نویسندگان: گروه نویسندگان
مترجمان: رضا التیامی نیا
علیرضا سمیعی اصفهانی.
مترجمان: رضا التیامی نیا
علیرضا سمیعی اصفهانی.
صرف نظر از اینكه آیا بسیج جمعی مردم را میتوان به مردم بدون رهبر، جامعه مدنی و غیر جنبشهای اجتماعی نسبت داد یا نه، فنّاوریهای ارتباطی - اطلاعاتی (1) به ویژه سراچههای (سایتهای) شبكه اجتماعی (2)، تأثیر مهمی بر قیامها و شورشهای مردم در خاورمیانه داشتهاند.
پژوهشگران بسیاری، تأثیر فناوریهای اطلاعاتی - ارتباطی و سراچههای (سایتهای ) شبكههای اجتماعی را بر روی بسیج تودهها و حركتهای جمعی كه در طی سال گذشته در خاورمیانه شاهد آن بودهایم، تحلیل كردهاند. یكی از بحثهای مهم و زنده در این زمینه این است كه نقش این ابزارها تا چه حد تعیین كننده بوده است. وائل قونیم، سازندهی صفحه فیس بوكیِ «همهی ما خالد سعید هستیم»، در مصاحبهای با سی. ان. ان. میگوید: اگر میخواهید جامعهای را آزاد كنید تنها به آنها دسترسی اسنترنتی بدهید (خوندكر، 2011: 676). لیزا آندرسون در موضعی كاملاً مخالف معتقد است كه انتشار جهانی اطلاعات كه در جریان قیامهای عربی مشاهده شد نه پدیدهی جدیدی است نه نتیجه دسترسی به اینترنت و رسانههای جمعی (3). با وجود این اغلب محققان در این عقیده مشترك و هم كلام هستند كه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی باید به عنوان یك عامل تسهیل كننده نه عامل تعیین كننده برای اقدامات و كنشهای جمعی موفق مورد توجه قرار گیرد. (4)
بزرگ ترین نقش یا سهم فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی این است كه آنها به ایجاد یك روایت تحول خواهانه از پایین به بالا در برابر رژیمهای خودكامه كمك كرده، و روایت سیاسی مورد نظر رژیمهای منطقه را سست میكنند. این امر به مردم عرب این فرصت را داد تا به رویارویی با فرهنگ ترس بپردازند كه عامل مهم بی اعتمادی میان شهروندان عرب و اتمیزه شدن جامعه بوده است. به عبارت دیگر، اینترنت به ایجاد یك فضای عمومی كمك كرد كه در آن موضوعات بحث برانگیز میتوانند بدون واكنشها یا عواقب مستقیم مورد مذاكره و تبادل نظر قرار گیرند. این فضای عمومی فرصتی را برای فعالیت مدنی در جوامعی فراهم میكند كه مخالفت جمعی و عمومی به ندرت تحمل میشود. به علاوه، اشكال دیجیتال فناوریهای ارتباطات، گروههای پراكنده و دور از هم را كنار هم جمع كرد. خوندكر از این هم فراتر میرود و میگوید این جنبه از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات به طور خاص در جوامعی اهمیت دارد كه فعالیت رسانههای سنتی ممنوع و جامعه مدنی هم تحت كنترل دولت است. (5) از جنبه عملی، فناوریهای اطلاعات و ارتباطات سازمان دهی و بسیج فعالان سیاسی را تسهیل نموده و آگاهی بین المللی را از طریق امكان انتشار به موقع اطلاعات افزایش دادند (مانریك و میكاییل، 2011؛ شائری - آیزلر، 2011؛ خوندكر، 2011؛ آكسفورد، 2011؛ دیانی، 2011؛ نانابهای فرمامفرمیان، 2011؛ جوفی، 2011؛ درانو، 2012).
جنبه دیگر فناوریهای ارتباطی این است كه این ابزار پیوند میان اشكال جدید و سنتی عمل گرایی را تسهیل نمودند (میكائیل و مانریك، 2011:3).
