نویسنده: جان نواس
مترجم: مهرداد عباسی
عمل یا فرایند بازجویی؛ بازجویی قضایی یا رسمی در حضور یک هیئت منصفه، که اغلب دارای معنای ضمنی جستوجوی الحاد و مجازات بدعتگذاران است. دو ریشهی عربی در قرآن به معنای «باورپرسی» به کار رفته است: ریشهی ف ق د در باب تفعّل و ریشهی م ح ن در باب افتعال. «تَفَقَّدَ» یکبار، در آیهی 20 نمل، آمده است که در آنجا سلیمان در میان پرندگان به دنبال هدهد میگردد، که در نهایت اخباری را از ملکهی سبا برای او میآورَد. «امتَحَنَ» (که واژهی «محنة»، که در ادامه بررسی خواهد شد، از آن برگرفته شده است) دو بار (حجرات:3؛ ممتحنه: 10) در قرآن ذکر شده و در نام سورهی مُمتحنه (زن آزموده شده) به کار رفته است. در هر دو شاهد قرآنی به آزمودن ایمان درونی اشاره شده است: در نمونهی نخست، آنان که در حضور پیامبر صدایشان را پایین میآورند کسانیاند که خدا دلهایشان را برای پرهیزگاری آزموده است (امتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُم لِلتَّقوَی). آیهی دوم، که نام سورهی مُمتحنه برگرفته از آن است، به مؤمنان دستور میدهد که زنانی را که به آنان پناه میآورند بیازمایند. اگر معلوم شد که آنان مؤمن حقیقیاند نباید به کافران بازگردانده شوند، که آنان چنان که در ادامهی آیه آمده، دیگر بر مردان کافر حلال نیستند. اما اگر مؤمنان با چنین زنانی ازدواج کنند مرتکب گناهی (جُناح) نشدهاند. این خط مشی دال بر تعدیل پیمان حدیبیه است، که براساس آن مسلمانان باید تمام فراریان مرد و زن را بازمیگرداندند در حالی که مشرکان مجبور نبودند مرتدان از اسلام را به مسلمانان تحویل دهند. آیهی 12 ممتحنه شامل شرایط بیعت این زنان با محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و مواردی است که باید به آنها قسم بخورند: چیزی را شریک خدا ندانند، دزدی نکنند، مرتکب زنا نشوند، فرزندانشان را نکشند، دروغ نگویند و از فرمان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) سرپیچی نکنند. (نک. ابن اسحاق- گیوم، 509-510). پس از مرگ مأمون، جانشینان وی، معتصم (حکـ 218-227) و به ویژه واثق (حکـ 227-232)، محنت را، هرچند با میزان سختگیری متفاوت، ادامه دادند. متوکل، دهمین خلیفهی عباسی (حکـ 232-247)، محنت را متوقف کرد و از آن پس بود که قدیم و ازلی بودن قرآن به آموزهی غالب بدل شد- که تا به امروز نیز ادامه یافته است. این دلالت معنایی قرآنی- آزمون و داوری ایمان افراد جامعهی اسلامی- در کاربرد واژهی «مِحنة» برای دلالت بر رخدادهای دورهی پس از هفتمین خلیفهی عباسی مأمون (حکـ 193-218) درج شده است. مأمون در سال 218 از عالمان برجسته خواست تا رضایتشان را نسبت به آموزهی خلق قرآن به طور علنی اعلام کنند. چنانچه آنان به فرمان خلیفه گردن نمینهادند تهدید به دستگیری، شکنجه و حتی اعدام میشدند. اگرچه محنت، که حدود نوزده سال طول کشید (218-237)، در درجهی نخست در بغداد پایتخت به اجرا درآمد. نمایندگان خلیفه در تعدادی از ولایات حکومت اسلامی نیز آن را به اجرا درآوردند. پس از مرگ مأمون، جانشینان وی، معتصم (حکـ 218-227) و به ویژه واثق (حکـ 227-232)، محنت را، هرچند با میزان سختگیری متفاوت، ادامه دادند. متوکل، دهمین خلیفهی عباسی (حکـ 232-247)، محنت را متوقف کرد و از آن پس بود که قدیم و ازلی بودن قرآن به آموزهی غالب بدل شد- که تا به امروز نیز ادامه یافته است. باید گفت که محنت رخدادی استثنایی در تاریخ اسلام بوده است و هرگز با دورهی زمانی و مقیاس باورپرسی عقاید در مسیحیت قرون وسطا قابل مقابل مقایسه نیست.
