاد به ویژه در سازمان ملل متحد، سعی نمود که مظلومیت مردم فلسطین را به گوش جهانیان برساند. شقیری با وجود فعالیت‌های فراوان سیاسی، عرصه‌ی نویسندگی را فراموش نکرد و آثار زیادی از خود به جای گذاشت.

شرح حال

1. زندگی

احمد بن اسعد شقیری در 1908 م از پدری عرب و مادری ترک نژاد در قلعه‌ی تبنین در جنوب لبنان که پدرش در آنجا دوران تبعید خود را به سر می‌برد، متولد شد. خاندان شقیری از خاندان‌های اصیل عربی حجاز بود که قرن‌ها پیش از جزیرة العرب به مصر کوچ کردند و پدربزرگ پدر احمد همراه با سپاه ابراهیم پاشا حاکم مصر به هنگام تصرف شام به فلسطین آمد و در همین جا اقامت کرد و جزو خاندان‌های بزرگ و مشهور فلسطین گردید. پدرش شیخ اسعد شقیری عضو پارلمان (مجلس مبعوثان) عثمانی و هم زمان مفتی در سپاه جمال پاشای خونخوار عثمانی و حاکم بدنام شام بود. مادر ترک و غریب و بیچاره اش پس از اینکه همسرش شیخ اسعد او را طلاق داد با فرزندش احمد به همراه خانواده‌ی قاسم عموی احمد که به طول کرم منتقل شده بود عکا را ترک کرد و مدتی در طول کرم زیست، و اندکی بعد در سال 1915 م غریبانه وفات یافت و پسرش را احمد که تنها هفت سال داشت، تنها رها کرد.
احمد پس از تحمل مشقت‌های فراوان در سال 1916 م به خانه‌ی مجلل پدرش در عکا رسید و پس از ناملایمت‌هایی از سوی نامادریش سرانجام توانست با تحصیل مجدانه در مدرسه جای طبیعی خود را در منزل پدرش بیابد. او پس از گذراندن کلاس دوم دبیرستان و مخالفت پدرش به درس خواندن در دانشگاه الازهر ناگزیر همراه با برادرش انور به ادامه‌ی تحصیل در مدرسه‌ی صهیون که برجسته ترین مدرسه در قدس آن زمان بود و تنها فرزندان افراد متمول در آن تحصیل می‌کردند، پرداخت. در ژوئیه‌ی 1926 تحصیلات دبیرستانی را در مدرسه‌ی صهیون به اتمام رساند و همراه برادرش برای ادامه‌ی تحصیل وارد دانشگاه آمریکایی بیروت شد و در آنجا به باشگاه العروة الوثقی دانشگاه پیوست. در مه 1927 به علت رهبری تظاهرات و سخنرانی آتشینی که در آن بسیار مهارت یافته بود، استعمارگران فرانسوی او را از لبنان به عکا تبعید کردند و این امر نقطه‌ی تحول و دگرگونی در زندگی سیاسی آینده‌ی او گردید. او ابتدا در روزنامه‌ی الزمر به نگارش مقالات آتشینی بر لزوم مقاومت استعمار پرداخت و در سال 1928 م به مدرسه‌ی عالی حقوق در قدس پیوست و خطبه‌های زیادی ایراد کرد و به کار سیاسی و مطبوعاتی در کنار تحصیل پرداخت.
شقیری بر اث فعالیت‌های سیاسی از سوی استعمارگران انگلیسی دستگیر و در 24 اوت 1929 به زندان خانگی و اقامت اجباری در روستای الزیب در شمال عکا محکوم شد. در این هنگام با نسیبه دختر عبدالفتاح السعدی شهردار عکار آشنا شد و بعدها در سال 1933 م با وی ازدواج کرد و صاحب شش فرزند از وی شد. در سال 1930 م برای کارآموزی در دو دفتر وکالت کار کرد و در عین حال روابطی با برخی از رهبران جنبش ملی برقرار کرد و پس از فارغ التحصیل شدن در سال 1933 م به کار وکالت و دفاع از میهن پرستان پرداخت و در جنبش‌های ملی دهه‌ی 1930 م شرکت کرد و چون تحت تعقیب استعمارگران انگلیسی قرار گرفت به سوریه کوچ کرد و اندکی بعد به لبنان و مصر رفت. در فوریه‌ی 1940 پدرش فوت کرد و او با کسب موافقت انگلیسی‌ها قاهره را به سوی عکا ترک کرد و به وکالت پرداخت.
در سال 1945 م به نمایندگی از رئیس جمهور سوریه شکری قوتلی در نخستین اجلاس جامعه‌ی عرب شرکت کرد و در 26 ژوئیه‌ی 1945 نخستین دفتر عربی برای حمایت از مردم عرب و فلسطین در واشنگتن تأسیس کرد و آنگاه طی دو سال 1946 - 1947 م سفرهای زیادی به کشورهای عربی برای ایجاد وحدت بر ضد فعالیت‌های صهیونیست‌ها انجام داد.
پس از فاجعه‌ی تأسیس رژیم صهیونیستی در 1948 م شقیری به لبنان رفت و در بیروت اقامت گزید تا اینکه در 2 فوریه‌ی 1950 در کنار وظایفش در هیئت اعزامی سوریه به سازمان ملل به سمت معاون دبیر کل اتحادیه‌ی عرب منصوب گردید.
این میهن پرست فلسطینی که همواره در دفاع از حقوق ملل عرب تلاش می‌کرد در سال 1955 م در کنفرانس باندونگ شرکت کرد و در سال 1957 م به عنوان نماینده‌ی دایمی عربستان سعودی در سازمان ملل متحد منصوب شد، و در اوت 1963 به دستور امیر فیصل بن عبدالعزیز از این سمت برکنار گردید. او در سپتامبر 1963 با حمایت جمال عبدالناصر و سایر رؤسای کشورهای عرب به عنوان نماینده‌ی فلسطین در اتحادیه‌ی عرب تعیین گردید و در ژانویه‌ی 1964 به عنوان نماینده‌ی فلسطین در نخستین اجلاس سران عرب در قاهره شرکت کرد و از سوی سران عرب مأمور تماس با مردم فلسطین جهت تأسیس کیانی متعلق به آنان شد. احمد شقیری در سال 1964 م به عنوان رئیس مجلس ملی فلسطین انتخاب شد. این مجلس تأسیس سازمان آزادیبخش فلسطین را اعلام نمود و میثاق ملی و ساختار اساسی این سازمان را تدوین کرد. پس از تأسیس این سازمان، شقیری به عنوان اولین رئیس آن برگزیده شد. وی فعالیت‌های این سازمان را گسترش بخشید و دفاتر این سازمان را در کشورهای عربی و خارجی افتتاح نمود. و شاخه‌ی نظامی این سازمان تحت عنوان جیش التحریر الفلسطینی (ارتش آزادیبخش فلسطین) را سازماندهی کرد. پس از جنگ 1967 م شقیری با اعضاء سازمان آزادیبخش فلسطین دچار اختلاف نظر شد و ترجیح داد که از ریاست این سازمان استعفا بدهد. وی پس از کناره گیری از سازمان آزادیبخش فلسطین، هیچ منصب سیاسی دیگر را قبول نکرد و در آخرین سال‌های عمر خود در قاهره سکونت گزید و تنها به نویسندگی اشتغال داشت.
معاهده‌ی کمپ دیوید و برقراری معاهده‌ی صلح بین مصر و اسرائیل، ضربه‌ی روحی بزرگی برای شقیری به حساب می‌آمد، وی به همین دلیل قاهره را ترک گفت و عازم تونس شد. احمد شقیری سرانجام در 26 فوریه‌ی 1980 در امان پایتخت اردن چشم از جهان فروبست. و بنا به وصیتش در کنار قبر ابوعبیده‌ی بن جراح صحابی و فاتح شام در غور اردن مدفون گردید. (3)