جمال محمد قیتاس شبكه اطلاعات را با سیستم عصبی قیاس میكند، زیرا این سیستم از طریق جمع آوری، ارسال و مبادله اطلاعات، سبب زنده نگه داشتن ارتباط میان سلولهای مختلف انقلابیها میشود. از طریق به روز رسانی مطالب توییتر و فیس بوك مردم مطلع شدند كه چه اتفاقی افتاده، چه چیزی در حال اتفاق افتادن است و اینكه چه چیزی اتفاق خواهد افتاد. این ویژگی به ویژه با توجه به ایده تبدیل غیر جنبشها و افراد منفعل به شهروندان فعال، بسیار جالب است. قبل از وقوع بیداری عربی، بیات یادآوری كرده بود كه:
«فناوری جدید اطلاعات به ویژه سراچههای (سایتهای) شبكه اجتماعی مانند فیس بوك، فضای فیزیكی را از طریق پیوند دادن افراد اتمیزه شده در دنیای وب پشت سرگذاشتند و از این طریق فرصتهای بسیار زیادی را برای ساختن شبكههای منفعل و نیز شبكههای فعال ایجاد كردند» (بیات، 2010:22).
رویدادهای اخیر در مصر و كشورهای عربی این حقیقت را به اثبات رساند. تا پایان سال 2010، محدودیتهای بسیاری بر زندگی مدنی و سیاسی وضع شده بود كه همه از طریق فعالیتهای سایبری جوانان دور زده شدند. تمامی آنچه آنها برای انجام این كار نیاز داشتند، یك حادثهی آغاز كننده بود و این بهانه هم در تونس به دست آمد.
با وجود تمام این قابلیتها، فناوریهای ارتباطی - اطلاعاتی و سراچههای شبكه سازی اجتماعی نباید به عنوان یك نوشداروی جدید برای دموكراسی تلقی گردد. اول اینكه فناوری در ذات خود مسبب اقدام جمعی نیست، بلكه تنها میتواند بر زمینه و محیط آن تأثیر گذاشته و فرم آن را شكل دهد. عوامل دیگری مانند سازمان دهی جامعه مدنی، جنبشهای مخالف و حمایت بین المللی نیز مهم هستند. این امر به ویژه در كشورهایی مانند سوریه و یمن صادق است؛ جایی كه فناوریهای اطلاعاتی - ارتباطی برای تحریك و ایجاد اصلاحات واقعی كافی نیستند. دوم اینكه نقش رسانههای سنتی به ویژه الجزیره نباید دست كم گرفته شود. نویسندگان مختلف بر نفوذ تأثیر گذار رسانههای سنتی در ایجاد و توسعه قیامهای مردمی در سطوح ملی و بین المللی تأكید میكنند.
جوفی حتی یادآوری میكند كه فناوریهای قدیمی، به ویژه تلویزیونهای ماهوارهای كه نه تنها در سطح جهانی در دسترس هستند، بلكه تعطیلی آنها نسبت به اینترنت بسیار دشوارتر است، ممكن است نقش مهمتری در بسیج مردم ایفا نمایند (جوفی، 2011:525). سوم اینكه رهبران خودكامه میتوانند از فناوریهای اطلاعاتی - ارتباطی برای كنترل و سركوب خود برای تحكیم قدرت خودشان استفاده كنند (موروزوف، 2011؛ مانریك و میكائیل، 2011؛ آكسفورد، 2011؛ دیانی، 2011؛ نانابهای و فرمامفرمیان، 2011؛ شائری آیزنلر، 2011). از این رو رسانههای جدید بسته به كاربر و نوع استفاده از آنها میتوانند هم نیرویی بی خطر و هم خطرناك باشند.
پینوشتها:
1. ICTs.
2. SNS.
3. انتقادی مهم دربارهی پدیده خوش بینی سایبری به وسیلهی ملكوم گلدول ارائه شده است با عنوان: «تغییر كوچك: چرا انقلاب طنین انداز نخواهد شد». برای دستیابی به چشم انداز كلیتر، علمیتر و منطقیتر دربارهی نقاط قوت و ضعف استفاده از اینترنت، اثر موروزف (2010) را ببینید.
4. برای دستیابی به مطالعات اخیر كه بازتاب دهنده خوش بینی سایبری، بدبینی سایبری و واقع گرایی سایبری باشد میتوانید آثار پیتپی (2011)، السی (2012) و ریردن (2012) را ببینید.
5. در این متن، خوندكر حتی دربارهی وجود ك جامعه مدنی سایبری صحبت میكند (خوندكر، 2011: 676).
گروه نویسندگان؛ (1393)، از انعطاف پذیری تا شورش، رضا التیامی نیا و علیرضا سمیعی اصفهانی، تهران: انتشارات تیسا، چاپ یكم.