نویسنده: ارنست اَکسل کنوف
مترجم: سیدعلی آقایی
مترجم: سیدعلی آقایی
اَعراب: کسانی که محل سکونت خویش را در جاهای مختلف و غالباً بسته به شرایط آب و هوایی برمیگزینند و تغییر میدهند. اعراب اقوامی غیر شهرنشین از شبه جزیرهی عربستاناند که ده بار در قرآن یاد شدهاند.
آبادی- شهر و نواحی غیرشهری:
در زمان پیامبر، طبقهبندی اجتماعی سه بخشی در خاورمیانه به کشاورزان، شهرنشینان و اعراب به تقسیم دوتایی اعراب و شهرنشینان در عربستان شمالی و مرکزی تبدیل شده بود. این امر حاصل «بادیه نشینی» در عربستان بود، فرایندی اجتماعی که، از نیمهی نخست نخستین هزارهی پیش از میلاد مسیح، با شکلگیری عرب بادیه - قبایل ستیزهجو به رهبری اشراف قبیلهها که به طور عمده به شترداری اشتغال داشتند- آغاز شده بود. پیامبر چونان رهبر یک حکومت دینی نوپا عمل میکند که در آن لازمهی برخورداری از حقوق شهروندی کاملاً برابر تغییر دین، یعنی عملی فردی، است. بادیهنشینان به سبب جابه جاییهای زیاد خود بر منطقهی گستردهای سلطه داشتند و گروه کوچک دامداران و کشاورزان را تحت فرمان خود در آورده بودند. آنان با شهرهای آباد در تجارتهای طولانی همکاری داشتند. قبایل ساکنی چون هُذَیل سازمان اجتماعی، آداب، ارزشها، قالبهای ادبی و زبان میان قبیلهای را از ادبیات بادیهنشینان اقتباس کردند (بدین ترتیب آنچه به دیوان هُذَیل مشهور است پدید آمد). کالاهای تجاری که از مکه به شام فرستاده میشد، مانند چرم، منسوجات و دام (نحل: 5-7؛ 8-16)، اساساً تولیدات محیط بادیهنشینی مکه بودند. در آیهی 80 نحل، به جای خیمههای سیاه و چهارگوش که در آن روز متداول بودند و از پشم بز ساخته شدهاند (بیت الشَعر) و در کتاب مقدس در رابطه با قبایل عربستان شمالی در سدههای پنجم تا سوم پیش از میلاد ذکر شدهاند (غزل غزلها، 1: 5)، هنوز از خیمهی چرمی دایرهوار و باستانی (طِراف، قُبّه) صحبت میشود که قدمت آن به اوایل سدهی هفتم پیش از میلاد (براساس کندهکاریهای آشوربانی پال) باز میگردد.بیشتر بخوانید: شیوه ی زندگی در عربستان
مواجههی قرآن با اعراب:
قبایل پیرامون مدینه به سبب اشتیاق اندک برای جنگیدن در غزوات پیامبر سرزنش شدهاند (توبه: 90، 120؛ فتح: 11، 16). در ایمان واقعی آنان تردید شده است: «بادیهنشینان (اعراب) در کفر و نفاق بدترینند....» (نک. توبه: 97-101). این اعراب میگویند که ایمان آوردهاند، اما به پیامبر گفته میشود که به آنها بگوید: «شما ایمان نیاوردهاید، بلکه (فقط) بگویید: اسلام آوردهایم؛ زیرا ایمان در دلهای شما داخل نشده است» (حجرات: 14). مجادلهای که در اینجا رخ نموده است، مربوط به رسومی است که اساساً آشتیناپذیرند: پیامبر میخواست [اعراب] یک بار برای همیشه در برابر عقیدهاش تسلیم شوند و با سیاستهایش بیعت کنند، اما اعراب با نظام سیاسیای خو گرفته بودند که بنابر آن در بیعتها- چه برون قبیلهای چه درون قبیلهای- همواره امکان مذاکرهی مجدد وجود داشت. پیامبر چونان رهبر یک حکومت دینی نوپا عمل میکند که در آن لازمهی برخورداری از حقوق شهروندی کاملاً برابر تغییر دین، یعنی عملی فردی، است. در جهان اعراب، خویشاوندی و تصمیم جمعی عشیره یا قبیله از بالاترین اقتدار برخوردار بود- در حالی که همهی مردان آزاد یک قبیله خود را برابر میدانستند، مردان قبایل دیگر (چه رسد به کشاورزان) هم ارزش (با آنان) محسوب نمیشدند. محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) خود شهرنشین بود؛ محیط اعراب از نظر مکانی و اجتماعی در تقابل با شهر بود (احزاب: 20). هیچ یک از پیامبرانی که او به عنوان سلف خویش یاد کرده، به سوی اعراب فرستاده نشده بودند؛ مقصد آنان همواره آبادیها و شهرها بوده است. گرچه او میگوید که قرآن به عربی مبین نازل شده است (یوسف: 2؛ رعد: 37 و غیره)، رسم الخط قرآن همچون رسم الخط زبان ادبی اعراب (زبان شعر کهن عربی) نبود. برعکس، قرآن به زبان کاروان های عرب شهرهای غربی نگاشته شده است، اصطلاح «عرب» که همواره بر «بادیهنشینان» دلالت داشت، از جایگاه نام یک نژاد برخوردار شده بود که خود عربها به کار میبردند، چنانکه در سنگ قبر امرؤالقیس از نماره (RCEA I) در سال 328 میلادی دیده میشود؛ ابهام و کنایهی واژه «عربی» در کاربرد زبان قرآن بدین سبب پدید آمده است.منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی حسین خندقآبادی و دیگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.