2. آثار

از احمد شقیری این سیاستمدار و اندیشمند و نویسنده 21 کتاب به جا ماند که بعضاً مرتبط به دوره‌ی پیش از بازنشستگی و کناره گیری از فعالیت‌های سیاسی و تعدادی نیز مرتبط به دوره‌ی کناره گیری او می‌باشد. او در آثارش سعی کرده مطالب و حوادث و خاطرات تلخ و شیرین نیم قرن تلاش در راستای استقلال ملت فلسطین و آزادی امت عرب از بند استعمار با قلمی شیرین و گیرا بنویسد و از این رو آثار به جا مانده از او اکثراً جذاب و خواندنی هستند. از جمله مهم ترین این آثار عبارت‌اند از:
1. من القدس الی واشنگتن (1947م) که شامل گزارش‌ها و خاطرات نخستین سفرش به آمریکا در سال 1945 م است؛ 2. قضایا عربیة (1961م) که شامل مجموعه سخنرانی‌ها و بیانیه‌های رسمی که شقیری به عنوان نماینده‌ی عربستان سعودی در سازمان ملل به زبان انگلیسی ایراد کرده بود. این اثر توسط خیری حماد به عربی ترجمه و چاپ شده است؛ 3. دفاعاً عن فلسطین و الجزائر (1962م) که شامل مجموعه ای از سخنرانی‌های وی که در سازمان ملل در دفاع از مسئله‌ی فلسطین در سال 1960 م ایراد کرده بود. 4. قصة الثورة الجزائریة (1964م) که مجموعه سخنرانی‌هایی وی در دفاع از انقلاب الجزایر در سازمان ملل است. 5. فلسطین علی منبر الامم المتحدة (1965م) 6. مشروع الدولة العربیة المتحدة (1967م) 7. أربعون عاماً فی الحیاة العربیة و الدولیة (1969م) که شامل خاطرات و زندگی نامه‌ی او از بدو تولد تا سال 1963م 8. حوار و اسرار مع الملوک و الرؤساء (1970م) 9. من القمة الی الهزیمة مع الملوک و الرؤساء (1971م) 10. علی طریق الهزیمة (1972) 11. الهزیمة الکبری (1973م در دو جلد) 12. معارک العرب - ما أشبه الیوم بالبارحة (1975م) 13. علم واحد و عشرون نجمة (1977م) 14. الطریق الی مؤتمر جنیف (1978م) 15. صفحات من القضیة العربیة (1979م) 16. الجامعة العربیة (1979م) 17. خرافات یهودیة (1980م). (4)

