نگاهی دیگر به مسئله‌ی امانت در ترجمه

امانت و وفاداری از مفاهیم اصلی ترجمه از آغاز پیدایش آن بوده که در بدو امر فقط محدود به صورت و فرم متن اصلی بوده و ترجمه‌ی لفظی یا تحت‌اللفظی زاییده‌ی آن است. بعدها، مثلاً در یونان و روم باستان، ایرادهای
جمعه، 29 دی 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نگاهی دیگر به مسئله‌ی امانت در ترجمه
 نگاهی دیگر به مسئله‌ی امانت در ترجمه

نویسنده: حسن هاشمی میناباد

 

امانت و وفاداری از مفاهیم اصلی ترجمه از آغاز پیدایش آن بوده که در بدو امر فقط محدود به صورت و فرم متن اصلی بوده و ترجمه‌ی لفظی یا تحت‌اللفظی زاییده‌ی آن است. بعدها، مثلاً در یونان و روم باستان، ایرادهای ترجمه‌ی لفظی وفادار به ظاهر متن، سبب شد وفاداری به پیام و مضمون متن مطرح شود. کشمکش بین ترجمه‌ی وفادار به اصل و ترجمه‌ی آزاد از آن زمان به بعد و تاکنون به شکل‌های گوناگونی خود را نشان داده. از دهه‌ی 1960، تعادل و معادل یا برابر نهاد در ترجمه‌پژوهی مطرح شده که لازمه‌اش وفاداری به پیام است. الزامات متون مختلف و گرایش‌های غالب در دوره‌های تاریخی گوناگون و سلیقه‌های مردم هر سرزمینی به تعابیر و تلقی‌هایی خاص از وفاداری و امانت و قطب دیگر آن یعنی خیانت انجامیده. ترجمه‌های ادبی زیادی با خیانت به متن و نویسنده‌ی اصلی در ادبیات جهان خوش درخشیده‌اند. در این مقاله به مناسبت انتشار لذت خیانت، ترجمه‌ی چهار مقاله درباره‌ی ترجمه از اندیشمندان فرانسوی و انگلیسی، می‌پردازیم به تاریخچه‌ی امانت و خیانت، تلقی‌های تاریخی از این مفاهیم؛ الزامات متن‌های گوناگون ادبی، دینی، حقوقی، فلسفی، تخصصی و فنی که نگرش و عمل خاص خود را در این زمینه می‌طلبند، تحول نظریات جدید در دوران معاصر؛ و تجربه‌هایی از ایران و دیگر کشورها. امانت در ترجمه با معیارهای مهم دیگری مانند قابل فهم بودن، طبیعی بودن، شیوایی و روانی و سلاست متن ترجمه‌شده تعارض دارد و به همین دلیل است که استعاره‌ی «زیباروی بی‌وفا» در فرهنگ جهانی حک شده. اخلاقیات ترجمه مفهومی نوین است در ترجمه‌پژوهی؛ گرچه از دیرباز مسئله‌ی امانت و وفاداری در ترجمه از بحث‌های داغ بوده و هست. امروزه اخلاقیات ترجمه معنای وسیع‌تری گرفته و علاوه بر این دو مفهوم، مسائل دیگری را نیز دربر می‌گیرد از جمله نقش مترجمان در تسهیل ارتباط بین‌زبانی، عاملیت مترجم، نوع مطرح کردن و نمایاندن یک «دیگر»ی که در متن اصلی وجود دارد، نوع تعبیر و تفسیری که تحریف این «دیگر» را به حداقل می‌رساند، رابطه‌ی مترجم با سفارش‌دهنده‌ی ترجمه، مسئولیت مترجم در قبال دست‌اندرکاران ترجمه (نویسنده، مشتری یا سفارش‌دهنده، ناشر، گیرنده/ خواننده‌ی متن)، مسئولیت در قبال جامعه، نقش واسطگی مترجم بین افراد و فرهنگ‌ها، رفتار مطابق هنجارهای حاکم بر ترجمه و غیره. در این‌جا مسائل خاص فرهنگیِ هر جامعه و پدیده‌های روز در ترجمه هم مطرح‌اند. رونویسی ترجمه‌ی دیگران با تغییراتی کمابیش، و تولید متن جدیدی به نام خود در دهه‌ی 30 و 40 در ایران رواج داشته و اکنون بار دیگر به شدت متداول شده. برخی از استادان دانشگاه متنی را برای ترجمه، به عنوان تکلیف به دانشجویان می‌دهند و آن را به اسم ترجمه‌ی خود - با یا بدون مشقّات فرد دیگری به نام ویراستار - چاپ می‌کنند. هستند کسانی که متن‌هایی به نومترجمان و مترجمان گمنام می‌سپارند و بعد به نام خود یا مترجم دیگری منتشر می‌کنند. حق طبع یا کپی‌رایت هم در همین مقوله جای می‌گیرد.
