هرمس در اندیشه های ایرانی

آنچه برای یک کاوشگر اجتناب ناپذیر است تحقیق درباره دوره تسلسل حکومت «میت»ها بخصوص «تسلسل متامورفوز Cycle Metamorphose» است. جالب و قابل تعمق است که اولین خدایان را بشر در میتولوژی
چهارشنبه، 20 دی 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
هرمس در اندیشه های ایرانی
هرمس در اندیشه های ایرانی
نویسنده: سعید فاطمی


 
آنچه برای یک کاوشگر اجتناب ناپذیر است تحقیق درباره دوره تسلسل حکومت «میت»ها بخصوص «تسلسل متامورفوز Cycle Metamorphose» است. جالب و قابل تعمق است که اولین خدایان را بشر در میتولوژی (اساطیر) شناخته است نه در مذاهب زیرا خدایان میتولوژی همه یک منشاء ستاره ای دارند. نخست خدایان اولیه و سپس خدایان المپ و بعد از آنان موجودات بین انسان و خدایان که Heros (قهرمانان) نامیده میشوند باید بررسی شود. در حقیقت افسانه ها و اساطیر نوعی توجیه برای مباحث علمی و دانش های بشری است.
تحقیق در این زمینه نکات گوناگون علوم انسانی را بر ما هویدا میسازد و کیفیت سیر این علوم را در میان ملل مختلف ثابت میکند و معتقدات اقوام بشری را در طول حیات اجتماعی آنان روشن میکند. منتها باید توجه داشت که این خدایان در میان ملل، نام خود را عوض میکنند و گاهی خدائی در میان یک ملت بصورت انسانی در میان ملت دیگر خودنمائی مینماید. هرمس Hermes پسر زئوس و «مایا Maia» (نوه اطلس) که خدای تجارت و دزدی و فصاحت و بسیار هم مورد توجه یونانیان است رومیها او را «مرکور» و عربها «عطارد» و ما ایرانیها «تیر» و مسلمانان بصورت «ادریس» در اخبار اسلامی تعبیر کرده اند. البته دامنه قدرت این اسامی توجیه شده با یکدیگر متفاوت است اما شباهتی در اعمال و افعال آنان وجود دارد.
بقول خاقانی:بر تخت شهنشاهی و در مسند عزت
ادریس بقا باش که فردوس لقائی
یا:
در آن داوری هرمس تیز مغز
بحق گفتن اندیشه ای داشت نغز
مولوی درباره اینکه نام ادریس آیا منشاء ستاره ای داشته و اساساً او با نجوم سروکار داشته است میگوید:
بود جنسیت در ادریس از نجوم
هشت سال او با زحل بُد در قدوم
در مشارق در مغارب یار او
هم حدیث و محرم آثار او
بعد غیبت، چونکه آورد او قدوم
در زمین میگفت او درس نجوم
و گویند که او اسطرلاب را نیز بوجود آورده است. در تاریخ یعقوبی نیز «هرمس»(1) را همان ادریس پیغمبر دانسته و گفته است که اول بار او بود که با قلم نوشت و نجوم را تعلیم داد و کیمیا را بعمل آورد و ترتیب اسامی بروج و کواکب سیارات و تقویم را منظم نمود. در کتاب «کنزالحکمه» نوشته است که: «هرمس قبل از طوفان بوده و نبیره کیومرث است و بعبری او را «هنوخ» گویند و هموست که کتاب را بوجود آورد و خیاطی را بمردم آموخت(2)».
بنابراین نظر ما روشن شد که این خدایان در ملل مختلف بصور گوناگون خودنمائی میکنند؛ «خدای» ملتی «پیغمبر» ملت دیگر و «قهرمان» قوم دیگری است. داستانهائیکه از «خضر پیغمبر» و نیکوکاری آن شنیده ایم در میان بعضی اقوام خدایان نیکوکاری هستند که بکمک انسانها میشتابند. در اساطیر یونانی این خدایان علاوه بر جنبه رمزی و سمبولیک یک منشاء اخلاقی و اجتماعی نیز دارند و بهمین جهت است که متفکران و صاحبان اندیشه بسوی آنان رو آورده و قهرمانان خویش را از میان آنها که مظاهر قدرت کامله و بی همتا بودند انتخاب کرده اند.