در تبیین دلایل طرح محنت از سوی مأمون سه نظریه طرح شده است. دومینیک سوردِل (La politique) معتقد است که مأمون میکوشید تا از طریق ماجرای محنت آموزهی خلق قرآن را به مثابه ابزار اتحاد دو فرقهی سنی و شیعی تحمیل کند. یکی از انتقادات وارد بر این تبیین مبتنی بر این نظریه رایج است که در زمان مأمون عقاید هیچ یک از این دو فرقه هنوز تماماً بسط نیافته بود و به علاوه، هیچ کدام موضع واضحی دربارهی ماهیت قرآن نداشتند. تبیین دوم، که در میان نویسندگان متمایل به برداشتهای کلی از تاریخ اسلام رایج و پرطرفدار است، به اشتباه بر ارتباطی (علت و معلولی) میان محنت و مکتب عقلگرای معتزله که از قضا مدافع آموزهی خلق قرآن بود اشاره دارد. اما جنبشهای عقلگرای دیگری وجود داشتند که دقیقاً مدعی همین دیدگاه بودند و ضمناً، چنانکه یوزف فان اس (Dirar b. Amr) نشان داده است، برخی از دیدگاههای مأمون با اندیشهی معتزلی ناسازگار بود. طرفداران تبیین سوم، با توجه به این واقعیت که مأمون، به نحوی غیرمنتظره، در جلب رضایت عالمان نسبت به آموزهی خلق قرآن کاملاً متعصبانه عمل کرد و از کسانی که در معرض محنت قرار گرفتند پاسخ قاطع و صریح آری/ نه خواست، بر این نظرند که در پس همهی اینها این تصمیم مأمون قرار داشت که عالمان در انظار عمومی تصدیق کنند که نه آنان، بلکه مقام خلاف بالاترین مرجع در عقاید دینی است- که آموزهی خلق قرآن یکی از نمونههای آن است.
منابع تحقیق :
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1390)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی: حسین خندق آبادی، مسعود صادقی، مهرداد عباسی، امیر مازیار، تهران: انتشارات حکمت.
مترجم: مهرداد عباسی
عمل یا فرایند بازجویی؛ بازجویی قضایی یا رسمی در حضور یک هیئت منصفه، که اغلب دارای معنای ضمنی جستوجوی الحاد و مجازات بدعتگذاران است. دو ریشهی عربی در قرآن به معنای «باورپرسی» به کار رفته است: ریشهی ف ق د در باب تفعّل و ریشهی م ح ن در باب افتعال. «تَفَقَّدَ» یکبار، در آیهی 20 نمل، آمده است که در آنجا سلیمان در میان پرندگان به دنبال هدهد میگردد، که در نهایت اخباری را از ملکهی سبا برای او میآورَد. «امتَحَنَ» (که واژهی «محنة»، که در ادامه بررسی خواهد شد، از آن برگرفته شده است) دو بار (حجرات:3؛ ممتحنه: 10) در قرآن ذکر شده و در نام سورهی مُمتحنه (زن آزموده شده) به کار رفته است. در هر دو شاهد قرآنی به آزمودن ایمان درونی اشاره شده است: در نمونهی نخست، آنان که در حضور پیامبر صدایشان را پایین میآورند کسانیاند که خدا دلهایشان را برای پرهیزگاری آزموده است (امتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُم لِلتَّقوَی). آیهی دوم، که نام سورهی مُمتحنه برگرفته از آن است، به مؤمنان دستور میدهد که زنانی را که به آنان پناه میآورند بیازمایند. اگر معلوم شد که آنان مؤمن حقیقیاند نباید به کافران بازگردانده شوند، که آنان چنان که در ادامهی آیه آمده، دیگر بر مردان کافر حلال نیستند. اما اگر مؤمنان با چنین زنانی ازدواج کنند مرتکب گناهی (جُناح) نشدهاند. این خط مشی دال بر تعدیل پیمان حدیبیه است، که براساس آن مسلمانان باید تمام فراریان مرد و زن را بازمیگرداندند در حالی که مشرکان مجبور نبودند مرتدان از اسلام را به مسلمانان تحویل دهند. آیهی 12 ممتحنه شامل شرایط بیعت این زنان با محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و مواردی است که باید به