رایج‌ترین تعاریف امانت و وفاداری در ترجمه عبارت‌اند از:
1. بازتولید نزدیک به اصلِ معنای متن مبدأ در زبان مقصد بر پایه‌ی مقتضیات زبان مقصد بدون هیچ کاهش یا افزایشی در معنا. ویژگی‌های معمول ترجمه‌ی وفادار/ امین عبارت‌اند از: (الف) انتقال واژه‌های فرهنگی؛ (ب) نبودن هیچ‌گونه انحراف غیرضروری از ساختارهای دستوری و واژگانی زبان مبدأ، مگر در صورتی که محدودیت‌های زبان مقصد ایجاب کند؛ و (پ) وفاداری به اهداف متنیِ نویسنده‌ی زبان مبدأ.
2. در نظریه‌ی اِسکوپوس، loyalty (وفاداری) به روابط متقابل بین شرکت‌کنندگان فرایند ترجمه از جمله نویسنده‌ی متن مبدأ، فرستنده‌ی متن مبدأ، مترجم و دریافت‌کننده‌ی متن مقصد مربوط می‌شود؛ بنابراین، مترجم هم در مقابل نویسنده‌ی متن مبدأ و هم دریافت‌کننده/ خواننده‌ی متن مقصد مسئولیت دارد. (باجاج 2009 : 188)
اصطلاح امانت و وفاداری در فارسی، شاید به تأسّی از متون ترجمه‌پژوهی غرب، با هم مترادف‌اند. در بسیاری از موارد faithfulness ، fidelity و loyalty به مفهوم واحدی اطلاق می‌شود، اما بعضی از پژوهشگران ترجمه، از جمله کریستین نورد، loyalty را برای رابطه‌ی بین دست‌اندرکاران ترجمه (نویسنده‌ی متن مبدأ، سفارش‌دهنده یا خواننده‌ی متن مقصد، و مترجم) به کار می‌برند و fidelity و faithfulness را برای رابطه‌ی مترجم با متن. شایان ذکر است که درجه‌ی دقت و صحت ابزارهای اندازه‌گیری را نیز fidelity می‌گویند. در ربع آخر قرن هجدهم و ربع اول قرن نوزدهم که رومانیایی‌ها به علم و فلسفه و ادبیات اروپای غربی علاقه‌ی ویژه‌ای پیدا کردند اقتباس آزاد پسندِ زمانه بود و ترجمه‌ی امین استثنا بود، نه قاعده امانت در ترجمه با معیارهای مهم دیگری مانند قابل فهم بودن، طبیعی بودن، شیوایی و روانی و سلاست متن ترجمه‌شده تعارض دارد و به همین دلیل است که استعاره‌ی «زیباروی بی‌وفا» در فرهنگ جهانی حک شده. ترجمه اگر زیبا باشد وفادار نیست؛ و اگر وفادار باشد زیبا نیست - درست مثل زنان (ترجمه‌پژوهان فمینیست که با این استعاره ستیز می‌کنند می‌گویند اصلاً لازم نیست ترجمه به نویسنده و متن اصلی وفادار باشد یا به خواننده‌ی زبان مقصد، بلکه باید وفادار به متن جدیدی باشد که در آفرینش آن، هم نویسنده دخالت دارد و هم مترجم). کم نیستند مترجمان و خوانندگانی که هنوز امانت‌داری را به معنای ترجمه‌ی لفظی تعبیر می‌کنند و برایشان ترجمه هرقدر لفظی‌تر باشد، همان‌قدر وفادارتر است.
رویکرد بسیاری از مترجمانی که به فدا کردن زبان طبیعی ژاپنی در پیشگاه وفاداری به متن اصلی متمایل هستند صرفاً بر این اعتقادشان استوار است که ترجمه‌ی لفظی مساوی است با ترجمه‌ی امین و وفادار. خوانندگانِ ژاپنی آثار ادبی هم که به گونه‌ای از ژاپنی که تحت‌تأثیر شدید چینی است عادت کرده‌اند انتظار دارند که ترجمه‌ها لفظی و غیراصطلاحی باشند. آن‌ها رواداری بیشتری نسبت به ترجمه‌ی لفظی نشان می‌دهند. عامل مؤثّر دیگر در این زمینه روش استفاده‌ی مدارس ژاپنی از ترجمه‌ی لفظی در آموزش دستور انگلیسی است - عادتی که به زندگی حرفه‌ای مترجمان نیز سرایت می‌کند (کُندو و واکابایاشی 2013: 475 - 476).
وفاداری و امانت در ترجمه و ترجمه‌ی وفادار و امین همانند بسیاری از مفاهیم علوم انسانی، و حتی علوم دقیقی مانند شیمی و فیزیک، مفهومی نسبی است و محمل دگرگونی و اختلاف‌نظر. در گذشته، تنها وفاداری به متن اصلی و نویسنده مطرح بوده، اما اکنون مسائل دیگری هم وارد این معادله شده‌اند. در ترجمه‌ی خواننده‌مدار معیار ما برآوردن نیاز مخاطب و انتظاراتش است. با وفاداری برده‌وار در ترجمه‌ی شعر به برگردان موفقی دست نمی‌یابیم و شعرهای ترجمه‌شده‌ای که شهرت جهانی یافته‌اند، مانند ترجمه‌ی ادوارد فیتز جرالد از رباعیات خیام، از متن اصلی دور شده‌اند. موفقیت احمد شاملو در ترجمه‌ی شعر فقط به توان شاعری‌اش مربوط نمی‌شود، بلکه فاصله گرفتن او از ظاهر شعر و آزادی‌ای که برای خودش قائل است - که در مواردی به افراط کشیده می‌شود - از جمله عوامل موفقیت او در این عرصه است.
«امانت»، «روح متن» و «حقیقت» از اصطلاحاتی است که از دوران متفکران دوران باستان لاتین و یونانی تاکنون، مفاهیم درهم تنیده‌ی جدایی‌ناپذیری بوده و به بافت تاریخی و تلقّی جامعه از ترجمه، بستگی داشته‌اند. دیری نپایید که مفهوم وفاداری به معنای ترجمه‌ی لفظی و واژه به واژه کنار رفت و در معنای وفاداری به معنا و نه صورتِ واژه‌های نویسنده به کار رفت؛ اما تلقّی نخستین، هرچند به درجاتی اندک، به حیات خود ادامه داد. روح (spiritus لاتین) یعنی نیروی خلاق یا الهامی که ذاتیِ ادبیات است و نیز روح مقدس خدا، و حقیقت (veritas لاتین) مضمون و مفهوم متن، تنها در قرن بیستم بود که حقیقت تماماً برابر با مضمون شد؛ و شگفت نیست که در ترجمه‌ی متون دینی که کلام الاهی در درجه‌ی اول اهمیت قرار دارد وفاداری (هم به صورت و هم معنای متصور)، روح (نیروی خلاق واژه‌ها و روح مقدس خدا) و حقیقت (مضمون) ارتباط متقابل ژرفی با هم دارند (مانِدی 2012 : 40).
آبراهام کاولی 1618 - 1667)، شاعر انگلیسی، در مقدمه‌اش بر ترجمه‌ی قصاید پیندار (1640) به برگردان وفادارانه و واژه به واژه شعر حمله می‌بَرد. او برای جبران کاهش ناگزیر شعر در ترجمه، از قریحه و خلاقیتش بهره می‌بَرد تا زیبایی جدیدی بیافریند و پنهان نمی‌کند که چیزهایی به میل خودش به این قصاید افزوده یا چیزهایی از آن کاسته، و آن‌ها را آراسته و پیراسته. جان درایدن (1631 - 1700) مترجمان وفادار به اصل را با عنوان «کُپی‌برداران کلامی» به سخره می‌گیرد و ترجمه‌های لفظی برده‌وار را به رقصیدن روی طناب با پاهای بسته به زنجیر تشبیه می‌کند و آن را کاری عبث و احمقانه می‌داند.
ولتر در 1681 ترجمه‌ی منثور منظومه‌های هومر را منتشر کرد و جرح و تعدیل‌هایی را که از نظر رعایت ادب و نزاکت انجام داده بود به اسم وفاداری به نویسنده توجیه کرد، چرا که او «قصد توهین به خوانندگانش را نداشته» (سلامه - کار 2013 : 407).
در اروپای قرن هجدهم و نوزدهم ترجمه‌های آثار شکسپیر بیشتر از زبان فرانسوی به زبان‌های دیگر مثل هلندی، ایتالیایی، مجاری، پرتغالی، روسی و ترکی ترجمه می‌شد و در نهایت، از این مسیر به مستعمرات می‌رسید. با رواج مخالفت با سلطه‌ی نئوکلاسیک، فرانسه کم‌کم از عرصه‌ی آثار شکسپیر کنار گذاشته شد؛ و به خاطر «وفادارتر» بودن ترجمه‌های آلمانی این آثار، توجهات به آلمان معطوف شد (دِلاباستیتا 2013 : 266).
پتر کبیر، تزار روسیه، در قرن هجدهم فرمان ویژه‌ای در مورد ترجمه مبنی بر ضرورت برگردان وفادارانه‌ی مفهوم اصلی صادر کرد (کمیساروف 2013: 519).
در ربع آخر قرن هجدهم و ربع اول قرن نوزدهم که رومانیایی‌ها به علم و فلسفه و ادبیات اروپای غربی علاقه‌ی ویژه‌ای پیدا کردند اقتباس آزاد پسندِ زمانه بود و ترجمه‌ی امین استثنا بود، نه قاعده (کوهن 2013 : 512).
زمانه و اوضاع و احوال اجتماعی و فرهنگی نیز در تلقّی مترجم از امانت و وفاداری و خیانت کردن یا نکردن به متن و فرهنگ زبان مبدأ تأثیر دارد. محمدعلی جمالزاده در سال 1334 در کتاب هفت کشور نظراتش درباره‌ی روش ترجمه را جمع‌بندی می‌کند. او ترجمه‌ی امین را مناسب اوضاع اجتماعی آن روز ایران نمی‌داند و به اقتباس و ترجمه‌ی آزادانه‌«تر» معتقد است:
این نظر و عقیده مناسب وضع کنونی مملکت ماست که اکثریت کامل مردم آن هنوز سواد خواندن و نوشتن ندارند و می‌توان گفت از اوضاع و احوال ممالک خارجه، به خصوص اروپا و امریکا، به کلی بی‌خبرند و اگر ما بخواهیم کتاب‌های فرنگی را همان‌طور که هست تقریباً تحت‌اللفظی که اسم دیگر آن امانت در ترجمه است (و در همه جای دنیا اولین شرط ترجمه است) ترجمه کنیم و به دست مردم بدهیم، بلاشک خوانندگان مقداری از مطالب و نکات را... نخواهند فهمید یا لااقل درست نخواهند فهمید و در نتیجه‌ی این کیفیت، نه تنها از خواندن کتاب سود و لذّتی نمی‌برند، بلکه رفته‌رفته دماغشان می‌سوزد و اساساً از خواندن و مطالعه و سروکار داشتن با کتاب خسته و کسل و بیزار می‌گردند... و می‌گویند:«ای بابا، خواندیم و جز دردسر چیزی دستگیرمان نشد. این تحفه لایق ریش آن‌هایی که می‌خواهند برای خود دردسر بتراشند»... به همین ملاحظات، نگارنده در کار ترجمه به شیوه‌ی «آداپتاسیون» و «ترجمه‌ی آزاد» (که شاید بتوان آن را «روسازی»گفت) عمل نموده است. مقصود از این نوع ترجمه این است که مترجم... معنی متن اصلی و مقصود نویسنده را مدّنظر گرفته، حتی‌المقدور با رعایت ظاهر و باطن، یعنی عبارات و معنی، تصرفات مختصری در زمان و مکان و اسامی اشخاص می‌نماید... به اشخاص اسم و قیافه و حرکات و سکناتی که با محیط تازه [ایران] متناسب باشد [می‌دهد]، و نکات حکایت را هم تا حدی که محیط تازه ایجاب می‌کند رنگ و صبغه‌ی خودمانی می‌دهد، بدون این‌که به استخوان‌بندی و به ارکان مهمه‌ی حکایت و به طرز و اسلوب متن اصلی دست بزند. (جمالزاده 1373: 276 - 280).
مخلص کلام این‌که، خیانت به متن اصلی، نه تنها روا، بلکه واجب هم هست؛ البته جمالزاده می‌افزاید:
این طرز فکر [مردم] به مرور ایام تغییر خواهد کرد... و ان‌شاءالله روزی فرا خواهد رسید که شرایط ترجمه در ممالک ما با شرایط ترجمه در ممالک متمدن یکسان و یکرنگ خواهد گردید (همان 278) [و] کم کم مردم مملکت ما باید به جایی برسند که مترجمین کتاب‌های فرنگی محتاج به این کارها و فوت‌وفن‌ها... نباشند (همان 280).
البته جمالزاده شرطی هم دارد: اگر اقتباس و ترجمه‌ی آزاد «مبنی بر ذوق سلیم نباشد، اسباب اغتشاش حواس خوانندگان و تخریب و استحاله‌ی افکار و مقصود نویسنده می‌گردد» (همان).
نگرش در مورد ترجمه‌ی امین و وفادار در دوران معاصر چرخش عظیمی یافت. از دهه‌ی 1970 به بعد گرایش عمومی در مطالعات ترجمه از تأکید بر تعادل و معادل (برابر نهاد) و وفاداری به سوی رویکردهایی توصیفی معطوف شد که بر هدف و نقش و کارکرد، و جایگاه ترجمه در فرهنگ مقصد تمرکز دارند.
درست است که به تدریج وفاداری به صورت و ظاهر متن به سوی وفاداری به معنا میل کرده، اما در مواردی همچنان وفاداری به صورت نیز مطرح است از جمله در شعر تصویری که مترجم مجبور به رعایت شکل ظاهری شعر هم هست. همچنین، گاهی مترجم، به ویژه در برگردان بازی‌های زبانی که صورت و معنا به یک اندازه مهم‌اند، نمی‌داند جانب صورت را بگیرد یا جانب معنا را، به معنا وفادار بماند یا به صورت، با خیانت به معنا می‌تواند به ترجمه‌ی بهتری برسد یا با خیانت به صورت؛ مثلاً در برگردان شعر پژواکی زیر:
غم دل با تو گویم، غرا!
بگو آیا مرا دیگر امید و رستگاری نیست؟
صد نالنده پاسخ داد:
«آری نیست.»
(مهدی اخوان ثالث 1356 : 25)
در بعضی از متون و گونه‌های زبانی اصولاً بدون خیانت به اصل نمی‌توان به ترجمه‌‌ی درست و متناسب با هدف غایی متن رسید. برگردان وفادار به اصل آگهی‌های تبلیغاتی و متون تبلیغی چه بسا خواننده و بیننده و شنونده را از محصول و پیام موردنظر بیزار و گریزان کند. در چنین متونی جبراً باید نقش و روح آن‌ها، نه کلمات را برای مخاطب زبان مقصد ترجمه کرد. مقتضیاتِ سبکی گونه‌ی معادل در زبان مقصد را نیز نباید از نظر دور داشت. در آگهی‌های فارسی نقش شعر به مراتب بیشتر از آگهی‌های غربی است و آگهی‌های فارسی بیشتر با شعر جلب‌ توجه می‌کنند؛ پس در ترجمه‌ی پیام‌های بازرگانی به فارسی، علاوه بر مسائل فرهنگی، باید اولویت شعر را نیز درنظر گرفت.
وفاداری در ترجمه‌ی متون نمایشی مفهومی متفاوت با دیگر متون ادبی دارد. در متون کمدی آزادی مترجم بیشتر است، در متون طنز اجتماعی کمتر و در متون نمایشی روان‌شناختی کمتر از همه. «در نمایش‌نامه‌های روان‌شناختی به توجه به جزئیات و وفاداری به متن اصلی» نیاز بیشتری وجود دارد (آندرسن 2013: 94) و چنین ترجمه‌هایی که در برگردانشان مترجم آزادی بیشتری روا داشته به موفقیت دست نیافته‌اند (همان).
متن نوشتاری معمولی برای خواندن است؛ اما نمایش‌نامه و امثال آن برای اجرا کردن روی صحنه است و متن آن باید به اصطلاح «قابل اجرا» و روان باشد و سر زبان بازیگر بچرخد. وقتی که نمایش‌نامه‌ای روی صحنه می‌رود، واژه‌های ملفوظ و تصویرآوایی واژگان نیز علاوه بر نور و موسیقی و دکور و لباس و غیره اهمیت پیدا می‌کنند. از آن‌جا که زبان نمایش‌نامه بخشی است از کلّ یکپارچه‌ی آن، اهمیت ترجمه در این‌جا مضاعف می‌شود. حال تعارضی پیش می‌آید بین وفاداری به اصل و ربط دادن آن به متن اصلی (عامل کفایت و کارآمدی ترجمه) و نیاز به شکل دادن متن مقصد به گونه‌ای که روی صحنه قابل اجرا باشد و از نظر زبانی مقبول مخاطب و شنونده (عامل پذیرفتگی). در این‌جاست که مسئله‌ی امانت یا خیانت حادتر می‌شود؛ و در این‌جاست که بیشترین خیانت‌ها به متن مبدأ، مانند مورد آگهی‌های تبلیغاتی، جایز دانسته می‌شود و مترجم به خود بیشترین آزادی‌ها را می‌دهد.
در ترجمه‌ی گفتار و نمایش‌نامه‌ها لهجه و گویش و سبک و سیاق مشکلات عدیده‌ای پدید می‌آوَرد. اگر شخصیتی در متن مبدأ متعلق به گونه‌ی جغرافیایی یا اجتماعی متفاوتی با دیگران است، گویش او چگونه در ترجمه و روی صحنه منعکس شود: به گویش خراسانی، اصفهانی یا شیرازی؟
همزمان کردن صدای دوبلور با حرکت لب‌های هنرپیشه هم مترجم امین را به چالش می‌کشد. وفادارترین و امین‌ترین و درست‌ترین ترجمه در این‌جا در مواردی به درد مدیر دوبلاژ و دوبلور نمی‌خورَد. در نتیجه، پس از ترجمه‌ی متن فیلم، مدیر دوبلاژ مجبور است مدت‌زمان حرف‌های دوبلور را با مدت‌زمان لب زدن هنرپیشه هماهنگ و همگام کند؛ و این ممکن نیست مگر با انجام جرح و تعدیل‌هایی در متن وفادار، که چه بسا درودی باشد بر امانت در ترجمه و مجوزی برای خیانت.
آثار فلسفی، به ویژه در آلمانی، ویژگی‌ها و دشواری‌هایی دارد که آن‌ها را از دیگر متون متمایز می‌کند. اگر به کتاب‌شناسی‌های ترجمه سری بزنید، درمی‌یابید که کتاب‌ها و مقالات مستقل زیادی درباره‌ی برگردان آثار حقوقی و فلسفی تألیف شده، به آن حجم و اهمیت و ارزشی که می‌توان این دو را بخش‌های جداگانه‌ای از ترجمه‌ی متون تخصصی و فنی دانست. الزامات امانت و خیانت در این دو حوزه با عرصه‌های دیگر متفاوت است.