اندیشه‌ی سیاسی

وحدت جهان عرب

احمد شقیری یکی از معتقدان سرسخت وحدت جهان عرب به شمار می‌رفت. وی در پاسخ به این سؤال که چرا وحدت جهان عرب؟ می‌نویسد: از ابتدای نشأت گرفتن شبه جزیره‌ی عرب، این شبه جزیره به واسطه‌ی طبیعت ویژه خود از بقیه‌ی نقاط جهان جدا شده است. سه طرف این شبه جزیره رادریا فراگرفته است و در طرف شمال آن یز دریایی از صحرا وجود دارد تا جایی که خود عرب‌های کهن آن را جزیرة العرب نامیدند و تنها در دوره‌های متأخر بدان شبه جزیره‌ی عرب اطلاق گردید. بدین صورت شبه جزیره به شکل دنیایی مستقل و یگانه درآمده است. ملت این شبه جزیره نیز مردمی متمایز و برجسته در اخلاق، با ویژگی‌ها و خصوصیات مستقل و بی همتا بودند که با یکدیگر روابط گرمی داشتند. بنا به گفته‌ی یک پژوهشگر معاصر، عرب‌ها از قدیمی ترین و کهن ترین اقوام بر روی کره‌ی زمین می‌باشند که اصل و ریشه‌ی ناب و خالصی دارند، زیرا کمتر مورد تهاجم فاتحان قرار گرفتند و اهالی این شبه جزیره به ندرت به سلطه‌ی تجاوزگران تن دادند. بر این اساس ملت عرب یکی از قدیمی ترین ملت‌های جهان است که دارای یک کیان ملی و مستقل می‌باشد و بدین ترتیب از ابتدا صاحب یک وحدت و همبستگی ذاتی شده‌اند. ملت عرب با کیان ملی، وحدت، تمدن و تاریخ خود قدمتی بیش از ده هزار سال دارد. تنها سه یا چهار ملت در دنیا از چنین پیشینه‌ی کهن و تمدن ریشه داری برخوردارند. (5)
مخالفان وحدت جهان عرب، مسئله‌ی مرزها و جدایی کشورهای عربی توسط این مرزها را مطرح می‌کردند. احمد شقیری در پاسخ آنان می‌نویسد:
«مرزها یک پدیده‌ی طبیعی هستند که یک اقلیم و یا یک کشور را از اقلیم دیگر جدا می‌کنند، همچنین مرزها حدود یک شهر یا یک روستا را معین و مشخص می‌کنند. این واحدهای جغرافیایی تنها توسط مرزها خود، شناخته می‌شوند. مرزها همچنین برای تنظیم و تقسیم وظایف و خدمات در یک واحد جغرافیایی استفاده می‌شوند. پس جدا شدن کشورهای عربی مختلف به وسیله‌ی مرزهای موجود، مانعی بر سر راه وحدت جهان عرب و تشکیل وطن بزرگ عربی نیست، زیرا این امر مانند وجود شهرها، استان‌ها و بخش‌های مختلف در یک کشور است که برای مدیریت بهتر از هم تفکیک شده‌اند و با وحدت اراضی یک کشور هیچ منافاتی ندارد». (6)
از دیدگاه احمد شقیری سه نوع وحدت برای جهان عرب متصور است: (7) نوع اول، وحدتی که منشور اتحادیه‌ی عرب در پی آن است و آن استقلال کامل بیست کشور عربی است، که در میان آنها همبستگی عربی، هماهنگی سیاسی و تکامل اقتصادی، فعالیت مشترک، وحدت هدف، نبرد و سرنوشت مشترک وجود دارد. نوع دوم ایجاد یک دولت واحد است که دارای حاکمیت کامل بر تمام ملت و تمام اراضی وطن می‌باشد. این نوع وحدت در دولت‌هایی دیده می‌شود که همه و یا اکثریت مردم آنها یک ملت واحد را تشکیل می‌دهند، مانند فرانسه و ایتالیا، نوع سوم تأسیس یک اتحادیه‌ی فدرال است که دولت مرکزی حاکمیت خود را در برخی از امور مهم مانند سیاست‌های دفاعی، خارجی، اقتصادی و فرهنگی اعمال می‌کند، اما دیگر امور به حکومت‌های ایالتی سپرده می‌شود. این نوع وحدت در ایالات متحده‌ی آمریکا به چشم می‌خورد. (8)
احمد شقیری نوع اول وحدت که اتحادیه‌ی عرب آن را دنبال می‌کند، نمی‌پذیرد و اعتقاد دارد که علاوه بر رد و عدم پذیرش این نوع اتحاد، باید مردم جهت اعتراض و شورش نسبت به آن آماده شوند. قبول این نوع وحدت درست نیست و نمی‌توان بر آن صبر کرد. نوع دوم الگویی است که کاملاً بر وضعیت کنونی جهان عرب منطبق است. زیرا ما یک ملت واحد هستیم که وطن، زبان و تاریخ واحد داریم و احساسات ملی واحدی ما را به سوی هم فرا می‌خواند که از گذشته برگرفته شده است. این دولت واحد یا به تعبیر عادی معاصر، دولت ادغام شده درهم، ما را بر این وا می‌دارد که نوع سوم را در نظر بگیریم و آن دولت فدرالی است. شاید عجیب به نظر آید که پیشنهاد یک نظام فدرالی برای یک امت واحد، شود در حالی که انگیزه‌های قومی و سوابق قانونی ایجاب می‌کند که نظام واحد و یکپارچه و ادغام شده باشد. (9) حاکمیت واقعی که در نوع دوم وحدت مدنظر احمد شقیری است، انتظار دارد که دولت متحد در موارد زیر آن را اعمال نماید:
نخست، امور نظامی: در این زمینه دولت متّحد این حق را دارد که یک ارتش عربی واحد و دارای یک رهبری واحد داشته باشد که یک وزیر دفاع عرب، اداره‌ی آن را به دست گیرد و بودجه‌ی آن بخشی از بودجه‌ی کل دولت متحد باشد. وی همچنین بر اهمیت امور نظامی تأکید می‌کند و اعتقاد دارد که جایگاه دولت متحد عربی با ارتش منظم، قوی و آموزش دیده که به سلاح‌های پیشرفته مجهز است، مشخص و تعیین می‌گردد. سه جنگ 1947 و 1956 و 1973 م ثابت کرد که ارتش‌های متعدد عربی تنها شکست و سرافکندگی را برای ملت‌های خود به ارمغان می‌آورند. جنگ اکتبر 1973 نتایج پربار، ولی محدودی را به همراه داشت و نشان داد که اگر یک دولت عربی متحد شامل مصر و سوریه برقرار بود، موفقیت‌های بزرگ تری به دست می‌آمد.
دوم، امور سیاسی: بدون شک دولت متحد عربی باید یک سیاست ملی واحد را در پیش بگیرد که منافع ملی را نمایندگی کند و به طور مطلق در اختیار دولت مرکزی باشد. همچنین وزیر خارجه‌ی واحد، هیئت دیپلماتیک واحد، یک کرسی در سازمان ملل متحد داشته باشد. هیئت دیپلماتیکی که یک دولت قوی و متحد را نمایندگی می‌کند، از سوی دولت‌های متعدد با خط مشی‌های گوناگون مورد احترام قرار می‌گیرد.