آنها قسم بخورند: چیزی را شریک خدا ندانند، دزدی نکنند، مرتکب زنا نشوند، فرزندانشان را نکشند، دروغ نگویند و از فرمان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) سرپیچی نکنند. (نک. ابن اسحاق- گیوم، 509-510). پس از مرگ مأمون، جانشینان وی، معتصم (حکـ 218-227) و به ویژه واثق (حکـ 227-232)، محنت را، هرچند با میزان سختگیری متفاوت، ادامه دادند. متوکل، دهمین خلیفهی عباسی (حکـ 232-247)، محنت را متوقف کرد و از آن پس بود که قدیم و ازلی بودن قرآن به آموزهی غالب بدل شد- که تا به امروز نیز ادامه یافته است. این دلالت معنایی قرآنی- آزمون و داوری ایمان افراد جامعهی اسلامی- در کاربرد واژهی «مِحنة» برای دلالت بر رخدادهای دورهی پس از هفتمین خلیفهی عباسی مأمون (حکـ 193-218) درج شده است. مأمون در سال 218 از عالمان برجسته خواست تا رضایتشان را نسبت به آموزهی خلق قرآن به طور علنی اعلام کنند. چنانچه آنان به فرمان خلیفه گردن نمینهادند تهدید به دستگیری، شکنجه و حتی اعدام میشدند. اگرچه محنت، که حدود نوزده سال طول کشید (218-237)، در درجهی نخست در بغداد پایتخت به اجرا درآمد. نمایندگان خلیفه در تعدادی از ولایات حکومت اسلامی نیز آن را به اجرا درآوردند. پس از مرگ مأمون، جانشینان وی، معتصم (حکـ 218-227) و به ویژه واثق (حکـ 227-232)، محنت را، هرچند با میزان سختگیری متفاوت، ادامه دادند. متوکل، دهمین خلیفهی عباسی (حکـ 232-247)، محنت را متوقف کرد و از آن پس بود که قدیم و ازلی بودن قرآن به آموزهی غالب بدل شد- که تا به امروز نیز ادامه یافته است. باید گفت که محنت رخدادی استثنایی در تاریخ اسلام بوده است و هرگز با دورهی زمانی و مقیاس باورپرسی عقاید در مسیحیت قرون وسطا قابل مقابل مقایسه نیست.
در تبیین دلایل طرح محنت از سوی مأمون سه نظریه طرح شده است. دومینیک سوردِل (La politique) معتقد است که مأمون میکوشید تا از طریق ماجرای محنت آموزهی خلق قرآن را به مثابه ابزار اتحاد دو فرقهی سنی و شیعی تحمیل کند. یکی از انتقادات وارد بر این تبیین مبتنی بر این نظریه رایج است که در زمان مأمون عقاید هیچ یک از این دو فرقه هنوز تماماً بسط نیافته بود و به علاوه، هیچ کدام موضع واضحی دربارهی ماهیت قرآن نداشتند. تبیین دوم، که در میان نویسندگان متمایل به برداشتهای کلی از تاریخ اسلام رایج و پرطرفدار است، به اشتباه بر ارتباطی (علت و معلولی) میان محنت و مکتب عقلگرای معتزله که از قضا مدافع آموزهی خلق قرآن بود اشاره دارد. اما جنبشهای عقلگرای دیگری وجود داشتند که دقیقاً مدعی همین دیدگاه بودند و ضمناً، چنانکه یوزف فان اس (Dirar b. Amr) نشان داده است، برخی از دیدگاههای مأمون با اندیشهی معتزلی ناسازگار بود. طرفداران تبیین سوم، با توجه به این واقعیت که مأمون، به نحوی غیرمنتظره، در جلب رضایت عالمان نسبت به آموزهی خلق قرآن کاملاً متعصبانه عمل کرد و از کسانی که در معرض محنت قرار گرفتند پاسخ قاطع و صریح آری/ نه خواست، بر این نظرند که در پس همهی اینها این تصمیم مأمون قرار داشت که عالمان در انظار عمومی تصدیق کنند که نه آنان، بلکه مقام خلاف بالاترین مرجع در عقاید دینی است- که آموزهی خلق قرآن یکی از نمونههای آن است.
منابع تحقیق :
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1390)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی: حسین خندق آبادی، مسعود صادقی، مهرداد عباسی، امیر مازیار، تهران: انتشارات حکمت.