در متون حقوقی و قراردادها و پیمان‌های مهم ملی و بین‌المللی و عادی، مترجم خواه‌وناخواه مجبور به رعایت حداکثر امانت است. در قراردادهای بین‌المللی که اصل بر ترجمه‌ی لفظی است حتی برای جلوگیری از بروز مشکلات، تبصره‌ای می‌آید مبنی بر این‌که در صورت بروز اختلاف، کدام یک از متن‌ها اصل و مورد استناد خواهد بود.
اشاره شد که وفاداری در متون تخصصی و فنی با وفاداری در متون ادبی و حقوقی و فلسفی فرق دارد. در متون دسته‌ی اول که پیام در درجه‌ی اول قرار دارد و فرم و صورت به ندرت حائز اهمیت است و بازی‌های زبانی و صنایع ادبی نادری در آن‌ها به چشم می‌خورَد، در انتقال مفهوم موردنظر نویسنده‌ی اصل باید «دقت و امانت را سرلوحه‌ی کار قرار داد» (براهنی، پیش‌گفتار ویراست سوم، 1358: 19)، مگر این‌که مترجم توجیهی قوی و محکمه‌پسند داشته باشد.
امانت در ترجمه‌ی متون دینی حساس‌تر از دیگر متون است. غرض از وفاداری آشتی‌ناپذیر به اصل این است که اهل دین می‌خواهند برداشت غلط و ورود افکار شرک‌آمیز به متون مقدّس را ناممکن کنند. و اِتییِن دوله (1509 - 1546)، مترجم و ناشر و انسانگرای فرانسوی، به همین اتهام به کام آتش دادگاه تفتیش عقاید افتاد و لقب اولین شهید رنسانس را گرفت.
وفاداری به متن اصلی که از تاریخ ترجمه شروع شده بود بعدها در دهه‌ی 1960 با مفهوم تعادل و معادل و تأثیر برابر که یوجین نایدا و دنباله‌روهایش مبلّغ آن‌ها بودند درآمیخت. زمانی که پدیده‌ی تعادل در دهه‌ی 1970 با چالش روبه‌رو شد، وفاداری و امانت نیز از دیدگاه‌های مختلفی با انتقاد مواجه شد؛ مثلاً در نظریه‌ی اسکوپوس، تعادل را به عنوان ویژگی سازه‌ای هر ترجمه‌ای در نظر می‌گیرند و از برچسب تعادل در مفهوم بسندگی و تناسب آن با اسکوپوس، یعنی هدف از ترجمه، استفاده می‌کنند. شایان ذکر است یکی از معیارهای تعادل در ترجمه امانت و وفاداری به متن مبدأ است.
جنبش مطالعات فرهنگی نظرات و دیدگاه‌های جدیدی را به ترجمه وارد و آن را از تحلیل‌های صرفاً زبانی و زبان‌شناختی دور کرده و به دیگر حوزه‌ها، به ویژه فرهنگ، کشانده. شِری سایمون ترجمه را از زاویه‌ی جنسیت‌پژوهی می‌نگرد. او بدواً به مفاهیم دیرپایی در ترجمه از قبیل امانت، وفاداری و خیانت حمله می‌کند و بر استعاره‌ی قدیمی «زیباروی بی‌وفا» انگشت می‌گذارد و به ژرژ مونِن استناد می‌کند که گفته است ترجمه‌های قرن هفدهمی به فرانسوی به گونه‌ای هنرمندانه زیبا، اما بی‌وفا بودند (به نقل از مانِدی 2012 : 198). نمونه‌ی بارز زیباروی بی‌وفای ایرانی حاجی بابای اصفهانی به ترجمه‌ی میرزا حبیب اصفهانی است که اکنون جایگاهش را در مقام یکی از شاهکارهای نثر فارسی تثبیت کرده.
نظریه‌پردازان فمینیست غالباً ارتباطی بین جایگاه زنان در جامعه و جایگاه ترجمه به عنوان فرع متن اصلی و فرودست‌تر از آن می‌یابند که جامعه و ادبیات هم زنان و هم ترجمه را به حاشیه رانده و به انتهای نردبان خود فروکشیده‌اند؛ مثلاً به نظر شِری سایمون، وفاداری نه باید به نویسنده و نه خواننده معطوف باشد، بلکه باید «طرحی نگارشی»ای را هدف بگیرد که در آن هم نویسنده و هم مترجم شرکت دارند (پالومبو 2009 : 32).
مکتب آدم خواری یا cannibalism در ترجمه به دنبال گرایش‌های پسااستعماری پدید آمد. آگوستو و هارولدو دِکَمپوس، دو شاعر و مترجم برزیلی، این رویکرد در ترجمه‌ی ادبی را در دهه‌ی 1980 مطرح کردند.
در قرن شانزدهم در سرزمینی که امروزه برزیل نامیده می‌شود مردم قبیله‌ی توپینَمبا یک کشیش کاتولیک را خوردند. از شنیدن این خبر، دهشت و انزجار و اشمئزاز بر پرتغالی‌ها و اسپانیایی‌ها غلبه کرد، اما این انسان‌خواری برای مردم این قبیله غیرمنطقی نبود و آن‌ها گوشت و مواد غذایی کم نداشتند، بلکه کشیش را به نشانه‌ی احترام خورده بودند. در میان این قبایل رسم بر این بود که قوی‌ترین دشمنان و داناترین و حکیم‌ترین پیران خود را می‌خوردند تا قدرت این ابرانسان‌ها در جسم و جانشان حلول کند.
آگوستو و هارولدو دِ کمپوس در ترجمه‌ی ادبی رویکردی مشابه آدمخواران قبیله‌ی توپینَمبا در پیش گرفتند. آن‌ها جسم نویسنده (اثرش) را می‌خوردند و از قدرتش بهره‌مند می‌شدند. هر کاری که از دستشان بر می‌آمد با متن مبدأ می‌کردند و هر تغییری که لازم می‌دانستند در آن‌ انجام می‌دادند تا به تقویت فرهنگ خودشان کمک کنند. متن مبدأ برایشان توشه‌ای بود که از آن بهره می‌بردند و برای مقاصدی که متفاوت با نیت متن اصلی بود استفاده می‌کردند (بَسنِت و تریوِدی 1992 : 96). در این‌جا اصلاً و ابداً حرف و سخنی از وفاداری و امانت و خیانت نیست.
انتشار لذت خیانت ترجمه‌ی نصرالله مرادیانی از چهار مقاله‌ی انگلیسی و فرانسوی مربوط به ترجمه از موریس بلانشو، پل دومان، و جودیت باتر فرصتی بود تا ضمن بررسی تاریخچه‌ی امانت و خیانت در ترجمه، نظرات و نظریات و گرایش‌های گوناگون در این زمینه را بررسی کنیم (نگاه کنید به مقاله‌ی «پاداش خیانت» در بخش نقد کتاب). اما در طول تاریخ چند نفر از خود پرسیده‌اند که مگر مترجم با متن اصلی پیوند زناشویی بسته که خیانت‌کار باشد یا وفادار، مجازات خائن چیست، چرا این خائنان در سرتاسر گیتی معمولاً پاداش‌های شایسته‌ای دریافت داشته‌اند.
منبع مقاله :
هاشمی میناباد، حسن؛ (1396)، گفتارهای نظری و تجربی در ترجمه، تهران: کتاب بهار، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
استوری تبریک عید سعید قربان
play_arrow
استوری تبریک عید سعید قربان
معنی اسم سروش و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سروش و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دیلان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دیلان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آریانا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آریانا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آیدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آیدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دارا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دارا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سلما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سلما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رادین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رادین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زاهد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زاهد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم عارفه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم عارفه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هیوا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هیوا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رزا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رزا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فوزیه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فوزیه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
نظر حاج قاسم سلیمانی درباره فلسطین
play_arrow
نظر حاج قاسم سلیمانی درباره فلسطین