سوم، امور اقتصادی و مالی: در این زمینه عقب ماندگی جهان عرب به وضوح آشکار به نظر می‌رسد. از بدو تأسیس اتحادیه‌ی عرب، قطعنامه‌ها، قراردادها و طرح‌های اقتصادی مختلفی شکل گرفت. اما همه‌ی اینها تنها صادر یا منعقد می‌شود و در رسانه‌های گروهی اعلام می‌شود ولی به اجرا در نمی‌آیند. ما اکنون پس از مدت‌ها سردادن شعارهای تعاون، هماهنگی و همبستگی، یک اقتصاد عربی هماهنگ نداریم، بلکه با یک اقتصاد منطقه ای مواجهیم که اجزای مختلف آن در منازعه با یکدیگر می‌باشند، به طوری که ناامیدی و یأس نسبت به تکامل اقتصادی جهان عرب رو به افزایش است. امور اقتصادی جهان عرب باید در اختیار مطلق دولت متحد عربی قرار بگیرد که با داشتن یک وزیر مسئول بتواند اقتصاد منطقه ای را به اقتصاد ملی تبدیل نماید.
چهارم، نفت و منابع طبیعی، نفت دیگر مایعی نیست که از درون زمین‌های عربی استخراج و به سوی بازارهای جهانی ارسال شود. بلکه نفت اکنون به سیاست، اقتصاد، جنگ و صلح تبدیل شده است. علی رغم وجود منابع نفتی فراوان، افکار عمومی نسبت به آن هماهنگ و یک دست نیست و اموال به دست آمده از فروش آن هدر می‌رود و ضایع می‌شود. اگر مسئولیت امور نفت جزء وظایف و مسئولیت‌های دولت متحد قرار بگیرد و یک وزیر از دولت متحد برای اداره‌ی امور آن برگزیده شود، آنگاه عرب‌ها خواهند توانست بر مشکلات بین المللی و عقب ماندگی ملی اجتماعی و اقتصادی، فایق آیند و سطح زندگی عمومی شهروندان جهان عرب را ارتقاء دهند.
پنجم، زمینه‌های علمی و پژوهش‌های هسته ای: این عرصه یکی دیگر از عرصه‌های مهمی است که باید تحت نظارت و اداره‌ی دولت متحد قرار بگیرد. پژوهش‌های علمی به ویژه در زمینه‌ی انرژی هسته ای و استفاده از آن در عرصه‌های مختلف نیاز به توان فکری و مالی بالایی دارد که تنها در نزد یک دولت متحد یک دست موجود است که هیچ یک از کشورهای عربی به تنهایی نمی‌تواند به انجام این امر مبادرت ورزد. علم، آزمایشگاه و مراکز علمی تخصصی، همه و همه به عنوان حامی و پشتیبان کشاورزی، صنعت، بهداشت و تولید عمل می‌کنند.
ششم، عرصه‌های علمی، فرهنگی و هنری: این عرصه‌ها از جمله فعالیت‌های دولت متحد به شمار می‌آید که به طور مستقیم با زندگی شهروندان جهان عرب ارتباط پیدا می‌کند. کافی است که نقش و جایگاه عرب‌ها در عرصه‌های دانش انسانی را در دوران‌های کهن بشناسیم و درک کنیم. این وظیفه‌ی دولت متحد عربی است که دست به این اقدام بزند. ما باید سنت و میراث کهن خود را حفظ و پاسداری کنیم و این امر را بر گردن مستشرقان نیندازیم. همچنین می‌بایست سنت و میراث جدیدی را به تمدن انسانی اضافه کنیم و همواره به تمجید افتخارات باشکوه گذشتگان بسنده نکنیم. انجام همه‌ی این مسئولیت‌ها تنها با تمسک به اصول شش گانه ای صورت می‌گیرد که بدون آنها دولت متحد به دولتی برای گسترش ظلم و استبداد تبدیل می‌شود. این اصول شش گانه عبارت‌اند از:
نخست: چیزی که در قانون به نام تفکیک قوای سه گانه مطرح می‌شود. معنای ساده‌ی این اصل این است که ریاست و سیطره بر قوه‌های مجریه، مقننه و قضائیه در دست رئیس دولت در نظام ریاستی و یا در دست حکومت در نظام پارلمانی نباشد، بلکه این قوا باید به صورت موازی و متوازن از هم تفکیک شوند، به طوری که قوه‌ی مقننه در دست مجلس ملی و قوه‌ی قضائیه در دست هیئت قضایی و قوه‌ی مجریه در دست رئیس دولت یا در دست حکومت پارلمانی قرار بگیرد. با این کار آزادی‌های عمومی مصون می‌ماند و حکومت نسبت به سوء استفاده، تهدید و ارعاب بیگانه می‌شود و مهم تر از این اینها، درها به روی حکومت مطلقه بسته می‌شود و آخرین حرف را ملت خواهد زد.
دوم: همه‌ی دولتمردان و کارمندان و دست‌اندرکاران دولت از رئیس آن تا پایین ترین منصب باید در برابر قانون برابر باشند و به واسطه‌ی این قانون مورد محاسبه، نظارت، محکومیت و مجازات قرار گیرند. در هر منصبی هیچ کس نباید از مجازات مستحق خود، شانه خالی کند. قوانین تدوین شده باید کیفیت و چگونگی محاکمه‌ی رئیس دولت، وزراء و سایر دولتمردان را در صورت ارتکاب جرایم، معین و مشخص نماید.
سوم: صیانت از قانون اساسی، که این امر مستلزم تأسیس دادگاهی به نام دادگاه عالی است که مرجع اصلی تعیین مشروعیت اعمال و اقدامات دولت می‌باشد و هر اقدامی را که مخالف قانون اساسی و قوانین عمومی باشد باطل می‌سازد، به طوری که اقدامات دولت و کارکنان آن تحت نظارت و بازرسی قرار گیرد.
چهارم: جاوید بودن اتحاد بدون تجزیه و جدایی؛ این امر در بیشتر متون قوانین اساسی دولت‌های اتحادیه ای مانند ایالات متحده‌ی آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی دیده می‌شود. جنگ داخلی در آمریکا نیز بر سر همین موضوع و بین ایالت‌های جنوبی جدایی طلب و ایالت‌های شمالی وحدت طلب درگرفت که به پیروزی وحدت طلبان منجر گردید.
پنجم: شهروندی واحد؛ به این معنی که تمام مردم در دولت متحد به یک جنسیت واحد یعنی همان شهروندی واحد تعلق دارند. آنها در هر اقلیمی که زندگی می‌کنند از حقوق شهروندی برابر برخوردارند. اگر به قوانین اساسی دولت‌های اتحادیه رجوع کنیم در می‌یابیم که شهروندان در هر اقلیمی که زندگی می‌کنند از حقوق برابر با بقیه بهره مند و امتیازات بیشتری بر اساس اقلیمی که در آن زندگی می‌کند به هیچ کس اعطاء نمی‌شود.
ششم: رئیس دولت تنها برای دو دوره‌ی متوالی انتخاب شود. قوانین اساسی دولت‌های فدرال و دیگر دولت‌ها بر این موضوع تأکید دارند و از زمان استقلال کشورهای عربی، سران عرب سعی در ماندن در منصب ریاست می‌کنند. برخی با استناد به قوانین موقت و بعضی نیز بدون تکیه بر قانون، و دیگران هم زیر شعار جمهوری، «پادشاه» می‌شوند. ملت عرب و پیشگامان اندیشمند آن باید این نوع حکومت را رد کرده و از همکاری با آن ممانعت ورزند و همه‌ی نیروهای خود را برای رهایی از حاکمان جاویدخواه و پاسداری از قانون اساسی به کار گیرند، به ویژه آن بند از قانون که انسان‌ها در دوران‌های متمادی برای رسیدن به آن مبارزه کردند: ملت منبع و مصدر حکومت است. (10)