متأسفانه نسل جوان جنبه ی معنوی و اهمیت واقعی میتولوژی را درک نکرده و فقط عده معدودی از مشتاقان مکتب های ادبی بخصوص عاشقان کلاسیسم (در ادبیات و هنر) بتحصیل و تحقیق در این زمینه توجه دارند. نقش جالب میتولوژی در حقیقت اثری است که در پیدایش و طرز تفکر انسانها داشته است. میتولوژی آنطور هم که گمان میرود ساده و بدون فایده نیست زیرا پیشینیان با استفاده از آن توانسته اند خودشان را بشناسانند و ما بنوبه خود نیز میتوانیم عقاید آنها را تعبیر و تفسیر کنیم و جنبه های رمزی و معنوی آنرا در پهنای وسیع دانش بشر اعصار گذشته توجیه نمائیم.
از زمانیکه مسیحیت بسرچشمه فیاض «هلنیسم» دست یافت بآن جان تازه ای بخشید و یکبار دیگر آنرا زنده نمود، بدین معنی که سنت های کهنه خداسازی را بصورت قهرمان سازی درآورد.شک نیست که افراد برجسته و کم نظیری در تاریخ هنر نظیر میکل آنژ، رافائل، ورونز، روبنس، پوسن، بوشه، در شاهکارهای جاویدان خود همان اندازه از میتولوژی یونان الهام گرفته اند که از مسیحیت بهره برده اند. تأثیر میتولوژی بر روی صنایع ظریفه نیز قابل توجه است، اگر تألیفات مهم «امیل ژنه» را در خصوص تآتر مطالعه نمائیم باهمیت پیس هائی نظیر «پسیشه Psyche»، «فدر Phedre»، «ایفی ژنی Iphigenie» و ده ها نظیر آن پی میبریم.
در موزه ها تابلوهای نقاشی بسبک قدیم و جدید از «ونوس»، «دیان»، «آندرومد»، «هلن تروآئی» و امثال آن وجود دارد که معرف توجه نسلهای گذشته به قهرمانان میتولوژی است. از حماسه های «همر» که قهرمانان اصلی آن همان خدایان المپ هستند تا آثار آندره ژید (پرومته، تزه، ادیپ) و کوکتو (ارفه، عقاب دوسر) همه مبیّن این نظرند که «هلنیسم» عمیقانه در اندیشه بشر جای گرفته و هر لحظه بشکل بتی عیار درآمده است!
میتولوژی در سنت ها و عادات و آداب و تمدن غربی جای خود را باز کرده و حتی در زبان معمولی مردم نیز تأثیر داشته است.
ضرب المثل های «اصطبل اوژیاس» یا «تخته سنگ تارپئین و کاپیتول» یا «نخ آریان» که در زبان عامیانه وارد شده نشان دهنده تأثیر میتولوژی در ژرفنای اندیشه مردم به شمار میرود. «لئون سی Leon Say» (1896-1826) وزیر دارائی و عضو فرهنگستان فرانسه میگفت که حتی حسابداری عمومی یک نوع میتولوژی است زیرا اعداد مانند شخصیت ها هر یک نقشی دارند که ایفا میکنند و مانند موجودات بیکدیگر جواب میدهند.
اما موضوع مهم در میتولوژی اهمیت «سمبل»هاست که در حقیقت نقش خدایان و نیمه خدایان و قهرمانان افسانه ای را در زندگی اجتماعی مردم قرون گذشته روشن میسازد.

پی نوشت ها :

1- برای کاوشگرانی که جویای تحقیق بیشتری درباره «هرمس» و نقش افسانه ای او باشند دو مقاله از آقایان دکتر سیدحسین نصر و دکتر سیدضیاءالدین سجادی اساتید دانشگاه تهران که اولی در شماره دوم سال دهم مجله دانشکده ادبیات و همچنین نشریه انجمن فلسفه و علوم انسانی تحت عنوان (هرمس و نوشته های هرمسی) و مقاله دوم در مجله سخن بسال 1343 چاپ شده است رجوع خواهند فرمود.
2- هنوخ را بفرانسه «انوک Enoch» گویند.

منبع: فاطمی، سعید، (1387)، مبانی فلسفی اساطیر یونان و روم، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط