نویسنده: یورام اِردِر
مترجم: حسن رضایی
مترجم: حسن رضایی
پیامبری قرآنی که از موهبتهای صبر و پارسایی برخوردار بود. بدون شک، جایگاه یگانهی ادریس به این دلیل است که خداوند او را به مقامی بلند ارتقا داده است (مریم: 56-57؛ انبیاء: 85). بنابر روایات اسلامی، ادریس همچنان که زنده بود به طبقات آسمان برده شد و در آنجا به پاداش حیات جاودان و اقامتگاهی دائمی در آسمان چهارم، یا بنا بر روایات دیگر در آسمان ششم، نائل شد. در واقع، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در خلال شب معراجش با او ملاقات میکند. اما بنابر دیگر روایات، ادریس در آسمان قبض روح شد. مفسران مسلمان و محققان امروزی بر این نکته اتفاق دارند که ریشهی نام ادریس در زبانی به جز عربی است. محققان ادوار مختلف فرض میکردند که با پی بردن به نام اصلی او نکات بیشتری دربارهی این شخصیت رازآمیز آشکار میشود و به همین دلیل تبیینهای بسیاری دربارهی ریشهی کلمهی ادریس ارائه کردهاند. روایات اسلامی ادریس را همان خَنوخ بن یارد مذکور در کتاب مقدس میدانند، که دربارهاش گفته شده است: «خداوند او را برگرفت» (پیدایش، 24: 5). در عین حال، ادریس با هرمس الهرامسه، شخصیت اصلی آثار هرمسی قرون دوم یا سوم میلادی، و با سیارهی عطارد یکی دانسته شده است. ولی بنا بر روایات اسلامی، ادریس شخصیتی متعلق به پیش از طوفان نوح بوده است؛ خداوند او را فرستاد تا با فرزندان غول پیکر قابیل (جَبابره) که گنهکار بودند، جدال کند و اهمیتش برای بشریت این است که موفق شد دانش و علم انسان را از طوفان نوح در امان بدارد و آن را به نسلهای بعد انتقال دهد. دیگر روایات او را با الیاس نبی یکی میدانند؛ اما این نتیجهگیری ناشی از خلط خنوخ و الیاس در دوران پیش از اسلام است، زیرا بنابر روایاتی هر دوی آنها به آسمان عروج یافتند.
بنابر احادیث اسلامی، ادریس در حوزههای گوناگون آغازگر بود. در اکثر این احادیث، ادریس نخستین پیامبری است که سی لوح (صُحُف، مفـ صحیفه) دریافت میکند و نخستین کسی است که با قلم روی صحیفه مینویسد. او نخستین منجم، نخستین بافندهی لباس و نخستین کسی است که لباس بر تن میکند؛ پیش از او تنپوش مردمان فقط پوست حیوانات بود. جنگ ادریس با فرزندان قابیل نخستین جهاد است. در برخی روایات و احادیث، حتی قیافهی او نیز توصیف میشود و او را مردی چاق و بلندقد با خالی روشن وصف میکنند. به رغم پیوند نیرومند بین ادریس، خنوخ، عطارد و هرمس الهرامسه به لحاظ نقشهای مشترک آنها در تاریخ بشر، اختلاف چشمگیری میان نامهای آنها وجود دارد. محققان ادوار گوناگون کوشیدهاند تا به ریشهی نام «ادریس» در متون مکاشفهای و آخرالزمانی و هرمسی و خارج از این متون پی ببرند. به عقیدهی کازانووا و توری، ریشهی نام ادریس از عُزَیر است- که از گونهی یونانیاش، یعنی اِسدراس، وارد اسلام شد، و او هم در متون مکاشفهای و آخرالزمانی جایگاه ممتازی دارد. دربارهی نقشهای منسوب به ادریس در احادیث اسلامی باید گفت که میان او و شخصیتهایی که با او یکی دانسته شده است، شباهت زیادی وجود دارد. هرمس الهرامسه در واقع تجسم طاط، خدای مصریان و فرستاده و کاتب خدایان، است. در عین حال، برخی متون مکاشفهای و آخرالزمانی، بر پایهی این روایت کتاب مقدس که خداوند او را به نزد خود بُرد، قائل به زندگی جاودان خنوخ در آسمانند. خنوخ در خلال اقامتش در آسمان به رازهای آفرینش دست یافت و به اتفاقات آیندهی جهان و راز تقویم خورشیدی پی برد. او نخستین کسی بود که دانش آسمانی را به انسانها انتقال داد. طبق کتاب یهودی بن سیرا، خنوخ «نماد دانش برای تمامی نسلها است» (بن سیرا، 16: 44). «پیشگامی» خنوخ ناشی از نام عبری او نیز هست که به معنای «آغاز» است. دربارهی سیارهی عطارد باید گفت که قیاس هرمس و عطارد قیاسی کهن است. در آگادای یهود، عطارد را کاتب خورشید میدانستند (BT Shabbat 156:a). خنوخ، که به نوشتهی کتاب مقدس سالیان عمرش به تعداد روزهای سال خورشیدی بود و رازهای گاهشمار خورشیدی را به نوع بشر انتقال داد، کاتب باغ عدن نیز بود. (کتاب یوبیل، 23: 4).
به رغم پیوند نیرومند بین ادریس، خنوخ، عطارد و هرمس الهرامسه به لحاظ نقشهای مشترک آنها در تاریخ بشر، اختلاف چشمگیری میان نامهای آنها وجود دارد. محققان ادوار گوناگون کوشیدهاند تا به ریشهی نام «ادریس» در متون مکاشفهای و آخرالزمانی و هرمسی و خارج از این متون پی ببرند. به عقیدهی کازانووا و توری، ریشهی نام ادریس از عُزَیر است- که از گونهی یونانیاش، یعنی اِسدراس، وارد اسلام شد، و او هم در متون مکاشفهای و آخرالزمانی جایگاه ممتازی دارد. به نظر آلبرایت، ادریس تحریف دو هجای آخر «پویماندرس»، مهمترین اثر متون هرمسی، است. اخیراً ژیل مدعی شده که ادریس تحریف نام هرمس است که به شکل «هیرمیس» به اعراب رسید.
با این همه، با استفاده از طومارهای قُمران، میتوان حلقهی مفقودهی میان نام ادریس و خنوخ را کشف کرد. این طومارها مبتنی بر متون خنوخی موجود آن زمانند و قطعاتی از این متون مکاشفهای و آخرالزمانی به زبانهای عبری و آرامی در قرن بیستم و در غارهای صحرای یهودیان پیدا شد. در طومار میثاق دمشق، به شخصیتی به نام «مفسر تورات» (دورِشها- تورات) اشاره میشود که نامش گویای حرفهاش است. این «مفسر» با «قانونگذار» (مِحوقِق) یکی دانسته شده است و همین او را به خنوخ متون مکاشفهای و آخرالزمانی ربط میدهد که رازهای آسمانها را برای انسانها آورد. ربط هرمس، که به معنای «تفسیر»(hermeneia) است، با «دورش» آشکار است. در طومار میثاق دمشق «مفسر تورات» با «ستاره»، نام متداول عطارد در آن روزگار، نیز یکی دانسته شده، هرچند نام کاملش در عبری «ستارهی خورشید» است. نظر به رابطهی ریشه شناختی «دورش» و «ادریس» و همچنین مشابهت نقشهای آنها با نقشهای هرمس الهرامسه و سیارهی عطارد، احتمالاً شخصیت «مفسر تورات» کلید معمای ریشهی نام ادریس است. در روزگار پیامبر، متون مکاشفهای و آخرالزمانی مربوط به خنوخ ظاهراً از طریق مانویان در اسلام رخنه کرد. گزیدههایی از این متون که در غارهای قمران کشف شد، پایه و اساس سِفر الجبابرهی مانی است. پس از رحلت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، شیعیان از متون مکاشفهای و آخرالزمانی خنوخ و از خود خنوخ و نیز از دیگر شخصیتهای قبل از طوفان نوح استفادهی گستردهای کردند. در دورههای متأخر، متون هرمسی به شکل گستردهای در علوم اسلامی به کار گرفته شد. وجوه گوناگون ادریس نشان میدهد که اسلام از همان ابتدا، با تأثیرپذیری از همین ادبیات التقاطی کهن، به تصویر ادریس شکل داد.
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی حسین خندقآبادی و دیگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.
بنابر احادیث اسلامی، ادریس در حوزههای گوناگون آغازگر بود. در اکثر این احادیث، ادریس نخستین پیامبری است که سی لوح (صُحُف، مفـ صحیفه) دریافت میکند و نخستین کسی است که با قلم روی صحیفه مینویسد. او نخستین منجم، نخستین بافندهی لباس و نخستین کسی است که لباس بر تن میکند؛ پیش از او تنپوش مردمان فقط پوست حیوانات بود. جنگ ادریس با فرزندان قابیل نخستین جهاد است. در برخی روایات و احادیث، حتی قیافهی او نیز توصیف میشود و او را مردی چاق و بلندقد با خالی روشن وصف میکنند. به رغم پیوند نیرومند بین ادریس، خنوخ، عطارد و هرمس الهرامسه به لحاظ نقشهای مشترک آنها در تاریخ بشر، اختلاف چشمگیری میان نامهای آنها وجود دارد. محققان ادوار گوناگون کوشیدهاند تا به ریشهی نام «ادریس» در متون مکاشفهای و آخرالزمانی و هرمسی و خارج از این متون پی ببرند. به عقیدهی کازانووا و توری، ریشهی نام ادریس از عُزَیر است- که از گونهی یونانیاش، یعنی اِسدراس، وارد اسلام شد، و او هم در متون مکاشفهای و آخرالزمانی جایگاه ممتازی دارد. دربارهی نقشهای منسوب به ادریس در احادیث اسلامی باید گفت که میان او و شخصیتهایی که با او یکی دانسته شده است، شباهت زیادی وجود دارد. هرمس الهرامسه در واقع تجسم طاط، خدای مصریان و فرستاده و کاتب خدایان، است. در عین حال، برخی متون مکاشفهای و آخرالزمانی، بر پایهی این روایت کتاب مقدس که خداوند او را به نزد خود بُرد، قائل به زندگی جاودان خنوخ در آسمانند. خنوخ در خلال اقامتش در آسمان به رازهای آفرینش دست یافت و به اتفاقات آیندهی جهان و راز تقویم خورشیدی پی برد. او نخستین کسی بود که دانش آسمانی را به انسانها انتقال داد. طبق کتاب یهودی بن سیرا، خنوخ «نماد دانش برای تمامی نسلها است» (بن سیرا، 16: 44). «پیشگامی» خنوخ ناشی از نام عبری او نیز هست که به معنای «آغاز» است. دربارهی سیارهی عطارد باید گفت که قیاس هرمس و عطارد قیاسی کهن است. در آگادای یهود، عطارد را کاتب خورشید میدانستند (BT Shabbat 156:a). خنوخ، که به نوشتهی کتاب مقدس سالیان عمرش به تعداد روزهای سال خورشیدی بود و رازهای گاهشمار خورشیدی را به نوع بشر انتقال داد، کاتب باغ عدن نیز بود. (کتاب یوبیل، 23: 4).
بیشتر بخوانید: مشخصات ادریس (ع) و هدایت مردم
به رغم پیوند نیرومند بین ادریس، خنوخ، عطارد و هرمس الهرامسه به لحاظ نقشهای مشترک آنها در تاریخ بشر، اختلاف چشمگیری میان نامهای آنها وجود دارد. محققان ادوار گوناگون کوشیدهاند تا به ریشهی نام «ادریس» در متون مکاشفهای و آخرالزمانی و هرمسی و خارج از این متون پی ببرند. به عقیدهی کازانووا و توری، ریشهی نام ادریس از عُزَیر است- که از گونهی یونانیاش، یعنی اِسدراس، وارد اسلام شد، و او هم در متون مکاشفهای و آخرالزمانی جایگاه ممتازی دارد. به نظر آلبرایت، ادریس تحریف دو هجای آخر «پویماندرس»، مهمترین اثر متون هرمسی، است. اخیراً ژیل مدعی شده که ادریس تحریف نام هرمس است که به شکل «هیرمیس» به اعراب رسید.
با این همه، با استفاده از طومارهای قُمران، میتوان حلقهی مفقودهی میان نام ادریس و خنوخ را کشف کرد. این طومارها مبتنی بر متون خنوخی موجود آن زمانند و قطعاتی از این متون مکاشفهای و آخرالزمانی به زبانهای عبری و آرامی در قرن بیستم و در غارهای صحرای یهودیان پیدا شد. در طومار میثاق دمشق، به شخصیتی به نام «مفسر تورات» (دورِشها- تورات) اشاره میشود که نامش گویای حرفهاش است. این «مفسر» با «قانونگذار» (مِحوقِق) یکی دانسته شده است و همین او را به خنوخ متون مکاشفهای و آخرالزمانی ربط میدهد که رازهای آسمانها را برای انسانها آورد. ربط هرمس، که به معنای «تفسیر»(hermeneia) است، با «دورش» آشکار است. در طومار میثاق دمشق «مفسر تورات» با «ستاره»، نام متداول عطارد در آن روزگار، نیز یکی دانسته شده، هرچند نام کاملش در عبری «ستارهی خورشید» است. نظر به رابطهی ریشه شناختی «دورش» و «ادریس» و همچنین مشابهت نقشهای آنها با نقشهای هرمس الهرامسه و سیارهی عطارد، احتمالاً شخصیت «مفسر تورات» کلید معمای ریشهی نام ادریس است. در روزگار پیامبر، متون مکاشفهای و آخرالزمانی مربوط به خنوخ ظاهراً از طریق مانویان در اسلام رخنه کرد. گزیدههایی از این متون که در غارهای قمران کشف شد، پایه و اساس سِفر الجبابرهی مانی است. پس از رحلت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، شیعیان از متون مکاشفهای و آخرالزمانی خنوخ و از خود خنوخ و نیز از دیگر شخصیتهای قبل از طوفان نوح استفادهی گستردهای کردند. در دورههای متأخر، متون هرمسی به شکل گستردهای در علوم اسلامی به کار گرفته شد. وجوه گوناگون ادریس نشان میدهد که اسلام از همان ابتدا، با تأثیرپذیری از همین ادبیات التقاطی کهن، به تصویر ادریس شکل داد.
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی حسین خندقآبادی و دیگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.