پان عربیسم و سوسیالیسم

احمد شقیری معتقد است هنگامی که دولت متحد عربی شکل می‌گیرد خود را در برابر یک سؤال بزرگ رو در رو می‌بیند: این دولت چه نوع نظام سوسیالیستی را در جوامع عربی در پیش گیرد؟ آیا باید برگرفته از سوسیالیسم مارکسیستی باشد، همان گونه که در مسکو، پکن،‌هاوانا، تیرانا و سایر پایتخت‌های اروپای شرقی پیاده شده است؟ یا باید الهام گرفته از نظام‌های سوسیالیستی موجود در بریتانیا و دولت‌های اسکاندیناوی باشد؟ یا اینکه یک نظام سوسیالیستی بی همتا و مستقل باشد؟(11)
سوسیالیسم در جهان عرب از دید شقیری، در دوران وی یک تجربه‌ی تازه است و ریشه‌های آن در زندگی روزمره‌ی ما تثبیت نشده است. بیشتر دولت‌های جهان عرب در حال حاضر، سرمایه دار، فئودالی و مرتجع هستند. در واقع، وحدت جهان عرب بدون سوسیالیسم، وحدت نظام‌های فئودالی و سیطره‌ی سرمایه داری و سوء استفاده‌ی انسان از انسان دیگر می‌باشد. به عبارت دیگر، وحدت بدون سوسیالیسم به باری بر دوش و وبالی بر گردن شهروندان تبدیل می‌شود. وحدت در حقیقت به خاطر مباهات و فخرفروشی مطلوب و خواستنی نیست، بلکه مقصود از آن متحد ساختن نیروهای ملت‌های از هم گسیخته‌ی عرب و توانایی‌های ضایع شده‌ی آنها می‌باشد. از سوی دیگر سوسیالیسم برای بهره برداری از این توانایی‌ها و نیروها جهت رسیدن به منافع عمومی ملت عرب الزامی است. بر این اساس وحدت و سوسیالیسم به مثابه دو رویه برای یک جسم واحد هستند که با هماهنگی کار خود را انجام می‌دهند. دولت متحد با قانون اساسی، مؤسسات و برنامه‌های خود باید در خدمت سوسیالیسم باشد. از سوی دیگر سوسیالیسم با شعارها، برنامه‌ها و قوانین خود باید در خدمت وطن و شهروندان قرار گیرد و سعادت فرد و جامعه را مدنظر قرار دهد و حق و عدالت را برقرار سازد. (12)
سوسیالیسم مارکسیستی به اعتقاد شقیری، چه هدف نهایی و چه هدف مرحله ای جهت رسیدن به کمونیسم جهانی باشد به صورتی که نه قومیتی و نه دولتی وجود داشته باشد، ساخته‌ی هیچ کس به تنهایی نیست و ابداع و نوآوری یک ملت نیست، بلکه متعلق به همه‌ی ملت‌هاست که به سهم خود در آن شریک هستند. همه‌ی پیامبران، اصلاح گران، اندیشمندان، فلاسفه، دانشمندان علوم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به نوبه‌ی خود در دعوت به سوسیالیسم و تلاش برای محقق ساختن آن در گذشته و اکنون سهیم بودند. همه برای رسیدن به غایت واحدی که عدالت اجتماعی و آزادسازی انسان از عبودیت، بندگی و تنگدستی است، تلاش می‌کنند. (13)
از دیدگاه احمد شقیری آن وحدت عربی که ما باید دنبال آن باشیم، یک وحدت سوسیالیسم مدار همراه با فلسفه‌ی خاص خود است و در این راه باید از تجارب ملت‌های دیگر و مهارت‌های خود به طور کامل استفاده ببریم، بدون اینکه ضرورتاً به کل مارکسیسم التزام داشته باشیم. مارکسیسم در نزد مارکسیست‌ها، یک کل تجزیه ناپذیر است، اما ما نمی‌توانیم همه‌ی این کل را بپذیریم. بسیاری از مردمان عرب که خود را مارکسیست می‌پندارند، کاملاً به کنه مارکسیسم پی نبرده‌اند و از منابع روحی سوسیالیسم عربی آگاهی ندارند، وگرنه تمام تلاش خود را برای ابداع و نوآوری سوسیالیسم عربی به کار می‌گماشتند. فلسفه‌ی مارکسیستی در بحث‌ها و دیدگاه‌های خود نسبت به پدیده‌های طبیعی دیالکتیک و در تفسیر مادی گراست. همچنین در تطبیق و محقق ساختن این فلسفه در زندگی اجتماعی، روش ماتریالیسم تاریخی را دنبال می‌کند. این فلسفه دارای دیدگاه‌های صائب و درستی است ولی از اشتباهات فاحش نیز مصون نمی‌باشد، در این میان ملت عرب خود باید دست به گزینش بزند. (14) به طور نمونه ملت عرب آن اصل مهمی که کارل مارکس در مانیفست کمونیستی مشهور در مورد طبقه‌ی کارگر و وطن بیان کرد، نمی‌پذیرد. آن اصل مهم عنوان می‌کند که طبقه‌ی کارگر فاقد وطن است، اما طبقه‌ی کارگر در جهان عرب، وطنی به نام وطن عرب دارد. همچنین ما این اعتقاد مارکسیست‌ها که دین افیون توده‌هاست را نمی‌پذیریم؛ زیرا اعتقاد داریم که دین حق مدار برای هر ملت مانند غذای روح می‌باشد و وظیفه‌ی هر انسان این است که دین آسمانی خود را از اساطیر و خرافات پیرایش کند و آن را از فراخوان‌های الحادی از جمله دیدگاه‌های دینی مارکسیسم، مصون دارد. (15)
احمد شقیری، اعتقاد دارد که به طور کلی، باید یک نظام سوسیالیستی را در پیش بگیریم که از سنت و میراث ما برخاسته باشد و با تمام خواست‌های ناسیونالیستی ما در این مرحله همخوانی داشته باشد. مرحله ای که در آن به دنبال ساختن جامعه‌ی رفاه مند، شایسته مدار و عدالت محور برای ملت خود هستیم. دولت‌های عربی در قالب دولت عربی متحد بنیان‌های سوسیالیسم عربی را پایه ریزی می‌کنند؛ یک سوسیالیسم علمی که توزیع عادلانه‌ی ثروت را دنبال می‌کند، وسایل تولید و تأسیسات رفاهی عمومی را تحت نظارت ملت قرار می‌دهد، مرزهای مالکیت فردی را معین و مشخص می‌سازد، چارچوب بخش خصوصی و بخش دولتی را ترسیم می‌نماید و به طور کلی جامعه‌ی عرب را به سوی استقلال، شایسته سالاری، برابری و عدالت رهنمون سازد. (16)

اتحادیه‌ی عرب

اتحادیه‌ی عرب کار خود را با 7 کشور مؤسس آغاز کرد، در حالی که ملت عرب آرزوهای زیادی به آن داشت، اما پس از مدتی افکار عمومی جهان عرب درک کرد که جهان به سرعت به سمت پیشرفت، سازندگی و همبستگی به پیش می‌رود، اما اتحادیه‌ی عرب قادر به برآورده کردن خواست‌های ملت عرب و مقابله با مشکلات اجتماعی و اقتصادی نیست، حتی اگر در این میان مشکلات سیاسی ونظامی را نادیده بگیریم. بدین وسیله بحرانی فراگیر، دامنگیر اتحادیه‌ی عرب شد که نیاز به راه حل اساسی و بنیادین داشت. اتحادیه عرب نیز راه غلبه بر بحران و خروج از آن را در پیش گرفت، اما بدون آنکه این بحران را به طور دقیق ریشه یابی کند، تلاش کرد آن را درچارچوب میثاق و وظایف و تخصص خود، حل و فصل نماید و ترجیح داد که خط مشی فرار از معالجه‌ی مستقیم آن را در پیش بگیرد و به همین دلیل به راه حل‌های کوتاه مدت و گذرا روی آورد. (17)
یکی از اشتباهات بزرگ مؤسسان اتحادیه‌ی عرب، از دیدگاه احمد شقیری این بود که آن را به عنوان یک سازمان منطقه ای در نظر گرفتند. آن‌ها این موضوع را درک نکرده بودند و یا اراده و اختیاری از خود نداشتند که بر طبق بندهای منشور سازمان ملل متحد، ملت عرب در چارچوب یک سازمان منطقه ای نمی‌گنجد، زیرا سازمان منطقه ای برای یک ملت واحد تأسیس نمی‌شود. بلکه در یک منطقه‌ی جغرافیایی خاص تشکیل می‌گردد که ملت‌های گوناگون و متفاوتی را با هدف هماهنگی بیشتر و در پیش گرفتن منابع مشترک و بر اساس حسن همجواری در خود جمع می‌کند. اما وطن واحد یک منطقه‌ی جغرافیایی نیست، بلکه یک منطقه‌ی تاریخی واحد با تمدن و فرهنگ واحد می‌باشد که آرمان‌ها و اهداف واحدی را دنبال می‌کند. اگر استعمار دست به تقسیم وطن عربی زده و آن را تجزیه نموده است، معقول و منطقی نیست که ملت عرب این تجزیه‌ی ساخته‌ی دست استعمار را بپذیرد و بر اساس آن یک سازمان منطقه ای تأسیس کند. بلکه وظیفه‌ی ملی ایجاب می‌کند که یک سازمان و مؤسسه‌ی ناسیونالیستی با ویژگی‌ها و مشخصات وحدت بخش تأسیس شود که به وحدت جهان عرب حالت قانونی ببخشد و همه‌ی امیال و خواست‌های شهروندان عرب را برآورده سازد. (18)
از دیدگاه احمد شقیری اتحادیه‌ی عرب جدید باید بر اساس شش اصل مهم برپا گردد: (19)
اصل اول: ملت عرب یک ملت واحد و غیر قابل تجزیه است که تاریخ، سنت، خواست و آرمان‌های مشترک دارد و برای ساختن آینده ای درخشان به دنبال وحدت است، وحدتی که نظام آن را بر اساس نیازها و اهداف خود برای رسیدن به پیشرفت و شکوفایی انتخاب می‌کند.
اصل دوم: وطن عربی با مرزهای شناخته شده‌ی خود از اقیاوس تا خلیج فارس از جمله فلسطین یک مجموعه‌ی واحد است و اسامی 22 کشور تشکیل دهنده‌ی آن بر اساس تعاریف سیاسی صورت نگرفته، بلکه تقسیمات اداری و جغرافیایی است که در وطن عربی موجودمی باشد.
اصل سوم: دفاع از حاکمیت عربی بر سرزمین عربی وظیفه‌ی ملت عربی در همه‌ی مناطق است و آزادی بخش‌های اشغال شده‌ی وطن عربی، وظیفه‌ی ملی همه‌ی ملت عرب می‌باشد و نیازمند بسیج نمودن تمام نیروهای بشری و مادی و روحی است.
اصل چهارم: ناسیونالیسم عرب از لحاظ فرهنگ و تمدن نشان دهنده‌ی وجود و هستی ملت عرب، به دور از نژاد پرستی، قبیله گرایی، طایفه گرایی و گرایش‌های مذهبی می‌باشد.
اصل پنجم: وحدت جهان عرب، شاهد زنده‌ی وجود ملت عرب و بهترین راه حل برای محقق ساختن یک زندگی رفاه آمیز و عدالت محور، بدون هیچ تبعیضی می‌باشد. همچنین تنها راه حل برای تمام مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ملت عرب به حساب می‌آید، تا قادر به ادای رسالت انسانی خود باشد.
اصل ششم: شهروندی عرب، صفت کلی است که بر همه‌ی شهروندان کشورهای عرب در وطن عربی متحد اطلاق می‌شود. بر این اساس همه‌ی شهروندان در حقوق و وظایف با هم برابر می‌باشند. از دید شقیری، اتحادیه‌ی عرب جدید باید این چهار هدف را در پیش بگیرد: (20)
هدف اول: صیانت و پاسداری از حاکمیت ملت عرب بر وطن خود، دفاع از امنیت و سلامت آنان، مقابله با هرگونه تجاوز خارجی ضد سرزمین تاریخی ملت عرب و دفع آن با تمام امکانات موجود به طوری که همه‌ی دولت‌های عربی در آن مشارکت جویند.
هدف دوم: پاسداری از سنت و میراث، زبان و سنت‌های اصیل ملت، عرب و تدوین یک نظام عقیدتی و فرهنگی که ویژگی‌های ناسیونالیستی ملت عرب را پاس بدارد و نسل‌های جدید را با اندیشه‌های ناسیونالیستی آشنا سازد.
هدف سوم: مستحکم نمودن زنجیره‌های همبستگی عربی بر اساس اصول ناسیونالیستی و تلاش برای هماهنگ کردن تمام توان‌های ملت عرب به منظور دستیابی به دستاوردهای وحدت بخش در زمینه‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی.
هدف چهارم: تضمین عدالت اجتماعی برای تمام جوامع عربی، احترام گذاشتن به حقوق انسان عربی، تضمین حاکمیت قانون و احترام به آزادی‌های اساسی.

صهیونیستم و یهودیان

صهیونیسم بر طبق تعریف صاحبان اصلی این جنبش در پی جمع کردن یهودیان پراکنده در تمام جهان و بازگرداندن آنها به فلسطین می‌باشد تا زندگی ملی و تاریخی خود را دوباره از سرگیرند. یهودیان در دوران امپراتوری روم، مهاجرت از فلسطین را آغاز کرده و در مناطق مختلف جهان از جمله اروپا، آسیا و آفریقا سکونت گزیدند، و در سرزمین‌هایی مانند مصر و عراق و یا در اندلس در زمان سلطه‌ی مسلمانان و یا در دوران امپراتوری عثمانی در کنار عرب‌ها در صلح و صفا زندگی کردند و هیچ گونه مشکلی برای آنان ایجاد نشد. این امر حتی بعد از تأسیس جنبش صهیونیسم نیز ادامه داشت. (21)
اما در اروپا اوضاع کاملاً تفاوت داشت و یهودیان در آنجا با تبعیض روبه رو شده و تحت ظلم و ستم واقع شدند و محدودیت‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بسیاری برای آنان ایجاد گردید که همه ابعاد زندگی روزمره‌ی جامعه‌ی یهودی را تحت تأثیر قرار می‌داد، تا حدی که از جامعه جدا شده و در محلات مخصوص به خود به زندگی ادامه دادند. نویسندگان یهودی نیز از این وضعیت بغرنج نهایت استفاده را کرده و اقدام به بزرگ نمایی این موضوع نمودند و خود را ملت برگزیده‌ی خدا خواندند که اکنون تحت ظلم و ستم واقع شده است. از دیدگاه آنان جهان به دو بخش تقسیم می‌شود: یهودیان که اقلیت کوچکی را تشکیل می‌دهند و بقیه‌ی جهان در طرف دیگر. به این ترتیب یهودیان خود را از بقیه‌ی ملت‌های جهان جدا کردند و خود را ملتی در نظر گرفتند که پروردگار نگاه ویژه ای به آن دارد. (22)
یهودیان تا اواخر قرن هجدهم به زندگی سخت و اسفبار خود در اروپا ادامه دادند تا اینکه در اواخر این قرن اندیشه‌های آزادیخواهی و برابری طلبی در اروپا گسترش یافت، این امر باعث شد تا یهودیان از کنج عزلت خود خارج شده و در کنار سایر شهروندان، زندگی آزاد و آرامی را از سر گیرند. محدودیت‌های اعمال شده بر آنان نیز به تدریج از میان رفت و این امکان را پیدا کردند که به مناصب مهم دولتی نیز دست پیدا کنند. پس از مدتی یهودیان به سوی ملی گرایی روی آورده و اندیشه‌ی تشکیل یک دولت یهودی را در سر پروراندند. (23) احمد شقیری معتقد است که اندیشه‌ی بازگشت یهود به فلسطین از دیدگاه دینداران یهودی، صرفاً یک عقیده‌ی دینی بوده که بر اساس وعده‌ی الهی شکل گرفته است و هرگونه تلاش بشری برای بازگشت به سرزمین موعود از جمله مواردی است که دین یهود آن را ممنوع کرده است. هنگامی که هرتزل جنبش صهیونیسم را بر اساس بازگشت به سرزمین موعود پایه گذاری کرد، بسیاری از خاخام‌های یهودی با وی به مخالفت برخاستند. از نظر آنها جنبش صهیونیسم، اعتقادات ضد دینی و شرک آمیز دارد، زیرا در فعل الهی قبل از اجل محتوم دست می‌برد. (24)
از دیدگاه شقیری، صهیونیست‌ها نسبت به بقیه‌ی یهودیان جهان، اقلیت به حساب می‌آیند، اما این اقلیت به واسطه‌ی سماجت و پافشاری زیاد سران خود توانست اکثریت را تحت تأثیر خود قرار دهد. بنابراین تاریخ قوم یهود پس از تأسیس جنبش صهیونیسم به دو قسمت تقسیم شد: نخست، تاریخ صهیونیسم و دوم، تاریخ یهودیان جهان. نباید فراموش کرد که یهودیان به طور کلی تمایل دارند که یک دولت یهودی در فلسطین بر پا گردد، اما اکثریت آنها دوست دارند که این تحول به صورت مسالمت آمیز و بدون منازعه و مبارزه و اجبار صورت گیرد. اما صهیونیست‌ها با این امر موافق نیستند و معتقدند که سپردن این مسئله به قضا و قدر و گذشت زمان، آنها را به اهداف خود نمی‌رساند، به همین خاطر آنها جلوتر از زمان عمل می‌کنند و با مهاجرت طبیعی موافق نبوده و مهاجرت‌های وسیع و گسترده به فلسطین را در دستور کار خود قرار دارند. (25)

نقش قدرت‌های بزرگ در قضیه‌ی فلسطین

اسرائیلی‌ها ادعا می‌کنند که در پایه گذاری دولت یهودی در فلسطین، هیچ دولتی آنها را کمک نکرده و با جدیت و تلاش خود توانستند به این امر دست پیدا کنند. اما کسانی که در آن برهه‌ی زمانی زندگی کردند با چشمان خود دیدند که اسرائیل در این امر به هیچ وجه تنها و بدون حامی نبود، بلکه بریتانیا بزرگ ترین حامی و پشتیبان یهودیان بود. با آغاز مهاجرت یهودیان در آغاز دهه‌ی 1920 م از طریق بندرهای حیفا و یافا، انگلیسی‌ها به عنوان زمامداران قدرت در سرزمین فلسطین، این مهاجرت را تسهیل و فعال نمودند. دولت بریتانیا کار تحویل، انتقال و اسکان مهاجرین یهودی در مستعمره نشین‌ها را خود در دست گرفته و بر آن نظارت می‌کردند. بریتانیایی‌ها همچنین مخالفت‌ها و تظاهرات مردم فلسطین بر ضد مهاجرت یهودیان را به شدت سرکوب می‌کردند و از آن جلوگیری به عمل می‌آوردند. حکومت بریتانیا اراضی وسیعی را به یهودیان بخشید تا آنان شهرک‌های خود را در آن برپا سازند، این در حالی بود که در این سرزمین‌ها بسیاری از روستاهای کهن و قدیمی فلسطینی وجود داشت. یهودیان بدون کمک و حمایت بریتانیا به هیچ وجه نمی‌توانستند به این سرزمین‌ها دست پیدا کرده و فلسطینی‌ها را از آن بیرون کنند. نیروهای مسلح انگلیسی منازل مسکونی فلسطینی‌ها در این روستاها را ویران ساخته و آنها را از سرزمین‌های خود بیرون راندند و این سرزمین‌ها را به یهودیان واگذار کردند. (26)
ملت فلسطین طی مدت سی سال حکومت بریتانیا بر فلسطین 15 قیام بر ضد وجود یهودیان صورت دادند و در هر کدام از این انقلاب‌ها با تمام توان خود به سمت مستعمرات یهودی نشین یورش می‌بردند، اما نیروهای نظامی بریتانیا در مقابل این یورش‌ها قرار گرفته و وظیفه‌ی حمایت از مستعمرات و شهرک‌های یهودی را بر عهده می‌گرفتند و قیام فلسطینی‌ها را سرکوب می‌نمودند. علاوه بر این، حکومت بریتانیا اقدام به مسلح کردن یهودیان و دادن آموزش نظامی به آنان نمود تا آنها صاحب یک نیروی مسلح شوند که در گروه‌های تروریستی یهودی تجلی یافت. به طور کلی حکومت بریتانیا در طول سی سال با تمام توان وظیفه‌ی دفاع و حمایت از اقلیت یهودی را بر عهده گرفت. فرایند مهاجرت آنان را تسهیل نمود و یهودیان را قادر ساخت که به سرزمین‌های عربی تسلط پیدا کنند و انقلاب‌های مردم فلسطین را با شدت هر چه تمام سرکوب نمود. (27)
بعد از عقب نشینی نیروهای انگلیسی از فلسطین، ایالات متحده‌ی آمریکا خود را به عنوان حامی یهودیان جایگزین بریتانیا ساخت. ایالات متحده‌ی آمریکا بیشترین نقش را درتشکیل و برپایی دولت اسرائیل ایفا نمود. پس از تأسیس دولت اسرائیل، آمریکا این کشور را از لحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی حمایت کرد. همه‌ی دنیا شعاری که رؤسای جمهور آمریکا از ترومن تا کارتر آن را سر می‌دادند، به گوش خود شنیده‌اند: اسرائیل پا به عرصه‌ی وجود گذاشت تا باقی بماند. بعد از این شعار، شعار دیگری از سوی آنها مطرح شد: اسرائیل پا به عرصه‌ی وجود گذاشت تا بجنگد و پیروز شود. کمک‌های آمریکا بود که این مأموریت مهم را در سی سال بعد از پایان گرفتن حمایت‌های سی ساله‌ی انگلیس از یهودیان، به انجام رساند. در زمینه‌ی نظامی، آمریکا در طی سی سال اخیر، اسرائیل را به انواع تسلیحات پیشرفته مسلح نموده است. به طوری که این کشور در حال حاضر از لحاظ نظامی از مجموع تمام کشورهای عربی قدرتمندتر است. در جنگ‌های اعراب و اسرائیل، آمریکا بر ضد اعراب عمل نموده و جانب اسرائیل را گرفته است. (28)

جمع بندی

احمد شقیری یکی از مهم ترین اندیشمندان و فعالان سیاسی ناسیونالیست عرب به حساب می‌آید. وی با توجه به ملیت فلسطینی خود و مشاهده‌ی رنج و عذابی که ملت ستمدیده‌ی فلسطینی در طی سال‌های متمادی متحمل شده است، در اندیشه‌های خود ریشه‌ی تمام مشکلات جهان عرب را استعمار می‌داند که سرزمین‌های عربی را با ایجاد مرزهای مصنوعی از هم جدا کرده، یهودیان را در فلسطین سکونت داده و با سیاست‌های فریبنده‌ی خود مصائب و مشکلات کنونی مردمان عرب به ویژه فلسطینی‌ها را رقم زده‌اند. شقیری بهترین برون رفت از این وضعیت بحرانی را وحدت کشورهای عربی و ایجاد یک کشور عربی بزرگ و قدرتمند می‌بیند. شقیری که مناصب سیاسی مهمی را نیز در اختیار داشت، در طول فعالیت سیاسی خود بسیار تلاش کرد که به این آرمان‌ها و اندیشه‌های خود رنگ واقعیت ببخشد، امری که هیچ گاه محقق نشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. عضو هیئت علمی بنیاد دایرة المعارف اسلامی.
2. عضو هیئت علمی بنیاد دایرة المعارف اسلامی.
3. احمد شقیری، الاعمال الکاملة، بیروت: مرکز دراسات الوحده العربیه، ج 1، 2006م، اربعون عاما فی الحیاة العربیة و الدولیة، ص 20 و من القدس الی واشنطون، ص 7؛ احمد الشقیری، فلسطین عام 2000، عمان: أسرة الشقیری، 1990 م، صص 27- 26؛ مجموعه مؤلفین، احمد الشقیری (بمناسبة الذکری الخامسة و العشرین لرحیلة، بحوث و مناقشات)، بیروت: مرکز دراسات الوحده العربیه، 2005م، صص 71- 27؛ رافع الساعدی، «سیرة حیاة المناضل أحمد الشقیری»، دمشق، 3/ 4/ 1980؛ صالح زهرالدین، موسوعة رجالات من بلاد العرب، بیروت: المرکز العربی للأبحاث و التوثیق، 2001م، صص 47- 44؛ خیریة قاسمیة، «احمد الشقیری، 1908-1980»، در: الموسوعة الفلسطینیة، قسم 2، مجلد 3، بیروت: هیئة الموسوعة الفلسطینیة، 1990 م، صص 814-802؛ عبدالوهاب الکیالی، موسوعة السیاسة، بیروت: المؤسسة العربیة للدراسات و النشر، ج 1، 1990م، صص 98- 97؛ فایز الکردی، شخصیات عکلیة احمد الشقیری، عکا (فلسطین): دار عکا للنشر و التوزیع، 2005م، ص 13 به بعد؛ خیریة قاسمیة، احمد الشقیری زعیماً فلسطیناً و رائداً عربیاً، بیروت: المؤسسة الجامعیة للطباعة و النشر، 1987م، صص 179-151؛ احمد الشقیری، مجموعه مقالات، کلمات وفاء، عمان: اسره الشقیری، 2000 م، ص 11 به بعد؛ جمیل برکات، «الشهداء احیاء فی ذکراهم»، روزنامه‌ی الصباح التونسیة، تونس، 26/ 2/ 1981م؛ جمیل برکات، «فی ذکری احمد الشقیری»، روزنامه الرأی الاردنیة، امان، 26/ 2/ 1996 م؛ عدلی صادق، «الشقیری فی الذکری العشرین لرحیله»، روزنامه‌ی القدس العربی، لندن، 26/ 2/ 2000 م؛ بیان الحوت، «شخصیة احمد الشقیری»، در: مجموعه مؤلفین، احمد الشقیری (بمناسبة الذکری الخامسة و العشرین لرحیلة، بحوث و مناقشات)، بیروت: مرکز دراسات الوحده العربیه، 2005م، صص 51- 27؛ شفیق الحوت، «دور احمد الشقیری الفکری و السیاسی فی النضال الوطنی الفلسطینی»، در: مجموعه مؤلفین، احمد الشقیری (بمناسبة الذکری الخامسة و العشرین لرحیلة، بحوث و مناقشات)، بیروت: مرکز دراسات الوحده العربیه، 2005م، صص 86- 71.
Encyclopedia of the Modern Middle east, U.S.A, 1997, Al-shukairy.
4. خیریة قاسمیة، «تراث الشقیری الفکری»، در: احمد الشقیری، الاعمال الکاملة، بیروت: مرکز دراسات الوحده العربیه، 2006 م، ج 1، صص 24- 19؛ خیریة قاسمیة، «احمد الشقیری 1980- 1908»، پیشین، صص 805- 802؛ عبدالوهاب الکیالی، پیشین، ج 1، ص 98.
www. wikipedia. org.
www. alshukairy. org.
5. احمد شقیری، در: الاعمال الکامله، پیشین، علم واحد و عشرون نجمه، صص 20-18.
6. احمد شقیری، فلسطین عام 2000، پیشین، ص 50.
7. همان، ص 167.
8. همان.
9. همان، صص 168-167.
10. همان، صص 175- 171.
11. همان، ص 307.
12. همان، صص 308- 307.
13. همان، ص 309.
14. همان، ص 318.
15. همان، ص 319.
16. همان، صص 321- 320.
17. احمد شقیری، الاعمال الکامله، پیشین، کیف تکون جامعه و کیف تصبح عربیه، ص 207.
18. همان، ص 208.
19. همان، ص 255- 254.
20. همان، صص 256- 255.
21. همان، محاضرات عن قضیه فلسطین، منذ فجر التاریخ حتی الحرب العالمیه الاولی، صص 34- 33.
22. همان، صص 35- 34.
23. همان، صص 37- 36.
24. همان، ص 37.
25. همان، ص 45.
26. همان، خرافات یهودیه، صص 172- 171.
27. همان، صص 173- 172.
28. همان، صص 174- 173.

منابع تحقیق :
برکات، جمیل، «الشهداء، احیاء فی ذکراهم» ، روزنامه‌ی الصباح التونسیة، تونس، 26/ 2/ 1981 م.
برکات، جمیل، «فی ذکری احمد الشقیری»، روزنامه‌ی الرأی الاردنیة، امان، 26/ 2/ 1996 م.
حوت، بیان، «شخصیة احمد الشقیری» ، در: مجموعه مؤلفین، احمد الشقیری (بمناسبة الذکری الخامسة و العشرین لرحیله، بحوث و مناقشات)، بیروت: مرکز دراسات الوحده العربیه، 2005 م.
حوت، شفیق، «دور احمد الشقیری الفکری و السیاسی فی النضال الوطنی الفلسطینی»، در: مجموعه مؤلفین، احمد الشقیری (بمناسبة الذکری الخامسة و العشرین لرحیله، بحوث و مناقشات)، بیروت: مرکز دراسات الوحده العربیه، 2005 م.
زهر الدین، صالح، موسوعة رجالات من بلاد العرب، بیروت: المرکز العربی للأبحاث و التوثیق، 2001 م.
ساعدی، رافع، «سیرة حیاة المناضل احمد الشقیری»، دمشق، 3/ 4/ 1995 م.
شقیری، احمد، الاعمال الکاملة، بیروت: مرکز دراسات الوحده العربیه، 2006 م.
شقیری، احمد، فلسطین عام 2000، عمان: أسرة الشقیری، 1990 م.
الشقیری، احمد، مجموعه مقالات، کلمات وفاء، عمان: اسره الشقیری، 2000 م.
صادق، عدلی، «الشقیری فی الذکری العشرین لرحیله»، روزنامه‌ی القدس العربی، لندن، 26/ 2/ 2000 م.
قاسمیة، خیریة، «احمد الشقیری 1980 - 1908»، در: الموسوعة الفلسطینیة، بیروت: هیئة الموسوعة الفلسطینیة، 1990 م.
قاسمیة، خیریة، احمد الشقیری زعیماً فلسطینیاً و رائداً عربیاً، بیروت: المؤسسة الجامعیة للطباعة و النشر، 1987 م.
قاسمیة، خیریة، «تراث الشقیری الفکری»، در: احمد الشقیری، الاعمال الکاملة، بیروت: مرکز دراسات الوحده العربیه، 2006 م.
کردی، فایز، شخصیات عکیة احمد الشقیری، عکا (فلسطین): دار عکا للنشر و التوزیع، 2005 م.
کیالی، عبدالوهاب، موسوعه السیاسه، بیروت: المؤسسة العربیة للدراسات و النشر، 1990 م.
مجموعه مؤلفین، احمد الشقیری (بمناسبة الذکری الخامسة و العشرین لرحیله، بحوث و مناقشات)، بیروت: مرکز دراسات الوحده العربیه، 2005 م.
نشاشیبی، ناصر الدین، «ابومازن رثاء القلب الی احمد الشقیری»، روزنامه‌ی الانباء الکویتیة، کویت، 29/ 2/ 1980 م.
Encyclopedia of the Modern Middle east, U.S.A, 1997.

منبع مقاله :
علی اکبر علیخانی و [همکاران ... ]؛ (1390)، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان جلد پانزدهم، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.